سیدمحمود دعایی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
سیدمحمود دعایی در سال | سیدمحمود دعایی در سال ۱۳۲۰ در یزد به دنیا آمد و تحصیلات دوره ابتدائی و دبیرستان را در کرمان به پایان برد و پس از آن تحصیلات حوزوی را در مدرسه معصومیه کرمان آغاز کرد. او در سال ۱۳۴۲ به [[حوزه علمیه قم]] رفت و سطوح عالیه را نزد اساتید آن زمان خواند. | ||
دعایی فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود را از کرمان آغاز کرد و در [[قم]] به آن ادامه داد و در آن دوره شدیداً به امامخمینی ارادت پیدا کرد و در انتشار نشریه بعثت بسیار فعال بود. او به سبب آشنائی با [[سیدمصطفی خمینی]] به دیدار امامخمینی میرفت و با بسته شدن نشریه بعثت در انتشار نشریه انتقام همکاری میکرد. | دعایی فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود را از کرمان آغاز کرد و در [[قم]] به آن ادامه داد و در آن دوره شدیداً به امامخمینی ارادت پیدا کرد و در انتشار نشریه بعثت بسیار فعال بود. او به سبب آشنائی با [[سیدمصطفی خمینی]] به دیدار امامخمینی میرفت و با بسته شدن نشریه بعثت در انتشار نشریه انتقام همکاری میکرد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
دعایی در سالهای مبارزه با توجه به تایید علمای مبارز مانند [[سیدمحمود طالقانی]]، به حمایت از [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] پرداخت و حتی عضویت آنها را پذیرفت اما پس از آنکه به عدم اعتقاد آنها به مبانی دینی و مذهبی پی برد از سازمان انصراف داد. | دعایی در سالهای مبارزه با توجه به تایید علمای مبارز مانند [[سیدمحمود طالقانی]]، به حمایت از [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] پرداخت و حتی عضویت آنها را پذیرفت اما پس از آنکه به عدم اعتقاد آنها به مبانی دینی و مذهبی پی برد از سازمان انصراف داد. | ||
او با [[هجرت امامخمینی به پاریس|هجرت امامخمینی]] به فرانسه به دعوت ایشان، به فرانسه رفت و پس از پیروزی انقلاب به دستور امامخمینی اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق شد. او در سال | او با [[هجرت امامخمینی به پاریس|هجرت امامخمینی]] به فرانسه به دعوت ایشان، به فرانسه رفت و پس از پیروزی انقلاب به دستور امامخمینی اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق شد. او در سال ۱۳۵۹ با حکم امام به سرپرستی موسسه اطلاعات منصوب شد. | ||
دعایی شش دوره نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران بود و انشعاب مجمع روحانیون مبارز تهران از اعضای شورای مرکزی آن بوده است. | دعایی شش دوره نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران بود و انشعاب مجمع روحانیون مبارز تهران از اعضای شورای مرکزی آن بوده است. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
* رحمت، محمدرضا، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | * رحمت، محمدرضا، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | ||
* روابط عمومی مجلس شورای اسلامی با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، نگرشی به اولین دوره مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش. | * روابط عمومی مجلس شورای اسلامی با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، نگرشی به اولین دوره مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش. | ||
* روزنامه اطلاعات، تهران، مؤسسه اطلاعات، | * روزنامه اطلاعات، تهران، مؤسسه اطلاعات، ۱۶/۳/۱۴۰۱ | ||
* سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | * سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | ||
* طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | * طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. |
نسخهٔ ۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۲
شناسنامه | |
---|---|
زادروز | ۲۷ فروردین ۱۳۲۰ش |
شهر تولد | یزد |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ش |
شهر درگذشت | تهران |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | حرم امام خمینی |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | سفیر ایران در عراق، نماینده مجلس شورای اسلامی، سرپرست مؤسسه اطلاعات |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | سیدرضا صدر، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، محمد فاضل لنکرانی، ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی |
تالیفات | گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی |
سیدمحمود دعایی، روحانی مبارز، یار امامخمینی، سفیر ایران در عراق، نماینده مجلس شورای اسلامی و سرپرست مؤسسه اطلاعات.
