ادراک
ادراک به معنای انکشاف حقیقت شی و آگاهی نفس از آن میباشد؛ ادراک و مراحل آن، نوعی تحول و تکامل نفس را به دنبال دارد. امامخمینی در آثار خویش به بحث ادراک، مراحل و مراتب آن پرداخته و با توجه به مبانی حکمت صدرایی مباحث ادراک را توسعه و ارتقا داده است.
اهمیت و جایگاه ادراک
ادراک در اصطلاح فلسفی به معنای انکشاف حقیقت شیء و آگاهی نفس از آن میباشد.[۱] ادراک در فلسفه اسلامی به عنوان ابزاری برای دستیابی به حقیقت و معرفت نفس، مورد توجه بوده است و فلاسفه اسلامی هر یک از جنبههای مختلفی به بحث از ادراک، مراحل، مراتب و کیفیت و چگونگی ادراک نفس پرداختهاند. فلاسفه مشاء بحث از ادراک و ادراکات را در طبیعیات و در رابطه با قوی نفس مطرح کردهاند؛ امّا در حکمت متعالیه بحث از ادراک و لواحق آن از مسائل حکمت الهی و فلسفه اولی میباشد.[۲]
امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث ادراک، مراحل، مراتب و اقسام آن پرداخته و با توجه به مبانی حکمت صدرایی مباحث ادراک را توسعه و ارتقاء داده است.[۳]
مراحل ادراک
مساله ادراک و مراحل آن یکی از مسائل مهم فلسفی است که مورد توجه فلاسفه اسلامی بوده است.[۴] امامخمینی در مسئله مراحل ادراک نظریه خاص خویش را دارد و نظریه او از آراء مشهور فلاسفه گستردهتر و دقیقتر به نظر میرسد. به اعتقاد امامخمینی ادراک و مراحل آن، نوعی تحول و تکامل نفسی است. در این تحول و تکامل، نفس با هر ادراک و اندیشهای که مییابد، وجودی تازه پیدا میکند. صورت علمی در عین اینکه وجودی برای خود است، وجودی برای نفس نیز هست و وجود ادراک علمی برای خود، عین وجود صورت علمی برای نفس میباشد. امامخمینی همسو با حکمت متعالیه طبق نظریه اتحاد عاقل و معقول، معتقد است در معرفت، قوه ادراک کننده و شی ادراک شونده، مستقل از یکدیگر نیستند. در هر عمل ادراکی حادثهای که اتفاق میافتد این است که وجودی پدید میآید که فعل نفس است. این وجود در همان حال که نوعی وجود شی ادراک شونده است در ظرف ادراک، نوعی وجود برای نفس ادراک کننده است و نفس، مدرَک را که فعل خویش است، به وسیله قوه فاعلی ادراکی خویش انشاء میکند. پس این قوه ادراکی در حقیقت چیزی جز خود نفس در مرتبه فعل و تأثیر نیست. ازاینرو، امامخمینی معتقد است که صور مادی خارجی به هیچ وجه قابل ادراک نفس نیستند. بلکه نفس پس از اشراف به محسوسات به وسیله آلات و حضور محسوسات در برابر قوهای از قوای ظاهری، صورتی مجرد از ماده، نظیر صورت محسوس در ذات خویش ایجاد و انشاء میکند و آن صورت مجرده حقیقت ادراک و علم و احساس نفس است. بدین ترتیب، میتوان مراحل ادراک حسی را از نظر امامخمینی این گونه بیان کرد:
- مرحله اول: انعکاس واقعیتهای خارجی به وسیله حواس پنجگانه؛
- مرحله دوم: حصول علم که نفس از تصاویر و دریافتهای حواس به دست میآورد. در این مرحله دو عنصر مهم برای ادراک حسی لازم است یکی توجه و دیگری علم حضوری.
- مرحله سوم: در فرایند ادراک نفس پس از توجه و علم حضوری به محصول حواس خود و آگاهی از صورتهای حواس، با خلاقیت خود، از روی آن، صورت ذهنی عینی خارجی را بازسازی میکند.
