سبق و لحوق
سبق و لحوق، به معنای تقدم و تأخر دو شیء نسبت به یکدیگر است.
اهمیت و جایگاه سبق و لحوق
سبق و لحوق در اصطلاح فلسفی به معنای تقدم و تأخر دو شیء نسبت به یک مبدأ مشترک، که یکی از آنها در ارتباط با مبدأ قویتر و دیگری ضعیفتر است.[۱] سبق و لحوق از مسائل و مباحث مهم فلسفی است که حکمای الهی آن را به عنوان مقدمه برای بحث حدوث جهان و تقدم علت بر معلول به کار بردهاند. درباره اقسام سبق و لحوق و تقدم و تأخر میان حکمای الهی اقوال مختلفی وجود دارد، این اختلاف نظر بدان جهت است که حصر اقسام سبق و لحوق استقرایی است.[۲]
امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث سبوق و لحوق و اقسام آن پرداخته است.[۳]
اقسام سبق و لحوق
از آنجا که مفاهیم سبق و لحوق یا تقدم و تأخر در عنوان حدوث و قدم مندرجاند، با تحلیل صحیح حدوث و قدم، تقد و تأخر نیز به دست میآید. سبق و لحوق و تقدم و تأخر از مبادی مسئله حدوث و قدم محسوب میشود که بدون شناخت احکام و اقسام سبق و لحوق، تبیین صحیحی از موضوع حدوث و قدم حاصل نمیگردد؛ ازاینرو حکمای الهی برای سبق و لحوق اقسامی بیان کردهاند.[۴]
امامخمینی نیز برای سبق ولحوق اقسامی بر میشمارد:
- سبق و لحوق زمانی: سبق زمانی آن است که در آن سابق با لاحق از نظر وجود جمع نمیشوند مانند تقدم بعضی از اجزاء زمان بر بعض دیگر، زیرا سبق دیروز بر امروز تقدم دارد و به تبع آن حوادث دیروز بر حوادث امروز مقدم هستند.[۵]
- سبق و لحوق بالرتبه: امامخمینی برای بیان این قسم مثال میزند به نقطهای مانند کعبه که در ملاحظه با وضع و نسبت اشیاء با آن، امام جماعت نزدیک و مقدم بر وضع مأموم است. این ترتیب اعم از ترتیب به حسب طبع و یا بحسب وضع است. از این جهت، این قسم سبق، خود بر دو نوع است: الف) سبق طبیعی؛ متصور از آن سبق بالرتبة عقلی است؛ مانند ترتیب بین انواع و اجناس مترتبه مثل جسم و حیوان؛ یعنی اگر مثلاً انسان را نوع قرار دهیم، حیوان به او نزدیک و سابق بر جسم است و بعد جسم نامی و پس از آن جسم مطلق است. ب) سبق وضعی؛ مقصود از سبق وضعی همان، سبق بالرتبه حسی است. ترتیب وضعی مانند ترتیب در مکان است.[۶]
- سبق و لحوق بالشرف: اگر دو شیء در یک فضیلت و شرافت و صفات کمال با هم مشترک باشند، امّا یکی از آن دو شرافت بیشتری داشته باشد، به چنین سبقی، سبق با شرف میگویند مانند تقدم اعلم بر عالم.