سیدمحمود دعایی در سال ۱۳۲۰ در یزد به دنیا آمد و تحصیلات دوره ابتدائی و دبیرستان را در کرمان به پایان برد و پس از آن تحصیلات حوزوی را در مدرسه معصومیه کرمان آغاز کرد. او در سال ۱۳۴۲ به حوزه علمیه قم رفت و سطوح عالیه را نزد اساتید آن زمان خواند.
دعایی فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود را از کرمان آغاز کرد و در قم به آن ادامه داد و در آن دوره شدیداً به امامخمینی ارادت پیدا کرد و در انتشار نشریه بعثت بسیار فعال بود. او به سبب آشنائی با سیدمصطفی خمینی به دیدار امامخمینی میرفت و با بسته شدن نشریه بعثت در انتشار نشریه انتقام همکاری میکرد.
دعایی که پس از تبعید امامخمینی بسیار فعال بود، با دریافت پیام هاشمی رفسنجانی از زندان که باید از ایران خارج شود، از ایران خارج و در نجف به امامخمینی و یاران او پیوست. او با اطلاع و موافقت سیدمصطفی خمینی صدای روحانیت مبارز ایران را در رادیوی دولت عراق راه اندازی کرد.
دعایی در سالهای مبارزه با توجه به تایید علمای مبارز مانند سیدمحمود طالقانی، به حمایت از سازمان مجاهدین خلق پرداخت و حتی عضویت آنها را پذیرفت اما پس از آنکه به عدم اعتقاد آنها به مبانی دینی و مذهبی پی برد از سازمان انصراف داد.
او با هجرت امامخمینی به فرانسه به دعوت ایشان، به فرانسه رفت و پس از پیروزی انقلاب به دستور امامخمینی اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق شد. او در سال ۱۳۵۹ با حکم امام به سرپرستی موسسه اطلاعات منصوب شد.
دعایی شش دوره نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران بود و انشعاب مجمع روحانیون مبارز تهران از اعضای شورای مرکزی آن بوده است.
زندگینامه
سیدمحمود دعایی در بیست و هفتم فروردین ۱۳۲۰، در یزد به دنیا آمد. پدر وی سیدمحمد زارچی از روحانیان و واعظان یزد بود.[۱] سیدمحمد که در دوره رضاشاه پهلوی درباره خلع لباس و برداشتن عمامه و کشف حجاب علیه رژیم پهلوی سخنرانیکرده بود، نخست بازداشت و سپس به کرمان تبعید شد.[۲] مادر دعایی کرمانی بود و وی به دلیل ملالتهای زیاد مادر، به او علاقه زیادی داشت و بهمنظور پرستاری از وی تا زمان حیاتش ازدواج نکرد.[۳] مادر دعایی در سال ۱۳۵۴ در نجف درگذشت و امامخمینی به سبب علاقهای که به دعایی داشت بر جنازه وی نماز خواند[۴] و با سفارش سیدمصطفی خمینی در صحن حضرت امیرالمؤمنین(ع) زیر ناودان طلا دفن شد.[۵]
تحصیلات
دعایی قرآن را در کرمان در مکتبخانه فرا گرفت، دوره ابتدایی و دبیرستان را در همین شهر سپری کرد[۶] و سپس به تحصیل علوم حوزوی روی آورد و در مدرسه معصومیه کرمان ادبیات و درسهای اولیه فقه و اصول را نزد محمد روحانی معروف به شیعهزاده خواند.[۷] وی در اواخر سال ۱۳۴۲ از کرمان به قم رفت و در مدرسه خان ساکن شد. او مکاسب، رسائل و کفایۀ الاصول را نزد سیدرضا صدر، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، محمد فاضل لنکرانی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی فرا گرفت.[۸]
فعالیتها
