محمد فاضل لنکرانی، شاگرد امامخمینی، نماینده مجلس خبرگان رهبری و رئیس شورای مدیریت حوزه علمیه قم.
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | محمد موحّدی |
تاریخ تولد | سال ۱۳۱۰ش |
زادگاه | قم |
تاریخ وفات | ۲۶ خرداد ۱۳۸۶ش |
محل دفن | حرم حضرت معصومه(س) |
شهر وفات | قم |
اطلاعات علمی | |
استادان | مرتضی حائری یزدی • سید حسین بروجردی • امامخمینی • سید محمدحسین طباطبائی |
تألیفات | تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله • اُصول الشیعة لاستنباط أحکام الشریعة • توضیح المسائل و… |
سایر | شاگرد امامخمینی، |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | نماینده مجلس خبرگان رهبری و رئیس شورای مدیریت حوزه علمیه قم، مبارزه علیه حکومت پهلوی • عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم |
اجتماعی | تأسیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) |
محمد موحّدی معروف به فاضل لنکرانی در سال ۱۳۱۰ در قم به دنیا آمد و پس از فراگیری دروس دوره ابتدائی، در سیزدهسالگی تحصیلات حوزوی را آغاز کرد و در نوزدهسالگی در درس خارج سیدحسین بروجردی حاضر شد.
او نه سال از درسهای خارج فقه و اصول امامخمینی بهره برد و تفسیر و معارف الهی را از دروس سیدحسین طباطبائی استفاده کرد. فاضل لنکرانی از اساتید برجسته سطوح عالیه بوده و به مدت سه دهه به تدریس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم اشتغال داشته است. او که دوست و هم مباحثه سیدمصطفی خمینی بوده و پدر او هم ارتباط خانوادگی با امامخمینی داشته، پیش از شرکت در درس ایشان؛ از علاقهمندان ایشان بوده و با آغاز نهضت از یارانشان و فعالان در مبارزه بوده است. امضای او در اعلامیههای فراوانی در حمایت و همراهی با امامخمینی دیده میشود. او از حامیان و مروجان مرجعیت امامخمینی بوده و در دفاع از مقام علمی ایشان از تبعیدگاه یزد شروع به شرح استدلالی تحریرالوسیله با نام «تفصیلالشریعه فی شرح تحریر الوسیله» را آغاز نمود.
فاضل لنکرانی در سال ۱۳۴۹ بازداشت و بازجویی شد و در سال ۱۳۵۲ از قم تبعید شد و چهار ماه را به دشواری در بندرلنگه و بقیه سه سال محکومیت خود را در یزد گذراند.
فاضل لنکرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امامخمینی مسئولیت دادگاههای انقلاب اسلامی شهر قم را عهدهدار شد و در انتخابات دور اول مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم استان مرکزی انتخاب شد و به مدت ده سال مسئولیت شورای مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت او یکی از اعضای مؤسس جامعة الزهراء با حکم امامخمینی بوده است.
فاضل لنکرانی امامخمینی را از نظر علمی، جامع به تمام معنا میدانست و در بینش سیاسی و رهبری کمنظیر بوده است. امامخمینی نیز به او اعتماد کامل داشت و نظرش این بود که او وارد کارهای اجرایی نشود و به امور علمی و حوزوی بپردازد.
