emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
علیبنالحسین، '''امامسجاد(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام چهارم(ع). | علیبنالحسین، '''امامسجاد(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام چهارم(ع). | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
امام ابوالحسن علیبنالحسین، ملقب به زینالعابدین، سیدالساجدین، سجاد و سیدالعابدین <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۰؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۵؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۵ ـ ۸۵۶.</ref> در پنجم شعبان ۳۸ق در مدینه به دنیا آمد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۷؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۳ ـ ۸۵۵.</ref>. پدر ایشان حسینبنعلی(ع) است {{ببینید|امامحسین(ع)}} و بنابر نظر مشهور اسم مادر ایشان، شهربانویه <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۶۶ ـ ۴۶۷؛ قمی، تاریخ قم، ۱۹۶.</ref>، یا شاهزنان، دختر یزدگرد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۷.</ref>، آخرین شاه ساسانی ایران بود <ref>ابنخلکان، وفیات الأعیان، ۳/۲۶۷؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۱.</ref>. امامسجاد(ع) دو سال از دوره امامت جد خود امیرالمؤمنین(ع) و یازده سال از امامت عموی خود امامحسن(ع) و ده سال از امامت پدر خود را درک کرد و در زمان شهادت پدر در کربلا ۲۳ساله بود <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۵/۱۶۳؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۴.</ref>. ایشان در دوران امامت با پنج تن از خلفای آل زبیر و بنیامیه معاصر بود <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref>. | امام ابوالحسن علیبنالحسین، ملقب به زینالعابدین، سیدالساجدین، سجاد و سیدالعابدین <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۰؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۵؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۵ ـ ۸۵۶.</ref> در پنجم شعبان ۳۸ق در [[مدینه]] به دنیا آمد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۷؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۳ ـ ۸۵۵.</ref>. پدر ایشان حسینبنعلی(ع) است {{ببینید|امامحسین(ع)}} و بنابر نظر مشهور اسم مادر ایشان، [[شهربانویه]] <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۶۶ ـ ۴۶۷؛ قمی، تاریخ قم، ۱۹۶.</ref>، یا شاهزنان، دختر یزدگرد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۷.</ref>، آخرین شاه ساسانی ایران بود <ref>ابنخلکان، وفیات الأعیان، ۳/۲۶۷؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۱.</ref>. امامسجاد(ع) دو سال از دوره امامت جد خود امیرالمؤمنین(ع) و یازده سال از امامت عموی خود [[امامحسن(ع)]] و ده سال از [[امامت]] پدر خود را درک کرد و در زمان [[شهادت]] پدر در [[کربلا]] ۲۳ساله بود <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۵/۱۶۳؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۴.</ref>. ایشان در دوران [[امامت]] با پنج تن از خلفای [[آل زبیر]] و [[بنیامیه]] معاصر بود <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref>. | ||
==جایگاه و ویژگیها== | ==جایگاه و ویژگیها== | ||
علیبنحسین(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی بسیاری بود؛ ازجمله در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام عصمت است {{ببینید|اهل بیت(ع)}}. ایشان در علم و عمل بهترینِ مردم زمان خود بود <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸.</ref> و بر اساس حدیث رسول خدا(ص) <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۶/۱۹۲ ـ ۲۰۳.</ref> و امیرالمؤمنین(ع) <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸ ـ ۱۳۹.</ref> و وصیت پدر خود امامحسین(ع) به عنوان امام پس از ایشان معرفی شد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸ ـ ۱۳۹؛ اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۵ ـ ۲۹۶.</ref> و امامحسین(ع) در روز عاشورا اسم اعظم و مواریث انبیا را به ایشان سپرد <ref>کلینی، کافی، ۱/۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۷.</ref>. دانشمندانی بنام و متقدم از اهل | علیبنحسین(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی بسیاری بود؛ ازجمله در شمار ذریه و اهل بیت [[پیامبر(ص)]] و دارای مقام [[عصمت]] است {{ببینید|اهل بیت(ع)}}. ایشان در [[علم]] و عمل بهترینِ مردم زمان خود بود <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸.</ref> و بر اساس حدیث رسول خدا(ص) <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۶/۱۹۲ ـ ۲۰۳.</ref> و [[امیرالمؤمنین(ع)]] <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸ ـ ۱۳۹.