فعالیتهای سیاسی و آشنایی دعایی با نام امامخمینی از جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد. وی با خواندن اعلامیههای امامخمینی بر ضد رژیم پهلوی، به ایشان علاقهمند گردید.[۹] دعایی در تهیه، تکثیر و پخش اعلامیهها و سخنرانیهای امامخمینی در کرمان تلاش کرد و در سفر محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۲ به کرمان، همراه دوستان خود یکی از طاقنصرتهایی را که علاقهمندان شاه نصب کرده بودند آتش زد؛ سپس در جریان مبارزات روحانیت علیه رژیم پهلوی در کرمان، چند مرتبه به دست اطلاعات شهربانی بازداشت و بازجویی شد.[۱۰] او از سال ۱۳۴۲ در انتشار «نشریه بعثت» در قم و شهرهای دیگر نقش فعال داشت. این نشریه را روحانیان مبارزی چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی حجتی کرمانی، سیدهادی خسروشاهی و محمدتقی مصباح یزدی منتشر میکردند.[۱۱]
پس از آزادی امامخمینی در فروردین ۱۳۴۳ از زندان، دعایی به دیدار ایشان رفت و در جشن آزادی ایشان در شمار انتظامات بیت ایشان بود.[۱۲] دعایی به سبب آشناشدن با سیدمصطفی خمینی به دیدار امامخمینی میرفت و در جلسات سخنرانی ایشان شرکت میکرد.[۱۳] چاپ عکس امامخمینی و چسباندن آن بر روی در و دیوار شهر و شیشههای اتاق طلاب در حوزه علمیه قم از فعالیتهای وی بود.[۱۴] وی پس از بستهشدن نشریه بعثت در پخش ماهنامه انتقام که مصباح یزدی منتشر میکرد، به فعالیت خود ادامه داد؛[۱۵] به همین دلیل تحت مراقبت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) قرار گرفت.[۱۶] در آذر ۱۳۴۳ش/ پانزدهم شعبان ۱۳۸۴ق در مجلس جشنی که در مسجد اعظم قم برپا بود و طلاب انقلابی با خود، عکس امامخمینی آورده بودند، دعایی با قرائت شعر و ستایش ایشان، به جمع، شور تازهای بخشید.[۱۷]
دعایی همراه فضلا و طلاب کرمانی مقیم قم در اسفند ۱۳۴۳ طی نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر رژیم پهلوی، لغو تصویبنامههایی که با نظر مراجع شیعه مخالف بود، ازجمله تبعید امامخمینی را خواستار شد.[۱۸] پس از انتقال امامخمینی از ترکیه به نجف در مهر ۱۳۴۴، وی همراه فاضلان و محصلان کرمانی حوزه علمیه قم طی نامهای به امامخمینی انتقال ایشان را از ترکیه به عراق موجب خرسندی اعلام کرد[۱۹] و در نامه دیگر به ایشان در ۲۰ آبان ۱۳۴۴، همراه فضلای قم ادامه تبعید را موجب تنفر ملت به محمدرضا پهلوی خواند.[۲۰] او سپس در ۳۰ آبان همان سال همراه گروهی از علمای قم طی نامهای از هویدا خواست امامخمینی را که به سبب دفاع از استقلال کشور و آزادی ملت و اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون نخست در ترکیه و سپس در عراق تبعید شدهاست، به کشور بازگرداند تا مردم ایران و حوزههای علمیه کشور از علم ایشان بهرهمند گردند.[۲۱]
در فروردین ۱۳۴۶ امامخمینی طی پیامی از فعالیتهای فضلا و طلاب حوزه علمیه قم، مشهد و تهران قدردانی و تأکید کرد به رسالت خودشان در مبارزه علیه رژیم پهلوی ادامه دهند و اطمینان داشته باشند که پیروزی در انتظار آنان است؛[۲۲] اما این بیانیه پیش از توزیع به دست ساواک قرار گرفت که موجب دستگیری علیاکبر ناطق نوری و دوستانش شد.[۲۳] این اتفاق موجب یأس و افسردگی نیروهای انقلابی گردید.[۲۴] از طرفی سیدمصطفی خمینی جهت دمیدن روحیه تازه به نیروهای مردمی، از دعایی خواست به شهرهای مختلف ایران سفر کند و همان بیانیه امامخمینی را منتشر کند و او در سطحی گسترده بیانیه را چاپ و پخش کرد.[۲۵] او پس از آن بیانیه روحانیان طرفداران امامخمینی را که علیه جشنهای تاجگذاری پهلوی تنظیم شده بود، منتشر کرد و بار دیگر تحت پیگرد ساواک قرار گرفت،[۲۶] ولی با دریافت پیام هاشمی رفسنجانی از زندان که باید از ایران خارج شود، از ایران به عراق برگشت.[۲۷]
