خوف و رجا

از ویکی امام خمینی

خوف و رجا، ترس از عقاب یا هیبت خداوند و امید به رحمت او.


امام‌خمینی خوف را ترس از حق‌تعالی و رجا را امید به رحمت حق می‌داند، و خوف و رجا را از جنود عقل دانسته، که خوف از ادراک عظمت و هیبت و رجا از امید به رحمت به دست می‌آید و رجای حقیقی را رجایی می‌داند که موجب سستی در انجام عبادت نشود.

امام‌خمینی هر یک ازخوف و رجا را به دو قسم پسندیده و ناپسند تقسیم و برای هریک اسبابی ذکر کرده، و برای خوف مراتبی چون خوف عامه و خاصه و برای رجا مراتبی چون امید به ثواب و رجای عارفان برشمرده است.

ایشان بر لزوم همراهی خوف و رجا تأکید دارد و انبیا(ع) را از این جهت به گروهی که خوف بر آنها غالب، گروهی که رجا بر آنها غالب وگروهی که خوف و رجا را با هم دارند، تقسیم کرده است.

امام‌خمینی خوف را کمالی معنوی و منشأ بسیاری از فضایل نفسانی می‌داند، که مبدأ درمان تمام بیماری‌های روحانی است.

مفهوم‌شناسی

خوف به معنای ترس و واهمه[۱] و در برابر رجا به معنای امید و آرزو[۲] است. در اصطلاح اخلاق، خوف به معنای ترس از عقابی است که انسان به سبب ارتکاب محرمات، انتظار آن را دارد[۳] و در اصطلاح عرفان، اضطراب ناشی از اطلاع بر اخبار و انذار رسولان الهی است.[۴]

رجا در اصطلاح اخلاق و عرفان به معنای امید به امری محبوب از ناحیه حق‌تعالی است.[۵] امام‌خمینی نیز خوف را ترس از حق‌تعالی می‌داند که از تجلّی جلال و کبریای حق یا تفکّر در حساب و عذاب الهی یا نقصان فرد در انجام امر الهی ناشی می‌شود[۶] و رجا را امید به رحمت حق می‌داند که از ادراک رحمت مطلقه حق به دست می‌آید.[۷]

واژگانی چون خشیت، حزن با خوف و طمع، با رجا مرتبط‌اند. خشیت حالتی است که در برابر عظمت خالق به دست می‌آید.[۸] فرق خوف و خشیت در این است که خشیت به منزله علت است و خوف به منزله معلول؛[۹] حزن حالتی است که از واردشدن مکروه یا ازدست‌دادن محبوبی به‌وجود می‌آید[۱۰] و نسبت به گذشته‌است؛ در حالی‌که خوف نسبت به آینده است.[۱۱] طمع نیز غیر از رجاست؛ زیرا در رجا امید به رحمت، همراه عمل است؛ در حالی‌که طمع همراه عمل نیست یا ملاحظه نمی‌گردد.[۱۲]

پیشینه

خوف و رجا از مباحث مهم در اخلاق و عرفان است و اهل معرفت آن دو را دو بال برای سیر سالک معرفی می‌کنند؛[۱۳] زیرا پیشرفت و سعادت آدمی در گرو اعتدال روحی و قوای نفسانی است. در قرآن کریم، آیات پرشماری با انذارهای خود، مسلمانان را خائف[۱۴] و با بشارت‌های خود، آنان را به لطف و کرم خداوند امیدوار[۱۵] کرده‌است و در برخی منابع روایی بابی به آن اختصاص یافته‌است.[۱۶]

بحث از خوف و رجا، پیشینه‌ای دراز در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی دارد. کتاب‌های التعرف کلاباذی (م۳۸۰)[۱۷] و اللمع سرّاج (م۳۷۸)،[۱۸] از نخستین کتاب‌های عرفان عملی دراین‌باره است. علمای اخلاق در کتاب‌های اخلاقی به خوف ناپسند، مانند خوف از مرگ یا مردم نیز اشاره کرده‌اند.[۱۹] امام‌خمینی در آثار اخلاقی و عرفانی خود چون شرح چهل حدیث[۲۰] به تبیین روایتی دربارهٔ خوف و رجا پرداخته، در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل[۲۱] به تکمیل آن مباحث پرداخته‌است. ایشان با بررسی مبادی و آثار خوف و رجا و با تقسیم خوف به خوف اخص خواص و خوف اولیا، خوف عوام و خوف خواص، به تحلیل آنها پرداخته‌است.[۲۲]

