کار و کارگر

از ویکی امام خمینی

کار و کارگر، ارزش کار و جایگاه، حقوق و وظایف کارگران.


کارگران جزء نیروهای اجتماعی‌اند که بر زندگی سیاسی به معنای کلی آن تأثیر می‌گذارند. امام‌خمینی که معتقد بود کارگران از پایه‌های مهم اقتصاد کشورند، عملکرد رژیم پهلوی را موجب ویرانی این جبهه اقتصادی در کشور می‌دانست و از کارگران برای پیوستن به نهضت دعوت می‌کرد. مشارکت سازمان‌یافته کارگران در نهضت اسلامی، به‌ویژه اعتصابات کارگری، انقلاب را وارد مرحلۀ سرنوشت‌سازی کرد.

امام‌خمینی کارگران را مدیران جامعه انسانیت‌ می‌شناخت که ارزش والایی نزد خداوند دارند. ایشان معتقد بود کارگران، جهادگران راه خدا، ستون فقرات کشور و تضمین‌کنندۀ اساس اقتصاد کشورند که برای استقلال و عظمت کشور زحمت می‌کشند؛ ازاین‌رو استمرار پیروزی و ارجمندی ملت نیز در گرو کوشش کارگران و به‌راه‌انداختن چرخ‌های تولید است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی طبق قانون کار، دولت مکلف به ایجاد خدمات بهداشتی و درمانی برای کارگران شد. بیمه‌کردن کارگران و همکاری با تعاونی‌های مسکن برای تأمین سرپناه نیز از وظایف کارفرمایان تعیین شد.

مفهوم‌شناسی

کار به معنای فعل و عمل و کردار[۱] و حرکت یا کیفیتی است که از ذات شخص یا چیزی صادر شود.[۲] این واژه در اصطلاح، تلاش و کوششی انسانی است برای کسب درآمد[۳] و فعالیتی که شخص به‌طور روزانه به آن مشغول است و معمولاً بابت آن حقوق دریافت می‌کند.[۴] کارگر به مفهوم در بندوبست کارها بودن، رنج‌بردن و زحمت‌کشیدن است.[۵]

پیشینه

در ایران پیش از اسلام به‌خصوص از دوره هخامنشیان تا ساسانیان، قواعدی دربارهٔ تقسیم کار و مانند آن در مشاغل دولتی و نیز برخی مشاغل آزاد وجود داشت.[۶] در دوران هخامنشیان، کارگران در کارهای مختلف کشاورزی، کار در معادن و کارهای ساختمانی به‌کار گرفته می‌شدند و دستمزدشان ماهیانه و به شکل پرداخت‌های جنسی (غله، آرد، بره و..) یا پول نقره بود. در این دوران زنان و مردان کارگر در دسته‌های بزرگ چندصد نفری مشغول به کار بودند و هر دسته به چند قسمت کوچک تقسیم می‌شد و در رأس آنها سرکارگران قرار داشتند.[۷] با حضور اسلام اوضاع کسب و کار در ایران رو به بهبودی نهاد؛[۸] ولی پس از روی کارآمدن حکومت‌ها در قرون بعدی در مرکز خلافت اسلامی، کشاورزان، پیشه‌وران و صنعتگران وضعیت خوبی نداشتند. در فاصله قرن‌های چهارم تا ششم هجری، با وجود اقدامات عمرانی و خدماتی در ایران، بردگان که بیشترشان غیر ایرانی و برای کار گماشته شده بودند، وضعیت خوبی نداشتند و حمله مغول سبب شد تا وضعیت کارگران و کشاورزان روزبه‌روز بدتر شود و می‌توان بدترین مقطع زمانی از نظر استثمار کارگران را این دوره نامید.[۹]

ظهور طبقه کارگر، به معنا و مفهوم جدید آن، در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، عمر بسیار کوتاهی دارد و با تأخیر بسیار به سایر طبقات و اقشار جامعه ایران ملحق شده‌است. حضور کارگران نیمه‌ماهر و فنی در عرصه تولید، از سال‌های آخر سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار آغاز شد و با تغییراتی در لایه‌بندی اجتماعی، در عصر سلطنت پهلوی به اوج کمی و کیفی رسید.[۱۰] جنبش کارگری در ایران، تحت تأثیر گسترش روابط با غرب، انقلاب مشروطه و به‌ویژه پیروزی انقلاب اکتبر روسیه ۱۹۱۷م/ ۱۲۹۶ش، پدید آمد و نخستین اتحادیه کارگری ایران، در سال ۱۲۸۵ و با انتشار روزنامه «اتفاق کارگران» آغاز به کار کرد.[۱۱] این اتحادیه‌ها که تا سال ۱۳۰۵ گسترش نسبی و فعالیت محدودی داشتند، با آغاز سلطنت رضاشاه، به کل متوقف شدند.[۱۲]