در پی اختلاف رژیم بعث عراق و رژیم پهلوی دعایی به پیشنهاد سیدمصطفی خمینی و همکاری روحانیان مبارز ایرانیِ مقیم عراق اقدام به راهاندازی برنامه رادیویی، نخست با عنوان «نهضت روحانیت در ایران» و سپس «صدای روحانیت مبارز ایران» کرد. این برنامه به مدت هفت سال شبها ۳۰ تا ۴۵ دقیقه خبر و تحلیل نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، درسهای حکومت اسلامی، سخنرانیها، اعلامیه و بیانیههای ایشان و زندگینامه کسانی را که در مبارزه علیه رژیم پهلوی به شهادت رسیده بودند منتشر میکرد.[۲۸]
بر اساس گزارش بخش برونمرزی ساواک، دعایی در محافظت از امامخمینی هنگام ورود ایشان به حرم امامعلی(ع) جدیت زیاد از خود نشان میداد.[۲۹] ساواک در گزارش دیگر تأکید میکند وی همراه محمد منتظری، غلامرضا رضوانی و برخی دیگر، به دستور سیدمصطفی خمینی برنامههای مبارزات منظمی علیه رژیم پهلوی در خارج از کشور طراحی کردهاند؛[۳۰] ازجمله اینکه ایرانیان مقیم کویت را تحریک میکردند و شیعیان کویتیِ طرفداران امامخمینی نیز به آنان پیوسته بودند و این چند تن تسهیلاتی جهت تظاهرات آنان فراهم میکردند؛[۳۱] همچنین آنان تحصن در کلیسای «سنت مری» در پاریس را با همکاری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و امریکا راهاندازی کردند.[۳۲]
با توجه به بینش مذهبی و مشی مسلحانه سازمان مجاهدین خلق علیه رژیم پهلوی و همچنین تأیید سیدمحمود طالقانی از آن سازمان، دعایی در عراق پس از ارتباط با تراب حقشناس از کادرهای اولیه سازمان، عضویت در آن سازمان را پذیرفت؛ از اینرو در نخستین اقدام خود اندک موجودی نقدی و نصف ارث پدری خود را در اختیار آن سازمان قرار داد و همراه حقشناس و حسین روحانی از اعضای سازمان نزد امامخمینی حضور یافت تا ایشان سازمان را تأیید کند؛ اما امامخمینی پس از جلسات متعددی که با حسین روحانی نماینده سازمان داشت، به درخواست آنان پاسخ منفی داد.[۳۳] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران) امامخمینی پس از مطالعه تفسیر سوره انفال نوشته این سازمان، از طریق دعایی به آنان پیام داد آنان اخلاق اسلامی را با اقتصاد مارکس در هم آمیختهاند و این همان التقاط در اندیشه است[۳۴] و امامخمینی به این باور رسید آن سازمان نگاه تکبعدی به دین دارد که نه توحیدشان توحید اسلامی است و نه نبوت و امامتشان اسلامی است.[۳۵] دعایی به سبب موضعگیری استوار امامخمینی در برابر این سازمان با امامخمینی قهر کرد و حتی دو تا سهماه از دریافت مبلغی که ماهانه از طرف ایشان به وی داده میشد، امتناع کرد تا آنکه خود به این نتیجه رسید که آنان به مبانی دینی و مذهبی اعتقاد ندارند؛ به همین جهت از سازمان انصراف داد و نزد امامخمینی رفته، از ایشان عذرخواهی کرد.[۳۶]
