شهادت: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مقالههای جدید using HotCat) برچسب: برگرداندهشده |
جز (removed Category:مقالههای جدید using HotCat) برچسب: واگردانی دستی |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
[[رده:مفاهیم دینی]] | [[رده:مفاهیم دینی]] | ||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۲
شهادت، جایگاه کشتهشدن در راه خداوند و نقش آن در انقلاب اسلامی ایران.
شهادت به معنای ایثار جان در راه خدا یا آرمانی والا است که در اسلام و ادیان دیگر بزرگ داشته شده است. در فرهنگهای غیر دینی نیز شهادت با مفهوم کشتهشدن در راه وطن معنا پیدا میکند. میل به شهادت در دوران انقلاب اسلامی، ارزشی اجتماعی بود و با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی تبدیل به فرهنگ جهاد و شهادت شد.
امامخمینی با پرداختن به فرهنگ شهادتطلبی، این فرهنگ را روشی در صدر اسلام میدانست که توانست در کمتر از نیم قرن، دنیا را تسخیر کند. ایشان تشيع را مذهب شهادت معرفی میکرد و رمز پیروزی مسلمانان را در شهادت و بیاعتنایی به حیات مادی و حیوانی میدید. این نگاه ویژه، تأثیر بسزایی بر پیروزی انقلاب و تداوم آن در دوران جنگ هشتساله داشت.
امامخمینی شهادت را موجب سرافرازى و افتخار میدانست و بر این باور بود که فرهنگ شهادت، کشور را از گزند آسیبها در امان میدارد.
معنی
شهادت واژهای عربی است که در اصل به معنای گواهبودن و گواهیدادن است[۱] و در منابع و فرهنگ اسلامی در معنای کشتهشدن و جاندادن در راه خداوند به کار میرود.[۲] برای کاربرد مفهوم شهادت دربارهٔ کسی که در راه خداوند کشته میشود، عللی ذکر شدهاست؛ مانند اینکه چون خدا و فرشتگان گواهی به بهشتیشدن وی دادهاند یا چون گواه دیگران است یا چون زنده و شاهد است[۳] (ببینید: شهدا). مفهوم کلی این واژه در ادیان و ملل مختلف نیز نوعی خاص از جاندادن است که در مسیر، هدف و آرمانی برتر مانند دین، ملت و میهن صورت میگیرد.[۴]
پیشینه
یهودیان پیش از میلاد مسیح(ع) با فرهنگ شهادت آشنا شدند. خشم، شورش و آمادگی یهودیان برای مقابله و کشتهشدن در برابر ظلم پادشاه سلوکی (سوریه)[۵] تا آنجا رسید که یک زن و هفت پسر او در معبد کشته شدند.[۶] یهودیان این زن و پسرانش را همچون «شهید» دانستند و بیان کردند شهیدان پس از مرگ به زندگی جاوید میرسند.[۷]
در مسیحیت نیز مفهوم شهادت با عروج حضرت عیسی(ع) شکل گرفت. مسیحیان که معتقد به ایستادگی مسیح (ع) در برابر ظلم، انتخاب مرگ در راه خدا[۸] و رستاخیز و بازگشت حضرت عیسی (ع) هستند،[۹] آویختن صلیب را به معنای انکار خویشتن و اعلام آمادگی برای فداکاری و ایثار تا حد کشتهشدن در راه خدا میدانند و باور دارند مسیح (ع) واژه «تعمید» را برای بیان آرزوی شهادت در راه خدا (تعمید در خون) به کار میبرد.[۱۰] بعدها این مفهوم تکامل بیشتری یافت. شهیدان مسیحی خود را مقلد عیسی (ع) میدانستند و در تحمل رنج و مشقت و پذیرش شهادت از او تقلید میکردند. در نظر آنان، شهید کسی بود که در تحمل مشقت از عیسی (ع) تقلید کند.[۱۱]
با ظهور اسلام و با شهادت تازهمسلمانان مانند سمیه و یاسر[۱۲] و حمزه عموی پیامبر (ص)[۱۳] به دست کفار، مردم با واژههایی چون شهادت و شهید بیشتر آشنا شدند.[۱۴] با شروع حکومت اسلامی و جنگهای صدر اسلام میشد فرهنگ شهادتطلبی را در شهادت یاران نزدیک پیامبر (ص) مانند حارثبنعدی، ابیامیه، قیس و عبداللهبنعامر[۱۵] بهخوبی مشاهده کرد.
