جبرئیل
جبرئیل، فرشته مقرب الهی که مأمور ابلاغ وحی بر پیامبران الهی حامل عرش، موکل بر تعلیم و تکمیل موجودات و مظهر اسم «علیم» میباشد.
اهمیت و جایگاه جبرئیل
جبرئیل در اصطلاح دینی نام یکی از فرشتگان مقرب خداوند است که مأمور ابلاغ وحی بر پیامبران الهی و تعلیم و یاری رساندن به آنها میباشد.[۱]
فرشته جبرئیل یکی از چهار فرشته مقرب الهی است که در کتابهای تورات، انجیل و قرآن از او یاد شده است. در قرآن کریم چندبار نام این فرشته آمده است.[۲] در منابع اسلامی علاوه بر حمل وحی، کارهایی مانند یاری رساندن پیامبران و عذاب کردن کافران به جبرئیل نسبت داده شده است.[۳] در فلسفه و عرفان نیز از حقیقت و جایگاه جبرئیل بحث شده است. برخی فلاسفه اسلامی از جبرئیل به عقل فعّال یاد کردهاند.[۴] امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث جبرئیل و جایگاه آن، تمثل، رتبه وجودی و نقش آن در امور تکوینی مطالب فراوانی بیان کرده است.[۵]
ابلاغ وحی
قرآن کریم نزول وحی را تفهیم معانی بر قلب پیامبر شمرده است.[۶] به باور اهل معرفت وحی و فرشته وحی یعنی جبرئیل امین حقیقتی خارج از خیال نبی دارند.[۷] امامخمینی درباره ابلاغ وحی توسط جبرئیل، معتقد است مسئله آمدن جبرئیل برای کسی مسئله سادهای نیست و این گونه نیست که خیال شود جبرئیل برای هر کسی میآید و یا امکان نزول برای فردی را دارد، بلکه باید تناسب بین روح نبی و فرشته وحی باشد؛ یعنی جبرئیل که روح اعظم است با انبیای درجه اول نظیر رسول خدا، موسی، عیسی و ابراهیم یک تناسب خاصی دارد؛ ازاینرو برای همه انبیاء و رسولان نبوده است حتی برای ائمه(ع) نیز نازل نشده است. البته برای حضرت زهرا(س) به طور مکرر در مدت هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر نازل شده است و مسائلی را برای حضرت زهرا(س) گفته است و این فضیلت مختص حضرت زهرا(س) است.[۸]
امامخمینی با این بیان که پیامبر(ص) قابل و فاعل وحی است و در نزول آن نیز نقش دارد، معتقد است قلب نبوی مبدأ وحی و نازلکننده جبرئیل است که هرگاه بخواهد حقایق را از عالم بالا به عالم طبیعت نازل میکند.[۹] امامخمینی کلام علمای ظاهر را که معتقدند تنزیل وحی حقیقتاَ از آنِ خداوند است و مجازاً به روحالامین نسبت داده میشود را نقد کرده و بر این باور است که علمای ظاهر نسبت فعل حق با خلق را همان نسبت فعل خلق با خلق میداند در حالی که این گونه نیست. امامخمینی در وجه جمع و انتساب نزول وحی به خداوند و جبرئیل با توجه به اضافه اشراقی حقُ همه افعال و آثار را اضافه اشراقی حق میداند، ازاینرو انتساب تنزیل وحی به جبرئیل از این قبیل میباشد.[۱۰]
تمثل جبرئیل
به اعتقاد اندیشمندان اسلامی متمثلشدن ملائکه نظیر فرشته جبرئیل برای انبیاء الهی، به معنای انقلاب و دگرگونی هویت او نیست بلکه متصور شدن حقیقتی از ملائکه به صورت خاص میباشد.[۱۱] امامخمینی نیز در بیان حقیقت تمثل جبرئیل و دیگر ملائکه، سخن برخی محدثان که انقلاب ماهیت ملکوتی به ماهیت جسمانی و دگرگونی ماهیت فرشتگی را قائلاند، مورد نقد قرار داده و با استناد به آیه «فتمثل لها بشراً سویا»،[۱۲] معتقد است تمثل جبریل برای حضرت مریم در حیطه ادراکی او و در عالم حس و بیداری بوده است، چنانچه تمثل جبرئیل برای پیامبر اسلام در مثال مقید بطور کلی و در مثال مطلق دو مرتبه و در عالم ملک به صورت دحیه کلبی متمثل میشد بنابراین، تمثل ملائکه و فرشته جبرئیل در عرض موجودات مُلکیه نیست که هر کسی آن را ببیند بلکه وجهه ملکوتی ملائکه بر وجهه مُلکی آنها غالب است؛ ازاینرو حتی آن زمانی که ملائکه تمثلات مُلکی دارند با چشم ملکی دیده نمیشوند بلکه با تأیید حق و اشاره حضرت خاتم(ص) بود که بعضی از اصحاب جبرئیل را به صورت دحیه کلبی میدیدند. بنابراین، از آنجا که تمثل جبرئیل جهت ملکوتی دارد مشاهده او یا دیگر ملائکه، منوط به توجه و انصراف نفس انسانی از عالم طبیعت میباشد.[۱۳]
