یاسر عرفات: تفاوت میان نسخهها
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
جز (added Category:مقالههای جدید using HotCat) |
||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
[[رده:شخصیتهای خارجی]] | [[رده:شخصیتهای خارجی]] | ||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] | ||
[[رده:مقالههای جدید]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۷
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | محمد عبدالرئوف و مشهور به یاسر عرفات |
لقب | ابوعمار |
زادروز | اوت ۱۹۲۹م/ مرداد ۱۳۰۸ش |
شهر تولد | بیتالمقدس |
کشور تولد | فلسطین |
تاریخ درگذشت | ۲۰ آبان ۱۳۸۳/ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ |
شهر درگذشت | پاریس |
کشور درگذشت | فرانسه |
آرامگاه | رامالله |
دین | اسلام |
مذهب | سنی |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و نخستین رئیس دولت خودگردان فلسطین. |
یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و نخستین رئیس دولت خودگردان فلسطین.
محمد عبدالرئوف ملقب به ابوعمار و مشهور به یاسر عرفات در اوت ۱۹۲۹م / مرداد ۱۳۰۸ش در بیتالمقدس به دنیا آمد و از سال ۱۹۴۲ به مصر رفت. او در هفده سالگی از مصر پنهانی اسلحه به فلسطین وارد میکرد و در نوزده سالگی دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه «فؤاد اول» قاهره شد. وی برای آموزش نظامی وارد ارتش مصر شد و با اخوانالمسلمین هم همکاری میکرد.
او در سال اول دانشجویی به خاطر جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ دانشگاه را رها کرد و به نوار غزه رفت و دوباره به دانشگاه برگشت و در سال ۱۹۵۰ به نهضت افسران جمال عبدالناصر پیوست. عرفات در سال ۱۹۵۲ به ریاست اتحادیه دانشجویان فلسطین انتخاب شد و در سال ۱۹۵۷ پس از فارغالتحصیلی اتحادیه دانشآموختگان فلسطینی را راهاندازی کرد و در سال ۱۹۶۱ سازمان «فتح» را با هدف جنگ مسلحانه علیه اسرائیل تأسیس کرد. در سال ۱۹۶۹ الفتح با سازمان ساف ادغام شد و عرفان رئیس این تشکیلات شد.
او پس از شهادت سیدمصطفی خمینی برای امامخمینی پیام تسلیت فرستاد که ایشان به آن پیام پاسخ داد. امامخمینی همچنین پس از ربوده شدن امامموسی صدر در شهریور ۱۳۵۷ با نامهای از عرفات خواست مسئله را پیگیری کند. عرفات از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار شادمان شد و ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ به ایران آمد و نخستین سفارت فلسطین در جهان در محل سفارت اسرائیل افتتاح شد.
عرفات در جریان تجاوز عراق به ایران از معرفی عراق به عنوان متجاوز طفره رفت که سردی روابط او با ایران را در پی داشت. عرفات در چرخشی بزرگ در دهه ۱۹۸۰، طرح دو کشور فلسطین و اسرائیل را پذیرفت و با به رسمیت شناختن اسرائیل خواهان صلح شد که موجب نارضایتی امامخمینی شد.
عرفات که در سال ۱۹۹۶ رئیس حکومت خودگردان فلسطین شده بود، در نوامبر ۲۰۰۴ در ۷۵ سالگی درگذشت و در رامالله به خاک سپرده شد. بعدها اعلام شد که او با مادهای سمی به دست اسرائیل مسموم شد.