محمد فاضللکرانی در سال ۱۳۸۶ و در سن ۷۶ سالگی درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
زندگینامه
محمد موحّدی معروف به فاضل لنکرانی در سال ۱۳۱۰ در خانوادهای روحانی در قم به دنیا آمد.[۱] پدر وی عبدالله فاضل لنکرانی از مهاجران منطقه لنکران قفقاز و از استادان حوزه علمیه مشهد، زنجان و قم، از شاگردان عبدالکریم حائری یزدی و از مشاوران و اصحاب استفتای سیدحسین بروجردی و مادرش از سادات معروف برقعی بود.[۲] محمد فاضل لنکرانی در ششسالگی به مدرسه رفت و در امتحانات دوره ابتدایی رتبه نخست شهرستان قم را کسب کرد.[۳] وی در سیزدهسالگی به جهت علاقه زیاد به طلبگی وارد حوزه علمیه قم شد و در مدت شش سال ادبیات عرب و سطوح متوسطه و عالی را نزد پدر و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، عبدالجواد جبل عاملی و مرتضی حائری یزدی فراگرفت و با سیدمصطفی خمینی همبحث بود.[۴] او که از نوزدهسالگی در درس خارج فقه بروجردی حاضر شد، درسها را به زبان عربی مینوشت و به نام نهایة التقریر به دستور بروجردی منتشر شد.[۵]
لنکرانی نه سال در دروس خارج اصول و خارج فقه امامخمینی شرکت کرد[۶] و تقریرات دروس خارج فقه ایشان را نوشت.[۷] وی تفسیر و معارف قرآن را از سیدمحمدحسین طباطبایی فراگرفت که یکی از استادان تأثیرگزار بر شکلگیری شخصیت علمی وی بود.[۸] وی همراه تحصیل به تدریس میپرداخت و از استادان برجسته سطوح عالی بهشمار میآمد و مدت سه دهه نیز به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بود.[۹] او همچنین در حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز فعالیت میکرد و تأسیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) برای آموزش و تربیت طلاب و مرکز اعزام مبلغ برای ترویج مکتب تشیع را میتوان از آن جمله برشمرد.[۱۰]
آغاز آشنایی لنکرانی با امامخمینی، به رفاقت صمیمی و ارتباط خانوادگی پدرش با ایشان در دوره کودکی و دوستی خود وی با سیدمصطفی خمینی در دوران مدرسه بر میگردد. این ارتباط، وی را جذب امامخمینی کرد و ایشان نیز وی را مثل فرزند خود سیدمصطفی دوست میداشت.[۱۱] لنکرانی از آغاز نهضت اسلامی وارد مبارزه شد و با عنوان مدرس حوزه علمیه قم، به گروهی از مدرسان که بعدها جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نام گرفتند پیوست.[۱۲] امضای وی در حمایت از نهضت امامخمینی و محکومیت رژیم پهلوی در بسیاری از اعلامیههای گروهی دیده میشود[۱۳]؛ ازجمله در اسفند ۱۳۴۲، همراه علمای حوزه علمیه قم، طی نامهای به حسنعلی منصور نخستوزیر رژیم پهلوی، خواستار آزادی امامخمینی از زندان شد و رفتار رژیم را مخالف آزادی خواند و به سیاستهای قرون وسطایی تشبیه کرد.[۱۴] پیش از تبعید امامخمینی به ترکیه لنکرانی همراه جمعی از استادان حوزه علمیه قم همچون حسینعلی منتظری، ابراهیم امینی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و ابوالقاسم خزعلی به توصیه امامخمینی برای بررسی و اظهار نظر دربارهٔ مسائل سیاسی کشور و شکلگیری نهضت اسلامی و برای رسیدن به هدف واحد در فعالیتها و جهتگیریها و در حمایت از بزرگان حوزه، شبهای یکشنبه جلسهای در مدرسه فیضیه تشکیل میداد.[۱۵] وی در بهمن ۱۳۴۳، به همراه گروهی از عالمان حوزه علمیه قم در نامهای سرگشاده به نخستوزیر امیرعباس هویدا تبعید امامخمینی و ممنوع بودن ملاقات با ایشان را غیرقانونی دانست؛ همچنین در فروردین ۱۳۴۴، در پی شایعات تغییر محل اقامت امامخمینی در ترکیه، همراه جمعی از علما و اساتید طی نامهای به امیرعباس هویدا، خواستار روشنشدن وضع حال امامخمینی و محل اقامت ایشان شد.[۱۶] وی در ۱۸ مهر ۱۳۴۴ به همراه گروهی از اساتید طی تلگرامی به امامخمینی انتقال ایشان و سیدمصطفی خمینی را از ترکیه به عراق موجب خوشحالی دانست و ادامه دوری ایشان را از کشور و حوزه علمیه قم موجب تنفر مردم ایران از رژیم خواند.[۱۷]
