تکبیر
تکبیر، به معنای بزرگ داشتن و به بزرگی یاد کردن خدا و رفع حجابها باطنی وانقطاع از ماسویالله و رسیدن به حقیقت فقری میباشد که در آغاز نماز به عنوان تکبیرة الاحرام واجب است.
اهمیت و جایگاه تکبیر در نماز
تکبیر در اصطلاح دینی و عرفانی به معنای بزرگ داشتن و به بزرگی یاد کردن خداوند و رفع حجابهای باطنی است.[۱] در متون دینی و روایات اهلبیت(ع) تکبیر غالباً مترادف با الله اکبر گفتن و بزرگ دانستن و تعظیم خداوند است. اهل معرفت و علمای اخلاق با توجه به روایات و متون دینی در زمینه تکبیرات در نماز، آن را از جمله مقارنات نماز دانسته و درباره حقیقت تکبیر، رابطه تکبیرات با لایههای هفتگانه انسانی و آثار آن، در کتب و آثار خویش پرداختهاند.[۲]
امامخمینی، نیز در آثار خویش با توجه به روایات وارده در این زمینه، به بحث از تکبیرات هفتگانه، حقیقت تکبیر، رابطه آن با لایههای باطنی انسان و آداب آن در آثار خویش پرداخته است.[۳]
حقیقت تکبیر
به اعتقاد اهل معرفت حقیقت تکبیر یعنی شکافتن و رفع حجابهای باطنی است؛ یعنی تکبیر مانع میشود از این که عبد در حرم کبریایی حق، چیزی به ذهنش خطور دهد، پس خداوند بزرگتر از آن است که حالی از احوال یا شیئی از اشیا او را مقید و دامنه سلطنت کبریایی او را محدود سازد؛ ازاینرو سالک نمازگزار با گفتن تکبیر به درک حقیقت فقری خود نزدیکتر میشود. پس رفع و بالا بردن دستها اشاره است به این که اقتدار واقعی از آن خداوند است و دستان عبد خالی از اقتدار و قوت است. به اعتقاد اهل معرفت، برای نمازگزار روا نیست در هنگام تکبیرة الاحرام به غیر حق توجه کند.[۴]
امامخمینی نیز حقیقت تکبیر در نماز را همان خرق عجب باطنی میداند که سالک با معراج حقیقی و سیر الیالله به دست میآورد. امامخمینی، معتقد است سالک در ذکر تکبیرة الاحرام، قلب و قوای قلبی خود را متذکر به عجز و ناتوانی خود و کبریایی حقتعالی میکند؛ زیرا تکبیر، مقام ذات و استهلاک جمعی انیات و هویات در وجود اطلاقی حقتعالی است. امامخمینی، با استناد به روایتی در این زمینه بر این باور است که خداوند برتر از توصیف میباشد؛ زیرا اساساً ذات مستقل و شیء دیگری مقابل خداوند وجود ندارد تا با آن ذات بینهایت مقایسه گردد. امامخمینی، رفع و بالا بردن دستان هنگام تکبیر انقطاع و تخلیص سالک از ماسویالله میداند؛ ازاینروشاید سرّ رفع ید که به واسطه آن غیر را به پشت سر میگذارد، انقطاع از ماسویالله است.[۵]
رابطه تکبیرات با لایههای باطنی
به اعتقاد اهل معرفت سالک نمازگزار با هر تکبیری از تکبیرات افتتاحیه به خداوند نزدیکتر شده و حجابهایی از او رفع و برطرف میشود. البته هر تکبیری با دعانی از دعاهای ماثور همراه است. آغاز تکبیرات پس از شروع سه تکبیر پیدرپی است. این سه تکبیر درباره نفس، قلب و روح و به عنوان اشاره به بطلان و گذر از تعینات خلقی است، سپس دو تکبیر دیگر که اشاره به ترک دنیا و آخرت است به همه چیز پشت میکند و با گفتن لبیک و سعدیک و تکبیر آخر به عنوان فانی شدن از همه ماسویالله، زمینه را برای ورود به حریم نماز فراهم میکند.[۶]
امامخمینی، نیز با توجه به مراحل هفتگانه بطونی به تفسیر باطنی تکبیرات افتتاحیه در نماز پرداخته، معتقد است سالک با نیت خالص و دلی پاک از منزل طبیعت و حجابهای ظلمانی گذر و پشت سر میگذارد؛ ازاینرو دستها را بالا برده و سه تکبیر که هر کدام گذر از مرحلهای از حجاب است، از طبع و نفس و قلب گذر میکند. سپس در تکبیر چهارم و پنجم ندای حق را میشنود و با حال خوف و رجاء بگوید سعدیک و لبیک و در تکبیر ششم تنزیه و تسبیح حق گوید و در نهایت تکبیر هفتم را که موطن خفی و اخفی است را بیان کند.[۷]
تکبیرات پایانی نماز
به اعتقاد برخی اهل معرفت سه تکبیر در پایان نماز، یادآور تکبیرهای آغاز نماز است و اعاده آنها در پایان نماز به جهت آن است که نمازگزار حکم به فنای کل ماسویالله میکند.[۸]
امامخمینی، نیز سرّ تکبیرات پایانی نماز را اجمالی از تکبیرات افتتاحیه نماز میداند که سالک با رفع ید خود، توحیدات سهگانه را طرد و قصور و عجز خود را در محضر حق اعلان میکند. سالک با تکبیر اول تعینات اسمانی را طرد میکند و با تکبیر دوم اعیان و عدم احتجاب آنها را رفع ید میکنند و در تکبیر سوم تجلیات افعالی را در مرآت اعیان خارجی رفع ید و نفی حجب میکند.[۹]
احکام تکبیرة الاحرام
تکبیرة الاحرام در اصطلاح فقهی، به معنای گفتن «الله اکبر»، برای آغاز نماز میباشد که از آن به «تکبیرة الافتتاح» نیز یاد میشود.[۱۰] تکبیرة الاحرام تنها با واژگان عربی «الله اکبر» است و هرگونه تغییر در آن و یا ادای آن به زبانهای دیگر قبول نمیباشد.[۱۱] چنان که تکبیرة الاحرام از ارکان نماز میباشد و هر گونه کم یا زیادی در آن، به عمد یا اشتباه، موجب بطلان نماز میگردد.[۱۲] نمازگزار در هنگام گفتن تکبیر باید راست ایستاده باشد و اگر به عمد یا سهو آن را ترک نماید، نماز باطل میشود، بلکه باید از باب مقدّمه، قبل از گفتن تکبیر، راست بایستد.[۱۳] همچنین به احتیاط واجب، مستقر بودن هنگام تکبیر و تکان نخوردن نیز لازم بوده و ترک آن موجب بطلان نماز میشود.[۱۴] مستحب است نمازگزار موقع گفتن تکبیرة الاحرام، دستها را تا گوشها یا تا مقابل صورتش بلند کند، به طوری که موقعی که شروع به گفتن تکبیر میکند، شروع به بلند کردن دستها نموده و وقتی بلند کردن دستها تمام میشود، تکبیر هم تمام شود.[۱۵]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۳۰۴؛ قمی، اسرار العبادات و حقیقة الصلاة، ص۴۱؛ عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۳۳.
