غائله خلق عرب، آشوبی با ماهیت قومی ـ عربی در خرمشهر، ۱۳۵۸.

غائله خلق عرب
غائله خلق عرب.jpg
شرح ماجراآشوب با ماهیت قومی ـ عربی
زمانسال ۱۳۵۸
دورهابتدای پیروزی انقلاب اسلامی
مکانخرمشهر
علتسوءاستفاده از موارد قومیتی و مذهبی
اهدافخودمختاری و جدایی خوزستان از ایران، به‌رسمیت‌شناختن ملیت «خلق عرب» توسط دولت و درج آن در قانون اساسی، تشکیل دادگاه‌ها و مجلس خودمختار عرب، پذیرش زبان عربی به عنوان زبان رسمی در منطقه و آموزش آن در مدارس، اولویت استخدام عرب‌ها و تخصیص درآمد نفت به عمران منطقه
عاملانگروهی با گرایش قومی ـ عربی به عنوان خلق عرب
نتایجپایان غائله در ۳۰ تیر
پیامدهادستگیری عوامل غائله عرب
تلفاتدستگیری و اعدام عوامل غائله
واکنش‌هاتأکید امام خمینی بر لزوم شناخت و خنثی کردن توطئه‌ها، ازجمله مقابله با اختلاف‌های قومی و مذهبی و تقویت دوستی و برادری



با وجود رنگ‌‌وبوی مذهبی نهضت اسلامی ایران که اختلافات قومی را به حداقل می‌رساند، وجود برخی زمینه‌ها و سابقۀ فعالیت گروه‌های قومیتی در خوزستان، موجب درگیری‌های شدید با محوریت سازمان خلق عرب و حمایت محمدطاهر آل‌شبیر خاقانی در ابتدای پیروزی انقلاب شد.

دولت عراق با تبلیغ «خوزستان: سرزمین عربی» به آشوب دامن می‌زد. پس از چندماه آشوب، سرانجام با اقدام قاطع مردم و نیروهای نظامی، نیز جداکردن خاقانی از گروه سیاسی خلق عرب، این غائله تا حدودی پایان یافت.

امام‌خمینی با اشاره به حساسیت زمان، هدف از تفرقه‌افکنی دشمنان میان قومیت‌ها در ایران را قطع‌شدن منافع مخالفان اسلام از مخازن ملت دانست و از مردم خواست در راه خنثی‌سازی توطئه دشمنان در جدایی قومیت‌ها ازجمله عرب و فارس بکوشند. ایشان دامن زدن به موضوع عرب و عجم و تفرقه میان آنها را که اساساً خلاف منطق اسلام است، توطئه دشمنان خواند که از قدرت ممالک اسلامی می‌هراسند.

معرفی

خوزستان از استان‌های مرزی و از مناطقی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مورد سوء استفاده دشمنان نظام اسلامی ایران قرار گرفت.[۱] در اسفند ۱۳۵۷، گروهی با گرایش قومی ـ عربی به عنوان خلق عرب در خرمشهر غائله آفریدند[۲] و از خودمختاری و جدایی خوزستان از ایران سخن گفتند.[۳] این تشکیلات با محوریت محمدطاهر آل‌شبیر خاقانی، از روحانیان معروف خرمشهر، فعالیت می‌کرد.

پیشینه

در پی اوج‌گیری حرکت‌های قومی، به‌ویژه نهضت جمال عبدالناصر در سال ۱۳۴۰ در مصر، گروهی با گرایش به حزب بعث عراق، موسوم به «جبهةالتحریر» در خوزستان شکل گرفت.[۴] این سازمان با مشی مبارزه با رژیم پهلوی توانست میان عده‌ای از جوانان عرب خوزستان، پایگاه ایجاد کند. حزب بعث عراق به‌تدریج این تشکل را از شکل یک سازمان مبارزاتی بیرون برد و آن را به عامل اجرای سیاست‌های خود تبدیل کرد.[۵] پس از توافق ایران و عراق در الجزایر در سال ۱۳۵۴ عراق عده‌ای از اعضای این گروه را تحویل ایران داد؛ ولی طبق گزارش‌های سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) همچنان با آنان در ارتباط پنهان بود.[۶] ارتشبد حسین فردوست جبهةالتحریر را محصول توافق آمریکا و انگلیس برای اطمینان از حفظ منافع خود در خوزستان در فرض سقوط محمدرضا پهلوی دانسته‌است.[۷]

از سوی دیگر، حرکت‌های مردمی و انقلابی، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران اوج‌گیری آن، صبغه مذهبی داشتند و جایی برای حرکت قومی نبود.[۸] خرمشهر در گذشته روحانیان برجسته و خدمتگزاری، همانند سیدعلی بهبهانی، سیدباقر کاشانی و سیدعباس موسوی مهری داشته‌است. جریان مذهبی خرمشهر تربیت‌شده همین علما بودند و فرزندان آنان جوانان مذهبی و انقلابی خرمشهر را تشکیل می‌دادند که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شرکت فعال داشتند.[۹]