فاضل لنکرانی پس از آنکه نامهها و تلگرامهایی برای امامخمینی فرستاد، بر اساس گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، از مهر ۱۳۴۴ تحت نظر ساواک قرار گرفت.[۱۸] پس از چاپ کتاب شهید جاوید به قلم نعمتالله صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۴۹ که موجی از موافقت و مخالفت را در میان عالمان و اهالی اندیشه برانگیخت، لنکرانی همراه شهابالدین اشراقی در رد آن کتاب پاسداران وحی را نوشته و منتشر کردند.[۱۹] پس از درگذشت سیدمحسن حکیم گروهی از استادان و فاضلان حوزه علمیه قم در ۲۱/۳/۱۳۴۹ دربارهٔ مرجعیت امامخمینی اقدام به نظرخواهی کردند[۲۰] و خود وی در شمار کسانی بود که در دفاع از مرجعیت عام ایشان گواهی داد[۲۱]؛ چنانکه هنگام تبعید در یزد در دفاع از مقام علمی امامخمینی نگارش کتاب تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیلة را در استخراج مبانی تحریر الوسیله امامخمینی آغاز کرد.[۲۲]
لنکرانی در خرداد ۱۳۴۹ به سبب طرفداری از امامخمینی در قم به دست مأموران ساواک بازداشت[۲۳] و پس از تحقیق و بازجویی در مهر ۱۳۴۹ آزاد شد.[۲۴] در ۱۶ مرداد ۱۳۵۲، ساواک خواستار تبعید وی و شماری از روحانیان طرفدار امامخمینی از قم شد[۲۵] و در ۲۲ مرداد ۱۳۵۲، دستور تبعید فاضل لنکرانی و ۲۴ نفر از روحانیان مبارز را صادر کرد.[۲۶] وی در ۱۲ شهریور این سال برای مدت سه سال به بندر لنگه تبعید شد[۲۷]؛ اما پس از چهار ماه اقامت در آنجا به دلیل بیماری به یزد منتقل گردید. وی در یزد با شرکت در جلسات همراه محمد صدوقی (ببینید: محمد صدوقی) به جذب و تشویق افراد برای زندهنگهداشتن نام امامخمینی میکوشید.[۲۸] لنکرانی در آبان ۱۳۵۶ درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی را به امامخمینی تسلیت گفت[۲۹] و ایشان در پاسخ از وی تشکر کرد و ضمن اظهار امیدواری در استفاده فضلا از وی، از او خواست تشکر ایشان را به بزرگان حوزه اعلام کند.[۳۰]
لنکرانی به همراه استادان حوزه علمیه در دی ۱۳۵۶، هتک حرمت امامخمینی در روزنامه اطلاعات و تیراندازی نیروهای پلیس به طرف مردم قم که جمعی را کشته و مجروح و برخی را بازداشت کرده بودند، عمل غیرانسانی و وحشیانه خواند؛ سپس در اسفند همان سال به همراه فضلای حوزه علمیه قم کشتار مردم تبریز به دست مأموران رژیم پهلوی را محکوم کرد.[۳۱] او اعلامیه خلع محمدرضا پهلوی را از سلطنت در آذر ۱۳۵۷ امضا کرد و همراه استادان حوزه علمیه قم خواستار تشکیل جمهوری اسلامی به رهبری امامخمینی شد.[۳۲] همچنین وی در تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به تأخیرافتادن ورود امامخمینی به کشور حضور داشت.[۳۳]
لنکرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت دادگاههای انقلاب اسلامی شهر قم را به دستور امامخمینی عهدهدار شد. وی در انتخابات دوره اول مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۶۱، از استان مرکزی به این مجلس راه یافت.[۳۴] همچنین به مدت ده سال مسئولیت شورای مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت و در این مدت به مسائل تحصیلی و پیشرفت وضعیت علمی طلاب و امور معیشتی آنان اهتمام ورزید[۳۵]؛ چنانکه وی به همراه جمعی دیگر از علما در تاریخ ۳۱/۵/۱۳۶۳ از سوی امامخمینی به عنوان اعضای هیئت مؤسس مکتب خواهران قم (جامعة الزهراء (س))، برگزیده شد[۳۶] لنکرانی در حمایت از اندیشه امامخمینی دربارهٔ ولایت فقیه تلاشهای بسیاری کرد. وی در گفتگوها و بحثهای علمی خود ولایت فقیه را در عصر غیبت تنها راه پیوند دین و حکومت میدانست و حکومتی را اسلامی میدانست که مطابق معیارهای ولایت فقیه باشد.[۳۷]