زندگینامه
محمد عبدالرئوف ملقب به ابوعمار و مشهور به یاسر عرفات در اوت ۱۹۲۹م/ مرداد ۱۳۰۸ش در بیتالمقدس به دنیا آمد. وی پسر ششم خانواده بود و پدرش عبدالرحمن عبدالرئوف القدوة الحسینی فلسطینی، بازرگانی بود[۱] که در سال ۱۹۲۷م/ ۱۳۰۶ش به دلیل تنگدستی، تمام زمین خود را در فلسطین فروخت و به مصر مهاجرت کرد و بعدها عرفات میگفت ایکاش پدرش دو متر از خاک فلسطین را برای خودش باقی میگذاشت.[۲] مادر عرفات زهوه از خانواده خوشنام فلسطینی و از سادات بود و در چهارسالگی عرفات درگذشت. پدرش او را نزد داییاش و سپس به دختر خود «انعام» سپرد و عرفات دوران کودکی را بهسختی گذراند.[۳] وی که در دوران کودکی با گروهبندی کودکان در نقش فرمانده جنگ ظاهر میشد، تا سال ۱۹۴۲م/ ۱۳۲۱ش در بیتالمقدس بود و پس از آن به مصر رفت. وی به سبب اخلاق تند پدر خود، در مراسم دفن او نیز شرکت نکرد و هیچگاه بر سر قبر او حاضر نشد.[۴]
عرفات پس از تحصیلات ابتدایی در هفدهسالگی از مصر پنهانی اسلحه به فلسطین وارد میکرد.[۵] او در نوزدهسالگی دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه «فؤاد اول» قاهره شد[۶]؛ همچنین برای آموزش نظامی وارد ارتش مصر شد و با اخوانالمسلمین نیز همکاری میکرد. در همان روزها سیدمجتبی نواب صفوی از ایران به دعوت اخوانالمسلمین در سال ۱۳۳۲، به مصر رفت و در کنفرانس بینالمللی اسلامی شرکت کرد. عرفات در یکی از اجتماعات قاهره که اخوانالمسلمین برگزار کرده بودند، نواب را برای سخنرانی روی شانههای خود بلند کرد.[۷] عرفات در سال اول دانشجویی در زمان جنگ عربها با اسرائیل در ۱۹۴۸م/ ۱۳۲۷ش مطالعات خود را در دانشگاه رها کرد و با کاملکردن دوره آموزش نظامی برای مبارزه به نوار غزه رفت.[۸] وی که عربها و انگلستان را خائن به مردم فلسطین میخواند،[۹] دوباره به دانشگاه بازگشت[۱۰] و در زمان تحصیل در سال ۱۹۵۰م/ ۱۳۲۹ به نهضت افسران جمال عبدالناصر پیوست و در سال ۱۹۵۲م/ ۱۳۳۱ش به ریاست اتحادیه دانشجویان فلسطین انتخاب شد. وی در این سمت موفق شد مشکل شهریه دانشجویان فلسطین را از طریق اتحادیه عرب حل کند[۱۱] و در سرتاسر جهان میان دانشجویان فلسطین ارتباط برقرار کرد[۱۲]؛ همچنین مجوز انتشار مجلهای به نام صدای فلسطین را از کشور مصر گرفت که در مصر، لبنان، غزه، اردن، سوریه و عراق پخش میشد. وی از این طریق با کسانی که موافق مبارزه مسلحانه بودند، ارتباط برقرار میکرد.[۱۳]
در سال ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۵ش در جنگ کانال سوئز میان مصر و انگلستان با کمک فرانسه و اسرائیل، عرفات که کارشناس مواد منفجره و تخریب بود، از مصریها حمایت کرد.[۱۴] او در سال ۱۹۵۷م/ ۱۳۳۶ش پس از آنکه فارغالتحصیل شد، اتحادیه دانشآموختگان فلسطینی را راهاندازی کرد و نیز در یکی از شرکتهای مصری مشغول کار شد.[۱۵] پس از مدتی وی به عراق سفر کرد؛ اما از آنجاکه رابطه میان مصر و عراق خوب نبود، پس از بازگشت، به دستور سازمان اطلاعات مصر و به سختگیری کارفرما ناگزیر شد به منظور یافتن کار به کویت برود.[۱۶] وی در این کشور با مجمع فلسطینی ارتباط برقرار کرد و با راهاندازی شرکت پیمانکاری زمینه فعالیت سیاسی خویش را فراهم ساخت. در سال ۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش سازمان «فتح» با هدف جنگ مسلحانه علیه اسرائیل و نیز انتشار مجلهای به نام «فلسطیننا نداء الحیات» (فلسطین ما ندای زندگی) را راهاندازی کرد و «ابوعمار» لقب سازمانی او شد.[۱۷] در سال ۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش احمد جبرئیل یکی از رهبران فلسطینیها، جبهه آزادیبخش فلسطین را تأسیس کرد و از عرفات خواست با سازمان فتح ادغام شود؛ اما وی نپذیرفت. در ماه می همان سال، برای حل اختلاف، جلسهای تشکیل شد. این جلسه به درگیری و خونریزی کشید و مقامات سوری عرفات را به اتهام قتل بازداشت کردند[۱۸]؛ اما پس از تماس دوستان وی با حافظ اسد، وزیر دفاع وقت سوریه، او از زندان رهایی یافت. عرفات پس از آزادی عملیاتی را در شمال اسرائیل انجام داد و در بازگشت در جنوب لبنان به دست لبنانیها بازداشت و شکنجه شد که پس از شناسایی آزاد شد.[۱۹]
