بیعت همافران با امامخمینی: تفاوت میان نسخهها
جز (removed Category:مقالههای ذازای تصویر using HotCat) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:حوادث قبل از انقلاب]] | [[رده:حوادث قبل از انقلاب]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۶
شرح ماجرا | اعلام وفاداری بخشی از نیروی هوایی در دیدار با امامخمینی |
---|---|
زمان | ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ |
دوره | پهلوی |
مکان | تهران، مدرسه علوی |
علت | نارضایتی همافران از رژیم پهلوی |
اهداف | وفاداری و بیعت ارتش با امام خمینی و انقلاب مردم |
عاملان | بخشی از بدنه نیروی هوایی ارتش ایران |
پیامدها | اعلام همبستگی همافران و نیروهای ارتش با مردم |
واکنشها | یومالله خواندن این روز از سوی امام |
بیعت همافران، اعلام وفاداری بخشی از نیروی هوایی در دیدار با امامخمینی و آغاز همراهی آشکار ارتش شاهنشاهی با نهضت اسلامی، ۱۹ بهمن ۱۳۵۷.
همافران کادر فنی نیروی هوایی بودند که علاوه بر آموزشهای الکترونیک و فنّاورانه پیشرفته، امکان تحصیل دانشگاهی و خلبانی هواپیماهای مسافری را داشتند.
آغاز مخالفتهای علنی نیروی هوایی با رژیم پهلوی، اعتصاب غذا در واکنش به سرکوب مردم و صدور قطعنامه در همبستگی با انقلاب اسلامی بود. در ادامۀ این همراهی، پس از ورود امامخمینی به کشور و در حمایت از نخستوزیریِ بازرگان، صدها تن از پرسنل نظامی نیروی هوایی ارتش، به راهپیمایی مردم پیوستند. این نیروها در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷به مدرسه علوی رفته، به صورت ستونهای منظم نظامی و با لباس فرم، از مدرسه علوی تا داخل حیاط مدرسه رفاه رژه رفتند.
امامخمینی در سخنان کوتاهی، ضمن تشکر از پرسنل نیروی هوایی، آنان را سربازان امامعصر(ع) خواند. اقدام تاریخی همافران در ۱۹ بهمن که روز نیروی هوایی نامیده شد، به دلیل انسجام و هماهنگی نظامی، لباس فرم و رژه در برابر امامخمینی، تأثیر ویژهای بر روند رویدادهای بعدی بهخصوص اعلام همبستگی ارتش به انقلاب مردم داشت.
مقدمه
با شکلگیری انقلاب اسلامی، چگونگی برخورد نظامیان با آن، اهمیت یافت. امامخمینی نیروهای مسلح، بهویژه بدنه آن و سربازان وظیفه را جدا از ملت نمیدانست و تلاش میکرد زمینه بروز وفاداری ارتش به ملت را فراهم کند[۱] (ببینید: نیروهای مسلح). بهرغم نظر محمدرضا پهلوی دربارهٔ قدرت و توانایی ارتش شاهنشاهی و تلاش بر افزایش این قدرت از طریق نظارت مستقیم و خرید روزافزون اسلحه،[۲] این ارتش از استحکام و هماهنگی برخوردار نبود. غرور پهلوی و ترس از کودتای سران ارتش، او را وامیداشت در اداره امور ارتش، ضمن دردستگرفتن همه اختیارات، به شیوه «تفرقه بینداز و حکومت کن» عمل کند.[۳]
از مهمترین دلایل آسیبپذیری ارتش رژیم پهلوی در برابر نهضت اسلامی ایران، وجهه مذهبی انقلاب مردم و اعتقادات مذهبی غالب افسران جزء و سربازان بود. تبلیغات گسترده مذهبی، موجب تضعیف روحیه پرسنل نیروهای مسلح، بهخصوص افراد وظیفه بود و ادامه خدمت سربازی در آن شرایط را مخالف دین و ملیت میدیدند. افزون بر این، ارتش اصولاً برای مقابله با تهدید خارجی تربیت شده بود نه رویارویی با خانواده و هموطنان خود.[۴] از سوی دیگر، نیروهای مسلح ایران، در طول شش ماه درگیری با تظاهرکنندگان (شهریور تا بهمن ۱۳۵۷) که اغلب به کشتار و خونریزی منجر میشد، خسته، فرسوده و ناراضی شده بودند[۵] و دستور امامخمینی برای ترک خدمت و فرار از پادگانها، با استقبال روزافزون سربازان روبهرو شد (ببینید: تظاهرات تاسوعا و عاشورا). بسیاری از ماندگان نیز به ارتباط و همکاری با انقلابیان میپرداختند.[۶] در این حال، خروج شتابزده محمدرضا پهلوی از ایران در ۲۶ دی ۱۳۵۷ بدون تشریفات معمول که فرار تلقی شد نیز ضربه کاری بر بدنه ارتش رژیم پهلوی که به مدت پنجاه سال تنها از شاه فرمان میگرفت، وارد ساخت[۷] (ببینید: فرار شاه).
