پرش به محتوا

جلا و استجلا

از ویکی امام خمینی

جلا و استجلا، جلاء در موطن صقع ربوبی رخ می‌دهد و استجلا در موطن تعینات خلقی رخ می‌دهد.

اهمیت و جایگاه جلا و استجلا

جلا در اصطلاح عرفانی به معنای ظهور ذات مقدس باری‌تعالی در ذات خود و برای خود است و استجلا ظهور ذات خداوند برای خود و تعین‌های خلقی خویش می‌باشد.[۱]

مسُله جلا و استجلا یکی از اصطلاحات و مباحث مهم و عمیق عرفانی است که درباره کمالات و صفات حق‌تعالی می‌باشد، اهل معرفت از این دو اصطلاح تفسیرهای متفاوتی دارند.[۲] این دو اصطلاح به طور متداول نزد عرفان بیشتر با کمال جلا و استجلا به کار می‌روند. عرفا جایگاه و نقش این دو واژه و دو کمال را در پیدایش حرکت حبّی و جایگاه و نقش علت غایی می‌داند و از همین جهت جزء مبانی اصلی عرفان شمرده شده‌اند.[۳] عرفا برای تقریر و توضیح بهتر دست به تمثل و تشبیه زده‌اند و معتقدند که گاهی انسان بدون استفاده از چیزی خود را می‌نگرد، اما گاهی آینه‌ای بدست می‌گیرد و در آینه خود را تماشا می‌کند. علم ذات به ذات خداوند نیز به این دو نحو صورت می‌پذیرد؛ اگر بدون استفاده از تعینات خلقی باشد، به تماشای خویش بپردازد، جلا روی می‌دهد و اگر تعین‌های خلقی ملاحظه شود و آنها را آینه‌های ظهور و جلوه خود قرار دهد و خود را در مظاهر و مرائی آنها بنگرد، استجلا رخ داده است از همین رو به تعین‌های خلقی، مراتب استجلائیه نیز می‌گویند.[۴]

امام‌خمینی نیز به بحث جلا و استجلا در آثار عرفانی خویش پرداخته و مقصود اصلی از ایجاد عالم را استجلاء حق می‌داند. ایشان با نقد کلام برخی عرفا، کمال جلا و استجلاء را به نحو دیگری بیان کرده است.[۵]

کمال جلا و استجلا

از جمله واژگان عرفانی که از جهتی تعیّن‌های حقی و خلقی را پوشش می‌دهد، جلا و استجلا است. جلاء در صقع ربوبی و تعین اول و ثانی رخ می‌دهد از این رو به هر یک از تعینات حقی؛ یعنی تعین اول و تعین ثانی، تعین جلائیه می‌گویند؛ امّا استجلا در تعینات خلقی رخ می‌دهد و به آن تعینات استجلائیه می‌گویند.[۶]

حق‌تعالی واجد تمام کمالات است و این کمالات عین ذات حق‌تعالی هستند. کمال مطلق حق‌تعالی موجب آن است که او فیاض علی الاطلاق نیز باشد و کمالاتی که در درون دارد به تفصیل در خارج جاری سازد، ازاین‌رو، حق‌تعالی دو نوع کمال دارد، کمال جلا و کمال استجلاء که همان ظهور ذات و کمالات او می‌باشد.[۷]

امام‌خمینی نیز در بیان کمال جلا و استجلا معتقد است مقصود اصلی از ایجاد عالم، استجلاء است؛ یعنی چون حق‌تعالی اراده کرد که کمالات اسمایی خود را در خارج متحقق سازد تا خود را در آینه تجلی مشاهده کند، عالم را ایجاد کرد؛ از این رو، استجلا، یعنی دیدن حق‌تعالی خود را در آینه تجلیات. البته کمال استجلا تنها در یک تجلی قابل تحقق است و آن انسان کامل است؛ زیرا تنها انسان کامل است که حق‌تعالی می‌تواند در آینه او خود را بدون نقص ببیند. پس اگر مقصود از ایجاد عالم استجلا است باید مقصود نهایی از خلق عالم چیزی جز انسان کامل نباشد.[۸] به اعتقاد امام‌خمینی اول اسمی که به تجلی احدیت و فیض اقدس در حضرت علمیه ظهور می‌یابد، اسم اعظم جامع الهی و مقام الله است که از جهت غیبی عین تجلی به فیض اقدس است و در جهت ظهوریِ کمال جلا و استجلا، عین مقام جمع و احدیت و کثرت اسمائی است.[۹]

