ابزار جنگی
ابزار جنگی، حکم فقهی سلاحهای جنگی.
معنای لغوی و اصطلاحی
ابزار جنگی که در لغت عرب سلاح نامیده شده، اسم عام و مشترکی است که بر انواع وسایل رزم گذاشته شدهاست[۱]؛ وسایلی که در هجوم و ضربهزدن به دشمن[۲] یا مانند سپر در دفاع و جلوگیری از ضربههای دشمن[۳] استفاده میشوند. ابزار جنگی در کاربرد فقهیاش نیز به همین معناست[۴]؛ هرچند برخی معتقدند به وسایل دفاعی مانند سپر و کلاهخود سلاح گفته نمیشود.[۵]
پیشینه
جنگها در جوامع اولیه با ابزاری ساده مانند عاج، استخوان، سنگ و آتش درمیگرفت؛ اما بهتدریج ابزار مختلفِ نبرد مانند شمشیر، خنجر، نیزههای آهنی، فلاخن و تیر و کمان ساخته شد و تکامل یافت و با تولید منجنیق و سلاحهای آتشین ساخت سلاح به مرحله جدیدی رسید.[۶]
به صورت ضمنی در ادیان مختلف به حکم جنگ (ببینید: جهاد و دفاع) و به تبع آن ابزار جنگی اشاره شدهاست. کتاب مقدس در مواردی به مشروعیت جنگ و درگیری مسلحانه[۷] و نزاع بنیاسرائیل با دشمنان و کشتار دستهجمعی آنان[۸] و دعوت به از میانبردن همه آثار دشمن[۹] اشاره کردهاست که طبعاً از ابزارهای جنگی آن زمان مانند شمشیر، نیزه و آتش استفاده میکردند و در عین حال، هیچ ممنوعیتی در استفاده از سلاحی خاص گزارش نشدهاست. عهد جدید نیز در کنار نهی از جنگ و خونریزی،[۱۰] دفاع مسلحانه و یاری مظلوم را مجاز شمردهاست.[۱۱] در قرآن کریم واژه «اسلحه»، چهار مرتبه همگی در یک آیه، آمده[۱۲] و بر حفظ آمادگی تسلیحاتی و تجهیزاتی حتی در زمان صلح[۱۳] تأکید شدهاست. قرآن آهن را ماده اصلی در ساخت سلاح[۱۴] و زره[۱۵] میخواند و چگونگی ساخت زره را بیان میکند.[۱۶] همچنین در سوره عادیات خداوند به اسبهای لشکر اسلام که از برخورد سمهای آنها بر سنگها برق میجهد، قسم یاد کردهاست.[۱۷] شمشیر، نیزه، زره، اسب و منجنیق از مهمترین وسایل جنگی گذشتهاند که در روایات به آنها اشاره شده[۱۸] و حکم تولید، و خرید و فروش آنها در زمان صلح و جنگ بیان شدهاست. فقها در ابواب گوناگون فقهی، از احکام ابزار جنگی سخن گفتهاند، ازجمله در باب نماز ذیل مسائلی مانند کراهت یا حرمتِ وجود سلاح در پیش روی نمازگزار،[۱۹] کراهت آویختن آن در مسجد،[۲۰] کراهت همراهبردن سلاح هنگام بیرونرفتن برای نماز عید،[۲۱] وجوب همراهداشتن آن در نماز خوف که به هنگام جنگ برگزار میشود[۲۲] و کراهت یا عدم جواز همراهداشتن سلاح برای کسانی که احرام بستهاند.[۲۳] ازجمله مباحث مهم در ابزار جنگی حکم بهکارگیری انواع آن و بررسی حکم خرید و فروش آنهاست که فقها در باب جهاد، به خرید ابزار نظامی از بیتالمال،[۲۴] حکم بهغنیمتگرفتن سپر و سلاح دشمن پس از کشتهشدن آنان،[۲۵] ممنوعیت بهکارگیری برخی روشهای جنگی مانند ریختن سم در منطقه دشمن[۲۶] و حرمت فروش سلاح به دشمنان[۲۷] پرداختهاند. اهل سنت نیز در کنار اشاره به احکام مختلفِ سلاح مانند تزیین سلاح با طلا و نقره،[۲۸] به حمل آن در نماز خوف[۲۹] و در حال احرام،[۳۰] و حرمت فروش سلاح به دشمن[۳۱] پرداختهاند.
