رفاه، تأمین نیازها و آسایش مادی و معنوی جامعه.

مفهوم‌شناسی

رفاه به معنای آسودگی، تن‌آسایی و استراحت[۱] و در اصطلاح برخورداری از امکانات مادی و زیست مناسب اجتماعی است.[۲] در نگاهی دقیق‌تر رفاه یا بهزیستی، معرف شرایطی است که در آن افراد ضمن احساس شادکامی، درباره تأمین نیازهای مرتبط با اشتغال، درآمد و مسکن، در حال و آینده، احساس امنیت خاطر دارد و خود را در مقایسه با دیگر افراد و جوامع بهره‌مند از امکانات مناسب زندگی ارزیابی می‌کند.[۳] امروزه رفاه یکی از حقوق بنیادین تمام شهروندان، شامل کمک به افزایش توانمندی‌ها و کارکردهای افراد جهت داشتن طول عمر متعارف، سلامتی و تندرستی، سواد و آموزش مناسب، احساس خشنودی، عزت نفس و تمایل به مشارکت اجتماعی در کنار آزادی انتخاب نوع کار و زندگی مطلوب شمرده می‌شود.[۴]

پیشینه

مفهوم رفاه و نظریاتِ درباره آن، ازجمله موضوعات بنیادین اقتصاد سیاسی مدرن است که از قرن هجدهم میلادی به بعد به علت فرایند شتابان صنعتی‌شدن و برای حمایت از نیروی کار و با نگاهی کاملا مادی مطرح شد.[۵] امروزه رفاه اجتماعی از طریق مجموعه‌ای سازمان‌‌یافته از قوانین، مقررات، برنامه‌ها، سیاست‌ها و مؤسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به دنبال تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان است تا زمینه رشد و تعالی فردی و اجتماعی او فراهم شود.[۶]

تأمین رفاه و ایجاد امکانات مناسب زیست فردی و اجتماعی از منظر مکاتب اقتصادی و اجتماعیِ امروز یکسان نیست. لیبرالیسم اقتصادی، رفاه را از طریق بازار آزاد و همراه با کمترین دخالت دولت ممکن می‌داند. در واقع در این مکتب خدمات اجتماعی و رفاهی از طریق سازوکار بازار آزاد در اختیار نیروی کار قرار می‌گیرد؛[۷] در حالی‌که در الگوی سوسیالیستی، رفاه شهروندان بر سازوکار دولت رفاهی استوار است. در این چارچوب برای داشتن جامعه‌ای مرفه، میزانی از برابری لازم است که دستیابی به آن، نیازمند دولتی توانا و بازتوزیع‌گر و مدیر است که وظیفه آن ایجاد سطوح بالای اشتغال، توزیع منصفانه ثروت ملی و توجه به طبقات فرودست است.[۸] تفکر افراطی در این خصوص الگوی مارکسیستی است که با حذف مالکیت خصوصی معتقد است افراد باید به اندازه توانشان کار و به اندازه نیازشان مصرف کنند. رفاه در این رویکرد به این معناست که فرد باید به اندازه نیازش برخوردار باشد؛[۹] اما رفاه مطلوب از دیدگاه امام‌خمینی برقراری عدالت در زیر سایه تشکیل حکومت اسلامی است. ایشان حکومت اسلامی را نظامی عادلانه بر مبنای رفاه همه مردم می‌داند که عدالت در آن نه مانع سرمایه‌داری و نه تجمع ثروت در دست طبقه اشراف است، بلکه در این حکومت عادلانه اسلامی به لزوم تعدیل سرمایه و دستیابی به رفاه عمومی برای طبقات ضعیف و محروم جامعه توجه خاصی می‌شود.[۱۰]

رفاه در بینش اسلامی

در رویکرد اسلامی لزوم برخورداری شهروندان از رفاه، امری مسلم و مقبول است و در این مسیر صرفاً از اسراف و تبذیر نهی شده است.[۱۱] رفاه در اسلام به سطح متوسط زندگی در یک جامعه بستگی دارد که از آن به «استغناء» تعبیر می‌شود.[۱۲] وجود احکامی نظیر زکات، انفاق و صدقه را می‌توان ناظر به همین مطلب دانست تا فقرا به سطح متوسط زندگی عمومی برسند[۱۳] به تعبیر قرآن کریم، رفاهِ خارج از حد اعتدال، منجر به ایجاد خوی تفاخر و اشرافی‌گری می‌شود.[۱۴] اسلام مخالف رفاهی است که شخص و جامعه را از معنویت دور و تنها به امور مادی مشغول کند.[۱۵]

