نهضت‌های اسلامی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۸ توسط M.hashemi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش}} نهضت های اسلامی، جنبش‌های اصلاح‌گرایانه با محوریت اسلام. نهضت واژه‌ای عربی از ریشه «نهض»، به معنای قیام، خیزش، بیداری و مانند آن است<ref> آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، 718.</ref>. این واژه در فارسی به معنای برخاستن و قصدکردن، قیام، ح...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نهضت های اسلامی، جنبش‌های اصلاح‌گرایانه با محوریت اسلام.

نهضت واژه‌ای عربی از ریشه «نهض»، به معنای قیام، خیزش، بیداری و مانند آن است[۱]. این واژه در فارسی به معنای برخاستن و قصدکردن، قیام، حرکت، عزیمت و جنبش به‌کار رفته است[۲]. دو واژه جنبش و نهضت در اصطلاح به حرکت یا تلاش سنجیده و مداوم گروهی برای رسیدن به اهداف مشترک[۳]، یا عمل جمعی چالش‌گرانه به منظور دگرگونی وضع موجود و دستیابی به وضع مطلوب با روش مسالمت‌آمیز یا خشونت‌آمیز[۴]. برخی منابع، میان جنبش و نهضت، تفاوت قائل شده‌اند، ولی در اینجا بر مبنای معنای لغوی و نیز کاربرد مشترک این دو واژه در کلام امام‌خمینی، از هر دو واژه یک معنا اراده شده است.

گفته می‌شود وجه تمایز اصلی جنبش اجتماعی و انقلاب در نوع برخورد آنها با نظام حاکم است. جنبش اگرچه غالباً با خشونت همراه می‌شود، لزوماً به معنای انقلاب نیست؛ یعنی اگر به مفهوم خاص جامعه‌شناختی‌اش خواهان اصلاح نظام باشد، جنبشی انقلابی نیست؛ ولی اگر خواهان تغییرات ساختاری و اساسی باشد، انقلاب خوانده می‌شود؛ اما به‌ طور کلی جنبش‌های هواخواهِ تغییر و تحول اساسیِ اجتماعی سیاسی، استعداد تبدیل‌شدن به انقلاب را نیز دارند[۵]. جنبش‌های اجتماعی بخشی از زندگی اجتماعی و سیاسی در غرب‌اند و به‌ویژه در دوران مدرن به امری کم و بیش عادی تبدیل شده‌اند و غربیان در چند سده گذشته تقریباً به شکل پیاپی با جنبش‌های اجتماعی روبه‌رو بوده‌اند[۶].

جنبش یا نهضت اسلامی، نهضتی است که همه اهداف آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه را در سایه اسلام جستجو می‌کند[۷]. نهضت‌های اسلامی با واژه‌های دیگری چون: احیاگری، تجدید حیات اسلام، خیزش اسلامی، رستاخیز، بنیادگرایی و اصلاح‌طلبی اسلامی نیز معرفی شده‌اند و بیشتر جنبش‌های اسلامی نیز همین نام‌ها را برای وصف نهضت خود بر می‌گزینند[۸]. اگرچه برخی از این واژه‌ها را غیر مسلمانان و با اراده معنای منفی و ارتجاعی وضع کرده‌اند، اما برداشت مسلمانان انقلابی از این واژه‌ها، برداشتی مثبت است و مفهوم مشترک همه آنها «بازگشت به اسلام خالص، پویا و تمدن‌ساز» است[۹]. اصولاً مفهوم جنبش اسلامی با مفهوم اصلاح یکی است و اصلاح‌طلبی از مهم‌ترین ویژگی‌های این جنبش‌هاست[۱۰] (ببینید: احیاگری و اصلاح) در اسلام، اصلاح در برابر انقلاب و به معنای سامان‌دادن آرام و تدریجی نیست، بلکه اصلاح اعم از تدریجی و ظاهری یا بنیادی و جوهری و در برابر افساد است[۱۱].

در ادبیات امام‌خمینی واژه نهضت، مترادف واژگانی چون جنبش، قیام (ببینید: قیام)، بیداری، حرکت، مبارزه، مقاومت، نبرد و جنگ به‌کار رفته و از واژه‌هایی چون جمود و تحجر به عنوان مخالف کلمه نهضت یاد شده است. مقوله نهضت اسلامی، همچون رکنی از ارکان مؤثر گفتمان امام‌خمینی است. ایشان در جایگاه یک عالِم اسلامی و مجتهد شیعی از زمان آغاز جنبش اسلامی ایران و پذیرش مسئولیت رهبری تا پایان عمر به تناسب شرایط و مقتضیات زمان و مکان و نیز پیشرفت نهضت، به تبیین ویژگی‌های نهضت اسلامی پرداخته‌ است.