از سوی دیگر، در جامعه‌شناسی سیاسی، کارگران جزء نیروهای اجتماعی شمرده می‌شوند. نیروهای اجتماعی، مجموعه طبقات و گروه‌هایی هستند که بر روی زندگی سیاسی به معنای کلی آن تأثیر می‌گذارند و ممکن است به شیوه‌ای مستقیم، قدرت سیاسی را در دست بگیرند یا به شیوه‌های مختلف در آن نفوذ کنند.[۱۳] مهم‌ترین ابزارهای کارگران برای تأثیرگذاری بر عرصه اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی مواردی مانند اعتصاب، کم‌کاری و ایجاد خرابکاری در محیط کار. این امور، به‌ویژه در جامعه‌ای که متکی بر نوع خاصی از فعالیت تولید و اقتصادی است، تأثیرات زیادی برجای می‌گذارد که در صورت مدیریت نشدن، خسارات جبران‌ناپذیری برای جامعه ایجاد می‌کند.[۱۴] امام‌خمینی با تفسیری فلسفی و عرفانی از مفهوم کار و کارگر، معتقد بود آنچه بر همه عالم وجود احاطه دارد، کار است؛ خداوند اول مبدأ کارگری است و همه موجودات، جلوه و اثر کار حق‌تعالی هستند؛ این کار به همه موجودات سرایت کرده و تمام ذرات عالم که جلوه اثر و کار حق‌اند، خود نیز هوشیارانه در عالم وجود، منشأ اثر، فعال و کارگرند. هیچ موجودی در این عالم نیست مگر اینکه هم کار در او جلوه دارد هم کارگری.[۱۵] ایشان که این سخنان را به مناسبت روز کارگر مطرح کرده‌است، بر همین مبنا، بحث از کارگران، به معنای مصطلح روز را، بحث در افق بسیار کوچک‌تری از کل عالم وجود ارزیابی کرده و معتقد بود کارگران، مدیران جامعه انسانیت‌اند و از ارزش و احترام بسیاری نزد خداوند، برخوردارند؛ همین ارزش و احترام، برای آنان مسئولیت بزرگی را نیز به همراه خواهد داشت؛ و کارگران می‌توانند عامل رشد و ترقی یا انحطاط و زوال یک کشور باشند.[۱۶]

جایگاه کار و کارگر در اسلام

اسلام آیین کار و تولید است.[۱۷] پاداش و کیفر آخرت نیز نتیجه فعالیت‌های خود فرد است.[۱۸] در روایات اسلامی، کار جزو برترین عبادات[۱۹] و جهاد در راه خدا، بلکه بالاتر از آن[۲۰] معرفی شده‌است و مؤمن دارای حرفه و اشتغال، محبوب خداوند است؛[۲۱] همچنین بیکاری و تن‌پروری و گریز از کار به بهانه‌های مختلف نکوهش شده،[۲۲] بیکاری، عیب[۲۳] و کسی که بار خودش را بر دوش مردم بیندازد، ملعون[۲۴] معرفی شده‌است.

امام‌خمینی در نگاه هستی‌شناسانه و عارفانه، کار را نظیر «وجود» در همه عوالم (ماقبل الطبیعه، طبیعت و مابعدالطبیعه) و مراتب وجود، ساری و جاری و در همه شئون، دخیل می‌دانست و خداوند را سرچشمه کار و کار را عمل خدا می‌شناخت.[۲۵] ایشان با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم،[۲۶] کار را جلوه حق‌تعالی می‌شمرد که در تمام موجودات سرایت کرده و از این‌رو کار و کارکردن را همگامی با ذرات همه عوالم می‌دانست؛[۲۷] همین پیونددادن پایه و ارزش کار با مبدأ آفرینش یعنی حق‌تعالی و با جهان غیب و شهود و طبیعت، برای کار افزون بر ارزش اجتماعی، ارزش ذاتی نیز به ارمغان می‌آورد.[۲۸]

امام‌خمینی همواره همه را به کار با انگیزه الهی دعوت می‌کرد[۲۹] و بهشت و دوزخ را حاصل کار انسان می‌دانست؛ اگر کار انسان صالح و خوب باشد، مبدأ تحقق بهشت و اگر اعمال، غیر صالح و فاسد باشد، مبدأ دوزخ خواهد بود.[۳۰] ایشان با تأسی از پیشوایان اسلام[۳۱] خوب‌کارکردنِ را برای انسان، مسئولیت می‌دانست[۳۲] و کار را باعث سالم‌ماندن مزاج و روح انسان معرفی می‌کرد و بیکاری را عامل افسردگی و بیماری می‌شمرد؛[۳۳] همچنین بر این باور بود که توجه رسول خدا(ص) و بوسه آن حضرت بر دست کارگر و اهتمام ائمه اطهار(ع) به کار، نشانه جایگاه کارگر است[۳۴] و اسلام با احترام ویژه به طبقه کارگر، آنان را برای به دست‌گرفتن سرنوشتشان یاری می‌دهد.[۳۵]

امام‌خمینی، برابر آموزه‌های اسلامی[۳۶] که عرق کارگر را با قطره خون شهید برابر می‌داند، کارگران را جهادگران راه خدا می‌نامید که برای استقلال و عظمت کشور عرق می‌ریزند و زحمت می‌کشند.[۳۷] ایشان معتقد بود اگرچه کارگران طبقه ضعیفی‌اند، اما از حیث ارزش معنوی از سرمایه‌داران بالاتر و بلندمقام‌ترند.[۳۸] کارگران ستون فقرات کشور[۳۹] و تضمین اساس اقتصاد آن هستند[۴۰] و باعث حرکت و چرخش چرخ عظیم جوامع بشری می‌شوند.[۴۱] ایشان رشد و برکات در هر کشوری را محصول کار و تلاش کارگران آن کشور می‌دانست[۴۲] و بر کار گروهی و حفظ نظم در کار تأکید می‌کرد و آبادانی کشور را در گرو انجام درست کارهای محوله[۴۳] و کار گروهی[۴۴] می‌شناخت. ایشان به مانند دیگر فقیهان به بحث دربارهٔ کسب‌های حرام نیز پرداخته‌است. (ببینید: المکاسب المحرمه)

وضع کارگران در رژیم پهلوی

روند رو به رشد صنعتی شدن و مدرنیزاسیون در غرب و توسعه ارتباطات، گرایش به نوسازی را به‌صورت یک نیاز جهانی درآورد. در ایران، تمایل به نوسازی اگرچه در دوران قاجار آغاز شد، اما در دوره پهلوی، به‌ویژه پهلوی دوم تشدید شد. یکی از نیازهای عمده نوسازی در جهان معاصر نیز، ظهور طبقه متوسط جدید یا به تعبیر بسیاری از اندیشمندان، طبقه کارگر است.[۴۵] در پی تشکیل جنبش‌های کارگری در کشورهای جهان، این جنبش، در ایران نیز پابه‌پای مشروطه آغاز شد؛ اما با آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی، به آزادی نهادهای مستقلی مانند مجلس، مطبوعات و اتحادیه‌های کارگری، ضربات زیان‌باری وارد شد و به‌رغم موفقیت‌های اولیه، جنبش کارگری در این دوره متوقف شد. هرچند حکومت پهلوی در کوتاه مدت، جنبش کارگری را تضعیف کرد، اما نادانسته، در درازمدت با مدرنیزه کردن اقتصاد و ایجاد طبقه کارگر صنعتی، به آن کمک کرد.[۴۶]