عرفات پس از شکست فرانسه در الجزایر در سال ۱۹۶۲م/ ۱۳۴۱ش دفتر فتح را در آن کشور دایر کرد و در سال ۱۹۶۴م/ ۱۳۴۳ش، با برقراری ارتباط با چین توانست بخشی از سلاح فتح را از آن کشور تأمین کند.[۲۰] پس از آن جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر با تشکیل اجلاس سران عرب و حمایت دولت دموکرات آمریکا به ریاست لیندون جانسون، در ژوئیه ۱۹۶۴م/ ۱۳۴۳ش سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را که رقیب الفتح بهشمار میآمد، به ریاست احمد قشیری پایهگذاری کرد[۲۱]؛ اما عرفات دست از تلاش برنداشت و به سوریه رفت و با احمد سویدانی، رئیس اطلاعات و امنیت و حافظ اسد، فرمانده وقت نیروی هوایی این کشور دیدار کرد. او مجوز فعالیت فتح و انبارکردن سلاح و دراختیارداشتن پایگاهی نظامی جهت آموزش اعضای جدید سازمان فتح را گرفت و متعهد شد که در داخل خاک سوریه علیه اسرائیل عملیات نظامی انجام ندهد[۲۲]؛ اما او در سال ۱۹۶۵م/ ۱۳۴۴ش عملیات نظامی علیه اسرائیل به نام «عاصف» را انجام داد. گروه چریکی این عملیات به «الفدائیین» (فداییان) مشهور شدند. عرفات در سال ۱۹۶۶م/ ۱۳۴۵ش به همراه دوستانش در صدد انفجار لوله نفتی شرکتی آمریکایی به نام «تب لاین» که نفت عربستان را به دریای مدیترانه میرساند بود، که در سوریه بازداشت شد.[۲۳]
در ۱۹۶۹م/ ۱۳۴۸ش الفتح با سازمان ساف ادغام شد و عرفات که رئیس فتح بود، به ریاست سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) (ببینید: فلسطین) نیز انتخاب شد[۲۴]؛ سپس وی در مقام ریاست فتح و ساف، اقدام به تقویت نیروهای خود کرد و با تشکیل نیروهای «الفدائیین» در کشور اردن، علیه اسرائیل عملیات ایذایی راه انداخت.[۲۵] ملکحسین، پادشاه اردن که قدرتگرفتن آنان را تهدیدی برای تاج و تخت خود میدید، محدودیتهایی برای آنان وضع کرد. این مسائل باعث شد اعضای گروه چریک فلسطینی، در شش سپتامبر ۱۹۷۰م/ ۱۳۴۹ش سه هواپیما را که یکی از آنها آمریکایی بود، بربایند و به فرودگاه صحرایی اردن ببرند. ملکحسین با استفاده از این وضعیت با حمایت آمریکا به قتلعام فلسطینیهای مهاجر اقدام کرد. این کشتار در تاریخ فلسطین به «سپتامبر سیاه» معروف شد و عرفات با لباسی عربی که ولیعهد کویت، برای وی فرستاده بود، در ظاهر مقام رسمی کویتی از اردن خارج شد؛ سپس همان سال با شرکت در اجلاس سران عرب در قاهره در توافقی با ملکحسین مقر خود را از اردن به لبنان منتقل کرد.[۲۶]
سران کشورهای عرب در اکتبر ۱۹۷۴م/ ۱۳۵۳ش عرفات را به عنوان تنها «نماینده قانونی مردم فلسطین» به رسمیت شناختند و عرفات اعلام کرد دیگر هدف او بازپسگیری کل فلسطین نیست و هر قسمتی از فلسطین که آزاد شود، مانند نوار غزه و سواحل غربی رود اردن، او میپذیرد.[۲۷] وی در همان سال بهنمایندگی از مردم فلسطین در اجلاس عمومی سازمان ملل شرکت کرد و در سخنرانی خود از «فلسطین ربودهشده» سخن گفت و به سران کشورهای جهان خطاب کرد او شاخه زیتون را به یک دست و سلاح مبارزه آزادی را به دست دیگر گرفتهاست و نگذارند شاخه زیتون از دست وی فرو افتد.[۲۸]