این موضوع در آثار مختلف فقهی امامخمینی در مباحثی چون همراهداشتن سلاح هنگام احرام،[۳۲] فروش سلاح به دشمن به هنگام جنگ و صلح[۳۳] و صحت وقف سلاح[۳۴] مطرح شدهاست. ایشان همچنین در توضیح المسائل به حکم شکار حیوان با سلاح اشاره کرده[۳۵] و در نهایت به پرسشهایی در خصوص خرید و فروش سلاح به کسانی که برای حفظ خود یا دفاع از منطقه آن را به کار میگیرند،[۳۶] محارببودن یا نبودن کسانی که برای ایجاد فساد در زمین اقدام به تهیه و تجهیز سلاح میکنند[۳۷] و انتقال سلاح به فرزند[۳۸] پاسخ گفتهاست.
از سوی دیگر، پس از انقلاب صنعتی در غرب، با اختراعات گسترده در فناوری تسلیحاتیِ زمینی، دریایی و هوایی ابزار متعارفی چون تانکها، هواپیماها، موشکها و ناوهای جنگی و ابزار نامتعارفی چون سلاحهای شیمیایی و هستهای تولید شد.[۳۹] در پی آن هرچند استفاده از ابزار متعارف، نقض حقوق بشردوستانه شمرده نشد،[۴۰] اما ممنوعیت استفاده از ابزار جنگیِ نامتعارف در تعداد زیادی از معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی درج گردید.[۴۱] از مهمترین اسناد حقوقی و بینالمللی در زمینه منع استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی، پروتکل ژنو مورخ ۱۷ ژوئن ۱۹۲۵م/ ۱۳۰۴ش است که از سال ۱۹۲۸م به اجرا درآمده و تا به امروز به امضای اکثر کشورهای جهان رسیده و ایران نیز در تاریخ ۱۸/۴/۱۳۰۸ آن را تصویب کردهاست. بعدها در راستای تکمیل این سند معاهدهای در مورخ ۱۹۶۸م/ ۱۳۴۷ش معروف به N.P.T در منع و گسترش سلاحهای هستهای به تصویب رسید[۴۲] و کنوانسیونهایی در ۱۰ آوریل ۱۹۷۲م[۴۳] و ۱۳ ژانویه ۱۹۹۳م[۴۴] تصویب شد.
بحث حکم استفاده از سلاحهای متعارف سابقه فقهی دارد؛ اما حکم استفاده از ابزار جنگیِ نامتعارف در فقه سابقه چندانی ندارد؛ هرچند حکم آن از برخی از مباحث و مصادیقی که در کتابهای فقهی آمده، قابل استخراج است؛ چنانکه برخی از فقهای معاصر به بحث از ابزار جنگی و حکم استفاده و نگهداری از آنها پرداختهاند.[۴۵]
حکم ابزار جنگی متعارف
در متون فقهی از حکم ساخت و نگهداری و کاربرد و تجارت ابزار جنگیِ متعارف بحث شدهاست:
ساخت و نگهداری سلاح
از حکم حرمت حمل سلاح برای مُحرِم و حرمت بیع سلاح به دشمن در زمان جنگ روشن میشود تولید، نگهداری و حمل سلاح، به خودی خود امری جایز است،[۴۶] بلکه به مقتضای آیه «وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»،[۴۷] ساخت سلاح به قصد تقویت مسلمانان و ترساندن دشمن، امری مطلوب است،[۴۸] جز در صورتی که ذیل عناوین بازدارنده مانند اضرار، فتنه، جنگ با مسلمان، جرح و قتل به ناحق قرار گیرد.[۴۹] امامخمینی مقتضای اطلاق برخی روایات را جواز بیع سلاح در غیر فتنه میداند، هرچند این اطلاق را خالی از اشکال ندانستهاست.[۵۰] حکم تولید و نگهداری آن برای دادن به دشمنان، از رهگذر حکم فروش سلاح به آنان و ممنوعیت آن روشن میشود.
