جاسوسی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جاسوسی'''، جمعآوری پنهانی اطلاعات از افراد ومکانهای مهم. | '''جاسوسی'''، جمعآوری پنهانی اطلاعات از افراد ومکانهای مهم. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و بهمعنای بهنرمی لمسکردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمسکردن برای پیبردن به امری یا چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، | واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و بهمعنای بهنرمی لمسکردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمسکردن برای پیبردن به امری یا چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، خبر را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلبکردن چیزی آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسهای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار میرود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.</ref> از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن میآید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهادهاند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمعآوری اطلاعات و نقشه و [[اسرار]] یا اسناد و تصمیمهای راجع به [[سیاست داخلی]] یا [[سیاست خارجی|خارجی]] و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.</ref> جاسوسی در برخی [[منابع فقهی]]، بهمعنای به دست آوردن اطلاعات به صورت [[محرمانه]] یا تحت عناوین غیر مجاز دیگر، به نفع [[دشمن]]، بیان شده است.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.</ref> با این تعریفها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار میرود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده میشود که در [[قرآن کریم]]<ref>حجرات، ۱۲.</ref> و [[روایات]] [[معصومان(ع)]]<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.</ref>، از آن بازداشته شده است.{{ببینید|مقاله تجسس}} | ||
از واژههای مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحبمنصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمیکردند؛ چنانکه [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمینهای تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع میکردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> | از واژههای مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحبمنصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمیکردند؛ چنانکه [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمینهای تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع میکردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع [[جامعه]] و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنیاسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان | از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع [[جامعه]] و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنیاسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان بنیاسرائیل را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانستهاند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.</ref> و چنانکه [[حواریان]] [[حضرت عیسی(ع)]] نیز منزلتی مانند نقیبان بنیاسرائیل داشتند و کفیل و مسئول قومشان به شمار میآمدند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.</ref> | ||
پیش از ظهور [[اسلام]] در [[جزیرةالعرب]] افرادی با عنوان عریف (آشنا با اوضاع قبیله)، به نمایندگی از امیران و حاکمان، عهدهدار شناسایی اوضاع و احوال مردم و رسیدگی به امور آنان و بهمنزله عین و جاسوس حاکمان بودند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و از آنجا که بیشتر این افراد بهجای خدمت به مردم، ظلم و خیانت میکردند، [[پیامبر(ص)]] و امامان(ع) ضمن تأکید بر درست و برحقبودن اصل چنین حرفهای، جایگاه [[عریف]] را در صورت بد عملکردن، [[جهنم]] دانستهاند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۶۹.</ref> پیامبر اکرم(ص) در [[سال ششم هجرت]] نهاد «عرافت» را تأسیس کرد.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۴.</ref>عریف گرچه اختصاصی به امور جنگی و نظامی نداشت، اما از اصطلاحات لشکری نیز به شمار میآمد. پیامبر اکرم(ص) در میان سپاه خود برای هر ده نفر، یک عریف تعیین میکرد؛<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۶.</ref> همچنانکه به همراه فرماندهان سپاه خود، افراد مطمئنی میفرستاد تا در کار آنان مراقبت و تجسس کنند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲.</ref> جدا از انتخاب عریف و مراقب برای نظارت بر نیروهای خودی، پیامبر(ص) افرادی را برای خبرگیری و کسب اطلاعات از وضع دشمن میفرستاد که فرستادن [[عبداللهبنجحش]] به همراه هشت تن از [[مهاجران]] برای خبرگرفتن از وضعیت دشمن پیش از [[جنگ بدر]]،<ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> گسیلداشتن گروهی از مسلمانان برای کسب اطلاع از قافله [[قریش]] ده شب پیش از حرکت لشکر اسلام در جنگ بدر <ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> و درخواست خبرگیری از وضع [[قبیله بنیقریظه]] در [[جنگ خندق]] بهکمک [[حذیفةبنیمان]] و گروهی دیگر<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ۲/۲۳۱.</ref> از آنجمله است. | پیش از ظهور [[اسلام]] در [[جزیرةالعرب]] افرادی با عنوان عریف (آشنا با اوضاع قبیله)، به نمایندگی از امیران و حاکمان، عهدهدار شناسایی اوضاع و احوال مردم و رسیدگی به امور آنان و بهمنزله عین و جاسوس حاکمان بودند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و از آنجا که بیشتر این افراد بهجای خدمت به مردم، ظلم و خیانت میکردند، [[پیامبر(ص)]] و [[امامان(ع)]] ضمن تأکید بر درست و برحقبودن اصل چنین حرفهای، جایگاه [[عریف]] را در صورت بد عملکردن، [[جهنم]] دانستهاند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۶۹.</ref> پیامبر اکرم(ص) در [[سال ششم هجرت]] نهاد «عرافت» را تأسیس کرد.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۴.</ref>عریف گرچه اختصاصی به امور جنگی و نظامی نداشت، اما از اصطلاحات لشکری نیز به شمار میآمد. پیامبر اکرم(ص) در میان سپاه خود برای هر ده نفر، یک عریف تعیین میکرد؛<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۶.</ref> همچنانکه به همراه فرماندهان سپاه خود، افراد مطمئنی میفرستاد تا در کار آنان مراقبت و تجسس کنند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲.</ref> جدا از انتخاب عریف و مراقب برای نظارت بر نیروهای خودی، پیامبر(ص) افرادی را برای خبرگیری و کسب اطلاعات از وضع دشمن میفرستاد که فرستادن [[عبداللهبنجحش]] به همراه هشت تن از [[مهاجران]] برای خبرگرفتن از وضعیت دشمن پیش از [[جنگ بدر]]،<ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> گسیلداشتن گروهی از مسلمانان برای کسب اطلاع از قافله [[قریش]] ده شب پیش از حرکت لشکر اسلام در جنگ بدر <ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> و درخواست خبرگیری از وضع [[قبیله بنیقریظه]] در [[جنگ خندق]] بهکمک [[حذیفةبنیمان]] و گروهی دیگر<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ۲/۲۳۱.</ref> از آنجمله است. | ||
