مجمع روحانیون مبارز تهران
مجمعِ روحانیونِ مبارز تهران تشکیلاتی سیاسی مذهبی، متشکل از روحانیان فعال در انقلاب اسلامی با رویکرد پیروی از خط امام، ۱۳۶۶ش.
شکلگیری
با وجود فضای عمدتاً غیر سیاسی حوزههای علمیه در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد،[۱] برخی از روحانیان بهویژه نسل جوان حوزه، از سالهای ۱۳۳۷ ـ ۱۳۳۸ با گرایش به اصلاح امور و ایجاد شبکه ارتباطی سراسری، به تشکیل جلسات همفکری و انتشار مجله و توزیع آن در سراسر کشور اقدام کردند. با این حال، آنچه موجب رشد دغدغه سیاسی در میان روحانیان و تبدیل گروههای پراکنده آنها به جریان گسترده شد، حمایت و پیگیری اعتراض علنی امامخمینی به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که از آن به نهضت دو ماهه روحانیت تعبیر شد [۲] پس از توقف لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، حضور روحانیان در عرصه مبارزه با رژیم پهلوی و همراهی با امامخمینی، در حوادث سیاسی دیگر مانند همهپرسی لوایح ششگانه، [۳] پانزده خرداد،[۴] و کاپیتولاسیون[۵] ادامه یافت. سرکوبی قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امامخمینی از کشور، درک نیاز به تشکیلات منسجم در میان مبارزان بهویژه روحانیان مبارز را به وجود آورد[۶] بنابراین در پایان سال ۱۳۴۲، مجموعهای یازده نفره از روحانیان، به صورت سرّی تحت پوشش اصلاح حوزه و با اهداف سیاسی آغاز بهکار کردند.[۷] این مجموعه که سنگ بنای تأسیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز بود،[۸] تنها یک سال فعالیت کرد؛[۹] اما ادامه جلسات همفکری روحانیان و تلاش برای برنامهریزی در امر مبارزه، موجب تشکیل هسته اولیه جامعه روحانیت مبارز تهران در سالهای ۱۳۴۷ ـ ۱۳۴۸ شد.[۱۰] همزمان با اوجگیری انقلاب، در سال ۱۳۵۶ جمعی از روحانیان مبارز به صورت رسمی فعالیت در عرصه مبارزه را آغاز کردند.[۱۱] این مجموعه پس از پیروزی انقلاب نیز در ائتلاف با حزب جمهوری اسلامی، به یکی از پرنفوذترین تشکلها برای حضور در مدیریت و اداره کشور تبدیل شد.[۱۲] تشدید اختلاف سلیقه و برداشت درباره موضوعات مختلف داخلی و خارجی که از آغاز تشکیل و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در میان روحانیون مبارز وجود داشت،[۱۳] همچنین نگرانی از غلبه تکصدایی در جامعه که میتوانست طرد و نفی تعداد زیادی از مردم و دلسردشدن آنها از روحانیت را در پی داشته باشد،[۱۴] موجب شد در آستانه سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۶، گروهی از روحانیان با آگاهی از موافقت امامخمینی، به انشعاب از جامعه روحانیت مبارز و تأسیس تشکیلات روحانی مستقل به نام «مجمع روحانیون مبارز» اقدام کنند.[۱۵]
زمینه تشکیل
پس از تأسیس حزب جمهوری اسلامی، در سالهای ۶۵ ـ ۱۳۵۹ مباحث تندی درباره قانون کار، اصلاحات ارضی، هیئتهای هفت نفره و بند موسوم به «ج» در قانون زمین شهری، میان گروهها و جریانهای فعال سیاسی ازجمله جامعه روحانیت مبارز تهران درگرفت.