ادراکات
ادراکات، اصطلاحی فلسفی
اهمیت و جایگاه ادراکات
ادراک در اصطلاح فلسفی به معنای انکشاف حقیقت شیء و آگاهی نفس از آن است.[۱] علم و ادراک از جمله مسائلی است که فلاسفه در آثار خود به آن پرداختهاند. بحث از ادراکات در فلسفه مشاء در طبیعیات و در رابطه با قوای نفس مطرح است.[۲] امّا در حکمت متعالیه بحث از ادراکات و لواحق آن از مسائل حکمت الهی و فلسفه اولی است.[۳]
امامخمینی نیز در آثار فلسفی خویش به بحث ادراکات پرداخته و در این نظریه، نظریه خاص به خود را دارد که شاید نظریه ایشان از آراء مشهور فلاسفه گستردهتر و دقیقتر به نظر میرسد.[۴]
ادراکات نفس
اکثر فلاسفه پیش از ملاصدرا به چهارگونه ادراک قائل بودند، جسمی، خیالی، وهمی و عقلی؛[۵] لکن در حکمت متعالیه ادراکات به سه گونهاند؛ حسی، خیالی و عقلی و ادراک وهمی را نمیپذیرد و آن را همان ادراک عقلی میدانند؛ لکن صورت عقلی را مضاف و تنزل یافته میداند.[۶]
امامخمینی همسو با حکمت متعالیه انسان را دارای سه نوع ادراک میداند:
- الف) ادراک حسی: احساس، اولین مرحله پیدایش ادراک است و قوای ظاهری از قوای ادراک حسی نفس میباشند که امور خارجی را ادراک میکنند، حواس ظاهری عبارتند از؛ حس بینایی، حس لامسه، حس چشایی، حس بویایی و حس شنوایی [۷] امامخمینی معتقد است که صور مادی خارجی به هیچ وجه قابل ادراک نفس نیستند، بلکه نفس پس از اشراف به محسوساست به وسیله آلات و حضور محسوسات در برابر قوهای از قوای ظاهری، صورتی مجرد از ماده، نظیر صورت محسوس در ذات خویش ایجاد و انشاء میکند و آن صورت مجرده حقیقت ادراک و احساس نفس است.[۸]
- ب) ادراک خیالی: خیال یکی از قوا و ادراکات درونی انسان است. امامخمینی قوه خیال را به عنوان یک قوه مجرده در عین حال مدرِک جزئیات میداند.[۹]
به اعتقاد امامخمینی هر قدر نفس از نیروهای بدنی دور باشد، ادراکات و صورتهای خیالی، کاملتر جلوهگری میکنند. این صورتها چون قوى شوند و به نهایت کمال خود برسند، دارای اثر خارجی خواهند بود.[۱۰] امامخمینی بر ادراکات خیالی برهان اقامه نموده و معتقد است؛ اثبات مجرد بودن قوه خیال زمینه مناسبی برای طرح خلاقیت نفس، نظریه قیام صدوری صور و همچنین کیفیت حشر نفوس ناطقه میباشد.[۱۱]
- ج) ادراک عقلی: نفس آدمی مادامی که در این عالم مادی است، تعقل او نسبت به ادراکات و معقولات عقلی، تعقلی ضعیف است. به باور امامخمینی انسان به سختی به مرتبه ادراک عقلانیت میرسد و نوع مردم در مرتبه خیالی هستند.[۱۲] ایشان درباره چگونگی ادراکات عقلی معتقد است، انسان در ابتدا یک معقول ضعیفی را که از تجرد و ادراک پایینتری برخوردار است، درک میکند سپس با ارتقاء مدرِک و مدرَک به ادراک عقلی میرسد به طوری که اگر مداومت و انس و اتحاد با مبادی عالیه پیدا کند، حقایق و معارف از نفس و قلب او طلوع میکند.[۱۳] به اعتقاد امامخمینی، نفس در مدرَکات عقلی که واجد مقام عقلی و تجرد عقلی است، نمیتواند مدرک ادراکات حسی و طبیعی باشد، بلکه باید ادراک غیبی و عقلی به ادراک حسی تنزل پیدا کند، بر این اساس حواس ظاهری نردبان معانی عقل و حقایق نوری هـستند که هر کسی یکی از ادراکات حسی را نداشته باشد، رشتهای از دانش را از دست داده است.[۱۴]
تطابق مراتب ادراک با عوالم وجود
امامخمینی مدرَکات نفس را با توجه به عوالم سهگانه طبیعت، مثال و عقل مطابقت میدهد و براین باور است که مدرِک و مدرَک باید هم سنخ باشند؛ یعنی مدرَکات حسی باید هم سنخ عالم طبیعت و مدرکات خیالی هم سنخ عالم برزخ و مدرکات غیبی و عقلی هم سنخ با عالم عقل باشند؛ امّا اینکه ادراک حسی با عالم طبیعت جسمانی تطابق دارد؛ زیرا نفس با تنزل به عالم طبیعت به وسیله حواس پنجگانه ظاهری خود که روزنههای ورود به عالم محسوسات باشد، صور محسوس را مطابق با صور اشیاء خارجی که در عالم طبیعت میباشد، در صقع ذات خویش ایجاد میکند. امامخمینی در بیان تطبیق ادراک خیالی معتقد است؛ ویژگیهای قوه خیال نفس که صور خیالی را در مرتبه مثالی خود ایجاد میکند و با ویژگیهای عالم مثال و صور موجود در آن، یکی میباشد، البته صور خیالی صادره از قوه خیال نفس به دلیل مشاغل بدنی و حجاب عالم طبیعت، با صور موجود در عالم مثال از جهتی با هم تفاوت دارند؛ زیرا صور خیالی در نفس وجود خارجی و عینی ندارند؛ ولی وجود مثالی وجود عینی دارند.