خاقانی از روحانیان صاحب رساله خرمشهر بود که پس از حوادث ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ با حمایت‌های سیدکاظم شریعتمداری، موقعیتی در شهر به دست آورد و با استقرار در مسجد امام‌صادق(ع) مورد اقبال عامه مردم از عرب و فارس قرار گرفت و در دوره انقلاب، نیروهای فعال و انقلابی خرمشهر در اطراف وی گرد می‌آمدند و با رژیم پهلوی مبارزه می‌کردند.[۱۰] با گسترش انقلاب اسلامی، خاقانی با دستاویز تسلط کمونیست‌ها در صورت تضعیف محمدرضا پهلوی به‌تدریج از نیروهای مذهبی شهر فاصله گرفت و با اقدامات انقلابی در خرمشهر مخالفت کرد و حتی راهپیمایی در تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ را به صلاح ندانست و با گسترش راهپیمایی‌ها و تشدید مبارزات مردم، به بهانه سفر سالانه، راهی احسا در عربستان شد.[۱۱] پس از آن، مسجد جامع و حسینیه سیدعباس موسوی مهری به مرکز انقلابیون تبدیل شد.[۱۲] خاقانی در حالی‌که مدعی رهبری انقلاب در خوزستان بود، با فرار شاه از ایران، به کشور بازگشت. به‌تدریج جریان قومی که در طول دوره انقلاب تحت‌الشعاع جریان مذهبی قرار داشتند، در اطراف خاقانی جمع شدند و با محوریت وی فعالیت‌های خود را آغاز کردند.[۱۳]

گرایش قومی در خرمشهر

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمینه‌های مناسبی برای تشکیل جبهه ضدانقلابی با محوریت قومیت عرب در خرمشهر ایجاد شد.[۱۴] سه روز پس از پیروزی انقلاب، خاقانی دو نفر از شخصیت‌های غیر انقلابی و نامناسب را به عنوان مسئولان حراست از شهر و امور مرزی برگزید. این فرمان اعلان مخالفت با نیروهای مبارز مذهبی شمرده شد و اختلاف نیروهای انقلابی را با وی بیشتر کرد.[۱۵] تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در اوایل اسفند ۱۳۵۷ محمل دیگری برای آشکارشدن اختلافات جریان انقلابی با طرفداران خاقانی بود. تشدید اختلافات در کمیته به تغییراتی در شورای مرکزی آن انجامید. در کمیته جدید تنها دو نفر از شیوخ عرب انتخاب شدند و عناصر جوان‌تر و روحانیان متعهد اکثریت یافتند. این امر با مخالفت خاقانی روبه‌رو و کمیته در نهایت تعطیل شد.[۱۶] انحلال کمیته به تضعیف دولت مرکزی و جرأت یافتن ضدانقلاب به محوریت خاقانی انجامید.[۱۷] پیش از انحلال رسمی کمیته در اواسط اسفند ۱۳۵۷ ساختمان کنسولگری سابق آمریکا به دست عوامل خاقانی اشغال و تشکیلاتی به نام کمیته عرب‌ها در آن ایجاد شد. بهانه این بود که بیشتر کمیته انقلاب، فارس هستند و نمی‌توانند به امور عرب‌زبانان رسیدگی کنند.[۱۸] کمیته عرب‌ها به نام «مرکز مجاهدین عشایر» نیز خوانده شد.[۱۹] این تشکیلات در ادامه به «ستاد رزمندگان خلق عرب» تغییر نام داد و برای دامن‌زدن به عصبیت قومی و اختلاف عرب و غیر عرب تلاش کرد.[۲۰]

از سوی دیگر، گروهی از نیروهای مذهبی که از توانایی کمیته در برخورد با مسایل ناامید شده بودند، با دراختیارگرفتن خانه رئیس ساواک در خرمشهر، کانون فرهنگی ـ نظامی جوانان مسلمان خرمشهر را به کوشش محمد جهان‌آرا ـ که بعدها فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرمشهر شد و به شهادت رسید ـ و یارانش تشکیل دادند. این کانون، افزون بر کارهای فرهنگی، در زمینه مسایل مختلف سیاسی بیانیه می‌داد و با کارگزاران دولتی نیز همکاری می‌کرد و توانست جای کمیته را تا حدودی پر کند.[۲۱] پس از شکل‌گیری ستاد رزمندگان خلق عرب، رابطه خاقانی با این ستاد محکم‌تر شد و از نیروهای مذهبی انقلابی شهر، بیشتر فاصله گرفت.[۲۲] خاقانی که تا آن زمان در مسجد امام‌صادق(ع) به فارسی سخن می‌گفت، از این تاریخ، برای انتقال پیام‌های خود به فارسی‌زبانان از مترجم استفاده می‌کرد[۲۳] و این خود به فضای ستیز عرب و عجم دامن می‌زد.