رضاشاه تمام امکانات مسالمت‌آمیز برای بیان نارضایتی کارگران را از میان برداشت؛ ولی به‌رغم اقدامات سرکوب‌گرانه دولت، کارگران کاملاً سرکوب نشدند و در دوره دیکتاتوری وی، چند اعتصاب کارگری بزرگ به وقوع پیوست که اعتصاب بزرگ کارگران در سال ۱۳۰۹، اعتصاب کارگران راه‌آهن در مازندران و اعتصاب کارگران کارخانه وطن در اصفهان در سال ۱۳۱۰، از آن جمله است.[۴۷] در سال ۱۳۲۰ و با آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی بار دیگر احزاب و اتحادیه‌های کارگری تشکیل شدند که مهم‌ترین آنها حزب توده و شورای مرکزی بود. پس از تبعید رضاشاه، زمینه مساعدی برای تحول در روابط کارگری در ایران فراهم آمد، ولی دستگاه اجرایی همچنان از رشد نهادهای مستقل کارگری و بالا رفتن توان چانه‌زنی کارگران وحشت داشت.[۴۸]

در طول ۳۷ سال سلطنت محمدرضا پهلوی، تعداد کارگران ایران، به پنج برابر افزایش یافت؛ در حالی‌که در بخش خدمات و صنعت، تعداد کارگران روزبه‌روز افزایش می‌یافت، از شاغلان بخش کشاورزی کاسته می‌شد. در این دوره همچنین نرخ افزایش تعداد کارکنان زن، چندین بار بیشتر از نرخ افزایش تعداد کارکنان مرد بود.[۴۹] محمدرضا پهلوی به پیروی از سیاست اقتصاد سرمایه‌داری و برای مبارزه با خطر گسترش مارکسیسم و نیز جذب کارگران و طبقات پایین جامعه، تلاش کرد اصلاحاتی در کشور انجام دهد؛[۵۰] اصلاحاتی که به نام اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، با تبلیغات و سروصدای زیاد انجام شد. (ببینید: اصلاحات ارضی و انقلاب سفید)

بند ۴ از اصول انقلاب سفید، یعنی سهیم‌کردن کارگران در منافع کارگاه‌های تولیدی و صنعتی، کارفرمایان را مکلف می‌کرد تا خرداد ۱۳۴۲، از راه پیمان‌های دسته‌جمعی برای افزایش درآمد کارگران اقدام کنند.[۵۱] همچنین تأمین امکان فروش سهام واحدهای بزرگ صنعتی به کارگران، یکی از اصولی بود که بعدها به اصول انقلاب سفید اضافه شد؛[۵۲] اما بر اساس آمار تنها بخش ناچیزی از کارگران مشمول طرح‌های اصلاحی انقلاب سفید شدند و این طرح بیشتر حالت عوام‌فریبانه داشت.[۵۳] آنچه در عمل رخ داد، سیاست‌های نادرست اقتصادی بود که به افزایش شکاف طبقاتی و نامتعادل شدن اقتصاد منجر شد و برنامه‌هایی مانند سهیم‌کردن کارگران در سود سهام موسسات و کارخانه‌ها، برخلاف پیگیری پرسروصدای تبلیغاتی، به هدف‌های اعلام‌شده نرسید و نابرابری اجتماعی، روند صعودی یافت.[۵۴]

رژیم پهلوی در اجرای برنامه توسعه اقتصادی با مشکلات بسیاری، به‌ویژه در چگونگی برخورد با طبقه کارگر روبه‌رو بود. از یک سو با خفقان حاکم از فعالیت سازمان‌یافته آنان جلوگیری می‌کرد و از سوی دیگر، برای به دست آوردن حداقل همکاری بخشی از کارگران، اتحادیه‌های کارگری قابل کنترلی ایجاد کرد. دولت با احتیاط فعالیت کارگران را در اتحادیه‌ها و شوراهای کارگری کارخانه‌های بزرگ و برخی از کارگاه‌های کوچک، تا اوایل دهه ۱۳۴۰ تحمل کرد؛ اما از این تاریخ به بعد با یورش ارتجاعی به سازمان‌ها و نهادهای مشارکت قانونی به عمر این نوع سازمان‌ها خاتمه داد.[۵۵] پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تحکیم پایه‌های قدرت محمدرضا پهلوی، روابط دولت و کارفرمایان و کارگران، دوباره به همان صورتی درآمد که در حکومت رضاشاه بود. از این زمان تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اگرچه گاه برخی شرایط، زمینه آزادی عمل محدود برای کارگران فراهم کرد؛ اما در مجموع جنبش کارگری در ایران عملاً فعالیت و حضور چندانی نداشت و همواره توسط رژیم سرکوب می‌شد.[۵۶]

امام‌خمینی که پایه و اساس یک کشور و اقتصاد آن را، کارگران و کشاورزان آن کشور می‌دانست، معتقد بود در دوره پهلوی، این دو جبهه اقتصادی، ویران شد و به جز نابودی کشاورزی و وابسته شدن کشور، کار کارگران هم در خدمت غیر قرار گرفت و زندگی‌شان مختل شد.[۵۷] ایشان اقدامات محمدرضا پهلوی به بهانه بهترکردن اوضاع را، با نتیجه عکس تحلیل می‌کرد و بر این باور بود که اصلاحات ارضی وسیله‌ای برای ایجاد فقر روزافزون روستاییان، مهاجرت آنان به شهرها و سوء استفاده پهلوی از نیروی کار فراوان و ارزان در شهرها شد[۵۸] و هر گونه اعتراض از سوی کارگران برای گرفتن حق خود از کارخانه‌داران نیز با سرکوبی شدید روبه‌رو بود.[۵۹]

