خودباوری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
[[رده:مفاهیم اجتماعی]] | [[رده:مفاهیم اجتماعی]] | ||
[[رده:سبک زندگی امامخمینی]] | [[رده:سبک زندگی امامخمینی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۳
خودباوری، اعتماد به نفس و باور به توانمندیهای فردی و جمعی برای بهبود وضع اجتماع.
خودباوری در برابر ازخودبیگانگی، باور مثبت به خود است که در دو بعد فردی و اجتماعی تعریف میشود. عوامل تضعیف و تقویت خودباوری نیز در دو سطح فردی و اجتماعی است.
این مفهوم در ادبیات سیاسی امامخمینی، با عبارتهایی مانند «اتکا به خویشتن»، «اعتماد به نفس»، «استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی» و «خودکفایی» بهکار رفته است. ایشان گام اساسی در یافتن خودباوری را شناخت مکتب اسلام و فرهنگ بومی و باور به توانمندیهای آن دو در مدیریت کشور میدانست.
در نظر امامخمینی تضعیف خودباوری در بعد فردی، به دلیل ضعف شناخت هویتِ اسلامی و ملی است و در بعد اجتماعی نیز عواملی چون دوری از اسلام، روشنفکران غربزده و دولتهای وابسته، زمینۀ خودکمبینی ملت را فراهم میسازند.
خودباوری در انقلاب اسلامی ایران در شعارهایی نظیر «استقلال و آزادی» و «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» نمود داشت و اوج آن را در روحیۀ شهادت و ایثار میتوان دید.
مفهومشناسی
خودباوری، به اعتماد و باور فرد به تواناییها و مهارتهای خود برای انجام موفق کارها و وظایف فردی و اجتماعی گفته میشود[۱] و شامل ارزشیابی مثبت فرد از ویژگیهای خود و اجتماع پیرامون خود میگردد[۲] و در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی است.
خودباوری در بعد فردی به معنای اعتماد به تواناییهای خود برای مبارزه با چالشهای اساسی زندگی[۳] و احساس ارزشمندبودن و به دست آوردن نیازها و خواستههای خود و استفاده از نتایج زحمات است[۴] و در بعد اجتماعی که در اینجا مورد توجه است، یعنی ارجنهادن به خویشتن شخص و اجتماع که میتواند نقش مهمی در پیشرفت یا عقبماندگی علمی و صنعتی جوامع ایفا کند.[۵]
مفهوم خودباوری که در برابر از خودبیگانگی است و امور مرتبط با آن در ادبیات امامخمینی، با عبارتهایی همچون «اتکا به خویشتن»، «ما میتوانیم»، «اعتماد به نفس»، «مطمئن به نفس»، «استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی» و «خودکفایی» بازگو شدهاست[۶] و کلماتی همچون روح یأس و ناامیدی، سستی و تنبلی، خودباختگی، احساس حقارت و خودکمبینی، وابستگی فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، در وصف افراد و جوامع ازخودبیگانه بهکار رفتهاست.[۷]
خاستگاه و جایگاه خودباوری
در آیات مختلفی از قرآن به گونهای مفهوم خودباوری و اعتماد به نفس آمدهاست؛[۸] همچنین در سیره پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) بر اهمیت اعتماد به نفس و خوباوری و سفارش آن به دیگران اشاره شدهاست؛ چنانکه در روایتی از پیامبر (ص) آمدهاست توکل بر خدا باعث تقویت اعتماد به نفس میشود[۹] در سخنی از امامعلی(ع) نیز آمدهاست کسی که به بزرگی و کرامت نفس خود باور آورده، هرگز آن را با پلیدی گناه، پست و موهون نمیکند.[۱۰]