تشکیل سازمان سیاسی خلق عرب

ستاد رزمندگان خلق عرب، با جذب شیوخ و عوامل وابسته به رژیم پهلوی و با تغییر نام خود به سازمان سیاسی خلق عرب و علنی‌ترکردن مواضع ضدانقلابی خویش، همچنان از حمایت خاقانی برخوردار بود.[۲۴] این سازمان، با جذب برخی عناصر ناآگاه و قومی‌گرا، در جذب نیروهای روشنفکر ناکام ماند؛ از این‌رو برای جذب عرب‌های تحصیل‌کرده، با رعایت اهداف کلی سازمان و با اندکی تغییر در شیوه‌های برخورد، کانون فرهنگی خلق عرب را ایجاد کرد. ترکیب اصلی این کانون از عناصر سابقه‌دار جبهةالتحریر و تعدادی از روشنفکران عرب منطقه با تمایلات مارکسیستی بود.[۲۵] تشدید قومیت‌گرایی عربی در اولویت برنامه‌های کانون بود و در برنامه‌ها و شعارها هماهنگ با سازمان سیاسی خلق عرب حرکت می‌کرد. این گروه نیز از حمایت خاقانی استفاده کرد و به تحکیم موقعیت خود پرداخت.[۲۶]

خاقانی به دلیل ناآگاهی از مسایل سیاسی[۲۷] و اعتماد به یکی از فرزندانش که از محرکان احساسات قومی در خرمشهر بود[۲۸] و با دورکردن نیروهای مذهبی انقلابی از خود، اسیر ضدانقلاب شد و عملاً به محور جبهه ضدانقلاب بدل گشت. نشریات سراسری ضدانقلاب، همانند روزنامه‌های بامداد و آیندگان و خبرگزاری‌ها و مطبوعات خارجی، از موضع ضدیت با انقلاب اسلامی، با بزرگ‌نمایی، وی را رهبر مذهبی عرب‌زبانان مطرح می‌کردند. با تبلیغات آنان وی تحت تأثیر قرار گرفت و باور کرد جهانیان وی را به عنوان مرجع تقلید و رهبر پذیرفته‌اند.[۲۹]

امام‌خمینی با توجه به گزارش‌های رسیده دریافته بود که ممکن است گروه‌های ضدانقلاب و آشوب‌طلب، با هدایت آمریکا و حاکمان منطقه، از بی‌اطلاعی و ساده‌لوحی خاقانی سوء استفاده کنند؛ بنابراین در دوم فروردین ۱۳۵۸ با فرستادن نامه‌ای به وی، ضمن تشکر از تلاش‌های او، تأسف خویش را از شکاف میان طوایف مسلمین ابراز و تأکید کرد همه طوایف مسلمین با هم برادرند و در جمهوری اسلامی ایران به حقوق همه آنها رسیدگی می‌شود[۳۰]؛ همچنین ایشان در ۳۱ فروردین ۱۳۵۸ در پیامی مردم را از توطئه‌های شیاطین داخلی و اجانب آگاه ساخت و هشدار داد آنان از طریق نفوذ در صفوف قشرهای مختلف در پی تضعیف و استعمار دوباره کشورند و از ملت خواست با غائله‌های آنان مقابله کنند.[۳۱]

دو روز پس از هشدار امام‌خمینی، خاقانی در پی دستگیری دو تن از سرمایه‌داران بزرگ وابسته به عناصر ضدانقلاب، با صدور اعلامیه‌ای از دادگاه انقلاب خرمشهر انتقاد کرد و یادآور شد به علت برخی مشکلات، ناچار به ترک کشور است.[۳۲] به دنبال این اطلاعیه، سیدمحمود طالقانی با فرستادن تلگرام و سیداحمد خمینی به دستور امام‌خمینی، طی تماس تلفنی، خروج وی را در آن شرایط از کشور به مصلحت ندانستند.[۳۳] خاقانی در تلگرامی به طالقانی اعلام کرد کشور را ترک نخواهد کرد.[۳۴]

اهداف غائله‌سازان

در هفتم اردیبهشت ۱۳۵۸ یک هیئت سی نفره به نام «هیئت نمایندگان خلق عرب مسلمان ایران»، برای درخواست خودمختاری به معنای داشتن اختیار در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه و تشکیل شوراها، به دیدار طالقانی و دولت موقت و امام‌خمینی رفتند.[۳۵] آنان در دیدار با مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، خواسته‌های دوازده ماده‌ای را تسلیم وی کردند. به‌رسمیت‌شناختن ملیت «خلق عرب» توسط دولت و درج آن در قانون اساسی، تشکیل دادگاه‌ها و مجلس خودمختار عرب، پذیرش زبان عربی به عنوان زبان رسمی در منطقه و آموزش آن در مدارس، اولویت استخدام عرب‌ها و تخصیص درآمد نفت به عمران منطقه، ازجمله این خواسته‌ها بود. بازرگان مذاکره خود با نمایندگان خلق عرب را سودمند خواند.[۳۶]

خاقانی، با اعلان اعتماد به بازرگان، برخی اعضای دولت بازرگان را حقوق‌بگیر آمریکا خواند. او همچنین به دستگیری چند تن از عوامل سرمایه‌دار و فاسد شهر اعتراض کرد. به دنبال این جریان، اطلاعیه‌ای از طرف بازاریان خرمشهر، با مضمون سؤال از موارد مطرح در سخنان خاقانی منتشر شد که عوامل وابسته به خلق عرب این اطلاعیه را توهین به خاقانی دانستند و در حمایت از او در ۲۳ اردیبهشت راهپیمایی کردند.[۳۷] خاقانی در این راهپیمایی مسئولان شهر را خودفروخته و نوکران استعمار خواند. در پی سخنان او عده‌ای با تیراندازی و شعار «فلیسقط الکانون؛ کانون باید نابود شود»،[۳۸] به کانون فرهنگی ـ نظامی انقلابیون مسلمان و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمله کردند و آن را به آتش کشیدند.[۳۹] در این حمله دوازده نفر مجروح و شانزده نفر ازجمله محمد جهان‌آرا به گروگان گرفته شدند.[۴۰]