به باور لنکرانی امامخمینی از نظر علمی عالم جامع به تمام معنا بود و در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، اخلاق و تربیتهای عملی، میان علما کمنظیر بود و در بیان دیدگاه فقهی و اصولی خود برای شاگردانش نقطه ابهام باقی نمیگذاشت.[۳۸] وی خاطرنشان کردهاست که امامخمینی در دوران بروجردی به دلیل وظیفهای که احساس میکرد در کمک به ایشان از هیچ کار و تلاشی کوتاهی نکرد و برای مرجعیت او کوشید.[۳۹] وی معتقد بود تحولی را که امامخمینی پس از درگذشت بروجردی در جامعه ایران پدیدآورد یادآور تحول صدر اسلام است؛ زیرا ایشان به اسلام حیات جدیدی بخشید و اگر نهضت امامخمینی نبود اسمی از اسلام باقی نمیماند. ایشان با ایستادگی در برابر رژیم پهلوی مهمترین اثر رهبری خود را که بیداری مردم و اجرای قوانین اسلامی بود نشان داد و به مردم ایران عزت و استقلال بخشید تا در برابر استکبار بایستند.[۴۰]
از نگاه فاضل لنکرانی امامخمینی در بینش سیاسی و رهبری کمنظیر و استوار بود و هیچگاه تحت تأثیر دیگران قرار نمیگرفت[۴۱]؛ به همین دلیل به مهمترین هدف خود که معرفی شیعه برای جهانیان[۴۲] و تشکیل جمهوری اسلامی بود رسید، تا آنجاکه ملتهای مختلف با الگوپذیری از انقلاب ایران در برابر قدرتها و زورگویان به قیام برخاستند.[۴۳] از نظر وی امامخمینی وظیفه رهبری را در دوران حیات خود به انجام رساند و با تدوین وصیتنامهای الهیسیاسی، برای پس از حیات خود ازجمله وظایف حوزههای علمیه را روشن کرد که مسئولان این نهاد در رویارویی با دشمن مطالعات لازم را داشته باشند و در علوم جدید تخصص پیدا کرده، نیاز جامعه را رفع کنند.[۴۴]
امامخمینی نیز به فاضل لنکرانی اعتماد داشت و در سال ۱۳۴۵ش/ ۱۳۸۶ق به وی با این عنوان که معروف هستند، اجازه امور حسبیه داد[۴۵]؛ نیز چند بار پس از توثیق و معرفی افراد از سوی وی به آنان اجازه امور حسبیه دادهاست[۴۶]؛ ازجمله دو تن از علمای سرشناس پاکستان جعفر حسین و سیدعارف حسین حسینی با معرفی وی برای تأسیس مراکز علمی و فرهنگی در پاکستان از طریق وجوه شرعی از ایشان اجازه دریافت کردند.[۴۷] همچنین ایشان در تاریخ ۱۲/۸/۱۳۶۷، با درخواست فاضل برای کمک به آموزش و پرورش قم از اموال مجهولالمالک موافقت کرد.[۴۸]
از سوی دیگر، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی نظر امامخمینی این بود که فاضل وارد کارهای اجرایی نشود و به امور علمی و حوزوی بپردازد.[۴۹] ایشان دستور داده بود وجوه شرعیِ در اختیار ایشان، پس از درگذشت ایشان به دست شورای مدیریت حوزه علمیه قم و فاضل لنکرانی به مصرف حوزه برسد؛ از اینرو با نظر سیداحمد خمینی شهریه امامخمینی پس از رحلت ایشان به دست لنکرانی به مدت ۲۷ ماه پرداخت شد.[۵۰]
محمد فاضل لنکرانی پس از یک دوره بیماری بر اثر عارضه قلبی در ۲۶/۳/۱۳۸۶ در ۷۶سالگی در تهران درگذشت و پس از تشییع جنازه باشکوه در قم در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۵۱]
از فاضل لنکرانی کتابهای بسیاری منتشر شدهاست؛ ازجمله تقریرات الاصول و الفقه لمباحث آیتالله العظمی الامامالخمینی در پنج جلد،[۵۲] الحواشی علی العروة الوثقی، شروح فروع الاجتهاد و التقلید من کتاب العروة الوثقی، المسائل المستحدثه، مناسک حج، آیینکشورداری از دیدگاه امامعلی (ع) و مدخل التفسیر دربارهٔ اعجاز قرآن.[۵۳] مهمترین کتاب فاضل، کتاب ۲۸ جلدی تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله است که کاملترین شرح استدلالی بر تحریر الوسیله امامخمینی است که تاکنون منتشر شدهاست (ببینید: تحریر الوسیله).
از فاضل لنکرانی شش پسر و یک دختر به جا ماندهاست[۵۴] و محمدجواد فاضل سومین فرزند وی از استادان حوزه علمیه قم است.[۵۵]
پانویس
- ↑ صالح، جامعه مدرسین، ۳/۳۰۵.
- ↑ صالح، جامعه مدرسین، ۳/۳۰۵؛ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۳۶–۳۷.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۴۳–۴۴.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۴۴؛ صالح، جامعه مدرسین، ۳/۳۰۶.
