یدالله دوزدوزانی، از شاگردان درس خارج اصول امام‌خمینی.

یدالله دوزدوزانی
یدالله دوزدوزانی.jpg
اطلاعات فردی
نام کاملیدالله عباس‌زاده
تاریخ تولد۱۳۱۴ش
زادگاهتبریز
اطلاعات علمی
استادانمیرزا محمد مجاهدی تبریزی، احمد پایانی اردبیلی، سیدحسین بروجردی، امام‌خمینی، سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدمحمد محقق داماد، علامه طباطبایی و...
محل تحصیلتبریز و قم
تألیفاتتحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف، تغییر جنسیت آری یا نه؟، ارشاد المؤمنین و...
سایرتأسیس مؤسسه دفاع از حریم اسلام برای مبارزه با گروه‌های انحرافی
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از نهضت امام‌خمینی
اجتماعیخدمات عام‌المنفعه
وبگاه رسمیhttps://duzduzani.ir

تولد

یدالله عباس‌زاده رفیع معروف به دوزدوزانی در سال ۱۳۱۴ش در خانواده‌ای تاجرپیشه در تبریز به دنیا آمد. پدرش عبدالحمید از تجار متدین و نیکوکار شهر تبریز بود.

تحصیل

یدالله دوزدوزانی در سال ۱۳۲۲ش وارد مکتب‌خانه‌ای در تبریز شد و ادبیات فارسی و عربی را نزد میر محمود آقا و آقا میرزا فرج‌الله آموخت. در سال ۱۳۲۵ش به مدرسه دینی حسن پاشا در تبریز رفت و مقدمات را در سه سال نزد میرزا رسول شاهدی فراگرفت. در سال ۱۳۲۹ش راهی مدرسه طالبیه تبریز شد و ادبیات، منطق، اصول و شرح لمعتین را در محضر اساتیدی چون شیخ حسن چلوپز، میرزا آقا باغمیشه‌ای، میرزاعلی‌اصغر باغمیشه‌ای، میرزاعلی‌اصغر اخی جهانی، سیدرضا مرندی، میرزا ابوالفضل صدیق سرابی و سیدهادی خسروشاهی فراگرفت. هم‌زمان به تدریس ادبیات در مسجد «خاله اوغلی» تبریز پرداخت.

دوزدوزانی در سال ۱۳۳۳ش به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد میرزا محمد مجاهدی تبریزی، شیخ احمد پایانی اردبیلی، سیدحسین قاضی طباطبایی و شیخ راضی نجفی تبریزی تکمیل کرد و سپس در درس خارج فقه آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی حضور یافت و مدت سه سال در آن درس شرکت کرد. سپس به درس خارج اصول امام‌خمینی راه یافت.[۱] و مدت دو سال در آن درس (دوره دوم تدریس درس خارج اصول امام‌خمینی) شرکت کرد و در مدت دو سال حتی یک جلسه نیز غیبت نداشت و به گفته خودش «همواره به درس ایشان حریص» بود. پس از دستگیری امام‌خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، از درس ایشان محروم ماند و پس از بازگشت امام‌خمینی به قم در فروردین ۱۳۴۳ و آغاز دوباره تدریس، اگرچه مثل دوره دو ساله فوق، به‌صورت مرتب در آن درس حضور نمی‌یافت، ولی در مواردی از درس ایشان در مسجد اعظم بهره می‌برد.[۲] با استناد به گزارش فوق می‌توان گفت که او از سال ۱۳۴۰ش و پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی، در درس خارج اصول امام‌خمینی که در مسجد اعظم برگزار می‌شد شرکت می‌کرده است. او پس از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، به فراگیری درس خارج فقه و اصول نزد آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری ادامه داد و بیست سال در آن درس حضور داشت. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی، سیدمحمد محقق داماد یزدی و شیخ حسن فرید اراکی نیز شرکت می‌کرد. مدت سه سال هم در درس فلسفه (اسفار) و تفسیر قرآن علامه طباطبایی حضور می‌یافت.[۳] وی سپس یک دوره درس منظومه ملاهادی سبزواری را در حوزه علمیه قم تدریس کرد و از ۱۳۴۲ش نیز به تدریس تفسیر قرآن در آن حوزه پرداخت.[۴]