در سیره پیامبر اکرم(ص) از برخورد ایشان با جاسوسان دشمن نیز خبر داده شده است؛ چنانکه به عنوان نمونه [[حاطببنابیبلتعه]] نامهای را که دربردارنده اخباری درباره پیامبر(ص) و وضعیت مسلمانان بود، از مدینه برای [[مشرکان مکه]] فرستاد؛ ولی به دستور پیامبر(ص) [[امام علی(ع)|علی(ع)]] و چند تن دیگر از [[صحابه]]، نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند؛ با این حال، پیامبر(ص) به سبب خدماتی که حاطب در جنگ بدر کرده بود، از [[گناه]] وی گذشت؛<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۹ و ۵/۱۰.</ref> یا جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، اما پس از چندی گریخت و پیامبر(ص) دستور داد او را یافته و بکشند.<ref>واقدی، المغازی، ۱/۴۰۶.</ref> | در [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] از برخورد ایشان با جاسوسان دشمن نیز خبر داده شده است؛ چنانکه به عنوان نمونه [[حاطببنابیبلتعه]] نامهای را که دربردارنده اخباری درباره پیامبر(ص) و وضعیت مسلمانان بود، از مدینه برای [[مشرکان مکه]] فرستاد؛ ولی به دستور پیامبر(ص) [[امام علی(ع)|علی(ع)]] و چند تن دیگر از [[صحابه]]، نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند؛ با این حال، پیامبر(ص) به سبب خدماتی که حاطب در جنگ بدر کرده بود، از [[گناه]] وی گذشت؛<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۹ و ۵/۱۰.</ref> یا جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، اما پس از چندی گریخت و پیامبر(ص) دستور داد او را یافته و بکشند.<ref>واقدی، المغازی، ۱/۴۰۶.</ref> | ||
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از [[جنگ صفین]] و جداشدن خریتبنراشد ناجی و یارانش از آن حضرت و پراکندهشدن آنان در شهرها، به کارگزاران خود دستور داد در هر ناحیه، مراقبانی بر آنان بگمارند و اخبارشان را به ایشان گزارش دهند <ref>ابنابیالحدید، ۳/۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان دلیل پیگیری پنهانی کارگزاران را رعایت امانت توسط آنان و رفتار همراه با رفق و ملایمت با زیردستان میدانست <ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۵۳.</ref> و خود همواره کارگزاران و فرمانداران را به کمک نیروهای اطلاعاتی زیر نظر داشت و بر اساس گزارشهایی که میرسید، واکنش نشان میداد {{ببینید|مقاله امنیت}} دراینباره میتوان به نامههای حضرت، خطاب به [[شریحبنحارث]]،<ref>نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶.</ref> [[زیادبنابیه]]،<ref>نهج البلاغه، ن۲۰، ۳۹۲.</ref>[[عثمانبنحنیف]]،<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> [[ابوموسی اشعری]]،<ref>نهج البلاغه، ن۶۳، ۴۸۴.</ref> و [[منذربنجارود]]<ref>نهج البلاغه، ن۷۱، ۴۹۴.</ref> اشاره کرد. آن حضرت در دوران [[حکومت]] خویش کار جاسوسان دشمن را نیز نادیده نمیگرفت؛ برای نمونه وقتی [[مصقلةبنهبیره]] از امامعلی(ع) جدا شد و به [[معاویه]] پیوست و از راه یکی از نصرانیان [[بنیتغلب]] با برادر خود در سپاه امیرمؤمنان(ع) ارتباط برقرار کرد، امام(ع) مرد نصرانی را شناسایی و دستگیر کرد و کیفری سخت داد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۳۶۷.</ref> | امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از [[جنگ صفین]] و جداشدن خریتبنراشد ناجی و یارانش از آن حضرت و پراکندهشدن آنان در شهرها، به کارگزاران خود دستور داد در هر ناحیه، مراقبانی بر آنان بگمارند و اخبارشان را به ایشان گزارش دهند <ref>ابنابیالحدید، ۳/۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان دلیل پیگیری پنهانی کارگزاران را رعایت امانت توسط آنان و رفتار همراه با رفق و ملایمت با زیردستان میدانست <ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۵۳.</ref> و خود همواره کارگزاران و فرمانداران را به کمک نیروهای اطلاعاتی زیر نظر داشت و بر اساس گزارشهایی که میرسید، واکنش نشان میداد {{ببینید|مقاله امنیت}} دراینباره میتوان به نامههای حضرت، خطاب به [[شریحبنحارث]]،<ref>نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶.</ref> [[زیادبنابیه]]،<ref>نهج البلاغه، ن۲۰، ۳۹۲.</ref>[[عثمانبنحنیف]]،<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> [[ابوموسی اشعری]]،<ref>نهج البلاغه، ن۶۳، ۴۸۴.</ref> و [[منذربنجارود]]<ref>نهج البلاغه، ن۷۱، ۴۹۴.</ref> اشاره کرد. آن حضرت در دوران [[حکومت]] خویش کار جاسوسان دشمن را نیز نادیده نمیگرفت؛ برای نمونه وقتی [[مصقلةبنهبیره]] از امامعلی(ع) جدا شد و به [[معاویه]] پیوست و از راه یکی از نصرانیان [[بنیتغلب]] با برادر خود در سپاه امیرمؤمنان(ع) ارتباط برقرار کرد، امام(ع) مرد نصرانی را شناسایی و دستگیر کرد و کیفری سخت داد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۳۶۷.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
به باور امامخمینی قدرتمندان جهان از گذشتههای دور، به کشورهای اسلامی ازجمله ایران طمع میورزیدند و مأموران سیاسی خود را به اسم سیاحت به این کشورها میفرستادند تا منابع آنها را شناسایی و در فرصت مناسب غارت کنند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۳.</ref> چنانکه برخی حکومتهای سرسپرده در کشورهای اسلامی، این زمینه را برای بیگانگان فراهم میکردند؛ برای نمونه یکی از سیاستهای رضاخان پهلوی، تأمین اهداف و منافع قدرتهای خارجی بود که طبعاً زمینه فعالیت و نفوذ سیاسی بیگانگان را در کشور فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸، ۳۳۳، ۴۹۰ و ۱۵/۲۰۸.</ref>{{ببینید|مقاله پهلوی، رضا}} | به باور امامخمینی قدرتمندان جهان از گذشتههای دور، به کشورهای اسلامی ازجمله ایران طمع میورزیدند و مأموران سیاسی خود را به اسم سیاحت به این کشورها میفرستادند تا منابع آنها را شناسایی و در فرصت مناسب غارت کنند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۳.</ref> چنانکه برخی حکومتهای سرسپرده در کشورهای اسلامی، این زمینه را برای بیگانگان فراهم میکردند؛ برای نمونه یکی از سیاستهای رضاخان پهلوی، تأمین اهداف و منافع قدرتهای خارجی بود که طبعاً زمینه فعالیت و نفوذ سیاسی بیگانگان را در کشور فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸، ۳۳۳، ۴۹۰ و ۱۵/۲۰۸.</ref>{{ببینید|مقاله پهلوی، رضا}} | ||