دعایی در خرداد ۱۳۵۵ همراه با روحانیان مبارز ازجمله سیدعلیاکبر محتشمیپور، اسماعیل فردوسیپور، سیدهادی موسوی، محمد منتظری، سیدحمید روحانی (زیارتی) و حسن کروبی هسته مرکزی روحانیان مبارز خارج از کشور را تشکیل دادند.[۳۷] در همان سال، نیروهای رژیم بعثی عراق اقدام به بازداشت علما و روحانیان میکردند و یک بار هنگام رفتن امامخمینی به مدرسه آیتالله بروجردی از ایشان کارت هویت خواستند که دعایی با مأموران عراقی درگیر شد و آنان وی را بازداشت و پس از چند روز آزاد کردند.[۳۸] در آبان ۱۳۵۶ دعایی جزو نخستین افرادی بود که وارد اتاق سیدمصطفی خمینی شد و از فوت وی مطلع گردید.[۳۹] در شهریور ۱۳۵۷، طبق گزارش ساواک، دولت بعث عراق، دعایی را به سبب فعالیتهای سیاسی امامخمینی احضار کرد و اخطار داد به ایشان اطلاع دهد از فعالیت خود و هر گونه تماس با ایران خودداری کند.[۴۰] از سوی دیگر، ساواک به همه مأموران خود در خارج از کشور دستور داد فعالیت و رفت و آمدهای طرفداران امامخمینی را تعقیب کنند؛ ازجمله مکالمات تلفنی دعایی به دفتر امامخمینی کنترل و ضبط شود؛[۴۱] زیرا وی در طول اقامت در عراق، تمدید و خروجی گذرنامههای امامخمینی و بستگان ایشان را در اداره شهربانی نجف انجام میداد و با مأموران انتظامی عراق نیز رابطه دوستانه برقرار کرده بود و حتی با استفاده از اعتماد آنان، برخی از گذرنامههایی که مشکل داشت خودش مهر میزد؛[۴۲] چنانکه هنگام خروج امامخمینی از عراق به کویت، دعایی با استفاده از اعتماد مأموران شهربانی گذرنامه ایشان و فرزندش سیداحمد خمینی را مُهر خروجی زد. سپس در ۱۲ مهر ۱۳۵۷ از نجف تا مرز کویت ایشان را همراهی کرد.[۴۳] پس از برگشتدادن امامخمینی از مرز کویت، معاون سازمان امنیت عراق در فرودگاه بغداد به دعایی تأکید کرد به ایشان اطلاع دهد اگر دولت فرانسه به ایشان اجازه اقامت ندهد، حق بازگشت به عراق را ندارد که دعایی به سخنان وی اعتراض و پیشنهاد کرد پیغام او را به فرزند ایشان سیداحمد خمینی خواهد رساند.[۴۴] دعایی در برخی دیدارهای مسئولان عراقی با امامخمینی نیز به عنوان مترجم حضور پیدا میکرد.[۴۵]
دعایی پس از هجرت امامخمینی به پاریس، با سفارش امامخمینی و دعوت سیداحمد خمینی در دوم بهمن ۱۳۵۷ به پاریس رفت؛[۴۶] سپس به سفارش سیداحمد خمینی به سفارت ایران در پاریس رفت و اعضای سفارت را برای دیدار با امامخمینی نزد ایشان برد.[۴۷] وی در ۱۲ بهمن همراه امامخمینی به ایران بازگشت.[۴۸]
پس از انقلاب
دعایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت دفتر امامخمینی درآمد[۴۹] و در آغازین روزهای سال ۱۳۵۸، به دستور ایشان سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق شد[۵۰] و در اسفند همان سال به دلیل تیرهشدن روابط ایران و عراق حدود ششماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران بازگشت.[۵۱] درباره اهداف و برنامه عراقیها و پیشبینی جنگ، وی با امامخمینی دیدار کرد و به ایشان اطلاع داد که دولت عراق اصرار دارد فردی مرتبط با ایشان و خارج از دولت موقت با صدام حسین مذاکره کند؛ اما امامخمینی در پاسخ تأکید کرد ممکن است عراقیها حُسن نیت نداشته باشند و صلاح نیست کسی از جانب ایشان وارد مذاکره شود و تصمیم مذاکره با صدام حسین را به پس از انتخابات ریاستجمهوری و تعیین دولت و مجلس شورای اسلامی که کشور نظم به خود بگیرد، واگذار کرد.[۵۲]