در نگاه اسلامی خودباوری بر پایه تکیه و اعتماد به قدرت خداوند میتواند منشأ تحول در زندگی اجتماعی شود؛[۱۱] برای نمونه در صدر اسلام مسلمانان با توجه به خودباوری دینی، توانستند تغییر اساسی در دنیای پیرامون خود به وجود آوردند و به پیروزیهای گستردهای دست یابند.[۱۲] این واقعیت مورد توجه امامخمینی نیز قرار گرفتهاست[۱۳] و چنانکه ایشان اشاره کرده دقت در آموزههای اسلامی[۱۴] نشان میدهد باور به توانمندیهای مادی و معنوی انسان در سایه شناختِ خود محقق میشود.[۱۵] همچنین شناخت از خود، راهی قابل اعتماد برای شناخت خداوند است.[۱۶]
در قرآن کریم آگاهی از خود و ظرفیتهای وجودی، همراه و قرین با خداشناسی دانسته شدهاست؛[۱۷] بر همین اساس انتظار میرود مجموعه معرفت و آگاهی انسان از خود و خداوند، به این باور منتهی شود که محور عالم هستی خداوند است و فرجام همه کارها به سمت اوست؛[۱۸] در عین حال انسان موجودی رها و سرگردان و خودکفا نیست و آفریننده او برنامه و نقشه راه را در قالب هدایت پیامبران(ع)، در اختیار او قرار دادهاست[۱۹] و چنانکه امامخمینی نیز تأکید کردهاست، انسان در طول اراده خداوندی دارای حق انتخاب و اعمال اراده خود است و میتواند سرنوشت و مسیر زندگی را خود انتخاب کند[۲۰] (ببینید: جبر و اختیار) بر این مبنا در اسلام خودباوری در راستای خداباوری یعنی اعتماد به قدرت بیانتهای الهی باید تکیهگاه ذهنی اعمال فردی و اجتماعی قرار گیرد. در نگاه امامخمینی تکیه بر خود، پس از اعتماد به خداوند منشأ خیرات و اصلاح همه امور است؛[۲۱] چنانکه انقلاب اسلامی ایران در سایه همین باور به پیروزی رسید[۲۲] و خودباوری عامل بینیازی،[۲۳] و راه رهایی از وابستگی و رسیدن به استقلال،[۲۴] و همچنین منشأ قدرت و پیروزیهای انسان[۲۵] است.
عوامل تضعیف خودباوری
خودباوری فرایندی است که قوت و ضعف آن متأثر از عوامل و زمینههای خرد و کلان همچون خانواده، رسانهها، سیاستهای آموزشی و عملکرد نظام سیاسی است.[۲۶] از نگاه امامخمینی عوامل تضعیف خودباوری در جامعه اسلامی را بهطور کلی میتوان در دو سطح فردی و اجتماعی بررسی کرد:
الف) فردی: در نگاهی کلان، امامخمینی جوهر اصلی خودباختگی فرد در جامعه اسلامی را نشئتگرفته از ضعف شناخت هویتِ خویشتن میداند. هویت مورد نظر ایشان برگرفته از دو عنصر اسلام و فرهنگ بومی ـ ملی است (ببینید: هویت) و ضعف در شناخت این دو میتواند منجر به خودباختگی افراد جامعه گردد. به باور ایشان شناختنداشتن از هویت اسلامی و ایرانی و به تعبیر ایشان «انسان شرقی» موجب شده انسانِ مسلمان، مرعوب انسان غربی شود[۲۷] و مسلمان شرقی در تاریخ و گذشته خود سرمایههای فکری، فرهنگی و علمی متعددی با محوریت اسلام داشته که آن را نمیشناسد.[۲۸] این شناخت و آشنایی نداشتن، قابلیتهای فکری و فرهنگی، مفاخر علمی و دینی و بهطور کلی فرهنگ شرقی با محوریت اسلام،[۲۹] میتواند آثاری همچون گمگشتگی، گمکردن خودِ فردی، دینی و ملی، ازدستدادن قدرت ملی، استقلال نداشتن و وابستگی و از دستدادن حیثیت ملی را در پی داشته باشد.[۳۰]