[۱۶] بند «ج» ناظر بر چگونگی تصمیمگیری درباره زمینهای اربابی بود که به یک مناقشه مهم در سالهای اولیه انقلاب تبدیل شد. عدهای با استناد به حق مالکیت، گرفتن زمین از صاحبان رسمی را غیر شرعی میدانستند. در برابر، افراد دیگر با برداشت از دیدگاه فقهی امامخمینی، تصمیمگیری درباره اموالی را که در قانون اصلاحات ارضی در رژیم پهلوی از صاحبان آن جدا شده بود، بخشی از حقوق حکومت اسلامی میدانستند؛ به همین دلیل برخی که به گروه راست معروف شدند، تنها بر حق برنامهریزی برای مجلس و اجرای احکام اولیه تأکید میکردند و معتقد بودند وکلای ملت حق قانونگذاری و تصمیم درباره اصلاحات ارضی و قانون کار را ندارند و بند «ج» باید متوقف شود؛ اما طیف موسوم به چپ، با اعتقاد به حق قانونگذاری برای مجلس، بر جواز تفویض این حق از سوی ولی فقیه به مجلس نیز تأکید میکردند [۱۷] در سال ۱۳۶۳، اعلام فهرست نامزدهای دوره دوم مجلس در جامعه روحانیت مبارز تهران اختلافاتی به وجود آورد که از آن پس رو به فزونی گذاشت.[۱۸] حدود اختیارات رهبری، از موارد اختلافی دیگر بود؛ اعتقاد به اختیار ولی فقیه در تعطیل احکام اولیه بر اساس مصلحت که جناح چپ بر آن پای میفشرد، با مخالفت جناح راست مواجه بود که احکام حکومتی را بدعت میدانست و حدود اختیارات رهبر را در احکام اولیه تسری میداد.[۱۹] در دور دوم ریاست جمهوری سیدعلی خامنهای در سال ۱۳۶۴، اختلاف نظر در انتخاب نخستوزیر، به اختلافات دامن زد. جناح راست تلاش میکرد از حضور میرحسین موسوی در پست نخستوزیری ممانعت کند و خواستار نخستوزیری محمدرضا مهدوی کنی بود و جناح چپ از موسوی حمایت میکرد.[۲۰] حتی با وجود نامه امامخمینی به نمایندگان، مبنی بر رأی مثبت به نخستوزیری موسوی،[۲۱] نود و نُه تن از ۲۷۰ نماینده مجلس با این امر مخالفت کردند. سخنان احمد آذری قمی هم که اوامر ولی فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم کرد، [۲۲] باعث شد جناح راست متهم به مخالفت با ولایت فقیه شود.[۲۳] پس از انتخاب موسوی، اختلافات همچنان ادامه داشت که ازجمله آن میتوان به خصوصیسازی و واگذاری امور به دست مردم اشاره کرد که جناح چپ با توجه به موقعیت جنگ، معتقد به اقتصاد بسته دولتی بود و جناح راست با توجه به احکام اولیه، بر اقتصاد باز تأکید میکرد.[۲۴] در واقع شماری بر این باور بودند که جناح راست سنتی با قوانین حمایتی اقشار کمدرآمد، مخالفت میکند و بیشتر جانب بازار و سرمایهداران مرفه را میگیرد.[۲۵] تداوم اختلافات درونی حزب جمهوری اسلامی، میان راست سنتی و جناح روشنفکر از یکسو ازجمله در موضوع دولت موسوی، [۲۶] سرانجام منجر به پیشنهاد تعطیلی حزب در خرداد ۱۳۶۶ و موافقت امامخمینی با آن شد.[۲۷] هرچند با تعطیلی این حزب جامعه روحانیت مبارز فعالتر شد، اما اختلافات درونی آن بیش از پیش نمایان گشت.[۲۸] همه این اختلافات، زمینه انشعاب از جامعه روحانیت و تشکیل مجمع روحانیون را فراهم ساخت[۲۹] و اختلاف اعضا بر سر فهرست انتخاباتی مجلس سوم در سال ۱۳۶۷ (دوره اول و دوم)، اوج اختلافات دو گروه بود؛ [۳۰] البته در انتخابات مجلس دوم نیز بر سر گنجاندن افرادی چون فخرالدین حجازی، مهدی کروبی و سیدمحمود دعایی در فهرست جامعه روحانیت اختلاف بود، ولی در آستانه انتخابات مجلس سوم مرتضی الویری و هادی غفاری از فهرست نامزدی جامعه روحانیت حذف شدند.[۳۱] این اقدام، اعتراض گروه اقلیت و طرفداران آنان را در پی داشت. اعتراض به اقدامات جامعه روحانیت که بهمنزله دستبرداشتن جامعه از حمایت از انقلابیان اصیل تفسیر میشد، چندان مؤثر نبود؛[۳۲] به همین دلیل افرادی از گروه چپ مانند سیدمحمد موسوی خوئینی و سیدمحمد خاتمی، با توجه به اختلافات دیگر که با اکثریت جامعه روحانیت داشتند، پیشنهاد انشعاب از جامعه روحانیت را با مهدی کروبی مطرح کردند[۳۳] و تلاش اشخاصی چون سیدعلی خامنهای و اکبر هاشمی رفسنجانی برای رفع اختلاف و جلوگیری از انشعاب، با توجه به اختلافات زیاد دو گروه و تمایلنداشتنشان برای ادامه همکاری، بیفایده بود.