پیامبر اکرم (ص) با کمک آموزههای اسلامی توانسته بود تحولی بزرگ در میان مردم ایجاد کند؛ چنانکه یاران ایشان بیقرار شهادت بودند.[۱۶] بسیار یافت میشد که در این راه زنان داغدیده، برای داغ عزیزانشان خداوند را شاکر بودند.[۱۷] از بارزترین نمونههای تاریخی ایثار و شهادت در سالهای بعد را میتوان حرکت و قیام امامحسین(ع) و یارانش دانست که نقطه عطف و سرچشمه حرکتهای بعدی شد (ببینید: حسینبنعلی و عزاداری).
در فرهنگهای غیر دینی نیز شهادت با مفهوم کشتهشدن در راه وطن معنا پیدا میکند. آنان شهادت را مرگ سرخ قهرمانان، سربازان و فداکارانی میدانند که در نبردهای خونین به دست دشمن کشته شده و قربانی عقیده و مرام خود یا فدایی آرمان و سرزمین خویش گردیدهاند.[۱۸]
با ورود اسلام به ایران صفات پهلوانی که در میان ایرانیان ارزش بود، با مفهوم شهادت در دو حوزه مفهومیِ کشتهشدن در راه خدا و دین[۱۹] و از جان گذشتگی و آمادگی برای شهادت به منظور دفاع از استقلال و رسیدن به آزادی کشور در هم آمیخته شد و بهآسانی جامعه ایران آن را پذیرفت.[۲۰] حضور مردم برای دفاع از استقلال کشور و مبارزه با استبداد و استعمار در قیامها و نهضتهایی که گاه منجر به شهادت گروهی میشد، در تاریخ به چشم میخورد؛ ازجمله این قیامها نهضت تنباکو (۱۲۶۷)،[۲۱] انقلاب مشروطه (۱۲۸۴)، قیام محمدتقی خان پسیان (۱۲۹۶) و قیام تنگستانیها (۱۳۰۰)[۲۲] است. پس از رویکارآمدن رضاخان پهلوی، میتوان به شهادت سیدحسن مدرس نماینده مجلس شورای ملی به دستور وی[۲۳] و شهادت عدهای از مردم در مسجد گوهرشاد مشهد پس از مخالفت با قانون یکسانسازی لباس[۲۴] اشاره کرد.
در زمان محمدرضا پهلوی و با شروع نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی روحیه شهادتطلبی گسترش یافت؛ از نمونههای آن، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تظاهرات بعدی آن،[۲۵] تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و ۱۳ آبان ۱۳۵۷[۲۶] است (ببینید: تظاهرات). میل به شهادت که در دوران انقلاب اسلامی به شکل ارزش اجتماعی مطرح بود با پیروزی انقلاب و آغاز دوران دفاع مقدس تبدیل به فرهنگ جهاد و شهادت شد.[۲۷] امامخمینی که مقابله با ستمکاران و بهشهادترسیدن را در دوران پهلوی مایه خوشبختی میدانست،[۲۸] پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهادت را احیاکننده اسلام شمرد.[۲۹] این موضعگیریهای ایشان در سالهای سخت اوایل پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی، عامل مهمی در جهت گسترش فرهنگ شهادتطلبی در میان ملت بود.