(ببینید: فقر)

در روایات به رفاه و وسعت توجه شده است. امیرالمؤمنین علی(ع) خاطرنشان کرده است خداوند روزیِ انسان‌ها را ‌اندازه‌گیری کرده، گاهی کم و زمانی زیاد، و تنگی یا وسعتِ آن را به‌ گونه‌ای عادلانه تقسیم کرده است، تا هر کس را که بخواهد با تنگیِ روزی یا وسعت آن بیازماید.[۱۶] امام‌سجاد(ع) پسندیده‌ترین مردم نزد خدا را آن کسی معرفی می‌کند که رفاه بیشتری برای اهل و عیال خود فراهم آورد.[۱۷] امام‌رضا(ع) نیز بر صاحب نعمت واجب می‌داند که عیال خویش را در رفاه و وسعت قرار دهد.[۱۸] به اعتقاد امام‌خمینی در بینش اسلامی انسان دارای همه مراتب هستی اعم از مادی و معنوی است. اسلام می‌خواهد با ارائه برنامه‌ای جامع، به تمام نیازهای انسان در هر دو بعد حیات مادی و معنوی توجه کند؛[۱۹] اما آنچه در این بینش اهمیت دارد، وسیله قرارگرفتن رفاه مادی در راستای تعالی و سعادت بشر و هموارشدن مسیر کمال است؛ بنابراین داشتن ثروت، دارایی و رفاه اقتصادی، وسیله‌ای در راستای رسیدن به ارزش‌های والای انسانی به شمار می‌رود.[۲۰] در این نگاه سعادت انسانی، تنها با رفاه مادی به‌وجود نمی‌آید، بلکه گاهی غرق‌شدن در رفاه به تن‌پروری و عیاشی منتهی می‌شود و انسان را از مسیر سعادت به ذلت و پستی می‌کشاند.[۲۱]

امام‌خمینی رفاه جامعه را غایت و هدف نهایی نمی‌دانست، بلکه موضوع پراهمیت را رسیدن به اهداف متعالی معرفی می‌کرد و تاکید داشت که رفاه اسلامی فراتر از سطح مادی، سطح معنوی را نیز در نظر دارد و رفاه مادی را در پناه معنویت اسلامی می‌پذیرد و حکومت اسلامی مانند رژیم‌های برآمده از مکتب‌های مادی صرفاً در صدد تحقق یک معیشت کاملاً مادی نیست (همان، ۷/۵۳۰ ـ ۵۳۱)؛ زیرا فلسفه بعثت پیامبران(ع) نیز صرفاً برای رفاه مادی نبوده است (همان، ۱۲/۴۲۱)؛ بلکه رفاه حقیقی در برپایی یک نظام عادلانه و رسیدنِ مردم به حقوقشان ایجاد خواهد شد (همان، ۴/۲۰۱) تا همه از زندگی سعادتمند دنیایی و اخروی برخوردار ‌شوند. ایشان رسیدنِ ضعیفان به حقوق خود (همان، ۶/۵۲۵) و رفع اختلاف طبقاتی (همان، ۷/۲۸) را از مظاهر تحقق رفاه در جامعه می‌دانست که در حکومت اسلامی، برای تحقق آن تلاش می‌شود (همان، ۷/۲۳۷ ـ ۲۳۸). ایشان تأکید کرده است در اسلام، رفاه صرفاً برای یک طبقه و قشر خاص نیست و تمام جامعه مشمول این حق قرار می‌گیرند (همان، ۹/۷۲)؛ زیرا اسلام طبقه‌بندی جامعه بر اساس معیارهای مادی را نمی‌پذیرد (همان، ۱۰/۱۲۱)، هیچ فرقی میان اقشار مختلف جامعه نمی‌گذارد (همان، ۷/۲۸۹ ـ ۲۹۰ و ۴۰۱) و عموم مردم ازجمله پیروان اهل کتاب نیز می‌توانند از رفاه عمومی برخوردار باشند (همان، ۷/۲۹۱). با همراه‌شدن با عدالت، نه مانع سرمایه‌داری می‌شود و نه تجمع ثروت در دست طبقه اشراف را می‌پذیرد، بلکه در حکومت اسلامی که یک نظام عادلانه است، باید برای دستیابی به رفاه عمومی نگاه ویژه‌ای به طبقات ضعیف و محروم جامعه شود (همان، ۴/۲۰۱ و ۷/۳۳۶).

