پرش به محتوا

خلافت آدم

از ویکی امام خمینی

خلافت آدم یعنی جانشینی و نیابت آدم از خداوند در زمین

اهمیت و جایگاه خلافت

خلافت آدم در اصطلاح دینی و تفسیری به معنای جانشینی او از سوی خداوند برای اداره امور زمین است.[۱] مفسران و عالمان اسلامی با استناد به برخی آیات الهی درباره خلافت آدم و حاکمیت او در زمین مطالب فراوانی بیان کرده‌اند و معتقدند خلافت آدم اختصاص به ابوالبشر نداشته و نسبت به همه ابنای بشر عمومیت دارد؛ اما برخی از مفسران خلافت را تنها از آن آدم ابوالبشر می‌دانند.[۲]

امام‌خمینی نیز با استناد به برخی آیات الهی درباره خلافت آدم، اعتراض ملائکه در این زمینه و ملاک فضیلت خلافت آدم، در آثار خویش پرداخته است.[۳]

حقیقت خلافت آدم

به باور مفسران و اندیشمندان اسلامی خلافت برای انسان تنها زمانی امکان پذیر است که صفات مستخلف منه را داشته باشد و از این جهت است که می‌تواند واجد همه اسماء الهی باشد و عالم را تدبیر کند. بسیاری از مفسران خلافت در آیه «انی جاعل فی الارض خلیفة»[۴] را به معنای جانشین خدا بودن انسان کامل می‌دانند.[۵]

امام‌خمینی خلافت آدم در عالم را از جمله مباحث دینی و تفسیری می‌داند که گاه در مقام باطن و تکوین و گاه در مقام ظاهر و تشریع است؛ ازاین‌رو حقیقت خلافت آدم را بر دو گونه باطنی و ظاهری می‌داند و با استناد به آیه «إنّی جاعل فی الارض خلیفة»[۶] معتقد است این آیه در مرحله اول در بیان این مطلب است که خلافت امری اعتباری نیست. دوم اینکه در این آیه اولاً وبالذات حکایت از خلافت کلی و کبرای اطلاقی پیامبر ختمی می‌کند و ثانیاً و بالعرض حاکی از استعداد و ظرفیت نیل به مقام خلافت الهی انسان‌های متکامل در سایه هدایت و عنایت انسان کامل می‌باشد.

بنابر نظر امام‌خمینی، خلافت حقیقی هنگامی حاصل می‌شود که سالک به مقام بقای بعد از فنا رسیده باشد، یعنی عارف در سفر سوم حقانی شده و به سوی خلق باز می‌گردد، انسان در این مرحله به مقام و رتبه کمال رسیده و به یاری انسان‌ها و دستگیری ماسوی الله می‌پردازد؛ ازاین‌رو تصرف، تدبیر عالم، وساطت فیض و خلافت در این مرحله محقق می‌شود و انسان صاحب مقام تصرف می‌شود و می‌تواند در خزائن الهی تصرف کند. البته تصرف خلیفه در عالم به مقتضای عنایت الهی است؛ یعنی تدبیر عالم به حسب اصل از آن حق‌تعالی است نه انسان و آدم؛ زیرا آدم به حسب اصل و از منظر ذاتی؛ بنده خداست، بلکه او به نیابت و خلافت عهده دار مقام تصرف است.[۷]

اعتراض ملائکه بر خلافت آدم

هنگامی که خداوند از خلافت موجودی در زمین خبر داد، ملائکه گفتند آیا کسی را در زمین جانشین می‌کنی که فساد و خون‌ریزی می‌کند. البته پرسش فرشتگان برای کشف حقیقت و حکمت آفرینش به آدم بود نه اعتراض به خداوند متعال.[۸]