[۳۴] از سوی دیگر، از آنجاکه دستاندرکاران اصلی مجمع روحانیون مبارز فلسفه وجودی این تشکل را استمرار «خط امام» میدانستند،[۳۵] پیش از اعلام موجودیت از طریق سیداحمد خمینی و نیز دیدار با امامخمینی در اسفند ۱۳۶۶، موافقت شفاهی ایشان را با این اقدام گرفتند.[۳۶] مجمع روحانیون مبارز با اطلاع از موافقت امامخمینی، در ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ بیانیهای صادر کرد. این بیانیه که در اول فروردین ۱۳۶۷ منتشر شد، با اعلام تشکیل مجمع روحانیون مبارز، عمدهترین هدف خود را حضور فعال در انتخابات مجلس، اقتداربخشیدن به مجلس شورای اسلامی با انتخاب صحیح نمایندگان، دفاع از محرومان و مستضعفان و پشتیبانی از نهادهای اجرایی پیرو خط امام دانستند.[۳۷] از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز میتوان به افرادی چون مهدی کروبی، سیدمحمد موسوی خوئینی، محمدرضا توسلی، سیدمحمد خاتمی، محمدعلی انصاری، حیدرعلی جلالی خمینی، سیدمحمدعلی ابطحی، سیدسراجالدین موسوی، محمدحسن رحیمیان، سیدمهدی امامجمارانی، حسن صانعی، علیاکبر آشتیانی، سیدحمید روحانی (زیارتی)، اسدالله کیانارثی، مجید انصاری، محمدعلی نظامزاده، سیدمحمد هاشمی، سیدتقی موسوی درچهای، اسدالله بیات، هادی غفاری، محمدعلی رحمانی، صادق خلخالی، سیدمحمود دعایی، سیدعبدالواحد موسوی لاری، سیدعلیاکبر محتشمیپور، محمدعلی صدوقی، عیسی ولایی و رسول منتجبنیا اشاره کرد.[۳۸] همچنین کروبی دبیرکل، خاتمی مسئول کمیته فرهنگی و موسوی خوئینی نیز مسئول کمیته سیاسی این تشکل شدند.[۳۹] جلالی خمینی، انصاری، صدوقی، ابطحی، نظامزاده و موسوی لاری هم اعضای هیئت اجرایی مجمع بودند.[۴۰] به طور کلی اعضای مؤسس مجمع، شامل سه گروه بودند: برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز، افرادی از دفتر امامخمینی و گروهی از مسئولان و مدیران نظام و نهادهای انقلابی.[۴۱] جمعی از علما و شخصیتهای سرشناس غیر عضو نیز از این انشعاب حمایت کردند که ازجمله آنان میتوان سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، یوسف صانعی، محمد عبایی خراسانی، سیدمحمد موسوی بجنوردی، سیدکاظم نورمفیدی، غلامحسین جمی، حسین هاشمیان، سیدمصطفی محقق داماد، سیدمحسن موسوی تبریزی و میرحسین موسوی را نام برد.[۴۲] از سوی دیگر، پس از اعلام موجودیت مجمع روحانیون، برخی افراد معتقد بودند که انشعاب، پایگاه اجتماعی و شأن هدایتگری و اصلاحگری مجموعه روحانیت را تحتالشعاع قرار میدهد؛[۴۳] چنانکه مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت، درباره موافقت امامخمینی با این انشعاب ابراز تردید کرد و آن را خلاف محکمات دیدگاههای ایشان مبنی بر اتحاد و اتفاق دانست؛[۴۴] همچنین افرادی چون علیاکبر مشکینی، رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری و محمد محمدی ریشهری، وزیر اطلاعات وقت، برای ممانعت از انشعاب، به دیدار امامخمینی رفتند و از خطرهای احتمالی انشعاب ابراز نگرانی کردند؛ اما ایشان با رد درخواست این افراد، تشکیل گروه دیگر در روحانیت را به منزله اختلاف ندانست.[۴۵] موسوی خوئینی و خاتمی که از اعضای مجمع بودند نیز در مصاحبههای جداگانه [۴۶] با تأکید بر اجرای نظرهای امامخمینی و پیروی از راه ایشان، اختلاف نظر میان اعضای نهاد روحانیت را که همدل و دارای اصول و اهداف مشترکاند، طبیعی و موجب رشد و تکامل حرکت جامعه دانستند.