جیمی کارتر، سی ‌و نهمین رئیس‌جمهور امریکا و حامی اصلی محمدرضا پهلوی در دوران انقلاب اسلامی ایران.

معرفی

جیمی کارتر در اول اکتبر ۱۹۲۴م/ ۹ مهر ۱۳۰۳ش در شهر پلینز (plains) ایالت جورجیای امریکا به ‌دنیا آمد.[۱] او در جوانی کشاورز و فروشنده بادام‌زمینی بود؛ اما به تحصیل پرداخت و در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. وی مدتی در نیروی دریایی امریکا در بخش اداری خدمت کرد؛ سپس به مجلس ایالتی جورجیا راه یافت و پس از آن فرماندار این ایالت شد.[۲] در سال ۱۹۷۶م/ ۱۳۵۵ش حزب دمکرات امریکا، در آغاز سومین قرن استقلال امریکا، کارتر را با شعار «حقوق بشر» وارد عرصه انتخابات کرد.[۳] وی در انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۷۶م/ ۱۳۵۵ش با اکثریت بالای آرا از جرالد رودولف فورد، رقیب جمهوری‌خواه خود پیشی گرفت و سی‌ونهمین رئیس‌جمهور امریکا شد.[۴]

ارتباط با حکومت پهلوی

محمدرضا پهلوی برای تداوم سلطنت‌ خود به اقدام‌های متعددی دست زد؛ همانند وابسته‌کردن کامل کشور به قدرت‌های بزرگ به‌ویژه امریکا در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به‌ گونه‌ای که در میانه دهه ۱۳۵۰ ایران به بزرگ‌ترین خریدار تسلیحات امریکایی تبدیل شد.[۵] تصویب و اجرای طرح مصونیت قضایی اتباع امریکایی در ایران (کاپیتولاسیون)، ورود هزاران متخصص نظامی امریکایی و سلطه آنان بر ارتش، بخشی از برنامه‌هایی بود که به دستور امریکا و در راستای منافع بین‌المللی این کشور تحقق یافت.[۶]

محمدرضا پهلوی که در انتخابات یادشده امریکا به حمایت از جمهوری‌خواهان پرداخته بود، برای جبران می‌خواست هرچه زودتر با کارتر دیدار کند و آینده خود و رژیم پهلوی را تقویت کند. در این زمان فشار امریکا و کارتر به پهلوی برای ایجاد فضای باز سیاسی، باعث شد که وی اعلام کند در زندان‌های ایران، دیگر شکنجه نیست و به نمایندگان صلیب سرخ جهانی اجازه ورود به زندان‌ها و دیدار با زندانیان سیاسی داده شد و قدرت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) کاهش یافت. مردم که تا آن تاریخ برای شنیدن نوار سخنرانی امام‌خمینی باید احتمال بازداشت، شکنجه و حبس طولانی را می‌دادند، با فضای باز سیاسی احساس کردند که سخت‌گیری‌ها کم شده و رژیم تا حدی از اعمال شکنجه‌ و اقدامات شدید دست برداشته است؛ بنابراین پخش اعلامیه و نوار سخنرانی‌های امام‌خمینی گسترش یافت و به‌تدریج تعدادی از زندانیان بخشیده شدند.[۷]

(ببینید: ساواک)

این اصلاحات شاهانه مؤثر واقع شد، به ‌طوری‌ که در روز چهارم مهر ۱۳۵۶ کارتر و دولت امریکا آمادگی خود را برای دفاع از رژیم پهلوی ابراز کردند.[۸] در ۲۰ آبان ۱۳۵۶ پهلوی به امریکا رفت تا با کارتر دیدار کند. این مسافرت با مسافرت‌های قبلی فرق داشت؛ زیرا در فضای باز سیاسی انجام می‌گرفت؛ هرچند اردشیر زاهدی سفیر وقت ایران در امریکا با کمک ساواک سعی کرد نیروهای خود را به نفع پهلوی به میدان آورد، فضای باز سیاسی که عامل انقلاب بود باعث شد تظاهرات ایرانیان مقیم امریکا، علیه پهلوی با گستردگی بسیاری در برابر کاخ سفید انجام شود که قسمتی از تظاهرات و شعارهای علیه پهلوی از تلویزیون ایران هم پخش شد تا مردم بدانند واقعاً فضای سیاسی باز شده است.[۹] پلیس امریکا نیز برای دورکردن مخالفان گاز اشک‌آور پرتاب کرد و باد، این گاز را به سمت جایگاه آورد، به‌ طوری ‌که چشمان پهلوی، کارتر و همسرانشان از اشک پر شد.[۱۰]