این سیاست در دوره محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت تا جایی که سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) با دخالت مستقیم بیگانگان شکل گرفت.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۳۲.</ref> | این سیاست در دوره محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت تا جایی که سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) با دخالت مستقیم بیگانگان شکل گرفت.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۳۲.</ref> | ||
راهاندازی پروژه گسترده «بدامن» پس از [[جنگ جهانی دوم]] به دست [[آمریکا]] با کمک عوامل سازمان اطلاعاتی [[انگلیس]] در ایران و نقش این شبکه در کودتای [[۲۸ مرداد]]، حاکی از نفوذ قدرتهای بیگانه برای جاسوسی در ایران بود.<ref>شهبازی، نظریه توطئه، ۵۷.</ref> | راهاندازی پروژه گسترده «بدامن» پس از [[جنگ جهانی دوم]] به دست [[آمریکا]] با کمک عوامل سازمان اطلاعاتی [[انگلیس]] در ایران و نقش این شبکه در کودتای [[۲۸ مرداد]]، حاکی از نفوذ قدرتهای بیگانه برای جاسوسی در ایران بود.<ref>شهبازی، نظریه توطئه، ۵۷.</ref> [[رژیم اسرائیل]] نیز یکی از همپیمانان [[محمدرضا پهلوی]] بود و ضمن همکاریهای اطلاعاتی با [[رژیم پهلوی]]، بخشی از اطلاعات خود درباره کشورهای عربی همسایه را در ازای آموزش سازمان ساواک، از این سازمان دریافت میکرد.<ref>شایستهپور، قدرت سرکوب رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی، ۱۰۸ ـ ۱۱۰.</ref> این امر ایران را به یکی از پایگاههای جاسوسی برای تأمین منافع و اهداف دولتهای بیگانه تبدیل کرده بود.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۴.</ref> حضور [[حزب توده]] در ایران و جاسوسی آنان برای [[شوروی]]،<ref>بهروز، شورشیان آرامانخواه، ۶۳.</ref> حاکی از وجود شبکههای جاسوسی گسترده و تسلط قدرتهای جهانی بر اوضاع سیاسی ایران بود.<ref>گروه پژوهش، سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، ۵۶ ـ ۵۷ و ۹۷.</ref> امامخمینی نیز به کار جاسوسی این حزب اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵.</ref>. | ||
بیگانگان به طور حرفهای روشهای خبرچینی، جاسوسی و جمعآوری اطلاعاتِ مربوط به مخالفانِ رژیم پهلوی را نیز به اعضای سازمان ساواک آموزش میدادند<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۴۰.</ref> و اقشار و گروههای مختلف سیاسی، اجتماعی، قومی، نژادی، زبانی و غیره را زیرنظر داشتند؛<ref>شاهدی، ساواک، ۱۸۶.</ref> از اینرو چنانکه امامخمینی یادآورشده است، با وجود جاسوسان دولتی و خفقان حاکم بر این دوره، مراسم دینی و مذهبی محدود و ممنوع یا سرکوب میشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲، ۳۳۶ و ۱۰/۳۰۷.</ref> و در عین حال برخی با متهمکردن [[روحانیت]] اصیل و انقلابی به جاسوسی، در صدد بودند از ورود روحانیان به عرصه سیاست و ایستادگی آنان در برابر طرحها و اهداف ضد دینی رژیم جلوگیری کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰؛ بصیرتمنش و واحدی، برنامه ها و شیوه های ساواک، ۷۴.</ref> دراینباره تعدادی از [[طلاب]] و روحانیانِ ایرانی ساکن [[عراق]] به جاسوسی متهم شدند و امامخمینی در دیدار با استاندار [[نجف]]، با اشاره به حکم خروج حدود سیصد نفر از طلاب و اجبار آنان به خارجشدن از عراق، با قاطعیت حضورِ جاسوس در حوزه نجف و در میان طلاب و روحانیان را رد کرد و اخراج افراد را به بهانه جاسوس و وابستهبودن، کار نادرستی دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>{{ببینید|مقاله حوزه علمیه نجف}} | بیگانگان به طور حرفهای روشهای خبرچینی، جاسوسی و جمعآوری اطلاعاتِ مربوط به مخالفانِ رژیم پهلوی را نیز به اعضای سازمان ساواک آموزش میدادند<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۴۰.</ref> و اقشار و گروههای مختلف سیاسی، اجتماعی، قومی، نژادی، زبانی و غیره را زیرنظر داشتند؛<ref>شاهدی، ساواک، ۱۸۶.</ref> از اینرو چنانکه امامخمینی یادآورشده است، با وجود جاسوسان دولتی و خفقان حاکم بر این دوره، مراسم دینی و مذهبی محدود و ممنوع یا سرکوب میشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲، ۳۳۶ و ۱۰/۳۰۷.</ref> و در عین حال برخی با متهمکردن [[روحانیت]] اصیل و انقلابی به جاسوسی، در صدد بودند از ورود روحانیان به عرصه سیاست و ایستادگی آنان در برابر طرحها و اهداف ضد دینی رژیم جلوگیری کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰؛ بصیرتمنش و واحدی، برنامه ها و شیوه های ساواک، ۷۴.</ref> دراینباره تعدادی از [[طلاب]] و روحانیانِ ایرانی ساکن [[عراق]] به جاسوسی متهم شدند و امامخمینی در دیدار با استاندار [[نجف]]، با اشاره به حکم خروج حدود سیصد نفر از طلاب و اجبار آنان به خارجشدن از عراق، با قاطعیت حضورِ جاسوس در حوزه نجف و در میان طلاب و روحانیان را رد کرد و اخراج افراد را به بهانه جاسوس و وابستهبودن، کار نادرستی دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>{{ببینید|مقاله حوزه علمیه نجف}} | ||
امامخمینی در کنار اعتراض به رژیم پهلوی ایجاد پایگاههای نظامی، مخابراتی و جاسوسی برای بیگانگان در ایران را خیانت به ملت، کشور و مخالفت با مشروطیت و قانون اساسی شمرده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.</ref> و در اوائل نهضت اسلامی به قبضه اقتصاد کشور توسط برخی بهائیان که از دید امامخمینی جاسوس صهیونیستها بودند، تأسیس و اداره تلویزیون به دست عوامل این فرقه و به کانون جاسوسیشدنِ شرکت پپسیکولا که در اختیار [[بهائیان]] بود، هشدار داده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰ و ۱۲۳.</ref> | امامخمینی در کنار اعتراض به رژیم پهلوی ایجاد پایگاههای نظامی، مخابراتی و جاسوسی برای بیگانگان در ایران را خیانت به ملت، کشور و مخالفت با مشروطیت و قانون اساسی شمرده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.</ref> و در اوائل نهضت اسلامی به قبضه اقتصاد کشور توسط برخی بهائیان که از دید امامخمینی جاسوس صهیونیستها بودند، تأسیس و اداره تلویزیون به دست عوامل این فرقه و به کانون جاسوسیشدنِ شرکت پپسیکولا که در اختیار [[بهائیان]] بود، هشدار داده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰ و ۱۲۳.</ref> | ||
==جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران== | ==جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران== | ||