کاربرد سلاح
فقها حکم استفاده از سلاح متعارف را تابع سایر احکام شرعی مانند حفظ نفس، دفاع مشروع، امر به معروف و نهی از منکر با احراز شرایط آن، قصاص، جهاد، دفاع از نفوس و سرزمین مسلمانان و سایر موارد مشابه دانستهاند.[۵۱] امامخمینی نیز در مواردی که اصل عمل و هدف از آن مشروع باشد، به جواز کاربرد ابزار جنگی اشاره کردهاست.[۵۲] به باور ایشان جواز بهکارگیری سلاح برای اهداف نظامی در جنگ و مسلحکردن غیر مسلمانان، امری ثابت و در همه موارد یکسان نیست، بلکه تابع نظر حاکم و مصالح عامهای است که حاکم آن را تبیین و تعیین میکند[۵۳]؛ اما ایشان همچون سایر فقها[۵۴] کاربرد سلاح برای اهداف نامشروع و امیال نفسانی مانند راهزنی، محاربه با مسلمانان و سلب مال دیگران را جایز نمیداند.[۵۵]
تجارت سلاح
تجارت سلاح به خودی خود، تابع قواعد عمومی قراردادهاست و مادامی که شرایط اساسی در صحت معامله، بهویژه مشروعیت هدف و انگیزه از خرید و فروش سلاح در آن وجود داشته باشد، عقدی جایز و نافذ تلقی میشود. در برابر، اگر جهت و هدف معامله نامشروع باشد، همانند فروش انگور با انگیزه ساخت شراب، معامله باطل و حرام است.[۵۶] فقها حکم تکلیفی و وضعی فروش ابزار جنگی به غیر مسلمانان و دشمنان را در صورتهای مختلف آن بررسی کردهاند. محقق یزدی طباطبایی دیدگاههای مختلف را در این زمینه ذکر کردهاست.[۵۷]
دیدگاه متقدمان مانند مفید،[۵۸] سلار،[۵۹] طوسی[۶۰] و شهید اول[۶۱] این است که فروش سلاح به دشمن مطلقاً و بدون هیچ قیدی حرام و باطل است.[۶۲] دیدگاه مشهور[۶۳] این است که فروش سلاح به دشمن در زمان جنگ، حرام و در حال صلح جایز است.[۶۴] صاحب جواهر علاوه بر مورد یادشده، قصد مساعدت و کمک به دشمن را حتی در زمان صلح یکی دیگر از موجبات حرمتِ فروش سلاح دانستهاست.[۶۵]
امامخمینی در برابر دو دیدگاه یادشده این مسئله را امری حکومتی و تابع مصالح جامعه و مقتضیات زمان و مکان میداند.[۶۶] ایشان معتقد است مقصود از ابزار جنگی، مطلق سلاح نیست، بلکه مقصود سلاحهایی است که در هر دوران، برای جنگ و مخاصمات مسلحانه، متعارف است؛ از اینرو فروش سلاحهای قدیمی مانند فلاخن، شمشیر و نیزه که امروزه کارایی ندارند، ولی به جهتی دیگر مانند دارابودن ارزش تاریخی مورد رغبت کفار قرار گرفتهاند، حتی در زمان جنگ صحیح است و اصولاً اینگونه ابزار جنگی، خارج از موضوع بحث خواهند بود.[۶۷] همچنین به نظر ایشان، مراد از دشمن نیز با توجه به شرایط امروزی، مطلق دشمنان دین مانند کفار نیستند، بلکه مقصود دولتها و گروههای مخالف اسلاماند؛ از اینرو فروش سلاح به غیر مسلمان که تابعیت دولت اسلامی را دارد و ساکن در آن کشور است، مانعی نخواهد داشت.[۶۸]