از سوی دیگر، امام‌خمینی با رفاه‌زدگی به معنای تجمل و راحت‌طلبی مخالف بود و آن را در تعارض با مبارزه برای آزادی استقلال و حمایت از محرومان می‌دانست (همان، ۲۱/۸۶ ـ ۸۷؛ قرهی، ۱/۱۱ ـ ۱۳؛ رحیمیان، ۵/۶۰ ـ ۶۱)؛ چنان‌که آن را آفت و خطر برای زندگی دنیا و آخرت می‌خواند.[۲۲] ایشان معتقد بود یکی از ارزش‌های اصیلی که پس از پیروزی انقلاب در جامعه زنده شد، روحیه سادگی و دوری از تجمل در میان ملت بود که در دوره جنگ تحمیلی نیز شدت گرفت.[۲۳]

(ببینید: اشرافیت و ساده‌زیستی)

امام‌خمینی راه دستیابی به رفاه در جوامع اسلامی را حاکمیت اسلام می‌دانست[۲۴] و معتقد بود احکام اسلام ضامن رفاه عموم و تأمین معنویات و مادیات بشر است.[۲۵] ایشان همچنین در ارتباط با رفاه‌زدگی و اشرافیت مسئولان نظام از آنان می‌خواست تا بیش از مرفهان، با فقرا مراوده داشته باشند[۲۶] و نیازهای طبقه محروم را در اولویت کار خود قرار دهند؛[۲۷] همچنین مسائل مربوط به اشراف را به سبب ثروتشان در رأس برنامه‌های خود قرار ندهند.[۲۸]

(ببینید: اشرافیت)

سطح رفاه عمومی در رژیم پهلوی

شاخص‌های آماری رفاه عمومی در دوره محمدرضا پهلوی همانند توسعه عمران شهری، خدمات عمومی، خدمات بهداشتی، کشاورزی و درآمد سرانه، بیانگر این است که به‌رغم افزایش درآمدهای نفتی، رژیم بسیاری از این درآمدها را صرف هزینه‌های تسلیحاتی و دفاعی می‌کرد؛[۲۹] بنابراین توجه به عمران شهری که از مؤلفه‌های عمده توسعه انسانی است، افزایش زیادی نداشت و بودجه‌های بهداشتی و خدماتی از روند رو به رشد مناسبی برخوردار نبود.[۳۰] میزان نابرابری و بی‌عدالتی در توزیع بودجه در دوره پهلوی به‌حدی بود که در سال ۱۳۵۱، بیش از سیزده میلیون نفر در کشور از غذای کافی برای تأمین سلامت خود بی‌بهره و حدود ۶۷ درصد از جمعیت شهری به فقر غذایی دچار بودند[۳۱] و با نزدیک‌ترشدن به پایان دوره پهلوی این شکاف طبقاتی و توزیع ناعادلانه درآمدها به صورت چشمگیری افزایش، و سطح رفاه عمومی کاهش می‌یافت.[۳۲]

(ببینید: تبعیض)

این شرایط در حالی بود که رژیم پهلوی تصور می‌کرد که با داشتن ارتش عظیمِ دارای سلاح‌های بسیار پیشرفته و پشتیبانی یک پلیس مخفی و کارآمد، توان سرکوب هر گونه شورش و با داشتن دیوان‌سالاری گسترده مدعی بود قدرت کافی برای به ‌دست‌گرفتن اقتصاد و بازسازی بنیادی جامعه دارد؛[۳۳] در حالی‌که آنچه در ایران در این دوره روی داد نه پیشرفت اقتصادی و نه اجتماعی، بلکه شبه‌مدرنیستی بود که درآمدهای نفتی آن را تسریع می‌کرد، به‌ طوری ‌که هنگامی که کشور در آستانه «دروازه‌های تمدن بزرگ» ـ که محمدرضا پهلوی وعده آن را می‌داد ـ قرار داشت، سهم کل تولیدات صنعتی در تولید ناخالص داخلی غیر نفتی بیست درصد بود و حال آنکه سهم خدمات ۵۶ درصد بود؛ با وجود این برخی شرایط رفاهی همانند وضع مسکن، خدمات درمانی و بهداشتی و برخی از خدمات رفاهی شهری در شرایط بسیار بدی قرار داشت.[۳۴]