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت آمریکا برای رویارویی با ایران تلاش کرد از راه ارتباط مأموران جاسوسی خود با افراد طردشده داخلی، به شیوههای گوناگون در ارکان نظام نفوذ کند.<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۹۶.</ref> اقدام آمریکا در تبدیل سفارتخانه خود به لانه جاسوسی برای جاسوسی از ایران و منطقه <ref>شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۰.</ref> از آن جمله بود. امامخمینی نیز به این واقعیت توجه داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۴ و ۲۹۶ ـ ۲۹۷.</ref> فعالیتهای جاسوسی این پایگاه که با هدف تسلط دوباره بر ایران بود، زمینهساز آن شد که دانشجویان پیرو خط امام در | با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت آمریکا برای رویارویی با ایران تلاش کرد از راه ارتباط مأموران جاسوسی خود با افراد طردشده داخلی، به شیوههای گوناگون در ارکان نظام نفوذ کند.<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۹۶.</ref> اقدام آمریکا در تبدیل سفارتخانه خود به لانه جاسوسی برای جاسوسی از ایران و منطقه <ref>شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۰.</ref> از آن جمله بود. امامخمینی نیز به این واقعیت توجه داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۴ و ۲۹۶ ـ ۲۹۷.</ref> فعالیتهای جاسوسی این پایگاه که با هدف تسلط دوباره بر ایران بود، زمینهساز آن شد که دانشجویان پیرو خط امام در [[سال ۱۳۵۸]] آن را به تصرف درآوردند.<ref>شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۲.</ref> | ||
پس از تصرف سفارتخانه آمریکا دستگاههای جاسوسی و مدارک و شواهد زیادی به دست آمد که نشان از جاسوسی و توطئهگری آنان بود و امامخمینی بر اساس مدارک کشفشده و نقشی که مأموران سفارت در بهتعطیلیکشاندن مدارس و ایجاد درگیری مسلحانه در نقاط مختلف ایران داشتند، به صراحت آنان را جاسوس و آن مرکز را لانه جاسوسی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱، ۳۰، ۱۳۳ و ۱۵۷.</ref> و فعالیت مأموران سفارت را خارج از عرف دیپلماتیک خواند و جاسوسی، نقشهکشی و توطئه برای مناطق مختلف کشور اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۷؛ دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> ایشان با وجود تلاشهای آمریکا برای غیر قانونیخواندن اشغال سفارت،<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۱۰۶.</ref> اعتراض و تهدیدهای آنان را نادیده گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۴، ۱۹۳ و ۲۶۹ ـ ۲۷۱.</ref> و تنها راهِ صلح و برقراری ارتباط میان دو دولت را برگرداندن محمدرضا پهلوی به ایران و تبدیل دستگاه جاسوسی به یک دستگاه انسانی بیان کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۱ و ۸۵ ـ ۸۷.</ref>{{ببینید|مقاله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا}} | پس از تصرف سفارتخانه آمریکا دستگاههای جاسوسی و مدارک و شواهد زیادی به دست آمد که نشان از جاسوسی و توطئهگری آنان بود و امامخمینی بر اساس مدارک کشفشده و نقشی که مأموران سفارت در بهتعطیلیکشاندن مدارس و ایجاد درگیری مسلحانه در نقاط مختلف ایران داشتند، به صراحت آنان را جاسوس و آن مرکز را لانه جاسوسی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱، ۳۰، ۱۳۳ و ۱۵۷.</ref> و فعالیت مأموران سفارت را خارج از عرف دیپلماتیک خواند و جاسوسی، نقشهکشی و توطئه برای مناطق مختلف کشور اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۷؛ دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> ایشان با وجود تلاشهای آمریکا برای غیر قانونیخواندن اشغال سفارت،<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۱۰۶.</ref> اعتراض و تهدیدهای آنان را نادیده گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۴، ۱۹۳ و ۲۶۹ ـ ۲۷۱.</ref> و تنها راهِ صلح و برقراری ارتباط میان دو دولت را برگرداندن محمدرضا پهلوی به ایران و تبدیل دستگاه جاسوسی به یک دستگاه انسانی بیان کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۱ و ۸۵ ـ ۸۷.</ref>{{ببینید|مقاله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا}} | ||
اما از نگاه امامخمینی آمریکا هیچگاه دست از جاسوسی و توطئه علیه ایران برنداشت و همواره برنامههای جاسوسی خود را با هدف ایجاد اختلاف میان مسلمانان و دستیابی به اطلاعات کشور متمرکز میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹.</ref> و با رونقبخشیدن به مراکز [[وهابیت]] ـ که کانونهای [[فتنه]] و جاسوسی بودند ـ در صدد ترویج اسلامِ سرمایهداری و اشرافی، اسلام فریب و سازش و اسارت و اسلام آمریکایی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.</ref> با این حال، ایشان ملت ایران را دارای همتی والا میدانست که با تأیید [[خداوند متعال]] قیام کرد و علاوه بر تغییر رژیم ستمشاهیِ آمریکایی به نظام اسلامی، مستشاران و جاسوسان غرب و شرق را از کشور راند یا بهبندکشید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۷.</ref>{{ببینید|مقاله آمریکا}} | اما از نگاه امامخمینی آمریکا هیچگاه دست از جاسوسی و توطئه علیه ایران برنداشت و همواره برنامههای جاسوسی خود را با هدف ایجاد اختلاف میان مسلمانان و دستیابی به اطلاعات کشور متمرکز میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹.</ref> و با رونقبخشیدن به مراکز [[وهابیت]] ـ که کانونهای [[فتنه]] و جاسوسی بودند ـ در صدد ترویج اسلامِ سرمایهداری و اشرافی، اسلام فریب و سازش و اسارت و اسلام آمریکایی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.</ref> با این حال، ایشان ملت ایران را دارای همتی والا میدانست که با تأیید [[خداوند متعال]] قیام کرد و علاوه بر تغییر رژیم ستمشاهیِ آمریکایی به نظام اسلامی، مستشاران و جاسوسان غرب و شرق را از کشور راند یا بهبندکشید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۷.</ref>{{ببینید|مقاله آمریکا}} | ||
از سوی دیگر، فعالیتهای جاسوسی برخی گروههای داخلی ازجمله [[فرقه بهائیت]]<ref>مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۴/۵۷۵؛ زاهد، بهائیت در ایران، ۲۷۴ ـ ۲۹۳.</ref> و حزب توده که در جهت اهداف آمریکا و شوروی و برای براندازی نظام اسلامی بودند، نیروهای اطلاعاتی کشور را بر آن داشت تا به اقدامات جاسوسیِ آنان پایان دهند <ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/جم.</ref> و این امر مورد توجه امامخمینی بوده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۲، ۴۴۵ و ۴۵۹ ـ ۴۶۱.</ref> ازجمله افراد نفوذی حزب توده [[ناخدا یکم بهرام افضلی]] بود. وی با سوء استفاده از فضای نیروهای مسلح در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با برنامهریزی [[سازمان اطلاعاتی روسیه]] (کا.گ.ب) تا رده فرماندهی نیروهای دریایی در دوران جنگ تحمیلی عراق ارتقا یافت.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/۹۲ ـ ۹۷.</ref> | از سوی دیگر، فعالیتهای جاسوسی برخی گروههای داخلی ازجمله [[فرقه بهائیت]]<ref>مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۴/۵۷۵؛ زاهد، بهائیت در ایران، ۲۷۴ ـ ۲۹۳.</ref> و حزب توده که در جهت اهداف آمریکا و شوروی و برای براندازی نظام اسلامی بودند، نیروهای اطلاعاتی کشور را بر آن داشت تا به اقدامات جاسوسیِ آنان پایان دهند <ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/جم.</ref> و این امر مورد توجه امامخمینی بوده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۲، ۴۴۵ و ۴۵۹ ـ ۴۶۱.</ref> ازجمله افراد نفوذی حزب توده [[ناخدا یکم بهرام افضلی]] بود. وی با سوء استفاده از فضای نیروهای مسلح در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با برنامهریزی [[سازمان اطلاعاتی روسیه]] (کا.گ.ب) تا رده فرماندهی نیروهای دریایی در دوران جنگ تحمیلی عراق ارتقا یافت.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/۹۲ ـ ۹۷.</ref> | ||