افزون بر مسائل داخلی ارتش، سخنان امامخمینی دربارهٔ اینکه محمدرضا پهلوی حیثیت ارتش را هتک کرده،[۸] مسئولدانستن ارتش در کشتار مردم و دعوت از آنان برای سرپیچی از فرمان،[۹] عمل به وظایف دینی و پیوستن به ملت و نیز قدردانی و تشکر از ارتشیان بهخصوص نیروی هوایی و همافران برای اعلام همراهی با مردم در روز بازگشت ایشان به ایران[۱۰] عوامل مهم در رویآوردن نیروهای ارتش به انقلاب بود. امامخمینی با موضعگیری در برابر زمزمهها و شایعات انجام کودتا، ضمن اعلام همراهی ارتش با انقلاب، بر نبود واهمه از کودتا و ادامه نهضت تا آخرین نفس تأکید میکرد[۱۱] و معتقد بود مخالفت ارتش به محض بازگشت ایشان به ایران، پایان مییابد و دولت شاپور بختیار سقوط خواهد کرد.[۱۲]
زمینههای نارضایتی همافران
همافران کادر فنی نیروی هوایی بودند که بنابر بهره هوشی و معدل بالا استخدام میشدند و علاوه بر آموزشهای الکترونیک و فنّاورانه پیشرفته، امکان تحصیل دانشگاهی و خلبانی هواپیماهای مسافری را داشتند؛ اما از آنجاکه دوره دانشکده افسری را نمیگذراندند، برابر مقررات، امکان رسیدن به درجه افسری را نداشتند.[۱۳] این تبعیض و عواملی مانند تربیت و شکلگیری همافران خارج از ساختار سنتی ارتش (پادگان و دانشکده) و جوانبودن این نیروها، امتناع نیروی هوایی از بازخرید همافرانی که دوره خدمتشان پایان یافته بود،[۱۴] اطلاع از سوء استفاده سران در خرید تجهیزات نیروی هوایی و فشار آمریکا برای خارجکردن این تجهیزات از ایران،[۱۵] همچنین اعتراض به برخوردهای امنیتی و بازداشت همافران[۱۶] موجب گسستگی همافران از رژیم و همراهی آنان با انقلابیان شد. ارتباط برخی از همافران با دانشجویان معترض و روحانیان مبارز (سیدعلی اندرزگو، سیدعلی خامنهای و محمد منتظری)، جمعآوری کمکهای نقدی، پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی امامخمینی، برگزاری جلسات قرائت قرآن، انهدام مشروبفروشیهای کیش و کارهایی از این دست، نخستین گامهای این همراهی بود.[۱۷]
آغاز مخالفتهای علنی نیروی هوایی اعتصاب غذا در واکنش به سرکوب مردم و صدور قطعنامه در همبستگی با انقلاب اسلامی به دست ۲۸۰۰ تن از همافران پایگاه هوایی شاهرخی (شهید نوژه) همدان در ۲۸/۱۰/۱۳۵۷ بود که کارمندان، درجهداران و افسران نیز به ایشان پیوستند.[۱۸] راهپیمایی هزاران نفر از همافران و افسران در پایگاههای هوایی بندرعباس،[۱۹] شیراز و خاتمی اصفهان،[۲۰] نشان از اوجگیری نهضت اسلامی و سرایت آن به گروههای مختلف در سراسر ایران داشت. صبح چهارم بهمن، گروهی از همافران برای نخستین بار با لباس فرم نظامی، در تهران از سهراه آذری تا میدان شهیاد (آزادی) راهپیمایی کردند که با تیراندازی نیروهای رژیم پهلوی متوقف شدند؛ اما این راهپیمایی بعد از ظهر از دانشگاه صنعتی آریامهر (شهید شریف واقفی) تا خانه سیدمحمود طالقانی ادامه و با صدور قطعنامهای شش مادهای خاتمه یافت.[۲۱] طالقانی با حضور در جمع نظامیان، سلام و دعای امامخمینی را به آنان رساند[۲۲]؛ سپس نمایندگانی از پادگان شماره سه نیروی هوایی، پایگاه یکم ترابری، پایگاه یکم شکاری تهران، پدافند هوایی، فرماندهی آموزش هوایی و قصر فیروزه، در خانه طالقانی، با وی دیدار کردند.[۲۳]