دعایی در خرداد ۱۳۵۸ از امامخمینی اجازه امور حسبیه و استفاده از وجوه شرعی را دریافت کرد.[۵۳] امامخمینی، دعایی را در اردیبهشت ۱۳۵۹ به سرپرستی مؤسسه اطلاعات منصوب کرد تا با همکاری کارمندان متعهد، روزنامه اطلاعات بتواند آرمانهای انقلاب اسلامی را برای مردم بیان کند[۵۴] و این مسئولیت تاکنون (۱۳۹۹) ادامه دارد. امامخمینی در شهریور ۱۳۵۹، در جمع کارکنان مؤسسه اطلاعات از دعایی به عنوان نمونه یک کارگزار سالم و خدمتگزار در جمهوری اسلامی ایران نام برد که جایگزین کارکنان ناسالم رژیم پهلوی شدند؛[۵۵] چنانکه در مرداد ۱۳۶۲، به سابقه طولانی همراهی دعایی با خود و خدمتهایی که در عراق و ایران کرده، اشاره کردهاست و خاطرنشان کرد که نباید فراموش شود.[۵۶] دعایی از آغاز سرپرستی مؤسسه اطلاعات هیچگونه حقوقی دریافت نکرده و با شهریه طلبگی زندگی خود را گذراندهاست.[۵۷] همچنین وی از دوره نخست مجلس شورای اسلامی تا پایان دوره ششم (سال ۱۳۸۲) از حوزه انتخابی استان تهران نماینده مجلس بود[۵۸] و از حقوق و مزایای نمایندگی بهره نبرد.[۵۹] یکی از فعالیتهای دعایی پس از انقلاب عضویت در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود؛ اما به دنبال بروز اختلاف سلیقه میان اعضای جامعه روحانیت مبارز و انشعاب مجمع روحانیون مبارز از آن، اسم وی در شمار اعضای مؤسس مجمع اعلام شد،[۶۰] اما او در آغاز چند ماه در جلسات مجمع روحانیون شرکت کرد و در ادامه از شرکت در نشستها و حضور در مجمع خودداری و اعلام کرد هیچ مسئولیت و عضویتی در مجمع روحانیون مبارز ندارد.[۶۱]
ویژگیهای امامخمینی از نگاه دعایی
به باور دعایی، امامخمینی در همه ویژگیها میان علما ممتاز بود؛ اما برخی از آنها مثل عمل به تکلیف نمود بیشتری داشت که از هیچ اصول تخطی نمیکرد و اگر چیزی را تکلیف شرعی تشخیص میداد هیچ ارادهای نمیتوانست ایشان را از تصمیماش منصرف کند. امامخمینی در کسب اطلاعات دقیق بود و هیچگاه تحت تأثیر شرایط و جریان حزبی تصمیم نمیگرفت و مبارزه علیه رژیم پهلوی را وظیفه خود میدانست؛ به همین دلیل زندان و تبعید را تحمل کرد و تمام پیامدهای آن را پذیرا شد.[۶۲] دعایی خاطرنشان کردهاست که امامخمینی اعتقاد داشت مبارزه مسلحانه کارایی ندارد و با آگاهیدادن به مردم میتوان حرکت عمومی را ایجاد کرد و به نتیجه رساند. این شیوه برای همه قابل قبول نبود؛ اما امامخمینی تأکید میکرد حتی اگر ایشان در دهکده دورافتاده و متروک برود و کسی به ایشان توجه نکند و از چشم مردم بیفتد، او بر اساس تشخیص خود به وظیفه خویش عمل خواهد کرد. وی امامخمینی را انسانی سازشناپذیر با عناصر مخالف اسلام و ستمپیشه در ایران و غیر ایران میدانست؛ انسانی که با وجود فشارها به هیچکس اجازه نداد از وجود ایشان سوء استفاده کند.[۶۳] دعایی کتابی به نام گوشهای از خاطرات و نیز مقالاتی در نشریات کشور منتشر کردهاست. وی چهار پسر و دو دختر دارد.
درگذشت
سیدمحمود دعایی که به دلیل انسداد مجرای تنفسی، از شب قبل در یکی بیمارستانهای تهران بستری شده بود، در روز ۱۵ خردادماه ۱۴۰۱ در سن ۸۱ سالگی درگذشت و در حرم امام خمینی دفن شد [۶۴]
پانویس
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۳۷.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۳۷.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۴۰ ـ ۴۱؛ دعایی، حریم امام، ۱۰.
- ↑ دعایی، حریم امام، ۱۰؛ رحمت، ۲/۳۷ ـ ۳۸.