به اعتقاد امام‌خمینی قشر کارگر در رژیم پهلوی، وضعیت خوبی نداشت و این در حالی بود که حکومت می‌توانست با صرف بودجه اندکی از درآمد کشور از مشکلات کارگران بکاهد.[۶۰] در این دوران، از یک طرف رژیم با ایجاد وضعیت بد معیشتی، زمینه به‌وجودآمدن مفاسد را فراهم کرده بود[۶۱] و از طرف دیگر با اجازه حضور به مستشاران خارجی در کشور، در صدد بود ایران و اسلام را در تربیت متخصص، عاجز و نالایق معرفی و کشور و مردم را به غرب سرمایه‌دار یا شرق کمونیست وابسته کند.[۶۲] با وجود تلاش شبانه‌روزی کارگران، آنان از حداقل امکانات برای زندگی بی‌بهره بودند و نتیجه تلاش آنان تنها به افزایش درآمد معدودی از افراد منجر می‌شد[۶۳] و کارگران با دستمزد ناچیز در خدمت صنایع مونتاژ با سرمایه‌های خارجی بودند.[۶۴] ایشان وعده‌های پهلوی به طبقه کارگر را پوچ و اصلاحات شاهانه را شکست‌خورده می‌دانست و بر همین اساس از همه اقشار مردم، به‌ویژه کارگران دعوت می‌کرد تا به نهضت اسلامی بپیوندند.[۶۵]

نقش کارگران در انقلاب اسلامی

مجموعه‌ای از عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سبب شد تا نارضایتی از وضع موجود و تلاش برای تغییر آن در میان کارگران ایران نیز به عنوان یکی از نیروهای مهم اجتماعی عصر پهلوی شکل بگیرد و عواملی مانند ساختار استبدادی رژیم پهلوی، اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی، عدم مشارکت سیاسی، توجه‌نکردن به فرهنگ عمومی کارگران و انجام اقداماتی که با عقاید و باورهای سنتی جامعه کارگری ایران در تعارض بود، شرایطی فراهم کرد که هم‌زمان با اجرای فضای باز سیاسی در سال ۱۳۵۶، به بروز ناآرامی‌های سیاسی انجامید.[۶۶] هم‌پای این عوامل، رهبری امام‌خمینی و بهره‌گیری مناسب از شرایط برای آگاهی‌بخشی به طبقات مختلف ازجمله طبقه کارگر، نقش مهمی در خیزش عمومی گروه‌های مختلف مردم داشت.[۶۷]

فعالیت سازمان‌یافته کارگران به‌مثابه نیرویی سرنوشت‌ساز در واپسین ماه‌های نهضت اسلامی، دوباره آغاز شد. با ورود طبقه کارگر به‌ویژه کارگران بخش صنایع در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ به مبارزه، نهضت اسلامی وارد مرحله جدید و سرنوشت‌سازی شد. اعتصابات سراسری کارگری که با اعتصاب کارگران شرکت نفت به اوج رسید و همبستگی کارگران با نیروهای انقلابی، همچنین پیروی از رهبری، سازمان‌یافتگی و مبارزه‌جویی کارگران علیه دولت، بدون تردید نقش تعیین‌کننده‌ای در سقوط رژیم پهلوی ایفا کرد.[۶۸] امام‌خمینی بارها با اشاره به حضور کارگران در کنار اقشار دیگر در نهضت اسلامی، این همدلی سراسری را موجب پیروزی قطعی می‌شمرد.[۶۹] ایشان با پشتیبانی قاطع از اعتصابات کارگری و تأکید به ضرورت ادامه آن، از مردم می‌خواست تا با حمایت از این اعتصابات و کمک مالی به کسانی که از این اعتصابات زیان دیده‌اند، به ادامه آن کمک کنند.[۷۰] (ببینید: اعتصاب و اعتصاب کارکنان صنعت نفت)

در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از فرمان امام‌خمینی برای رفع اعتصاب‌هایی که ادامه آن برای عموم مردم مشکلاتی را در پی داشت، کمیته‌ای برای رسیدگی به مشکلات کارگران و رفع موانع بازگشایی کارخانه‌ها تشکیل شد[۷۱] و با وجود چالش‌های پیش رو، برای تأمین منافع کارگران، در مواردی چون تشکیل کمیته ویژه، اجرای طرح وام بیکاری، افزایش حداقل دستمزد، اجرای طرح پرداختِ پاداشِ افزایش تولید، اجرای طرح آماری «بررسی مسائل کلی نیروی انسانی و اشتغال»، تهیه پیش‌نویس قانون جدید کار و تشکیل هیئت عالی حل اختلاف، نتایج نسبی حاصل شد.[۷۲]

با پیروزی انقلاب، کمیته‌های کارگری کارگران، تشکیل شد و سپس به شوراهای کارگری تبدیل شد. فعالیت این شوراها عمدتاً صنفی بود و دولت برای پیشگیری از ورود جریان‌های چپ به این شوراها، اقدامات مؤثری کرد که از آن جمله تشکیل شوراهای اسلامی به جای شوراهای کارگری بود.[۷۳] امام‌خمینی با دعوت از همه گروه‌های مردم، ازجمله کارگران، برای تلاشی سخت و ساختن و آباد کردن ویرانی‌های کشور پس از پیروزی انقلاب،[۷۴] به کارگران هشدار می‌داد تا در برابر گروه‌های سوسیالیستی و کمونیستی که با شعار حمایت از خلق و کارگران، قصد ایجاد آشوب و تفرقه دارند، هوشیار و شکیبا باشند و توطئه آنان را خنثی کنند و بدانند که توده حقیقی و واقعی ملت، کارگران و زحمتکشان هستند و دولت بیش و پیش از همه در پی رفع مشکلات آنان است.[۷۵] ایشان این گروه‌ها را که با شعار حمایت از خلق و کارگران، اغتشاش ایجاد می‌کردند، وابسته به قدرت‌های خارجی و دشمنان خلق و خالق می‌دانست[۷۶] که به سبب تأثیر مهم قشر کارگر در جامعه، در صدد سوء استفاده از آنان و تشویق آنها به کم‌کاری و اعتصاب‌اند.[۷۷]