در برابر اقدامات خاقانی، دیگر علمای خرمشهر مردم را به وحدت کلمه فراخواندند و اقدامات او را محکوم کردند؛ ازجمله محمد کرمی، از علمای برجسته خوزستان و عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، از مخالفان او بود.[۴۱] وی در جمع هزاران نفر از مردم اهواز، با تأکید بر وحدت کلمه، حمایت خود را از امام‌خمینی و دولت اعلام و هر گونه تجزیه‌طلبی را محکوم کرد.[۴۲] سیدابوالحسن نوری از روحانیان انقلابی و فعال نیز با خاقانی مخالف بود.[۴۳] گروه بسیاری از علمای دیگر ازجمله سیدمحمدتقی موسوی، عبدالله محمدی، سیدهاشم علامه، سیدکاظم سجادی، سیدمحمد علوی، عبدالرسول صداقت، حسین بحرانی، سیدمحمدتقی کرمانی و سیدمظلوم با اقدامات خاقانی مخالف بودند.[۴۴]

اقدامات برای پایان‌دادن غائله

برای پایان‌دادن به غائله خرمشهر کارهای مردمی و دولتیِ چندی انجام شد: جوانان انقلابی خرمشهر در اعتراض به خرابکاری‌های تشکیلات خلق عرب و در دفاع از کانون فرهنگی ـ نظامی انقلابیون و سپاه پاسداران، در فرمانداری خرمشهر تحصن کردند،[۴۵] شورای تأمین شهر اعلامیه‌هایی در ضرورت تخلیه مکان‌های دولتی تا ۳۱/۲/۱۳۵۸ و نیز توقف همه فعالیت‌های انتظامی، نظامی و امنیتی و انحلال تمامی سازمان‌ها، شوراها، انجمن‌ها، جبهه‌ها و کانون‌ها و همچنین ممنوعیت حمل سلاح در شهر تا ۴/۳/۱۳۵۸ صادر کرد.[۴۶] صدور این اعلامیه‌ها با واکنش شدید سازمان خلق عرب روبه‌رو شد.[۴۷] خاقانی پس از سفر یک‌هفته‌ای به قم و دیدار با امام‌خمینی در تاریخ هفتم خرداد ۱۳۵۸ به خرمشهر بازگشت و نتیجه مذاکرات را رضایت‌بخش دانست[۴۸] و اعلام کرد دولت قول داده‌است در برابر خلع سلاح، به خواسته‌های آنان ترتیب اثر دهد،[۴۹] اما صبح روز چهارشنبه نهم خرداد ۱۳۵۸، عناصر خلق عرب به مراکز دولتی حمله کردند؛ ولی پس از چند ساعت درگیری با پاسداران و تکاوران ارتش سرکوب شدند و ساختمان سازمان و کانون فرهنگی خلق عرب از تصرف آنان خارج شد.[۵۰]

برای پایان قطعی غائله خرمشهر، اقدامات مختلف دیگری را مسئولان محلی و کشوری انجام دادند.[۵۱] سفر دادستان کل انقلاب، مهدی هادوی، به خوزستان،[۵۲] پیام تلویزیونی طالقانی در ۱۱/۳/۱۳۵۸ به مردم فارس و عرب خوزستان در تأکید بر خنثی‌کردن توطئه‌ها و تأمین حقوق همه افراد و گروه‌ها در نظام اسلامی،[۵۳] سفر محمدصادق خلخالی به خوزستان و محاکمه هشت تن از عوامل رژیم سابق،[۵۴] اعلام وفاداری سران عشایر عرب طایفه باوی و بوهرز و عشایر دشت آزادگان خوزستان به انقلاب اسلامی و اعلام آمادگی آنان برای سرکوب ضدانقلاب،[۵۵] پخش چند اعلامیه به زبان عربی از طرف ستاد عشایر خلق عرب آبادان دربارهٔ نفوذ عوامل صهیونیسم و امپریالیسم در خرابکاری‌ها و غائله خرمشهر[۵۶] و کنترل شدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر خرمشهر و مرزها،[۵۷] از دیگر اقداماتی بود که از شدت بحران در منطقه کاست و در نتیجه توافقنامه هشت‌ماده‌ای میان خاقانی و سیداحمد مدنی استاندار وقت خوزستان امضا شد.[۵۸] بر اساس این توافقنامه انتظامات شهرها را بر عهده شهربانی و ژاندارمری گذاشتند و قرار شد مسببان حوادث خونین خرمشهر شناسایی و مجازات شوند. این توافقنامه اعتراض برخی هواداران خلق عرب متحصن در مسجد امام‌صادق (ع) را در پی داشت. آنان خواستار آزادی دستگیرشدگان عرب و خروج پاسداران انقلاب از خرمشهر بودند[۵۹]؛ ولی فردای آن روز به تحصن خود پایان دادند.[۶۰] خاقانی و مدنی در دو اطلاعیه جداگانه بر ضرورت حفظ آرامش در شهر برای اجرای توافقنامه تأکید کردند و از مردم خواستند در برابر اقدامات عناصر تفرقه‌افکن و ضدانقلاب هوشیار باشند.[۶۱]