از سوی دیگر، در حالی‌که رژیم پهلوی در دهه چهل و پنجاه شمسی، دم از ترقى و پیشرفت‌هاى اقتصادى مى‏زد، امام‌خمینی معتقد بود ذخایر مردم فقیر ایران، رایگان به بیگانگان تقدیم می‌شود و ملت رنگ‌پریده از گرسنگى و فقر، در آتش بیکارى و بینوایى می‌سوزند.[۳۵] از نگاه ایشان ادعاهای اصلاح‌گری و ترقی‌خواهی رژیم پهلوی، همچون اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، به نفع بازارِ سیاه قدرت‌های بزرگ و به قیمت ورشکستگی و فقر بازرگانان، صنعتگران و کشاورزان ایرانی تمام شد.[۳۶] ایشان در سخنرانی معروف خود علیه کاپیتولاسیون در اعتراض شدید به یکی از کتاب‌های درسی مدارس که عامل فقر و نبود رفاه در کشور را روحانیت بر می‌شمرد، تأکید کرد نه تنها روحانیت مانع رفاه نیست، بلکه مانع اصلی وابستگی کشور به امریکا و انگلیس است.[۳۷]

(ببینید: اصلاحات ارضی و انقلاب سفید)

امام‌خمینی با انتقاد از تبلیغات رژیم پهلوی و ادعای محمدرضا پهلوی درباره مأموریت و همت او برای ایجاد رفاه و توسعه در ایران، همواره به این سیاست‌ها انتقاد می‌کرد[۳۸] و معتقد بود مردم ایران نه تنها در رفاه نیستند، بلکه مجبورند گاه به‌سبب فقر و گرسنگی فرزندانشان را به فروش بگذارند.[۳۹] در واقع پهلوی به جای پیگیری برنامه‌های توسعه، رشد اقتصادی و اجتماعی در راستای منافع ملت، اهداف کشورهای امپریالیستی را جستجو می‌کرد و بدین ترتیب، کشور را در وضعیت عقب‌مانده و واپس‌گرایی نگه می‌داشت[۴۰] و فقر و فلاکت را جایگزین رفاه و آسایش کرده بود.[۴۱] ایشان باور داشت که رفاه باید همراه با آزادی و استقلال باشد و به منظور دستیابی به رفاه مادی نباید ارتباطی ذلیلانه با کشورهای خارجی برقرار کرد.[۴۲]

(ببینید: عقب‌ماندگی و استقلال)

رفاه عمومی در جمهوری اسلامی

با توجه به فقر گسترده در دوره رژیم پهلوی، امام‌خمینی محرومیت‌زدایی را نخستین گام برای رفاه عمومی می‌دانست.[۴۳] ایشان چه پیش از پیروزی انقلاب[۴۴] و چه پس از آن،[۴۵] یکی از مهم‌ترین وظایف انقلاب را محرومیت‌زدایی از چهره جامعه و ایجاد رفاه عمومی برای همه طبقات و اقشار ملت می‌شمرد و بر تأمین رفاه و ایجاد اشتغال و تهیه مسکن برای کارگران، کارمندان و مستمندان تأکید می‌کرد.[۴۶] ایشان رسالت دولت اسلامی را در این می‌دانست که محرومیت را از فقرا بردارد،[۴۷] بر مصالح ملت تمرکز کند[۴۸] و هم‌زمان هدفش به ‌سعادت‌رساندن انسان‌ها باشد،[۴۹] به‌ گونه‌ای که ملت هم‌زمان از رفاه مادی و معنوی در زندگی برخوردار شوند.[۵۰] از این‌رو ایشان یکی از اهداف جمهوری اسلامی را ایجاد رفاه برای همه اقشار، به‌ویژه کارگران، دهقانان و طبقات ضعیف جامعه می‌شمرد و معتقد بود که اسلام به طبقه محروم توجه بیشتری دارد.[۵۱] ایشان در نخستین گام در اسفند ۱۳۵۷ در پیامی چهارده‌ماده‌ای به دولت موقت سفارش کرد برای رفع محرومیت و فقر از اقشار ضعیف و کم‌بضاعت، برخی خدمات رفاهی مانند آب، برق و بعضى امکانات دیگر را رایگان در اختیار آنان قرار دهد.[۵۲]

با توصیه‌ها و تأکیدهای امام‌خمینی، در اصل ۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز پی‌ریزیِ اقتصادی عادلانه و بنابر ضوابط اسلامی برای ایجاد رفاه، رفع فقر و برطرف‌کردن هر نوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و گسترش بیمه همگانی توجه شد و در اصول فصل چهارم و اصل ۴۳ قانون اساسی بر ریشه‌کن‌کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای اساسی همچون مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده و نیز ایجاد فرصت اشتغال برای تک‌تک ملت تأکید شد.