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۳۱۲-۳۱۴؛ عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۳۳؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۴۱۵؛ قمی، اسرار العبادات و حقیقة الصلاة، ص۴۱؛ الاربعینیات لکشف انوار القدسیات، ص۳۹-۴۰؛ شرح توحید صدوق، ص۶۰۷؛ انصاری، نتایج الافکار القدسیة فی بیان الرسالة القشیریة، ج۱، ص۳۱۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۱۲۵-۱۲۷؛ سرّالصلاة، ص۷۶-۸۰؛ مصباح الهدایه، ص۷۹؛ شرح چهل حدیث، ص۵۰۴-۵۰۶؛ امام، ج۲۰، ص۱۵۶.
- ↑ قمی، اسرار العبادات وحقیقة الصلاة، ۴۱-۴۳؛ انصاری، نتایج الافکار القدسیه فی بیان شرح الرسالة القشیریه، ج۱، ص۳۱۴؛ جیلی، الانسان الکامل، ص۲۶۷؛ یزدانپناه، آئین بندگی، ص۳۹۹-۴۰۰.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۰۶؛ مصباح الهدایه، ص۷۹؛ آداب الصلاة، ص۱۲۶؛ سرّالصلاة؛ ص۷۶.
- ↑ قمی، اسرار العبادات و حقیقة الصلاة، ص۴۳-۴۴؛ الاربعینات لکشف انوار القدسیات، ص۳۹-۴۰.
- ↑ امامخمینی، سرّالصلاة، ص۷۶-۷۷.
- ↑ قمی، اسرار العبادات و حقیقة الصلاة، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ امامخمینی، سرّالصلاۃ، ص۱۱۶-۱۱۷؛ آداب الصلاة، ص۳۷۶.
- ↑ امامخمینی، تحریرالوسله، ج۱، ص۱۶۸؛ توضیح المسائل، ص۱۵۰.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۰۲؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۵۰؛ امامخمینی، تحریرالوسله، ج۱، ص۱۶۸؛ توضیح المسائل، ص۱۵۰.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۰۲؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۵۰؛ امامخمینی، تحریرالوسله، ج۱، ص۱۶۸، توضیح المسائل، ص۱۵۰.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۰۲؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۵۰؛ امامخمینی، تحریرالوسله، ج۱، ص۱۶۸؛ توضیح المسائل، ص۱۵۰.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۰۲؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۵۰؛ امامخمینی، تحریرالوسله، ج۱، ص۱۶۸، توضیح المسائل، ص۱۵۰.
- ↑ امامخمینی، تحریرالوسله، ج۱، ص۱۶۹؛ توضیح المسائل، ص۱۵۱.
منابع
- ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- امامخمینی، سیدروح الله، تحریرالوسیله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۹۲ش.
- امامخمینی، سیدروح الله، رساله توضیح المسائل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، چاپ هشتم، ۱۳۹۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- انصاری، زکریابنمحمد، نتایج الافکار القدسیة فی بیان الرسالة القشیریة، مصر، بینا، ۱۲۹۰ق.
- جیلی، عبدالکریم، الانسان الکامل، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، نشر مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۳۶۷ش.
- شیخ طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، المکتبة المرتضویه الاحیاء الآثار، تهران، ۱۳۸۷ق.
- صدوق، محمدبنعلی، علل الشرایع، قم، کتاب فروشی داوری، بیتا.
- طبرسی، حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالعلوم، ۱۳۷۹ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، ۱۴۱۴ق.
- قمی، قاضی سعید، اسرارالعبادة و حقیقة الصلاة، تصحیح محمدباقر سبزواری، دانشگاه تهران، ۱۳۳۹ش.
- قمی، قاضی سعید، الاربعینیات لکشف انوار القدسیات، تهران، نشر مکتوب، ۱۳۸۱ش.
- قمی، قاضی سعید، شرح توحید صدوق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۴۱۵ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- یزدانپناه، آئین بندگی و دلدادگی، قم، نشر فردا، ۱۳۹۸ش.
نویسنده: باقر صاحبی