مطبوعات

از ویکی امام خمینی

مطبوعات نشریات ادواری، کارکردها و مسئولیت‌ها.

مفهوم‌شناسی

مطبوعات جمع مطبوع، به معنای چاپ‌شده‌است.[۱] این واژه معادل واژه انگلیسی «press» است[۲] و در اصطلاح به روزنامه‌ها، مجله‌ها و نشریات ادواری گفته می‌شود.[۳] روزنامه به معنای نامه‌ای مشتمل بر اخبار و وقایع روزانه است که هر روز چاپ می‌شود. در گذشته به دفتری که در آن شرح وقایع روزانه دربار شاهان را می‌نوشتند روزنامه می‌گفتند.[۴]

پیشینه

بشر از آغاز خلقت به دنبال کسب اطلاعات از دنیای اطراف بود و برای رسیدن به این منظور از وسایل مختلف موجود استفاده می‌کرد. زمانی از دود و آتش برای خبررسانی بهره می‌گرفت[۵] و زمانی دیگر نشانه‌ها و آواها راه برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات بود.[۶] در دوره‌های پیش از چاپ (تا سال ۱۴۵۵م) بعضی از دولت‌ها به صورت شفاهی یا دست‌نویس، اخبار و اطلاعات را به اطلاع مردم می‌رساندند.[۷] در آن دوران انتقال اطلاعات بیشتر از طریق شفاهی بوده و جارچیان در تمدن‌های اولیه اطلاعات و اخبار را از طریق صدازدن به گوش مردم می‌رساندند و نقش مطبوعات در عصر مدرن را ایفا می‌کردند.[۸]

نخستین نشریه ادواری همراه با اخبار دست‌نویس، در قرن چهاردهم میلادی و در ایتالیا با نام «آویزه» متولد شد.[۹] اروپاییان در قرن پانزدهم میلادی با استفاده از چاپ، دنیای اطلاعات را دگرگون کردند و به دنبال این تغییرات بود که چاپ کتاب، جزوه و روزنامه پدیدار گشت.[۱۰] با افزایش فعالیت مطبوعات و انتشار اخبار، نیاز به ایجاد نهادی برای تولید خبر از سراسر جهان افزایش یافت؛ بدین ترتیب زمینه ظهور خبرگزاری‌هایی چون رویتر (۱۸۵۱م)، آسوشیتدپرس (۱۸۷۰م) و یونایتدپرس (۱۸۸۲م) فراهم شد.[۱۱] مطبوعات در نیمه دوم‌قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، صنعتی بزرگ شناخته شد و شهرنشینی، صنعتی‌شدن و نوسازی، شرایط اجتماعی لازم برای پیدایش مطبوعات جدید را در جهان به‌وجود آورد.[۱۲]

نخستین نشانه‌های صنعت چاپ در ایران مربوط به دوران صفویه است که هم‌زمان با فعالیت مبلغان مسیحی به منظور چاپ کتاب‌های مذهبی در کلیسای وانک اصفهان (۱۰۱۹) و با استفاده از وسایل ابتدایی به ثبت رسید و تا ۱۰۵۷ ادامه داشت؛[۱۳] ولی نخستین نوشته فارسی از میرعبداللطیف شوشتری و میرزاابوطالب در کلکته (۱۱۹۲) به چاپ رسید.[۱۴] نخستین تلاش برای تأسیس چاپخانه در ایران، در زمان قاجاریه و با همت عباس‌میرزا صورت گرفت. وی ضمن استخدام «ادوارد برگس» برای آموزش چاپ به عده‌ای در داخل کشور[۱۵] چند تن از ایرانیان را به روسیه و انگلستان فرستاد تا آموزش‌های لازم در این زمینه را ببینند و دستگاه‌های چاپ سربی را وارد کشور کنند.[۱۶] نخستین چاپخانه را میرزازین‌العابدین تبریزی در سال ۱۱۹۸ در تبریز تأسیس کرد. چهارسال بعد فتحعلی‌شاه وی را مأمور راه‌اندازی چاپخانه دارالحکومه در تهران کرد.[۱۷]

چندی پس از تأسیس چاپخانه، چاپ مطبوعات در ایران راه افتاد و توده مردم با آن آشنا شدند. در دوران محمدشاه قاجار(۱۲۱۶)، میرزاصالح شیرازی برای نخستین بار «کاغذ اخبار» را به عنوان نشریه‌ای داخلی به چاپ رساند [۱۸] دومین روزنامه در ایران به نام «اشعه نور» به زبان آشوری در ارومیه (۱۲۲۸) منتشر شد.[۱۹] پس از آن در دوران ناصرالدین‌شاه هم‌زمان با یکی از سفرهای وی به خارج از کشور، دستگاه چاپ سربی با حروف لاتین و فارسی وارد ایران شد. با پیگیری میرزاتقی‌خان امیرکبیر نشریه «وقایع اتفاقیه» (۱۲۲۹) منتشر شد و پس از قتل امیرکبیر با نام «روزنامه دولت علیه ایران» (۱۲۴۹) به کار خود ادامه داد.[۲۰] نشریه «وقایع عدلیه» در سال ۱۲۴۹ منتشر شد که گویای تفاوت مطبوعات دوران قبل با این دوره از لحاظ محتوا و فن روزنامه‌نگاری است.[۲۱] نشریات این دوره عموماً به صورت روزانه برای انتشار اخبار روز نبودند، بلکه بیشتر معنای گزارش داشتند.[۲۲]