حقیقت خوف و رجا

خوف و رجا دو حالت نفسانی است که اهل معرفت آنها را ازجمله مقامات سالکان شمرده‌اند.[۲۳] علمای اخلاق نیز این دو را صفتی نفسانی می‌دانند که اگر شخص انتظار پیشامد امر مکروهی را در آینده داشته باشد، در قلب دردی به وجود می‌آید که خوف نامیده می‌شود و اگر توقع محبوبی داشته باشد، در قلب لذت و راحتی‌ای احساس می‌شود که همان رجا است.[۲۴]

امام‌خمینی خوف و رجا را از فطریات مخموره انسان و از جنود عقل می‌داندکه خوف از ادراک عظمت و هیبت[۲۵] و رجا از امید به رحمت همراه با عمل به دست می‌آید؛[۲۶] زیرا انسان با توجه به معرفت فطری‌ای که به حق دارد، رحمت او را ادراک می‌کند و این سبب امید به رحمت حق و توجه به قصور ذاتی خود می‌شود.[۲۷] در برابر اگر این فطرت محجوب شود، از رحمت حق مأیوس گشته، به قنوط و ناامیدی مبتلا می‌گردد و لازمه آن محدود دانستن رحمت و اسما و صفات حق است.[۲۸]

امام‌خمینی رجای حقیقی را رجایی می‌داند که موجب سستی در انجام وظیفه و عبادت نشود، در عین حال شخص بر اعمال خود اعتماد نداشته و به رحمت حق امیدوار باشد و آنچه موجب سستی شود را غرور می‌شمارد و بر اجتناب از آن تأکید می‌کند.[۲۹] ایشان با استناد به روایتی از امام‌صادق(ع) که رجای افراد مبتلا به گناه را دروغ شمرده‌است،[۳۰] معتقد است رجای صحیح آن است که شخص از تمام اسباب و نعمت‌هایی که به او عنایت شده، استفاده کند و پس از آن به انتظار و امید آن باشد که حق‌تعالی با عنایات سابقه خود اسبابی که تحت اختیار او نیست، فراهم سازد و موانع و مفسدات را رفع کند.[۳۱] به اعتقاد ایشان غرور از بزرگ‌ترین جنود ابلیس است، بر خلاف رجا که از جنود رحمان است؛ مغرور هم به حسب مبادی و هم به حسب آثار با رجا اختلاف دارد؛ زیرا مبدأ رجا علم به سعه رحمت است و مبدأ غرور تهاون به امر الهی است.[۳۲]

اقسام و مراتب

علمای اخلاق خوف را به دو قسم پسندیده و ناپسند تقسیم کرده‌اند. خوف پسندیده خوفی است که انسان را به مقصود اصلی که قرب خداوند است برساند و هر خوفی که مانع آن شود ناپسند است؛ مانند خوفی که سبب ناامیدی شود یا خوفی که سبب زوال عقل گردد.[۳۳] همچنین رجایی که سبب عمل به طاعت و توبه از گناهان شود، رجای پسندیده و رجایی که سبب امن از مکر الهی شود[۳۴] یا غرور و سستی در عمل شود[۳۵] رجای ناپسند است. قرآن کریم به مراتبی از خوف (به معنای مطلق آن) اشاره کرده‌است؛ چنان‌که خوف را شرط ایمان[۳۶] و خشیت را شرط علم[۳۷] و هیبت را شرط معرفت[۳۸] معرفی کرده‌است.[۳۹]

اهل معرفت نیز برای خوف و رجا مراتبی قائل شده‌اند؛ چنان‌که خواجه‌عبدالله انصاری سه مرتبه برای خوف ذکر کرده‌است:

  1. خوف خاطر که در دل می‌آید و می‌گذرد.
  2. خوف مقیم که بنده را از معاصی دور می‌کند.