تحرکات دوباره ضدانقلاب

در ۳۰ خرداد ۱۳۵۸، در پی انتشار مصاحبه خلخالی مبنی بر مجازات خائنان و تجزیه‌طلبان ازجمله خاقانی در صورت احراز خیانت وی، تحرکات عوامل خلق عرب شدت یافت.[۶۲] آنان در ۳۱ خرداد، طی راهپیمایی قطعنامه‌ای، در پنج ماده شامل حمایت کامل از شبیر خاقانی، محکومیت خلخالی و تقاضا از رهبری برای عزل و مجازات او، نقض توافقنامه شبیر ـ مدنی، آزادی بی‌قیدوشرط زندانیان عرب و مجازات پاسداران غیر محلی انتشار دادند.[۶۳] به دنبال این راهپیمایی، تحرکات ایذایی ضدانقلاب، ازجمله حمله به ساختمان‌ها، خانه‌ها و مردم بیشتر شد.[۶۴] دو بار به‌آتش‌کشیدن انبار شرکت مخابرات، پرتاب خمپاره به خانه‌های مسکونی صددستگاه خرمشهر، انفجار یک مین، حمله به مرکز پلیس با مسلسل و آتش‌سوزی وسیع در اداره راهنمایی و رانندگی ازجمله حوادثی بود که پس از راهپیمایی رخ داد.[۶۵] برخی از هواداران این جریان نیز در آبادان در یک راهپیمایی که عکس‌های خاقانی و شریعتمداری حمل می‌شد، قطعنامه‌ای در پشتیبانی از خاقانی خواندند.[۶۶]

سازمان خلق عرب در کنار فعالیت سیاسی و تبلیغاتی، در منطقه وحشت ایجاد می‌کرد. در ۶/۴/۱۳۵۸ برق خرمشهر در عملیاتی خرابکارانه به‌کلی قطع و هم‌زمان در نخلستان‌های کوت‌شیخ تیراندازی شد و یک دستگاه یدک‌کش را در کارون طعمه حریق کردند.[۶۷] فضای حاکم بر شهر برخی مردم را ناگزیر به ترک شهر کرد و عده‌ای از روحانیان نیز در اعتراض به وضع موجود و یکّه‌تازی ضدانقلاب و انزوای انقلابیون، تهدید کردند از خرمشهر هجرت خواهند کرد.[۶۸] سیدابوالقاسم دیباجی، نماینده اعزامی ستاد امام‌خمینی در خوزستان، به خرمشهر آمد و قول داد از جامعه روحانیت رفع نگرانی شود؛ از این‌رو این مهاجرت به تأخیر افتاد.[۶۹]

نقش رژیم عراق

دولت بعثی عراق نقش فعالی در تحریک تجزیه‌طلبان عرب‌زبان بازی می‌کرد و با تبلیغ «خوزستان: سرزمین عربی» به آشوب دامن می‌زد.[۷۰] دولت عراق در ۹ خرداد ۱۳۵۸ شمار بسیاری از سربازان خود را مقابل مرز خرمشهر پیاده و هزاران گلوله به سمت پایگاه ژاندارمری در محله‌های عرب‌نشین شلیک کرد.[۷۱] این دولت سی‌هزار قبضه کلاشینکف روسی را در میان مردم توزیع کرد[۷۲] و محموله‌های دیگری نیز به صورت قاچاق وارد و توزیع شد.[۷۳] عده‌ای از افسران عراقی نیز در خاک ایران افراد مسلح‌شده را آموزش می‌دادند[۷۴]؛ نیز دادستان خوزستان از دستگیری یک گروه صدنفره آماده اعزام به عراق جهت آموزش خرابکاری، اغتشاش و انفجار خبر داد.[۷۵] (ببینید: جنگ تحمیلی)

واکنش امام‌خمینی در برابر غائله‌سازان

در ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ گروهی از نمایندگان عشایر خوزستان و ترکمن‌صحرا، برای اعلام مجدد همبستگی و وفاداری خویش به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و اظهار آمادگی برای سرکوب ضدانقلاب به دیدار امام‌خمینی رفتند و ایشان با اشاره به فراگیر بودن ستم در حق همه اقوام و اقلیت‌ها در رژیم پهلوی، یادآور شد با سقوط رژیم پهلوی دست جنایتکاران قطع شده‌است؛ ولی طرفداران آنان در داخل و خارج شایعه و تفرقه ایجاد می‌کنند. ایشان بر لزوم شناخت و خنثی کردن توطئه‌ها، ازجمله مقابله با اختلاف‌های قومی و مذهبی و تقویت دوستی و برادری، نیز بر رعایت حقوق همه قومیت‌ها در جمهوری اسلامی و ضرورت پرهیز از تفرقه و ایجاد فرصت برای تدوین قانون اساسی تأکید کرد.[۷۶]