پس از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین‌شاه در سال ۱۲۸۵ و تصویب قانون اساسی و متمم آن که ضامن آزادی فکر و قلم بود، مطبوعات به شکل گسترده‌ای رونق گرفتند[۲۳] و مطبوعات بسیاری در کشور شروع به انتشار کردند.[۲۴] این روند تا به‌قدرت‌رسیدن رضاشاه پهلوی ادامه داشت. در دوران او سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال شد و چاپ هر برگه‌ای منوط به داشتن اجازه از ممیزی شهربانی بود. در این زمان تعداد زیادی از جراید به تعطیلی کشیده شدند و تعدادی هم با افکار پهلوی همسو شدند.[۲۵]

وضع مطبوعات پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه و اوایل حکومت محمدرضا پهلوی (۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲) کمی بهبود یافت. اختناق حاکم شکسته شد و مطبوعات در انتقاد از وکلا، وزرا و حتی خود شاه هم آزاد بودند. انتشار بیش از هزار عنوان مجله و روزنامه در این سال‌ها نشانه رونق مطبوعات در این دوران است [۲۶] کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوبی قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ ازجمله عواملی بودند که باعث ایجاد سانسور بر مطبوعات شدند. از قیام ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال می‌شد و بسیاری از نویسندگان از نوشتن منع شده بودند.[۲۷] با وجود سختگیری و سانسور شدید مطبوعات در این دوران، در مهر و آبان ۱۳۵۷ کارکنان برخی از روزنامه‌ها به نشانه اعتراض دست از کار کشیدند.[۲۸] با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ دوران جدیدی برای مطبوعات در کشور آغاز شد.[۲۹]

کارکرد و نقش مطبوعات

مطبوعات از زمان پیدایش کارکردهای متفاوتی داشته‌اند. علاوه بر جمع‌آوری و انتقال اخبار که وظیفه ذاتی مطبوعات است، می‌توان به گسترش دانش مخاطبان، هدایت و شکل‌دهی افکار عمومی، نظارت بر عملکرد حکومت‌ها و برانگیختن مردم به مشارکت اجتماعی و سیاسی نیز اشاره کرد.[۳۰] در این راستا اندیشمندان و متفکران با درج عقاید و نظرهای خود در مطبوعات، تأثیر چشمگیری بر ساختار سیاسی و اجتماعی جوامع داشته‌اند؛ ولی حاکمان برای پیشبرد منافع خود بیشترین استفاده را از مطبوعات کرده‌اند.[۳۱]

به طور کلی نقش و کارکرد مطبوعات در حوزه فرهنگی، سیاسی و اطلاعاتی جوامع، در خور تأمل است.[۳۲] در سخنان امام‌خمینی نیز کارکرد مطبوعات در سه حوزه فرهنگی، سیاسی و اطلاع‌رسانی قابل تفکیک و بررسی است. امام‌خمینی مطبوعات را در بُعد فرهنگی وسیله‌ای تبلیغاتی می‌دانست [۳۳] که باید حامل پیام اسلام، مبلّغ و مجری احکام و تهذیب‌کننده جامعه باشد و اخلاق را در جامعه منتشر کند[۳۴] و با درج مطالب راهگشا، کشور و جامعه را از انحطاط نجات دهد.[۳۵] ایشان کارکرد اصلی مطبوعات را رشد انسان‌ها می‌دانست و آنها را همانند دانشگاهی معرفی می‌کرد[۳۶] که می‌توانند خدمات درخشان داشته باشند و نیروی انسانی را تربیت و تقویت کنند.[۳۷] از نگاه ایشان برخی از کارکردهای فرهنگی مطبوعات عبارت است از: نشر مطالب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی کشور،[۳۸] معرفی درست اسلام،[۳۹] نشر تقوا،[۴۰] بیداری،[۴۱] نقش معلمی[۴۲] و هدایت مردم.[۴۳]