پیشینه

جنبش و نهضت اسلامی سابقه‌ای به قدمت اسلام دارد[۱۲]. بعثت پیامبر اکرم(ص) ، مانند بعثت همه پیامبران(ع) ، نهضتی اصلاحی علیه نظام‌ فاسد اجتماعی بود که تنها از راه آگاهی‌بخشی و بیدارکردن فطرت‌ها، نهضتی آگاهانه و مبتنی بر عقیده را رهبری می‌کرد[۱۳]. پس از پیامبر اکرم(ص) ، نخستین قیام داخلی در اسلام که در راه بیداری سیاسی ـ مذهبی جامعه اسلامی شکل گرفت، از انحراف جریان رهبری و با خطبه حضرت فاطمه زهرا(ع)  در مسجد مدینه آغاز شد[۱۴]. پس از آن تلاش شیعیان به رهبری ائمه(ع)  در بازگرداندن جامعه به اسلام ناب و خالص زمان پیامبر(ص) و رسواکردن خطوط انحرافی ایجادشده پس از درگذشت رسول خدا(ص) همواره ادامه یافت. واقعه کربلا برجسته‌ترینِ این نهضت‌ها به‌ شمار می‌رود (ببینید: سیّدالشهداحسین‌بن‌علی (ع) و عاشورا)در دوره‌های بعد هم جنبش اسلامی در واکنش به مهجورشدن اسلام ناب و افزایش پس‌روی مسلمانان که ناشی از استبداد و ظلم نظام حاکم بر کشورهای اسلامی بود، ادامه یافت[۱۵].

نهضت اصلاحی در جهان اسلام که به دنبال رکودی چندقرنی، از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم اسلامی و نوزدهم میلادی، در واکنش به هجوم استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب آغاز شد، نوعی بیدارسازی و رنسانس[۱۶] در جهان اسلام بود[۱۷]. از جنبش‌هایی که پیش از جنگ جهانی اول شکل گرفتند، می‌توان به حضور سعید نورسی در دوره امپراطوری عثمانی در جبهه‌های جنگ با روس‌ها، اقدامات امیر سراج‌الدوله، حیدرعلی و برخی از علمای هند مانند شاه‌عبدالعزیز دهلوی در برابر اشغالگران انگلیسی در شبه‌قاره هند، اقدامات سیدعبدالرحمن کواکبی در مصر، عمر مختار در لیبی و نقش امیر عبدالقادر در تجاوز فرانسه به الجزایر اشاره کرد[۱۸]. در این دوره، پیش از اقدامات عملی رهایی‌بخش، مصلحانی مانند سیدجمال‌الدین اسدآبادی، محمد عبده، عبدالرحمن کواکبی و اقبال لاهوری، به طرح مشکلات جهان اسلام و بیان رنج‌های ملت‌های مستضعف به سبب استعمار خارجی و استبداد داخلی پرداختند. این اقدامات، زمینه ظهور نهضت‌هایی در کشورهای مختلف مانند نهضت‌هاى آزادی‌بخش‏ هندوستان، افغانستان، ترکیه، مصر و دیگر کشورهاى منطقه را فراهم کرد[۱۹]. در میان این نهضت‌ها، جنبش‌های شیعی، مانند جنبش ضد استعماری تنباکو، انقلاب استقلال عراق، قیام مشروطیت و انقلاب اسلامی ایران که نهضت‌های ضد استبدادی و ضد استعماری به ‌شمار می‌رفته‌اند، عمیق‌تر و اساسی‌تر بوده و بیشتر به رهبری روحانیانی صورت گرفته است که برخلاف رهبران جهان تسنن، کمتر طرح و داعیه اصلاحی داشته‌اند و از «چه باید کرد» سخن گفته‌اند. علمای اهل تسنن، اگرچه از مبارزه با استعمار و استثمار بیشتر سخن رانده و طرح ارائه کرده‌اند، کمتر به رهبری نهضتی موفق شده‌اند[۲۰].

امام‌خمینی نیز درباره سابقه نهضت‌های دینی بر این باور بود که ریشه این نهضت‌ها را باید در رسالت و مبارزات پیامبران بزرگ خدا همچون حضرت ابراهیم(ع) [۲۱]، حضرت موسی(ع) [۲۲]، حضرت عیسی(ع) [۲۳] و حضرت محمد(ص) [۲۴] جستجو کرد که هر یک به اقتضای زمان و مکان، قیام برای خدا و اجتناب از طاغوت و ستم را سرلوحه زندگی خویش قرار دادند و در این راه رنج‌ها و هزینه‌های زیادی را تحمل کردند. از نظر ایشان هسته مرکزی جنبش اسلامی، با بعثت رسول خدا(ص) و ایمان حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(س.</ref> شکل گرفت. همفکرسازی با روش‌های دعوت زیرزمینی، دعوت از خویشاوندان و دعوت عمومی به شکل مرحله‌ای در شهر مکه آغاز و به‌تدریج، در 23 سال بر گروندگان به دین اسلام افزوده شد. پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه و شکل‌گیری جامعه سیاسی و حکومت اسلامی، جنبش اسلامی وارد مرحله تازه‌ای شد که با جهاد و استقامت آن بزرگوار و اصحاب ایشان، گستره نهضت در زمان کوتاهی شرق و غرب جهان را فرا گرفت[۲۵]. پس از رحلت رسول خدا(ص) نیز نهضت اسلامی به رهبری ائمه اطهار(ع) و با راهبردهای گوناگون ادامه یافت[۲۶]. امیرالمؤمنین ‌علی(ع) در زمان حکومت خود، برای توحید و نشر علم شمشیر زد[۲۷] و استقرار عدالت و پیکار با ستمکاران را در دستور کار خویش قرار داد[۲۸]. در ادامه مقابله، امیرالمؤمنین علی(ع) ، امام‌حسن(ع) نیز در برابر معاویه ایستاد؛ اما به علت شرایط و مقتضیات، با راهبرد صلح از چهره ظلم و ستم پرده برداشت (ببینید: امام حسن‌بن‌علی ‌مجتبی(ع)) امام‌حسین(ع) هم با نهضت بزرگ عاشورایی در کربلا برابر ظلم و طاغوت یزید، تمام هستی و سرمایه خود را در راه خدا هزینه کرد[۲۹] (ببینید: سیّدالشهدا حسین‌بن‌علی(ع) و عاشورا)