در دیدار حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت ایران و عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت با امام‌خمینی، گزارشی از تهدید تأسیسات نفتی خوزستان توسط ضدانقلاب ارائه شد. امام‌خمینی این رویدادها را از سوی عوامل ضدانقلاب به‌منظور ایجاد جنگ روانی و منصرف‌کردن مسئولان از موضوعات مهمی، چون تدوین قانون اساسی دانست و به مطبوعات و رسانه‌های گروهی نسبت به جوسازی‌ها و مقابله با آن هشدار داد.[۷۷] (ببینید: مجلس خبرگان قانون اساسی)

در ۲۵ تیر ۱۳۵۸، امام‌خمینی در جمع خطبا و مردم عرب‌زبان خوزستان، با اشاره به حساسیت زمان و ضرورت تدوین قانون اساسی، هدف از تفرقه‌افکنی دشمنان میان قومیت‌ها در ایران را تدوین‌نشدن قانون اساسی بر اساس اسلام و قطع‌شدن منافع مخالفان اسلام از مخازن ملت دانست و از سخنرانان و ملت خواست در راه خنثی‌سازی توطئه دشمنان در جدایی قومیت‌ها ازجمله عرب و فارس بکوشند. ایشان برای مقابله با تفرقه‌افکنی‌های موجود ازجمله بر بی‌اعتنایی به تفرقه‌انگیزان، توجه به مقصد، توجه به پیشرفت اسلام و دادن دست برادری به یکدیگر تأکید کرد.[۷۸]

پایان غائله

شهادت انوشیروان رضایی، مسئول سپاه پاسداران اعزامی از خرم‌آباد، مقدمه‌ای بر ایجاد تحرک مردمی علیه ضدانقلاب شد و با حوادث و اقدامات بعدی، وضعیت شهر خرمشهر را به‌کلی دگرگون کرد. در ۲۱/۴/۱۳۵۸ به گروهی از پاسداران در حال گشت در منطقه کوت‌شیخ حمله شد و رضایی به شهادت رسید. تشییع جنازه این شهید به حرکت و تظاهرات وسیع مردمی علیه ضدانقلاب تبدیل شد.[۷۹] در همین زمان، خاقانی در برابر سخنان دادستان که مسببان انفجارها و اقدام‌های ضدانقلابی را وابسته و جاسوس و حرکات ضدانقلابی را هدایت‌شده از خارج اعلام کرده بود، واکنش تندی نشان داد و گفت سخنان دادستان از روی تعصب است و اعلام کرد توافق وی و مدنی به‌هیچ‌وجه اجرا نشده‌است و تهدید کرد اگر دولت بیش از این بی‌اعتنا باشد، در منطقه خوزستان انفجار جدیدی رخ خواهد داد.[۸۰]

از سوی دیگر، حرکت مردمی با این‌گونه برخوردها فروکش نکرد و در درگیری‌هایی که میان دو گروه تظاهرکننده رخ داد گروهی زخمی شدند[۸۱] و این نشانه واکنش رو به گسترش مردمی در برابر ضدانقلاب بود. در ۲۴ تیر مردم به مناسبت سومین روز شهادت شهید رضایی در مسجد جامع خرمشهر گرد آمدند و پس از آن دست به راهپیمایی زدند و برای شنیدن سخنرانی و قطعنامه به مسجد بازگشتند. در این زمان نارنجکی به مسجد پرتاب شد و هفت تن شهید و عده‌ای مجروح شدند.[۸۲] این عمل زمینه‌ساز اقدامات قاطع مردم انقلابی و مسئولان دولتی شد. مردم وحشت‌زده و خشمناک از مسجد بیرون آمدند. در این هنگام تیراندازی عناصر مسلح از اطراف خانه خاقانی به سوی جمعیت اوضاع را به‌کلی دگرگون کرد. خانه خاقانی محاصره و با مجروح‌شدن چند تن از طرفین و کشته‌شدن یک یا دو تن از ضد انقلابیان تصرف شد. عده‌ای از عاملان حوادث خرمشهر در همان‌جا دستگیر شدند.[۸۳]

خاقانی در ۲۵ تیر از خرمشهر به اهواز منتقل شد[۸۴] و پنج تن از دستگیرشدگان که از افراد شاخص ضدانقلاب بودند و در ارتکاب جنایت‌ها دست داشتند، ازجمله راننده خاقانی اعدام شدند.[۸۵] خاقانی با دستور امام‌خمینی و تمایل خودش در ۲۸ تیر به قم انتقال داده شد.[۸۶] با جداکردن خاقانی از گروه سیاسی خلق عرب و اعلام برائت وی از عناصر ضدانقلاب در ۳۰ تیر، این غائله تا حدودی پایان یافت.[۸۷] خاقانی در ۶ مرداد ۱۳۵۸ در اطلاعیه‌ای مردم را به وحدت دعوت کرد و از آنان خواست در برابر دشمنان انقلاب و وابستگان داخلی و خارجی و گروه‌های چپ‌نما که بزرگ‌ترین ضربه را از انقلاب خوردند، با اتحاد و برادری بایستند و از جمهوری اسلامی دفاع کنند.[۸۸] با انتقال خاقانی و دستگیری تعدادی از عناصر ضدانقلاب و متواری‌شدن بقیه به عراق، جو رعب و وحشت شکسته شد و خانواده‌های مهاجر به شهر بازگشتند[۸۹] و غائله در خوزستان پایان یافت. سرانجام خاقانی در سال ۱۳۶۴ در قم درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.