امّا تطابق ادراک عقلی با عالم عقول آن است که انسان از طریق قوه عاقله خویش که خصوصیات آن دقیقاً منطبق با عالم عقول میباشد میتواند مراتب وجودی را طی نموده، تا بدانجا که به مشاهده عقول در عالم عقل رسیده با عقل فعّال، اتصال، بلکه اتحاد یابد و به این ترتیب با مشاهده جواهر عقلی به ادراک کلیات برسد.[۱۵]
پانویس
- ↑ لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۵۲؛ تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۳۹؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج۲، ص۳۸-۳۹.
- ↑ طوسی، شرح الاشارات والتنبیهات، ج۲، ص۳۰۸؛ ابنسینا، الشفاء الطبیعیات، ج۳، ص۵۰-۵۲.
- ↑ ملاصدرا، الحكمة المتعالیه، ج۳، ص۲۷۸، ۳۶۲-۳۶۱؛ الشواهد الربوبیه، ص۳۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۴۴-۲۵۲؛ شرح چهل حدیث، ص۸۸؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۴۷-۲۵۷.
- ↑ ابنسینا، المبدأ و معاد، ص۱۰۲-۱۰۳؛ رسائل، ص۵۵-۵۶؛ بهمنیار، التحصیل، ص۷۴۵-۷۴۶
- ↑ ملاصدرا، الحكمة المتعالیه، ج۳، ص۳۶۱ و ۳۶۲؛ الشواهد الربوبیه، ص٣۳٩.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۷ و ۶۰۰؛ ج۳، ص۲۷۴.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۴۴؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۴۸-۳۴۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۳۳، ۱۴۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۵۰.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۴۵-۱۴۶، ، ج۳، ص۲۲ و ۲۹۱؛ شرح چهل حدیث، ص۸۸ و ۳۲۳؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۷۴۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۳- ۲۷۴.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۰۳-۴۱۲؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۵۴.
- ↑ مصباح الهدایه، ص٢٠؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۵۵-۳۵۷.
منابع
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، الشفاء، قم، مكتبة المرعشی، ۱۴۰۴ق.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، المبدأ و المعاد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ش.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، رسائل، همدان، دانشگاه همدان، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1385ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1388ش.
- بهمنیار، مرزبان، التحصیل، تصحیح مرتضی مطهری، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵ش.
- تهانوی، محمدعلی، کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، بیروت، ناشرون، ۱۹۹۶م.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی (درآمدی بر اندیشه فلسفی امامخمینی)، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- طوسی، خواجه نصیر، شرح الاشارات والتنبیهات، قم، نشر البلاغه، ۱۳۸۳ش.
- عبودیت، عبدالرسول، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، نشر سمت، تهران، ۱۳۹۲ش.
- لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تحقیق زینالعابدین قربانی، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۳ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحكمة المتعالیه، في الاسفار العقلية الاربعة، بيروت، دار احياء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیه فى منهج السلوكیه، مقدمه و تصحیح سیدجلالالدّین آشتیانی، مشهد، مرکز دانشگاهی، ۱۳۶۰ش.