Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
در بعضی [[روایات]] برای [[قرآن]] مراتبی ذکر شده که ظاهر آن برای عوام و اشارات آن برای خواص و لطایف آن برای اولیا و حقایق آن برای [[انبیا(ع)]] است<ref>دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۰۳.</ref> برخی اندیشمندان الهی نیز فهم قرآن را منحصر به ظواهر آن ندانسته و معتقدند دستیابی به اشارات و بطون آن برای خواص ممکن است؛<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۲/۴۵۱.</ref> ولی حقایق آن به [[پیامبران(ع)]] اختصاص دارد؛<ref>نوری، تعلیقات علی مفاتیح الغیب، ۷۱۶.</ref> اگرچه هر کس به اندازه استعداد، ادراک و اعتقاد خود از فهم قرآن برخوردار میشود.<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۳۶۳.</ref> | در بعضی [[روایات]] برای [[قرآن]] مراتبی ذکر شده که ظاهر آن برای عوام و اشارات آن برای خواص و لطایف آن برای اولیا و حقایق آن برای [[انبیا(ع)]] است<ref>دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۰۳.</ref> برخی اندیشمندان الهی نیز فهم قرآن را منحصر به ظواهر آن ندانسته و معتقدند دستیابی به اشارات و بطون آن برای خواص ممکن است؛<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۲/۴۵۱.</ref> ولی حقایق آن به [[پیامبران(ع)]] اختصاص دارد؛<ref>نوری، تعلیقات علی مفاتیح الغیب، ۷۱۶.</ref> اگرچه هر کس به اندازه استعداد، ادراک و اعتقاد خود از فهم قرآن برخوردار میشود.<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۳۶۳.</ref> | ||
[[امامخمینی]] نیز برای فهم قرآن مراتبی برشمرده است. به باور ایشان، فهم ظواهر قرآن برای همه افراد ممکن است؛<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۹ و ۲۱/۲۰۹.</ref> ولی با توجه به اینکه همه انسانها علم و توانایی و شرایط دریافت معارف عمیق قرآن را ندارند، برای اهل نظر و تخصص، مراتب بالاتری از فهم قرآن ممکن است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۱ ـ ۳۰۲.</ref> به باور ایشان قرآن، بطون و حقایقی دارد که فهم آنها مختص اولیا و انبیای الهی(ع) است؛<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۳</ref> از اینرو درک مراحل نهایی حقیقت قرآن، تنها مخصوص [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] است و غیر از آنان به آن معارف و معانی حقیقی دست نمییابند؛ زیرا آن مرحله، فراتر از مرتبه استدلال و استنباط و حتی مشاهده است؛<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۵ ـ ۱۳۷.</ref> در عین حال امامخمینی از کلام برخی اهل ظاهر که قرآن را همان معانی عرفی میدانند و با همین عقیده در آیات الهی تدبر نمیکنند، انتقاد میکند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰.</ref> و با مردود دانستن رویکرد سطحینگری به [[آیات]] و بسندهکردن به ظواهر آنها، بر این باور است که این افراد، با محدودیت و تنگنایی که برای قرآن در نظر گرفتهاند، قرآن را از روح خود جدا کردهاند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، | [[امامخمینی]] نیز برای فهم قرآن مراتبی برشمرده است. به باور ایشان، فهم ظواهر قرآن برای همه افراد ممکن است؛<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۹ و ۲۱/۲۰۹.</ref> ولی با توجه به اینکه همه انسانها علم و توانایی و شرایط دریافت معارف عمیق قرآن را ندارند، برای اهل نظر و تخصص، مراتب بالاتری از فهم قرآن ممکن است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۱ ـ ۳۰۲.</ref> به باور ایشان قرآن، بطون و حقایقی دارد که فهم آنها مختص اولیا و انبیای الهی(ع) است؛<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۳</ref> از اینرو درک مراحل نهایی حقیقت قرآن، تنها مخصوص [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] است و غیر از آنان به آن معارف و معانی حقیقی دست نمییابند؛ زیرا آن مرحله، فراتر از مرتبه استدلال و استنباط و حتی مشاهده است؛<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۵ ـ ۱۳۷.</ref> در عین حال امامخمینی از کلام برخی اهل ظاهر که قرآن را همان معانی عرفی میدانند و با همین عقیده در آیات الهی تدبر نمیکنند، انتقاد میکند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰.</ref> و با مردود دانستن رویکرد سطحینگری به [[آیات]] و بسندهکردن به ظواهر آنها، بر این باور است که این افراد، با محدودیت و تنگنایی که برای قرآن در نظر گرفتهاند، قرآن را از روح خود جدا کردهاند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۶۲.</ref> این بیان نشان میدهد ایشان در مراتب زبان قرآن، نوعی توازن قائل است؛ به گونهای که روش [[باطنگرایی]] در معرفت، جانشین کامل رویکرد ظاهری نشود<ref>← امامخمینی، کشف اسرار، ۳۲۳.</ref> | ||