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه | با آغاز [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، سازمان مجاهدین خلق ایران در آغاز آمادگی خود را برای دفاع از مرزها و مقابله با تهاجم و تجاوز عراق اعلام کرد؛ اما پس از مدتی با تشکیل خانههای تیمی در شهرهای مرزی، به [[ستون پنجم]] دشمن تبدیل و مشغول گردآوری نقشهها و اطلاعات درباره آرایش نظامی نیروهای ایرانی شد.<ref>م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۸.</ref> پس از فرار رئیس این سازمان، [[مسعود رجوی]] از ایران و دیدار با [[طارق عزیز]]؛ وزیر خارجه وقت عراق در [[پاریس]]، عراق به مهمترین مرکز فعالیت این سازمان تبدیل شد. این سازمان علاوه بر جاسوسی و دادن اطلاعات به دشمن،<ref>بسطامی، نقش سازمان مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق، ۱۰۱ ـ ۱۰۳.</ref> تلاش میکرد با عناصری که در میان نیروهای ایرانی داشت، ضمن ناآرامکردن مناطق جنگی و ناامیدکردن نیروهای خودی از کسب پیروزی در جنگ، آنان را به نظام اسلامی و دین بدبین و پایههای مردمی حکومت را سست کند.<ref>م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۷ ـ ۲۸.</ref> امامخمینی نیز با اشاره به حمله عراق به شهرهای بیدفاع ایران، به جاسوسی این سازمان برای دشمن و اعلام رسمی آن از سوی خود آنان توجه داده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۲.</ref> | ||
در شرایط بحرانی و انقلابی ایران در | در شرایط بحرانی و انقلابی ایران در [[سال ۱۳۵۷]]، دولت آمریکا و دستگاههای جاسوسی وابسته به آن، به دلیل محاسبات غیر واقعی از شرایط و حقایق ایران و انقلاب، همچنان به ماندن [[محمدرضا پهلوی]] در ایران امیدوار بودند؛<ref>خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۹۹ ـ ۱۰۰.</ref>؛ اما «وحدت کلمه» مردم ایران در مخالفت با پهلوی، به آنان قدرت بخشید که برخلاف محاسبات اشتباه دستگاههای جاسوسی آمریکا مانند سازمان سیا و امثال آن؛<ref>خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۱۱۸.</ref> چنانکه [[امامخمینی]] نیز یادآورشده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۲ و ۷/۳۹۸.</ref> با دست خالی هیمنه استکبار را بشکنند و انقلاب را به ثمر رسانند. امامخمینی با تأکید بر محاسبات مادیگرایانه دستگاههای جاسوسیِ بیگانگان که توان و تجهیزات ابرقدرتها را زیاد و شکستناپذیر تصور میکردند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۸.</ref> روحیه [[شهادتطلبی]] و تحول روحی مردم را از عوامل مؤثر بر پیروزی و حفظ انقلاب و شکست دشمنان میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۷.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۷ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۵
جاسوسی، جمعآوری پنهانی اطلاعات از افراد ومکانهای مهم.
مفهومشناسی
واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و بهمعنای بهنرمی لمسکردنِ رگ بدن برای شناخت نبض[۱] یا مطلق لمسکردن برای پیبردن به امری یا چیزی[۲] است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، خبر را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلبکردن چیزی آمده است.[۳] این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسهای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار میرود.[۴] از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن میآید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهادهاند.[۵] از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمعآوری اطلاعات و نقشه و اسرار یا اسناد و تصمیمهای راجع به سیاست داخلی یا خارجی و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.[۶] جاسوسی در برخی منابع فقهی، بهمعنای به دست آوردن اطلاعات به صورت محرمانه یا تحت عناوین غیر مجاز دیگر، به نفع دشمن، بیان شده است.[۷] با این تعریفها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار میرود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده میشود که در قرآن کریم[۸] و روایات معصومان(ع)[۹]، از آن بازداشته شده است. (ببینید: مقاله تجسس) از واژههای مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه پادشاهان و حاکمان برای کسب اطلاع از اتباع، صاحبمنصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمیکردند؛ چنانکه هخامنشیان مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمینهای تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع میکردند.[۱۰]
پیشینه
از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع جامعه و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. حضرت موسی(ع) برای قوم بنیاسرائیل دوازده نقیب و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.[۱۱] برخی هم وظیفه نقیبان بنیاسرائیل را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانستهاند[۱۲] و چنانکه حواریان حضرت عیسی(ع) نیز منزلتی مانند نقیبان بنیاسرائیل داشتند و کفیل و مسئول قومشان به شمار میآمدند.[۱۳] پیش از ظهور اسلام در جزیرةالعرب افرادی با عنوان عریف (آشنا با اوضاع قبیله)، به نمایندگی از امیران و حاکمان، عهدهدار شناسایی اوضاع و احوال مردم و رسیدگی به امور آنان و بهمنزله عین و جاسوس حاکمان بودند[۱۴] و از آنجا که بیشتر این افراد بهجای خدمت به مردم، ظلم و خیانت میکردند، پیامبر(ص) و امامان(ع) ضمن تأکید بر درست و برحقبودن اصل چنین حرفهای، جایگاه عریف را در صورت بد عملکردن، جهنم دانستهاند.[۱۵] پیامبر اکرم(ص) در سال ششم هجرت نهاد «عرافت» را تأسیس کرد.[۱۶]عریف گرچه اختصاصی به امور جنگی و نظامی نداشت، اما از اصطلاحات لشکری نیز به شمار میآمد. پیامبر اکرم(ص) در میان سپاه خود برای هر ده نفر، یک عریف تعیین میکرد؛[۱۷] همچنانکه به همراه فرماندهان سپاه خود، افراد مطمئنی میفرستاد تا در کار آنان مراقبت و تجسس کنند.[۱۸] جدا از انتخاب عریف و مراقب برای نظارت بر نیروهای خودی، پیامبر(ص) افرادی را برای خبرگیری و کسب اطلاعات از وضع دشمن میفرستاد که فرستادن عبداللهبنجحش به همراه هشت تن از مهاجران برای خبرگرفتن از وضعیت دشمن پیش از جنگ بدر،[۱۹] گسیلداشتن گروهی از مسلمانان برای کسب اطلاع از قافله قریش ده شب پیش از حرکت لشکر اسلام در جنگ بدر [۲۰] و درخواست خبرگیری از وضع قبیله بنیقریظه در جنگ خندق بهکمک حذیفةبنیمان و گروهی دیگر[۲۱] از آنجمله است. در سیره پیامبر اکرم(ص) از برخورد ایشان با جاسوسان دشمن نیز خبر داده شده است؛ چنانکه به عنوان نمونه حاطببنابیبلتعه نامهای را که دربردارنده اخباری درباره پیامبر(ص) و وضعیت مسلمانان بود، از مدینه برای مشرکان مکه فرستاد؛ ولی به دستور پیامبر(ص) علی(ع) و چند تن دیگر از صحابه، نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند؛ با این حال، پیامبر(ص) به سبب خدماتی که حاطب در جنگ بدر کرده بود، از گناه وی گذشت؛[۲۲] یا جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، اما پس از چندی گریخت و پیامبر(ص) دستور داد او را یافته و بکشند.