- ↑ دبیرخانه، خبرگان ملت، ۲/۵۳۷–۵۳۸؛ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۴۵–۴۷.
- ↑ دبیرخانه، خبرگان ملت، ۲/۵۳۹؛ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۴۸.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۴۸.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۵۳ و ۵۹.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۴۸ و ۴۹.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۱۶۶–۱۶۷.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۶۲–۶۳ و ۶۵–۶۶.
- ↑ تهرانی، مصاحبه، ۱/۱۶۷؛ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۱۳۳–۱۳۴ و ۱۴۷–۱۴۸.
- ↑ دبیرخانه، خبرگان ملت، ۲/۵۴۰–۵۴۱؛ ← مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۶۳۴.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۲–۳.
- ↑ علمالهدی، مصاحبه، ۲/۳۸–۳۹.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۱۳–۱۴ و ۱۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۴/۴۱۴–۴۱۵.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۲۱–۲۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۵/۲۶۷–۲۶۸ و ۳۶۹–۳۷۲.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۳۴، ۳۶–۳۹ و ۴۹.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۷۳؛ حنیف، زندگینامه آیتالله اشراقی، ۱/۱۳۴–۱۳۶.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۹۲؛ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۱۹۶–۱۹۷، مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۱/۳۷۹–۳۸۰.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۹۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۸۹.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۷۳–۷۴ و ۲۷۳.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۹۲ و ۹۵.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۹۷.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۱۰۲–۱۰۴.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۱۱۷–۱۲۰.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۱۳۱–۱۳۲.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۱۷۳؛ صالح، جامعه مدرسین، ۳/۳۰۸.
- ↑ فاضل لنکرانی، یاران امام، ۲۲۴–۲۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۵۹.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۴۸–۲۵۱ و ۲۶۹–۲۷۲.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۰۶–۵۰۷.
- ↑ فاطمی موحد، سینای فقاهت، ۲۳–۲۴.
- ↑ دبیرخانه، خبرگان ملت، ۲/۵۳۳.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۱۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۷.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۱۵۰–۱۵۱ و ۲۰۶–۲۰۸.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۶۳؛ فاضل لنکرانی، آیینهداران حقیقت، ۱/۶۱۷.
- ↑ فاضل لنکرانی، پابهپای آفتاب، ۵/۱۰۰.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۶۷–۶۸؛ فاضل لنکرانی، آیینهداران حقیقت، ۱/۶۱۹–۶۲۰.
- ↑ فاضل لنکرانی، پابهپای آفتاب، ۵/۱۰۳–۱۰۴.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۱۵۳ و ۲۰۸.
- ↑ فاضل لنکرانی، آیینهداران حقیقت، ۱/۶۱۵.
- ↑ فاضل لنکرانی، آیینهداران حقیقت، ۱/۶۱۸–۶۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۸۹، ۴۹۰ و ۵۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۱۹ و ۱۳/۳۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۸۱.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۱۱۵.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۹۴؛ جمهوری اسلامی، ۲۷/۳/۱۳۸۶، ۱۴.
- ↑ جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۸۶، ۱.
- ↑ مرکز فقهی)، مقدمه کتاب نهایة التقریر، ۱/۲۹.
- ↑ دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله فاضل لنکرانی، ۲۷۵–۲۸۲.
- ↑ فاطمی موحد، سینای فقاهت، ۳۴.
- ↑ فاطمی موحد، سینای فقاهت، ۴۳.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- تهرانی، حسن، مصاحبه، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۷/۳/۱۳۸۶ و ۲۹/۳/۱۳۸۶ش.
- حنیف، محمد، زندگینامه آیتالله شهابالدین اشراقی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- دفتر نشر نوید اسلام، مرجع وارسته آیتالله العظمی فاضل لنکرانی، قم، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکزاسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- علمالهدی، سیدجواد، مصاحبه، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- فاضل لنکرانی، محمد، مصاحبه، چاپشده در آیینهداران حقیقت (مصاحبههای مجله حوزه با علمان و دانشوران حوزوی)، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- فاضل لنکرانی، محمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- فاضل لنکرانی، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- فاطمی موحد، سیدحسن، سینای فقاهت حیات طیبه مرجع عظیمالشأن، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، مقدمه کتاب نهایة التقریر فی مباحث الصلاة، (تقریرات درس آیتالله بروجردی)، تقریر محمد فاضل لنکرانی، قم، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
پیوند به بیرون
- سیداحمد حسینی، محمد فاضل لنکرانی، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۵۳۰–۵۳۵.