عظمت حق
عظمت حق، به معنای بزرگی و شکوه بینهایت خداوند است.
اهمیت و جایگاه عظمت حق
عظمت حق در اصطلاح دینی به معنای بزرگ شمردن، تمجید کردن و تجلیل نمودن خداوند است.[۱] واژه عظیم و عظمت از اسمای الهی و صفت مشبهه میباشد که دلالت بر زیادی آن در معنای عظمت میباشد، صفت عظیم و عظمت در قرآن آمده است. اهل معرفت درباره عظمت حق و اسم عظیم، مطالب فراوانی در آثار خویش آوردهاند.[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش به تفسیر صفت عظمت و جلال حق پرداخته است.[۳]
دولت اسم عظیم و عظمت
از منظر عرفان، در هر دوره از اسماء الهی، اسمی غلبه و حاکمیت مییابد و پس از پایان، دوره حاکمیت اسم دیگری فرا میرسد تا در نهایت دوره غلبه اسم جامع فرا میرسد.[۴] به اعتقاد امامخمینی روزی که خداوند متعال به عظمت خود تجلی میکند، دولت اسم عظیم فرا میرسد؛ زیرا هر اسمی دولتی دارد که ظهور آن ضروری است و روز قیامت ظهور دولت اسمهایی چون عظیم، معید و مالک است. امامخمینی با استناد به یک دسته آیات الهی نظیر «یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب»[۵] و «کما بدأکم تعودون»[۶] رجوع همه موجودات را به قبضه مالکیت و عظمت حقتعالی میداند.[۷]
عظمت و جلال حق
عظمت از صفات جلال حق میباشد. و از آنجا که هر صفت جلالی، جمالی را در خود نهفته دارد. صفاتی چون عظمت و قهر الهی از صفات رجوعی و اندکاکی است که نوعاً بروز و ظهورشان در قوس صعود میباشد و جلال حق صفتی است که در دلها هیبت و تعظیم ایجاد میکند. امامخمینی معتقد است که حضرت موسی در نتیجه اندکاک جبل نفسانیت و انانیت خود و عارض شدن صعق بر او به مقام هیمان رسید و عظمت حق و مالکیت حق بر او غلبه کرد و بیهوش شد لکن چون در هر جلالی، جمالی نهفته است، موسی به افاقه و بیداری رسید. پس اگر در قهر و عظمت پروردگار لطف و رحمت نهان نبود، هرگز حضرت موسی از حالت غشوه و بیهوشی بر نمیخاست و قلب هیچ سالکی قادر به شهود آن نبود و چشم هیچ عارفی نمیتوانست عظمت حق را نظر کند. بنابراین در هر عظمتی رحمتی است و در هر رحمتی عظمتی.[۸]
جلوات اسم عظیم
اهل معرفت با دقت در تقسیم بندی صفات و اسمای الهی، معتقدند نباید تنها به الفاظ اسما نظر کرد بلکه بیشتر باید به معنا و محتوای آن توجه کرد به همین دلیل چه بسا اسمی مانند اسم عظیم با توجه به معانی گوناگوش در دستههای متعددی از تقسیم بندی اسماء قرار دارد؛ مثلاً در مواردی اسماء ذات و در مواردی اسم فعل میباشد.[۹]
به اعتقاد امامخمینی بعضی از اسماء الهی هستند که به اعتبار متعدد جزء ذات، صفات یا افعال قرار میگیرند؛ نظیر صفت عظمت حق و اسم عظیم که به اعتبار علوّ و کبریایش از اسماء ذات است و روشن است که موجودات در جنب عظمت قدرت حق هیچ قدر و ارزشی ندارند و در عظمت مثل و شبیهی برای حضرت حق وجود ندارد و همه عظیمها در برابر عظمت او خاضعاند و عظمت هر عظیمی از اوست. اما اسم عظیم به اعتبار قهر و سلطنت خداوند بر ملکوت اشیاء و قرار داشتن کلیدهای غیب و شهادت در دستان حقتعالی از اسماء صفات است. و به اعتبار بروز قدرت الهی و عظمت آفرینش، از اسماء افعال است. پس خداوند متعال از نظر ذات، صفت و فعل عظیم است.[۱۰]
پانویس
- ↑ رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۴۲۳.
- ↑ قشیری، شرح اسماء الله الحسنی، ص۴۲ و ۲۴۷؛ جیلانی، سفینه القادریه، ص۵۹؛ منظومه اسماء الله الحسنی، ص۶۲.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۳۱-۳۵؛ مصباح الهدایه، ص۶۶.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۴۱-۱۴۲.
- ↑ انبیاء: ۱۰۴.
- ↑ اعراف: ۲۹.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۳۱-۳۲؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۳۳-۳۲؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۴۵؛ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ص۴۴۶.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۳۳-۳۴، صاحبی، اسرار ملکوت، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۱.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- جیلانی، عبدالقادر، سفینة القادریه، بیروت، دارالالباب، ۱۴۱۲ق.
- جیلانی، عبدالقادر، منظومه اسماء الله الحسنی، بیروت، الکتب الثقافیه، ۱۴۱۹ق.
- رفسنجانی، اکبر، فرهنگ قرآن، قم، تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹ش.
- صاحبی، باقر، اسرارملکوت، تهران نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- قشیری، ابوالقاسم، شرح اسماء الله الحسنی، قاهره، دار الحرم للتراث، ۱۴۲۲ق.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلالالّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- یزدانپناه، یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی، امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
نویسنده: باقر صاحبی