شهادت در اسلام بهشت
اسلام نگاه ویژهای به شهادت دارد. اندیشمندان مسلمان، فداکردن جان در کمال هوشیاری و آزادی برای رسیدن به هدفی والاتر و بهتر از زندگی دنیوی را شهادت مینامند.[۳۰] از منظر اسلام مرگی شهادت خوانده میشود که انسان تنها برای هدفی مقدس و به تعبیر قرآن کریم «فی سبیل الله» انتخاب کند.[۳۱] در این حالت کسی که به درجه شهادت میرسد، چنانکه در برخی روایات آمده[۳۲] به عالیترین و راقیترین مراتبی دست پیدا کرده که انسان میتواند در سیر صعودی خود به آن برسد.[۳۳] علمای دین منشأ قداست شهدا را جهاد در راه خدا[۳۴] و آگاهانهبودن عمل آنان[۳۵] میدانند. در این راه نویددادن قرآن به «اجر عظیم»،[۳۶] «بهشت ابدی»،[۳۷] «رضایت الهی»،[۳۸] «فوز عظیم»[۳۹] و رسیدن به «إِحْدَی الْحُسْنَیینِ»[۴۰] مؤمنان را مشتاق شهادت میکند.[۴۱]
«شهید و شهادت» به معنای «کشتهشدن در راه خدا»، در تعدادی از آیات قرآن بهکار رفتهاست. این کلمات غالباً ذیل آیات جهاد بهکار رفتهاند.[۴۲] قرآن تأکید دارد که کشتهشدگان در راه خدا را نباید مرده پنداشت[۴۳] و به جهادگران وعده میدهد اگر در راه خدا کشته شوند مورد رحمت و عنایت او قرار خواهند گرفت.[۴۴] قرآن پاداش آنان را[۴۵] و شهادت را مایه بخشش گناهان میداند[۴۶]؛ زیرا آنان جان و مال خود را با متاع برتر معامله کردهاند.[۴۷]
در روایات نیز شهادت در راه خدا بسی بزرگ داشته شدهاست؛ چنانکه شرافتمندانهترین مرگ خوانده شدهاست[۴۸] و محبوبترین قطره در نزد خداوند قطرات خون شهید شمرده شدهاست[۴۹] و امیرالمؤمنین علی(ع) هزار ضربه شمشیر را که در راه خدا بر او فرود آید، گواراتر از مرگ در بستر دانستهاست.[۵۰] شهادت کفاره گناهان و عامل از میانبردن آنهاست.[۵۱] در فقه اسلامی شهید میدان جنگ، با لباس خود و بدون غسل به خاک سپرده میشود (ببینید: شهدا). از سوی دیگر، در فرهنگ اسلامی کسی که در راه شناخت حق یا در حال صدقهدادن[۵۲] یا برای دفاع از خانواده و مالش کشته شود نیز در شمار شهدا شمرده شدهاست.[۵۳]
امامخمینی در تاریخ معاصر ایران نقش اساسی در احیای فرهنگ شهادتطلبی دارد. ایشان با پرداختن به فرهنگ شهادتطلبی تحولی شگرف در حیات فردی و اجتماعی جامعه ایجاد کرد.[۵۴] ایشان که به فراوانی به تجلیل شهدا (ببینید: شهدا) و شهادت میپرداخت، شهادت را سعادت همیشگی[۵۵] و رسیدن به آن را توفیق و عزت میخواند.[۵۶] ایشان باور داشت شهادت در اسلام همواره یک سیره و روش بودهاست[۵۷] و مسلمانان صدر اسلام با قدرت ایمان و روحیه شهادتطلبی در کمتر از نیم قرن دنیا را تسخیر کردند.[۵۸] ایشان شهادت را عامل پیشبرد[۵۹] و زنده نگهداشتن مکتب اسلام[۶۰] و افتخار اولیا[۶۱] میدانست و معتقد بود کسانی که به این آرمان پایبندند تا آخرین نفس در برابر ظلم ایستاده و طالب شهادتاند.[۶۲] ایشان شهادت را هدیهای از جانب خدا[۶۳] و کشتهشدن در راه حضرت حق را در رأس برنامههای اسلام میدانست و پیشرفت اسلام را از آغاز بر پایه قدرت شهادت توأم با شهامت بیان میکرد.[۶۴] از نگاه ایشان اسلام با شهادت ترویج یافته[۶۵] و یکی از فرقهای مکتب اسلام با مکاتب انحرافی، استقبال مسلمانان از شهادت و اعتقاد آنان به عالم بالاتر و نورانیتری از عالم مادی است.[۶۶]
امامخمینی، تشیع را مذهب شهادت معرفی میکرد؛ زیرا این مذهب با شهادت تحقق پیدا کرده و ادامه خواهد یافت.[۶۷] ایشان رمز پیروزی مسلمانان را در شهادت و بیاعتنایی به حیات مادی و حیوانی میدانست[۶۸] و باور داشت مؤمنان واقعی از شهادت هراسی ندارند،[۶۹] آن را حیات ابدی میدانند[۷۰] و زندگی در عالم مادی را همانند زندان تصور میکنند و باور دارند پس از شهادت از این زندان رها شده،[۷۱] به حیات جاودان خواهند رسید.[۷۲]