از سوی دیگر، عرفات که از مبارزان مخالف رژیم پهلوی حمایت میکرد، پس از ملاقات با اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۵۳، برای ایجاد هماهنگی میان نیروهای مبارز ایرانی و مجاهدان فلسطینی به وی اجازه داد از اردوگاههای فلسطینیان همراه امامموسی صدر بازدید کنند.[۲۹] پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در آبان ۱۳۵۶، عرفات پیام تسلیتی برای امامخمینی فرستاد. امامخمینی در تشکر از این پیام تأکید کرد قرنهاست که اسلام با نفوذ بیگانگان و کجفهمیهای انسانهای منحرف مواجه شدهاست تا آنجاکه آموزههای اسلام و قرآن را نوکران بیگانگان از مسیر خود منحرف کردهاند و غارتگریِ کشورهای اسلامی به هدف اصلی آنان تبدیل شدهاست. از طرفی سهلانگاری سران کشورهای اسلامی و تفرقه آنان در پیشبرد مقاصد شخصیشان موجب سلطهگری استعمارگران بر سرزمینهای اسلامی و کشتار مسلمانان در جاهای مختلف را فراهم کردهاست؛ ازجمله ایشان در ایران شاهد قتلعام مردم در مسجد گوهرشاد، اسارت علما و قتلعام غیرانسانی ۱۵ خرداد و هجوم به مدارس دینیه و دانشگاهها و اهانت به قرآن و کتابهای مقدس اسلامی و هتک حرمت طلاب و آتشزدن کتابهای آنان و شاهد زندانیشدن علما و دانشمندان و آزادیخواهان ایرانی بودهاست. سنگینی این مصیبتها موجب شده مصیبت فرزندش سیدمصطفی برای ایشان کوچک جلوه کند. همچنین امامخمینی با تأکید بر اینکه فداکاری و جهاد مقدس فلسطینیان را فراموش نمیکند، از عرفات خواست علاوه بر وظایف انقلابی در راه آزادکردن سرزمین فلسطین، در راه وحدت کشورهای عرب نیز جدیت و فداکاری کند.[۳۰]
در شهریور ۱۳۵۷ امامخمینی در ماجرای ربودهشدن امامموسی صدر رئیس شیعیان لبنان با فرستادن نامهای به عرفات با ابراز نگرانی از سلامت صدر و بیاطلاعی از احوال وی، از عرفات خواست ایشان را از مکان و سلامت صدر مطلع سازد[۳۱] (ببینید: امامموسی صدر). از سوی دیگر، دهه هفتاد میلادی که دوران گسترش فعالیت عرفات و سازمان ساف بود، امامخمینی در بیست و هشتم شهریور ۱۳۵۷ برای منعکسکردن نهضت اسلامی، از عرفات خواست همانگونه که ملت ایران در قضیه فلسطین با آنان همصدا بوده و مظالم اسرائیل را به ملتها رساندهاند؛ حال که ملت ایران در زیر چکمه دژخیمان محمدرضا پهلوی و در حصار تانکها و مسلسلها قرار دارند و برای کشتار آنان از سربازان اسرائیلی کمک گرفته میشود، با وسایل تبلیغاتی که در اختیار دارند، صدای مظلومیت ملت ایران را به جهان برسانند.[۳۲] ایشان همچنین در دیماه ۱۳۵۷ یادآور شد در فرصتهای مناسب از اقدامات و تلاشهای یاسر عرفات برای به دست آوردن حقوق فلسطینیها و برگرداندن اراضی اسلامی به مسلمانان حمایت کردهاست.[۳۳]
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ موجب خوشحالی عرفات شد تا آنجاکه چند تیر هوایی شلیک کرد با اینکه خودش دیگران را از تیراندازی منع کرده بود[۳۴] و این جمله معروفِ او که «ما دو انقلاب در یک انقلاب و دو ملت در یک ملتیم» خیلی مورد توجه بود.[۳۵] وی در هفته نخست پیروزی انقلاب، در ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ به همراه هیئت فلسطینی به ایران آمد و همان روز با امامخمینی دیدار کرد. وی در این دیدار از انقلاب اسلامی به «انفجار نور» تعبیر کرد که بعدها به اشتباه جمله «انقلاب ما انفجار نور بود» به امامخمینی منتسب شد. او از زلزلهای سخن گفت که بر اثر انقلاب اسلامی بهوجود آمده و تاریکی را به گفته مناخیم بگین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی برای اسرائیل موجب شدهاست. وی در برابر پشتیبانی آمریکا از اسرائیل، امامخمینی و ملت ایران را پشتیبان فلسطین خواند. وی که خود را تنها مسئول آزادکردن فلسطین نمیدانست، امامخمینی را که پیروزی انقلاب اسلامی را رهبری کرده، مسئول اصلی آزادکردن فلسطین خواند و اظهار امیدواری کرد با ایشان در قدس نماز بخواند.[۳۶]