امامخمینی، ضمن اشاره به دیدگاه شیخ انصاری، آن را نقد کردهاست. انصاری با استناد به برخی روایات مانند روایت حضرمی[۶۹] و هند سراج[۷۰] بر این باور است که حرمت فروش سلاح به دشمن، منحصر به زمان جنگ بوده، در زمان صلح جایز است، و این، وجهِ جمع میان روایاتی[۷۱] است که فروش سلاح را مطلقاً جایز میدانند و روایاتی[۷۲] که بهطور مطلق حتی در زمان صلح، دلالت بر حرمت آن دارند.[۷۳] ایشان روایات دسته اول را ناتوان از دلالت بر قول به تفصیل میان زمان جنگ و صلح دانسته و این روایات را بر قضایای خارجیه حمل میکند و صدور روایت حضرمی مبنی بر جواز فروش سلاح به حکام جور شام را با توجه به شرایط خاص عصر امامباقر(ع) و امامصادق(ع) میداند که برای شیعیان خطری نداشته، بلکه سبب حفظ اسلام در برابر رومیان بودهاست؛ از اینرو تقویت نظامی حکومتی که معارض با اسلام و شیعیان بوده، مانند امویان در زمان حکومت علوی، حتی در زمان صلح نیز جایز نیست.[۷۴]
امامخمینی از تعلیل موجود در روایت سرّاج نیز استفاده میکند اگر دشمن قویتر به وسیله دشمنِ مورد اعتماد، قابل دفع و هدم باشد، میتوان به دشمنِ مورد اعتماد سلاح داد.[۷۵] ایشان دربارهٔ روایات منعِ مطلق[۷۶] معتقد است این روایات در فروش سلاح در مقام بیان نیستند تا از آنها اطلاق گرفته شود. همچنین ایشان روایات جواز مطلق را[۷۷] به حکم قطعی عقل مختص مواردی میداند که اسلام و تشیع را خطری تهدید نکند.[۷۸]
امامخمینی در نهایت بر این باور است که صرف عنوان «جنگ»، «آتشبس»، «کافر» یا «مسلمان مخالف» موضوع بحث نیست؛ زیرا روایات این باب، ارشاد به حکم عقل دارند و باید به مقتضای حکم عقل به مصالح مسلمانان و نقش زمان در فروش سلاح به دشمن توجه کرد؛ از اینرو در مقابل حکم قطعی عقل، استناد به ظواهر و اصول عملیه، شایسته نیست و تشخیص آن از اختیارات حاکم اسلامی است.[۷۹] با توجه به این رویکرد، امامخمینی در تحریر الوسیله فروش سلاح به دیگر فرقههای اسلامی را در صورتی که با مذهب حقه دشمنی کنند، ملحق به فروش سلاح به کفار کرده و تسری چنین حکمی را به راهزنان و نظایر آنان نیز بعید ندانستهاست.[۸۰]
در بررسی حکم وضعیِ (صحت و بطلان) فروش سلاح به دشمن، برخی معتقدند نهی در روایات فروش سلاح به دشمن، دلالت بر فساد ندارد؛ زیرا تلازمی میان حرمت تکلیفی با حکم وضعی وجود ندارد؛ ولی به استناد روایات خاص[۸۱] در تقسیم مکاسب صحیح و فاسد، بر این باورند که اگر انگیزه انجام این کار، امری حرام باشد، معامله نیز باطل خواهد بود.[۸۲]
امامخمینی معامله را در مواردی که اصل فروش سلاح به دشمنان دین حرام باشد، باطل میداند؛ البته ایشان بحث صحت و بطلان قرارداد سلاح را نیز از منظر سیاسی نگریسته و آن را از شئون حکومت میداند؛ یعنی معیار در صحت و فساد را احتمال خطر برای دین و مصلحت مسلمانان میداند که تشخیص آن با صلاحدید حاکم خواهد بود؛ بنابراین حاکم میتواند قراردادهایی را که با حکومتهای کافر منعقد میگردد، اگر خلاف مصالح عمومی جامعه تشخیص دهد لغو کند.[۸۳] برخی از معاصران در باب فروش سلاح، همین دیدگاه را برگزیده و پس از نقل بخشی از فتوای امامخمینی آن را سخنی صحیح دانستهاند.[۸۴] برخی نیز پس از شرح دیدگاه ایشان بر آن تأکید کردهاند.[۸۵]