از دیگر کارکردهای مطبوعات جنبه اطلاع‌رسانی و بیان خبر است و شامل آگاهی‌ها و اطلاعاتی می‌شود که افراد درباره زندگی اجتماعی خویش به دست می‌آورند.[۴۴] بر این مبنا امام‌خمینی معتقد بود وظیفه مطبوعات، آگاه‌کردن مردم با خبرهای صحیح از وقایع است.[۴۵] ایشان در این راستا مطبوعاتی را مفید می‌دانست که درباره تمام افراد جامعه خصوصاً طبقه ضعیف اطلاع‌رسانی کنند و اخبار مربوط به خدمت‌گزاران به جامعه، از اقشار مختلف را به اطلاع عموم برسانند تا دیگران نیز برای خدمتگزاری تشویق شوند.[۴۶]

توجه به ابعاد سیاسی از دیگر کارکردهای مطبوعات است. امام‌خمینی معتقد بود نظارت بر امور جامعه و گوشزدکردن انحرافات [۴۷] بیدارکردن مردم و آگاهی‌دادن به مسائل روز،[۴۸] تشخیص خواسته‌های مردم[۴۹] انتشار خواسته‌های مردمی که صدایشان به جایی نمی‌رسد،[۵۰] انعکاس آرمان ملت،[۵۱] کاهش اختلافات و ایجاد وحدت و همبستگی [۵۲] از وظایف سیاسی مطبوعات است. ایشان معتقد بود وجود جو سالم یا ناسالم هر کشوری به مطبوعات مستقل و آزاد بستگی دارد [۵۳] و مطبوعات زیر سلطه می‌توانند با انتشار اخبار دروغ عامل انحراف افکار عمومی و انعکاس وارونه حقایق شوند [۵۴]

مطبوعات در دوران محمدرضا پهلوی

بسیاری از مطبوعات در دوران پهلوی دوم زیر سیطره رژیم قرار داشتند و بیشتر اخبارِ آنها در جهت توجیه یا تعریف از کارهای حکومت بود. مطبوعات آن دوره دچار نوعی خودسانسوری سیاسی بودند و حجم زیادی از اخبار داخلی و خارجیِ آنها در جهت تأمین خواسته‌های رژیم بود.[۵۵] اگرچه در سال‌های ابتدایی حکومت محمدرضا پهلوی به علت جنگ و هرج و مرج در کشور و تضعیف حکومت مرکزی، مطبوعات آزادی نسبی پیدا کردند [۵۶] اما امام‌خمینی بسیاری از مطبوعاتِ زمان خاندان پهلوی را در خدمت آن رژیم می‌دانست.[۵۷] ایشان باور داشت بیشتر مطبوعات در زمان پهلوی به شکل سفارشی عمل می‌کردند و هرچه سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به آنها دیکته می‌کرد، آن را به اطلاع مردم می‌رساندند و به دستور ساواک به اشخاص و مقام‌ها افترا می‌زدند.[۵۸] امام‌خمینی دیکته‌کردن اخبار به مطبوعات را از نشانه‌های عقب‌افتادگی نظام اداره کشور می‌دانست[۵۹] و از آن به دموکراسی شاهی یاد می‌کرد.[۶۰]

امام‌خمینی معتقد بود مطبوعات در زمان محمدرضا پهلوی همانند دوران پدرش به دلیل اینکه شاه عامل اصلی مشکلات بود، اجازه بیان حقایق را نداشتند و برای فریب مردم، به مشکلات بی‌اهمیت می‌پرداختند تا از این طریق توجه مردم را از نکات اصلی دور کنند.[۶۱] مطبوعات اعم از داخلی و خارجی در اختیار هیئت حاکمه بود و دریغ از یک نشریه که بتواند صدای ملت را بیان کند.[۶۲] ایشان وجود فضای باز سیاسی در ایران را ادعایی بی‌معنا از جانب حکومت پهلوی می‌دانست و معتقد بود اگر چنین فضایی وجود می‌داشت، باید جنایات شاه در مطبوعات انتشار پیدا می‌کرد و مردم از این جنایات آگاه می‌شدند.[۶۳] ایشان تأکید کرده‌است که در زمان پهلوی حقوق بشر در ایران نادیده گرفته می‌شد، ملت از حق داشتن مطبوعاتِ آزاد محروم بودند، سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال می‌شد و هیچ‌کدام از آنها اجازه نداشتند انتقادی به شاه بکنند[۶۴] و رژیم پهلوی با زندانی‌کردن اهالی قلم و سانسور مطبوعات و جلوگیری از درج حقایق، مبانی بنیادی دموکراسی را رد می‌کرد.[۶۵] ایشان سلب آزادی از مطبوعات و اجبار آنان به تبلیغ بر خلاف مصالح کشور را نقض‌کننده قانون اساسی خود رژیم می‌دانست؛[۶۶] زیرا اصل بیستم قانون اساسی مطبوعات از دوران مشروطه، چاپ مطالب را تا آنجاکه خلاف مصالح کشور و دین نباشد آزاد و ممیزی در آن را ممنوع دانسته بود.