۳. خوف غالب که خوف مکر است[۴۰]

امام‌خمینی بر اساس حالات بندگان، سه مرتبه برای خوف و رجا ذکر می‌کند که خوف عامه از عذاب، خوف خاصه از عتاب، و خوف اخص الخواص از احتجاب است؛[۴۱] اما در جای دیگر مرتبه چهارمی به آن افزوده‌است و آن، خوف اولیاست که از انانیت خارج شده، جلوه‌های عظمت و رحمت حق بر قلب‌شان ظهور یافته و رهبت و ترس بر آنها حاکم گشته‌است.[۴۲] به اعتقاد ایشان، اختلاف مراتب خوف به حسب اختلاف و حالات عابدان و سالکان و مرتبه معرفت آنهاست.[۴۳] ایشان خوف حاصل برای انبیا(ع) و اولیا (ع) را با دیگران متفاوت دانسته‌است؛ زیرا این خوف پس از حال صحو به دست می‌آید و کامل‌ترین مرتبه خوف است.[۴۴] (ببینید: فنا)

امام‌خمینی رهبت را نوعی خوف برآمده از تجلی جلال و جمال حق بر قلوب اولیا می‌داند که مراتبی دارد و در تجلیات افعالی و اسمائی به دست می‌آید. در مرتبه اخیر آن، که رهبت حقیقی است، پای انانیت و نفسانیت در کار نیست و مقام فنای رهبت و ازاله خوف است که در نهایت به اقتضای بعضی آیات[۴۵] اولیای خدا به آن می‌رسند. نقطه مقابل رهبت، جرئت است و در مقابل هر درجه از درجات رهبت، درجه‌ای از جرئت است.[۴۶]

رجا نیز از نظر اهل معرفت مراتبی دارد. بعضی برای رجا سه درجه ذکر کرده‌اند:

  1. رجای اهل عمل که سبب اجتهاد و کوشش بیشتر برای عمل می‌شود.
  2. رجای اهل ریاضت که همت آنان در ترک لذایذ است.

۳. رجای ارباب قلوب که رجا به لقای حق دارند.[۴۷]

از نظر امام‌خمینی نیز رجا مراتبی دارد که مراتب آغازین آن، امید به ثواب و چشم‌داشت به رحمت الهی است؛[۴۸] برترین مرتبه آن نیز رجای عارفان است که سالک، بدون آنکه عملی برای خود ببیند، امید به حق دارد و با این وصف، جلوه رحمت حق به قلب او زندگی می‌بخشد.[۴۹] به اعتقاد ایشان، کامل‌ترین آن، رجایی است که با خوف و تجلیات جلالی همراه بوده، این دو در حد اعتدال باشند؛ نه جلال بر جمال چیرگی داشته باشد و نه جمال بر جلال و صاحب این مرتبه، قلب نبی خاتم (ص) است.[۵۰]

اسباب خوف و رجا

برخی روایات، سبب خوف پسندیده مؤمن را سه عامل ذکر کرده‌اند:

  1. کثرت معرفت و شناخت[۵۱]
  2. گناهی که نمی‌داند خداوند با آنچه می‌کند
  3. عمری که از او باقی مانده و نمی‌داند چه مهلکه‌هایی برای او پیش می‌آید.[۵۲]

طبق بعضی روایات دیگر، سبب رجا، یقین به لطف و رحمت حق است.[۵۳] علمای اخلاق نیز سبب خوف را ارتکاب معاصی و عدم وصول به درجه ابرار دانسته‌اند؛[۵۴] همچنین بر این باورند علم به ضرر ذنوب و عقاب آن‌که ناشی از ایمان به آخرت است[۵۵] یا ادراک عظمت و جلال الهی[۵۶] در قلب خوف ایجاد می‌کند؛ چنان‌که علم و ایمانِ به ثواب و آخرت در انسان رجا ایجاد می‌کند.[۵۷]