در تاریخ معاصر، جنبش تحریم تنباکو علیه استعمارگران به رهبری مرجعیت شیعه میرزای شیرازی[۳۰] (ببینید: نهضت تحریم تنباکو)، جنبش مشروطیت با هدایت علمای بزرگ[۳۱] (ببینید: نهضت مشروطه)، نهضت ملی‌شدن صنعت نفت[۳۲] (ببینید: ملی‌شدن صنعت نفت) و قیام پانزده خرداد[۳۳] (ببینید: پانزده خرداد) در سخنان امام‌خمینی بازتاب یافته است. همچنین مبارزه مردم مسلمان افغانستان در برابر تجاوزهای شوروی[۳۴]، انتفاضه فلسطین مقابل رژیم غاصب اسرائیل (ببینید: ‌فلسطین و رژیم اشغالگر قدس)، جنبش مقاومت لبنان[۳۵] (ببینید: لبنان)، قیام مردم عراق علیه رژیم بعث[۳۶] (ببینید: حزب بعث عراق) و انقلاب الجزایر[۳۷] توجه شده است. انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام‌خمینی نیز ازجمله مهم‌ترین نهضت‌های رهایی‌بخش دوران معاصر است که با انگیزه رهایی از استبداد رژیم پهلوی، کسب استقلال و برقراری حکومت اسلامی به وقوع پیوست[۳۸] (ببینید: انقلاب اسلامی ایران)

رسالت و اهداف نهضت‌های اسلامی

شکل‌گیری جنبش‌های اسلامی، از یک سو متأثر از عوامل عینی مانند استعمار غرب، انحطاط فکری و استبداد داخلی، سکولارسازی شتابزده، شکست‌های نظامی مسلمانان از بیگانگان و از سوی دیگر، متأثر از عوامل فکری و‌‌‌ اندیشه‌ای مانند آموزه‌های اصلاح‌طلبانه اسلامی و دستورهای دینی مبنی بر مبارزه با ظلم، کفر و طاغوت است[۳۹]. این نهضت‌ها پس از پیدایش، مراحل مختلفی را در چالش با مسائل ملی و فراملی پشت سر گذاشته‌اند. در مرحله نخست، نهضت‌های اسلامی برخوردهای عملی و نظامی سختی را در برابر حضور نظامی استعمار تجربه کردند. گرچه به دلیل ضعف بنیه نظامی سرکوب شدند، در جلوگیری از گسترش و سلطه استعمار نقش قابل قبولی بر عهده گرفتند. در مرحله بعد تحولاتی در جهت تشکیلاتی‌شدن نهضت‌ها و نیز تحولات فکری ـ فرهنگی صورت گرفت؛ هرچند همچنان چیرگی با جنبه‌های نظامی و مبارزه با سلطه نظامی و اقتصادی استعمار در سرزمین‌های اسلامی بود[۴۰].

آخرین مرحله که از لحاظ زمانی ربع آخر قرن بیستم میلادی را دربر می‌گرفت، موجب طی‌شدن فرایند تکاملی جنبش‌های اسلامی شد و آنها را به یکی از پدیده‌های مهم صحنه سیاست جهانی در پایان دهه هفتاد میلادی و دهه‌های بعدی تبدیل کرد[۴۱]. هم‌زمان با حرکت استعماری غرب از یک سو و عقب‌ماندگی مسلمانان در حوزه علمی از سوی دیگر، بیداری اسلامی به صورت پدیده‌ای فراگیر با حرکت نخبگان جهان اسلام آغاز شد و به‌تدریج به توده مردم سرایت کرد. در مبارزات اولیه مسلمانان علیه استعمار، کمتر رنگ و بوی ایدئولوژی دیده می‌شد؛ اما نمایان‌شدن جلوه‌های سیاسی و فرهنگی استعمار و پیدایش استعمار نو و استعمار فرانو، باعث شد گفتمان اسلام سیاسی قد برافراشته و به صورت یک ایدئولوژی مدعی در برابر لیبرالیسم مقاومت کند[۴۲] (ببینید: استعمار و استثمار)