به اعتقاد امام‌خمینی در برخی از مطبوعات آزادانه یا به اجبار، هتک حرمت روحانیان و اعتقادات ملت در جریان بود.[۶۷] ایشان ضمن اعتراض به هزینه‌های میلیون دلاری پهلوی برای تبلیغات خود در مطبوعات خارجی [۶۸] خاطرنشان کرده محمدرضا پهلوی برخی از آنها را به خدمت خود درآورده تا خبرها و مقالاتی برضد روحانیت و اسلام منتشر شود و اذهان غرب را از امور اصلی در ایران منحرف کنند[۶۹] در حالی‌که روحانیت هیچ وسیله‌ای برای رساندن پیام خود به به ملت نداشت.[۷۰] ایشان تلاش رسانه‌ها در دوران پهلوی را در راستای منافع استعماری می‌شمرد و تأکید داشت بسیاری از مطالب مطبوعات[۷۱] برای مسموم‌کردن افکار جوانان تنظیم می‌شدند.[۷۲]

نقش مطبوعات در پیروزی انقلاب اسلامی

تلاش و پیشرفت ملت در مبارزه علیه رژیم پهلوی پس از هفدهم شهریور ۱۳۵۷ اهالی رسانه را به این فکر انداخت از تاریخ نوزدهم مهر همان سال به مدت سه روز دست به اعتصاب بزنند و خواستار رفع سانسورها برای درج اخبار باشند.[۷۳] این اعتراضات از اعتصاب روزنامه آیندگان آغاز شد و به کیهان و اطلاعات رسید.[۷۴] اعتصاب چهارده‌روزه مطبوعاتی شامل اطلاعات، کیهان و آیندگان و در نهایت اعتصاب ۶۲روزه مطبوعات از پانزدهم آبان ۱۳۵۷ در دوران حکومت‌نظامی غلامرضا ازهاری، از دیگر اقدامات اهالی مطبوعات بود[۷۵] و امام‌خمینی نیز ضمن تشکر از اعتصاب‌کنندگان از علما خواست از وجوهات شرعی و سهم امام(ع) جهت رفع مشکلات مالی آنان استفاده کنند.[۷۶]

سرانجام در ۲۶ دی ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی مصاحبه‌ای یک‌ساعته در فرودگاه با تعدادی از مطبوعات انجام داد و ایران را ترک کرد. خبر خروج او با تیتر بزرگ «شاه رفت» در روزنامه اطلاعات در کشور پخش شد.[۷۷] از این زمان به بعد روزنامه‌ها در فضای آزادانه‌تری می‌توانستند اخبار انقلاب و ورود امام‌خمینی را منتشر کنند.

(ببینید: فرار شاه)

به دلیل اختناقی که رژیم پهلوی به وجود آورده بود، ارتباط امام‌خمینی با مردم از طریق ملاقات حضوری، نوشتن اعلامیه [۷۸] و ضبط نوارهای کاست[۷۹] بود. پس از پیوستن مطبوعات به صف انقلابیان، امام‌خمینی با تاکید بر این مطلب که مطبوعات و رسانه‌ها به دنبال خبرهای انقلاب باشند، از دست‌اندرکاران انقلاب و مردم خواست با مطبوعات همراهی کنند، اخبار دانشگاه‌ها، بازار و مساجد را در اختیار رسانه‌ها قرار دهند و مسیر را برای پیروزی انقلاب هموار نمایند.[۸۰] امام‌خمینی اظهار می‌کرد مطالبی که در خارج از کشور درباره مسائل ایران منتشر می‌شود، به دور از واقعیت است و حیثیت ایرانیان را مخدوش می‌کند؛[۸۱] بنابراین از اهالی مطبوعات می‌خواست در داخل یا خارج از کشور با انجام مصاحبه، نوشتن مقاله و تبلیغات، چهره حقیقی انقلاب و ایران را به مخاطبان نشان دهند.[۸۲] ایشان که سال‌ها با مطبوعات بین‌المللی به جز یک مورد مصاحبه با روزنامه لوموند در نجف اشرف،[۸۳] مصاحبه نکرده بود،[۸۴] پس از حضور در فرانسه، شخصاً سعی کرد با مصاحبه با رسانه‌های بیرونی پیام انقلاب ملت ایران را به گوش جهانیان برساند؛ زیرا معتقد بود مطبوعات در اروپا امکانات زیادی دارند و با درج اخبار واقعی از اتفاقات ایران می‌توانند کمک زیادی به انقلاب ملت ایران کنند و در مورد کسانی که اخبار و اطلاعات غیر واقعی در کشور منتشر می‌کنند، دست به افشا بزنند.[۸۵]

(ببینید: مصاحبه‌ها و نوفل لوشاتو)