در روزهای بعد، همگام با اعتراضهای مردمی در جایجای ایران علیه جلوگیری بختیار از بازگشت امامخمینی، هزاران تن از افسران و همافران نیروی هوایی، همراه با خانوادههایشان در پایگاههای تهران، بوشهر و اصفهان، با راهپیمایی و صدور بیانیه، بر همبستگی خویش با امامخمینی تأکید کردند و خواستار خروج مستشاران آمریکایی از ایران و برقراری کامل حکومت اسلامی شدند.[۲۴] سران ارتش نخست اعتصاب و پیوستن پرسنل نیروها را تکذیب کردند[۲۵] و سپس با دخالت نیروهای ویژه و واحد ضداطلاعات، صدها تن از افسران و کارمندانِ (همافر و غیر همافر) نیروهای سهگانه را بازداشت کردند و به شهرهای دیگر انتقال دادند.[۲۶] این اقدام بر همبستگی و حمایت مردم و بدنه ارتش از آنان افزود.[۲۷] پس از ورود امامخمینی به کشور، گروهی از پرسنل نیروی هوایی در ۱۳ بهمن با ایشان دیدار کردند. امامخمینی در این دیدار، ضمن دعوت دوباره ارتش برای پیوستن به ملت، به دولت بختیار دربارهٔ عقوبت مجازات همافرانِ بازداشتشده هشدار داد.[۲۸]
بیعت با امامخمینی
دستورها و راهنماییهای امامخمینی از آغاز ورود به کشور و واقعیات روزمره شهرها وضعیت دولت بختیار و ستاد بزرگ ارتشتاران را به نقطه اجتنابناپذیر جابهجایی قدرت رسانده بود (ببینید: دهه فجر انقلاب اسلامی). پس از راهپیماییها و قطعنامههای مردم و نیروی هوایی در شهرها، که سمت و سوی مخالفت با بختیار و حمایت از نخستوزیر دولت موقت، مهدی بازرگان را داشت،[۲۹] چند تن از همافران مانند محمد طاهریفر، فریدون شمس، ابوالقاسم بدوی، محمدجواد ایزدینیا و رحمان رمضانی، به برنامهریزی دربارهٔ حضور در مدرسه علوی و بیعت با امامخمینی پرداختند.[۳۰]
برای انجام رژه، یک هفته پیش از ۱۹ بهمن و با هماهنگی محمد مفتح تصمیم گرفته شده و به اطلاع پادگانها و پایگاههای دیگر مانند اصفهان و شیراز رسیده بود.[۳۱] عصر روز هجدهم بهمن، محمد طاهریفر برای هماهنگی برنامه رژه، به مدرسه رفاه رفت و تصمیم همافران برای انجام رژه را به اطلاع دفتر امامخمینی رساند. پس از انجام هماهنگی و تأیید متن آماده شده برای قرائت، قرار رژه گذاشته شد.[۳۲] روز نوزدهم بهمن که قرار بود تظاهراتی در حمایت از نخستوزیریِ بازرگان برگزار شود، به جای مفتح که دستاندرکار این تظاهرات بود، سیدمحمود دعایی با یاری محمدعلی رجایی، رژه همافران از مدرسه رفاه تا مدرسه علوی، محل اقامت امامخمینی را برنامهریزی کرد و موضوع را به اطلاع امامخمینی رساند و ایشان با وجود کسالت و فشردگی دیدارهای روز نوزدهم، با روی باز این ملاقات را پذیرفت.[۳۳]
در ساعت ده صبح ۱۹/۱۱/۱۳۵۷، صدها تن از پرسنل نظامی نیروی هوایی ارتش، به راهپیمایی مردم که در حمایت از نخستوزیری بازرگان بود، پیوستند.[۳۴] مردم با تشکیل زنجیره در اطراف این نیروها، از هر گونه عکسبرداری از آنان، جلوگیری کردند. شعار این نیروها که بهشدت مورد تشویق مردم قرار گرفت، «سلام بر بازرگان نخستوزیر ایران، درود بر خمینی رهبر آزادگان» بود. همچنین مضمون پارچه نوشتههایی که این گروه حمل میکردند، چنین بود: «نخستوزیری بازرگان مورد تأیید ما همافران و درجهداران نیروی هوایی بوده و بختیار هیچ سنگری در بین نیروی هوایی ندارد».[۳۵] پس از راهپیمایی، نیروها به طرف خیابان ایران رفتند و در حالیکه تصاویر امامخمینی و بازرگان را در دست داشتند، شعار میدادند: «ما قطرهای از ارتش تو هستیم خمینی».[۳۶] این نیروها نخست به مدرسه علوی رفتند و پس از آمادگی و پوشیدن لباس فرم، به صورت ستونهای منظم نظامی، از مدرسه علوی تا داخل حیاط مدرسه رفاه رژه رفتند.[۳۷] شش درجهدار نیروی زمینی از گروهان کنترل ارتباطات نیز، با لباس نظامی در این رژه شرکت کردند. این شش نفر عبارت بودند از: علی رضایی، داوود قنبری امروز، حسن لعلکائی، مسلم خوشرو، مهدی عزیزیفرد و کیومرث خزائی.[۳۸] محمد طاهریفر در مقابل امامخمینی قرار گرفت و ایشان را «فرمانده کلقوا» خطاب کرد و برای آغاز برنامه اجازه گرفت.