در یک نگاه گسترده، نهضت‌های اسلامی اهداف متفاوتی از قبیل براندازی حکومت، تغییر نظام سیاسی و ساختار اجتماعی، مشارکت سیاسی، آزادسازی سرزمینی، حذف رقبای داخلی در قالب گروه‌های سیاسی، نظامی، قومی یا مذهبی و اهداف مختلفی از این سنخ را دنبال می‌کنند که در راه رسیدن به آنها نیازمند درپیش‌گرفتن راهبرد‌ها و راهکارهای متفاوتی‌‌اند[۴۳]؛ اما در نگاهی خاص‌تر، مهم‌ترین اهداف همه نهضت‌های اسلامی عبارت‌اند از: بازگشت به اسلامِ نخستین و محو بدعت‌ها، تحول بنیادی در وضعیت زندگی مردم، اصلاح در روابط اجتماعی انسان‌ها و نجات مظلوم از شر ظالم، احیای قوانین تعطیل‌شده اسلام و حاکم‌کردن آن بر زندگی اجتماعی مردم[۴۴]. این نهضت‌ها در عین اینکه در اصول کلی از چارچوبی معین خارج نیستند، از نظر اهداف کوچک و جزئی متفاوت‌اند[۴۵]. اهدافی که در ‌اندیشه امام‌خمینی برای نهضت‌های اسلامی تبیین شده است، همان اهداف اسلامی یا احیای اسلام و سنت رسول خدا(ص) ، کسب آزادی و استقلال و برقراری حکومت قرآن است[۴۶] و کوتاه‌کردن دست قدرتمندان مخالف اسلام از کشورهای اسلامی و رفع موانع داخلی و خارجی، در رأس این اهداف قرار دارد[۴۷].

اقسام و ویژگی‌های نهضت‌های اسلامی

جنبش‌های اسلامی با انگیزه اصلاح، همواره یکسان نبوده‌اند. برخی حقیقتاً مصلح بودند، مانند قیام‌های علویین در دوره اموی و عباسی و برخی دیگر اصلاح را بهانه افساد قرار دادند، مانند جنبش بابک خرمدین و برخی دیگر، مانند نهضت شعوبیه که در آغاز مصلح بودند؛ ولی در ادامه راه به انحراف رفتند[۴۸]. در گونه‌شناسی نهضت‌های اسلامی، تفاوت محورهای مورد توجه محققان و اهداف مختلف آنان از تقسیم این جنبش‌ها، تقسیم‌بندی‌های متفاوتی را از این نهضت‌ها موجب شده است؛ برای نمونه بر اساس نوع رویارویی این نهضت‌ها با غرب، به نوگرا و بنیادگرا یا غرب‌گرا و غرب‌ستیز تقسیم شده‌اند. همچنین توجه به مشی مبارزاتی نهضت‌های اسلامی، آنها را به نهضت‌های تندرو، میانه‌رو یا محافظه‌کار تقسیم کرده است. این نهضت‌ها بر اساس قاره و منطقه جغرافیایی[۴۹]، یا نوع فعالیت[۵۰] نیز قابل تقسیم‌اند[۵۱]. در تقسیم‌بندی‌ای دیگر، این جنبش‌ها به جنبش‌های فکری، اجتماعی یا فکری ـ اجتماعی تقسیم شده‌اند و مثلاً نهضت محمد غزالی را که در صدد احیای علوم دین برآمد، یک نهضت فکری محض، نهضت‌های علویان یا نهضت سربداران را نهضتی اجتماعی علیه حاکمان زمان و نهضت اخوان‌الصفا را نیز نهضتی فکری و اجتماعی معرفی کرده‌اند[۵۲]. از نظر محققان بعضی از این نهضت‌ها، مانند نهضت‌های علویان یا اخوان‌الصفا پیشرو بودند و برخی دیگر چون نهضت اشعری در قرن چهارم یا اخباری‌گری در قرن دهم یا نهضت وهابی‌گری در قرن دوازدهم ازجمله جنبش‌های واپس‌گرا محسوب می‌شوند[۵۳].

یکی دیگر از عوامل مهم تقسیم‌بندی جنبش‌های اسلامی، مبانی معرفت‌شناسی دینی و فقهی و نیز مبانی کلامی این جنبش‌هاست که موجب تقسیم این جنبش‌ها به دو جریان کلی عقل‌گرا و نقل‌گرا شده است. نقل‌گرایان با محور قراردادن قرآن کریم و سنت به صورت امری فرا‌تاریخی و بی‌نیاز از تفسیر، به لازم‌الاجرابودن آن در همه زمان‌ها و مکان‌ها معتقدند؛ اما جنبش‌های عقل‌گرا با تأکید بر نقش عقل در استنباط احکام شریعت، ایجاد ارتباط درست میان عقل و شرع‌ را پیگیری می‌کنند[۵۴].

از ویژگی‌های برجسته نهضت‌های اسلامی، می‌توان به خصوصیت دَوری آنها اشاره کرد؛ چنان‌که دوره‌های پی‌درپی رکود و رستاخیز را دربر می‌گیرند و جلوه‌های تجدید حیات مذهبی با دوران‌های بحران شدید روحی، اجتماعی و سیاسی هم‌زمان است. در واقع در طول تاریخ اسلامی، وقوع جنبش و تجدید حیات بنیادگرایانه، بیشتر همراه با دوران‌های آشفتگی بزرگ بوده که بر اثر آن، موجودیت جامعه اسلامی و وحدت و انسجام روحی آن در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است[۵۵]؛ همچنین یکی از ویژگی‌های اسلام‌گرایی معاصر، پافشاری بر اصول و مبانی‌ای است که هیچ‌گونه حساسیت مذهبی قومی را برنمی‌انگیزد و با محور قراردادن اوضاع کنونی مسلمانان، عزت مسلمانان را در سایه وحدت جستجو می‌کند[۵۶].