حکم ابزار جنگی نامتعارف
در عصر حاضر انواع مختلفی از سلاحهای نامتعارف مانند سلاح هستهای تولید شدهاست که حاوی سوخت هستهای یا ایزوتوپهای رادیواکتیو هستند[۸۶] و قدرت انفجاری آنها یک میلیون برابر بیشتر از بمبهای کلاسیک است و ممکن است طوفانی ناشی از آتشسوزی را به دنبال داشته باشد.[۸۷] جنگافزارهای میکروبی نیز به لحاظ عناصر میکروبی و ویروسی[۸۸] و قابلیت تکثیر بسیار سریع، زیست همه موجودات را در معرض خطر نابودی قرار میدهند.[۸۹] سلاحهای شیمیایی نیز با حالت جامد، مایع و گاز، پس از پرتاب به سوی هدف و ترکیب مواد موجود در آنها، موارد بسیار خطرناکی همچون گازهای اعصاب را در محیط آزاد میکنند.[۹۰] ابزار جنگی نامتعارف به منظور انهدام و کشتار وسیع به کار میروند و دارای خصوصیتهایی مانند قدرت و توان تخریب بسیار بالایند که قابل کنترل و تفکیک میان نظامی و غیرنظامی و مهارشدن نیستند و امکان دفاع مؤثر در برابر آنها وجود ندارد.[۹۱]
حکم استفاده از اینگونه سلاحها که در گذشته وجود نداشته، در سخنان فقهای پیشین مطرح نشدهاست؛ هرچند بر اساس برخی روایات مثلهکردن، سوزاندن و غرقکردن دشمن، کشتن افراد غیرنظامی مانند زنان و اطفال، جز در مقام ضرورت، بستن آب یا زهرآلودکردن آن، مسمومکردن سرزمین مشرکان، آتشزدن مزارع، بریدن درختان و خلاصه تعدی از حدود الهی ممنوع است[۹۲] و قرآن کریم از تعدی از حدود بازداشته است[۹۳]؛ از اینرو برخی از فقها این اعمال را جز در حال ضرورت ناپسند دانستهاند[۹۴] و استفاده از ابزار غیر متعارف مانند سم را جایز نمیدانند.[۹۵]
در آثار فقهی امامخمینی دربارهٔ موارد و ممنوعیت بهکارگیری ابزاری که غیر نظامیان، زنان، کودکان، حیوانات، مزارع و درختان را در معرض خطر قرار میدهند، سخنی نیامده است؛ ولی ایشان در بیانات خود همواره دربارهٔ خطر تجهیزات جنگیِ نوظهور، ابراز نگرانی و اعلام خطر کرده و توسعهطلبی ابرقدرتها و انبارکردن سلاحهای هستهای را از معضلات و تهدیدات دنیای امروز بهشمار آورده و استفاده از آنها را موجب نابودی نسل بشر دانستهاست.[۹۶] ایشان بر لزوم جلوگیری از اینگونه جنگافزارها تأکید کردهاست.[۹۷] ایشان مذاکرات سیاسی ابرقدرتها را در محدودکردن سلاحهای هستهای جدی نمیگرفت و بر این باور بود آنها بهویژه آمریکا، همواره در صدد تولید و تکثیر این سلاحها هستند؛ بنابراین تنها راه مهار سلاحهای کشتار جمعی و جلوگیری از گسترش آنها ایستادگی و قیام ملتها در برابر ابرقدرتهاست[۹۸]؛ هرچند مسئله ساخت و بهکارگیری اینگونه سلاحها دو موضوع مستقل است و تزاحمی با یکدیگر ندارند، اما ساخت اینگونه سلاحها به دلیل ضرورت و از جنبه بازدارندگی قابل توجیه است.