امام‌خمینی در توضیح اعتراض ملائکه بر خلافت آدم و بیان برتری آدم بر ملائکه معتقد است که ملائکه مظهر اسمی از اسماء الهی هستند، یعنی برخی ملائکه مظهر اسم علیم و برخی مظهر اسم قدیر و یا قابض هستند و ملائکه مجرد از ماده می‌باشند، در حالی که آدم مظهر تمام اسماء الهی و فوق تمام ملائکه بود، در عین حال در بدن جسمانی است ولکن چیزی در درون دارد که فوق تجرد است و آن نفس است که تا صقع ربوبی راه دارد و همین امر سبب شد که ملائکه برآدم سجده کنند. وقتی ملائکه اعتراض کردند که ما تسبیح و تقدیس ذات حق می‌کنیم، حق‌تعالی فرمود «إنّی اعلم ما لا تعلمون»،[۹] به اعتقاد امام‌خمینی، قبل از اینکه آدم خلق شود، ملائکه چون جنبه تقدیس خود را نگاه می‌کردند و جنبه فساد آدم، از این جهت اعتراض می‌کنند که چرا چنین موجودی خلق شده است و برای ملائکه ابهام بود چگونه آدم سزاوار جانشینی خداوند را دارد.[۱۰]

ملاک فضلت خلافت

ملاک فضیلت خلافت آدم به حسب تفاسیر مشهور، همان ظرفیت علمی و معرفتی آدم نسبت به ملائکه می‌باشد؛ یعنی امری که فرشتگان از آن محروم بودند.[۱۱]

امام‌خمینی نیز ملاک فضیلت خلافت را تعلیم آدم به اسماء الهی می‌داند و معتقد است این علم، علم استدلالی یا علم به مفاهیم نیست زیرا در آن برتری و فضیلتی نسبت به ملائکه نیست بلکه مقصود از این علم، علم به حقایق اسماء الهی است.[۱۲]

پانویس

  1. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ج۱، ص۹۱؛ طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۱۱۵؛ جعفری، تفسیر کوثر، ج۱، ص۱۲۲.
  2. رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۵۸؛ جعفری، تفسیر کوثر، ج۱، ص۱۲۲؛ نصیری، آیا انسان خلیفة الله است، ص۱۲۹؛ جوادی آملی، تسنیم، ج۳، ص۹۴؛ میرزائی، انسان و عمومیت خلافت الهی، ص۱۳۱.
  3. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۱۹۶-۱۹۷؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۵۱؛ صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۸؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۶۳؛ آداب الصلاة، ص۲۰۶.
  4. بقره: ۳۰.
  5. قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۳۵۸؛ کبری، التأویلات النجمیه؛ ج۱، ص۱۴۱-۱۴۳؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۵۵۶؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۵۸.
  6. بقره: ۳۰.
  7. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم ومصباح الأنس، ص۴۷ و ۱۹۶-۱۹۷؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص ۳۵۱.
  8. قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۳۶۸-۳۶۹؛ کا شانی؛ تأویلات کاشانی، ج۱، ص۴۶.
  9. بقره: ۳۰.
  10. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۷؛ ج۱۹، ص۱۳۲؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۶۳؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷.
  11. طوسی، التبیان، ج۱، ص۳۱؛ ابوحیان، البحر المحیط، ج۱، ص۲۳۴؛ طبری، جامع البیان، ج۱، ص۱۷۰؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۳.
  12. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۶۳؛ آداب الصلاة، ص۲۰۶.

منابع

  • ابن‌عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • ابوحیان، محمدبن‌یوسف، البحر المحیط، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۹ش.
  • جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، نشر اسراء، ۱۳۹۹ش.
  • رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۴ق.
  • طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • طبری، محمدبن‌جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • عیاشی، محمدبن‌مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، مکتب الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
  • قرشی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ش.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلال‌الّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • میرزائی، مصطفی، انسان و عمومیت خلافت الهی، آموزه‌های فلسفه اسلامی، ۱۳۹۵ش.
  • نجم الدین کبری، احمد، التأویلات النجمیة فی التفسیر الإشاری الصوفی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۹م.
  • نصیری، مهدی، آیا انسان خلیفة الله است، فصلنامه سمات، ۱۳۸۹ش.

نویسنده: باقر صاحبی