امام‌خمینی با بررسی نهضت‌های جهان، میان نهضت‌ها از جهت مثبت و منفی‌بودن، تفاوت قائل است. ملاک این تفاوت نیز الله و طاغوت است. نهضت یا برای خدا و الهی است، یا برای طاغوت و ادامه ظلم؛ چنان‌که بیشتر نهضت‌های واقع‌شده در جهان، قیام ستمکاری علیه ستمکار دیگر است؛ حال آنکه نهضت الهی، قیام برای خدا با هدف اجرای احکام الهی و رفع ظلم است[۵۷]. ایشان نهضت الهی را که پشتوانه‌ای جز قدرت و یاری الهی ندارد با نهضت‌های غیر الهی که متکی به زور و اسلحه مادی است، ماهیتاً متفاوت می‌دانست[۵۸] و معتقد بود نهضت‌های الهی در هر حال، قرین با پیروزی است و نهضت‌های شیطانی و طاغوتی نیز در هر صورت، شکست‌خورده هستند[۵۹] (ببینید: قیام) ایشان با اشاره به نهضت‌های طاغوتی شکل‌گرفته مانند انقلاب عراق و مقایسه آنها با انقلاب اسلامی ایران، دلیل اصلی پیروزی و تحقق تمام و کمال و سریع آنچه یک حکومت نیاز دارد در انقلاب ایران را تنها پشتوانه الهی و حضور مردمی آن می‌دانست[۶۰].

رسالت نهضت اسلامی ایران

از نگاه امام‌خمینی، اسلام اطاعت از حکومت طاغوت را حرام و مبارزه با آن را واجب شمرده است. این مبارزه از ابراز تنفر از ظلم که پایین‌ترین مرتبه نهی از منکر است آغاز می‌شود و تا سرنگونی حکومت ظالمانه و جایگزینی دولت عدل اسلامی ادامه دارد. نهضت اسلامی مردم ایران در نفی سلطنت طاغوتیِ پهلوی نیز بر مبنای همین فرمان الهی و نهضتی صددرصد اسلامی بود؛ چنان‌که مبارزه علیه تسلط بیگانگان بر کشور نیز بر مبنای فرمان الهی در نفی سلطه غیر مسلمانان بر سرنوشت مسلمانان است[۶۱]. امام‌خمینی در بیان عوامل شکل‌گیری نهضت اسلامی ایران که جلوه‌ای از نهضت پرعظمت رسول خدا(ص) بود، مهم‌ترین عامل را شدت استعمار خارجی و استبداد داخلی به‌خصوص در سال‌های آخر رژیم پهلوی می‌دانست که موجب خفقان، سلب آزادی، فقر و فلاکت ملت شد و پس از آن، آرزوی ملت در رسیدن به حکومت عدل اسلامی و تحول الهی ملت را از مهم‌ترین عوامل پاگرفتن نهضت اسلامی می‌شمرد[۶۲]. از نگاه ایشان مهم‌ترین وظیفه نهضت اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی و نخستین فعالیت برای مبارزه و تشکیل حکومت نیز، تبلیغات و همفکرسازی است تا موج تبلیغاتی و فکریِ ایجادشده، یک جریان اجتماعی را به وجود آورد و به‌تدریج توده‌های آگاه و دیندار در نهضت اسلامی متشکل شوند و قیام کنند[۶۳]. بر همین مبنا انقلاب اسلامی ایران علاوه بر پیروی از اهداف بزرگ نهضت‌های اسلامی صدساله اخیر و مبارزه با استبداد، استعمار، خرافه و جهل، با تبعیت از نهضت صدر اسلام، به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود[۶۴]. امام‌خمینی همراه با ارائه یک الگوی عملی و عینی از نهضت و نظام اسلامی به جهان اسلام و مستضعفان، نهضت مردم ایران را مرکز ثقل نهضت اسلامی می‌شمرد و رمز پیروزی این نهضت را در وحدت کلمه و توکل بر خدا می‌دانست و معتقد بود وجود این عامل در هر ملتی، موجب پیروزی قطعی است[۶۵]. ایشان با تأکید بر این نکته که نهضت برای اسلام، ادامه و دنباله نهضت پیامبران(ع) است و دعوت عام برای همه عالم دارد، اساساً اسلام را مختص یک ملت و نهضت اسلامی را نیز محدود و محصور به یک ملت یا حتی محدود به کشورهای اسلامی نمی‌دانست و ملت‌های مسلمان را به الگوگیری از ملت ایران دعوت می‌کرد[۶۶] (ببینید: انقلاب اسلامی ایران)؛ بر همین اساس تلاش ابرقدرت‌ها به‌ویژه امریکا و اسرائیل برای اسلام‌زدایی در منطقه را تنها با هدف تضعیف این قدرت الهی ارزیابی می‌کرد و همه ملت‌های مسلمان را از بی‌توجهی در برابر آن برحذر می‌داشت[۶۷].