ب) اجتماعی: از نگاه امامخمینی عوامل ضعیفشدن خودباوریِ جامعه اسلامی در دو حوزه داخلی و خارجی قابل بررسی است. در حوزه داخلی، عوامل گوناگونی در ضعیفشدن خودباوری ملتهای اسلامی و گرایش به فرهنگهای بیگانه وجود دارد که میتوان آنها را در سه موضوع کلیِ دوری از اسلام، نقش روشنفکران غربزده و حاکمان وابسته تقسیمبندی کرد:
۱. دوری از اسلام: بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که در پی احیای هویت اسلامی در دوران معاصر بودهاند، غالباً بر گزاره مشترک «دوری مسلمانان از اسلام اصیل» تأکید کردهاند.[۳۱] از نگاه امامخمینی نیز ارزشمندی فرهنگ و معرفت ملتهای اسلامی ناشی از آموزههای دین اسلام است که بسیاری ملتهای مسلمان و حتی اسلامشناسان آن را گمکرده و از آن بیگانهاند[۳۲] و تا آن را نیابند به خودباوری دست نخواهند یافت.[۳۳] به نظر ایشان ضعف معرفتی به مکتب اسلام[۳۴] موجب شده برخی افراد با گرهزدن مقوله پیشرفت با بیدینی و عقبماندگی با دینمداری، قواعد دینی و بومی خود را رها کنند و با قوانین غربی همراه شوند.[۳۵]
۲. نقش روشنفکران غربزده: امامخمینی مرعوب شدن روشنفکران و نخبگان فکری در برابر پیشرفتهای مادی غرب را یکی از عوامل افزایش خودبیگانگی جوامع اسلامی میدانست و به آن توجه داشت. ایشان معتقد است از خودبیگانگی و وابستگی فکری به غرب و ناچیزپنداشتن مفاخر بومی و توانمندیهای ملی همچون خوابی مصنوعی است که برخی از روشنفکران و بهویژه قشر دانشمند و متفکر را به خواب بردهاست[۳۶] و از داشتههای علمی خود غافل و پیشرفتهای علمی و فنّی غرب را قرین با پیشرفت معنوی انگاشتهاند.[۳۷] این امر باعث شده این روشنفکران با ترویج اندیشههایی که بر خودباختگی تکیه زده، جوامع را به سمت خودباختگی برانند.[۳۸] (ببینید: روشنفکری)
۳. نقش دولتهای وابسته: امامخمینی نقش حاکمان و کارگزاران وابسته به غرب و بیگانه از فرهنگِ ملی و بومی را در تضعیف خودباوری مسلمانان مهم میداند. از نگاه ایشان خودکمبینی و خودباختگیِ دولتهای اسلامی موجب شده تا آنان دانسته یا ندانسته مجریان نقشههای استعماری در میان ملتهای مسلمان شوند؛[۳۹] به گونهای که خودباوری و اعتماد به نفس در حکومتی مانند رژیم پهلوی جای خود را به «ما نمیتوانیم» داد و تلقین این شعار نیز در بیشتر افراد جامعه نفوذ کرد.[۴۰] در این دیدگاه حاکمانی نظیر محمدرضا پهلوی مأموریت دارند با ترویج فرهنگ استعماری و زدودن روحیه خودباوری در جامعه، منافع غرب را تأمین کنند.[۴۱] بر همین اساس امامخمینی یکی از اهداف اصلی خود در مبارزه با رژیم پهلوی را نجات مردم ایران از وابستگی فرهنگی به غرب، رهایی از تمام چارچوبهای پوسیده و بیمحتوای تحمیلشده در طول پنجاه سال حکومت پهلوی و بازسازی فرهنگ اسلامی بر اساس خودباوری اعلام کرد.[۴۲]