به باور امام‌خمینی مفهوم کارگر، به یک جنبش یا گروه خاص محدود نمی‌شود[۷۸] و ادعای این گروه‌های منحرف، از حقوق کارگر، یک توطئه استعماری و برای بازداشتن ملت از کار مثبت بود.[۷۹] ایشان ایجاد اخلال میان کارگران را به اسم «کمونیست»، «مارکسیست» و «توده»، محکوم می‌کرد[۸۰] و از قشر کارگر می‌خواست با هوشیاری در برابر آنان مقاومت کنند تا آمال شرق و غرب برای ورود دوباره در ایران برآورده نشود.[۸۱]

قانون کار

در عهد قاجار و با ظهور نهضت مشروطه‌خواهی و برقراری دموکراسی نسبی در ایران، مقررات مفیدی در زمینه مسائل اجتماعی وضع شد.[۸۲] در دوران پهلوی از سال ۱۳۰۴ با ورود صنایع جدید، وضعیت اقتصادی ایران تغییر کرد.[۸۳] نخستین مقررات و آئین‌نامه در حمایت و بهبود شرایط صنف قالیبافی در کرمان و بلوچستان بود. این آئین‌نامه در سال ۱۳۰۲ از طرف والی ایالت کرمان و بلوچستان صادر شد.[۸۴] در سال ۱۳۰۷ مقررات قانون مدنی ایران به عنوان نخستین منبع قانونیِ روابط کار، بر اساس قواعد حقوق اسلام تدوین و تصویب شد.[۸۵] سه سال بعد و با توسعه نسبی صنایع جدید در ایران، برخی از مقررات مربوط به کار و بیمه‌های اجتماعی به تصویب رسید و در سال‌های ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۳ با توسعه صنایع و عرصه کار، این مقررات کامل شد.[۸۶] در سال ۱۳۲۵ زمانی که وزارت کار تأسیس شد، حمایت از حقوق کار و کارگر رسمیت بیشتری یافت و نخستین قانون کار ایران در همان سال به تصویب رسید.[۸۷] دولت منوچهر اقبال، در سال ۱۳۳۷ قانون جدید کار را به مجلس فرستاد و پس از تصویب، این قانون جایگزین قانون قبلی شد؛ ولی این قانون پاسخگوی نیازهای آن روزهای کارگران و بازار کار نبود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم اهداف، وظایف و ساختار سازمانی وزارت کار، شکل تازه‌تری به خود گرفت.[۸۸]

به دلایل مختلفی تدوین مقررات جدید کار پس از پیروزی انقلاب، ضروری می‌نمود؛ از این‌رو در سال ۱۳۵۸، تلاش‌هایی برای تنظیم پیش‌نویس قانون کار آغاز شد. احمد توکلی وزیر وقت کار، برای تهیه و تدوین پیش‌نویس قانون کار و نیز انطباق آن با فقه اسلامی از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم کمک خواست و جامعه مدرسین هم گروهی را برای شرکت در جلسات مشترک مشخص کرد.[۸۹] این پیش‌نویس که با تکیه بر فقه سنتی و اسلام رساله‌ای تنظیم شده بود، با مخالفت دولت روبه‌رو شد. مخالفان طرح بر این باور بودند که در این پیش‌نویس، هیچ توجهی به تغییرات روابط کار در عصر حاضر نشده‌است و تنها به قواعد فقهی و حقوق خصوصی و ضوابط حاکم بر بخش «الاجاره» در فقه توجه شده و به همین سبب هیچ‌گونه مقررات الزامی دربارهٔ حداکثر ساعات کار، حداقل مزد، مرخصی استحقاقی، شرایط کار نوجوانان و زنان، در آن وجود ندارد و همه موارد به توافق کارگر و کارفرما وانهاده شده‌است.[۹۰] هیئت دولت، پس از بررسی موضوع، تصمیم گرفت اصلاح و تکمیل پیش‌نویس قانون کار را به گروهی هشت‌نفره از وزرا واگذار کند که به گونه‌ای با مسئله کارگری مربوط هستند و با فقه و حقوق اسلامی نیز آشنایی عمیق‌تری دارند.[۹۱]

نخستین پیش‌نویس قانون کار از سوی وزیر وقت کار و امور اجتماعی در اول دی‌ماه ۱۳۶۱ منتشر شد.[۹۲] این پیش‌نویس هم باعث چالش‌های مختلف فکری بین گروه‌های اسلام‌گرا در مجلس و دولت و شورای نگهبان شد.[۹۳] سرانجام پس از یک سال بحث و بررسی، پیش‌نویس جدید قانون کار در بهمن ۱۳۶۲ منتشر شد.[۹۴] در پیش‌نویس دوم قانون کار، تفکر مبتنی بر حقوق خصوصی تا حد زیادی تعدیل شده بود و تدوین‌کنندگان آن، برخلاف پیش‌نویس اول، به وضع مقررات الزامی دربارهٔ مواردی مانند بیمه، مرخصی کارگران، حداکثر ساعات کار، حداقل مزد و سایر مواردی که حقوق کارگران را در مقابل کارفرمایان تضمین می‌کرد، پرداخته بودند[۹۵]