(ببینید: محمدرضا پهلوی)

روز دهم دی ۱۳۵۶ در حالی‌که کارتر برای مذاکره با پهلوی در راه ایران بود، پلیس ایران در دوازده محل مختلف تهران، با دانشجویان درگیر شد. به گزارش پلیس بیش از صد دانشجو در حالی‌که شعار‌های ضد امریکایی سر می‌دادند و نفرت خود از امریکا را فریاد می‌کردند، خواستار خروج امریکایی‌ها از ایران بودند. آنان شیشه‌های ساختمان انجمن کشاورزی ایران و امریکا را با پرتاب سنگ شکستند و به ساختمان انجمن دوستداران امریکاییِ خاورمیانه هجوم بردند.[۱۱]

کارتر در حالی وارد ایران شد که پلیس ایران همچنان با دانشجویان درگیر بود. کارتر در این سفر گفت که به دلیل رهبری بزرگ محمدرضا پهلوی، ایران به جزیره ثبات در یکی از آشوب‌زده‌ترین نقاط جهان بدل شده است و این به دلیل تکریم بسیار نسبت به پهلوی، رهبری او و احترام و عشق ملت به او است و هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامه‌ریزی امنیت نظامی مشترک از ایران به امریکا نزدیک‌تر نیست.[۱۲] در روز هفدهم دی‌ ۱۳۵۶ که رژیم از پشتیبانی امریکا مطمئن شده بود، با انتشار مقاله‌ای با امضای مستعار به نام احمد رشیدی مطلق، به امام‌خمینی اهانت کرد تا جبران مطرح‌شدن نام ایشان به سبب درگذشت سیدمصطفی خمینی، در فضای کشور شده باشد؛ ولی با اعتراض مردم قم، قیام نوزده دی پدید آمد.

(ببینید: نوزده دی)

پس از این مسافرت‌ها دولت کارتر از هر گونه درخواستِ پهلوی برای گرفتن تسلیحات و تجهیزات نظامی استقبال می‌کرد و حتی کنگره امریکا نیز از روش کارتر حمایت می‌کرد و بر سیاست او انگشت تأیید می‌گذاشت. میزان حمایت کارتر از شخص پهلوی به‌حدی رسید که حتی زمانی که محدودیت‌های قانونی درباره فروش و انتقال سلاح به خارج، به کارتر اجازه نمی‌داد که دقیقاً آنچه را که پهلوی درخواست می‌کند، برای او بفرستد، تلاش می‌کرد از دیگر کشور‌ها تهیه کند و در اختیار ایران قرار دهد؛[۱۳] در حالی‌که رفتار‌های یادشده کارتر و دیگر مسئولان امریکا با سیاست طرفداری از حقوق بشر منافات داشت.[۱۴]

امام‌خمینی درباره این وقایع معتقد بود محمدرضا پهلوی در برابر سلاطین و رئیس‌جمهور‌ها، به‌ویژه کارتر رئیس‌جمهور امریکا، خاضعانه برخورد می‌کند و در برابر، با ملت ایران برخورد مهاجمانه دارد و هر چه روابط خود را با کارترِ خبیث، مستحکم‌تر می‌کند، به مردم خود سیلی محکم‌تری می‌زند.[۱۵] ایشان با اشاره به پشتیبانی کارتر از رژیم پهلوی در مسافرت به تهران،[۱۶] خاطرنشان ‌کرد کارتر و دیگران که به غارت مخازن ملت‌های مظلوم، ازجمله ملت ایران می‌پردازند، باید این مسئله را در نظر داشته باشند که پهلوی خائن است و از سلطنت بر مردم ایران برکنار خواهد شد.[۱۷]