مراجعه به سخنان امام‌خمینی در سال‌های نخست دهه 1340، دغدغه فکری ایشان برای امت اسلام را نشان می‌دهد. مخالفت‌های مکرر با حضور استعمارگران و قدرت‌های بیگانه، به‌ویژه اسرائیل، قطعاً بیش از آنکه از بُعد مسائل سیاست خارجی وقت، مورد توجه قرار گیرد، درباره خطری بود که دنیای اسلام را تهدید می‌کرد[۶۸]. نوع نگرش فراملی ایشان برای پیش‌بردن حرکتی اسلامی که در کشوری مسلمان آغاز شده و باید به دیگر کشورهای مسلمان هم راه می‌یافت[۶۹]، موجب شد ایشان با اشاره به خصومت میان اسلام و غرب از دوران جنگ‌های صلیبی[۷۰] و غارت منابع سرزمین‌های اسلامی و واردکردن صنایع وابسته و مونتاژ به این کشورها[۷۱]، بر میزان قدرت جهان اسلام در صورت اتحاد و یگانگی تأکید ویژه کند[۷۲].

امام‌خمینی با بهره‌گیری از آموزه‌های شیعه و استفاده از مفاهیم اسلامی مانند مستضعفان، مستکبران، طاغوت، غاصبان، وارثان، امامت، جهاد، شهید و شهادت تلاش می‌کرد تفکری جدید برای مبارزه با حکومت‌های استبدادی و استعماری ایجاد کند[۷۳]. افزون بر این، به دلیل موقعیت دینی ایشان یعنی مرجعیت تشیع، نهضت‌ها و جنبش‌های رهایی‌بخش و دینی و مبارزان جهان اسلام پیوندهایی با ایشان داشتند. همراهی علمای ایران و عراق در بسیاری از مقاطع نهضت اسلامی ایران، ازجمله محکومیت بازداشت ایشان پس از مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، قیام پانزده خرداد 1342 (ببینید: ‌انجمن‌های ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید، و پانزده خرداد) و نیز همراهی مبارزان عراقی با انقلابیان ایران در طول نهضت، نمونه بارز این همراهی است[۷۴].

امام‌خمینی که معتقد بود نهضت اسلامی مردم ایران با همه ابعادش در تاریخ بی‌سابقه است[۷۵]، یکی از ابعاد مهم این نهضت را شکستن ترس و ابهت ابرقدرت‌ها می‌دانست که ملت‌های مسلمان را به قیام علیه آنها ترغیب کرده است[۷۶]. ایشان با قدردانی از حمایت‌های جنبش الفتح از نهضت اسلامی مردم ایران، بر حمایت متقابل ملت ایران از نهضت مردم فلسطین تأکید و ابراز امیدواری کرد هر دو ملت در کنار هم به آرمان‌های اسلامی و انسانی خود برسند[۷۷] (ببینید: فلسطین) به باور ایشان مبارزات و مقاومت جوانان کشورهای اسلامی مانند حزب‌الله لبنان در برابر اسرائیل، اتمام حجتی برای علما و روحانیان جهان اسلام است که راه بهانه برای هر گونه سکوت و مماشات را می‌بندد[۷۸]. ایشان همچنین با دعوت از مسلمانان کشورهای مختلف چون عراق، ‌اندونزی، پاکستان[۷۹]، مصر[۸۰]، ترکیه[۸۱] و کشورهای مسلمان حاشیه خلیج فارس[۸۲] برای قیام علیه استثمار و استعمار، بر قدرت مسلمانان جهان در صورت اتحاد تأکید کرد و در صورت این اتحاد، پیروزی را حتمی می‌دانست[۸۳].

الگوی انقلاب اسلامی ایران برای جنبش‌های آزادی‌بخش به شکل‌های مختلفی بروز یافت. برخی گروه‌های اسلامی در جهان تسنن و تشیع خواهان استقرار حکومت اسلامی بر مبنای الگوی انقلاب ایران شدند. اساسنامه «مجلس اعلای انقلاب عراق»، اعلامیه‌های «حزب الدعوه»، تأکید بر لزوم اجرای شریعت در«جمعیت ارشاد اسلامی مصر»، ترجمه کتاب حکومت اسلامی امام‌خمینی از سوی«الیسار الاسلامی مصر» و تأکید «جبهه نجات اسلامی الجزایر» بر الگوبودن جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها راه حل، نمونه‌هایی از این الگوبرداری‌اند[۸۴].

اصل حمایت از آزادی‌خواهان جهان که به یکی از ارکان اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد، در اصل 11 قانون اساسی کشور نیز آمده است؛ چنان‌که این قانون، به حکم آیه کریمه «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً»[۸۵]، همه مسلمانان را یک امت دانسته و دولت را به تبیین سیاست‌ کلی بر مبنای ائتلاف و اتحاد ملت‌های اسلامی و محقق‌ساختن وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ جهان اسلام موظف کرده است. اصل 154 قانون اساسی همچنین سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود خوانده و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان شمرده است؛ بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند.

آسیب‌شناسی نهضت‌های اسلامی

نهضت‌ها مانند همه پدیده‌های دیگر در معرض آفت و آسیب قرار دارند و وظیفه رهبران نهضت، شناسایی و زدودن این آفت‌ها از دامن نهضت است. برخی از مهم‌ترین آفت‌های یک نهضت اسلامی عبارت‌اند از:

  • نفوذ ‌اندیشه‌های بیگانه؛
*تجددگرایی افراطی؛
* تغییر جهت اندیشه‌ها و انحراف نیت‌ها از برای خدا بودن به منافع شخصی؛
* رخنه فرصت‌طلبان؛
* ابهام و نبود شفافیت در طرح‌های آینده؛
* نیمه‌تمام‌گذاشتن نهضت؛ چنان‌که تاریخ نهضت‌های اسلامی در صدساله اخیر نشان می‌دهد که رهبران نهضت، اغلب هدایت نهضت را تا مرحله پیروزی ادامه داده و پس از آن رها کرده‌اند. انحراف نهضت مشروطیت ایران و انقلاب عراق پس از پیروزی، نتیجه این رهاکردن رهبران روحانی بود[۸۶].