امامخمینی در پاسخ، ضمن اشاره به اینکه مانند گذشته در کنار برادران فلسطینی خواهد بود، از اعتماد و اتکای خود بر خدای تبارک و تعالی سخن گفت و تأکید کرد تکیهگاه اصلی و مستحکم، خداوند تبارک و تعالی است و نباید بر مادیات اعتماد کرد. غلبه با معنویات است؛ چون قدرت خدا فوق همه قدرتهاست. محمدرضا پهلوی که بر آمریکا، انگلیس، چین و اسرائیل اعتماد کرد، به بنیان سستی تکیه کرده بود که خطا از کار درآمد.[۳۷]
با حضور عرفات در ایران، نخستین سفارت فلسطین در جهان در محل سفارت رژیم اسرائیل افتتاح شد و او هانی الحسن را که معاون سیاسیاش بود، سفیر معرفی کرد.[۳۸] در ۲۴ شهریور ۱۳۵۸ امامخمینی در جواب تلگرام عرفات به مناسبت درگذشت سیدمحمود طالقانی، ضمن تشکر از او، نام طالقانی را به سبب خدماتی که به اسلام کرده در تاریخ مجاهدان راه حق و آزادی ثبتشده دانست و ضمن پیشگامنامیدن عرفات در عرصه مبارزات آزادیخواهانه، به او تسلیت متقابل گفت[۳۹]؛ چنانکه در همان روز در دیدار با هیئت فلسطینی که به همین منظور به ایران آمده بود، ضمن ابلاغ سلام و تحیت به عرفات، اظهار داشت از قول ایشان به وی گفته شود مشکلات فلسطین، مشکلات ایران و مشکلات ایران مشکلات فلسطین است و مسلمانان باید در برابر ستمگران «ید واحده» بوده و با وحدت مشکلات خود را حل کنند.[۴۰] ایشان در مهرماه ۱۳۵۸ نیز در دیدار با نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین جویای حال عرفات شد و ابراز امیدواری کرد وی هر چه زودتر در قدس مستقر شود؛ چنانکه آرزو دارد خود نیز با آنان در قدس نماز بخواند.[۴۱] ایشان همچنین در جواب تلگرام او دربارهٔ کسالت قلبی ایشان، در بهمن ۱۳۵۸ از ابراز تأثر عرفات تشکر کرد.[۴۲]
پس از اشغال سفارت آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام در تهران، عرفات به درخواست جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا با فرستادن نمایندگان به ایران سعی کرد میان ایران و آمریکا میانجیگری کند که ایرانیان استقبال نکردند. همچنین پس از حمله عراق به ایران، عرفات همراه هشت نفر از سران کشورهای اسلامی ازجمله پاکستان، بنگلادش، گینه، گامبیا و نخستوزیر ترکیه، به ایران سفر کرد تا مانع ادامه جنگ میان ایران و عراق شود و سپس به بغداد رفت؛ اما او از معرفیکردن رژیم عراق به عنوان آغازگر جنگ طفره رفت. این مسائل باعث سردشدن روابط جمهوری اسلامی ایران با عرفات شد.[۴۳] امامخمینی در واکنش به این میانجیگری، ضمن حمایت دوباره از مبارزات حقطلبانه فلسطینیها در برابر اسرائیل، خاطرنشان ساخت میانجیگری میان ظالم و مظلوم، ظلم بزرگ است و منطقی که از ظالم دفاع و بر مظلوم بتازد، منطق نیست[۴۴]؛ در عین حال، او ارتباط خود را با ایران قطع نکرد و به مناسبتهای مختلف به امامخمینی پیام میفرستاد. ازجمله امامخمینی در جواب تبریک عرفات به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۹، پیروزی او و مردم مبارز فلسطین را بر دشمنان صهیونیست و دشمنان بشریت، از خدای تعالی خواست[۴۵] و در ۹ تیر ۱۳۶۰ از پیام تسلیت وی به مناسبت شهادت مصطفی چمران قدردانی کرد.[۴۶] نیز در ۱۲ تیر ۱۳۶۰، از همدردی و پیام عرفات دربارهٔ انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت سیدمحمد حسینی بهشتی سپاسگزاری کرد[۴۷]؛ چنانکه در پاسخ به تبریک عرفات به مناسبت عید فطر متقابلاً این عید بزرگ اسلامی را تبریک گفت و آزادی کامل سرزمینهای اسلامی، به خصوص قدس را از خداوند درخواست کرد.[۴۸]
