شاه عباس صفوی
شاه عباس کبیر، پنجمین پادشاه صفوی | |
| شناسنامه | |
|---|---|
| نام کامل | شاه عباس اول صفوی |
| لقب | کبیر، جنتمکان |
| نسب | فرزند سلطان محمد خدابنده |
| زادروز | ۱۵۷۱م(۹۷۸ق) |
| شهر تولد | هرات |
| کشور تولد | ایران |
| تاریخ درگذشت | ۱۶۲۹م (۱۰۳۸ق) |
| شهر درگذشت | مازندران |
| کشور درگذشت | ایران |
| آرامگاه | کاشان، حرم امامزاده حبیب بن موسی |
| فرزندان | صفی میرزا، حسن میرزا و دیگران |
| خویشاوند سرشناس | شاه تهماسب یکم (پدربزرگ)، شاه اسماعیل یکم (نیای بزرگ) |
| دین | اسلام |
| مذهب | شیعه دوازده امامی |
| پیشه | پادشاه، فرمانده نظامی |
| اطلاعات سیاسی | |
| پستها | شاهنشاه ایران |
| پیش از | شاه صفی (نوه) |
شاه عباس صفوی (۱۵۷۱-۱۶۲۹م/۹۷۸-۱۰۳۸ق) یا شاه عباس کبیر، پنجمین پادشاه صفویه بود که در سال ۹۹۵ق تاج پادشاهی را از دستان پدرش سلطان محمد خدابنده گرفت.[۱]
برخی از اقدامات مهم شاه عباس
او در نخستین اقدام شاهانه، دست پدر و اعضای خانوادۀ شاهی را از دربار کوتاه کرد و آنها را در قلعۀ الموت و سپس قلعۀ ورامین زیر نظر گرفت و پس از آن به فکر تسلط بر دیگر رقبای سلطنت برآمد.[۲]
اقتدار و درایت شاه عباس در عین جسارت و قساوت او که گاه حتی فرزند را هم نمیشناخت، موجب شد در طول دوران طولانی سلطنتِ او تمام ارکان قدرت و ثروت دولت صفوی، مطیع امر شاه باشند.[۳] مذهب تشیع که اساس حکومت صفویه بر آن بنا شده بود، در دوران شاه عباس نیز در ایران تقویت شد و از نظر عمرانی، اصفهان پایتخت صفویان را به چنان عظمت و شکوهی رساند که ویلفرد بلانت، اصفهان را یادبود شاه عباس خوانده است.[۴]
شکست حکومت عثمانی
شاه عباس که در آغاز سلطنت با حکومت عثمانی قرارداد صلح بسته بود،[۵] پس از برقراری آرامش در سطح کشور تصمیم گرفت با حمله به نیروهای عثمانی، آنها را از خاک ایران بیرون کند. او اگرچه در آن زمان موفق به شکست عثمانی شد، اما تقریباً تا پایان عمر درگیر جنگ با عثمانی بود.[۶]
وفات شاه عباس
شاه عباس پس از حدود ۴۲ سال سلطنت در ۶۰ سالگی و در حالی که در مازندران به سر میبرد، از دنیا رفت.[۷]
موضع امامخمینی دربارۀ شاه عباس
امامخمینی که به ویژه در ایام مبارزه و نهضت، به طور کلی حاکمیت سلاطین را در ایران موجب ظلم و ستم و سیهروزی مردم میدانست، بر این نظر بود که هیچ یک از سلاطین تاریخ گذشتۀ ایران با مردم نبودند؛ حتی شاه عباس که از او با عنوان جنتمکان یاد میشود از اشخاص ناباب بوده است که به پسر خود نیز رحم نکرد.[۸] ایشان معتقد بود از شاه عباس بدتر در تاریخ صفویه نبوده است.[۹]
امامخمینی همراهی علما با دربار پادشاهان، از جمله شاه عباس را مجاهده با نفس و تنها با هدف ترویج تشیع میدانست.[۱۰]
پانویس
- ↑ اسکندربیگ، تاریخ عالمآرای عباسی، ج۲، ص۳۷۹.
- ↑ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ص۶۸؛ پناهی سمنانی، شاه عباس کبیر، ص۶۸.
- ↑ فلور، اولین سفرای ایران و هلند، ص۷۱.
- ↑ سیوری، ایران عصر صفوی، ص۱۵۱.
- ↑ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ص۸۴.
- ↑ وحید قزوینی، تاریخ جهانآرای عباسی، ص۱۹۷-۲۲۰؛ سیوری، ایران عصر صفوی، ص۸۳.
- ↑ وحید قزوینی، تاریخ جهانآرای عباسی، ص۲۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۴، ص۲۳۹ و ۴۰۴؛ ج۹، ص۴۶۹؛ ج۱۰، ص ۱۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۴۳۳-۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۳، ص۲۳۹-۲۴۰.
منابع
- اسکندربیک، ترکمان منشی و محمد یوسف مورخ (۱۳۱۷). ذیل تاریخ عالم آرای عباسی. به تصحیح سهیلی خوانساری. تهران: کتابفروشی اسلامیه.
- امامخمینی، سیدروحالله (۱۳۸۹). صحیفه امام. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- پناهی سمنانی، محمداحمد (۱۳۶۹). شاه عباس کبیر. مرد هزار چهره.
- سیوری، راجر (۱۳۸۵). ایران عصر صفوی. ترجمه کامبیز عزیزی. تهران: نشر مرکز.
- فلور، ویلم (۱۳۵۶). اولین سفرای ایران و هلند. به کوشش داریوش مجلسی و حسین ابوترابیان. تهران: طهوری.
- لوئی بلان، لوسین (۱۳۷۵). زندگی شاه عباس. ترجمه ولیالله شادان. تهران: اساطیر.
- وحید قزوینی، میرزامحمدطاهر (۱۳۸۳). تاریخ جهان آرای عباسی. مقدمه و تعلیقات سعید میرمحمد صادق. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.