از سوی دیگر، مردم ایران در سال ۱۳۵۷ با شعار «شاه جنایت می‌کند، کارتر حمایت می‌کند» انزجار و نفرت خود را از حکومت وقت و دخالت کارتر در امور کشور اعلام می‌کردند.[۱۸] امام‌خمینی تاکید داشت تعطیلی بازارهای تهران، تبریز، قم، اصفهان و مشهد و همچنین به ‌صحنه‌آمدن مردم و مشارکت در تظاهرات علیه دستگاه حاکم، نشانه اعتراض به شخص پهلوی و به ‌ستوه‌آمدن از حکومت ظالمانه وی است[۱۹] و خاطرنشان کرد اگر کارتر دست از حمایت شاه ایران بردارد، دامنه مخالفت‌ها به‌قدری گسترده است که از خود دربار آغاز می‌شود.[۲۰]

ایشان یادآور شد کارتر که با ادعای حقوق بشر روی کار آمده، با صراحت اعلام کرده است در کشورهایی که امریکا پایگاه نظامی دارد، نباید سخن از حقوق بشر گفت[۲۱] و به همین خاطر به حمایت از کشتار‌های پیاپی محمدرضا پهلوی می‌پردازد و با اینکه وی نقض حقوق بشر می‌کند، از رژیم وی حمایت می‌کند.[۲۲] ایشان حمایت‌های کارتر از پهلوی را سبب کشتار بیشتر مردم به دست وی برشمرد[۲۳] و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او دانست.[۲۴] با این حال، چنان‌که ایشان خاطرنشان کرده، کارتر جنایات پهلوی را کوششی در راه استقرار اصول دموکراسی و موضع‌گیری مترقیانه مسائل اجتماعی می‌پنداشت و در برابر، به مردم ایران اتهام می‌زد و می‌گفت مردم با آزادی‌ای که پهلوی می‌خواهد به آنان بدهد، مخالف‌اند و برای این منظور دست به تظاهرات و اعتصاب می‌زنند. ایشان این رفتار کارتر را فریبکارانه خواند و اعلام کرد کارتر باید بداند که این فریبکاری‌ها دیگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع محمدرضا پهلوی را شناخته‏اند؛[۲۵] چنان‌که وی را «استاد اعظم» محمدرضا پهلوی می‌دانست که با اینکه از سلب آزادی از مردم ایران اطلاع دارد، ادعای آزادی در ایران می‌کند؛[۲۶] آن هم با این ادعا که چون آزادی ادعایی پهلوی تند بوده مردم ایران توان تحمل آن را نداشته‌اند![۲۷] امام‌خمینی با نقد مکرر این سخن،[۲۸] اذعان می‌دارد لابد در منطق وی، آزادى عبارت از کشتار در ایران[۲۹] و یا به زندان‌ کشیدن افراد آزادیخواه و استقلال‌طلب، از علماى روشنفکر مذهبى تا رجال سیاسى و دانشجویان و بازاریان و سانسور مطبوعات و دستگاه‌هاى تبلیغاتى‏ است؛[۳۰] چنان‌که با نقد مفصل ادعای کارتر مبنی بر ایجاد دموکراسی و جامعه مترقی در ایران توسط پهلوی و عدم دخالت امریکا در ایران، اظهار می‌دارد احتمالاً دموکراسی ادعایی کارتر، در کرات دیگر و یا برای امریکاییان اجرا شده است و گرنه در ایران نشانه‌ای از این دموکراسی وجود ندارد؛ چنان‌که لابد در منطق کارتر ترقی نیز معنایی دارد که قابل فهم نیست، در حالی‌که با سیاست‌های پهلوی همه جای ایران به خرابه تبدیل شده است و این همه در صورتی است که امریکا در تمام مسائل ایران دخالت داشته و تمام آزادی و استقلال ایرانیان سلب شده است.[۳۱] ایشان با تأکید بر اینکه حمایت کارتر از پهلوی، اوضاع را مشکل‌تر مى‏‌کند و بر شدت مبارزات ملت ایران مى‏‌افزاید، از او خواست هر چه زودتر بفهمد که حمایت از پهلوی نه به نفع ملت ایران است و در نتیجه، نه به نفع مردم امریکا؛[۳۲] چنان‌که باید بداند پشتیبانی او از پهلوی دیگر اثر ندارد و چون قیام مردم ایران برای خداست، به پیروزی ملت و رفتن پهلوی ختم خواهد شد.[۳۳]