مطبوعات پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه مطبوعاتی ایران با آشفتگی‌های فراوانی روبه‌رو بود. از یک سو حضور ناچیز و بی‌رنگ نیروهای مسلمان و متعهد در صحنه فعالیت‌های مطبوعاتی عاملی بود برای اینکه مطبوعات برای انقلاب قلم نزنند و همسویی برخی از اهالی مطبوعات با گروه‌های مخالف و دشمنان انقلاب، عامل ناسازگاری مطبوعات با روح و اصل دین شده بود.[۸۶] از سوی دیگر، بی‌ثباتی نسبی و ضعف دولت باعث شده بود هر حزب و گروهی به چاپ نشریه دست بزند. در واقع سال ۱۳۵۸ یکی از سال‌های استثنایی برای مطبوعات بود؛[۸۷] و تا سال ۱۳۵۸ صدها روزنامه و مجله و نشریه ادواری به صورت آزاد و بدون محدودیت در کشور منتشر می‌شد.[۸۸]

امام‌خمینی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین وظایف دولت اسلامی را ایجاد آزادی برای مطبوعات می‌دانست تا بتوانند تمام حقایق را به گوش مردم برسانند و جنایات پشت پرده پهلوی و همکاران آنان را آشکار کنند.[۸۹] ایشان حدود این آزادی را تا جایی می‌دانست که مطالبشان برای کشور زیان‌بار نباشد.[۹۰] ایشان با مقایسه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های جهان، یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها در روزهای نخست پس از پیروزی را در فعالیت آزادانه مطبوعات می‌دانست که آن هم تنها به برکت اسلامی‌بودن انقلاب بود؛[۹۱] ولی چندی بعد بسیاری از مطبوعات و گروه‌های وابسته از آزادیِ موجود سوء استفاده کردند و سعی داشتند در جامعه توطئه و تفرقه ایجاد کنند که با واکنش حکومت روبه‌رو شدند.[۹۲] امام‌خمینی روزنامه‌ای را لایق آزادی می‌دانست که قصد خیانت به کشور و سوق‌دادن مردم به سوی تباهی نداشته باشد.[۹۳] ایشان معتقد بود مطبوعاتی که طبق خواست امریکا و اسرائیل قلم می‌زنند، باید دادگاه صالحه به جرمشان رسیدگی کند.[۹۴] ایشان مطبوعات مفید را مطبوعاتی می‌دانست که موازین و قوانین مطبوعاتی را رعایت کنند، متوجه مفهوم آزادی بیان و آزادی قلم باشند، برخلاف مصالح نظام و کشور مطلبی انتشار ندهند[۹۵] و در میان انقلاب و ملت تفرقه ایجاد نکنند و حقایق انقلاب و اسلام را امانت‌دارانه به گوش مردم برسانند.[۹۶] ایشان باور داشت مطبوعات باید بازگوکننده آرمان‌های ملت[۹۷] و برای همه ملت باشند و تبدیل به تریبون حکومت نشوند.[۹۸] ایشان مطبوعات خارجی را که پس از انقلاب درباره اقدامات ایران، اطلاعات نادرست منتشر می‌کردند، قلم دشمن می‌خواند[۹۹] که با بزرگ‌نمایی مشکلات داخل کشور، تلاش می‌کنند به دنیا نشان دهند که ایران قادر به اداره خود نیست و باید آن را مدیریت و اداره کرد.[۱۰۰]

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مطبوعات وارد دوران تازه‌ای شدند. امام‌خمینی تأکید می‌کرد به علت شرایط خاص کشور و تاثیر آن بر جنگ، همه تبلیغات، مصاحبه‌ها و نطق‌ها در مطبوعات تحت‌نظر شورای عالی دفاع منتشر شود.[۱۰۱] تذکر به مطبوعات متخلف، معرفی آنها به مردم در رسانه‌ها و گزارش به دادستانی ازجمله دستورهای عملی ایشان درباره مطبوعات متخلف بود.[۱۰۲] همچنین ایشان خاطرنشان می‌کرد مطبوعات در زمان جنگ باید برای پیروزی کمک کنند و عامل تضعیف روحی نیروهای جنگ نشوند،[۱۰۳] ملت را مأیوس نکرده، آنان را به راهی که می‌روند مطمئن کنند،[۱۰۴] به اختلافات جزئی میان مسئولان دامن نزنند[۱۰۵] و از مسئولان نیز می‌خواست با مطبوعات تعامل لازم داشته باشند.[۱۰۶]

(ببینید: ستاد تبلیغات جنگ)

تعریف جایگاه حقوقی مطبوعات و نظارت کلی بر عملکرد آنها نیازمند قانونی جامع و مطابق شرایط پس از انقلاب بود. بر این اساس در سال ۱۳۶۴ قانون مطبوعات به تصویب رسید و در آئین‌نامه اجرایی آن وجود بخشی به نام «هیئت نظارت بر مطبوعات» پیش‌بینی شد. این هیئت علاوه بر بررسی شرایط متقاضیان، به پروانه انتشار و احراز صلاحیت آنها و صلاحیت مدیرمسئول و موارد تخلف نشریات رسیدگی می‌کند.[۱۰۷]