[۳۹] پس از آن، با فرمان او ادای احترام نظامی به امامخمینی، بهصورت کاملاً هماهنگ و با شعار «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا»، انجام شد.[۴۰] پیش از سخنان امامخمینی، پرسنل نیروی هوایی قطعنامهای را خواندند که ضمن تأکید بر ادامه مبارزه و پیروی از فرمان امامخمینی، دولت بختیار و نمایندگان دو مجلس را غیرقانونی میخواند و با اعلام حمایت از نخستوزیری مهدی بازرگان، و موضعگیری در برابر حضور رابرت هایزر آمریکایی در ایران، از دیگر پرسنل ارتش بهویژه فرماندهان دعوت میکرد تا با پیوستن به ملت، برای حفظ یکپارچگی ارتش، استقلال کشور و دفاع از ملت که وظیفه اصلی ارتش است، تلاش کنند.[۴۱] امامخمینی در سخنان کوتاهی، ضمن تشکر از پرسنل نیروی هوایی، آنان را سربازان امامعصر(ع) خواند که با گسستن از طاغوت، به خدمت قرآن کریم درآمدهاند و اظهار امیدواری کرد با پیوستن ارتش و ملت، پیروزی نهایی که سقوط طاغوت و برقراری حکومت عدل اسلامی است، آسان شود.[۴۲]
پس از رژه، همه نیروها به همراه مردمی که دستهدسته به آنان ملحق میشدند، به طرف خیابان ایران و سپس میدان ژاله (شهدا) حرکت کردند؛ حتی مأموران راهنمایی و رانندگی خیابان شاهرضا (انقلاب اسلامی) نیز به تظاهرکنندگان پیوستند.[۴۳] به دلیل اهمیت این دیدار، روزنامه کیهان بعد از ظهر همان روز، عکسی از رژه تاریخی همافران در مقابل امامخمینی را که حسین پرتوی گرفته بود، منتشر کرد.[۴۴] در ساعت ۱۵:۱۵ همان روز، گروهی از افسران و همافران نیروی هوایی اصفهان نیز با امامخمینی دیدار کردند[۴۵] و ایشان با تشکر از آنان، این نیروها را سربازان امام زمان(ع) و توده ارتش را توده اسلامی خواند.[۴۶]
واکنشها و پیامدهای دیدار
اقدام تاریخی همافران در ۱۹ بهمن که به روز نیروی هوایی نامیده شد، به دلیل انسجام و هماهنگی نظامی، لباس فرم و رژه در برابر امامخمینی، از تأثیرگذاری ویژهای بر روند رویدادهای بعدی بهخصوص اعلام همبستگی ارتش به انقلاب مردم برخوردار شد.[۴۷] برخی تحلیلگران خارجی، دیدار همافران را نشانه خودداری ارتش از رویارویی با مردم و اجرای طرح احتمالی کودتا، نفوذ عمیق مخالفان در درون ارتش شاهنشاهی و سقوط دولت بختیار گزارش کردند[۴۸]؛ به همین دلیل، بختیار و فرمانده نیروی هوایی منکر رژه همافران در اقامتگاه امامخمینی شدند و با ادعای ساختگیبودن تصویر این دیدار، ستاد بزرگ ارتشتاران را نیز به تکذیب دیدار واداشتند.[۴۹] برخی نیز همافربودن دیدارکنندگان را انکار کردند.[۵۰] در مقابل، روزنامه کیهان تصویری بزرگتر و با زاویهای دیگر، از همان رژه منتشر کرد و در اختیار روزنامه آیندگان هم قرار داد. کمیته تبلیغات دفتر امامخمینی نیز عکس و دیدار را تأیید کرد و همین موجب تأکید بر صحت خبر شد.[۵۱] از آن گذشته، همبستگی نیروهای مسلح، بهویژه همافران با انقلاب اسلامی، در ماههای اخیر و رفت و آمد آنان با بیت امامخمینی، در روزهای قبل و همان روز، بر سران ارتش پنهان نبود. واکنشهای بعدی همافران و افسران نیروی هوایی هم نشان داد همبستگی نیروها با مردم حقیقت دارد[۵۲]؛ حتی امیرحسین ربیعی (فرمانده نیروی هوایی رژیم پهلوی) نیز پس از پیروزی انقلاب مدعی شد در نوزده بهمن ۱۳۵۷، با انقلابیان اعلام همبستگی کرده است.[۵۳]
شامگاه بیستم بهمن، نمایش مجدد فیلم مراسم استقبال امامخمینی از تلویزیون و ابراز احساسات پرسنل نیروی هوایی در پادگان دوشان تپه، منجر به درگیری شدید میان پرسنل نیروی هوایی و افراد گارد شاهنشاهی شد. ادامه این درگیری که با حضور مردم، به نبرد مسلحانه در سطح شهر و گشایش پادگانها و کلانتریها انجامید، سرانجام موجب پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن شد. (ببینید: بیست و دو بهمن)