امام‌خمینی اسباب و مبادی خوف پسندیده را توجه به نقصان و قصور ذاتی خود یا تفکر در شدت عذاب و خطرهای زمان حیات و مرگ و مناقشات حساب و میزان می‌داند. به اعتقاد ایشان، خوف عارفان ناشی از تجلی جلالی و عظمت الهی است[۵۸] و منشأ خوف ناپسند، عواملی ازجمله قصور عقل و مقهوریت در برابر واهمه، همچون خوف از مرده و جن[۵۹] یا علاقه و دلبستگی به دنیاست که منجر به ترس از مرگ می‌شود.[۶۰] ایشان گرچه خوف از مرگ را فطری می‌داند[۶۱] اما عواملی برای آن بیان می‌دارد؛ ازجمله علاقه و دلبستگی به دنیا، حب بقا و تنفر از فنا که این قسم ترس را بسیار ناپسند می‌داند یا عدم ایمان و طمأنینه قلبی به انتقال از دنیا به سرای ملکوت، توجه به تعمیر دنیا و غفلت از آبادکردن آخرت؛[۶۲] اما ترس انسان‌های کامل از مرگ، ناشی از عظمت حق‌تعالی است[۶۳] (ببینید: مرگ)

به اعتقاد امام‌خمینی رجای پسندیده، ناشی از تجلیات جمال و رحمت حق‌تعالی است؛[۶۴] همچنین ایشان سبب رجا را حسن ظن به خداوند می‌داند که خود ناشی از علم به وسعت رحمت و ایمان به کمال اسمائی، صفاتی و فعلی حق است. در مقابل، ناامیدی است که مبدأ آن سوء ظن و جهل به سعه رحمت الهی است و از آنجا که معرفت انسان به حسب فطرت اصلی او به حق‌تعالی است، انس و امید او نیز با توجه به این معرفت و تجلیات اسمائی به وجود می‌آید[۶۵] و منشأ رجای ناپسند محجوب شدن از فطرت اصلی و از حق و کمالات ذاتیه و صفاتیه و گستره رحمت آن است.[۶۶]

جمع میان خوف و رجا

علمای اخلاق و عرفان، بر جمع میان خوف و رجا تأکید کرده، معتقدند خوف باید به حدی باشد که به یأس منجر نشود؛ رجا نیز نباید به امن از عقوبت الهی منتهی گردد.[۶۷] امام‌خمینی با تأکید بر لزوم همراهی خوف و رجا[۶۸] معتقد است انسان باید پیوسته امید به رحمت حق و خوف را که توجه به فقر و قصور ذاتی خود است، در کنار هم داشته باشد.[۶۹] ایشان چگونگی همراهی خوف و رجا را دو گونه می‌داند. نخست، جمع میان توجه به قصور و نقصان ذاتی و توجه به سعه رحمت و نعمت‌های بی‌پایان حق است[۷۰] که بسیاری از روایات[۷۱] و دعاهای،[۷۲] ناظر به این گونه است. گونه دیگر، مختص به عارفان کامل است و آن جمع میان تجلیات لطفی که از اسمای جمال حق ناشی می‌شود و تجلیات قهری است که ناشی از اسمای جلال است.[۷۳]

امام‌خمینی انبیا(ع) و اولیا (ع) را از جهت جمع میان خوف و رجا به سه دسته تقسیم می‌کند:

  1. گروهی که خوف بر قلوب آنها تجلی کرده، به افق جلال نزدیک‌ترند؛ مانند حضرت یحیی(ع).
  2. گروهی که رحمت و جمال خداوند بر قلوب آنها چیره شده، رجا بر آنها غالب است؛ مانند حضرت عیسی(ع).

۳. گروهی که خوف و رجا را با هم دارند. به اعتقاد ایشان، قلبی که میان این دو تجلی جمع کند، هر چه به افق اعتدال نزدیک‌تر باشد کامل‌تر است؛ تا آنجا که هیچ‌یک بر دیگری غلبه نکند. نمونه کامل آن نیز قلب حضرت ختمی مرتبت (ص) است.[۷۴]