در بعد عوامل خارجی، هرچند امامخمینی قائل است تأثیر عواملی همچون فرهنگ استعماری نیازمند همکاری و همیاری عناصر داخلی و بومی همچون حاکمان است،[۴۳] ولی عامل اصلی ترویج این فرهنگ در میان جوامع مسلمان، حکومتهای استعماریاند. به باور ایشان ترویج فرهنگ استعماری در میان مسلمانان، مهمترین عامل بیرونی تضعیف خودباوری است؛ زیرا فرهنگ استعماری در تداوم استعمار و سلطه، استحاله و تضعیف فرهنگ بومی و اسلامی جوامع را دنبال میکند[۴۴] تا با خارجکردن اسلام از صحنه حیات اجتماعی و سیاسی، جوامع اسلامی را از فرهنگ ملی و اسلامی خویش بیگانه سازد.[۴۵] به اعتقاد ایشان نتیجه ورود و حضور فرهنگ استعماری در نظامِ باور ملتها، وابستگی و از خودبیگانگی،[۴۶] جلوگیری از رشد استعدادها در عرصههای مختلف،[۴۷] فراموشی داشتههای علمی، فرهنگی و تاریخی[۴۸] و تحقیر فرهنگ و ارزشهای بومی و ارجنهادن به فرهنگ استعماری است.[۴۹] (ببینید: هجوم فرهنگی)
راههای تقویت خودباوری
از نگاه امامخمینی زدودن آثار فکریِ فرهنگ استعماری یعنی از خودبیگانگی و ضعف خودباوری، بسیار مشکل است؛[۵۰] اما راهکارهایی وجود دارد که با کمک آنها میتوان بهتدریج خودباوری را در میان افراد و ملتها تقویت کرد. به باور ایشان گام اساسی در این خصوص شناخت مکتب اسلام و باور به قابلیتها و توانمندیهای آن در مدیریت زندگی فردی و اجتماعی و رشد و توسعه مادی و معنوی است که از طریق آن میتوان باور به خودِ شرقی را تقویت کرد.[۵۱] از دیدگاه ایشان فرهنگ اسلامی غنیترین و مترقیترین فرهنگ است و میتواند بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت و تفکرات مادی، مسیر تعالی و سعادت انسانی را هموار سازد.[۵۲]
امامخمینی با بیان این امر که «شرق آفتاب دارد»، ولی راه بروز این فرهنگ و استعدادهایش را بستهاند،[۵۳] بازیافتن فرهنگ اسلامی[۵۴] را با وجود قرآن و پس از آن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه[۵۵] امکانپذیر میدانست. اهتمام ایشان به این امور و استقرار آموزههای فرهنگ اسلامی در حیات زندگی بشر و جایگزینی آن به جای فرهنگ مادی، استعماری و غربی،[۵۶] هرچند به عنوان مهمترین منبع خودباوری اهمیت دارد، اما ایشان دیگر منابع هویتی و شناختی ازجمله مؤلفهها و مفاخر قومی و ملی به شرط اینکه روبهروی اسلام قرار نگیرند[۵۷] و نیروی عظیم یک میلیاردی جمعیت مسلمانان و ذخایر فراوان آنان[۵۸] را نفی نمیکرد.
بهطور کلی ایشان معتقد است فرهنگ بومی و اسلامی آنقدر غنی و توانمند است که میتوان بدون وابستگی به شرق و غرب، ملت را در مسیر پیشرفت به پیش برد؛[۵۹] ولی باید این داشتهها با آگاهیبخشی و تبلیغات صحیح به عموم مردم عرضه شود؛ بنابراین در این راستا وظیفه رسانههای ارتباطجمعی همچون رادیو و تلویزیون[۶۰] (ببینید: رادیو و تلویزیون) و مراکز تربیت و تعلیم از دبستان تا دانشگاه[۶۱] (ببینید: آموزش و پرورش و دانشگاه) مهم است.