امام‌خمینی کلام برخی اهل معرفت را که کمال جلا را ظهور حق در انسان کامل، و کمال استجلاء را عبارت از جمع حق‌تعالی بین شهود خود بنفسه فی نفسه و بین شهود حق‌تعالی خود را در آنچه از او امتیاز می‌باید می‌دانند، نمی‌پذیرد و معتقد است کمال استجلا عبارت است از مشاهده حق‌تعالی خود را به اسم جامع الله در آینه تمام نما که انسان کامل است و کمال جلا، عبارت است از ظهور حق در آینه انسان کامل و این در صورتی است که برای سلسله عالم هستی مراتبی اعتبار شود؛ اما با نفی مراتب و اضمحلال آن امتیازی باقی نمی‌ماند.[۱۰] به اعتقاد امام‌خمینی حضرت حق در اغیار ظهور می‌کند و سپس خود را در آنها مشاهده می‌کند، بنابراین کمال استجلاء، شهود به انسان کامل خواهد بود، همان‌گونه که کمال جلا ظهور به انسان کامل است.[۱۱]

پانویس

  1. کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص٢٠، ابن‌ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ص۱۴۴ و ۱۶۰؛ حسن‌زاده آملی، هزار و یک نکته، ص۱۳-۱۴.
  2. قونوی، نفحات الالهیه، ص۳۹؛ الفکوک، ص۲۲۹؛ جامی، نقد النصوص، ص۴۱؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ص۱۵۰-۱۱۵.
  3. قونوی، رسالة النصوص، ص۴۲؛ نفحات الالهیه، ص۸، ۴۸-۴۹؛ اعجاز البیان، ص۱۱۴؛ فناری، مصباح الانس، ص۲۰۱؛ عالمی حرکت حبّی، ص۱۴۳-۱۴۶.
  4. ابن‌ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ص۱۴۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۳۵۶؛ امینی‌نژاد، حکمت عرفانی، ص۵۴۶-۵۴۷.
  5. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۲۵۲؛ شرح چهل حدیث، ص۶۳۴-۶۳۵؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۲.
  6. کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۲۰؛ لطائف الاعلام، ص۲۱۸؛ ابن‌ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ص۱۷۸.
  7. قونوی، اعجاز البیان، ص۱۱۴؛ فناری، مصباح الانس، ص۱۳۸؛ عالمی، حرکت حبّی، ص۱۴۴.
  8. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۵۲؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۳۶۸.
  9. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۳۴-۶۳۵.
  10. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۲۵۲.
  11. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۵۵؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۳۶۹.

منابع

  • ابن‌ترکه اصفهانی، صائن‌الدین، تمهید القواعد، تصحیح آشتیانی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۵۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش.
  • امینی‌نژاد، علی، حکمت،عرفانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، ۱۳۹۰ش.
  • جامی، عبدالرحمان، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه و تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
  • جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۷ش.
  • صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
  • عالمی، عبدالطیف، حرکت حبّی و نقش آن در ظهور تعینات در مکتب ابن‌عربی، قم، انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهش امام‌خمینی، ۱۳۹۶ش.
  • فناری، محمدبن‌حمزه، مصباح الانس، تهران ، انتشارات مولی، ۱۳۷۴ش.
  • قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر أم القرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
  • قونوی، صدرالدین، الفکوک، تهران، انتشارات مولی، ۱۳۷۱ش.
  • قونوی، صدرالدین، رسالة النصوص، مصر، نشر منشاة المعارف، ۲۰۰۳م.
  • قونوی، صدرالدین، نفحات الالهیه، تهران، انتشارات ملی، ۱۳۷۵ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادی‌زاده، انتشارات حکمت، تهران،۱۳۸۱ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۹ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.

نویسنده: باقر صاحبی