امام‌خمینی سخن برخی از علمای اخلاق[۷۵] که رجحان رجا را در حال مرگ و رجحان خوف را در بعضی از حالات مثل صحّت و سلامت، افضل شمرده‌اند، صحیح ندانسته، مطابق احادیث نمی‌داند؛ زیرا رجای محبوب نیز انسان را به عمل و کسب آخرت بر می‌انگیزاند و خوف از حق، همیشه محبوب است و با رجای واثق منافات ندارد.[۷۶] برخی دیگر بر این باورند که خوف در آخرت از فضایل نفسانی و کمالات عقلی نیست و تنها در دار دنیا که دار عمل است، از امور سودمند برای فعل عبادات و ترک معاصی به‌شمار می‌آید و پس از خروج از دنیا فایده‌ای ندارد؛ بر خلاف رجا که حتی در آخرت نیز باقی است و هرچه بیشتر به رحمت خدا نایل می‌شود، طمعش به فضل حق افزون می‌گردد؛ پس خوف منقطع می‌شود و رجا باقی می‌ماند. برخی دیگر بر این باورند که پس از مشاهده امور آخرت، یکی بر دیگری رجحان پیدا می‌کند.[۷۷]

امام‌خمینی هر دو نظر را نقد کرده، معتقد است غلبه خوف و رجا در عالم آخرت بر فرض صحت مربوط به افراد متوسط است که خوف و رجای آنها نسبت به ثواب و عقاب است اما خواص و اولیای الهی خوف و رجایی که از مشاهده عظمت، جلال و تجلی اسمای لطف و جمال در قلب آنان حاصل شود به معاینه و مشاهده امور آخرت زایل نمی‌شود و بر یکدیگر رجحان پیدا نمی‌کند، بلکه آثار جلال و عظمت که سبب خوف و تجلیات جمال و لطف که سبب رجا می‌شود، در آخرت بیشتر است و خوف حاصل از عظمت حق‌تعالی از لذت‌های روحانی عالم آخرت است و از قسم خوف ناپسند نیست.[۷۸]

ملاصدرا خوف را صفتی کمالی می‌داند که مخصوص دنیاست. ایشان در آخرت این صفت را از کمالات باقی انسان نمی‌داند.[۷۹] امام‌خمینی این گفته را نمی‌پذیرد و آن را مخصوص خوف از عذاب و عقاب می‌داند و معتقد است خوف ناشی از جلال در آخرت کامل‌تر است، بلکه خوف حاصل از عظمت حق، از لذایذ معنوی در آخرت است،[۸۰] اما از آنجا که پس از این تجلیات جلالی، خوف حاصل از عظمت حق، به انس و طمأنینه تبدیل می‌شود، این خوف نیز زایل می‌گردد.[۸۱]

ثمرات خوف و رجا

علمای اخلاق، خوف و رجا را راهبر مردم به سوی عمل و ترک معصیت و خروج از غضب الهی می‌دانند؛ اما آنچه باعث سستی در اعمال و روی‌آوردن به دنیا و اعراض از خداوند گردد، از این قسم نبوده، بلکه مجرد غرور است.[۸۲] این دو مانند دو بال برای مقربان و سالکان‌اند که آنان را به مقام محمود رسانده، از خطرهای راه نجات می‌دهد.[۸۳] امام‌خمینی نه تنها خوف را کمالی معنوی و منشأ بسیاری از فضایل نفسانی می‌داند، بلکه آن را سرچشمه تمام اصلاحات و مبدأ درمان تمام بیماری‌های روحانی می‌شمرد. انسان مؤمن باید توجه بسیاری به اموری همچون عذاب و عقاب و شدت گرفتاری مرگ و برزخ و قیامت و اهوال صراط و میزان داشته باشد.[۸۴]

