لطایف سبعه
لطایف سبعه، اصطلاحی عرفانی
اهمیت و جایگاه لطایف سبعه
لطایف سبعه در اصطلاح عرفان عملی، هفت لایه باطنی انسان است که حیثیات وجودی قلب میباشند که گاهی از آنها به اطوار سبعه نیز یاد میشود که عبارتند از: طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و أخفی.[۱] از جمله مسائل مهم انسانشناسی سلوکی که در علم سلوک و حالات سالک آثار مؤثری دارد، مسئله لطایف سبعه بطونی است؛ زیرا نمایانگر تطوّر استکمالی انسان در مراتب و منازل سلوکی هستند.[۲] امامخمینی، نیز در آثار عرفانی خویش به لطایف سبعه بطونی توجه داشته و برای آنها نتایج و آثار سلوکی فراوانی برشمرده است.[۳]
بیان لطایف سبعه
اهل معرفت در آثار خود به توضیح لطایف هفتگانه بطونی پرداختهاند.[۴] امامخمینی، نیز با توجه به لطایف سبعه بطونی به مقامات و درجات سلوکی انسان پرداخته است[۵] و معتقد است انسان صغیر به لطایف سبعه تعبیر شده است؛[۶] امّا بیان لطایف سبعه بطونی:
- لطیفه طبع: هیئتی که نوع با آن استکمال پیدا میکند[۷] و حیث جسمانی حقیقت قلب است.[۸]
- لطیفه نفس: پس از لطیفه طبع، لطیفه نفس قرار دارد، که آن حیث تعلقی حقیقت قلبی است به کالبد جسمانی که جامع قوای شهری و غصبی است.[۹] امامخمینی، نیز در بیان لطیفه طبع و نفس معتقد است مقام اول از لطایف، نفس است و منزل اسفل آن، منزل مُلک است و میدان جنگ همین بدن ملکی و طبع است که لشکر آن در اقالیم سبعه ملکی است و این قوای سبعه بدن تحت تصرف نقش میباشند؛ اگرانسان بتواند از این امیال نفس و تصرفات شیطانی خارج و در تحت تصرف عقل و شرع قرار گیرد وارد مملکت رحمانی و عقلانی شده، وجودش از لوث قوای شیطانی و جنود آن خالی و پاک میشود.[۱۰]
- لطیفه قلب: این لطیف از حالی به حالی دیگر در تقلب و دگرگونی است.[۱۱] این لطیفه حالتی بین نفس و روح دارد، و به سبب نظر افکندن به هر یک از این دو طرف، دچار احوال شده، رنگ و بوی آن طرف را به خود میگیرد.[۱۲] امامخمینی نیز قلب را جوهری لطیف میداند که متوسط بین نشئه ملک و ملکوت است.[۱۳] و براین باور است که وقتی قلب به طرف طبیعت میل میکند به آن «صدر» میگویند و اگر به طرف عالم غیب رو کند و از عالم حس و شهادت منسلخ شود، به آن قلب و روح گویند.[۱۴] سالک در ابتدای سلوک به دلیل مبارزه با نفس امّاره، دچار تقلب حالی است و میکوشد از امیال نفسانی بکاهد و با انجام اعمال نیک قلبی، توجه قلب را به سوی خدای متعال معطوف نماید.[۱۵]
- لطیفه روح: بعد از لطیفه قلب، لطیفه روح جای دارد که با استکمال و اشتداد قلب به فعلیت میرسد، خصیصه روح ادراک حضور حقتعالی است.[۱۶] ۵- لطیفه سرّ: این لطیفه بعد از استکمال وجودی روح، به فعلیت میرسد. این لطیفه وجه خاصی است که از خداوند به عبد سالک داده میشود و آن زمانی است که سالک به وحدت رسیده و حجاب از وی برداشته میشود..[۱۷] امامخمینی، نیز لطیفه سرّ را همان وجه خاص میداند که وجهه غیبی احدی هر یک از اشیا میباشد؛ زیرا احدیت ذات وجهه خاصی با هر یک از اشیا دارد، در حقیقت سرِّ وجودی رابطه خاصی است که فقط خداوند به آن آگاه است.[۱۸]؛ بنابراین در لطیفه سرّ که موطن آن فنا و تجلیات الهی است، سالک از مراحل خلقی گذر کرده وارد صقع ربوبی و مقامات حقی میشود.[۱۹]
- لطیفه خفی: پس از لطیفه سرّ، لطیفه خفی جای دارد که به نوعی گذر از عالم کون و رسیدن به صقع ربوبی است. خفی را به این دلیل خفی گویند که حقیقت آن بر عارفان و دیگران پنهان است.[۲۰]
- لطیفه أخفی: بعد از مقام خفی، لطیفه اخفی است، که همان وحدت علمی کمالات الهی است که به فنای در احدیث ذات میانجامد؛ ازاینرو برخی معتقدند اخفی مقام فرق بعد الجمع و صحو ثانی است.[۲۱] امامخمینی، نیز معتقد است هنگامی که سالک از مراحل و تعینات خلقی گذشت به لطیفه خفی و اخفی میرسد؛ یعنی فنای مطلق و مقام «لا هو إلا هو». ایشان مقام خفی را مقام احدیت که همان ربط اصل غیبی سرّ وجودی است میداند.[۲۲] و مرتبه أخفی را رسیدن به مقام جمع اسماء ذاتی میداند که در آن اسم و رسمی، شرق و غربی نیست [۲۳]
ثمرات لطایف سبعه
اهل معرفت آثار و ثمرات فراوانی بر مباحث لطایف سبعه مترتب ساختهاند.[۲۴] امامخمینی، نیز در آثار عرفانی خود از لطایف سبعه بطونی بهره برده و بر آنها ثمرات و نتایجی را مترتب ساخته است؛ از جمله:
- آراء تفسیری و تأویلی[۲۵]
- تکامل برزخی؛ امامخمینی در این رویکرد عرفانی معتقد است؛ تکامل برزخی به معنای حرکت نیست بلکه به معنای رفع حجاب از چهره روح، قلب و سرّ میباشد؛ یعنی منکشف شدن حقایق برای سالک است.[۲۶]
- ارتباط لطایف سبعه با منازل و مقامات سلوکی.[۲۷]
- ارتباط لطایف سبعه با نماز و عبادت.[۲۸]
پانویس
- ↑ ملاصدرا، تفسیر قرآن الکریم، ج۱، ص۱۷۶؛ شاهآبادی، رشحات البحار، ص۱۹۴؛ آداب الصلاة، ص۹۱.