{{ببینید|زبان قرآن|مهجوریت قرآن}} | |||
امامخمینی مانند دیگر حکما و اهل معرفت<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۱۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱.</ref> مراتب فهم از قرآن را مبتنی بر مراتب و منازل خود قرآن میداند و برای قرآن، منازلی قائل است که بر مراتب و عوالم منطبق است<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۳ و ۸۷.</ref> به باور ایشان، قرآن دارای حقیقتی در [[مرتبه صقع ربوبی]] است و این حقیقت با تنزل به مراتب پایینتر، امکان فهم آن را فراهم کرده تا به حد الفاظ و صوت برسد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱ و ۱۸۴؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۶ و ۱۶۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref> از اینرو حقیقت قرآن، سرّ الهی میان حقتعالی و [[رسول خدا(ص)]] و ایشان مخاطب اصلی قرآن است و حتی [[جبرئیل(ع)]] نیز مخاطب نبوده و واسطه رساندن آیات بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.</ref> استفادهای که رسول خدا(ص) از قرآن دارد، برای دیگران نیست مگر به آموزش و کمک ایشان،<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۵.</ref> بلکه بعضی ابعاد قرآن را تنها خداوند میداند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۱.</ref> ایشان معتقد است قرآن از موطن خود در مراحل متعددی تنزل یافته تا به حد الفاظ رسیده است و رسول خدا(ص) به مراحل و منازل متعدد آن در [[عالم مثال]]، [[عالم ارواح]] تا عالم ارواح، حضرت علم و [[اسم اعظم]]، علم دارد و او همان راسخ در علم است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۵۰ ـ ۵۱.</ref> فهم این حقایق از قرآن، با علوم رسمی و [[معارف قلبی]] و حتی [[مکاشفات غیبی]] نیز ممکن نیست و تنها از راه کشف تام محمدی(ص) ممکن است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱.</ref> و مراتب دیگر آن برای افرادی که دلهای خود را از تیرگیهای عالم دنیا زدوده و از خواب این عالم بیدار شدهاند ـ بر حسب مراتب و درجات آنها ـ فهمیدنی است<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۹.</ref> به باور ایشان هر اندازه شخص در کمالات و مقامات، سیر و ترقی کند، برداشتها و فهم او نیز به همان اندازه رشد مییابد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۰ ـ ۴۲۱.</ref> | امامخمینی مانند دیگر حکما و اهل معرفت<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۱۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱.</ref> مراتب فهم از قرآن را مبتنی بر مراتب و منازل خود قرآن میداند و برای قرآن، منازلی قائل است که بر مراتب و عوالم منطبق است<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۳ و ۸۷.</ref> به باور ایشان، قرآن دارای حقیقتی در [[مرتبه صقع ربوبی]] است و این حقیقت با تنزل به مراتب پایینتر، امکان فهم آن را فراهم کرده تا به حد الفاظ و صوت برسد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱ و ۱۸۴؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۶ و ۱۶۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref> از اینرو حقیقت قرآن، سرّ الهی میان حقتعالی و [[رسول خدا(ص)]] و ایشان مخاطب اصلی قرآن است و حتی [[جبرئیل(ع)]] نیز مخاطب نبوده و واسطه رساندن آیات بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.</ref> استفادهای که رسول خدا(ص) از قرآن دارد، برای دیگران نیست مگر به آموزش و کمک ایشان،<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۵.</ref> بلکه بعضی ابعاد قرآن را تنها خداوند میداند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۱.</ref> ایشان معتقد است قرآن از موطن خود در مراحل متعددی تنزل یافته تا به حد الفاظ رسیده است و رسول خدا(ص) به مراحل و منازل متعدد آن در [[عالم مثال]]، [[عالم ارواح]] تا عالم ارواح، حضرت علم و [[اسم اعظم]]، علم دارد و او همان راسخ در علم است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۵۰ ـ ۵۱.</ref> فهم این حقایق از قرآن، با علوم رسمی و [[معارف قلبی]] و حتی [[مکاشفات غیبی]] نیز ممکن نیست و تنها از راه کشف تام محمدی(ص) ممکن است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱.</ref> و مراتب دیگر آن برای افرادی که دلهای خود را از تیرگیهای عالم دنیا زدوده و از خواب این عالم بیدار شدهاند ـ بر حسب مراتب و درجات آنها ـ فهمیدنی است<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۹.</ref> به باور ایشان هر اندازه شخص در کمالات و مقامات، سیر و ترقی کند، برداشتها و فهم او نیز به همان اندازه رشد مییابد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۰ ـ ۴۲۱.</ref> | ||