از سوی دیگر، امام‌خمینی خود در دو روزنامه اطلاعات و کیهان که از اموال عمومی بوده و به همین دلیل در اختیار ایشان بود، نمایندگانی نصب کرد. نخستین نماینده ایشان پس از انقلاب اسلامی در مطبوعات، ابراهیم یزدی بود که طی حکمی برای سرپرستی مؤسسه کیهان معرفی شد.[۱۰۸] پس از وی امام‌خمینی، سیدمحمد خاتمی را به سرپرستی روزنامه کیهان منصوب کرد.[۱۰۹] در مؤسسه اطلاعات نیز امام‌خمینی، سیدمحمود دعایی را برای سرپرستی آن معرفی کرد.[۱۱۰] ایشان خود نیز خواندن روزنامه‌های متنوع را می‌پسندید و بررسی و مطالعه مطبوعات از برنامه‌های روزانه ایشان بود؛ چنان‌که حتی در بستر بیماری و بیمارستان نیز مطالعه مطبوعات را ترک نمی‌کرد.[۱۱۱]

توصیه‌ها و هشدارها

امام‌خمینی مطبوعات را برای عموم مردم می‌دانست و باور داشت مطبوعات به دولت تعلق ندارند و نباید اخبار دولتی به صورت مداوم در آنها درج شود. ایشان معتقد بود مطبوعات باید الگوی تعلیمی برای مردم باشند[۱۱۲] و برای داشتن مطبوعات مطلوب، از اهالی مطبوعات می‌خواست تا آرا و مطالب خود را با ملت همسو کنند[۱۱۳] و از زدن تیترهایی که مخالف واقعیت است و باعث تضعیف، تحریف و تفرقه در کشور می‌شود خودداری کنند[۱۱۴] و اجازه ندهند در رأس امورِ مطبوعات، افراد مغرض قرار بگیرند.[۱۱۵] ایشان تأکید می‌کرد ظاهر افراد ملاک مناسبی برای انتخاب و حضورشان در عرصه مطبوعات نیست و هشدار می‌داد مسئولان نباید اجازه دهند افراد خائن وارد عرصه مطبوعات شده، راه انقلاب را منحرف کنند.[۱۱۶] ایشان خاطرنشان کرده‌است که اعلام ندامت از کارهای گذشته برای حضور افراد مغرض در عرصه مطبوعات که حوزه تربیتی است، کافی نیست[۱۱۷] و از افراد قابل اطمینان در مطبوعات می‌خواست تا شورایی تشکیل دهند و مطالب را پیش از انتشار بررسی و از چاپ مطالب انحرافی جلوگیری کنند.[۱۱۸]

امام‌خمینی یکی از راه‌های ضربه‌زدن به کشور را، مطبوعات می‌دانست و تأکید می‌کرد باید در انتشار مطالب دقت کرد تا کشورهای سودجو از مطالبی که درج می‌شود به نفع خود و برای آسیب‌رساندن به کشور بهره‌برداری نکنند.[۱۱۹] ایشان به دست‌اندرکاران مطبوعات توصیه می‌کرد انتقادهایشان سالم و سازنده باشد و آنها را به شکل برادرانه مطرح کنند و مصالح کشور را در نظر بگیرند[۱۲۰] و برابر هم قرار نگیرند و اختلاف سلیقه‌ها را در محیط سالم حل و به پیشرفت کشور کمک کنند.[۱۲۱] ایشان از اهالی مطبوعات می‌خواست از پرده‌دری و هتک حرمت دور باشند،[۱۲۲] مطالب مهم و کارآمدی را به اطلاع مردم برسانند،[۱۲۳] مطبوعات را به شکل اسلامی اصلاح و اداره کنند[۱۲۴] و قدرت تفکر و انتخاب را از خوانندگان خود نگیرند.[۱۲۵]

(ببینید: انتقاد)

امام‌خمینی به مطبوعات سفارش می‌کرد تنها اخبار مربوط به اشخاص خاص مانند خود ایشان را انتشار ندهند و افراد خلاق و نوآور و به عنوان مثال کشاورزان نمونه و اشخاصی را که به هر نوعی برای کشور مفیدند به عموم مردم معرفی کنند،[۱۲۶] از افراط در پرداختن به عکس و خبر ایشان یا مسئولان خودداری کنند، زیرا مطبوعات باید به دیگر اقشار جامعه و مردم کوچه و بازار پررنگ‌تر بپردازند.[۱۲۷] ایشان از تکرار نام خود به صورت مداوم در رادیو و مطبوعات آزرده می‌شد و آن را کار اشتباهی می‌دانست. ایشان باور داشت استفاده مکرر از نام ایشان به ضرر مطبوعات است و آنها را سبک می‌کند. زیرا میزان شخصیت و محبوبیت افراد در میان جامعه به رفتار خودشان بستگی دارد و تکرار کم یا زیادِ اسامی آنان تأثیری بر محبوبیت آنان نخواهد داشت.[۱۲۸]