[۴۷] پس از ابراز تردیدها، مجمع روحانیون مبارز در ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ و در آستانه دور دوم انتخابات مجلس سوم، در نامهای مبسوط به امامخمینی، گزارشی از روند شکلگیری و اهداف خود از این تشکل را بیان کرد. این نامه، با اشاره به وجود آزادی بیان و عقیده در سایه حکومت جمهوری اسلامی و همچنین تأکید امامخمینی بر نقش روحانیت در روشنگری جامعه، دخالت صحیح در امور مختلف را که میتواند در سرنوشت انقلاب، مؤثر باشد، عامل تشکیل مجمع خواند. اعضای مجمع در این نامه، خود را در پیروی از اصول و خط مشی تعیینشده از سوی رهبر انقلاب در مقاطع مختلف، ازجمله «منشور انقلاب» که خواستار تبیین اسلام ناب محمدی و تفکیک آن از اسلام امریکایی بود، متعهد دانستند و ابراز امیدواری کردند تا در تشکل جدید، در عمل به وظیفه و ادای دین به ملت و شهدا، موفقتر باشند. این نامه که ترجیح خدمت در جمع جدید را تنها پس از تلاش برای نزدیکی نظرهای دو گروه و پافشاری گروه دیگر بر نظر خود بیان کرد، بر فعالیت اعضای مجمع در جهت حفظ آزادی بیان و اظهار عقیده، اقدامات قولی و عملی در تبیین و ابلاغ محتوای پیام امامخمینی به اقشار مختلف بهویژه مستضعف که وظیفه روحانیان است، تلاش برای استحکام هرچه بیشتر پیوند دو قشر روحانی و دانشگاهی که از دستاوردهای رهبری و انقلاب است، تأکید کرد. مجمع روحانیون مبارز در پایانِ نامه، از کمک مالی امامخمینی در انتخابات که در رسانهها اعلام نشده بود، تشکر کرد. همچنین برای جلوگیری از ایجاد شائبه نبود وحدت و اطمینان مردم از رضایت امامخمینی، به کسب اجازه ابتدایی از ایشان پیش از تأسیس تشکل اشاره کرد و خواستار اعلام نظر امامخمینی در رسانهها شد.[۴۸] امامخمینی در همین تاریخ در پاسخ به این نامه، ضمن موافقت با فعالیت روحانیون مبارز و تأیید سیر قضیه به همان صورت مطرحشده، انشعاب از یک تشکیلات و ایجاد تشکل جدید برای اظهار عقیده مستقل را به معنای اختلاف ندانست و با تعریف اختلاف به جنجال برای پیشبرد دیدگاهها، بر شناخت خود از روحانیون دستاندرکار انقلاب و نبود اختلاف تأکید کرد و برای اعضای مجمع و همه کسانی که دلشان برای اسلام میتپد آرزوی توفیق کرد.[۴۹] ایشان همچنین دهم آبان ۱۳۶۷ در پاسخ به نامه محمدعلی انصاری، درباره وضعیت ایجادشده و دودستگی میان نیروهای انقلاب و قضیه اسلام امریکایی[۵۰] که به «منشور برادری» شهرت یافت، با بیان اختلاف نظرِ بسیار در کتاب علمای بزرگ، این اختلافات را نه به معنای تخلف از حق که آن را دلیلی بر بازبودن باب اجتهاد در حکومت اسلامی تفسیر کرد و با تأیید شکلگیری دو جناح بر پایه اصول مورد وفاق، وجود دیدگاههای مختلف، هرچند مخالف در حکومت اسلامی را مادامی که زیربنایی نباشد، موجب آسیب به نظام و تهدیدی برای انقلاب ندانست و بر وحدت رویه و عمل تأکید کرد. ایشان طبیعت انقلاب و نظام را به گونهای دانست که باید نظرهای اجتهادی و فقهی اگرچه مخالف، به صورت آزادانه مطرح شوند و کسی نباید جلوی آن را بگیرد. ایشان ضمن تأکید بر مشترکبودن اهداف دو گروه، یادآور شد که موضعگیریهای آنان به صورتی باشد که حافظ اصول و خشم و کینه انقلابی علیه امریکا و سرمایهداری غرب از یکسو و شوروی و کمونیسم شرق از سوی دیگر باشد. ایشان ضمن اشاره به نقش انتقاد سازنده در رشد و هدایت دو جریان، تأکید کرد هیچکس نباید خود را مطلق و مبرا از انتقاد بداند و البته انتقاد هم نباید در جهت تخریب طرف مقابل باشد. ایشان در پایان با بیان اهمیت برادری، تفکر و وحدت در مرحله سازندگی کشور، ایستادگی قاطعانه در برابر توطئههای دشمن مشترک را خواستار شد.[۵۱]