[۲۳] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از جنگ صفین و جداشدن خریتبنراشد ناجی و یارانش از آن حضرت و پراکندهشدن آنان در شهرها، به کارگزاران خود دستور داد در هر ناحیه، مراقبانی بر آنان بگمارند و اخبارشان را به ایشان گزارش دهند [۲۴] ایشان دلیل پیگیری پنهانی کارگزاران را رعایت امانت توسط آنان و رفتار همراه با رفق و ملایمت با زیردستان میدانست [۲۵] و خود همواره کارگزاران و فرمانداران را به کمک نیروهای اطلاعاتی زیر نظر داشت و بر اساس گزارشهایی که میرسید، واکنش نشان میداد (ببینید: مقاله امنیت) دراینباره میتوان به نامههای حضرت، خطاب به شریحبنحارث،[۲۶] زیادبنابیه،[۲۷]عثمانبنحنیف،[۲۸] ابوموسی اشعری،[۲۹] و منذربنجارود[۳۰] اشاره کرد. آن حضرت در دوران حکومت خویش کار جاسوسان دشمن را نیز نادیده نمیگرفت؛ برای نمونه وقتی مصقلةبنهبیره از امامعلی(ع) جدا شد و به معاویه پیوست و از راه یکی از نصرانیان بنیتغلب با برادر خود در سپاه امیرمؤمنان(ع) ارتباط برقرار کرد، امام(ع) مرد نصرانی را شناسایی و دستگیر کرد و کیفری سخت داد.[۳۱]
جاسوسی از نگاه فقه
حرمت تجسس در اسرار شخصی و خانوادگی که ارتباطی به مصالح عمومی ندارد، امری اجماعی است.[۳۲] (ببینید: مقاله تجسس) اما هنگامی که پای مصالح اجتماعی و حفظ امنیت جامعه به میان میآید، دولت اسلامی چارهای جز تفتیش و مراقبت ندارد؛ زیرا دولت باید از وضع دشمنان خارجی، تصمیمهایی که علیه اسلام و مسلمانان میگیرند، فعالیتها و تحرکات عوامل و جاسوسان داخلی و مخالفان نظام، اطلاعات کافی به دست آورد؛ همچنانکه باید مراقب کارگزاران و کارمندان خود و عموم مردم باشد تا با کسب اطلاعات لازم، از نیازها و مشکلات توده مردم آگاه شود؛ بنابراین خبرگیری برای حکومت، امری ضروری و واجب است،[۳۳] چنانکه افشای خبرهای محرمانه و اسرار، با توجه به سیره پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) حرام است و باید از آن جلوگیری کرد.[۳۴] با نگاه یادشده، جاسوسی و خبرگیری اگر علیه کفار و به نفع مسلمانان باشد، جایز بلکه واجب است و بنابر تصریح برخی از فقها، این نوع مأموران اطلاعاتی از غنیمتهای جنگی سهم میبرند[۳۵] و اگر علیه دولت اسلامی باشد، موجب تعزیر است؛[۳۶]؛ گرچه بنابر ظاهر روایت امامصادق(ع)، مجازات جاسوس، کشتن و اعدام است، [۳۷]، اما برخی از فقهای شیعه با توجه به عفو یک جاسوس به دست پیامبر اسلام(ص)، میان این دو روایت، اینگونه جمع کردهاند که حاکم شرع، میان عفو یا تعزیر جاسوس، مخیر است.[۳۸] در قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده جمهوری اسلامی ایران نیز که بر اساس فقه اسلامی تدوین یافته، برای جاسوس با توجه به نوع و کیفیت جاسوسی، از یک تا پنج سال زندان پیشبینی شده است؛[۳۹] اما در صورتی که جاسوسی عنوان همکاری با دولت متخاصم علیه جمهوری اسلامی ایران پیدا کند، محاربه به شمار میرود.[۴۰] امامخمینی همچنانکه حکومت را از تفتیش و تجسس در امور شخصی مردم منع میکرد،[۴۱] (←مقاله فرمان هشتمادهای) معتقد بود عقل و اسلام اجازه نمیدهند حکومت اسلامی در برابر گروهی که با عناوین مختلف در کشور جاسوسی و توطئه میکنند، ساکت بنشیند و اقدامات پیشگیرانهای برای جلوگیری از سوء استفاده فرصتطلبان انجام ندهد.[۴۲] به نظر ایشان حکومت وظیفه دارد با قاطعیت و شدت عمل، ولی با احتیاط کامل با مراکز جاسوسی و فسادانگیزی علیه نظام برخورد کند و مأموران نیز باید مراقب باشند بر اساس اسلام و بدون مسامحه و سهلانگاری و بدون تجاوز به حقوق دیگران عمل کنند.[۴۳] ایشان در تحریر الوسیله جاسوسینکردنِ اهل ذمه برای بیگانگان و پناهندادن به جاسوس آنان را از شرایط ذمه به شمار آورده و خلاف آن بهخصوص دومی را منافی در امانبودن ذمیان دانسته است.[۴۴] با این حال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پاسخ به این پرسش که حکم غیر مسلمانی که در ایران، اعم از اهل کتاب و غیر آن مرتکب جرمهایی مانند سرقت، زنا و جاسوسی میشوند چیست، آنان را در پناه اسلام شمرده و جانشان را مصون و مالشان را محترم و احکام اسلام را مانند مسلمانان درباره آنان جاری دانسته و از این منظر کیفری ممتاز برای آنان قائل نشده است.[۴۵] از سوی دیگر، ایشان جاسوسی و کسب اطلاعات و اخبار برای حفظ نظام اسلامی و حفظ خون بیگناهان را امری واجب و ضروری دانسته است.[۴۶]
نفوذ جاسوسان در دوره پهلوی
به باور امامخمینی قدرتمندان جهان از گذشتههای دور، به کشورهای اسلامی ازجمله ایران طمع میورزیدند و مأموران سیاسی خود را به اسم سیاحت به این کشورها میفرستادند تا منابع آنها را شناسایی و در فرصت مناسب غارت کنند؛[۴۷] چنانکه برخی حکومتهای سرسپرده در کشورهای اسلامی، این زمینه را برای بیگانگان فراهم میکردند؛ برای نمونه یکی از سیاستهای رضاخان پهلوی، تأمین اهداف و منافع قدرتهای خارجی بود که طبعاً زمینه فعالیت و نفوذ سیاسی بیگانگان را در کشور فراهم میکرد.[۴۸] (ببینید: مقاله پهلوی، رضا) این سیاست در دوره محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت تا جایی که سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) با دخالت مستقیم بیگانگان شکل گرفت.[۴۹] راهاندازی پروژه گسترده «بدامن» پس از جنگ جهانی دوم به دست آمریکا با کمک عوامل سازمان اطلاعاتی انگلیس در ایران و نقش این شبکه در کودتای ۲۸ مرداد، حاکی از نفوذ قدرتهای بیگانه برای جاسوسی در ایران بود.[۵۰] رژیم اسرائیل نیز یکی از همپیمانان محمدرضا پهلوی بود و ضمن همکاریهای اطلاعاتی با رژیم پهلوی، بخشی از اطلاعات خود درباره کشورهای عربی همسایه را در ازای آموزش سازمان ساواک، از این سازمان دریافت میکرد.[۵۱] این امر ایران را به یکی از پایگاههای جاسوسی برای تأمین منافع و اهداف دولتهای بیگانه تبدیل کرده بود.[۵۲] حضور حزب توده در ایران و جاسوسی آنان برای شوروی،[۵۳] حاکی از وجود شبکههای جاسوسی گسترده و تسلط قدرتهای جهانی بر اوضاع سیاسی ایران بود.[۵۴] امامخمینی نیز به کار جاسوسی این حزب اشاره کرده است.[۵۵]. بیگانگان به طور حرفهای روشهای خبرچینی، جاسوسی و جمعآوری اطلاعاتِ مربوط به مخالفانِ رژیم پهلوی را نیز به اعضای سازمان ساواک آموزش میدادند[۵۶] و اقشار و گروههای مختلف سیاسی، اجتماعی، قومی، نژادی، زبانی و غیره را زیرنظر داشتند؛[۵۷] از اینرو چنانکه امامخمینی یادآورشده است، با وجود جاسوسان دولتی و خفقان حاکم بر این دوره، مراسم دینی و مذهبی محدود و ممنوع یا سرکوب میشد[۵۸] و در عین حال برخی با متهمکردن روحانیت اصیل و انقلابی به جاسوسی، در صدد بودند از ورود روحانیان به عرصه سیاست و ایستادگی آنان در برابر طرحها و اهداف ضد دینی رژیم جلوگیری کنند.[۵۹] دراینباره تعدادی از طلاب و روحانیانِ ایرانی ساکن عراق به جاسوسی متهم شدند و امامخمینی در دیدار با استاندار نجف، با اشاره به حکم خروج حدود سیصد نفر از طلاب و اجبار آنان به خارجشدن از عراق، با قاطعیت حضورِ جاسوس در حوزه نجف و در میان طلاب و روحانیان را رد کرد و اخراج افراد را به بهانه جاسوس و وابستهبودن، کار نادرستی دانست.[۶۰] (ببینید: مقاله حوزه علمیه نجف) امامخمینی در کنار اعتراض به رژیم پهلوی ایجاد پایگاههای نظامی، مخابراتی و جاسوسی برای بیگانگان در ایران را خیانت به ملت، کشور و مخالفت با مشروطیت و قانون اساسی شمرده است[۶۱] و در اوائل نهضت اسلامی به قبضه اقتصاد کشور توسط برخی بهائیان که از دید امامخمینی جاسوس صهیونیستها بودند، تأسیس و اداره تلویزیون به دست عوامل این فرقه و به کانون جاسوسیشدنِ شرکت پپسیکولا که در اختیار بهائیان بود، هشدار داده است.[۶۲]
جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت آمریکا برای رویارویی با ایران تلاش کرد از راه ارتباط مأموران جاسوسی خود با افراد طردشده داخلی، به شیوههای گوناگون در ارکان نظام نفوذ کند.[۶۳] اقدام آمریکا در تبدیل سفارتخانه خود به لانه جاسوسی برای جاسوسی از ایران و منطقه [۶۴] از آن جمله بود. امامخمینی نیز به این واقعیت توجه داده است.[۶۵] فعالیتهای جاسوسی این پایگاه که با هدف تسلط دوباره بر ایران بود، زمینهساز آن شد که دانشجویان پیرو خط امام در سال ۱۳۵۸ آن را به تصرف درآوردند.[۶۶] پس از تصرف سفارتخانه آمریکا دستگاههای جاسوسی و مدارک و شواهد زیادی به دست آمد که نشان از جاسوسی و توطئهگری آنان بود و امامخمینی بر اساس مدارک کشفشده و نقشی که مأموران سفارت در بهتعطیلیکشاندن مدارس و ایجاد درگیری مسلحانه در نقاط مختلف ایران داشتند، به صراحت آنان را جاسوس و آن مرکز را لانه جاسوسی[۶۷] و فعالیت مأموران سفارت را خارج از عرف دیپلماتیک خواند و جاسوسی، نقشهکشی و توطئه برای مناطق مختلف کشور اعلام کرد.[۶۸] ایشان با وجود تلاشهای آمریکا برای غیر قانونیخواندن اشغال سفارت،[۶۹] اعتراض و تهدیدهای آنان را نادیده گرفت[۷۰] و تنها راهِ صلح و برقراری ارتباط میان دو دولت را برگرداندن محمدرضا پهلوی به ایران و تبدیل دستگاه جاسوسی به یک دستگاه انسانی بیان کرد.[۷۱] (ببینید: مقاله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا) اما از نگاه امامخمینی آمریکا هیچگاه دست از جاسوسی و توطئه علیه ایران برنداشت و همواره برنامههای جاسوسی خود را با هدف ایجاد اختلاف میان مسلمانان و دستیابی به اطلاعات کشور متمرکز میکرد[۷۲] و با رونقبخشیدن به مراکز وهابیت ـ که کانونهای فتنه و جاسوسی بودند ـ در صدد ترویج اسلامِ سرمایهداری و اشرافی، اسلام فریب و سازش و اسارت و اسلام آمریکایی بود.[۷۳] با این حال، ایشان ملت ایران را دارای همتی والا میدانست که با تأیید خداوند متعال قیام کرد و علاوه بر تغییر رژیم ستمشاهیِ آمریکایی به نظام اسلامی، مستشاران و جاسوسان غرب و شرق را از کشور راند یا بهبندکشید.[۷۴] (ببینید: مقاله آمریکا) از سوی دیگر، فعالیتهای جاسوسی برخی گروههای داخلی ازجمله فرقه بهائیت[۷۵] و حزب توده که در جهت اهداف آمریکا و شوروی و برای براندازی نظام اسلامی بودند، نیروهای اطلاعاتی کشور را بر آن داشت تا به اقدامات جاسوسیِ آنان پایان دهند [۷۶] و این امر مورد توجه امامخمینی بوده است.[۷۷] ازجمله افراد نفوذی حزب توده ناخدا یکم بهرام افضلی بود. وی با سوء استفاده از فضای نیروهای مسلح در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با برنامهریزی سازمان اطلاعاتی روسیه (کا.گ.ب) تا رده فرماندهی نیروهای دریایی در دوران جنگ تحمیلی عراق ارتقا یافت.[۷۸] با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران در آغاز آمادگی خود را برای دفاع از مرزها و مقابله با تهاجم و تجاوز عراق اعلام کرد؛ اما پس از مدتی با تشکیل خانههای تیمی در شهرهای مرزی، به ستون پنجم دشمن تبدیل و مشغول گردآوری نقشهها و اطلاعات درباره آرایش نظامی نیروهای ایرانی شد.[۷۹] پس از فرار رئیس این سازمان، مسعود رجوی از ایران و دیدار با طارق عزیز؛ وزیر خارجه وقت عراق در پاریس، عراق به مهمترین مرکز فعالیت این سازمان تبدیل شد. این سازمان علاوه بر جاسوسی و دادن اطلاعات به دشمن،[۸۰] تلاش میکرد با عناصری که در میان نیروهای ایرانی داشت، ضمن ناآرامکردن مناطق جنگی و ناامیدکردن نیروهای خودی از کسب پیروزی در جنگ، آنان را به نظام اسلامی و دین بدبین و پایههای مردمی حکومت را سست کند.[۸۱] امامخمینی نیز با اشاره به حمله عراق به شهرهای بیدفاع ایران، به جاسوسی این سازمان برای دشمن و اعلام رسمی آن از سوی خود آنان توجه داده است.[۸۲] در شرایط بحرانی و انقلابی ایران در سال ۱۳۵۷، دولت آمریکا و دستگاههای جاسوسی وابسته به آن، به دلیل محاسبات غیر واقعی از شرایط و حقایق ایران و انقلاب، همچنان به ماندن محمدرضا پهلوی در ایران امیدوار بودند؛[۸۳]؛ اما «وحدت کلمه» مردم ایران در مخالفت با پهلوی، به آنان قدرت بخشید که برخلاف محاسبات اشتباه دستگاههای جاسوسی آمریکا مانند سازمان سیا و امثال آن؛[۸۴] چنانکه امامخمینی نیز یادآورشده است[۸۵] با دست خالی هیمنه استکبار را بشکنند و انقلاب را به ثمر رسانند. امامخمینی با تأکید بر محاسبات مادیگرایانه دستگاههای جاسوسیِ بیگانگان که توان و تجهیزات ابرقدرتها را زیاد و شکستناپذیر تصور میکردند،[۸۶] روحیه شهادتطلبی و تحول روحی مردم را از عوامل مؤثر بر پیروزی و حفظ انقلاب و شکست دشمنان میدانست.[۸۷]
منابع
- قرآن کریم.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنبراج، قاضیعبدالعزیز، جواهر الفقه، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
- ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه(ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- احمدی میانجی، علی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، تهران، دادگستر، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بخاری، محمدبناسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
- برایان، پییر، تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کورش تا اسکندر، ترجمه مهدی سمسار، تهران، زریاب، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- بسطامی، رضا، نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق، مجله نگین ایران، شماره ۳، ۱۳۸۱ش.
- بصیرتمنش، حمید و طاهره واحدی، برنامه ها و شیوه های ساواک، مجله حضور، شماره ۸۷، ۱۳۹۲ش.
- بهروز، مازیار، شورشیان آرامانخواه، ناکامی چپ در ایران، تهران، ققنوس، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- ثقفی کوفی، ابراهیمبنمحمد، الغارات، تحقیق جلالالدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش.