ایشان با انتقاد شدید از این سخن کارتر که نمی‌تواند بپذیرد عده‌ای اراذل پست پهلوی را ساقط کنند و با سقوط او ثبات منطقه به هم می‌ریزد، اظهار داشت ملت ایران که خواستار آزادى و استقلال است، اراذل و پستند یا آنانی که آزادی و استقلال مردم ایران را سلب می‌کنند.[۳۴] ایشان از کنگره امریکا خواست به دلیل حمایت‌های بی‌جای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کند[۳۵] و از مردم امریکا نیز خواست از کارتر بخواهند دست از پشتیبانى پهلوی بکشد و افکار عمومى جهان را علیه مردم امریکا نشوراند.[۳۶] ایشان منطق کارتر را در مقصرشمردن رهبران انقلاب در کشتار مردم به دست رژیم مورد حمایت امریکا، منطق معاویه می‌دانست که در جنگ صفین امیرالمؤمنین علی(ع) را عامل و قاتل عماریاسر می‌شمرد.[۳۷]

در دوران پیروزی انقلاب

پس از افزایش اعتراض‌ها و نارضایتی‌های عمومی در ایران، کارتر به این نتیجه رسید که محمدرضا پهلوی چاره‌ای جز ترک کشور ندارد و در کنفرانس «گوادلوپ» که با حضور رؤسای کشورهای آلمان غربی، انگلیس، فرانسه و امریکا در پاییز ۱۳۵۷ در جزیره مستعمره فرانسه در اقیانوس آرام، برای کاهش بحران جهانی ازجمله مسئله ایران تشکیل شده بود، صریحاً اشاره کرد که پهلوی دیگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نیست؛ زیرا مردم ایران به هیچ‌رو خواهان او نیستند و دولت یا دولت‌مردانی که در میان مردم با آبرو باشد نمانده تا حاضر به همکاری با پهلوی باشد؛ ولی این کار باید پس از تشکیل یک دولت ثابت و طبق برنامه و همراه با حفظ شئون محمدرضا پهلوی انجام گیرد.[۳۸] اما امام‌خمینی از پاریس اعلام کرد هیچ نوعی از حکومت را که محمدرضا پهلوی در آن حضور داشته باشد، نخواهد پذیرفت[۳۹] و خروج پهلوی از کشور کفایت نمی‌کند، بلکه رژیم باید عوض شود[۴۰] و هر دولتی که از طرف رژیم پهلوی تعیین شود و از مجلس‌های غیر قانونی شورا و سنا رأی اعتماد بخواهد، به رسمیت شناخته نمی‌شود.[۴۱]

سرانجام محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی‌ ۱۳۵۷ پس از رأی اعتماد مجلس به نخست‌وزیری شاپور بختیار و تعیین شورای سلطنت، به بهانه بیماری و درمان، ایران را ترک کرد و خبر رفتن او، موجب شادی وصف‌نشدنی در میان مردم شد و امام‌خمینی رفتن او را طلیعه پیروزی ملت و نویددهنده دست‌یافتن به آزادی و استقلال برشمرد.[۴۲]

(ببینید: شاپور بختیار، شورای سلطنت، و فرار شاه)

از سوی دیگر، در همان روزها، کارتر از والری ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور فرانسه درخواست کرد راهی برای حمایت امام‌خمینی از دولت بختیار پیدا کند؛[۴۳] از این‌رو نماینده رئیس‌جمهور وقت فرانسه به نوفل لوشاتو رفت و هدف از دیدار خود را پیغامی دانست که از طرف کارتر برای امام‌خمینی دارد. کارتر خواسته بود ایشان تمام نیرو‌های خود را برای جلوگیری از مخالفت با بختیار به کار برد. از نظر کارتر حمله به بختیار خطرهای زیادی داشت و به تلفات زیادی منجر می‌شد. او دوری‌کردن از هر گونه عمل انفجاری در ایران را به نفع همه می‌دانست و در این پیغام از خطر دخالت ارتش و بدترشدن اوضاع گفته بود و تقاضای یک وسیله ارتباطی مستقیم با امام‌خمینی را داشت تا ایشان را در جریان اموری که آنها را حوادث می‌نامید، بگذارد و این را به نفع همه و خصوصاً امام‌خمینی ارزیابی می‌کرد.[۴۴] ایشان در پاسخ گفت در صورتی که کارتر حسن نیت پیدا کرده و خواهان آرامش است، بهتر است از دولت بختیار پشتیبانی نکند.[۴۵] همچنین ایشان معتقد بود در صورت وقوع کودتا، ملت ایران کارتر را مقصر می‌داند و این مسئله به زیان امریکا خواهد بود.[۴۶] امام‌خمینی در این مقطع نیز کارتر را دشمن شماره یک ملت ایران دانست و از ملت امریکا خواست از وی بخواهند که چرا تا این حد از یک آدمکش حمایت مى‏‌کند و حیثیت ملى آنان را بر باد مى‏‌دهد و آتش خشم ایرانى را نسبت به آنها شعله‏‌ور مى‏‌کند.[۴۷]