همافرانی که در نوزده بهمن ۱۳۵۷ با امامخمینی بیعت کردند، در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در محافظت از ادوات، تجهیزات و اسناد ارتش در شرایط بحرانی وقت و نیز پاکسازی ارتش، به نیروهای انقلاب کمک کردند.[۵۴] پس از پیروزی، امامخمینی ضمن درخواست از ملت برای حملهنکردن به مراکز نظامی و انتظامی، این نیروها را از مردم دانست و بهخصوص در مورد همافران که در زمان حساس، با اعلام همبستگی خود به نهضت کمک کردند، سفارش ویژه کرد.[۵۵] ایشان با ابراز تشکر از ارتشیان و همافرانی که به مردم پیوستند،[۵۶] اقدام همافران در رویگردانی از رژیم پهلوی و اقبال به انقلاب اسلامی را ناشی از تحول درونی ارتش دانست و آن را امری غیرعادی و الهی خواند.[۵۷] ایشان همچنین در سخنان بعدی خود، ضمن تأکید بر حفظ وحدت و توجهنکردن به شایعات تفرقهافکنانه، نیروی هوایی را نیروی آسمانی و الهی و نیروی پشتیبان اسلام شمرد که از دیگر نیروها در این راه پیشقدمتر بوده است.[۵۸]
در دومین سالگرد رژه تاریخی نوزده بهمن ۱۳۵۷، در دیدار افراد نیروی هوایی امامخمینی ضمن بزرگداشت این روز، آن را «یومالله» خواند و اقدام تاریخی همافران در این روز را متفاوت از همه اقدامات دیگر و موجب ثبت ارزش همافران در تاریخ دانست که در پیشگاه خدای متعال محفوظ است و قدردانی ملت را نیز به همراه دارد.[۵۹] ایشان در سالگرد این روز در سالهای بعد نیز در دیدار با افراد نیروی هوایی، ضمن تبریک پیروزی ملت، پیشقدمشدن همافران در پیوستن به اسلام و قرآن، با وجود خطرات احتمالی را دارای ارزش فراوان شمرد که از یاد ملت محو نخواهد شد و تأکید کرد انقلاب تنها در صورت حفظ این تعهد به اسلام و برادری با ملت، محفوظ خواهد ماند.[۶۰] از نگاه ایشان رمز این پیروزی الهی و غیر مادی، در اتحاد و همبستگی ملت بود.[۶۱] همچنین پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، امامخمینی با قدردانی از زحمات نیروی هوایی در طول جنگ تحمیلی، خاطره شیرین نوزده بهمن ۱۳۵۷ را در ذهن ملت پایدار دانست و بر سهم بیشتر نیروی هوایی در پیوستن ارتش به ملت تأکید کرد.[۶۲]
پانویس
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۷۷–۱۷۸
- ↑ هایزر، مأموریت مخفی، ۶۳؛ لطفیان، ارتش و انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۶–۱۸۱
- ↑ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۹۵–۹۶، ۱۳۰ و ۵۰۶–۵۰۷؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۶۳
- ↑ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۳۵۱–۳۵۲ و ۳۸۷، پژمان، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، ۴۰۸؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۱۰۳–۱۰۴؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۲۱۷
- ↑ بازرگان، خاطرات بازرگان، ۲/۲۹۵
- ↑ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۳۴۳ و ۴۶۷–۴۷۰؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۲۸۰
- ↑ بازرگان، خاطرات بازرگان، ۲/۲۹۶–۲۹۷؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۲۷۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/۴۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/۴۴۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۸ و ۲۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۴۰، ۳۷۷، ۴۵۸ و ۶/۴
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ۳