نقش جبرئیل در امور تکوینی
به اعتقاد امامخمینی «اسم رحیم» باطن جبرئیل است؛ زیرا جبرئیل موکل بر تعلیم و تکمیل موجودات است. به اعتقاد امامخمینی، فلاسفه جبرئیل را آخر ملانکه کروبین میداند و او را روحالقدس مینامند و معتقدند لازمه رسیدن به مقام عقل مستفاد آن است که بتوان از جبرئیل که از عالم عقول است استفاده کرد. عرفا بر این کلام حکما اشکال کردهاند و آن را کفر و الحاد دانستهاند.
امامخمینی ضمن تایید اشکال عرفا، بر این باور است که جبرئیل منتهی الیه عالم وجود نیست و بالاتر از جبرئیل نیز هست. البته اگر گفته شود که جبرئیل واسطه در فیض در امور تکوینی است، این حرف درست است ولکن وساطت مختص مرتبه جبرئیل نیست. همچنین امامخمینی این اشکال را که گفته شده بالاتر از مقام جبرئیل نیست؛ زیر آیه «علمه شدید القوی»،[۱۴] طرح و ردّ کرده و معتقد است ذات مقدس حق از او بالاتر است، مضافاً براینکه شدیدالقوی تفسیرهای متعددی دارد، اگر چه جبرئیل در سابق تعلیم مینمود ولی در لاحق کمال ذاتی و استعداد پیامبر اسلام بالاتر از استعداد تمام موجودات است و از مقام جبرئیل گذشت و به مقام تعیین اول رسید.[۱۵]
رتبه وجودی جبرئیل
انسان کامل، مظهری کامل برای اسم جامع الله است و از همین جهت است که عنوان عالم کبیر بر انسان کامل نیز اطلاق میشود. ملائکه الهی در هر رتبه و جایگاهی که هستند از شئونات انسان کامل و در خلقت خود وامدار انسان کاملاند و در پرتو وجودی حقیقت محمدی خلق میشوند و پا به عرصه عالم میگذارند حتی جبرئیل که مظهر اسم العلیم حقتعالی است نیز نیاز به مدد رسانی حقیقت محمدیه دارد و بدون آن نمیتواند در نظام هستی عملی را انجام دهد؛ ازاینرو جبرئیل از قوا و خادمان حقیقت محمدیه قرار گرفته و پیوسته مطیع اوست.[۱۶]
امامخمینی نیز بر این باور است که همه ملائکه و ساکنان نشئه جبروت و تمام عقول و مفارقات از شئونات انسان کاملاند و برتری پیامبر بر جبرئیل و تمام فرشتگان الهی فضیلتی اعتباری و تشرفی نیست، بلکه فضیلت و کمالی وجودی است که از احاطه کامل و سلطنت قیومی آن حضرت ختمی(ص) بر ملائکه سرچشمه میگیرد؛ زیرا حقیقت حضرت رسول در نشئه خلقی یا همان عقل اول، مظهر اسم اعظم الله و محل وصول فیض الهی به جمیع مراتب مادون و عوالم خلقی میباشد چنانکه جبرئیل در شب معراج همراه پیامبر به مقام عقل و مقام اصلی خود عروج کرد تا آنجا که رسول هاشمی از مقام جبرئیل گذر کرد و به مقامات دیگری که میخواست عروج فرمود و چون همه ملائکه الهی حتی جبرئیل مقام معلومی از مرتبه وجود دارند و نمیتوانند از آن مرتبه فراتر بروند، ازاینرو جبرئیل در ادامه مصاحبت با پیامبر باز ماند و اگر به اندازه بند انگشتی نزدیکتر میشد «لو دنوت أنملة لاحترقت» قطعاً مندک و مستهلک میگردید.[۱۷]
پانویس
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۱۲، ص۳۴۶، ج۱۸، ص۷۳-۷۴؛ طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۴۹۷-۴۹۸.