پس از اعلام قاطع امام‌خمینی در ۳۰ دی ۱۳۵۷ برای بازگشت به ایران، کارتر از رئیس‌جمهور فرانسه خواست تا سفر ایشان را به تأخیر ‌اندازد؛ به این دلیل که بازگشت ایشان به ایران باعث سرنگونی دولت بختیار می‌شد.[۴۸] همچنین وی با کمک رابرت هایزر؛ معاون وقت نیروی هوایی امریکا در اروپا، برای افزایش همبستگی ارتش ایران با بختیار کوشش کرد و از عربستان، مصر، مراکش، اردن و چند کشور مسلمان دیگر خواست که از دولت بختیار در ایران حمایت کنند و امام‌خمینی را تشویق کنند که به ایران نرود تا دولت بختیار فرصت پیدا کند و بر اوضاع مسلط شود.[۴۹]

پس از پیروزی انقلاب

از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ماجرای اشغال سفارت امریکا به‌ دست دانشجویان پیرو خط امام در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ به اعتراض به پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا و دیدار مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت وقت، با زیبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، بازتاب گسترده‌ای در سطح ایران و جهان به ‌دنبال داشت.[۵۰] از نظر امام‌خمینی دانشجویان یادشده مرکز جاسوسی و توطئه امریکا در ایران را تصرف کرده بودند.[۵۱] در تاریخ شانزدهم آبان ۱۳۵۸، نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران به قصد دیدار با امام‌خمینی بودند؛ اما ایشان ضمن رد این دیدار، اعضای شورای انقلاب و مقامات مسئول در نظام جمهوری اسلامی ایران را نیز از این دیدار منع کرد. ایشان مذاکره با امریکا را مشروط به تحویل پهلوی به ایران و نیز عدم‌ دخالت و جاسوسی‌نکردن در ایران دانست[۵۲] و تأکید کرد کارتر باید پهلوی را تحویل ایران بدهد و لانه جاسوسی را به دستگاه انسانی تبدیل کند، نه دستگاه حکومت بر یک ملت؛ اگر این دو مشکل را حل کند، نزاعی در کار نیست؛[۵۳] با این حال، معتقد بود که کارتر پهلوی را به ایران باز نمی‌گرداند.[۵۴] ایشان ارتکاب اشتباهات کارتر در ارتباط با ایران و مسائل مطرح را در ناآگاهی وی از عمق نهضت اسلامی ارزیابی می‌کرد.[۵۵]

با طولانی‌شدن ماجرای گروگانگیری، امام‌خمینی در ۴ اسفند ۱۳۵۸ اعلام کرد مجلس شورای اسلامی تصمیم نهایی را برای آزادسازی گروگان‌ها خواهد گرفت.[۵۶] در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ امریکا رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کرد. امام‌خمینی در پاسخ از این قطع رابطه استقبال کرد و تأکید کرد اگر ملت ایران جشن بگیرد حق دارد.[۵۷]

(ببینید: تسخیر لانه جاسوسی امریکا)

تسخیر لانه جاسوسی

در پی ناکامی دولت امریکا در اِعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان‌ها و قطع رابطه با ایران، کارتر دستور انجام عملیات آزادسازی گروگان‌ها را صادر کرد و در پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ش/ ۲۴ آوریل ۱۹۸۰م هواپیماها و بالگردهای امریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان وارد خاک ایران در صحرای طبس شدند که سرانجام بر اثر طوفان شدید شن، هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سی‌اچ ۵۳ به هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند و بدین‌ترتیب عملیات نظامی به ‌طور کامل شکست خورد و نقشه امریکایی‌ها خنثی شد‌.[۵۸]