به باور امامخمینی نفس دارای قدرت خلاقیت است و با این خلاقیت که ذاتی اوست، میتواند هر صورتی را بسازد و به آن نوعی وجود ببخشد، نفس انسان حتی میتواند تصورات و تصدیقات محال و معدوم و حتی خود «عدم» را در صقع خود مجسم نماید و به آنها احکام ایجابی و سلبی بدهد.[۵]
مراحل ادراک
به اعتقاد امامخمینی صوری که در صقع نفس هستند، بروز و ظهور نفس میباشند و این بروز و ظهور عین مقام فاعلیت نفس میباشد. و در عین حال که در مرتبه فاعلیت است، صورت معلولی که مخلوق نفس میباشد، خود ظهور نفس میباشد؛ ازاینرو، صورت ادراکی با اینکه معلول و معقول نفس است لکن متحد با نفس میباشد.[۶] به باور امامخمینی نفس در آغاز شناخت، جنبه قابلی و انفعالی دارد اما در مرحله استکمالی جنبه فاعلی پیدا میکند و موجودات را در صفحه خود ایجاد میکند.[۷] بر این اساس، اولین مرحله ادراک، ادراک حسی و لمسی است، سپس با حرکت جوهری حواس دیگر حاصل میگردد که مدارک و مشاعر هستند. انسان با حرکت جوهری رو به تجرد میرود و از عالم نباتی و حیوانی به عالم تجرد عقلانی ارتقا مییابد و با معارف و اوصاف کمالیه اتحاد پیدا میکند. امامخمینی ادراکات نفس را با توجه به عوالم، واجد مراتب و مراحل حسی، خیالی و عقلی میداند که طبق اتحاد عاقل و معقول نفس در مرتبه نازله خود حاس و محسوس و در مدرکات عقلی واجد مقام تجرد عقلی میباشد. پس انسان در ابتدا یک معقول ضعیفی است که با طی کردن مراحل ادراک و با توجه به ارتقاء مدرِک و مدرَک به ادراک مجردات عالیه میرسد به طوری که اگر مداومت و انس و اتحاد با مبادی عالیه پیدا کند، حقایق و معارف در نفس و قلب او طلوع میکند.[۸]
سعه ادراک
در نگاه اهل معرفت، ایجاد صور ذهنی و خیالی، به انشای نفس است و قیام این صور به نفس، قیام صدوری است. قوای ادراکی بصری و خیالی در عالم دنیا که تفرق و تکثر در آن حاکم است، غیر از یکدیگرند، اما در عالم آخر این نوع ادراکها سعه یافته و تنها با تصویر و ادراک فعل، محقق میشوند و همین که نفس آدمی اگر میل به امری نمود، با ادراک آن، شیء ایجاد میگردد و نفس به جهت خلاصی از بند مظاهر مادی به مرحله سعه ادراکی رسیده به مجرد ادراک صور، به ایجا آنها توفیق مییابد.[۹]
امامخمینی، نیز درباره سعه ادراک معتقد است که هر چه وجود بسیطتر و به وحدت نزدیکتر باشد شمولش و سعهاش بیشتر و به مرحله جمعی نزدیکتر است و اموری که در دنیا متفاوتاند در آخرت با هم متفقاند؛ ازاینرو، ادراک در عالم بزرخ شمول بیشتری دارد یعنی تمام ادراک و کمالات وجودی آنجا محقق میگردد. بنابراین، هر گونه کمال و ادراک وجودی در مرتبه پایینتر در مرتبه بالاتر هست و مرتبه بالا جامع و واجد همه ادراکات مادون میباشد و این همان سعه ادراکی است؛ زیرا این ادراک حسی و خیالی در مرتبه بالاتر از خود به نحو اکمل و اعلی هستند؛ ازاینرو، هر چه در عالم مشهود و عالم طبیعت هست در مرتبه عالم برزخ به طور اتم و کامل میباشد.[۱۰]
پانویس
- ↑ ابنسینا، التعلیقات، ص۱۴۰؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۵۲؛ تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۳۹؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج۲، ص۳۸-۳۹.
- ↑ ابنسینا، التعلیقات، ص۱۴۰؛ النجاة، ص۳۵؛ الشفاء الطبیعیات، ج۳، ص۵۰-۵۲؛ طوسی، شرح الارشارات والتنبیهات، ج۲، ص۳۰۸-۳۱۱؛ جرجانی، التعریفات، ص۸۰؛ ملاصدرا الحکمة المتعالیه، ج۳، ص۲۷۸ و ۳۰۹؛ الشواهد الربوبیة، ص۳۲؛ دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، ص۵۷۷-۵۷۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۴۴-۲۵۲؛ شرح چهل حدیث، ص۸۸؛ الطلب والاراده، ج۵۴-۵۵؛ مصباح الهدایه، ص۲۰.
- ↑ ابنسینا، المبدأ و المعاد، ص۱۰۲-۱۰۳؛ رسائل، ص۵۵؛ بهمنیار، التحصیل، ص۷۴۵؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۳، ص۳۶۱؛ الشواهد الربوبیه، ص۳۲ و ۳۳۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۸۲، ج۲، ص۶۰۷ و ۳۴۰؛ ج۳، ص۲۴۴-۲۴۹؛ الطلب والاراده، ص۵۴-۵۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۴۷-۳۴۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، الطلب و الاراده می۵۴-۵۵، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۹۱.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۲۰؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ ج۳، ص۱۸۰ و ۴۰۹؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۷۰-۳۷۲.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹؛ ص۶۳-۶۴، ۲۹۵ و ۳۴۲؛ العرشیه، ص۲۴۱؛ کرمانی، بررسی معاد جسمانی، ص۳۰۲-۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۳ و ۳۸۶-۳۸۷، شرح دعای سحر، ص۲۵-۲۶؛ صاحبی، اسرار ملکوت ج۱، ص۱۲۹-۱۳۴.
منابع
- ابنسینا، حسینبن عبدالله، الهیات الشفاء، قم، مکتبة المرعشی، ۱۴۰۴ق.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، التعلیقات، قم، مرکز النشر الاسلامی، ۱۳۶۳ش.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، المبدأ و المعاد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ش.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، النجاة، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ش.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، رسائل، قم، بیدار، ۱۳۵۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الطلب والاراده، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۴۲۱ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- بهمنیار، مرزبان، التحصیل، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵ش.
- تهانوی، محمدعلی، کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، بیروت، ناشرون، ۱۹۹۶م.
- جرجانی، سیدشریف، التعریفات، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۰ش.
- دینانی، غلامحسین، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، نشر حکمت، تهران، ۱۳۹۶ش.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- طوسی، خواجه نصیر، شرح الاشارات والتنبیهات، قم، نشر البلاغة، ۱۳۷۵ش.
- عبودیت، عبدالرسول، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، نشر سمت، تهران، ۱۳۹۲ش.
- کرمانی، علیرضا، بررسی معاد جسمانی از دیدگاه ابنعربی و ملاصدرا، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، ۱۳۹۶ش.
- لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۳ش.
- ملاصدرا محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، العرشیه، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، ۱۴۲۰ق.
نویسنده: باقر صاحبی