افشاگری‌های امام‌خمینی نیز دربارهٔ نقشه‌های استعمارگران در ایجاد تفرقه و جدایی میان مسلمانان و تأکید ایشان بر وحدت همه قشرهای ملت در سخنرانی‌ها و پیام‌هایشان به مردم خوزستان، تأثیر بسیاری در ختم غائله داشت. امام‌خمینی برای بیداری و هوشیاری مردم، در چند سخنرانی، به ریشه‌یابی این غائله و دیگر غائله‌ها ازجمله غائله حزب خلق مسلمان پرداخت. (ببینید: حزب جمهوری خلق مسلمان) ایشان در پیامی به مناسبت غائله حزب خلق مسلمان در ۱۵/۹/۱۳۵۸، علت غائله‌سازی دشمنان در ناآرام‌ساختن و ایجاد تنش در کشور را جبران شکست دشمنان در رفراندوم قانون اساسی ۱۲/۹/۱۳۵۸ دانست و یادآور شد ایجاد هر گونه غائله‌ای که به مملکت اسلام ضربه بزند، از گناهان کبیره است و سود آن را آمریکا می‌برد.[۹۰] ایشان همچنین در ۲۱/۹/۱۳۵۸ در سخنرانی خود در برابر قشرهای مختلف مردم، هدف از ایجاد غائله و ناآرامی در کشور را مشغول‌ساختن ملت دانست تا کشور نتواند به جنایات آمریکا و فساد آنها در ایران بپردازد.[۹۱] ایشان رویارویی با غائله‌آفرینان را سخت‌تر از رویارویی با محمدرضا پهلوی خواند؛ زیرا آنان خود را طرفدار خلق معرفی می‌کنند و از داخل ملت می‌خواهند وحدت مردم را برهم زنند و این هوشیاری کامل ملت را می‌طلبد.[۹۲]

امام‌خمینی در مصاحبه‌ای با خبرنگاران خارجی در ۲۶/۹/۱۳۵۸ دامن زدن به موضوع عرب و عجم و تفرقه میان آنها را توطئه دشمنان اسلام خواند که از وحدت و قدرت ممالک اسلامی می‌هراسند و طرح چنین مسایلی مانند پان‌ایرانیسم و پان‌ترکیسم را خلاف منطق اسلام و به‌منظور تفرقه میان مسلمانان دانست[۹۳]؛ چنان‌که در ۵/۱۰/۱۳۵۹ در سخنان خود با عشایر عرب‌زبان خوزستان، مسئله ملیت‌گرایی و تفرقه میان طوایف مختلف را از نقشه‌های بزرگ قدرت‌های بزرگ، برای پیروزی بر یک ملت و تصرف اموال آنان دانست.[۹۴]