پانویس

  1. دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۵۹۸.
  2. مهاجری، فرهنگ علوم مطبوعات و ارتباطات، ۶۵۳.
  3. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۱۰۴.
  4. معین، فرهنگ معین، ۲/۱۶۸۸.
  5. علی‌آبادی و اسدی، شناسه خبرگزاری‌های جهان، ۱۳ ـ ۱۵.
  6. ناصرالدین، تاریخ روزنامه‌نگاری ایرانیان و دیگر پارسی‌نویسان، ۸.
  7. انصاری، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، ۲۸.
  8. ترقی‌نژاد و سیدعلی‌زاده، تاریخ مطبوعات در ایران، ۵.
  9. ترقی‌نژاد و سیدعلیزاده، تاریخ مطبوعات در ایران، ۵.
  10. برایدشن، یک جهان و چندین صدا، ۴۷ ـ ۴۸.
  11. عبداللهی، خبرنگاری حرفه‌ای و خبرنویسی، ۱۲۵.
  12. ترقی‌نژاد و سیدعلیزاده، تاریخ مطبوعات در ایران، ۷ ـ ۸.
  13. میرزای گلپایگانی، تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران، ۹.
  14. رسول‌اف، نخستین تاریخ روزنامه‌نگاری ایران، ۱۷.
  15. آذرنگ، تاریخ نشر کتاب در ایران، ۱۸۷.
  16. میرزای گلپایگانی، تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران، ۱۰.
  17. آذرنگ، تاریخ نشر کتاب در ایران، ۱۸۸ و ۱۹۰.
  18. زاهد، عصر طلایی مطبوعات ایران، ۹۵.
  19. رسول‌اف، نخستین تاریخ روزنامه‌نگاری ایران، ۴۳.
  20. شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۱۸۰.
  21. کهن، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، ۶۷ ـ ۶۶.
  22. کتابخانه ملی، روزنامه وقایع اتفاقیه، مقدمه.
  23. زاهد، عصر طلایی مطبوعات ایران، ۱۱۴.
  24. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۲۶۸ ـ ۲۶۹ و ۲۷۳ ـ ۲۷۸.
  25. خسروی، سانسور، ۱۵۹.
  26. خسروی، سانسور، ۱۶۳.
  27. خسروی، سانسور، ۱۶۴ ـ ۱۶۶.
  28. بهشتی‌پور، مطبوعات ایران در دوره پهلوی، ۷۹ ـ ۸۰؛ ادامه مقاله.
  29. ادامه مقاله.
  30. نوری، نقش و کارکرد مطبوعات محلی استان اصفهان از دیدگاه خوانندگان، ۷۷ ـ ۷۸.
  31. رزاقی، جایگاه تبلیغات در جهان امروز،۳۳.
  32. فخار طوسی، امام‌خمینی و رسانه‌های گروهی، ۴ ـ ۷.
  33. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۳.
  34. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۵۶.
  35. امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۸ ـ ۴۹۹.
  36. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹ و ۸/۴۹۷ ـ ۴۹۸.
  37. امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۸ و ۱۰/۲۱.
  38. امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۷.
  39. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۶۴.
  40. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۵۸.
  41. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۸۱.
  42. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۳.
  43. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۱.
  44. نعمتی، نقش رسانه‌های گروهی در اطلاع‌رسانی، ۲۰۴.
  45. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۱.
  46. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۱ ـ ۳۶۳.
  47. امام خمینی، صحیفه، ۸/۶.
  48. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۸۱ و ۱۸/۶۱.
  49. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۳ و ۵۳۵.
  50. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۸.
  51. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۳.
  52. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۵.
  53. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸.
  54. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰.
  55. مرکز بررسی اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۴/۹ ـ ۱۱.
  56. انصاری، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، ۹۳.
  57. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۳.
  58. امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۱.
  59. امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.
  60. امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۱.
  61. امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۱.
  62. امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۹ و ۴/۱۱۵.
  63. امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۶۷ ـ ۲۶۸.
  64. امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۰.
  65. امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۰.
  66. امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.
  67. امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۱.
  68. امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۳
  69. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۱.
  70. امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۹ و ۴/۵۱.
  71. امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۹۹.
  72. امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰ و ۶/۸۵.
  73. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۶۶.
  74. انصاری، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، ۱۱۳ ـ ۱۱۴.
  75. بهشتی‌پور، مطبوعات ایران در دوره پهلوی، ۸۱ ـ ۸۳.
  76. امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۹۹ ـ ۵۰۰.
  77. بهشتی‌پور، مطبوعات ایران در دوره پهلوی، ۸۷ ـ ۸۹.
  78. طباطبایی، اقلیم خاطرات، تهران، ۴۰۵.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۶.
  80. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۱۸.
  81. امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۱۸ ـ ۱۱۹.
  82. امام خمینی، صحیفه، ۵/۶۸.
  83. امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۶۶.
  84. امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۳.
  85. امام خمینی، صحیفه، ۴/۶۹ و ۸۱.
  86. هرندی، جریان‌شناسی مطبوعات پس از انقلاب، ۷۳ ـ ۷۴.
  87. انصاری، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، ۱۱۴ ـ ۱۱۵.
  88. وزارت فرهنگ، مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مطبوعات ایران، ۴۰.
  89. امام خمینی، صحیفه،۵/۳۳۳.
  90. امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۶.
  91. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۴ و ۱۱/۴۳۴.
  92. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۵۰ و ۱۲/۱۷.
  93. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۵۰.
  94. امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۴۵.
  95. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۰.
  96. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۹.
  97. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۱.
  98. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۲ ـ ۳۶۳.
  99. امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۰۰.
  100. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۷۰.
  101. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۶۳.
  102. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸.
  103. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۹.
  104. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۷.
  105. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۵۱.
  106. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۸۹.
  107. مقدم‌فر، جرم مطبوعاتی، تخلف مطبوعاتی، ۴۴.
  108. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۰.
  109. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۵۶.
  110. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۸۳.
  111. پورمقدس، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۶/۲۲۵، عارفی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۶/۲۸۹، محبی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۶/۳۲۳.
  112. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۳.
  113. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۴، ۵۳۵ و ۱۳/۴۷۱.
  114. امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۲.
  115. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۳.
  116. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۳ ـ ۴۷۴.
  117. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۶.
  118. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۴ ـ ۴۷۵ و ۱۴/۶۱ ـ ۶۲.
  119. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۰.
  120. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱.
  121. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۲.
  122. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۲.
  123. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۳.
  124. امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۴.
  125. امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۶ ـ ۴۹۷.
  126. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۱.
  127. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۲ ـ ۳۶۳.
  128. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۲.

