روح
روح به معنای نفس ناطقه انسانی، منشاء حیات و فوق طبیعت مادی و وجهی از قلم اعلی و لوح محفوظ میباشد. امامخمینی در آثار خویش با توجه به مبانی تشکیک و ذومراتب بودن وجود و با استناد به آیات و روایات به بررسی روح، حقیقت تجردی و آثار آن پرداخته است.
اهمیت و جایگاه روح
روح در اصطلاح دینی و فلسفی به معنای نفس ناطقه انسانی میباشد که منشاء حیات و ورای جسم و جسمانی و فوق طبیعت مادی است.[۱] در قرآن کریم و روایات از واژه روح سخن به میان آمده است. علمای تفسیر و حکمای الهی با استناد به متون دینی درباره اهمیت و جایگاه روح، حقیقت آثار آن مطلب فراوانی بیان کردهاند. برخی متکلمان اسلامی روح را امری جسمانی و جسم لطیف و از جنس هوا میدانند، اما فلاسفه اسلامی روح را امری مجرد و غیرجسمانی میدانند.[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث از روح، جایگاه، حقیقت تجرد و آثار آن پرداخته است.[۳]
حقیقت روح
به باور حکمای الهی و اهل معرفت، روح انسانی وجهی از قلم اعلی و لوح محفوظ است که تجرد وحدانی دارد. این روح لطیفه انسانی، بین نفس و بدن قرار داد و مدرک کلیات و جزئیات و مصدر حیات حسی میباشد.[۴]
امامخمینی درباره حقیقت روح میگوید: روح در عرف اطباء عبارت است از بخار لطیفی که از حرارت خون حیوان در قلب حادث میشود اما در اصطلاح فلسفه، روح همان نفس انسانی است که مبدأ آن دماغ و مجرای آن اعصاب است. این لطیفه نازل، ظهور آن روح مجردی است که سرّ سبحانی و «روح الله» میباشد. ایشان با توجه به تشکیک در وجود و ذومراتب بودن وجود و با استناد به برخی روایات، مراد از روح در آیه «و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربّی»،[۵] را روح انسانی میداند که در مرتبه کمال از جبرئیل اعظمتر است و از عالم امر بالاتر و بلکه متحد با مشیت مطلقه میباشد. به باور امامخمینی، مقام روح که از نفخه الهیه است «نفخت فیه من روحی»،[۶] اتصالش به حقتعالی بیشتر از اتصال شعاع شمس به شمس است. روح قلم اعلی و به اعتباری او را عقل اوّل گویند. ازاینرو، برای انبیاء و اوصیا، مقام شامخی از روحانیت است که آن را روحالقدس گویند که با آن مقام، احاطه علمی قیومی به همه موجودات دارند و این نوع از روح، غفلت، نوم، سهو و نسیان و سایر حوادث امکانیه و تجددات و نقایص در او راه ندارد بلکه از عالم غیب مجرد و جبروت اعظم است.[۷]
تقدم و تأخر روح
متکلمان اسلامی و برخی فلاسفه در تقدم و تأخر روح نسبت به بدن اختلاف دارند، برخی با استناد به احادیثی چون «الله خلق الارواح قبل الاجساد بألفی عام»، قائل به تقدم روح بر بدن میباشند. در مقابل گروهی بر تأخر روح بر بدن تأکید دارند.[۸] امامخمینی با استناد به روایت «خلق الله الارواح قبل الاجساد بألفی عامٍ»،[۹] درباره روح و رابطه آن با جسد و بدن، معتقد است در مورد جسد و بدن انسان اگر ظاهر این روایت در نظر گرفته شود، مطلب درست نخواهد بود؛ زیرا بدن و جسد یک نفر با دیگری ممکن است پنج هزار سال فاصله داشته باشد، پس باید خلاف ظاهر مرتکب شد و خلاف ظاهر آن است که لفظ «عام» را سال و زمان مادی نباید تفسیر کرد بلکه «عام» باید به سال الهی که مراتب وجود است تفسیر شود. علاوه بر اینکه نفس و روح مجرد است و مجردات فوق زمان و مکان هستند. حدوث زمانی در باب آن و اینکه دوهزار سال قبل خلق شده باشد و قبل از آن زمان سالها در بوته عدم بوده، معنا ندارد، بلکه مجرد قدیم زمانی است و حادث ذاتی است.
در نگاه امامخمینی، روایت مذکور به لحاظ سند و اینکه از چه کسی نقل شده و آیا ظهورات در این بخشها حجت است، همه این مطالب جای تردید دارد. همچنین به اعتقاد امامخمینی، روایت دیگری که گفته «الارواح جنود مجندة فما تعارف منها ائتلف وما تناکر منها اختلف»،[۱۰] چه دلالتی دارد بر اینکه قبل از بدن ارواح حادث بودهاند، بلکه معنای روایت این است که ارواح در صورتی که با حدوث بدن حادث شوند، جنود مجنّده هستند، بعضی با بعضی قریب و متالف و مناسبتش بیشتر است و بعضی مناسبت و سنخیتی با هم ندارند.[۱۱]
پانویس
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۳۹۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱ ص۱۸، ج۹، ص۷۴؛ طباطبائی، المیزان، ج۲۵، ص۳۴۰-۳۴۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۸، ص۲-۴؛ نوری طبرسی، کفایة الموحدین، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۳؛ سهروردی، مجموعه مصنفات، ج۳، ص۱۲۷؛ ملاصدرا، کسر الاصنام الجاهلیه، ص۱۲۳؛ الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۷۴.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۳۴؛ آداب الصلاة، ص۳۴۰-۲۴۱؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۳۹-۱۳۰.
- ↑ فرغانی، منتهی المدارک ج۲، ص۱۹۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۳۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۱۸؛ لاهیجی، مفاتیح الاعجاز البیان فی شرح گلشن راز، ص۸.
- ↑ اسراء: ۸۵.
- ↑ ص: ۷۲.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۴۵ و ۶۳۴؛ آداب الصلاة، ۲۳۲-۲۳۳ و ۳۴۰-۳۴۱.
- ↑ سیدمرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۴، ص۳۰، غزالی، رسائل الامام الغزالی، ج۴، ص۱۲۳؛ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۱۵؛ ابنقیم الجوزیة، الروح، ج۱، ص۲۴۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۷، ص۲۵۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۳۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۱۹.
- ↑ ابیجمهور، عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۸۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۸۹ و ۱۲۹-۱۳۰؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۵۴۰-۵۴۲.
منابع
- ابنقیم الجوزیه، محمدبنابیبکر الروح، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۶م.
- احسائی، ابنابیجمهور، عوالی اللئالی، قم، مطبعة سیدالشهداء، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹م.
- سهروردی، شهابالدّین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- سیدمرتضی، علیبنحسین، رسائل الشریف المرتضی، قم، نشر دار القران الکریم، ۱۴۰۵ق.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالعلوم، ۱۳۷۹ق.
- غزالی، محمد، رسائل الامام الغزالی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
- فخر رازی، محدبنعمر، تفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- فرغانی، سعیدالدین، منتهی المدارک، بیروت، دار الکتب، ۱۴۲۸ق.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلالالّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- لاهیجی، عبدالرزاق، الاعجاز البیان فی شرح گلشن راز، تهران، انتشارات زوّار، ۱۳۷۱ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، کسر الاصنام الجاهلیه، تهران، بنیاد حکمت اسلامی، صدرا، ۱۳۸۱ش.
- نوری طبری، اسماعیل، کفایة الموحدین، تهران، نشر علمیه اسلامیه، بیتا.
نویسنده: باقر صاحبی