امام‌خمینی در تبیین نهضت اسلامی، با تأکید بر نقش جهاد به‌خصوص جهاد دفاعی، استقامت در آن و نیز امر به معروف و نهی از منکر را در برقراری نهضت اسلامی و حفظ و ادامه آن و ترک آنها را موجب ذلت و اسارت و بربادرفتن ارزش‌های انسانی و اسلامی می‌شمرد[۸۷] (ببینید: ‌امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و دفاع) در سخنان امام‌خمینی برخی موانع و آسیب‌های نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران ذکر شده است که در دو گروه آسیب‌های درونی و آسیب‌های بیرونی قابل بررسی است: مهم‌ترین آسیب‌‌های درونی از نظر ایشان عبارت‌اند از: دورشدن از قرآن و تعالیم اسلام[۸۸]، تفسیر به رأی از اسلام و آموزه‌های آن[۸۹]، شفاف‌نبودن هدف که موجب انحراف از مسیر اصلی است[۹۰]، غفلت و بی‌توجهی مردم[۹۱]، تفرقه و تزلزل در وحدت کلمه چه در زمان نهضت و چه پس از پیروزی[۹۲]، بروز تفکرات التقاطی[۹۳] (ببینید: التقاط)، استقرار روشنفکرنماها و وابستگان غرب و شرق به جای صاحبان اصلی انقلاب[۹۴]، رعایت‌نکردن نظم و مقررات اسلامی[۹۵]، تحجر و جمود مقدس‌نماها[۹۶] (ببینید: تحجر)، مأیوس‌شدن از انقلاب یا عارض‌شدن بی‌توجهی سیاسی[۹۷]، غرور ناشی از پیروزی نهضت[۹۸]، ملی‌گرایی افراطی[۹۹] (ببینید: ملی‌گرایی)، ناتمام‌گذاشتن نهضت و انتظارات بی‌پایان به بهانه پیروزی[۱۰۰].

مهم‌ترین موانع و آسیب‌های بیرونی نهضت‌های اسلامی از نظر امام‌خمینی عبارت‌اند از: دخالت‌ها و تبلیغات بیگانگان[۱۰۱]، توطئه بین‌المللی استکبار علیه نهضت‌های اسلامی[۱۰۲]، قدرت‌طلبی و بازی‌های سیاسی سران وابسته حکومت‌های اسلامی[۱۰۳]، غفلت از توطئه دشمنان[۱۰۴] و عمیق‌شدن شکاف میان ملت و دولت با دسیسه خارجی[۱۰۵]. هرچند همه این عوامل به نوعی آسیب‌زننده به نهضت‌اند، از نظر امام‌خمینی آنچه نهضت و انقلاب اسلامی را به ‌طور جدی در معرض خطر و آسیب قرار می‌دهد، تهی‌شدنِ آن از معنای الهی است و به سبب آن است که دست رحمت الهی از سر کشور و ملت برداشته خواهد شد[۱۰۶].