پانویس

  1. معاونت سیاسی نمایندگان ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، گونه‌شناسی بحرانها و راهبردهای مقابله با آن، ۶۴.
  2. نخعی و یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۱/۳۰۵؛ کیهان، روزنامه، ۱۶/۲/۱۳۵۷، ۷.
  3. فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱/۴۹۹؛ یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۷–۱۸؛ اطلاعات، روزنامه، ۳۱/۳/۱۳۵۸، ۳.
  4. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۳۳–۳۴.
  5. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۳۴.
  6. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۳۴.
  7. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۳۷۷.
  8. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۱.
  9. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۳۸.
  10. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۵۶.
  11. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۵۷.
  12. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۵۷.
  13. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۵۷.
  14. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۱.
  15. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۱–۵۲.
  16. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۲–۵۳.
  17. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۳.
  18. فروزنده، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۲۹.
  19. فروزنده، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۳۲.
  20. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۳.
  21. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۳.
  22. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۴.
  23. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۴.
  24. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۴–۵۵.
  25. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۵.
  26. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۵.
  27. یزدی، خاطرات آیت‌الله محمد یزدی، ۴۹۷.
  28. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۷.
  29. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۵۷.
  30. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۰۳–۴۰۴.
  31. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۷۱.
  32. اطلاعات، روزنامه، ۳/۲/۱۳۵۸، ۳؛ نخعی و یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۱/۷۳۹.
  33. اطلاعات، روزنامه، ۳/۲/۱۳۵۸، ۳؛ کیهان، روزنامه، ۴/۲/۱۳۵۸، ۷.
  34. پارس، خبرگزاری، ۱–۲.
  35. نخعی و یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۱/۸۰۱.
  36. اطلاعات، روزنامه، ۲۷/۲/۱۳۵۸، ۲.
  37. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۴۰.
  38. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۳۷–۱۳۸.
  39. اطلاعات، روزنامه، ۲۴/۲/۱۳۵۸، ۷.
  40. اطلاعات، روزنامه، ۲۵/۲/۱۳۵۸، ۳.
  41. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۰۰.
  42. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۶۱.
  43. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۰۱.
  44. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۶۶۷ و ۸۲۹.
  45. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۵۰.
  46. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۸۷–۱۸۸.
  47. کیهان، روزنامه، ۲۹/۲/۱۳۵۸، ۷.
  48. کیهان، روزنامه، ۷/۳/۱۳۵۸، ۷.
  49. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۳۰۵.
  50. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۳۴۴.
  51. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۳۸۳.
  52. کیهان، روزنامه، ۱۳/۳/۱۳۵۸، ۳.
  53. کیهان، روزنامه، ۱۲/۳/۱۳۵۸، ۳.
  54. کیهان، روزنامه، ۱ و ۳.
  55. کیهان، روزنامه، ۱ و ۳؛ یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۳۸۵.
  56. کیهان، روزنامه، ۱۲/۳/۱۳۵۸، ۸.
  57. کیهان، روزنامه، ۱۴/۳/۱۳۵۸، ۳.
  58. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۶۶–۶۷؛ کیهان، روزنامه، ۱۷/۳/۱۳۵۸، ۳.
  59. اطلاعات، روزنامه، ۱۷/۳/۱۳۵۸، ۲.
  60. بامداد، روزنامه، ۱ و ۳.
  61. اطلاعات، روزنامه، ۱۹/۳/۱۳۵۸، ۲؛ یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۴۴۳.
  62. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۱۸؛ اطلاعات، روزنامه، ۳۱/۳/۱۳۵۸، ۳.
  63. اطلاعات، روزنامه، ۲/۴/۱۳۵۸، ۳.
  64. انقلاب، ۳۱/۳/۱۳۵۸، ۱۲.
  65. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۳–۷۴.
  66. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۴.
  67. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۴.
  68. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۶۶۷.
  69. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۶۶۷.
  70. خلیلی، گام‌به‌گام با انقلاب، ۲/۱۵۹.
  71. خلیلی، گام‌به‌گام با انقلاب، ۲/۱۵۸؛ کیهان، روزنامه، ۱۲/۳/۱۳۵۸، ۸.
  72. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۵۴۶ و ۵۵۴.
  73. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۵۷۲ و ۶۷۰.
  74. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۲/۵۴۷.
  75. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۵.
  76. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۳۰–۱۳۳.
  77. اطلاعات، روزنامه، ۲۵/۴/۱۳۵۸، ۳.
  78. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۱۱۰–۱۱۲.
  79. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۶.
  80. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۶.
  81. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۶.
  82. کیهان، روزنامه، ۲۵/۴/۱۳۵۸، ۲–۳؛ انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۶–۷۷.
  83. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۷.
  84. کیهان، روزنامه، ۲۶/۴/۱۳۵۸، ۲.
  85. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۷.
  86. اطلاعات، روزنامه، ۲۸/۴/۱۳۵۸، ۲.
  87. انقلاب، ۳۱/۴/۱۳۵۸، ۱–۲.
  88. کیهان، روزنامه، ۷/۵/۱۳۵۸، ۳.
  89. انصاری و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، ۷۸.
  90. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۷۴–۱۷۷.
  91. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۱۰–۲۱۱.
  92. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۱۳.
  93. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۹۰–۲۹۱.
  94. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۴۴۳.

منابع

  • اطلاعات، روزنامه، ۳/۲/۱۳۵۸؛ ۲۴/۲/۱۳۵۸؛ ۲۵/۲/۱۳۵۸؛ ۲۷/۲/۱۳۵۸؛ ۱۷/۳/۱۳۵۸؛ ۱۹/۳/۱۳۵۸؛ ۳۱/۳/۱۳۵۸؛ ۲/۴/۱۳۵۸؛ ۲۵/۴/۱۳۵۸؛ ۲۸/۴/۱۳۵۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انصاری، مهدی و محمد درودیان و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • بامداد، روزنامه، ۱۹/۳/۱۳۵۸ش.
  • پارس، خبرگزاری، پایگاه اطلاع‌رسانی، نشریه ویژه، ۹/۲/۱۳۵۸ش.
  • خلیلی، اکبر، گام‌به‌گام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • فروزنده، احمد، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش جنگ در خرمشهر، سند شماره۶۷۰/گ.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • کیهان، روزنامه، ۱۶/۲/۱۳۵۷؛ ۴/۲/۱۳۵۸؛ ۲۹/۲/۱۳۵۸؛ ۷/۳/۱۳۵۸؛ ۱۲/۳/۱۳۵۸؛ ۱۳/۳/۱۳۵۸؛ ۱۴/۳/۱۳۵۸؛ ۱۷/۳/۱۳۵۸؛ ۲۵/۴/۱۳۵۸؛ ۲۶/۴/۱۳۵۸؛ ۷/۵/۱۳۵۸؛ ۸/۱۲/۱۳۷۵ش.
  • معاونت سیاسی نمایندگان ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، گونه‌شناسی بحرانها و راهبردهای مقابله با آن، تهران، ۱۳۸۸ش.
  • نخعی، هادی و حسین یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، پیدایش نظام جدید، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • یزدی، محمد، خاطرات آیت‌الله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • یکتا، حسین، روزشمار جنگ ایران و عراق، بحران در خوزستان، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

پیوند به بیرون