جایگاه و نقش شهادت در انقلاب اسلامی
مردم مسلمان ایران همواره و در طول تاریخ با فرهنگ شهادت و جانفشانی در راه اعتقاداتشان آشنا بودهاند. در بطن فرهنگ شهادتطلبی الگوپذیری مردم از اسطورههای مذهبی شیعه مانند حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امامحسین(ع) کاملاً وابسته به اعتماد بالایی است که آنان به این الگوها داشتند[۷۳]؛ ولی در انقلاب اسلامی این موضوع تجلی تازهای پیدا کرد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم مسلمان ایران در مبارزات خود علیه رژیم پهلوی از مذهب و شعائر مذهبی بهره میگرفتند.[۷۴] تأثیر مذهب بر نگاه جامعه به شهادت چنان عمیق بود که حتی برخی مبارزان چپگرا نیز شهادت را نماد زندگی میدانستند.[۷۵] به باور میشل فوکو، همزمانی ماه محرم که ایرانیان به عزاداری برای امام خود میپردازند با تحرکات انقلابی، عامل مهمی بود تا انقلابیان برای شهادت و ازخودگذشتگی در راه هدفشان باکی نداشته باشند.[۷۶] انقلاب ایران برای رسیدن به پیروزی نیاز به ازخودگذشتگی و ازجانگذشتگی در مقابل ظلم داشت که این تنها از عهده مردمی ساخته بود که به زندگی جاودان معتقد بودند و خود را پس از شهادت زنده میدانستند.[۷۷] جسارت و شجاعت انقلابیان در تظاهرات برای پیروزی انقلاب اسلامی، شهادت بسیاری را در پی داشت و این شهادتها خود عامل بسیاری از رخدادهای بعدی شد؛ از آن جمله میتوان به قیام ۱۹ دی مردم قم (ببینید: نوزده دی)، تظاهراتهای چهلم برای شهدای قم (ببینید: بیست و نه بهمن) و شهدای یزد در ۹ و ۱۰ فروردین ۱۳۵۷[۷۸] اشاره کرد (ببینید: تظاهرات).
نگاه ویژه امامخمینی به شهادت تأثیر بسزایی بر پیروزی انقلاب داشت. ایشان همواره مردم را به فرهنگ شهادت دعوت میکرد و شهادتهای رخداده در دوران صدر اسلام را الگوی مسلمانان در این امر میدانست و باور داشت امامانمعصوم(ع) نیز برای مقابله با بدخواهان اسلام و زنده نگهداشتن دستورهای الهی به شهادت رسیدهاند.[۷۹] امامخمینی شهادت امامان شیعه (ع) را در راه مبارزه سیاسی با ستمگران و فعالیتهای سیاسی را جزئی از مسئولیت دینی میخواند[۸۰] و معتقد بود عید و شادی واقعی برای مسلمان، روز رسیدن به شهادت است.[۸۱] ایشان شهادت در راه اسلام و آزادی و مبارزه با ظلم را افتخار میدانست[۸۲] و رسیدن به فیض شهادت را از آرزوهای خود میخواند.[۸۳]
امامخمینی میل به شهادت در میان انقلابیان ایران را ناشی از قدرت اسلام میدانست[۸۴] و باور داشت این تمایل در ایران رنگ دینی دارد نه دنیایی.[۸۵] ایشان در بررسی تاریخ انقلاب اسلامی، قیام ۱۵ خرداد را نقطه عطف میخواند؛ زیرا حکومت ظلم امکان غلبه بر ملت شهادتطلب را نیافت.[۸۶] ایشان یکی از رموز پیروزی انقلاب را نترسیدن ملت از شهادت[۸۷] و سعادتدانستن آن معرفی میکرد[۸۸] و از جوانانی یاد میکرد که در راه پیروزی انقلاب، آرزوی شهادت داشتند و مادرانی که بر شهادت فرزندانشان مفتخر بودند.[۸۹] ایشان باور داشت ملت ایران همانند سربازان صدر اسلام به استقبال شهادت رفته، مردن در راه خدا را فناشدن ندانستهاند و برای رسیدن به این سعادت کوشش میکردند.[۹۰] ایشان شهادت در راه اسلام را یکی از اهداف مردم در انقلاب اسلامی میدانست و دلیل غلبه مشت و خون بر تانک، مسلسل و ابرقدرتها را نیروی برآمده از اعتقاد به شهادت میخواند[۹۱] و باور داشت از هر قطره خونی که به زمین ریخته میشود، انسانهای مصمم و مبارز دیگری بهوجود میآید.[۹۲] طبق برخی آمارهای موجود در جریان انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ مجموعاً ۲۸۳۸ نفر به دست رژیم پهلوی به شهادت رسیدند[۹۳] (ببینید: شهدا).