منابع

  • آذرنگ، عبدالحسین، تاریخ نشر کتاب در ایران، مجله بخارا، شماره ۷۰، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۹۸ش.
  • انصاری لاری، محمدابراهیم، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • برایدشن، مک، یک جهان و چندین صدا، ترجمه ایرج پاد، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • بهشتی‌پور، مهدی، مطبوعات ایران در دوره پهلوی، مجله رسانه، شماره ۱۶، ۱۳۷۲ش.
  • پورمقدس، مسعود، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • پترقی‌نژاد، امیر و سیداحمد سیدعلی‌زاده، تاریخ مطبوعات در ایران، یزد، امیر سیدعلی‌زاده، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • خسروی، فریبرز، سانسور، تهران، نظر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رزاقی، احمد، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • رسول‌اف، رامین، نخستین تاریخ روزنامه‌نگاری ایران، تهران، جامعه شناسان، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • زاهد، فیاض، عصر طلایی مطبوعات ایران، تهران، خانه تاریخ و تصویر ابریشمی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • شمیم، علی‌اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، بهزاد، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • عارفی، حسن، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • عبداللهی، رسول، خبرنگاری حرفه‌ای و خبرنویسی، تهران، رضایی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • علی‌آبادی، گیتا و عباس اسدی، شناسه خبرگزاری‌های جهان، تهران، فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • فخار طوسی، جواد، امام‌خمینی و رسانه‌های گروهی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، روزنامه وقایع اتفاقیه، صحافی شماره ۱ ـ ۱۳۰، تهران، ۱۳۷۳ش.
  • کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ بیستم، ۱۳۸۳ش.
  • کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، آگاه، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
  • محبی، احمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، سپید و سیاه، مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
  • مقدم‌فر، حمید، جرم مطبوعاتی، تخلف مطبوعاتی، مجله رسانه، شماره ۳۴، ۱۳۷۷ش.
  • مهاجری، ع ع، فرهنگ علوم مطبوعات و ارتباطات، تهران، مژده، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
  • میرزای گلپایگانی، حسین، تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران، تهران، گلشن ابرار، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • میریان، سیدرحیم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • ناصرالدین، پروین، تاریخ روزنامه‌نگاری ایرانیان و دیگر پارسی‌نویسان، تهران، نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • نعمتی انارکی، داوود، نقش رسانه‌های گروهی در اطلاع‌رسانی، مجله پژوهش و سنجش، شماره ۲۷، ۱۳۸۰ش.
  • نوری، مهدی، نقش و کارکرد مطبوعات محلی استان اصفهان از دیدگاه خوانندگان، اصفهان، نقش خورشید، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مطبوعات ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • هرندی، صفار، جریان‌شناسی مطبوعات پس از انقلاب، مجله مبلغان، شماره ۱۸، ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون

  • مهیا زاهدین لباف، مطبوعات، دانشنامه امام‌خمینی، ج۹، ص۳۷۳-۳۸۱.