مبارزه با عوامل داخلیِ ضعیفکننده خودباوری مانند کارگزاران بومیِ فرهنگ استعماری بهویژه حکومتهای وابسته، راهکار دیگری است که امامخمینی خود عملاً در مبارزه با رژیم پهلوی پیشگام آن بود. ایشان اعتقاد داشت با حضور استعمار و نیروهای داخلیاش نمیتوان استقلال را در هیچ زمینهای به دست آورد؛[۶۲] بنابراین یکی از محورهای اساسی مبارزات ایشان با رژیم پهلوی، موضوع خودباختگی آن رژیم به قدرتهای استعماری چپ و راست بود که موجبات وابستگی و بدبختی ملت ایران را فراهم میکرد.[۶۳]
از سوی دیگر، هراسنداشتن از قدرتهای خارجی و تحمل سختیها و ناملایمات داخلی، عناصری است که امامخمینی آنها را قوامدهنده و کاملکننده خودباوری برمیشمرد و اعتقاد داشت این موضوع همراه با توکل به خدای بزرگ و اعتماد به نفس، رمز پیشرفت و پیروزی است؛[۶۴] به این ترتیب در اندیشه ایشان ترویج باور به خود و حس اعتماد به نفس و استقامت در برابر تمامی ابرقدرتها و نیز مشکلات، میتواند جوامع اسلامی را از وابستگی رها سازد و فرهنگ اسلامی و پرچم اسلام را با عزت به حرکت درآورد.[۶۵] (ببینید: استقامت)
خودباوری در انقلاب اسلامی ایران
در تبیین بعد روانی و ذهنی پیروزی انقلاب اسلامی، میتوان به شخصیت امامخمینی به عنوان الگوی خودباوری برای انقلابیان و پس از آن در اداره نظام جمهوری اسلامی ایران، و تأکیدهای ایشان به توانمندیهای فردی و جمعی در کنار اعتقاد به یاری الهی،[۶۶] اشاره کرد. مرتضی مطهری پس از دیداری که با امامخمینی در پاریس داشت، تأکید کرد که در شخصیت ایشان چهار نوع «آمَنَ» (ایمان) «آمَنَ بِهَدَفِهِ»، «آمَنَ بِسَبیلِهِ»، «آمَنَ بِقَوْلِهِ» و «آمَنَ بِرَبِّهِ»، یعنی ایمان به هدف، راه، قول و پروردگار خویش وجود دارد؛[۶۷] از اینرو همواره خودباوری و اعتماد به وعده و نصرت الهی در رفتار و گفتار ایشان در میان مبارزه علیه رژیم پهلوی بهخوبی دیده میشد. شجاعت، نترسیدن از شکست و اعتقاد راسخ به هدف[۶۸] باعث شد ایشان خودباوری و خداباوری را به صحنه مبارزه بیاورد؛ به گونهای که اعلام کند با توجه به مصلحت اسلام سخن میگوید و آن را دنبال خواهد کرد و در این راه از هیچ چیز هراس و ترس نخواهد داشت.[۶۹] این قضاوتی است که جلال آلاحمد نیز پس از دیداری که در سال ۱۳۴۱ با امامخمینی در قم داشت، دربارهٔ ایشان داشته باشد[۷۰] (ببینید: جلال آلاحمد) این نگرش در پیروزی انقلاب اسلامی، موجب نیرویی معجزهآسا در اقشار مختلف ملت شد که با دستان خالی و فارغ از داراییهای مادی و نظامی توانستند رژیم سلطنتی ۲۵۰۰ساله را سرنگون سازند و بر اسطورههای تاریخسازان و بتتراشان خط بطلان بکشند.[۷۱] همچنین باور و اعتماد امامخمینی به اراده و نیروی انقلابیِ مردم باعث شد ایشان بدون تکیه و حمایت قدرتهای جهانی،[۷۲] مبارزه فکری و فرهنگیِ خود را تا سرنگونی رژیم پهلوی هدایت کند.[۷۳]