پس از پیروزی انقلاب، مفهوم شهادت نخست خود را در ترور و شهادت شخصیتهای انقلاب و نظام ازجمله مرتضی مطهری، محمد مفتح و سیدمحمد حسینی بهشتی نمایاند.[۹۴] امامخمینی در واکنش به ترور و شهادت شخصیتهای انقلاب تأکید کرد با شهادت شخصیتهای بزرگ، صفوف فداکاران در راه اسلام فشردهتر و عزم آنان مصممتر میشود و دشمنان نمیتوانند با شهیدکردن مهرههای مهم کشور، ملت را از صحنه بیرون کنند.[۹۵] ایشان شهادت هر یک از عزیزان این کشور را سند رسوایی گروههای ملحد و منافق میدانست[۹۶] و معتقد بود برای استوارماندن انقلاب اسلامی و اسلام باید به سوی شهادت حرکت کرد.[۹۷] در اوایل انقلاب نیروهای مخالف نظام اسلامی ازجمله سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق با ایجاد درگیری و اقدام به ترور بسیاری از مردم عادی و مسئولان را در نقاط مختلف ایران به شهادت رساندند[۹۸] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران و ترور). واکنش کلی امامخمینی با یادآوری شهدای صدر اسلام، این بود که اگر مرگ در راه خدا باشد، ملت از آن هراسی ندارد و با آن روبهرو خواهد شد.[۹۹]
شهادت در دوران دفاع هشتساله
در فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رژیم بعث عراق به ایران حمله کرد (ببینید: جنگ تحمیلی). برجستگی جایگاه دفاع و جهاد و بهکاربردن واژه «دفاع مقدس» برای جنگ تحمیلی در جبهههای ایران حکایت از پیوند اندیشههای اسلامی با جنگ در ایران داشت. در جنگ تحمیلی رزمندگان ایران با الهامگرفتن از مفاهیم کربلا و عاشورا دامنه قدرت خود را گسترش دادند و با تکیه بر مفاهیم ایثار و شهادتطلبی که در متن رفتار جامعه انقلابی کشور بود، تحمل شرایط جنگ را آسانتر کردند.[۱۰۰] امامخمینی شهادت را نشانه عنایت خداوند به ملت ایران میخواند[۱۰۱] و مرگ سرخ را بهتر از زندگی سیاه مینامید و با آغاز جنگ تحمیلی از ملت دعوت کرد تا خود را آماده جنگ تا پیروزی کامل کنند.[۱۰۲] ایشان جهاد فی سبیل اللَّه، دفاع از حریم قرآن کریم، اسلام و میهن اسلامی تا مرز شهادت را وظیفهای الهی و آرمانی میدانست[۱۰۳] و باور داشت عشق به شهادت و لقاءاللَّه پیروزی میآورد.[۱۰۴]
امامخمینی معتقد بود دشمنان مفهوم شهادت را نمیفهمند[۱۰۵]؛ ولی ملت ایران خوگرفته با شهادت و فداکاری است[۱۰۶] و هیچ قدرتی نمیتواند با ملتی که برای جانفشانی آماده است و طلب شهادت میکند مقابله کند.[۱۰۷] ایشان با الگودانستن سیدالشهدا(ع) اظهار میکرد در میدان نبرد نباید از تعداد دشمنان[۱۰۸] و کمکهای مادی و نظامی ابرقدرتها به دشمن[۱۰۹] ترسید. ایشان پشتیبانی مردم ایران از قوای مسلح و پیشیگرفتن آنان را در ایثارگری، فداکاری و شهادت در دنیا بیسابقه میدانست[۱۱۰] و باور داشت فریاد شهادتطلبی مردم، فضای ایران و جهان را به هیجان و لرزه درآورده است[۱۱۱] و ملتی که استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده، هر روز تحرکش برای ادامه راه بیشتر میشود.[۱۱۲]
امامخمینی یادآور شدهاست ملت ایران با شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» نشان دادند شهادت در راه خداوند را با آغوش باز پذیرا هستند[۱۱۳] و در راه عقیده تا مرز شهادت پیش میروند.[۱۱۴] ایشان اشخاصی را که در راه هدف و آرمان اسلامی به شهادت رسیدند، موجب سرافرازی و افتخار هممیهنان و قوای مسلح و خانوادههای خود میدانست[۱۱۵] و قلب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادتطلبی مردم ایران را موجب افتخار و غرور میخواند.[۱۱۶] ایشان معتقد بود از آنجایی که ایران پُر از انسانهایی است که شعور شهادت دارند[۱۱۷] و شهادت را با آغوش باز میپذیرند[۱۱۸] و حاضرند در برابر کفر ایستادگی کنند و بار مسئولیت استقلال واقعی را به دوش کشند،[۱۱۹] کشور از گزند آسیبها بیمه است.[۱۲۰]
طبق یک برآورد در جریان دفاع مقدس ۲۱۴۶۵۱ نفر به شهادت رسیدند که ۱۷۲۰۵۶ تن جزو شهدای جبهه و بقیه شهدای بمباران شهرها بودند[۱۲۱] و برخی ۱۸۸۰۰۰ نفر شمردهاند.[۱۲۲]
پانویس
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۶۵–۴۶۶؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۲۴۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۹.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۲۴۲؛ صدر، ماوراء الفقه، ۱/۱۹۹–۲۰۰.