(ببینید: طبس، تجاوز نظامی امریکا)

پس از تجاوز نظامی امریکا، امام‌خمینی خاطرنشان کرد در صورتی که کارتر به کارهایی نظیر حادثه طبس دست بزند، دیگر مهارکردن جوانان مبارز و مسلمان ایران که نگهبان جاسوسان امریکاییِ گروگان گرفته شده‌اند، برای دولت ایران غیر ممکن خواهد شد و در این صورت شخص کارتر مسئول جان گروگان‌ها خواهد بود.[۵۹] ایشان معتقد بود شخص کارتر باید با توجه به جرم‌هایی که مرتکب شده در دادگاه‌های عمومی دنیا محاکمه شود[۶۰] و نیز یادآور شد او با عملکرد خود، مردم دنیا را به امریکا بدبین کرده است و پیش‌بینی کرد او دوباره نمی‌تواند پست ریاست‌جمهوری را در امریکا به‌ دست آورد.[۶۱] ایشان همچنین خاطرنشان کرد کارتر با رویداد طبس، حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و بدین ترتیب باید از ریاست‌جمهوری قطع امید کند.[۶۲] این پیش‌بینی در ادامه به وقوع پیوست و ریاست‌جمهوری ‌کارتر پس از یک دوره‌ پایان یافت. او در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۸۰م/ ۱۳۵۹ش از رونالد ریگان، رقیب جمهوری‌خواه خود شکست خورد.[۶۳]

از سوی دیگر، امام‌خمینی در پاسخ به اظهار نظر کارتر رئیس‌جمهور وقت امریکا که گفته بود آنچه در ایران انجام می‌گیرد موافق اسلام نیست، گفت اخیراً کارتر هم اسلام‌شناس شده است! و ممکن است فردا مناخیم بگین هم اسلام‌شناس شود در حالی‌که اینان که نمی‌دانند «اسلام»‌ با «صاد» نوشته می‌شود یا با «سین»، نباید کاری به اسلام داشته باشند.[۶۴] ایشان چند سال بعد نیز با طعنه به گسترش اسلام‌شناسی در دنیا، با اشاره به گفته کارتر در گذشته، خاطرنشان کرد که مقام‌های امریکایی مسئولان ایران را ناآگاه از اسلام می‌دانند و ایشان نمی‌دانند که این دست اسلام‌‌شناسان چه زمانی می‌خواهند به «عروة الوثقی» حاشیه بزنند![۶۵]

آثار

جیمی کارتر تألیفات پر‌شماری داشته که بیش از بیست عنوان آن چاپ شده است (لحظه‌نما). ازجمله کتاب‌های او که به فارسی ترجمه‌شده عبارت‌اند از: چرا بهترین کوشش را نکنیم؟ ترجمه منوچهر وارسته، ۴۴۴ روز ماجرای گروگان‌های امریکایی در ایران ترجمه احمد باقری، ایران در خاطرات جیمی کارتر که ابراهیم ایران‌نژاد و طیبه غفاری ترجمه کرده‌اند.