- ↑ بقره: ۹۷-۹۸؛ تحریم:۴؛ شعراء: ۱۹۳.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۶، ص۱۹۸؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۱؛ طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۴۹۷-۴۹۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۳۲۴؛ مکارم، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۶۲؛ طوسی التبیان، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ ابنسینا، مبدأ و المعاد، ص۱۰۲ و۱۱۶؛ ملاصدرا، شرح اصول کافی، ج۲، ص۴۴۹؛ الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۲۳ و ۶۳؛ فناری، مصباح الانس، ص۵۱۸؛ آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص۶۶۸.
- ↑ امامخمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۶۷-۱۶۸؛ صحیفه امام، ج۲۰، ص۵-۶؛ آداب الصلاة، ص۳۱۹-۳۲۰؛ شرح چهل حدیث، ص۴۱۵؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۴۸، مصباح الهدایه، ص۷۶-۷۷؛ مناهج الوصول، ج۲؛ ص۲۸۸؛ شرح دعای سحر، ص۵۸.
- ↑ شوری: ۵۵؛ طباطبائی، المیزان، ج۱۲، ص۲۰۶.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۳، ص۳۶-۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۲۰، ص۵-۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۲۸۵؛ ج۲۰، ص۲۴۹؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۶۷-۱۶۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۳۱۹-۳۲۰.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۲۶۲؛ طباطبائی، المیزان، ج۱۴، ص۳۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۶.
- ↑ مریم: ۱۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۳ و ۳۴۲؛ شرح چهل حدیث، ص۴۱۴-۴۱۵؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۲۴۸.
- ↑ نجم: ۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۵۴-۳۵۴؛ آداب الصلاة، ص۲۷۴ و ۳۴۰؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۶۱۹- ۶۲۰.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۷-۱۲۸؛ جیلی، الانسان الکامل، ص۱۶۹.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۵۸؛ آداب الصلاة، ص۱۶۷؛ شرح چهل حدیث، ص۴۱۶؛ مصباح الهدایه، ص۷۶-۷۷؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۲، ص۷۷-۸۲.
منابع
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، المبدأ و المعاد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ش.
- ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مناهج الوصول الی علم الاصول، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- آملی، سیدحیدر، جامع الااسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
- جیلی، عبدالکریم، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، بیروت، دار الکتب العملیه، ۱۴۱۸ق.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالعلوم، ۱۳۷۹ق.
- طبری، محمدبنجریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
- طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس، تهران ، انتشارات مولی، ۱۳۷۴ش.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلالالّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، شرح اصول کافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
نویسنده: باقر صاحبی