ساختار و اهداف
پس از پاسخ امامخمینی، مجمع روحانیون مبارز اقدام به تدوین اساسنامه کرد و پس از صدور مجوز از سوی کمیسیون ماده ده احزاب در دوازدهم تیر ۱۳۶۸، این تشکل به صورت قانونی و با نام «مجمع روحانیون مبارز تهران» رسمیت یافت؛ اما با گسترش فعالیت و تأسیس چند دفتر در برخی مراکز استانها واژه «تهران» حذف و به مجمع روحانیون مبارز تغییر یافت.[۵۲]
بنابر ماده ششم از اساسنامه، ارکان مجمع روحانیون عبارتاند از: شورای مرکزی، دبیر و هیئت اجرایی. اهداف مجمع عبارتاند از: نگاهبانی از مبانی و اهداف اسلام، زنده نگاهداشتن روحیه استکبارستیزی، نشر و تبیین معارف اصیل اسلامی، تبیین شأن تاریخی روحانیت و اهتمام به امر حوزههای علمیه و مساجد، تحکیم مبانی وحدت و انسجام جامعه و عنایت به اصول استوار جدال احسن در برابر مخالفان، تکیه بر اصل ولایت فقیه، نشر و تبیین اندیشهها و مواضع امامخمینی، تقویت قوای تقنینی، اجرایی و قضایی جمهوری اسلامی ایران.[۵۳] همچنین با ابراز امیدواری به خدمات بهتر اعضا در تشکل جدید، تبیین و ترویج آرمانهای امامخمینی به عنوان خط مشی کلی مجمع معرفی شد. در زمینه فرهنگی هم بر توزیعِ برابر امکانات، قابلیتها و توانمندیهای فرهنگی میان جناحهای سیاسی و همچنین فعالیت فرهنگی مبتنی بر آموزههای دینی و ارزشهای انقلاب تأکید شد.[۵۴] در بخش اقتصادی، به دخالت دولت در اقتصاد، اعتقاد به گسترش تعاونیها، اولویت خوداتکایی در بخش کشاورزی و توسعه صنعتی در درازمدت توجه شد.[۵۵] این اساسنامه، مبانی فکری مجمع را عبارت از: نگاهبانی از مبانی و اهداف حقیقت اسلام، زندهنگهداشتن روح شدت و ستیز جامعه اسلامی علیه استکبار، نشر و تبیین معارف اصیل اسلامی، عنایت به اصول استوار «جدال احسن» نسبت به مخالفان، تحکیم مبانی وحدت و انسجام جامعه، تبیین شأن تاریخی نهاد مقدس روحانیت و تقویت همهجانبه این نهاد، تکیه بر اصل ولایت فقیه و تقویت مبانی تبلیغی و فرهنگی آن، اهتمام به امر حوزههای علمیه و مساجد، نشر و تبیین اندیشهها و مواضع رهبر انقلاب در مسائل مختلف و تکیه اصولی در مبارزه با اسلام امریکایی و دفاع از اسلام ناب محمدی شمرده است.[۵۶]
فعالیت و اقدامات
با قطعیشدن انشعاب و نزدیکشدن به انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی که موجب ایجاد فضای انتخاباتی جدیدی شده بود، مجمع روحانیون مبارز در فهرست جداگانه خود ۳۰ نامزد را معرفی کرد که یازده نفر آنان ازجمله هاشمی رفسنجانی، کروبی، حجازی، حسن روحانی، صدوقی، عباسعلی عمید زنجانی و مصطفی معین با فهرست جامعه روحانیت مبارز مشترک بودند.[۵۷] در این انتخابات، بسیاری از شخصیتهای سیاسی کشور، از نمایندگان مجمع حمایت کردند.[۵۸] نوزدهم فروردین ۱۳۶۷ انتخابات مجلس در اوج بمباران جنگ تحمیلی برگزار شد و در دور اول آن چهارده نفر از اعضای مجمع حائز اکثریت آرا در شهر تهران شدند.[۵۹] دور دوم انتخابات هم ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ برگزار شد و فهرست مجمع توانست در مجموع ۲۷ نفر از ۳۰ نامزد خود را از تهران راهی مجلس کند [۶۰] و به پیروزی قاطع برسد.[۶۱] مجمع روحانیون که در عرصههای سیاسی و فرهنگی حضور فعالی داشت، در حوادث و مناسبتهای مختلف نیز اعلام نظر میکرد که ازجمله آنها میتوان به ضرورت حضور در جبههها (۶/۴/۱۳۶۷)، حادثه سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران از سوی امریکا در دوازدهم تیر ۱۳۶۷، اعلام آمادگی برای تحقق منشور برادری در هجدهم آبان ۱۳۶۷، محکومساختن انتشار کتاب آیات شیطانی در اول اسفند ۱۳۶۷ اشاره کرد.