پانویس

  1. آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، 718.
  2. دهخدا، لغتنامه دهخدا، 14/20250،؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 8/8058.
  3. شیرودی، 18.
  4. عضدانلو، 238 ـ 239.
  5. موثقی، 1 ـ 2؛ شیرودی، 18.
  6. مشیرزاده، 9.
  7. مطهری، مجموعه آثار، 24/169.
  8. گنجی، 9؛ شیرودی، 20.
  9. شیرودی، 21.
  10. مطهری، مجموعه آثار، 24/27.
  11. همان، 24/113.
  12. پاشاپور، 68.
  13. صاحبی، 42.
  14. همان، 43 ـ 44.
  15. همان، 44 ـ 45.
  16. تجدید حیات.
  17. مطهری، مجموعه آثار، 24/29.
  18. صاحبی، جم.
  19. مطهری، مجموعه آثار، 24/30 ـ 59؛ رشیدی، 169.
  20. مطهری، مجموعه آثار، 24/60 ـ 61.
  21. امام‌خمینی، صحیفه، 20/316.
  22. همان، 4/216.
  23. همان، 20/411.
  24. همان، 5/36.
  25. همان، 7/244 ـ 245.
  26. همان، 4/21 ـ 22.
  27. همان، 6/286 ـ 287.
  28. همان، 19/214 و 20/362.
  29. همان، 2/371 و 17/52.
  30. همان، 3/241.
  31. همان، 3/242.
  32. همان، 5/267 ـ 268.
  33. همان، 3/432 و 10/405.
  34. همان، 8/114.
  35. همان، 2/461 و 15/339 ـ 340.
  36. همان، 13/238.
  37. همان، 12/231.
  38. ابوالنصر، 78 ـ 79 و 116 ـ 117.
  39. فوزی، 154.
  40. پاشاپور، 79 ـ 80.
  41. همان، 81.
  42. گنجی، 11.
  43. پاشاپور، 90.
  44. مطهری، مجموعه آثار، 24/72.
  45. همان، 24/111.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، 5/152 و 8/283.
  47. همان، 19/22.
  48. مطهری، مجموعه آثار، 24/28.
  49. شمال افریقا، آسیای جنوب شرقی، آسیای میانه، شبه‌قاره هند یا خاورمیانه.
  50. فرهنگی، نظامی، سیاسی یا تلفیقی از آنها.
  51. فوزی، 156.
  52. مطهری، مجموعه آثار، 24/29.
  53. همان.
  54. فوزی، 157 ـ 162.
  55. دکمجیان، 31.
  56. پاشاپور، 85.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، 13/137 ـ 138.
  58. همان، 13/138 ـ 139.
  59. همان، 6/105.
  60. همان، 13/140.
  61. همان، 5/235 ـ 236.
  62. همان، 8/85 و 12/136 ـ 137.
  63. امام‌خمینی، ولایت فقیه، 127 ـ 128.
  64. مطهری، مجموعه آثار، 24/109 ـ 110.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، 6/499 ـ 500 و 16/514.
  66. همان، 7/292 و 10/446.
  67. همان، 16/514.
  68. ظهیری‌نژاد، 49 ـ 50.
  69. همان، 52.
  70. امام‌خمینی، ولایت فقیه، 10.
  71. همان، 19؛ امام‌خمینی، صحیفه، 3/370 و 19/341.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، 7/66، 124؛ 9/274 و 18/94.
  73. ظهیری‌نژاد، 59 ـ 60.
  74. همان، 87 ـ 90.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، 5/73.
  76. همان، 13/303.
  77. همان، 5/73 ـ 74.
  78. همان، 20/338.
  79. همان، 11/106 و 19/177.
  80. همان، 6/503.
  81. همان، 6/349.
  82. همان، 16/514.
  83. همان، 11/105.
  84. شیرودی، 183 ـ 184.
  85. انبیاء، 92.
  86. مطهری، مجموعه آثار، 24/85 ـ 93.
  87. امام‌خمینی، ولایت فقیه، 107؛ امام‌خمینی، صحیفه، 10/110، 112؛ 12/239؛ 13/463 و 20/312 ـ 313.
  88. امام‌خمینی، صحیفه، 12/454 ـ 455.
  89. همان، 8/143 ـ 144.
  90. همان، 3/362.
  91. همان، 3/451 و 6/51.
  92. همان، 6/48، 392؛ 7/29 ـ 30، 347 ـ 348 و 11/363.
  93. همان، 12/208 و 14/405.
  94. همان، 19/151.
  95. همان، 11/493 ـ 494 و 12/54 ـ 55 و 64.
  96. همان، 21/281.
  97. همان، 10/456 و 14/220.
  98. همان، 6/281.
  99. همان، 12/334.
  100. همان، 8/360 ـ 361.
  101. همان، 12/54 ـ 55.
  102. همان، 21/121.
  103. همان، 13/209 و 15/60.
  104. همان، 12/159 و 16/267.
  105. همان، 15/357.
  106. همان، 12/448.

منابع

  • قرآن کریم؛ آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، 1381ش.
  • ابوالنصر، فضیل، رویارویی غرب‌گرایی و اسلام‌گرایی، ترجمه حجت‌الله جودکی، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، 1378ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، 1389ش.
  • همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، 1388ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، 1382ش.
  • پاشاپور، حمید، نهضت‌های اسلامی؛ بازیگران جدید نظام بین‌الملل، تهران، مؤسسه مطالعات ‌اندیشه‌سازان نور، چاپ اول، 1382ش.
  • دکمجیان، هرایر، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، چاپ اول، 1377ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373ش.
  • رشیدی، بهروز، امام‌خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، 1392ش.
  • شیرودی، مرتضی، جنبش‌ها و نهضت‌های سیاسی اسلامی معاصر، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، 1390ش.
  • صاحبی، محمدجواد، ‌اندیشه اصلاحی در نهضت‌های اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1376ش.
  • ظهیری‌نژاد، مهناز، مناسبات امام‌خمینی با حرکت‌ها و مبارزان اسلامی (در سال‌های 1343 ـ 1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1382ش.
  • عضدانلو، حمید، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه‌شناسی، تهران، نی، چاپ اول، 1384ش.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، گونه‌شناسی فکری جنبش‌های اسلامی معاصر و پیامدهای سیاسی، امنیتی آن در جهان اسلام، مجله علمی پژوهشی مطالعات راهبردی، شماره 50، 1389ش.
  • گنجی ارجنگی، عبدالله، موج سوم بیداری اسلامی، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، چاپ اول، 1388ش.
  • مشیرزاده، حمیرا، درآمدی نظری بر جنبشهای اجتماعی، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1381ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ چهارم، 1388ش.
  • موثقی، سیداحمد، جنبش‌های اسلامی معاصر، تهران، سمت، چاپ هفتم، 1384ش.

پیوند به بیرون

علی‌اصغر توحّدی ـ زهراالسادات حسینی عسکرانی، نهضتهای اسلامی دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱۰، ص 211-218.