عذاب اخروی
عذاب اُخروی، کیفر الهی برای کسانی که در دنیا اعمال ناشایست انجام دادهاند.
اهمیت و جایگاه عذاب اُخروی
عذاب اخروی در اصطلاح دینی به معنای کیفر الهی برای گناهکاران میباشد.[۱] یکی از مباحث مهم در معادشناسی، بحث از عذاب اخروی است. در آیات الهی و روایات متعددی درباره عذاب اخروی، مراتب و چگونگی آن سخن به میان آمده است.[۲] متکلمان و حکمای الهی هریک طبق مبانی خاص خویش به تقریر و تبیین عذاب اخروی پرداختهاند، ملاصدرا عذاب اخروی را نتیجه اعمال، ملکات و صورت باطنی و ملکوتی انسانها میداند.[۳] امامخمینی نیز در آثار خویش به عذاب اخروی، چگونگی آن، خلود عذاب و حقیقت آن به تفصیل پرداخته است..[۴]
چگونگی عذاب در عالم آخرت
به اعتقاد حکمای الهی عذاب اُخروی، اعتباری و قراردادی نیست، بلکه از سنخ تکوین و طبق نظام علّی و معلولی است و به عبارت دیگر صورت و پرتو باطنی عمل معصیت انسان است؛ ازاینرو با انجام هر فعلی در دنیا اثر و خاصیت آن در صقع نفس پدید میآید. این اثر و هیئت موجود در نفس در ابتدا به صورتهای موقت و قابل زوال است، اما با تکرار و مداومت، اثر و هیئت آن، به صورت ملکه و کیفیتی ثابت و راسخ، ماندگار میشود و گاهی اثر آن از صورت ملکه بودن خارج و مبدل به صورت جوهر ثانویه غیر قابل زوال میشود. اولین عذابی که نفس در قیامت از ناحیه خودش تحمل خواهد کرد، علم نفس و تصور اعمال شنیع و معصیتی است که در دنیا مرتکب شده و نفس او با آن متحد شده است؛ لذا از این ناحیه در عذاب است.[۵]
به اعتقاد امامخمینی عذاب و عقاب در عالم آخرت نظیر عذابهایی مقرر در نظام بشری نیست، بلکه از قبیل لوازم اعمال و صورت مناسب با آن عالم و از قبیل تمثل ملکوتی عمل میباشد. از دیدگاه امام خمینی شدت عذاب اخروی عوامل متعددی دارد از جمله:
قوت ادراک
هر چه ادراک قویتر باشد، عذاب شدیدتر و در آخرت نفس به جهت قوت ادراک، عذابش شدیدتر است؛ زیرا انشائات اخروی انسان، همان تصورات نفس اوست. به باور امامخمینی وقتی انسان تعلقات به دنیا را رها کرد و متوجه خود شد، انشائات نفس او قوت میگیرد، بگونهای که آن انشا شدهها عینیت مییابند.
شدت وسیله عذاب
اگر اسباب عذاب شدیدتر و حرارت آن بیشتر باشد، تاثیر آن بیشتر است.
کمشدن اشتغالات نفس؛ وقتی نفس متوجه چیزی باشد، درد را حس نمیکند؛ اما وقتی اشتغالات نفس کم شد، متوجه درد میشود؛ ازاینرو عذاب اخروی شدتتر است.
اتصال و نزدیکی عذاب: هرچه عذاب به جسم نزدیکتر باشد، عذاب شدیدتر است و در عالم آخرت این اتصال و چسبیدگی بیشتر است و طبق آیه «نار الله الموقده التی تطلع علی الافئده» آتش بر باطن نفوذ میکنند و قلب را میسوزاند و چنین آتشی از عالم غیب و باطن برافروخته شده و ظاهر و باطن را میسوزاند.[۶]
امامخمینی آتش دوزخ و عذاب جهنم را در حقیقت صورت رحمت الهی میداند که موجب وصول گناهکاران به کمالات عالیه میباشد. به این معنا که عذاب، هیئات ظلمانی و رذایل نفسانی را که معلول معصیت و گناه است از بین میبرد و گناهکار را آماده دریافت رحمت الهی میکند.[۷]
خلود عذاب
مسئله خلود عذاب الهی، به عنوان کیفر اخروی پارهای از گناهکاران، جایگاه بسیار مهم و قابل توجهی در معادشناسی اندیشمندان اسلامی دارد. اکثر متکلمان و حکما معتقدند که گناهانی جز شرک و کفر را خداوند میآمرزد و تنها مشرکین و کفار در عذاب دائمی خواهند ماند.[۸] برخی اهل معرفت به جای خلود عذاب صراحتاً از انقطاع عذاب سخن گفتهاند و معتقدند که هیچ یک از اهل ایمان واهل کفر در عذاب دائم نخواهند ماند.[۹]
امامخمینی ضمن نقل قول از دیگران، خلود در آتش و عذاب دائمی را از ضروریات دین دانسته و معتقد است، علت خلود در عذاب جهنم، زوال ایمان به واسطه بعضی از ملکات نفسانی است. رویکرد امامخمینی به مسأله خلود عذاب بهگونهای است که تنها به بیان شرایط، الزامات و ویژگیهای مخلّدین در آتش منحصر نمیشود بلکه در کنار آن به بیان علت عدم تحمل عذاب آخرت همچنین راههای خلاصی از عذاب جهنم را نیز بیان کرده است. ایشان خاموشی نور فطرت را دلیلی بر خلود در عذاب جهنم میداند.[۱۰]
پانویس
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۷-۸؛ طباطبائی، المیزان، ج۶، ص۵۳۷.
- ↑ اسراء: ۹۷؛ انبیاء: ۹۸؛ الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۱۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۸، ص۲۸۸؛ سعیدیمهر، کلام اسلامی، ج۲، ص۳۲۹.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۲۹۳؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۸، ص۳۹۷؛ جرجانی شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۸؛ قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی، ص۳۳۵-۳۳۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۱۹-۲۲۱ و ۲۵۲-۲۵۵؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۳؛ شرح چهل حدیث، ص۲۱؛ تهذیب الاصول، ج۲، ص۳۴۴؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۷۶، ص۱۶۲-۱۶۴.
- ↑ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص۳۲۹؛ الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۲۹۳؛ قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی، ص۳۳۶-۳۴۱؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۶۹۸-۶۹۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۱۹-۲۲۱، ۲۴۰ و ۲۵۲؛ جواهر الاصول، ص۱۴۴-۱۴۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۶۹۹-۷۰۱.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات علی شرح الحکم ومصباح الانس، ص۱۶۳-۱۶۴؛ صاحبی حکمت معنوی، ص۷۹۷.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۵، شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۷۷، قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۶۶۳.
- ↑ امامخمینی، تهذیب الاصول، ج۲، ص۳۴۴؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۷۶، شرح چهل حدیث، ص۲۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۴-۴۵ و ۸۳؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۸۰۰-۸۰۱.
منابع
- ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۴۱۹ق .
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تهذیب الأصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جواهر الأصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، قم، شریف رضی، ۱۳۲۵ش.
- جوادی، آملی، عبدالله، تفسیر تستیم، قم، اسراء، ۱۳۸۷ش.
- الحویزی، عبدعلی، تفسیر نور الثقلین، قم، نشر اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
- سعیدیمهر، محمد، کلام اسلامی، قم، نشر طه، ۱۴۰۳ش.
- شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۵ق.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، شر عروج، ۱۴۰۱ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- قراملکی، محمدحسین، پاسخ به شبهات کلامی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۳ش.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلالالّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- ملاصدرا محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
نویسنده: باقر صاحبی