</ref> و وصیت پدر خود امامحسین(ع) به عنوان امام پس از ایشان معرفی شد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸ ـ ۱۳۹؛ اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۵ ـ ۲۹۶.</ref> و امامحسین(ع) در [[روز عاشورا]] اسم اعظم و مواریث انبیا را به ایشان سپرد <ref>کلینی، کافی، ۱/۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۷.</ref>. دانشمندانی بنام و متقدم از [[اهل سنت]]، مانند [[محمدبنشهاب زهری]]، [[سفیانبنعیینه]] و [[ابنادریس شافعی]] که معاصر حضرت بودند، ایشان را فقیهترینِ مردم [[مدینه]] <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۵۹؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۸۷ ـ ۳۸۹.</ref> و بهترین فرد از [[اهل بیت(ع)|اهل بیت پیامبر(ص)]] در زمان خود <ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱ و ۱۴۴.</ref> شمردهاند. به تصریح [[شمسالدین ذهبی]]، جلالت، شرافت، سیادت، علم، خدامحوری و کمال [[عقل]]، ایشان را شایسته امامت و رهبری امت اسلامی قرار داده بود <ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۸.</ref>. ایشان مورد احترام مردم بود؛ چنانکه در اوج شلوغی در اطراف کعبه، برای بوسیدن [[حجرالاسود]] برای حضرت راه باز میکردند و این کار سبب شگفتی و حسادت [[هشامبنعبدالملک]] خلیفه اموی شد <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۷ ـ ۳۹۸؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۶۹ ـ ۸۷۲.</ref>. | ||
امامخمینی امامسجاد(ع) را از بزرگترین نعمتهای ذات مقدس خداوند بر بندگان شمرده و یادآور شده است حقتعالی آن سرور را از عالم قرب و قدس برای معرفی راههای بندگی خود به بندگان به امامت برگزید. ایشان با گواهگرفتن آیه آخر سوره تکاثر درباره پرسش خداوند از نعمتهای خود، نعمت وجود امامسجاد(ع) را از نعمتهای مورد پرسش خدا از مردم خوانده است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.</ref> و با استناد به روایات <ref>صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲۴/۲۳۹.</ref> روز سهشنبه را متعلق به امامسجاد(ع) و امامباقر(ع) و امامصادق(ع) دانسته و مناسب شمرده است نمازگزار در تعقیب نماز صبح برای در امانماندن از دام مهیب شیطان به آن بزرگواران متوسل شود و با شفاعت آن مقربانِ درگاه قدس، از خداوند رفع شرّ شیطان و نفس اماره را طلب کند و در قبول عبادات و مناسک، آن بزرگان واسطه قرار داده شوند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹؛ چهل حدیث ۴۷۹.</ref>. | [[امامخمینی]] امامسجاد(ع) را از بزرگترین نعمتهای ذات مقدس خداوند بر بندگان شمرده و یادآور شده است حقتعالی آن سرور را از عالم قرب و قدس برای معرفی راههای بندگی خود به بندگان به امامت برگزید. ایشان با گواهگرفتن آیه آخر سوره تکاثر درباره پرسش خداوند از نعمتهای خود، نعمت وجود امامسجاد(ع) را از نعمتهای مورد پرسش خدا از مردم خوانده است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.</ref> و با استناد به روایات <ref>صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲۴/۲۳۹.</ref> روز سهشنبه را متعلق به امامسجاد(ع) و [[امامباقر(ع)]] و [[امامصادق(ع)]] دانسته و مناسب شمرده است نمازگزار در تعقیب [[نماز صبح]] برای در امانماندن از دام مهیب [[شیطان]] به آن بزرگواران متوسل شود و با شفاعت آن مقربانِ درگاه قدس، از خداوند رفع شرّ [[شیطان]] و [[نفس اماره]] را طلب کند و در قبول [[عبادات]] و مناسک، آن بزرگان واسطه قرار داده شوند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹؛ چهل حدیث ۴۷۹.</ref>. | ||
امامسجاد(ع) در همه صفات اخلاقی و علمی سرآمد مردم روزگار خود بود <ref>اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۲۴ و ۳۱.</ref>. در علم و | امامسجاد(ع) در همه صفات اخلاقی و علمی سرآمد مردم روزگار خود بود <ref>اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۲۴ و ۳۱.</ref>. در [[علم]] و [[تقوا]]، [[عبادت]]، [[خیرخواهی]]، رفع گرفتاری از مردم و خدمت به آنان، [[عفو]] و نیز بخشش به نیازمندان نمونه بود و دوست و دشمن را تحت تأثیر جذبه و روحانیت خود قرار میداد. برخی از همعصران امامسجاد(ع)، ایشان را برترین هاشمی و پارساترین و خداترسترینِ مردم روزگار خود شمردهاند <ref>←اربلی، کشف الغمة، ۲/۲۹۲؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۱ ـ ۳۹۲.</ref>. | ||