این پیش‌نویس در اردیبهشت ۱۳۶۴، برای تصویب تحویل مجلس شورای اسلامی شد و پس از دو سال بحث و بررسی در کمیسیون‌های تخصصی مجلس، سرانجام در آبان ۱۳۶۶ به تصویب نمایندگان مجلس رسید و برای اظهارنظر شورای نگهبان فرستاده شد؛[۹۶] اما شورای نگهبان، ماده نخست این مصوبه مجلس را، که در آن تمام کارگران، کارگاه‌ها، مؤسسات تولیدی، صنعتی و خدماتی و کشاورزی که به هر گونه از امکانات دولتی مانند ارز، انرژی، مواد اولیه و اعتبارات بانکی استفاده می‌کنند، مکلف به پیروی از مقررات قانون کار شده بودند، رد کرد. این شورا اکثر مواد این مصوبه را از آن جهت که برای کارفرمایان تعهدات و الزاماتی خارج از قرارداد منعقدشده میان کارفرما و کارگر ایجاد می‌کند، خلاف شرع دانسته و خواستار اصلاح آن‌ها شد.[۹۷] در همان روزهایی که لایحه در شورای نگهبان، بررسی می‌شد، ابوالقاسم سرحدی‌زاده وزیر وقت کار و امور اجتماعی، از امام‌خمینی استفسار کرد که آیا دولت می‌تواند برای واحدهایی که از امکانات و خدمات دولتی و عمومی مانند آب، برق، تلفن و سوخت، ارز، مواد اولیه، بندر، جاده، اسکله، سیستم اداری، سیستم بانکی، به نحوی از انحا استفاده می‌کنند، اعم از اینکه این استفاده در گذشته باشد یا حال، در ازای این استفاده شروطی الزامی مقرر کند؟ ایشان در پاسخ به دولت اجازه داد در هر دو صورت، چه گذشته و چه حال، شروط الزامی داشته باشد.[۹۸] ولی فتوای امام‌خمینی نتوانست تغییری در نظر شورای نگهبان به وجود آورد[۹۹] و حتی زمانی که ایشان در پاسخ به نامه لطف‌الله صافی گلپایگانی، دبیر وقت شورای نگهبان، بار دیگر بر نظر پیشین خود تأکید کرد،[۱۰۰] در نظر شورا تغییری به وجود نیامد و این شورا همچنان بر نظر خود که مبتنی بر خصوصی‌بودن روابط کار و در نتیجه عدم جواز مداخله دولت در این روابط بود، پافشاری کرد.[۱۰۱]

سرانجام قانون کار که سال‌ها در کش و قوس فروع و ادله و درگیرودار دستگاه‌ها و نهادهای قانون‌گذاری کشور، حل‌نشده باقی مانده بود، ذیل عنوان قطعی «ضرورت» و با دخالت مستقیم امام‌خمینی به عنوان ولی فقیه و فصل‌الخطاب از بُن‌بست درآمد[۱۰۲] و در مسیر تصویب قانونی قرار گرفت. با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام در بهمن ۱۳۶۶، لایحه قانون کار به مجمع مزبور فرستاده شد و این مجمع نیز در ۲۹ آبان ۱۳۶۹، با اصلاح و تقسیم، این لایحه را به تصویب رساند.[۱۰۳]

وظایف حکومت اسلامی

امام‌خمینی اسلام را حامی حقوق کارگران[۱۰۴] و دولت اسلامی را دولت محرومان[۱۰۵] می‌دانست و خود نیز همواره مشکلات طبقه کارگر را در نظر داشت.[۱۰۶] ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستور رسیدگی سریع به وضع کارگران را صادر کرد[۱۰۷] و آن را بر مسئولان، امری لازم شمرد.[۱۰۸] از نگاه ایشان فراهم‌سازی اسباب کار و تولید و راه‌اندازی کارخانه‌ها،[۱۰۹] بر اساس قوانین عادلانه و منصفانه اسلامی[۱۱۰] و رسیدن به خودکفایی[۱۱۱] و تأمین کار و مسکن برای محرومان و رفاه عمومی برای همه اقشار،[۱۱۲] به‌طور عادلانه و فراگیر ازجمله وظایف دولت اسلامی است.[۱۱۳]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی طبق قانون کار در جمهوری اسلامی، دولت مکلف به ایجاد خدمات بهداشتی و درمانی برای کارگران و خانواده‌های آنان شد[۱۱۴] و کارفرمایان مکلف به بیمه‌کردن کارگران،[۱۱۵] همکاری با تعاونی‌های مسکن برای تأمین سرپناه برای کارگرانِ بی‌مسکن شدند.[۱۱۶] همچنین بر اساس این قانون اجازه تأسیس انجمن‌های اسلامی[۱۱۷] و ایجاد شرکت‌های تعاونی به کارگران داده شد.[۱۱۸] زنان نیز مورد حمایت قرار گرفته‌اند و ازجمله در ماده ۷۵ قانون کار از اشتغال به کارهای سخت و زیان‌آور بازداشته شده‌اند و در ماده ۷۶ مرخصی ویژه‌ای برای دوران بارداری و زایمان آنان منظور شده‌است.

امام‌خمینی معتقد بود در مقابل ارزش بسیاری که اسلام برای کارگران قائل شده، دو بلوک شرق و غرب، ارزش انسانی این قشر را فراموش کرده‌اند و با اینکه ادعای حمایت از کارگران را دارند و شعار می‌دهند، آنان را ابزار منافع خویش قرار داده‌اند و با کارگران برخورد غیرانسانی می‌کنند؛[۱۱۹] به همین دلیل دربارهٔ روز یازدهم اردیبهشت (یکم مِی میلادی)، که روز جهانی کار و کارگر نام‌گذاری شده‌است، ضمن بزرگداشت این روز، سرتاسر عالم را عرصه کار و تلاش کارگر شمرده و با توجه به جایگاه، شأن و مجاهدت کارگران،[۱۲۰] هر روز را روز کارگر می‌دانست و معتقد بود اختصاص یک روز به نام کارگر، حق کارگران را ادا نمی‌کند.[۱۲۱] ایشان روز کارگر را در یک معنا روز همه ملت می‌دانست؛ زیرا کار به جنسیت و صنف خاص اختصاص ندارد.[۱۲۲] روز کارگر در نگاه ایشان روز خلع سلاح و دفن سلطه ابرقدرت‌ها است[۱۲۳] و استمرار پیروزی انقلاب و ارجمندی ملت، در گرو کار و کوشش کارگران و به‌راه‌انداختن چرخ‌های تولید مملکت است.[۱۲۴]