(ببینید: اقتصاد)

تأسیس نهادهای حمایتی

در مسیر حمایت از اقشار فرودست، امام‌خمینی خود با دستور و احکام ویژه به تأسیس نهادهای انقلابی برای رسیدگی فوری و ویژه به این امر اقدام کرد. نخستین اقدام ایشان در این خصوص فرمان مصادره اموال سلسله پهلوى و وابستگان به آنان به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف در نهم اسفند ۱۳۵۷ بود که مبنای تأسیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی شد.[۵۳] افزون بر آن ایشان دستور داد کمیته امداد در نوزدهم اسفند همان سال برای حمایت از نیازمندان تشکیل شود؛[۵۴] همچنین با افتتاح حساب شماره ۱۰۰، خانه‏سازى براى مستضعفان را بر مبنای همکاری دولت و مشارکت مردم‏ به جریان انداخت و بدین‌ترتیب بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تأسیس شد.[۵۵] فرمان تشکیل جهاد سازندگی نیز بر پایه همکاری داوطلبانه نیروهای متخصص اعم از دانشجو، مهندسان و بازاریان و متخصصان برای ایجاد عمران و آبادی در مناطق محروم و دورافتاده به‌ویژه روستاها، از سوی ایشان صادر شد.[۵۶]

(ببینید: بنیاد مستضعفان، کمیته امداد امام‌خمینی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، و جهاد سازندگی)

آنچه نزد امام‌خمینی از تأمین بهداشت و مسکن نیز بالاتر قرار داشت، امکان آموزش براى همگان بود؛ بنابراین در دی‌ ۱۳۵۸ با صدور فرمان «بسیج عمومى براى مبارزه با بیسوادى‏»، نهضت سودآموزی در کشور را بنیان نهاد تا همگان از موهبت نوشتن و خواندن برخوردار شوند.[۵۷]

(ببینید: نهضت سوادآموزی)

در کنار اقدامات یادشده، امام‌خمینی ارکان مختلف نظام اسلامی را موظف به خدمت‌گزاری به اقشار مستمند می‌دانست و از آنان می‌خواست در مسیر ایجاد آرامش و رفاه برای مردم بکوشند[۵۸] و روند محرومیت‌زدایی را سرعت بخشند.[۵۹] ایشان در تبیین این مسیر از همه مسئولان و شخصیت‌های دینی می‌خواست که از مستضعفان در برابر سرمایه‌داران حمایت کنند؛ زیرا این شیوه، سنت پیامبران(ع) است[۶۰] و از مسئولان نظام اسلامی می‌خواست تنها خدمتگزار مردم و پایبند به ارزش‌های انسانی و اسلامی باشند[۶۱] ایشان مردم را به مقایسه خدمات اجتماعی و رفاهی نظام اسلامی با نظام پهلوی فرا می‌خواند و متذکر می‌شد که ایجاد رفاه امری تدریجی است.[۶۲] همچنین تمام اقشار جامعه را نیز مکلف و مسئول در ایجاد رفاه طبقه ضعیف می‌دانست[۶۳] و به همه، به‌ویژه به ثروتمندان سفارش می‌کرد که به ضعیفان کمک کنند و داوطلبانه برای رفع مشکلات مسکن و رفاه فقرا و زاغه‌نشین‌ها بکوشند[۶۴] و اقشار ضعیف را در فعالیت‌های اقتصادی مشارکت دهند.[۶۵]

(ببینید: مسئولان و کارگزاران)