- ↑ شاعری، جامعهشناسی شهادتطلبی و انگیزههای شهیدان، ۸۱–۸۲.
- ↑ خیراندیش، عشق و شهادت در عرفان، ۲۹.
- ↑ دقیقیان، نردبانی به آسمان، ۱۶۳.
- ↑ خیراندیش، عشق و شهادت در عرفان، ۲۹–۳۰.
- ↑ تنهایی، جامعهشناسی در ادیان، ۱/۳۸۰.
- ↑ ویر، جهان مذهبی ادیان در جهان امروز، ۲/۶۹۸.
- ↑ جمعی از نویسندگان، ادیانشناسی، ۱۰۳.
- ↑ عزتی، مقایسه بین مفهوم شهادت در اسلام و مسیحیت، ۱۶۷–۱۶۸.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۶۷.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱/۲۸۶–۲۸۸.
- ↑ نوروزی، فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت، ۱۸۴.
- ↑ ابنهشام، عبدالملک، ۲/۴۸۶–۴۸۷.
- ↑ شاعری، جامعهشناسی شهادتطلبی و انگیزههای شهیدان، ۴۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۳۱۱.
- ↑ رضوانی، فلسفه شهادت، ۱۱۶.
- ↑ شاعری، جامعهشناسی شهادتطلبی و انگیزههای شهیدان، ۳۶.
- ↑ شاعری، جامعهشناسی شهادتطلبی و انگیزههای شهیدان، ۳۶.
- ↑ رحمتی، نقش مجتهد فارس در نهضت تنباکو، ۹۴–۹۵.
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۱۶۲.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ شهید آیتالله سیدحسن مدرس، ۲۶.
- ↑ قاسمپور، قیام مسجد گوهرشاد، ۷۷.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۱۵۰–۱۵۱.
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۵۰ و ۳۸۹.
- ↑ شاعری، جامعهشناسی شهادتطلبی و انگیزههای شهیدان، ۳۷–۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۵۷–۲۵۸.
- ↑ جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ۶/۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۴۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰ و ۴۹۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۴۸.
- ↑ نساء، ۷۴.
- ↑ توبه ۸۹.
- ↑ توبه، ۲۱.
- ↑ توبه، ۱۱۱.
- ↑ توبه، ۵۲.
- ↑ ملامحمدعلی، مبانی فقهی عملیات استشهادی، ۱۲.
- ↑ بقره، ۲۱۶؛ آل عمران، ۱۶۹؛ توبه، ۱۹–۲۲.
- ↑ آل عمران، ۱۶۹.
- ↑ آل عمران، ۱۵۷–۱۵۸.
- ↑ محمد، ۶.
- ↑ آل عمران، ۱۹۵.
- ↑ توبه، ۱۱۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۹۷/۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۳.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۸/۳۲۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۲.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۵/۱۲۰.
- ↑ دهشیری، درآمدی بر نظریه سیاسی امامخمینی، ۱۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۷۳ و ۹/۳۸–۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۹۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۲ و ۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۵۱.