فعالیت مبارزاتی

یدالله دوزدوزانی علاوه بر تدریس و تبلیغ، به مبارزه با حکومت پهلوی هم می‌پرداخت. پس از آزادی امام‌خمینی از حبس در تهران در مرداد ۱۳۴۲ش، همراه با جمعی از علمای مبارز تبریز با ارسال پیامی خدمت آیات شریعتمداری و سیدمحمدهادی میلانی، آزادی امام‌خمینی و آیات سیدحسن قمی و بهاءالدین محلاتی را تبریک گفت و پشتیبانی خود را از اقدامات و مبارزات روحانیت اعلام کرد.[۵] سپس با ارسال تلگرافی به امام‌خمینی و سیدحسن قمی، آزادی آنان را تبریک گفت.[۶] او در اسفند ۱۳۴۳ نیز همراه با جمعی از فضلا و محصلان علوم دینی آذربایجانی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت، به فضای سیاسی کشور اعتراض کرد و از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور انتقاد نمود و خواستار بازگرداندن ایشان به کشور شد.[۷]

وی در سال ۱۳۵۳ ش برای تبلیغ دین و پاسخگویی به نیاز نسل جوان، جلسات مذهبی را با شیوه‌ای نوین برای دو بخش بزرگ‌سالان و نوباوگان در تبریز تشکیل داد که از آن جمله می‌توان به جلسات دینی مکتب علی(ع) و جلسات هفتگی برای تربیت دینی نوباوگان هفت تا دوازده ساله در پنجاه مسجد شهر تبریز اشاره کرد. در این جلسات، شرکت‌کنندگان علاوه بر آموزش قرآن، به آموختن احکام و عقاید و سرودهای مذهبی و روش مناظره با مخالفان می‌پرداختند.[۸] در پی حمله عوامل حکومت پهلوی به مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶، همراه با جمعی از استادان حوزه علمیه قم، با صدور اعلامیه‌ای «کشتار بی‌رحمانه مردم تبریز» را محکوم و سپس با اشاره به اقدامات سرکوبگرانه رژیم در سایر شهرها، به‌شدت از دولت انتقاد کردند. آنان همچنین در آن اعلامیه، با اشاره به اهانت روزنامه اطلاعات به امام‌خمینی «مرجع عالی‌قدر و بزرگ شیعه»، آن را محکوم نمودند.[۹] پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به بیت مراجع تقلید در قم (اردیبهشت ۱۳۵۷)، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم با ارسال نامه‌ای به مراجع تقلید، آن اقدام رژیم را محکوم کردند.[۱۰] همچنین در چهلمین روز سرکوب تظاهرات مردم تهران در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، روز ۲۴ مهر ۱۳۵۷ را در اعتراض به حکومت پهلوی و نیز یادبود شهدای آن روز، عزای ملی اعلام کردند.[۱۱] سپس همراه مدرسان حوزه علمیه قم با صدور اعلامیه‌ای حمایت و پشتیبانی خود را از کارکنان صنعت نفت اعلام نمودند.[۱۲]

فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

دوزدوزانی از سال ۱۳۵۸ش تدریس دروس خارج فقه و اصول را در مسجد امام زین‌العابدین(ع) قم آغاز کرد و در سال ۱۳۷۷ش توضیح المسائل خود را منتشر نمود.[۱۳]

دیگر تألیفات او عبارت است از: تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف، تغییر جنسیت آری یا نه؟ (پژوهشی علمی در موضوع تغییر جنسیت و حکم شرعی آن)، ارشاد المؤمنین، حاشیه علی العروة الوثقی، منهاج الصالحین، دروس حول المعاد (از سلسله دروس تفسیر موضوعی قرآن)، دروس حول الموت و الحیاه و البرزخ وأشراط الساعه، دروس حول نزول القرآن، رساله هلالیه، کتاب قصاص، ملحقات توضیح المسائل، مناسک حج تمتع و عمره، استفتائات، تفسیر ترتیبی سوره‌هایی از قرآن، دوره اصول فقه، تقریرات بحث زکات، تقریرات صلات جماعت، تقریرات خمس، تقریرات حلق لحیه و تقریرات مکاسب محرمه.[۱۴]