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۲/۴۸۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ۳/۱۴۱.
- ↑ ابنفارس، معجم، ۳/۹۴.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۳۷۳.
- ↑ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۲/۲۵۹؛ شهید ثانی، الروضة البهیه، ۳/۲۱۱؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۶–۲۹۶.
- ↑ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۱۵۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۳/۴۳۸؛ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۲.
- ↑ کتاب مقدس، سفر اعداد، ب۳۱، ۱ و ۷؛ سفر تثنیه، ب۳، ۲۲ و ۲۴؛ ← منسکی، ۳۸۷.
- ↑ کتاب مقدس، سفر تثنیه، ب۲، ۳۳–۳۶.
- ↑ کتاب مقدس، سفر تثنیه، ب۱۳، ۱۵–۱۶ و ب۲۰، ۱۶–۲۰.
- ↑ کتاب مقدس، انجیل متی، ب۵، ۷، ۹، ۲۱–۲۲ و ۳۸–۴۴ و ب۱۰، ۳۲–۳۴.
- ↑ کتاب مقدس، انجیل لوقا، ب۲۲، ۳۶–۳۹ و ۵۲؛ انجیل مَرقس، ب۱۴، ۴۸.
- ↑ نساء، ۱۰۲.
- ↑ انفال، ۶۰؛ راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۳۳.
- ↑ حدید، ۲۵.
- ↑ نحل، ۸۱.
- ↑ انبیا، ۸۰؛ سبا، ۱۱.
- ↑ عادیات، ۱–۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۳۳–۲۳۷ و ۵/۲، ۲۱، ۱۱۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۹ و ۶۲–۶۳.
- ↑ طوسی، الخلاف، ۱/۵۰۶؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، ۲/۱۰۹.
- ↑ شهید اول، ذکری الشیعه، ۳/۱۳۵ و ۱۲۴؛ بحرانی، الحدائق الناضره، ۷/۲۸۶.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۱/۳۹۰.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۱/۲۸۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴/۱۷۴–۱۷۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۸/۴۲۲–۴۲۳.
- ↑ طوسی، المبسوط، ۲/۷۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۱۹۰.
- ↑ ابنادریس، السرائر، ۲/۷.
- ↑ مفید، المقنعه، ۵۸۸؛ ← نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۲۸.
- ↑ وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۲۵/۱۴۸–۱۴۹.
- ↑ ابنقدامه، المغنی، ۲/۲۶۷.
- ↑ دسوقی، حاشیة الدسوقی، ۲/۵۵.
- ↑ رافعی، شرح الوجیز، ۸/۲۲۹–۲۳۰.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۰۵.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۲؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۴ و ۲۲۶–۲۳۴؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۱؛ امامخمینی، استفتائات، ۱/۵۱۷.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۶۷؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۵۳۵.
- ↑ امامخمینی، رساله توضیح المسائل، ۴۱۴–۴۱۵.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۱/۵۱۷ و ۳/۵۰۵.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۳/۶۵.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۳/۴۹۱.
- ↑ ازغندی، جنگ و صلح، ۴۷؛ محمدنژاد و نوروزی، فرهنگ استراتژی، ۱۷۷–۱۷۹.
- ↑ ساعد، حقوق بشر دوستانه، حقوق بشر دوستانه، ۸۰.
- ↑ هنکر تز و دیگران، حقوق بینالمللی، ۳۹۵.
- ↑ ضیایی، حقوق بینالملل بشردوستانه، ۲۳۵.
- ↑ ضیایی، حقوق بینالملل بشردوستانه، ۲۳۵.
- ↑ لطفی و دیگران، تسلیحات کشتار جمعی، ۳/۲۷۳–۲۷۶.