- ↑ بشیریه و حسینی، فرهنگ شیعی و کاریزما در انقلاب ایران، ۱۳۷–۱۳۸.
- ↑ قادری، قرائتها و چالشهای سیاسی فکری دوران گذار، ۶.
- ↑ گلسرخی، دفاعیات، ۱۳۶۴.
- ↑ نظری و سازمند، گفتمان هویت و انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۹–۱۷۰.
- ↑ کاتوزیان، گذری بر انقلاب ایران، ۵۴–۵۵.
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۲۵–۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۹–۵۴۰ و ۶/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۱ و ۴۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰–۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹.
- ↑ کریمیپور و کامران، تحلیل آماری از شهیدان جنگ، ۲۶۳.
- ↑ دهشیری، درآمدی بر نظریه سیاسی امامخمینی، ۱۱۱–۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۳.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱/۴۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۰.
- ↑ درزی کلایی و آقاحسینی، جنگ تحمیلی و شکلگیری هویت جدید معنوی، ۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۰۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۹۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵.
- ↑ کریمیپور و کامران، تحلیل آماری از شهیدان جنگ، ۲۶۳.
- ↑ سالمینژاد، دانستنیهای دفاع مقدس، ۱۲۹.
منابع
- قرآن کریم.
- ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه (ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بشیریه، حسین و حسین حسینی، فرهنگ شیعی و کاریزما در انقلاب ایران، مجله مدرس علوم انسانی، شماره ۱۳، ۱۳۷۸ش.
- بغدادی، مکی قاسم، الشهادة تاصیل لا استئصال، بیروت، دارالاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- تنهایی، حسین ابوالحسن، جامعهشناسی در ادیان، یزد، بهاباد، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۶ش.
- جمعی از نویسندگان، ادیانشناسی، تهران، مرکز تحقیقات سپاه، بیتا.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- خیراندیش، مهدی، عشق و شهادت در عرفان، تهران، فانوس خیال، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- درزیکلایی، محمدرضا و علیرضا آقاحسینی، جنگ تحمیلی و شکلگیری هویت جدید معنوی، مجله مطالعات ملی، شماره ۵۱، ۱۳۹۱ش.
- دقیقیان، شیریندخت، نردبانی به آسمان (نیایشگاه در تاریخ و فلسفه یهود)، تهران، ویدا، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- دهشیری، محمدرضا، درآمدی بر نظریه سیاسی امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- رحمتی، محمدرضا، نقش مجتهد فارس در نهضت تنباکو، قم، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- رضوانی، علیاکبر، فلسفه شهادت، تهران، هجرت، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- سالمینژاد، عبدالرضا، دانستنیهای دفاع مقدس، تهران، نیلوفران، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
- شاعری، محمدحسین، جامعهشناسی شهادتطلبی و انگیزههای شهیدان، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- صدر، سیدمحمد، ماوراء الفقه، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- عزتی، ابوالفضل، مقایسه بین مفهوم شهادت در اسلام و مسیحیت، مجله حوزه، شماره ۵۲، ۱۳۷۱ش.
- فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- قادری، حاتم، قرائتها و چالشهای سیاسی فکری دوران گذار، روزنامه صبح امروز، ۲۶/۲/۱۳۷۸ش.
- قاسمپور، داوود، قیام مسجد گوهرشاد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- کاتوزیان، ناصر، گذری بر انقلاب ایران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- کریمیپور، یدالله و حسن کامران، تحلیل آماری از شهیدان جنگ، مجله تحقیقات جغرافیایی، شماره ۶۳ و ۶۴، تهران، ۱۳۸۱ش. کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گلسرخی، خسرو، دفاعیات، نیویورک، نظم نوین، شماره ۷، ۱۳۶۴ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زنده تاریخ شهید آیتالله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۷، تهران، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- ملامحمدعلی، امیر، مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- نخی، محمد و محمدرضا پیرچراغ، مبانی تربیتی شهادت در قرآن با نگاهی به تفاسیر فریقین، مجله مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، شماره ۳۲، ۱۳۹۲ش.
- نظری علیاشرف، بهاره سازمند، گفتمان هویت و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- نوروزی، مجتبی، فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت، مشهد، نسیم رضوان، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- واقدی، محمدبنعمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.
- ویر، رابرت، جهان مذهبی ادیان در جهان امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
پیوند به بیرون
- مهیا زاهدین لباف، شهادت، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۵۱۹–۵۲۷.