خط مشی عرفات در دهه ۱۹۸۰م/ ۱۳۵۹ش تغییر اساسی کرد تا جایی که از طرح دو کشور فلسطین و اسرائیل حمایت کرد. قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل متحد را در سال ۱۹۸۸م/ ۱۳۶۷ش پذیرفت و رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخت و خواهان صلح با آن رژیم غاصب شد و در آوریل ۱۹۸۹م/ ۱۳۶۸ش شورای مرکزی فلسطین یاسر عرفات را رئیسجمهور در تبعید دولت فلسطین معرفی کرد.[۴۹]
امامخمینی در اواخر عمر نارضایتی خود را از کوتاهی یاسر عرفات و تغییر سیاستش در برابر رژیم اسرائیل و یهودیسازی قدس اعلام کرد و در سخنانی خطاب به رهبران انتفاضه فلسطین از خیانت وی در موضوع فلسطین سخن گفت و خواهان طرد او از میان مبارزان و لزوم ایستادگی مردم فلسطین در برابر اشغالگران شد.[۵۰]
در سال ۱۳۶۹ عرفات نامهای همراه با پیام صدام حسین رئیسجمهور عراق برای اکبر هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور ایران فرستاد که به پذیرش شرایط ایران و آزادی اسیران جنگی دو کشور منجر شد.[۵۱] در ۱۹۹۰م/ ۱۳۶۹ش وقتی عرفات در حمله عراق به کویت حمایت خود را از رژیم عراق اعلام کرد، کشورهای مصر، عربستان و کویت حمایت مالیشان را از سازمان ساف قطع کردند و ساف در تنگنای شدید مالی قرار گرفت. عرفات به صورت محرمانه با رژیم اسرائیل در نروژ وارد مذاکره شد.[۵۲] دهه نود که دهه سازش عرفات با رژیم اسرائیل بود تا جایی پیش رفت که او در سال ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ش پیمان اسلو را با اسحاق رابین رئیسجمهور وقت رژیم اسرائیل که در آن به فلسطین، خودمختاریِ محدود داده شده بود، و در سال ۱۹۹۴م/ ۱۳۷۳ توافقنامه قاهره را به منظور برپایی تشکیلات خودگردان فلسطین با وی امضا کرد. او در ژوئیه ۱۹۹۴م/ ۱۳۷۳ش پس از ۲۷ سال تبعید وارد غزه شد و در همان سال به همراه اسحاق رابین و شیمون پرز نخستوزیر رژیم غاصب اسرائیل به جایزه صلح نوبل دست یافت[۵۳]؛ اما بسیاری از مردم فلسطین و حتی برخی اعضای رده بالای ساف و برخی اعضای کمیته اجرایی صلح از نرمش عرفات در برابر رژیم اسرائیل ناراضی بودند و از سمتهای خود استعفا کردند.[۵۴]
در سال ۱۹۹۶م/ ۱۳۷۵ عرفات با ۸۷ درصد آرا، رئیس حکومت خودگردان فلسطین در ساحل رود اردن و نوار غزه شد.[۵۵] ده ماه پس از آغاز انتفاضه «الاقصی» که انتفاضه دوم فلسطینیان بود، وی در مقر رامالله به محاصره صهیونیستها درآمد و عملاً زندانی و بیمار شد. او که برای درمان به بیمارستان نظامی «پرسی» در حومه پاریس انتقال یافته بود،[۵۶] پس از مدت کوتاهی به کما رفت و در حالیکه پزشکان نتوانسته بودند علت اصلی بیماریش را تشخیص دهند، در ۲۰ آبان ۱۳۸۳/ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ در ۷۵سالگی درگذشت.[۵۷] جنازه وی به منطقه العریش در صحرای سینا منتقل و در رامالله به خاک سپرده شد.[۵۸] در سالهای بعد در منابع خبری متعدد اعلام شد که وی به دست رژیم اسرائیل با ماده سرطانزای پلوتونیوم ترور شدهاست.[۵۹]
پانویس
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۳–۴.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۳.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۳–۴.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۵.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۵.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۵.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۴۶.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۵–۶.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۶.
- ↑ مؤسسه تحقیقات، فعالان سرزمینهای اشغالی، ۵۹۰.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۶–۷.
