قوه خیال
قوه خیال یکی از قوای باطنی است که خزانه محل نگهداری صور دریافتی حس مشترک است که گاهی بدون الگوبرداری از دادههای حواس، صورتهایی را ایجاد میکند.
اهمیت و جایگاه قوه خیال
قوه خیال در اصطلاح فلسفی، یکی از قوای باطنی است که خزانه محل نگهداری صور دریافتی حس مشترک است.[۱] فلاسفه، خیال را یکی از قوا و ادراکات درونی انسان میدانند؛ البته فلاسفه مشاء قائل به تجرد قوه خیال نمیباشند. ملاصدرا قوه خیال را مجرد میداند و برخلاف اشراقیون، صور خیالی را موجود در نفس انسان و قائم به آن میداند.[۲] عرفا نیز در مورد قوه خیال و عالم خیال و نقش معرفتشناسی آن و اینکه قوه خیال جدول و دریچهای از عالم مثال منفصل است به تفصیل در آثار خویش پرداختهاند.[۳] امامخمینی نیز در آثار خویش به قوه خیال، کارکرد و نتایج مترتب بر آن توجه داشته است.[۴]
چیستی قوه خیال
قوه خیال یا متخیله، قوهای است که در مدرکات اعم از صور محسوسه و معانی و مفاهیم تصرف میکند. این قوه از آن جهت که از سوی نفس ناطقه به کار گرفته میشود تا در مفاهیم تصرف کند و مقدمات فکر را مرتب گرداند، به نام مفکره هم خوانده میشود.[۵] قوه خیال صورتهای جزئی محسوس را با یکدیگر ترکیب میکند و صورت جدیدی را که مستقیماً در خارج وجود ندارد، میسازد.[۶] امامخمینی نیز درباره چیستی قوه خیال معتقد است یکی از قوای ادراکی درونی و باطنی انسان، ادراک خیال است که با استفاده از صورتهای برگرفته از امور جسمانی یا صورتهای دریافتی از عالم روحانی (عالم مثال) به صورت صدوری به ایجاد صورتهای خیالی میپردازد.[۷] از آنجا که ادراکات انسان از جمله قوه ادراکی خیالی، فعل نفس است و چون نفس مجرد است، ادراکات او همگی مجردند، ازاینرو انسان با قوه خیال خود میتواند حتی بدون الگوبرداری از دادههای حواس، صورتهایی خلق کند که از هر جهت شبیه آفرینش ابداعی خداوند باشند. پس هر قدر نفس از نیروی بدنی دور باشد، صورتهای خیالی کامل تر جلوهگری میکند. بنابراین نفس در عالم برزخ هرچه ایجاد و انشاء نماید، موجود خارجی و قوی الوجود است؛ زیرا وجود نفس قوی گشته است.[۸]
امامخمینی در آثار خویش به تجرد مثالی قوه خیال پرداخته و معتقد است قوه خیال مجرد است؛ لکن تجرد تام ندارد بلکه تجردش برزخی است.[۹] به باور ایشان، قوه خیال عالمی است که میتواند چیزی را که در عالم حس نیست را ایجاد و انشاء کند و این خود دلیلی است که عالم خیال، عالمی ورای این عالم مادی است و قوه خیال بین دو عالم قرار دارد که یک طرفش در ضعف تجرد خیالی است و طرف دیگرش تجرد قوی است که هم مرز عالم عقل است و آن قیامت کبری است. به اعتقاد امامخمینی صور متخیله قائم به نفس بوده و قیام صدوری دارند و این صور یک نحو تجردی دارند.[۱۰]
خلاقیت قوه خیال
به اعتقاد حکمای الهی، صور خیالی از خلاقیت نفس سرچشمه میگیرند؛ یعنی صور خیالی از مُنشئات نفس میباشد. هرگاه انسان از این وابستگیهای عالم ماده رهایی یابد، میتواند بدون استعانت از قوای بدنی خلاق و مظهر صور عالم قدس باشد.[۱۱] به اعتقاد امامخمینی صورتهای مقداری و أشکال خیالی، همانگونه که با مشارکت ماده ایجاد میشوند، میتوانند بدون مشارکت ماده ایجاد شوند؛ لکن صورتهای خیالی در این عالم به خاطر اشتغال نفس به حس، اثر چندان شدیدی ندارند؛ اما همین صور خیالی با انقطاع نفس از ماده و محسوسات، شدتی بالاتر یافته و دارای خلاقیت شده و هر آنچه جه را بخواهند ایجاد میکنند.[۱۲]
ثمرات و نتایج قوه خیال