پانویس

  1. (دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۷/۱۰۷۰۶)
  2. (انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۳۶۴۵)
  3. (فیتز پتریک، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ۲۰ و ۲۶)
  4. (عربی، بررسی تطبیقی نظریه‌های رفاه و بهروزی، ۷۲ و ۷۴)
  5. (عربی، بررسی تطبیقی نظریه‌های رفاه و بهروزی، ۶۲)
  6. (زاهدی اصل، مبانی رفاه اجتماعی، ۱۶)
  7. (تاج مزینانی، گونه‌شناسی نظام‌های رفاهی در جهان، ۲۰۴ ـ ۲۰۸؛ فیتز پتریک، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ۲۴۰)
  8. (فیتز پتریک، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ۲۵۶ و ۲۶۰)
  9. (فقیه، بررسی رابطه ایمان و رفاه اقتصادی، ۵۲ ـ ۵۳)
  10. (امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۰۱ و ۶/۵۰۵)
  11. (اسراء، ۲۶)
  12. (موسایی، امام‌خمینی، دولت و اقتصاد، ۵۰۰ ـ ۵۰۱)
  13. (موسایی، امام‌خمینی، دولت و اقتصاد، ۵۰۰ ـ ۵۰۱)
  14. (هود، ۱۰؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۱۵۶ ـ ۱۵۷)
  15. (نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶ ـ ۳۷۸ و ن۱۰، ۳۸۳ ـ ۳۸۴)
  16. (نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۲۲)
  17. (کلینی، الکافی، ۸/۶۸ ـ ۶۹؛ حکیمی، الحیاة، ۶/۲۰۵)
  18. (ابن‌شعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، ۴۴۲؛ حکیمی، الحیاة، ۶/۲۰۶)
  19. (امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰)
  20. (فقیه، بررسی رابطه ایمان و رفاه اقتصادی، ۶۰ ـ ۶۱)
  21. (مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۱۸۳)
  22. (امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۲ ـ ۳۴۳)
  23. (اداره کل، درآمدی بر ‌اندیشه‌های اجتماعی امام، ۳۱ ـ ۳۴)
  24. (امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۴۷ و ۶/۴۴۴)
  25. (امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۷۰ و ۹/۴۸۸)
  26. (امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰ ـ ۳۴۱)
  27. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲ و ۱۴/۲۶۱ ـ ۲۶۲)
  28. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۸)
  29. (فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۸؛ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ۱۴۶ ـ ۱۴۹)
  30. (← دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ۱۴۵ ـ ۱۴۹)
  31. (عظیمی، مدارهای توسعه‌نیافتگی در اقتصاد ایران، ۱۴۰)
  32. (دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ۱۴۹)
  33. (آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ۶۱۲)
  34. (کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ۳۲۳)
  35. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۳۶)
  36. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۴؛ ۲/۱۲۳، ۴۸۳ و ۳/۷۳)
  37. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۷ و ۴۲۱)
  38. (امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۱؛ ۶/۳۴۱ و ۹/۳۶۴)
  39. (امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۶۴)
  40. (امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸)
  41. (امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۴ و ۹/۴۸۳)
  42. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۵ و ۱۸/۳۰)
  43. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۸ و ۴۸۸)
  44. (امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۳، ۴۷۳، ۵۲۰ و ۵۴۴)
  45. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۲، ۲۶۳ و ۳۲۸)
  46. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۴ ـ ۴۶۵، ۵۲۵ و ۷/۵۳۱)
  47. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۸)
  48. (امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۶۳)
  49. (امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۷۲)
  50. (امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱)
  51. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۸۸ و ۷/۵۳۱)
  52. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۲)
  53. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷)
  54. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۷)
  55. (امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۸)
  56. (امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹)
  57. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶)
  58. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۹)
  59. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴ و ۲۱/۵۱)
  60. (امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱)
  61. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۴)
  62. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۵)
  63. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۵۳ و ۲۱/۴۲۲)
  64. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۴ و ۲۱/۴۴۵)
  65. (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹)

منابع

  • قرآن کریم.
  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • اداره کل تحقیق و توسعه صدا، درآمدی بر ‌اندیشه‌های اجتماعی امام، تهران، چالپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • تاج مزینانی، علی‌اکبر، گونه‌شناسی نظام‌های رفاهی در جهان، مجله برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، دوره ۳، شماره ۶، ۱۳۹۰ش.
  • حکیمی، محمدرضا و محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاة، ترجمه احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • دادگر، حسن، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، تهران، کانون ‌اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رحیمیان، حسن، مصاحبه، چاپ‌شده در کتاب سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی، به اهتمام رضا شعرباف، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
  • زاهدی‌اصل، محمد، مبانی رفاه اجتماعی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • عربی، سیدهادی، بررسی تطبیقی نظریه‌های رفاه و بهروزی، مجله جستارهای اقتصادی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰ش.
  • عظیمی، حسین، مدارهای توسعه‌نیافتگی در اقتصاد ایران، تهران، نی، چاپ هفتم، ۱۳۸۵ش.
  • فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • فقیه، شاهپور، بررسی رابطه ایمان و رفاه اقتصادی، قم، طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • فیتز پتریک، تونی، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ترجمه هرمز همایون‌پور، تهران، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • قرهی، عبدالعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در کتاب سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
  • کاتوزیان، همایون، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۰ش.
  • موسایی، میثم، امام‌خمینی، دولت و اقتصاد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

رسول نوروزی فیروز