- ↑ مؤسسه تحقیقات، فعالان سرزمینهای اشغالی، ۵۹۰.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۷.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۸؛ مؤسسه تحقیقات، فعالان سرزمینهای اشغالی، ۵۹۰.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۷–۸.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۸.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۸؛ مؤسسه تحقیقات، فعالان سرزمینهای اشغالی، ۵۹۰.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۱–۱۲.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۲–۱۳.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۹.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۹.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۰.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۱.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۶؛ مؤسسه تحقیقات، فعالان سرزمینهای اشغالی، ۵۹۸.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۶.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۶–۱۷.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۸.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۸.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴–۲۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۶–۴۷۷؛ کیهان، ۱۶/۷/۱۳۵۷ش، ۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۰۶.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۸–۱۹؛ ← امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۸۲.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۷۹–۱۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۷۸–۱۸۲.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۴.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۱۹–۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۸۹.
- ↑ کدیور، پشت پرده صلح، ۱۸۲–۱۸۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۹۲.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اعتدال و پیروزی، ۸۲، ۹۲ و ۶۱۶–۶۱۹.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۲۵.
- ↑ بختیاری، فراز و نشیب زندگی عرفات.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۹۹–۱۰۱.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۲۵.
- ↑ الدیار اللبنانیه، روزنامه.
- ↑ افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، ۹۹–۱۰۱.
- ↑ آفتاب، ۲۱/۱۱/۱۳۹۵ش.
- ↑ عصر ایران؛ ایسنا، ۲۰/۸/۱۳۹۶ش.
منابع
- آفتاب، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۱/۱۱/۱۳۹۵ش.
- افسانه، وفا، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، تهران، روایت فتح، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایسنا، خبرگزاری، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۰/۸/۱۳۹۶ش.
- بختیاری، تهمینه، فراز و نشیب زندگی عرفات، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۹/۱/۱۳۸۱ش.
- الدیار اللبنانیه، روزنامه، ابوعمار مات مسموما، ۰۷/۰۶/۲۰۱۳م.
- عصر ایران، پایگاه اطلاعرسانی تحلیلی ـ خبری، ۱۴/۴/۱۳۹۱ش.
- کدیور، جمیله، پشت پرده صلح، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۶/۷/۱۳۵۷ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، فعالان سرزمینهای اشغالی، فعالان سیاسی صهیونیست، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، امامخمینی به روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۹، اعتدال و پیروزی، به کوشش عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
پیوند به بیرون
- محمود تقیزاده، یاسر عرفات، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۲۸۸–۲۹۵.