حکمای حکمت متعالیه، آثار و نتایج فراوانی در بحث خیال و تجردش بر شمردهاند.[۱۳] امامخمینی نیز به عنوان یکی از پیروان حکمت متعالیه آثار و نتایجی برای تجرد قوه خیال بر شمرده است؛ از جمله؛ ۱- معاد جسمانی: یکی از مهمترین اصول اثبات معاد جسمانی اثبات تجرد خیالی است، به گونهای که با قطع نظر از آن، اصول دیگر در اثبات کیفیت خلق بدن محشور، کارایی نخواهند داشت. امامخمینی قوه خیال را به عنوان یک قوه مجرد که پس از مفارقت نفس از بدن باقی است و در عین حال مدرِک جزئیات نیز میباشد مطرح کرده است. ایشان قوه خیال را آخرین مرتبه نشئه دنیایی نفس و مرحله آغازین ورود به نشئه آخرت میداند. امامخمینی معتقد است شیخ الرئیس هرچند بر تجرد صور خیالی برهان آورده؛ ولی با این حال تردید داشته و نتوانسته به معاد جسمانی بپردازد؛ زیرا وقتی بوعلی در مسأله تجرد خیالی و حیوانی وارد میشود، آن را با تردید بررسی کرده و بدون نتیجهگیری دقیق، بحث را رها میکند.[۱۴]
۲- تناسخ: برخی حکمای مشاء و اشراق درباره نفوس متوسط و نفوس ساذج که به کمال لایق نرسیدهاند، معتقدند این گونه افراد به اجرام ملکی ملحق شده تا بتوانند به تجرد کامل برسند. به اعتقاد امامخمینی از آنجا که حکمای مشاء قوای حواس باطنی انسان را مادی میدانند و نتوانستهاند برزخ را اثبات کنند، قائل به این گونه محذورات شدهاند و این گفتهها، به علت عدم اطلاع بر تجرد قوه خیال است.[۱۵]
پانویس
- ↑ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص۱۳۹ و ۲۶۴؛ الحکمة المتعالیة، ج۸، ص۲۱۱؛ کرمانی، بررسی معاد جسمانی، ص۲۷۸.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۱۱۵؛ الحاشیة علی الهیات الشفاء، ص۱۳۸؛ کرمانی، بررسی معاد جسمانی، ص۲۷۴-۲۷۸.
- ↑ فناری، مصباح الانس، ص۵۷۹؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۵۴؛ ج۴، ص۳۲۵؛ اعلایی، تأثیر عرفان نظری، ص۳۴۹-۳۵۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۱۷؛ ج۳، ص۲۵۵ و ۴۱۱ و ۵۰۱-۵۰۳؛ آداب الصلاة، ص۴۴.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۸، ص۲۱۴.
- ↑ مصباح یزدی، شرح جلد هشتم، اسفار، ج۱، ص۴۰۶؛ کرمانی، بررسی معاد جسمانی، ص۲۷۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۳۵۰-۳۵۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۳۳ و ۲۲۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۰۳ و ۵۷۹-۵۸۱.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ص۶۸۲-۶۸۳؛ اعلایی، تأثیر عرفان نظری، ص۳۵۲-۳۵۳.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۸۳-۵۸۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۷۴۶.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۸، ص۲۱۴؛ ج۹، ص۱۱۵؛ کرمانی، بررسی معاد جسمانی۲۸۰-۲۸۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۲۷-۴۲۸ و ۵۷۹؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۷۱۰ و ۷۳۸-۷۴۱.
- ↑ امامخمینی، ج۳، ص۱۳۳؛ ۱۷۰ و ۲۴۲-۲۴۷؛ صاحبی، حکمت معنوی، ۶۴۲-۶۴۷.
منابع
- ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- اعلائی بنایی، علی، تأثیر عرفان نظری بر نظام حکمت صدرایی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس، تهران ، انتشارات مولی، ۱۳۷۴ش.
- کرمانی، علیرضا، بررسی معاد جسمانی از دیدگاه ابنعربی و ملاصدرا،، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، ۱۳۹۱ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، شرح جلد هشتم اسفار، تحقیق سعیدیمهر، مؤسسه آموزش و پژوهشی امامخمینی، ۱۳۷۹ش.
- ملاصدرا محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحاشیة علی الهیات الشفاء، قم، انتشارات بیدار، بیتا.
نویسنده: باقر صاحبی