- ↑ گیلانی، سرّ الاسرار و مظهر الانوار، ص۲۹؛ قمشهای، مجموعه آثار، ص۲۱۰-۲۱۱؛ فضلی، پیش انگارههای انسانشناختی، ص۱۲۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۹۱؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۱۵-۲۱۶؛ مصباح الهدایه، ص۸۷؛ شرح چهل حدیث، ص۵-۶ و ۵۹۰.
- ↑ سبزواری، شرح المنظومه، ج۵، ص۱۲۲؛ تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۳، ص۱۵۸؛ کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۱۲۱.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵-۶؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۱۵-۲۱۶.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۹۰.
- ↑ ابنسینا، رساله حدود، ص۲۴۸.
- ↑ رفیعی قزوینی، مجموعه حواشی و تعلیقات، ص۱۵۹ و ۱۸۹؛ حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ ملاصدرا، رساله حدوث، ص۱۷۵؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۷۶؛ فضلی، پیش انگارههای انسانشناختی، ص۱۵۲.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵-۶.
- ↑ کبری، فواتح الجمال و فواتح الجلال، ص۱۳۴ و ۱۴۳.
- ↑ کاشانی، تاویلات کاشانی، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۹۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۴۷.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۷۴؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۴۶۳.
- ↑ کاشانی، رشح الزلال، ص۲۲۴؛ شاهآبادی، رشحات البحار، ص۱۹۶-۱۹۷؛ فضلی، پیش انگارههای انسانشناختی، ص۱۸۸.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۳، ص۳۴۳؛ شاهآبادی، رشحات البحار، ص۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۱۸.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۳؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۱۲۹-۱۳۰، آداب الصلاة، ص۱۱۵-۱۱۸؛ مصباح الهدایه، ۸۷؛ شرح چهل حدیث، ص۵۹.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۳۸؛ کاشانی شرح منازل السائرین، ص۱۲۳.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۷۶۶؛ فضلی، پیش انگارههای انسانشناسی، ص۱۹۸-۲۰۱.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل ۲۸۳؛ التعلیقه علی الفوائد الرضویه، ص۱۰۳؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۲۱۶.
- ↑ (امامخمینی، سر الصلاة، ص۶۵-۶۶؛ التعلیقه علی الفوائد الرضویه، ص۱-۳.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۱۸؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۱ و ۷۸؛ فضلی، پیش انگارههای انسانشناختی، ص۲۰۴-۲۰۶.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۹۰؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۲۱۵-۲۱۶؛ شرح دعای سحر، ص ۱۴.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۱٧٠-۱۷۱؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۶۹۸.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۹۰.
- ↑ امامخمینی، سرّالصلاة، ص۵، ۴۴-۴۵، ۸۰-۸۱.
منابع
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، رساله حدود، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۰ق.
- ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقه علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- تهانوی، محمد، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق دحروج، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، هیتا.
- حسنزاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، قم، مرکز انتشارات دفتر، تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- رفیعی قزوینی، ابوالحسن، مجموعه حواشی و تعلیقات، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۸۶ش.
- سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تصحیح طالبی، نشر ناب، ۱۴۲۲ق.
- شاهآبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تهران، نشر فرهنگ و اندیشه، ۱۳۸۶ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ق.
- فضلی، علی، پیش انگارههای انسانشناختی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۷ش.
- قمشهای، آقا محمدرضا، مجموعه آثار حکیم صهبا، تحقیق تاجی اصفهانی، اصفهان، نشر کانون، ۱۳۷۸ش.
- قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلال آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۹ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، بیروت، دار الکتاب العلمیه، ۱۴۲۷ق.
- کاشانی، عبدالرزاق، رشح الزلال، تصحیح عاصم ابراهیم کیانی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
- کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، قم، نشر بیدار، ۱۳۷۲ش.
- کبری، نجمالدین، فواتح الجمال و فواتح الجلال، تحقیق زیدان، کویت، دار سعاد الصباح، ۱۹۹۳م.
- گیلانی، عبدالقادر، سرّ الاسرار و مظهر انوار فیما یحتاج الیه الابرار، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۲۸ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر قرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۵ش.