نگاه و باور یادشده همچنین در مراحل سخت تثبیت و تداوم نظام جمهوری اسلامی ایران همواره در اندیشه امامخمینی جریان داشت. مطرحکردن شعارهایی نظیر «استقلال و آزادی» و «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» مؤید اعتماد به قابلیتهای فکری و مادی ملت ایران و رد هر گونه یأس و ناامیدی در اداره و مدیریت کشور در عرصههای گوناگون و غلبه بر نیروهای استکباری و ظالمانه است.[۷۴] به اعتقاد امامخمینی این خودباوری در مسائلی ازجمله اداره کشور در آغاز انقلاب، با توجه به نبود تجربه در میان مدیرانِ جوانِ انقلابی قابل ردیابی است[۷۵] اوج این خودباوری را میتوان در روحیه ایثار، شهادت، فداکاری و اخلاص مردم و نهادهای مردمی در دوران جنگ تحمیلی بهخوبی مشاهده کرد.[۷۶] به اعتقاد ایشان ملت میتواند با تکیه برداشتههای خویش حمله دشمنِ تا بندندان مسلح را دفع کند و با غلبه بر تجهیزات پیشرفته، دشمنان انقلاب را به انزوا بکشاند.[۷۷] در نگاه ایشان، ملتی که آموزههای دینی و بومی خود را ارج مینهد و به داراییها و منابع مادی خود باور و اعتماد دارد، از تهدید و حمله نظامی و محاصره اقتصادی نمیهراسد و تا پای جان مقاومت خواهد کرد.[۷۸]
از سوی دیگر، ساخت و توسعه کشور پس از پیروزی انقلاب و رفع نیازهای علمی کشور و ساخت ایرانِ پیشرفته، امامخمینی را بر آن میداشت تا بیشتر نسل جوان و دانشگاهی را که آیندهسازان ایراناند، مخاطبِ اندیشه خودباوری و شناخت خویشتن قرار دهد و در مقاطع مختلف از آنان بخواهد با تکیه و اعتماد به اندوختههای علمی خویش[۷۹] و در سایه کوشش و بهکارانداختن افکار بلندبالای خود و اعتماد به نفس،[۸۰] نیازهای علمی کشور را برآورده کنند. (ببینید: عقبماندگی و تولید و صنعت) ایشان خودباوری همراه با خداباوری را بار دیگر در وصیتنامه خویش شرط استقلال و رهایی از وابستگی برشمرد و به ملتهای مسلمان یادآوری کرد، مسلمانان از غربیها چیزی کم ندارند و با یافتن خویشتنِ خود و دورکردن یأس و ناامیدی و تحمل سختیها و کمبودها میتوانند در درازمدت، زندگی شرافتمندانهای برای خود بسازند.[۸۱]
پانویس
- ↑ قلیپور و پیراننژاد، بررسی اثرهای عدالت در ایجاد و ارتقای خودباوری در نهادهای آموزشی، ۳۵۸.
- ↑ رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۳۵.
- ↑ براندن، قدرت خودباوری، ۷.
- ↑ براندن، قدرت خودباوری، ۲۷.
- ↑ رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸۰/۸؛ ۳۴/۹؛ ۱۱۳/۱۴، ۱۱۶؛ ۳۱۰/۱۵ و ۲۲۲/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۵۳/۲؛ ۲۵۹/۴؛ ۵۴/۵، ۲۶۶ و ۱۸۱/۹.
- ↑ اسراء، ۷۰؛ آل عمران، ۱۳۹؛ بقره، ۲۴۹؛ مائده، ۱۰۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۱۳۸/۶۸.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۱.
- ↑ میرزابیگی، نقش نیازهای روانی در بهداشت روانی و آموزش و پرورش، ۳۳.
- ↑ واقدی، المغازی، ۴۴۰/۲–۴۹۴ و ۴۹۶–۵۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۲۱/۱۹.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳۰۳/۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۴.
- ↑ حشر، ۱۹
- ↑ لقمان، ۲۲؛ طباطبایی، المیزان، ۲۳۰/۱۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴۱۲/۸.
