خلوت، برای سالک بستری مناسب جهت رهایی از آشفتگیها و تعلقات مادی است تا قلب متوجه عالم غیب و وحدت شود.
اهمیت و جایگاه خلوت سلوکی
خلوت در اصطلاح عرفان عملی، دوری گزیدن از خلق برای متوجه ساختن قلب و جان به حضرت حق و سخن گفتن با او برای نیل به مقام فنا میباشد.[۱] در نگاه اهل معرفت مشخصترین خطوط فکری برخی صوفیه و اهل سلوک، آزادگی، وارستگی، خلوتنشینی و سیر و سلوکی است که در قالب چلهنشینیهای مداوم اجرا میشود.[۲] برخی ارباب سلوک آثار فراوانی از خلوتنشینی بر شمردهاند.[۳]
امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث خلوت سلوکی پرداخته و از جمله امور مؤثر در خلوت سلوکی را چلهنشینی و اعتکاف سلوکی میداند.[۴]
حقیقت خلوت سلوکی
حقیقت خلوت در نگاه اهل سلوک، یک صورت متعالی از تنهایی گزیدن و کنارهگیری است، که سالک غیر از خدای سبحان را نمیبیند که دارای مراتبی است از جمله خلوت و عزلت حسی که سالک در آغاز خود از مردی که اهل عصیان و طغیان هستند کنارهگیری میکند؛ یعنی سالک کنج خانه را بر میگزیند تا از هیاهوی گناه بیرونی و درونی رهایی یابد.[۵] از دیگر مراتب خلوت، عزلت قلبی است که سالک دل را از هر گونه تعلق به خلق خدا دور میسازد و انس خویش را با خدای خود بیشتر میکند.[۶]
امامخمینی نیز حقیقت خلوت سلوکی را ترک غیر میداند، حتی نفس آدمی که از بزرگترین اغیار و ضخیمترین حجابهاست و انسان مادامی که به خود مشغول است از حقتعالی غافل است و دیگر جای برای خلوت با حق ندارد؛ بنابراین حقیقت خلوت، ترک اشتغال قلب است به غیر حقتعالی که محقق نمیشود مگر با یک مرتبه از اعتزال و ترک دوری از خلق و کثرات.[۷]
امامخمینی مقصود از حدیث شریفی که میگوید: «انا جلیس من جلسی»، همین خلوت قلبی میداند که بالاترین مراتب خلوت و بهترین خلوتهاست و دیگر خلوتها مقدمه حصولی همین خلوت هستند.[۸] ایشان در مواردی با ردّ خلوتنشینی در نگاه صوفیه جهله، معتقد است، مراد از خلوت سلوکی با خدا این است که انسان در همه امور با خدا باشد، نه اینکه در کُنج خانه با اوهام خود خلوت کند؛[۹] همچنین به اعتقاد امامخمینی خلوت سلوکی رهبانیت به معنای ترک اجتماع و ترک زن و بازداشتن قوای شریفه الهی که حقتعالی به انسان عطا کرده نیست؛ زیرا این کار در غایت جهل است که نوعاً بر آن مفاسد بسیاری مترتب است بلکه خلوت و رهبانیتی که مورد تأیید دین است، عبارت است از خوف از خدای تعالی و ترک اشتغالاتی که قلب را مشغول میکند..[۱۰]
چلّهنشینی
از جمله اموری که سبب تقویت خلوت و عزلت سلوکی میشود؛ چلهنشینی است. اهل معرفت به عدد چهل در زمینه خودسازی به ویژه خلوت سلوکی توجه ویژه داشتهاند و برای عدد چهل در فعلیت یافتن استعدادهای انسان و کامل شدن ملکات اخلاقی و پیمودن درجات معرفتی تأثیری ویژه قائل هستند.[۱۱]؛ ازاینرو اهل معرفت برای رسیدن به قرب الهی، سنت اربعین و چلهنشینی را یکی از مهمترین وسیلهها به این راه و مقام میدانند.[۱۲]
امامخمینی نیز به عدد چهل و اربعین در زمینه خودسازی و تهذیب نفس اهمیت فراوانی قائل است و با استناد به حدیث «من أخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»،[۱۳] سرّ چلهنشینی را حقیقت اخلاص میداند و معتقد است، مقصود از این اخلاص، خالص شدن هویت انسانی با تمام شئون غیبی و ظاهری اوست. به باور ایشان هرچند در ابتدای سلوک این مطلب حاصل نمیشود؛ ولی با ریاضت، خلوت و چلهنشینی، چشمههای حکمت از قلب سالک بر زبانش جاری میشود و ناطق به حکمت میشود[۱۴] ایشان با تشکیکی دانستن چلهنشینی و خلوت، معتقد است حضرت موسی علیهالسّلام با آنهمه ریاضت و چلهنشینی و رسیدن به میقات، با این وصف به مقام و میقات محمدی که عبارت باشد از «لی مع الله وقت لا یسعه ملک مقرب و لا نبی مرسل» نرسید و باید خلع نعلین میکرد و ترک محبت اهل و خانوادهاش، ولی وقتی رسول ختمی به مقام قاب قوسین رسید امر به حبّ علی علیهالسّلام شد.[۱۵]
اعتکاف سلوکی
از جمله اموری که سبب تقویت خلوت سلوکی میشود، اعتکاف سلوکی است، اهل معرفت تحت عنوان قاعده خلوت به مباحث اعتکاف سلوکی و ثمرات و نتایج آن پرداختهاند[۱۶] و حقیقت اعتکاف سلوکی را خالی کردن قلب از تعلقات دنیوی و مادی جهت نورانیت قلب میدانند.[۱۷]
امامخمینی نیز یکی از امور مهم و تاثیرگذار در خلوت سلوکی را اعتکاف سلوکی میداند و معتقد است سالک با اعتکاف قلبی و باطنی، خود را از آلودگیهای مادی پاک میکند تا دوام و حضور و همراهی و خلوت با حق را پیدا کند. وقتی سالک توانست قلب را از آلودگیهای مادی و شیطانی پاک کند در مسجد قلب خلوت کرده معتکف میشود.[۱۸]
پانویس
- ↑ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۱۳۲؛ لطائف الاعلام، ص۲۶۲؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ص۳۵۹.