- ↑ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۱۶، ۵۱، ۸۹–۹۰ و ۳۵۲؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۹۵
- ↑ عزیزی، خاطرات، ۱۶۲؛ پژمان، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، ۴۲۱–۴۲۲؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۱۸۴–۱۸۶
- ↑ هایزر، مأموریت مخفی، ۳۰۷–۳۰۸، ۳۲۲–۳۲۳ و ۳۵۵
- ↑ هایزر، مأموریت مخفی، ۳۵۳
- ↑ طاهری، خاطرات، ۲۸۶–۲۹۰؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۳۴۳ و ۴۷۰
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱/۱۱/۱۳۵۷، ۷؛ امامخمینی، ۵/۵۰۹
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ۲
- ↑ هایزر، مأموریت مخفی، ۲۹۷–۲۹۸
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ آقاجانی، خاطرات، ۲۷۲
- ↑ آقاجانی، خاطرات، ۲۷۳
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ لطفیان، ارتش و انقلاب اسلامی ایران، ۲۳۱
- ↑ کیهان، روزنامه، ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۲ و ۸/۱۱/۱۳۵۷، ۱
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۲۷۱
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ اطلاعات، روزنامه، ۹/۱۱/۱۳۵۷، ۲ و ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ۱، ۸؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۲۷۲
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۳۰۵–۳۰۷؛ قاسمپور، دهه سرنوشتساز، ۱۹۸
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ امامخمینی، ۶/۳۸؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲۵/۲۷۱
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۱، ۱۵، ۱۶، ۱۷ و ۱۸/۱۱/۱۳۵۷؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۴ و ۱۵/۱۱/۱۳۵۷
- ↑ شمس، خاطرات، ۱۱۵–۱۱۶؛ طاهری، خاطرات، ۲۸۸–۲۹۰
- ↑ دعایی، مصاحبه، ۲۱۱؛ طاهری، خاطرات، ۲۹۱
- ↑ طاهری، خاطرات، ۲۹۳
- ↑ دعایی، مصاحبه، ۲۱۲
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲۵/۳۵۰
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۹/۱۱/۱۳۵۷، ۲
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۹/۱۱/۱۳۵، ۱؛ قاسمپور، دهه سرنوشتساز، ۲۰۱
- ↑ ابیانه، خاطرات، ۱۱۹
- ↑ رضایی، خاطرات، ۳۱۲–۳۱۵
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۶۹–۱۷۰
- ↑ ابیانه، خاطرات، ۱۱۹؛ بدوی، خاطرات، ۱۲۶
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۳/۲۶۸–۲۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۰۱–۱۰۲
- ↑ ابیانه، خاطرات، ۱۲۱–۱۲۲؛ بدوی، خاطرات، ۱۲۷
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۹/۱۱/۱۳۵۷؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۳/۲۶۲–۲۶۳
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۰۸
- ↑ عزیزی، خاطرات، ۱۶۶–۱۶۷
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران، ۳۷۲؛ نجاتی، تاریخ سیاسی، ۲/۳۷۶
- ↑ کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۲ و ۸؛ نصیری، ۲۲۶؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۳۰۹–۳۱۰
- ↑ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۱۸۷
- ↑ کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۷۸؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۳۱۰
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۳۱۱؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۳۴۸–۳۴۹