- ↑ خوانساری، جامع المدارک، ۳/۹؛ گلپایگانی، هدایة العباد، ۱/۳۳۹؛ خویی، موسوعة الامامالخوئی، ۳۵/۲۹۱–۳۰۱؛ سبزواری، مهذّب الاحکام، ۱۶/۷۱؛ فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۱۲۸.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۳۳ و ۳۷۰؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۶؛ خویی، موسوعة الامامالخوئی، ۲۸/۵۱۲.
- ↑ انفال، ۶۰.
- ↑ سبحانی، المواهب، ۳۳۵.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۳/۲۸۷؛ هاشمی شاهرودی، قراءات فقهیة، ۱/۳۹۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۳۳.
- ↑ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۴۷؛ ابنبراج، المهذب، ۱/۲۹۷؛ حلی، علامه، منتهی المطلب، ۱۴/۲۸.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۸، ۴۶۱، ۴۶۳–۴۶۴ و ۲/۴۶۷.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۷.
- ↑ حلی، محقق، ۴/۱۶۷؛ شهید ثانی، مسالک، ۱۵/۵.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۷.
- ↑ حلی، محقق، ۲/۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۲۷–۲۸؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲.
- ↑ ← حاشیة امامخمینی، المکاسب، ۱/۱۰–۱۱.
- ↑ مفید، المقنعه، ۵۸۸.
- ↑ سلار، المراسم، ۱۷۰.
- ↑ طوسی، النهایه، ۳۶۵.
- ↑ شهید اول، اللمعة الدمشقیه، ۱۰۳.
- ↑ ← عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۲/۱۱۶.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۸/۲۰۶.
- ↑ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۲/۲۵۹؛ شهید اول، الدروس، ۳/۱۶۶؛ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۱۴۰؛ یزدی طباطبایی، حاشیة امامخمینی، المکاسب، ۱/۱۱.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۲۸.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۷.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۷.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۷.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۷/۱۰۱.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۷/۱۰۱–۱۰۲.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۷/۱۰۲.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۷/۱۰۳.
- ↑ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۱۴۷–۱۴۹.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۹–۲۳۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۳۰.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۷/۱۰۳.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۷/۱۰۳.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۳۲–۲۳۳.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۲۸، ۲۳۰ و ۲۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۷۲.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۷/۸۴.
- ↑ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۱۵۲؛ خویی، موسوعة الامامالخوئی، ۳۵/۲۹۹–۳۰۰؛ حائری، ۱/۳۵۹ و ۴۰۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۳۴.
- ↑ مکارم شیرازی، انوار الفقاهة، ۱۳۳.
- ↑ منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ۲/۳۸۴–۳۸۶ و ۳۹۱؛ فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۱۳۵–۱۳۹.
- ↑ محمدنژاد و نوروزی، فرهنگ استراتژی، ۱۷۹.
- ↑ ساعد، حقوق بشر دوستانه، ۸۲ و ۸۵.
- ↑ ضیایی، حقوق بینالملل بشردوستانه، ۲۳۳.
- ↑ ضیایی، حقوق بینالملل بشردوستانه، ۲۲۶.
- ↑ محمدنژاد و نوروزی، فرهنگ استراتژی، ۱۷۷؛ ضیایی، حقوق بینالملل بشردوستانه، ۲۱۲.
- ↑ ساعد، حقوق بشر دوستانه، ۸۲–۸۶؛ لطفی، ۳/۳۳–۳۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۲۷–۲۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۶۲ و ۶۴.
- ↑ بقره، ۱۹۰.
- ↑ حلی، محقق، ۱/۲۸۳؛ حلی، علامه، منتهی المطلب، ۱۴/۹۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۶۷–۶۸.
- ↑ طوسی، الجمل، ۱۵۶–۱۵۷؛ ابنادریس، السرائر، ۲/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۲۸ و ۱۷/۳۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۸۰–۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۸۰–۸۱.
منابع
- قرآن کریم.