- سبق و لحوق بالطبع: در این نوع سبق، سابق عقلاً بر لاحق مقدم است، مثل تقدم علت ناقصه و اجزاء علت بر معلول، که البته باید جزء اول علت در وجود مقدم باشد.[۷]
- سبق بالعلیه: تقدم علت تامه بر معلول خویش را سبق بالعلیه مینامند. هرچند که تحقق علت تامه، در متن واقع و به ظاهر با معلول خویش تقارن زمانی دارد و همین که علت تامه محقق شد، معلول نیز محقق میشود؛ ولی عقل چون همیشه نظر به عمق دارد و از حجاب ظاهر آزاد و به باطن راه پیدا میکند، میداند که علت تامه مقدم بر معلول خویش است. در مقابل این قسم سبق، لحوق بالعلیه مطرح است که تأخر معلول از علت تامه خود است.[۸]
- سبق و لحوق بالماهیه یا بالتجوهر: همانگونه که در مرحله وجود، وجود کل متوقف بر وجود جزء است و با توجه به اینکه کل، همیشه متوقف بر جزء است و بین جزء و کل هر جا باشد، چنین رابطهای برقرار است؛ ذات و ماهیت کل نیز در مرحله ذات متوقف بر ذات جزء است. پس نوعی تقدم بالتجوهر میان اجزاء ماهیت و خود ماهیت وجود دارد؛ یعنی اجزاء ماهیت، در ماهیت بودن بر کل تقدم دارد.[۹]
- سبق و لحوق بالحقیقه: منظور از حقیقت در این قسم از اقسام سبق و لحوق، تحقق و واقعیت است، بنابراین تقدم وجود بر ماهیت موجود از این نوع سبق است؛ زیرا وجود اصل است و بودنش بالحقیقه و بالذات است و ماهیت موجود بالعرض و مجاز است. به تعبیر امامخمینی ملاک تقدم دو چیز که، برای یکی بالذات و برای دیگری بالمجاز و العنایه ثابت است. مثل حرکت که اوّلاً و بالذات برای کشتی و ثانیاً و بالعرض برای سرنشین آن ثابت است. به عبارت دیگر سابق، بالذات به یک وصفی متصف میشود؛ ولی لاحق بالعرض. امامخمینی فرق سبق «بالحقیقه» و «بالعلیه» را در این میداند که مثلاً در «تحرک الید فتحرك المفتاح» حرکت برای لاحق هم ثابت است؛ یعنی «مفتاح» هم حرکت میکند منتها در مرتبه متأخر؛ ولی در سبق بالحقیقه، اصلاً لاحق حرکت نمیکند و حرکت نسبت به او مجازی و اعتباری است و ملاک سبق از لاحق صحت سلب دارد. به طور مثال؛ وجود، بالذات موجود است؛ ولی ماهیت بالعرض و به تبعیت از وجود با اینکه نمیتوان وجود را از خودش (سابق) سلب کرد. ولی به سادگی قابل سلب از ماهیت است.[۱۰]
پانویس
- ↑ طباطبائی، بدایة الحكمه، ص۱۴۳ و ۱۶۱.
- ↑ فارابی، فصوص الحکم، ص۹۵؛ فخر رازی، مباحث المشرقیه، ج۱، ص۴۴۷؛ طوسی، شرح الاشارات والتنبیهات، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵؛ ابنسینا، دانشنامه علائی، ص۹۸؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۲، ص۳۰۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج1، ص۱۳۷-۱۴۷؛ تعلیقات على شرح فصوص الحکم، ص٣٠٤؛ مصباح الهدایه، ص۶۰-۶۲.
- ↑ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۴؛ بهمینار، التحصیل، ص۳۵؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۲، ص۳۰۷؛ ابراهیمی، پژوهشی پیرامون حدوث و قدم جهان، ص۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج1، ص۱۳۷؛ صاحبی، حکمت معنوى، ص۲۹۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه ج1، ص۱۴۰؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۳۷؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۲۹۴.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۳۸؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۲۹۵.
منابع
- ابراهیمی، عبدالجواد، پژوهشی پیرامون حدوث و قدم جهان، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، دانشنامه علائی، همدان، دانشگاه بوعلی سینا، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- بهمنیار، مرزبان، التحصيل، تصحیح مرتضی مطهری، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵ش.
- سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تصحیح طالبی، نشر ناب، ۱۴۲۲ق.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- طباطبائی، محمدحسین، بدایة الحکمه، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۹۲ش.
- طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغة، ۱۳۷۵ش.
- فارابی، محمدبنمحمد، فصوص الحکم، قم، نشر بیدار، ۱۴۰۵ق
- فخر رازی، محمدبنعمر، المباحث المشرقیه، انتشارات بیدار، قم، ۱۴۱۱ق.
نویسنده: باقر صاحبی