- حبیبی، حمید، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- حمیری، عبداللهبنجعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- خداوردی، حسن، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- دلدم، اسکندر، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، تهران، عطایی، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- زاهد زاهدانی، سیدسعید و محمد سلامی، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- زراعت، عباس، قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی، تهران، ققنوس، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- شاهدی، مظفر، ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- شاهعلی، احمدرضا، انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا آثار و پیامدها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- شایستهپور، حمید، قدرت سرکوب رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- شهبازی، عبدالله، نظریه توطئه، صعود سلطنت پهلوی و تاریخنگاری جدید در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- طوسی، محمدبنحسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
- فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- قرآن کریم.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گروه پژوهش تاریخ معاصر، سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، تهران، جهان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، بیجا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- محمدی ریشهری، محمد، خاطرهها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
- مغربی، قاضینعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، قم، تفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- نجاریراد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- واقدی، محمدبنعمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.
- وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، کویت، دارالسلاسل، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ـ ۱۴۲۷ق.
پیوند به بیرون
منیره طبرسی، «جاسوسی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص...
- ↑ راغب، مفردات، ۱۹۶.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.
- ↑ زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.
- ↑ وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.
- ↑ حجرات، ۱۲.
- ↑ مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.
- ↑ برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵ ـ ۷۲۷.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۵ ـ ۷۶.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۶۹.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۴.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۶.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱/۹.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱/۹.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویه، ۲/۲۳۱.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۹ و ۵/۱۰.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱/۴۰۶.
- ↑ ابنابیالحدید، ۳/۱۲۸ ـ ۱۳۰.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶.
- ↑ نهج البلاغه، ن۲۰، ۳۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.
- ↑ نهج البلاغه، ن۶۳، ۴۸۴.
- ↑ نهج البلاغه، ن۷۱، ۴۹۴.
- ↑ ثقفی، الغارات، ۱/۳۶۷.
- ↑ احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۱۲۰.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۶ ـ ۵۵۰.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۳/۱۰۹۴؛ کلینی، الکافی، ۲/۳۶۹ و ۳۷۲؛ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۰۷ ـ ۳۰۸؛ مجلسی، مرآة العقول، ۲/۷۵ و ۷۲/۶۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۲۰۱.
- ↑ طوسی، المبسوط، ۲/۱۵؛ حلی، قواعد الاحکام، ۱/۵۰۵.
- ↑ مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۳۹۸.
- ↑ طوسی، المبسوط، ۲/۱۵؛ ابنبراج، جواهر الفقه، ۵۱؛ حلی، منتهی المطلب، ۱۴/۲۸۲.
- ↑ زراعت، قانون مجازات اسلامی، فصل اول، ماده ۵۰۲.
- ↑ زراعت، قانون مجازات اسلامی، ماده ۵۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۰.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۶ ـ ۴۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸، ۳۳۳، ۴۹۰ و ۱۵/۲۰۸.
- ↑ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۳۲.
- ↑ شهبازی، نظریه توطئه، ۵۷.
- ↑ شایستهپور، قدرت سرکوب رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی، ۱۰۸ ـ ۱۱۰.
- ↑ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۴.
- ↑ بهروز، شورشیان آرامانخواه، ۶۳.
- ↑ گروه پژوهش، سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، ۵۶ ـ ۵۷ و ۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵.
- ↑ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۴۰.
- ↑ شاهدی، ساواک، ۱۸۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲، ۳۳۶ و ۱۰/۳۰۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰؛ بصیرتمنش و واحدی، برنامه ها و شیوه های ساواک، ۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰ و ۱۲۳.
- ↑ حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۹۶.
- ↑ شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۴ و ۲۹۶ ـ ۲۹۷.
- ↑ شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱، ۳۰، ۱۳۳ و ۱۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۷؛ دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، ۲۸ ـ ۳۰.
- ↑ حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۱۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۴، ۱۹۳ و ۲۶۹ ـ ۲۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۱ و ۸۵ ـ ۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۷.
- ↑ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۴/۵۷۵؛ زاهد، بهائیت در ایران، ۲۷۴ ـ ۲۹۳.
- ↑ محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/جم.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۲، ۴۴۵ و ۴۵۹ ـ ۴۶۱.
- ↑ محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/۹۲ ـ ۹۷.
- ↑ م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۸.
- ↑ بسطامی، نقش سازمان مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق، ۱۰۱ ـ ۱۰۳.
- ↑ م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۷ ـ ۲۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۲.
- ↑ خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۹۹ ـ ۱۰۰.
- ↑ خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۱۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۲ و ۷/۳۹۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۷.