پانویس

  1. ساجدی، مشاهیر سیاسی قرن بیست، ۳۲۷.
  2. ساجدی، مشاهیر سیاسی قرن بیست، ۳۲۷.
  3. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۱۲.
  4. ساجدی، مشاهیر سیاسی قرن بیست، ۳۲۷.
  5. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۱۶۱؛ پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، ۱۰۶.
  6. پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، ۱۰۷؛ دارابی، بیست‌ و پنج گفتار پیرامون انقلاب اسلامی، ۳۰۵.
  7. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۱۵.
  8. کرباسچی، روزشمار روابط ایران و امریکا، ۲۶۶.
  9. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۱۸.
  10. راجی، خدمت گذار تخت طاوس، ۱۲۱.
  11. کرباسچی، روزشمار روابط ایران و امریکا، ۲۸۲.
  12. کرباسچی، روزشمار روابط ایران و امریکا، ۲۸۱ ـ ۲۸۲.
  13. لدین، شاه و کارتر، ۳۹.
  14. چمنی، سیاست حقوق بشر کارتر و انقلاب اسلامی، ۵۶.
  15. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۰۱.
  16. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۷۵.
  17. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۱۵.
  18. مختاری، بررسی شعارهای دوران قیام (۲)، ۱۰۵.
  19. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۳۰ ـ ۳۳۱.
  20. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۰۲.
  21. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۴۵.
  22. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۴۷۰.
  23. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۲۵۳.
  24. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۰۶.
  25. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۱ ـ ۵۱۲ و ۵۲۰.
  26. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۸۷.
  27. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۶۶ و ۱۰۴.
  28. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۲۰، ۱۳۲، ۱۴۱، ۲۲۵ و ۲۲۶.
  29. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۶۶.
  30. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۶۱.
  31. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۷۱ ـ ۸۰.
  32. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۳۶.
  33. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۲.
  34. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۱۰۰، ۱۰۴، ۱۰۷ و ۱۴۹.
  35. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۲۱۲ و ۲۲۲.
  36. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۲۹۸.
  37. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۲۴۲.
  38. کارتر، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ۳۱؛ بیدخوری، در گوادلوپ چه گذشت؟، ۱۱ ـ ۱۷.
  39. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۳۷.
  40. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۳۸.
  41. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۱۳.
  42. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۸۶ ـ ۴۸۷؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۵۱.
  43. کارتر، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ۳۵.
  44. ← امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۷۵.
  45. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۷۶.
  46. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۷۷.
  47. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۹.
  48. کارتر، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ۳۷.
  49. کارتر، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ۳۷.
  50. محمدی، انقلاب اسلامی زمینه‌ها و پیامد‌ها، ۱۶۹.
  51. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۹۱.
  52. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۰۳.
  53. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۸۱.
  54. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۸۵.
  55. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۱۰.
  56. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۱۶۲.
  57. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۳۳.
  58. آقایی، عقاب در آتش، ۳۸ ـ ۴۲؛ کرامتی، وسوسه شیطان بزرگ، ۴۷ ـ ۵۰.
  59. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۵۶.
  60. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۹۷.
  61. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۵۸.
  62. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۵۶.
  63. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۴۳.
  64. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۸۸ ـ ۱۸۹ و ۱۹/۲۲۶.
  65. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۲۲۶ ـ ۲۲۷.

منابع

  • آقایی، عباس، عقاب در آتش، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بیدخوری، یوسف، در گوادلوپ چه گذشت؟، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • پزشکی، محمد و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
  • چمنی، فرامرز، سیاست حقوق بشر کارتر و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • دارابی، علی، بیست‌ و پنج گفتار پیرامون انقلاب اسلامی، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ـ معاونت پژوهش و برنامه‌ریزی، تهران، هماهنگ، چاپ اول ۱۳۸۲ش.
  • راجی، پرویز، خدمت گذار تخت طاوس، تهران، اطلاعات، چاپ هفتم، ۱۳۷۵ش.
  • ساجدی، احمد، مشاهیر سیاسی قرن بیست، تهران، محراب قلم، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
  • کارتر، جیمی، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ترجمه ابراهیم ایران‌نژاد و طیبه غفاری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • کرامتی، محمدتقی، وسوسه شیطان بزرگ، جریان‌شناسی فعالان رابطه با امریکا از دولت موقت تا دولت اصلاحات، قم، همای غدیر، چاپ دوم ۱۳۸۳ش.
  • کرباسچی، غلامرضا، روزشمار روابط ایران و امریکا، تهران، بقعه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • لحظه‌نما، پایگاه اطلاع‌رسانی، بیوگرافی جیمی کارتر رئیس‌جمهور امریکا، ۸/۶/۱۳۹۷ش.
  • لدین، مایکل، شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی زمینه‌ها و پیامد‌ها، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • مختاری، محمد، بررسی شعارهای دوران قیام (۲)، مجله کتاب جمعه، شماره ۲۰، ۱۳۵۸ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به ‌کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

پیوند به بیرون

  • سمیه تام، جیمی کارتر، دانشنامه امام‌خمینی، ج۸، ص۳۵۲-۳۵۷