- ابنادریس حلی، محمدبنمنصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- ابنبراج، قاضیعبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- ابنفارس، معجم، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمدهارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنقدامه، عبدالله، المغنی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- ابنمنظور، لسان العرب، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- اردبیلی، احمدبنمحمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- ازغندی، سیدعلیرضا، جنگ و صلح بررسی مسائل نظامی و استراتژیک معاصر، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- بحرانی، الحدائق الناضره، یوسفبناحمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره (علیهالسّلام)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- حائری، سیدکاظم، فقه العقود، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
- حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (علیهالسّلام)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امامامیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امامصادق (علیهالسّلام)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- حلی، محقق، جعفربنحسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامامالخوئی، مصباح الفقاهه، ج۳۵، تقریر میرزامحمدعلی توحیدی تبریزی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامامالخویی، چاپ چهارم، ۱۴۳۰ق.
- خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامامالخوئی، المعتمد فی شرح المناسک، ج۲۸، تقریر سیدمحمدرضا موسوی خلخالی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامامالخویی، چاپ چهارم، ۱۴۳۰ق.
- دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرقزمین گاهواره تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
- دسوقی، شمسالدین محمد، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، بیروت، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ اول، بیتا.
- رافعی، عبدالکریم فتح العزیز شرح الوجیز، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- راوندی، فقه القرآن، قطبالدین سعیدبنهبةالله، فقه القرآن، تحقیق سیداحمد حسینی، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- ساعد، نادر، حقوق بشر دوستانه و مسائل نوظهور، تهران، خرسندی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- سبحانی، جعفر، المواهب فی تحریر احکام امامخمینی، المکاسب، قم، مؤسسه امامصادق (علیهالسّلام)، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، قم، مؤسسه المنار، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- سلار، المراسم، حمزةبنعبدالعزیز، المراسم العلویة و الاحکام النبویة فی الفقه الامامی، تصحیح محمود دبستانی، قم، حرمین، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- شهید اول، محمدبنمکی، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
- شهید اول، محمدبنمکی، ذکری الشیعة فی احکام الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (علیهالسّلام)، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- شهید اول، محمدبنمکی، اللمعة الدمشقیه، تحقیق محمدتقی مروارید و علیاصغر مروارید، بیروت، دارالتراث، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- ضیایی بیگدلی، محمدرضا، حقوق بینالملل بشردوستانه، تهران، گنج دانش، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- طبری امامی، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- طریحی، مجمع البحرین، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- طوسی، محمدبنحسن، الجمل و العقود فی العبادات، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه فردوسی، چاپ اول، ۱۳۸۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
- عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله، المکاسب المحرمه، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهالسّلام)، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
- فراهیدی، کتاب العین، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، الکافی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گلپایگانی، سیدمحمدرضا، هدایة العباد، تحقیق علی ثابتی همدانی و علی نیری همدانی، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- لطفی، عبدالرضا، محمدرضا فقهی و نادر اخگریبناب، تسلیحات کشتار جمعی از دیدگاه اسلام و حقوق بینالملل بشردوستانه، قم، مرکز مطالعات تطبیقی اسلام و حقوق بشردوستانه بینالملل، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- محمدنژاد، میرعلی و محمدتقی نوروزی، فرهنگ استراتژی، تهران، سنا، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة (کتاب التجارة)، قم، مدرسه امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- منتظری، حسینعلی، دراسات فی المکاسب المحرمه، قم، تفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- منسکی، ورنر و دیگران، اخلاق در شش دین جهان، ترجمه محمدحسین وقار، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- مفید، محمدبنمحمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، مصر، دارالصفوه، چاپ اول، ۱۴۰۴–۱۴۲۷ق.
- هاشمی شاهرودی، سید محمود، قراءات فقهیة معاصره، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- هنکرتز، ژان ماری، لوئیس دو سو الد بک، حقوق بینالمللی بشردوستانه عرفی، ترجمه، امور بینالملل قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران و کمیته بینالمللی صلیب سرخ، تهران، مجد، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة امامخمینی، المکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
- یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشی)، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
پیوند به بیرون
- حمید ستوده، «ابزار جنگی»، دانشنامه امامخمینی، ص۴۰۶_ ۴۱۱.