- ↑ ایزدینیا، خاطرات، ۱۴۵–۱۴۸؛ عزیزی، خاطرات، ۲۱۵ و ۲۱۷–۲۱۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۳۲–۱۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۸۵ و ۴۹۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۹۲–۴۹۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۵ و ۱۴/۲۶–۲۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۶۳–۶۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۷–۱۸ و ۱۷/۲۹۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹۳–۲۹۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۰۵ و ۳۵۵
منابع
- آذربرزین، شاپور (عبدالله)، فرماندهی و نافرمانی، تاریخ شفاهی زندگی و آثار سپهبد خلبان شاپور آذربرزین، به کوشش حسین دهباشی، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، چاپ دوم، ۱۳۹۴ش.
- آقاجانی، مهدی، خاطرات، چاپشده در ارتش در تاریخ و انقلاب اسلامی، تألیف احمد نوروزی فرسنگی، تهران، زهد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- ابیانه، حسین، خاطرات، چاپشده در تاریخ شفاهی نقش نیروی هوایی در انقلاب اسلامی، تألیف مجید نجفپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- اطلاعات، روزنامه، ۵، ۹، ۱۰، ۱۴، ۱۵، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایزدینیا، محمدجواد، خاطرات، چاپشده در تاریخ شفاهی نقش نیروی هوایی در انقلاب اسلامی، تألیف مجید نجفپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، تدوین غلامرضا نجاتی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- بدوی، ابوالقاسم، خاطرات، چاپشده در تاریخ شفاهی نقش نیروی هوایی در انقلاب اسلامی، تألیف مجید نجفپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- پژمان، جلال، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، تهران، نامک ـ پروین، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- سیدمحمود دعایی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، نشر پنجره، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- رضایی، علی، خاطرات، چاپشده در ارتش در تاریخ و انقلاب اسلامی، تألیف احمد نوروزی فرسنگی، تهران، زهد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- شمس، فریدون، خاطرات، چاپشده در تاریخ شفاهی نقش نیروی هوایی در انقلاب اسلامی، تألیف مجید نجفپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- طاهری، محمد، خاطرات، چاپشده در ارتش در تاریخ و انقلاب اسلامی، تألیف احمد نوروزی فرسنگی، تهران، زهد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- عزیزی، حشمتالله، خاطرات، چاپشده در تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- قاسمپور، داوود، دهه سرنوشتساز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- قرهباغی، عباس، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبدعباس قرهباغی، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- کیهان، روزنامه، ۱، ۵، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷ش.
- لطفیان، سعیده، ارتش و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
- نصیری طیبی، منصور، آخرین ارتشبد عباس قرهباغی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سالهای ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- هایزر، رابرت، مأموریت مخفی هایزر در تهران، ترجمه محمدحسین عادلی، تهران، رسا، ۱۳۶۶ش.
پیوند به بیرون
- سمیه قربانی ـ پروینسادات قوامی، مقاله «همافران، بیعت»، دانشنامه امامخمینی، ج۱۰، ص۴۵۷–۴۶۳.