سیره عملی امام‌خمینی

امام‌خمینی از نظر سلوک عملی نیز توجه زیادی به قشر کارگر داشت و با گشاده‌رویی و محبت با آنان صحبت می‌کرد.[۱۲۵] در این راستا و افزون بر نگاه فقهی ایشان در حمایت از حقوق کارگران در قانون کار، توجه ایشان به خواسته‌های کارگران و فرمان تشکیل کمیته برای رسیدگی به امور مربوط به آنان،[۱۲۶] سخنرانی در دیدار با کارگران[۱۲۷] و فرستادن پیام تبریک به مناسبت روز کارگر[۱۲۸] قابل توجه است؛ همچنین فرق‌نگذاشتن میان کارگران خانه با فرزندان خود، تعارف و تقسیم غذای خود با آنان، احوال‌پرسی از آنان و جویاشدن شرایط کاری آنان،[۱۲۹] پیگیری حال خدمه‌ای که بیمار می‌شدند و اصرار بر پیگیری مداوای آنان،[۱۳۰] حتی تقسیم میوه‌های باغچه میان کارگران،[۱۳۱] قبول درخواست دیدار با کارگرانی که برای انجام کارهای موقت (مانند رنگ‌کاری) به خانه ایشان می‌آمدند،[۱۳۲] فرستادن آنان به مرخصی برای رسیدن به امور شخصی[۱۳۳] و قراردادن امکانات رفاهی برای آنان[۱۳۴] ازجمله نکاتی است که دربارهٔ رفتار امام‌خمینی با کارگران داخل خانه ایشان نقل شده‌است.