- ↑ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶۲/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹۳/۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۳۲/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۰۸/۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۰۶/۱۴–۳۰۹ و ۳۱۰/۱۵.
- ↑ رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۳۳ و ۱۴۷–۱۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۷۹/۹ و ۵۴/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۹۲/۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۶۳/۹ و ۴۴۸/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۶۲/۹ و ۴۲/۱۰.
- ↑ موثقی، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشههای سیاسی و آراء اصلاحی سیدجمالالدین اسدآبادی، ۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۰۵/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰۹/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۶۰/۹.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷۹/۱۰.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۹۸/۱۰ و ۲۳۲/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۸۸/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۹۵/۳–۴۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶۳/۴، ۹۱ و ۳۷۱/۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳۳/۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۴۶/۲ و ۱۳۴/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۴؛ ۵۳/۵؛ ۷۱/۷ و ۵/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳۲۶/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۲/۴ و ۳۴۲/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵۰۵/۳ و ۹۱/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۱۵/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴۱۴/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴/۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۰/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۳/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۵/۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱۰/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۶/۲۱–۳۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۶/۲ و ۲۱۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۹/۱۳ و ۴۷۱/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۸/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۲۹/۹؛ ۵۲/۱۰، ۷۷ و ۳۴۳/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۶ و ۱۱۸/۱۶ و ۱۰۶/۱۷، ۲۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴۳/۱۵، ۴۴۷ و ۲۲۲/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷۴/۳، ۲۶۰ و ۳۷۰/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۸/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۸/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۹ و ۳۴۳/۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۳/۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳۳/۲۴–۱۳۴.
- ↑ امامجمعهزاده و مهرابی، بازنمایی معنای اعتماد سیاسی در زندگی سیاسی امامخمینی، ۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹۳/۱.
- ↑ دانایی، خاطرات محمدحسین دانایی، ۱۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹۳/۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۹/۷.
- ↑ امامجمعهزاده و مهرابی، بازنمایی معنای اعتماد سیاسی در زندگی سیاسی امامخمینی، ۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵، ۲۴۰ و ۳۸۹/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱۹/۱۹–۳۲۰.
- ↑ عیوضی و فراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۹/۱۶–۱۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۰/۱۱ و ۳۷۹/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸۷/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۳۹/۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۲۱ ۴۱۹.
منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- امامجمعهزاده، سیدجواد و راضیه مهرابی کوشکی، بازنمایی معنای اعتماد سیاسی در زندگی سیاسی امامخمینی، مجله پژوهشنامه انقلاب اسلامی، شماره ۸، ۱۳۹۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپشانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم … چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- براندن، ناتانیل، قدرت خودباوری.
- نگاهی اجمالی به مهمترین عامل روانشناسی انسان، ترجمه بهاره دادرس، تهران، گلستان، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- دانایی، محمدحسین، خاطرات محمدحسین دانایی، دو برادر ناگفتههایی از زندگی و زمانه جلال و شمس آلاحمد، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- رجایی، علیرضا، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، چاپشده در مجموعه مقالات نخستین کنگره بینالمللی، نهضت تولید علم، جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- عیوضی، رحیم و محمدجواد فراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
- قلیپور، آرین، علی پیراننژاد، بررسی اثرهای عدالت در ایجاد و ارتقای خودباوری در نهادهای آموزشی، مجله پژوهشنامه علوم انسانی، شماره ۵۳. ۱۳۸۶ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش.
- موثقی، احمد، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشههای سیاسی و آراء اصلاحی سیدجمالالدین اسدآبادی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- میرزابیگی، علی، نقش نیازهای روانی در بهداشت روانی و آموزش و پرورش، تهران، اطلاعات، چاپ چهارم، ۱۳۷۳ش.
- واقدی، محمدبنعمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.
پیوند به بیرون
راضیه مهرابی کوشکی، خودباوری، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۲۸۴–۲۸۹.