Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
# گناه: مفسران، گناه را حجاب و مانع فهم دانستهاند و این دیدگاه برخاسته از [[آیات]]<ref>توبه، ۸۷؛ مطففین، ۱۴.</ref> و موافق برهان عقلی است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۵۵.</ref> امامخمینی نیز [[گناه]] را حجاب ادراک حقایق قرآنی میداند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۳</ref> زیرا بیماریهای قلبی، تمایل انسان به فهم قرآن را از میان میبرد.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰.</ref> ایشان به تبیین فلسفی آن پرداخته و بر این باور است که هر یک از اعمال نیکو و زشت در [[ملکوت نفس]]، صورتی دارد که به واسطه آن، نفس دارای نورانیت یا ظلمت و پلیدی میشود. در این صورت قلب که مانند آینه است، زنگار میگیرد و [[معارف الهی|معارف]] و [[حقایق الهی]] در آن منعکس نمیشود و از دیدن حق و آثار و [[آیات]] او کور میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱.</ref> | # گناه: مفسران، گناه را حجاب و مانع فهم دانستهاند و این دیدگاه برخاسته از [[آیات]]<ref>توبه، ۸۷؛ مطففین، ۱۴.</ref> و موافق برهان عقلی است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۵۵.</ref> امامخمینی نیز [[گناه]] را حجاب ادراک حقایق قرآنی میداند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۳</ref> زیرا بیماریهای قلبی، تمایل انسان به فهم قرآن را از میان میبرد.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰.</ref> ایشان به تبیین فلسفی آن پرداخته و بر این باور است که هر یک از اعمال نیکو و زشت در [[ملکوت نفس]]، صورتی دارد که به واسطه آن، نفس دارای نورانیت یا ظلمت و پلیدی میشود. در این صورت قلب که مانند آینه است، زنگار میگیرد و [[معارف الهی|معارف]] و [[حقایق الهی]] در آن منعکس نمیشود و از دیدن حق و آثار و [[آیات]] او کور میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱.</ref> | ||
# دنیادوستی و دنیاطلبی: امامخمینی این مانع را در قالب تعلق به عالم ماده بیان کرده و معتقد است آنان که در ظلمات طبیعت غوطهورند، قدرت فهم را از دست میدهند و گمان میکنند قضایای قرآن در حکم قصه است.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۴.</ref> ایشان [[حب دنیا]] را پرده غلیظی میان قلب و معارف و موعظههای قرآن میداند که قلب را از ذکر خداوند غافل میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲.</ref> | # دنیادوستی و دنیاطلبی: امامخمینی این مانع را در قالب تعلق به عالم ماده بیان کرده و معتقد است آنان که در ظلمات طبیعت غوطهورند، قدرت فهم را از دست میدهند و گمان میکنند قضایای قرآن در حکم قصه است.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۴.</ref> ایشان [[حب دنیا]] را پرده غلیظی میان قلب و معارف و موعظههای قرآن میداند که قلب را از ذکر خداوند غافل میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲.</ref> | ||
# حجاب خودبینی و غرور علمی: مغرورشدن به علوم اصطلاحی و مشغولشدن به آن، انسان را از درک معانی بلند قرآنی باز میدارد.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۲.</ref> امامخمینی نیز [[حجاب خودبینی]] را که یکی از عوامل غرور است، از حجابهایی میداند که مانع بهرهمندی انسان از درک حقایق نور قرآن میشود<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، | # حجاب خودبینی و غرور علمی: مغرورشدن به علوم اصطلاحی و مشغولشدن به آن، انسان را از درک معانی بلند قرآنی باز میدارد.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۲.</ref> امامخمینی نیز [[حجاب خودبینی]] را که یکی از عوامل غرور است، از حجابهایی میداند که مانع بهرهمندی انسان از درک حقایق نور قرآن میشود<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.</ref> ایشان علمی را که ایمان به همراه نیاورد و مقصود از آن طلب حق و جستجوی محبوب نباشد، حجاب اکبر شمرده است؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۸؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۵۷.</ref> زیرا انسان، علم را در همان علمی که خوانده (لغت و بلاغت و شأن نزول و...) منحصر میداند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.</ref> و کمالات را محدود در آن میبیند و این امر، او را از مقصد اصلی که راهیابی به معانی آیات است، باز میدارد و چهبسا علوم شرعی ([[علم تفسیر]] و [[علم توحید]]) نیز انسان را از معارف دیگر آیات الهی باز دارد.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۴۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۵۵.</ref> | ||
# جمود بر گفتههای مفسران: چنانکه شخص بپندارد آنچه از غیر ابنعباس و مجاهد و دیگران نقل شده، [[تفسیر به رأی]] است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۳.</ref> امامخمینی نیز این حجاب را مانع بهرهمندی از قرآن و سبب مهجوربودن انسان میشمارد. ایشان تفسیر به رأی را تحمیل آرای شخصی بر قرآن و بیشتر در آیات احکام میدانند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰.</ref> | # جمود بر گفتههای مفسران: چنانکه شخص بپندارد آنچه از غیر ابنعباس و مجاهد و دیگران نقل شده، [[تفسیر به رأی]] است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۳.</ref> امامخمینی نیز این حجاب را مانع بهرهمندی از قرآن و سبب مهجوربودن انسان میشمارد. ایشان تفسیر به رأی را تحمیل آرای شخصی بر قرآن و بیشتر در آیات احکام میدانند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰.</ref> | ||
# تعصب و تقلید کورکورانه: تقلید و پیروی از معلومات شرعی و تعصب به آنها موجب میشود فهم افراد از حرکت و تعالی باز ایستد؛ حتی گاه با معارف حقه در تناقض و تضاد قرار گیرد<ref>شوکانی، فتح القدیر، ۲/۲۷۷؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۱/۴۷.</ref> به باور امامخمینی حجاب آرای فاسد و مسلکها و مذهبهای باطل، حجابی است که انسان را از قرآن محجوب میکند و چهبسا باوری که انسان از پدر و مادر یا [[اهل دین]] گرفته باشد، سبب شود آیات و [[روایات]] بسیاری را از ظاهر خود برگرداند و توجیه کند؛ چنانکه آیاتی که به [[لقاءالله]] مربوط است، [[تأویل]] میکنند؛ به گمان اینکه راه [[معرفت الهی]] بسته است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۶ ـ ۱۹۷.</ref> | # تعصب و تقلید کورکورانه: تقلید و پیروی از معلومات شرعی و تعصب به آنها موجب میشود فهم افراد از حرکت و تعالی باز ایستد؛ حتی گاه با معارف حقه در تناقض و تضاد قرار گیرد<ref>شوکانی، فتح القدیر، ۲/۲۷۷؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۱/۴۷.</ref> به باور امامخمینی حجاب آرای فاسد و مسلکها و مذهبهای باطل، حجابی است که انسان را از قرآن محجوب میکند و چهبسا باوری که انسان از پدر و مادر یا [[اهل دین]] گرفته باشد، سبب شود آیات و [[روایات]] بسیاری را از ظاهر خود برگرداند و توجیه کند؛ چنانکه آیاتی که به [[لقاءالله]] مربوط است، [[تأویل]] میکنند؛ به گمان اینکه راه [[معرفت الهی]] بسته است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۶ ـ ۱۹۷.</ref> |