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۵۸۱۷.
  2. توحیدی، المقابسات‏، ۲۸۰.
  3. صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۵۲۶.
  4. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۶۴۱.
  5. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۵۸۴۴.
  6. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۳–۸.
  7. گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ۸۸.
  8. مطهری، ‏مجموعه آثار استاد شهید مطهری‏، ۱۴/۱۴۳–۱۴۵.
  9. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۴–۵.
  10. ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (۱۳۲۰–۱۳۵۷)، ۱۴۳.
  11. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۶۰.
  12. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۶۳.
  13. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۴۹–۵۰.
  14. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۵۲.
  15. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۲–۱۷۳.
  16. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۳–۱۷۵.
  17. نجم، ۳۹؛ ← مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۲/۸۶.
  18. جاثیه، ۲۲.
  19. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۷/۲۴.
  20. کلینی، الکافی، ۵/۸۸.
  21. کلینی، الکافی، ۵/۱۱۳.
  22. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۷/۲۴ و ۵۷–۶۱؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۳/۸۶.
  23. کلینی، الکافی، ۵/۸۴.
  24. کلینی، الکافی، ۴/۱۲.
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۱–۱۷۳.
  26. اسراء، ۴۴.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۷/۱۷۱–۱۷۴.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۱–۱۷۳.
  29. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۱ و ۵۲؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۱۹؛ امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱/۲۷۴.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۲.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۳ و ۲۰/۴۹۵.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۴۵؛ ۹/۱۹ و ۱۰/۳۳۲.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۶/۲۳۴.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۶/۲۳۴–۲۳۵.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۶/۳۸۱.
  36. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۷/۶۷.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۹ و ۱۶/۲۳۶.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۷/۳۳۵.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۸.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۶.
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۴.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۴.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۴۵؛ ۱۲/۷۷؛ ۱۳/۴۱ و ۱۴/۴۶.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۹۸.
  45. عیوضی، طبقات اجتماعی و رژیم شاه، ۱۴۱ و ۱۴۳–۱۴۹.
  46. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۶۰ و ۶۳–۶۴.
  47. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۶۴.
  48. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۶۵.
  49. ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (۱۳۲۰–۱۳۵۷)، ۱۴۳.
  50. هلیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران، ۱۱۲–۱۱۴.
  51. پهلوی، مجموعه آثار شاه (تألیفات، نطق‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی)، ۱/۷۸۰–۷۸۱.
  52. ثابتی، در دامگه حادثه (گفتگو با پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی ساواک، دربارهٔ علل فروپاشی حکومت شاهنشاهی)، ۱۳۵.
  53. افراسیابی، ایران و تاریخ، ۲۰۲–۲۰۷.
  54. نجاتی، تاریخ بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۳۴۵–۳۴۸ و ۲/۳۹.
  55. ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (۱۳۲۰–۱۳۵۷)، ۱۴۷.
  56. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۶۶–۶۷.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۶.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۸.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۹.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۹۸.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۷۰.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۴/۳۵۸.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۳۵.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۰.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۳/۷۳–۷۵.
  66. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۱۵۵–۱۶۰.
  67. عیوضی و رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، ۲۱۰.
  68. ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (۱۳۲۰–۱۳۵۷)، ۱۴۷.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۳/۷۵، ۳۱۶ و ۴۴۲؛ ۵/۷۷ و ۳۳۱ و ۶/۱۴۹.
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۰، ۳۶۷ و ۴۹۸ و ۵/۳۰۲ و ۴۵۰.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۷۱.
  72. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۱۵۳–۱۵۵.
  73. بحرانی، ۳۲۴.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۵۵ و ۲۷۰.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۲، ۳۱۲، ۳۹۰ و ۳۹۷ و ۷/۱۸، ۲۴، ۶۳، ۸۱ و ۱۵۰.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۰۶، ۴۱۹ و ۱۴/۳۲۶.
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۴/۳۲۸–۳۲۹.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۴.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۷/۶۳.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۸/۱۳۷–۱۳۸.
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۸–۳۳۲.
  82. مؤسسه کار و تأمین اجتماعی، ۶۳–۱۶۰.
  83. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۹.
  84. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۱۰.
  85. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۱۱.
  86. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۱۳–۱۶.
  87. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۱۶–۲۴.
  88. هرمزی و دیگران، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، ۱۴۱.
  89. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۶.
  90. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۶.
  91. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۸–۲۸۹؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۱/۹/۱۳۶۱.
  92. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱/۱۰/۱۳۶۱.
  93. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۵.
  94. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۶/۱۱/۱۳۶۲؛ صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۹.
  95. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۶/۱۱/۱۳۶۲؛ صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۹.
  96. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۹.
  97. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۸۹–۲۹۰.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۰.
  99. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۹۰.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۴–۴۳۵.
  101. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۲۹۰.
  102. مرتضوی، امام و تصحیح اندیشه‌ها، ۲۵؛ مرتضوی، عدالت اجتماعی، ۲۶–۲۷.
  103. صالح، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، ۲/۳۹۱؛ رنجبری، حقوق کار به ضمیمه قانون کار جمهوری اسلامی ایران، ۲۰۴.
  104. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۲ و ۷/۱۴، ۱۷۵.
  105. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۹/۳۴.
  106. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۶/۳۹۷–۳۹۸.
  107. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۷۱ و ۳۸۰.
  108. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۷/۳۳۵ و ‏۱۸/۲۵۸–۲۵۹.
  109. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۰ و ۱۲/۲۰۵.
  110. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۱۴–۳۱۵.
  111. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۵.
  112. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۶/۵۱۹.
  113. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۷/۲۷ و ۸/۲۲۸.
  114. قانون کار، فصل۸، ماده ۱۴۷.
  115. قانون کار، فصل۸، ماده ۱۴۸.
  116. قانون کار، فصل۸، ماده ۱۴۹.
  117. قانون کار، فصل ۶، ماده ۱۳۰.
  118. قانون کار، فصل۶، ماده ۱۳۲.
  119. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۶/۲۳۸–۲۳۹.
  120. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۱–۱۷۶؛ ۱۴/۳۲۸ و ۱۶/۲۳۷–۲۳۹.
  121. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۱.
  122. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۴ و ‏۱۶/۲۳۲.
  123. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۵.
  124. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۱–۱۷۴ و ۱۲/۲۶۴–۲۶۵.
  125. افسریان، مصاحبه، ۲/۳۵.
  126. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۷۱ و ۳۸۰.
  127. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۶، ۱۴۴، ۳۰۳ و ۸/۲۸۶.
  128. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۴.
  129. بافقی، مصاحبه، ۲/۷۵.
  130. بافقی، مصاحبه، ۲/۷۹.
  131. جعفری، مصاحبه، ۲/۱۲۷.
  132. جعفری، مصاحبه، ۲/۱۲۷–۱۲۸.
  133. خادم نجفی، مصاحبه، ۲/۱۹۲.
  134. خادم نجفی، مصاحبه، ۲/۱۹۴.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ازغندی، سیدعلیرضا، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (۱۳۲۰–۱۳۵۷)، تهران، سمت، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • افراسیابی، بهرام، ایران و تاریخ، تهران، علم، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
  • افسریان، هانی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • بافقی، ربابه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • بحرانی، محمدحسین، طبقه متوسط و تحولات سیاسی در ایران معاصر (۱۳۲۰–۱۳۸۰)، تهران، نشر آگاه، چاپ سوم، ۱۳۹۵ش.
  • پهلوی، محمد رضا، مجموعه آثار شاه (تألیفات، نطق‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی)، تهران، کتابخانه پهلوی.
  • کیهان، چاپ دوم، ۱۳۴۸ش.
  • توحیدی، ابوحیان، المقابسات‏، تحقیق از حسن السندوبی‏، مصر، المکتبة البحاریه، چاپ اول، ۱۹۲۹م.
  • ثابتی، پرویز، در دامگه حادثه (گفتگو با پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی ساواک، دربارهٔ علل فروپاشی حکومت شاهنشاهی)، گفتگو از عرفان قانعی‌فرد، لس‌آنجلس، شرکت کتاب، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • جعفری، عیسی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۱/۹/۱۳۶۱، ۱/۱۰/۱۳۶۱، ۲۶/۱۱/۱۳۶۲ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • خادم نجفی، ابراهیم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رنجبری، ابوالفضل، حقوق کار به ضمیمه قانون کار جمهوری اسلامی ایران، تهران، مجد، چاپ چهاردهم، ۱۳۹۳ش.
  • صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوز علمیه قم، از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • عیوضی، محمدرحیم، طبقات اجتماعی و رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • عیوضی، محمدرحیم و ملیحه رمضانی، نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
  • قانون کار جمهوری اسلامی، ناشر مؤسسه کار و تأمین اجتماعی، ۱۳۹۳ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گرانتوسکی، ا ـ آ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، پویش، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
  • مؤسسه کار و تأمین اجتماعی، تاریخ و شرایط کار در ایران از عهد باستان تا کنون، تهران، چاپ اول، ۱۳۵۰ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مرتضوی، سیدضیاء، امام و تصحیح اندیشه‌ها، روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه دومین سالگرد رحلت حضرت امام‌خمینی، خرداد ۱۳۷۰ش.
  • مرتضوی، سیدضیاء، عدالت اجتماعی در مصاف با اسلام آمریکایی، روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه هفتمین سالگرد ارتحال حضرت امام‌خمینی، خرداد ۱۳۷۵ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری‏، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و شش، ۱۳۸۵ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • هرمزی، فاطمه و فاطمه حاجیها و فروغ حریریان، سیر تطور مقررات و سازمان اجرایی کار در ایران، تهران، مؤسسه کار و تأمین اجتماعی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • هلیدی، فرد، دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران، ترجمه فضل‌الله نیک‌آیین، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.

پیوند به بیرون