- ↑ جامی، مثنوی هفت اورنگ، ج۲، ص۳۴-۳۵؛ ملکی، در امتداد وحی و عرفان ص۲۸-۲۹؛ دیوان حافظ غزل۱۶، ص۱۷۴.
- ↑ سهروردی، شرح حکمة الاشراق، مقدمه ص۹-۱۱؛ ابنعربی، الفتوحات، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸؛ کبری، الاصول العشرة، ص۵۲.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵؛ آداب الصلاة، ص۳۶۹؛ سرّالصلاة، ص۱۰۵.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۲۷۷؛ کاشانی اصطلاحات صوفیه می۱۳۲.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۳۸؛ فضلی، علم، سلوک، ص۲۱۷-۲۱۹.
- ↑ امامخمینی، سرّالصلاة، ص۱۰۵؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۳۷۰؛ سهروردی، عوارف المعارف، ص۱۲۱.
- ↑ بقلی شیرازی، تفسیر عرائیس البیان فی حقایق القرآن، ج۱، ص۴۵۹؛ سهرودری، مجموعه مصنفات؛ ج ۳، ص۴۰؛ ج۴، ص۱۲۹؛ ج۲، ص۲۵۸.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۴۲.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۲؛ آداب الصلاة، ص۲۲۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۱۱۰.
- ↑ زروق فاسی، قواعد التصوف، ص۷۷؛ انصاری، نتایج الافکار، القدسیه، ج۲، ص۲۱۵.
- ↑ همدانی، شرح کلمات، بابا طاهر عریان، ص۱۲۰-۱۲۱؛ کاشانی، تأویلات کاشانی، ج۲، ص۵۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۱۰۳؛ دیوان امام، ص۳۱۹ و ۱۸۳؛ سر الصلاة؛ ص۵۸.
منابع
- ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، دیوان امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- انصاری، زکریا محمد، نتایج الافکار القدسیة فی بیان معانی شرح الرسالة القشیریة، مصحح، عبدالوارث محمدعلی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۸ق.
- بقلی شیرازی، روزبهان، تفسیر عرایس البیان فی حقایق القرآن، تصحیح احمد فرید مزیدی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۹ق.
- جامی، عبدالرحمان، مثنوی هفت اورنگ، تحقیق علیشاه، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۸ش.
- حافظ، شمسالدین محمد، دیوان حافظ، به اهتمام محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، کتابسرای نیک، ۱۳۸۳ش.
- دیلمی، حسینبنابیالحسن، ارشاد القلوب المنجی من عمل به من ألیم العقاب، تحقیق سیدهاشم میلانی، تهران، دار الاسوه، ۱۳۷۵ش.
- زروق فاسی، ابوعباس احمد احمد، قواعد التصوف، تصحیح: عبدالمجید الخیالی، نشر دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۶ق.
- سجادی، جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۷۰ش.
- سهروردی، ابوحفص، عمربنمحمد، عوارف المعارف، تصحیح، عبدالعزیز خالدی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۶ق.
- سهروردی، شهاب الدین، عروج حکمة الاشراق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- سهروردی، شهابالدین، مجموعه مصنفات، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- فضلی، علی، علم سلوک، قم، نشر معارف، ۱۳۸۹ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، حکمت، ۱۳۸۱ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات أهل الالهام، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۰ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، تصحیح سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- کبری، نجمالدین، الاصول العشره، به اهتمام مایل هروی، تهران، نشر مولی، ۱۳۸۴ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۵ش.
- ملکی، محمد، در امتداد وحی و عرفان، نشر ادیان، ۱۳۸۹ش.
- همدانی، عین القضات، شرح کلمات بابا طاهر العریان، مصحح، عاصم ابراهیم، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۲۰۰۷م.
نویسنده: باقر صاحبی