[۶۲] مجمع همچنین پس از درگذشت امامخمینی، در بیست خرداد ۱۳۶۸ در پیامی به رهبری جدید انقلاب و نظام، سیدعلی خامنهای فقدان جبرانناپذیر امامخمینی را تسلیت گفت و با حمایت از انتخاب وی، برای قطع امید دشمنان و شادی روح امامخمینی، بر حفظ وحدت تأکید کرد.[۶۳] برخی از بیانیههای مجمع روحانیون پس از درگذشت امامخمینی، با موضوع حمایت از همهپرسی اصلاحات قانون اساسی در ۲۵ تیر ۱۳۶۸ و گرامیداشت شهدای مکه در چهارم آبان ۱۳۶۸ صادر شد.[۶۴] به طور کلی مجمع روحانیون در تمامی بیانیهها از امامخمینی به بزرگی یاد کرده و بر راه و کلام امام و پیروی از خط مشی و مرام ایشان تأکید داشته است.[۶۵]
پانویس
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۰۸ و ۱۱۲.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۱۳ و ۱۲۵ ـ ۱۲۸؛ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۴ ـ ۴۵ و ۴۹ ـ ۵۰؛ مقاله انجمنهای ایالتی و ولایتی.
- ↑ مقاله انقلاب سفید.
- ↑ مقاله پانزده خرداد.
- ↑ مقاله کاپیتولاسیون.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۸۵.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۹۵؛ منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۱/۲۱۱ و ۲۱۳.
- ↑ مقاله جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- ↑ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۵۵.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۱۶۵ و ۱۷۱ ـ ۱۷۲.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۲۲؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۱۱ ـ ۱۱۵؛ نعمتی زرگران، ۱۱۸ و ۱۲۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ مقالههای حزب جمهوری اسلامی؛ جامعه روحانیت مبارز تهران.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۳۱۶ ـ ۳۱۷ و ۳۲۱.
- ↑ محتشمیپور، چند صدایی در جامعه و روحانیت، ۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ محتشمیپور، چند صدایی در جامعه و روحانیت، ۲۷ و ۳۸.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۶۵ ـ ۶۶.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۶۶؛ خواجهسروی، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ۲۹۸ ـ ۲۹۹.
- ↑ شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ محتشمیپور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ درویشی سهتلانی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۲ ـ ۲۸۳ و ۵۳۷.
- ↑ شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹؛ درویشی سهتلانی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۳؛ مقاله موسوی، میرحسین.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹۳/
- ↑ مقاله احمد آذری قمی.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۸۳؛ محتشمیپور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۰.
- ↑ درویشی سهتلانی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۴؛ دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران، ۳۰۷.
- ↑ شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹ ـ ۱۱۱.
- ↑ درویشی سهتلانی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۷۵ ـ ۲۷۶؛ مقاله حزب جمهوری اسلامی.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۴۸ ـ ۶۴.