- ↑ آرشیو مؤسسه، ۱۳۹۵/۴/۱.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۴۰ ـ ۴۱.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۴۰ ـ ۴۴.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۵۳ ـ ۵۴.
- ↑ دعایی، حریم امام، ۵۴.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۵۱ ـ ۵۲؛ دعایی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۳۸۹/۱ و ۳۹۱.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱۹۵/۱؛ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۵۹؛ دعایی، پابهپای آفتاب، ۱۹۶/۲.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۵۴ ـ ۵۵؛ دعایی، پابهپای آفتاب، ۱۹۶/۲.
- ↑ (دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۵۷ ـ ۵۸.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۶۴ ـ ۶۵.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲/۱۹۶؛ انتقام، ۲/۱.
- ↑ حنیف، زندگینامه آیتالله شهابالدین اشراقی، ۷۶/۱.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۴۲۷/۱.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۱/۳.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۶۷/۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۶۹/۵ ـ ۳۷۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۷۴/۹ ـ ۲۷۷؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۸۵/۳ ـ ۱۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۹/۲ ـ ۱۳۱.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۷۵/۱ ـ ۷۶.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۶۸.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۶۸ ـ ۶۹.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۷۰ ـ ۷۲.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۷۲.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۹۵؛ دعایی، پابهپای آفتاب، ۱۹۹/۲ ـ ۲۰۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۰/۲۱ ـ ۳۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۳۹/۱۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵۰/۱۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۱۹/۱۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵۶/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۰/۱۰ ـ ۴۶۱؛ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۱۰۸ ـ ۱۱۳؛ دعایی، درباره سازمان مجاهدین خلق، ۷۶ ـ ۸۴.
- ↑ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۳۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۵۹/۱۰ ـ ۴۶۲.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۱۱۴.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱۸۷/۲.
- ↑ قوچانی، خاطرات، ۱۶۶/۱ ـ ۱۶۸.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۳۰۳/۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۷۳/۲۰ ـ ۲۷۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹۲/۱۶.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲۰۶/۲ ـ ۲۰۷.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲۰۷/۲ ـ ۲۰۸.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲۱۰/۲؛ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۴۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۵/۱۰.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲۱۱/۲.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۱۹۲.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲۱۱/۲.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۰۶.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۰۶؛ قوچانی، خاطرات، ۱۶۳/۱.
- ↑ اطلاعات ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاعرسانی کشور، ۲۹۸/۲؛ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۱۷۴.
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، ۱۷۴ ـ ۱۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۶/۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۳/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۹/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶۱/۱۸.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۰۶.
- ↑ دعایی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۳۹۰/۱؛ روابط عمومی مجلس شورای اسلامی با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، نگرشی به اولین دوره مجلس شورای اسلامی، ۲۳۴.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۲۱.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲۱۳/۲ و ۲۱۶.
- ↑ دعایی، پابهپای آفتاب، ۲۲۰/۲.
- ↑ روزنامه اطلاعات، ۱۶/۳/۱۴۰۱.
منابع
- آرشیو مؤسسه، به همراه اصلاحات سیدمحمود دعایی، ۱۳۹۵/۴/۱ش.
- اطلاعات ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاعرسانی کشور، چاپ دوم ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انتقام، نشریه داخلی حوزه علمیه قم در سالهای ۱۳۴۳ ـ ۱۳۴۴ش.
- حنیف، محمد، زندگینامه آیتالله شهابالدین اشراقی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- دعایی، سیدمحمود، مصاحبه، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- دعایی، سیدمحمود، درباره سازمان مجاهدین خلق ایران، بینا، بیتا.
- دعایی، سیدمحمود، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- دعایی، سیدمحمود، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- دعایی، سیدمحمود، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره ۱۸۷، ۱۳۹۴ش.
- رحمت، محمدرضا، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- روابط عمومی مجلس شورای اسلامی با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، نگرشی به اولین دوره مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- روزنامه اطلاعات، تهران، مؤسسه اطلاعات، ۱۶/۳/۱۴۰۱
- سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- قوچانی، محمود، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، ج۱، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، ج۲، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
پیوند به بیرون
- سیداحمد حسینی، سیدمحمود دعایی، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۴۰۴–۴۰۹.