دوزدوزانی در شهرهای قم، تهران، کرج، تبریز و... به فعالیت‌های عام‌المنفعه می‌پرداخت که بخشی از آنها عبارت‌اند از: احداث مسجد جوادالائمه(ع) در خیابان جیحون تهران (مسجد حاج کاظم فعلی)، بازسازی مسجد تاریخی شصت‌وسه ستون تبریز، تعمیر کتابخانه مدرسه طالبیه تبریز و... . وی همچنین مبلغانی را با هدف آموزش مسائل دینی به روستاییان و جلوگیری از گسترش عقاید منحرفان و غلات به شهرستان کلیبر در استان آذربایجان شرقی و ۵۰۰ روستای اطراف آن اعزام کرد. همچنین مبلغانی را به بخش زاغه در خرم‌آباد و شهرستان هشترود در آذربایجان شرقی و شهرری اعزام می‌نمود.[۱۵] سپس در سال ۱۳۷۵ش با هدف مبارزه با گروه‌هایی چون صوفیه، بهاییت و وهابیت، همراه با دو تن از روحانیان، داود الهامی و محمد مردانی، مؤسسه دفاع از حریم اسلام را تأسیس کرد و کتاب‌های جیبی با محوریت نقد آن جریان‌ها انتشار داد که برخی از آن کتاب‌ها عبارت است از: تصوف از دیدگاه ائمه اطهار، پیدایش تصوف در میان شیعیان، فرقه، دو محور عقاید وهابیان و بهاییت مولود تصوف؛ خرید و توزیع برخی از آثار از دیگر فعالیت‌های آن مؤسسه بود.[۱۶]

ایشان هم‌اکنون از مراجع تقلید صاحب رساله و از مدرسان خارج فقه و اصول در قم است. او که سال‌ها به مقابله با گروهک‌ها و فرقه‌های انحرافی مذهبی می‌پرداخت در ۱۳۹۳ همایشی را با محوریت بررسی افکار داعش (دولت اسلامی عراق و شام) در تهران برگزار کرد.[۱۷]

پانویس

  1. الوانساز خویی، گلشن ابرار، ج۲، ص۵۹-۶۰؛ مقدم، ص۲۸۰-۲۸۱.
  2. «گفتگو با حضرت...»، ص۸.
  3. الوانساز خویی، گلشن ابرار، ج۲، ص۵۹-۶۰؛ مقدم، ص۲۸۰-۲۸۱.
  4. مقدم، ص۲۸۱-۲۸۲.
  5. قیام ۱۵ خرداد به...، ج۷، ص۵۴؛ آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۲۸۱.
  6. قیام پانزده خرداد به روایت...، ج۷، ص۵۵.
  7. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
  8. مقدم، ص۲۸۲-۲۸۳؛ الوانساز خویی، گلشن ابرار، ص۶۰-۶۱.
  9. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۴۸ـ۲۵۱؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۴۸، ص۲۳۶-۲۳۹.
  10. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۹۱ـ۲۹۲ و ۲۹۶ ـ ۲۹۹.
  11. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۰۳ـ۴۰۵.
  12. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۳۳ـ۴۳۵.
  13. مقدم، ص۲۸۳.
  14. الوانساز خویی، گلشن ابرار، ص۶۰.
  15. مقدم، ص۲۸۲-۲۸۳؛ الوانساز خویی، گلشن ابرار، ص۶۰-۶۱.
  16. الوانساز خویی، گلشن ابرار، ص۶۰-۶۲؛ مقدم، ص۲۸۲-۲۸۳.
  17. «مصاحبه اختصاصی حریم امام در مورد گروه جعلی داعش با آیت‌الله‌العظمی دوزدوزانی»، ص۱۸.

منابع

  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • الوانساز خویی، محمد (۱۳۹۴)، گلشن ابرار ویژه استان‌های آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل، به کوشش عبدالصمد جودتی استیار، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم.
  • دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج۵، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • «گفتگو با حضرت آیت‌الله دوزدوزانی: جواهر، امروز هم جواهر است» (۱۳۹۲)، هفته‌نامه حریم امام، شماره ۷۴، ۲۰ تیر.
  • «مصاحبه اختصاصی حریم امام در مورد گروه جعلی داعش با آیت‌الله‌العظمی دوزدوزانی: می‌خواهند با این بی‌حیایی‌ها، دولت اسلامی تشکیل دهند» (۱۳۹۳)، هفته‌نامه حریم امام، شماره ۱۲۳، ۵ تیر.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۴۸: آیت‌الله‌العظمی محمد فاضل لنکرانی (۱۳۹۳)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.