- ↑ دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران، ۳۰۷.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۸۸ ـ ۹۰.
- ↑ شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۸ و ۱۱۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵.
- ↑ کردی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکلگیری تا انشعاب، ۱۹۱؛ محتشمیپور، چندصدایی در جامعه و روحانیت،۳۷.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ محتشمیپور، ۳۷.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۶ ـ ۱۰۷.
- ↑ شورای مرکزی، ۱۸۵، ۲۰۳ و ۲۰۸.
- ↑ محتشمیپور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۸؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ شادلو، تکثرگرایی، ۱۱۶.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۵۳ ـ ۵۴.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۸۱؛ شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب، ۳۰۹.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۷۷.
- ↑ (اطلاعات، روزنامه، ۲۵/۱/۱۳۶۷، ۱ و ۲.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۱.
- ↑ شادلو، تکثرگرایی، ۱۱۹.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۵۶.
- ↑ شادلو، تکثرگرایی، ۱۲۰.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۵۶.
- ↑ کیهان و اطلاعات، روزنامه، ۱۰ و ۱۵/۱/۱۳۶۷.
- ↑ شورای مرکزی، ۱۸۴ ـ ۱۹۳.
- ↑ شورای مرکزی، هفت ـ نه؛ اطلاعات، روزنامه، ۲۷/۱/۱۳۶۷، ۱ و ۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸؛ اطلاعات، روزنامه، ۲۷/۱/۱۳۶۷، ۱ و ۲.
- ↑ قزلایاق، ائتلافهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ۱۹۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۶ ـ ۱۸۰.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۲۸؛ اداره کل سیاسی وزارت کشور، دبیرخانه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، شناسنامه تشکلها و احزاب سیاسی ایران، ۱/۳۱.
- ↑ اداره کل سیاسی وزارت کشور، دبیرخانه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، شناسنامه تشکلها و احزاب سیاسی ایران، تهران، ۱/۳۲ ـ ۳۳؛ شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب، ۳۰۹ ـ ۳۱۰.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۴۰ و ۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ مرتجی، جناحهای سیاسی در ایران امروز، ۱۱۱.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۱۲.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۶۳؛ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۱۵۳.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱۷/۱/۱۳۶۷، ۲ و ۳.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۲۰/۱/۱۳۶۷، ۲؛ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۷۶؛ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۱۵۹ ـ ۱۶۰.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۱۵۲؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۱۹.
- ↑ شورای مرکزی، ۴۰، ۴۱، ۴۳، ۵۳ و ۶۸.
- ↑ شورای مرکزی، ۱۰۲ ـ ۱۰۳.
- ↑ شورای مرکزی، ۱۰۷ و ۱۲۵.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۱۲۴.
منابع
- اداره کل سیاسی وزارت کشور، دبیرخانه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، شناسنامه تشکلها و احزاب سیاسی ایران، تهران، کمیل، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- اطلاعات، روزنامه، ۱۰، ۱۵، ۱۷، ۲۰، ۲۵ و ۲۷/۱/۱۳۶۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۵/۲/۱۳۶۷ش.
- خواجهسروی، غلامرضا، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- درویشی سهتلانی، فرهاد، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- شادلو، عباس، اطلاعاتی درباره احزاب و جناحهای سیاسی ایران امروز، تهران، مولف، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- شادلو، عباس، تکثرگرایی در جریان اسلامی (ناگفتههای تاریخی از علل پیدایش جریان راست و چپ مذهبی ۱۳۸۰ ـ ۱۳۶۰)، تهران، وزرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. *قزلایاق، ایمان حسین، ائتلافهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش. *کردی، علی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکلگیری تا انشعاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۰ و ۱۵/۱/۱۳۶۷ش.
- مجمع روحانیون مبارز، مجموعه بیانیههای روحانیون مبارز تهران از فروردین ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، چند صدایی در جامعه و روحانیت، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مرتجی، حجت، جناحهای سیاسی در ایران امروز، تهران، نقش و نگار، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، قم، بینا، ۱۳۷۹ش.
- مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجهسروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ج۱، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ج۲، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- نعمتی زرگران، مرتضی، شهید دکتر محمدجواد باهنر، مبارزات، مواضع و دیدگاهها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
پیوند به بیرون
- عبدالوهاب فراتی، مجمع روحانیون مبارز تهران، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۹۷-۱۰۳.