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، ۱۳۵۹/۴؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۹۹/۹.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۳۰۹/۱۴؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴۴۷/۱۹.
  3. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۵۱؛ نراقی، معراج السعاده، ۱۷۰.
  4. انصاری، مجموعه رسائل فارسی، منازل السائرین، ۵۰.
  5. قشیری، رساله قشیریه، ۲۵۹؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۲۸۰؛ نراقی، معراج السعاده، ۲۰۲.
  6. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۷–۱۳۸.
  7. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۲۹.
  8. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۵۲–۵۵.
  9. گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ۴۰.
  10. جرجانی، کتاب التعریفات، ۳۸.
  11. طریحی، مجمع البحرین، ۵۷/۵.
  12. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۹۳.
  13. مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۳۸۱/۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۴۸/۷.
  14. هود (ع)، ۱۱۹؛ نبأ، ۲۱–۲۶؛ حاقه، ۲۶–۳۷.
  15. نحل، ۱۱۹؛ زمر، ۱۵۳.
  16. کلینی، الکافی، ۶۷/۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۱۶/۱۵.
  17. کلاباذی، التعرف، ۹۷–۹۸.
  18. سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ۱۱۱–۱۱۴.
  19. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۷۳/۷–۲۷۵؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۲۴۶.
  20. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ۲۲۱.
  21. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۲۹، ۱۳۷ و ۳۲۵.
  22. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۳۲۷–۳۲۸.
  23. انصاری، منازل السائرین، ۴۹.
  24. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۷۳/۱۲؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۴۹/۷.
  25. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۲۹.
  26. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۹۳.
  27. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۶–۱۳۷.
  28. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۸.
  29. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱–۱۳۳؛ امام‌خمینی، ۲۲۷–۲۲۸.
  30. کلینی، الکافی، ۶۸/۲.
  31. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۷–۲۲۹؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱–۱۳۷
  32. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱–۱۳۲.
  33. غزالی، احیاء علوم الدین، ۷/۱۳.
  34. کاشانی، شرح منازل السائرین، ۴۴۴–۴۴۵.
  35. ابن‌قیم، مدارج السالکین، ۳۵۱.
  36. آل عمران، ۱۷۵.
  37. فاطر، ۲۸.
  38. آل عمران، ۲۸.
  39. قشیری، رساله قشیریه، ۲۱۳
  40. انصاری، صد میدان، ۱/۲۸۳–۲۸۴.
  41. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.
  42. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۲۸.
  43. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۲۶–۳۲۷؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.
  44. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۱.
  45. یونس (ع)، ۶۲.
  46. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۲۸–۳۳۱.
  47. انصاری، منازل السائرین، ۵۷.
  48. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۹۵.
  49. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۹۳–۱۹۴.
  50. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۲–۱۴۴.
  51. مجلسی، بحار الانوار ۲۲/۶۷.
  52. کلینی، الکافی، ۷۱/۲.
  53. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۸۳.
  54. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۵۲.
  55. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۹۹/۷.
  56. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰۴/۱۱.
  57. نراقی، جامع السعادات، ۲۸۱/۱–۲۸۲.
  58. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۶ و ۳۶۱؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۷–۱۳۸.
  59. نراقی، جامع السعادات، ۲۴۷/۱.
  60. نراقی، جامع السعادات، ۲۴۹/۱.
  61. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵۸–۳۵۹.
  62. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵۸–۳۵۹.
  63. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۱.
  64. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۳
  65. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۰.
  66. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۲۹.
  67. انصاری، منازل السائرین، ۸۴؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۱۷؛ نراقی، جامع السعادات، ۲۶۶/۱.
  68. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۳.
  69. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۳؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۵.
  70. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۵.
  71. کلینی، الکافی، ۶۷/۲.
  72. طوسی، مصباح المتهجد، ۵۹۱/۲.
  73. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۲.
  74. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۲–۱۴۳.
  75. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۹/۱۳–۲۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۷.
  76. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۳۰.
  77. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۳۰.
  78. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۳۰–۲۳۱.
  79. ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۴۱۸/۱–۴۱۹.
  80. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۳۰–۲۳۱.
  81. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۴.
  82. غزالی، احیاء علوم الدین، ۹۲/۱۱؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۱/۳–۱۵.
  83. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۴۸/۷.
  84. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸۱.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • ابن‌قیم جوزیه، محمدبن‌ابی‌بکر، مدارج السالکین بین منازل ایاک نعبد و ایاک نستعین، تحقیق عبدالغنی محمد علی الفاسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • انصاری، خواجه‌عبدالله، مجموعه رسائل فارسی، صد میدان، تحقیق محمدسرور مولایی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • همو، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، تهران، ناصرخسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • سرّاج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • قشیری، عبدالکریم‌بن‌هوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسن‌بن‌احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • کلاباذی، محمدبن‌ابراهیم، کتاب التعرف، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گیلانی، عبدالرزاق، ترجمه و شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، منسوب به امام‌صادق (ع)، تحقیق رضا مرندی، تهران، پیام حق، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.

پیوند به بیرون

معصومه طلوع، خوف و رجا، دانشنامه امام‌خمینی، ج۵، ص۲۸۹–۲۹۴.