امامخمینی نیز با اشاره به گوشهای از معارف بلند اعتقادی و قرآنی در سخنان امامسجاد(ع) <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۴.</ref>، یادآور شده است ایشان در مرتبه اعلای ایمان و یقین قرار داشت و همه ائمه(ع) ازجمله امامسجاد(ع) از بندگان کامل خدا و در ضیافت حق بلکه در مرتبه مافوق ضیافت و حضور حق قرار دارند و از اینکه دایماً حضور در مقابل حق و کاملاً از غیر او منقطعاند، توجه به مظاهر و ملکوت در نظر آنان غرور است و گناهی نابخشودنی <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۹.</ref>. ایشان همچنین یادآور شده است حضرت دارای شجاعت معنوی و شیفته شهادت بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۷۱.</ref>. ایشان با استناد به روایت <ref>کلینی، کافی، ۲/۶۱۶.</ref> خاطرنشان کرده امامسجاد(ع) به تلاوت قرآن و تدبر در معانی آن توجه ویژه داشت، قرآن را با صدای خوش تلاوت میکرد، چنانکه رهگذران با شنیدن صدای حضرت متوقف میشدند و برخی از نیکویی صدای حضرت بیهوش میشدند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.</ref>. ایشان با تکیه بر روایت <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref> خاطرنشان کرده است علم و فقاهت امامسجاد(ع) مانند امیرالمؤمنین علی(ع) بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۲.</ref>. | امامخمینی نیز با اشاره به گوشهای از معارف بلند اعتقادی و قرآنی در سخنان امامسجاد(ع) <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۴.</ref>، یادآور شده است ایشان در مرتبه اعلای [[ایمان]] و [[یقین]] قرار داشت و همه ائمه(ع) ازجمله امامسجاد(ع) از بندگان کامل خدا و در ضیافت حق بلکه در مرتبه مافوق ضیافت و حضور حق قرار دارند و از اینکه دایماً حضور در مقابل حق و کاملاً از غیر او منقطعاند، توجه به مظاهر و ملکوت در نظر آنان غرور است و گناهی نابخشودنی <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۹.</ref>. ایشان همچنین یادآور شده است حضرت دارای شجاعت معنوی و شیفته [[شهادت]] بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۷۱.</ref>. ایشان با استناد به روایت <ref>کلینی، کافی، ۲/۶۱۶.</ref> خاطرنشان کرده امامسجاد(ع) به تلاوت [[قرآن]] و [[تدبر]] در معانی آن توجه ویژه داشت، قرآن را با صدای خوش تلاوت میکرد، چنانکه رهگذران با شنیدن صدای حضرت متوقف میشدند و برخی از نیکویی صدای حضرت بیهوش میشدند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.</ref>. ایشان با تکیه بر روایت <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref> خاطرنشان کرده است علم و [[فقاهت]] امامسجاد(ع) مانند [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۲.</ref>. | ||
امامزینالعابدین(ع) در عبادت نیز زبانزد بود <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref> تا جایی که ایشان را «علیّ خیر» و «علیّ عابد» مینامیدند <ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۳.</ref> و به سبب بسیاری سجده و سجدههای طولانی <ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۸.</ref> به «سجاد» <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۷؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۷/۲۱.</ref> شهرت یافته بود. در هنگام وضو رنگ ایشان از خشیت خداوند زرد میشد و در حال نماز میلرزید <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲ ـ ۱۴۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۲.</ref>. | امامزینالعابدین(ع) در [[عبادت]] نیز زبانزد بود <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref> تا جایی که ایشان را «علیّ خیر» و «علیّ عابد» مینامیدند <ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۳.</ref> و به سبب بسیاری [[سجده]] و سجدههای طولانی <ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۵۸.</ref> به «سجاد» <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۷؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۷/۲۱.</ref> شهرت یافته بود. در هنگام وضو رنگ ایشان از خشیت خداوند زرد میشد و در حال نماز میلرزید <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲ ـ ۱۴۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۹۲.</ref>. | ||
امامخمینی به استناد روایات <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲ ـ ۱۴۳؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴۹.</ref> یادآور شده است امامسجاد(ع) از ترس خدا میگریست و در حال نماز رنگش زرد میشد و در پاسخ پرسش مردم دراینباره، حضور در پیشگاه خداوند را دلیل آن ذکر میکرد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۲.</ref>؛ آن حضرت شیفته عبادت بود و در حال نماز غرق عبادت میشد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۰.</ref>. ایشان اهل ذکر و سجدههای طولانی بود؛ به گونهای که به سیدالساجدین مشهور شده بود <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۲۵.</ref>. امامخمینی با استناد به منابع روایی <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲.</ref> یادآور شده است امامباقر(ع) از دیدن حالت پدر به گریه افتاد؛ زیرا رنگ امامسجاد(ع) از بیخوابی زرد و چشمان ایشان از زیادی گریه مجروح و پیشانی و بینی حضرت از زیادی سجده شکاف برداشته و ساق پاهای ایشان ورم کرده بود و با این حال، عبادتهای خود را در برابر عبادتهای جد خود امیرالمؤمنین(ع) ناچیز میشمرد و میفرمود چه کسی طاقت دارد همانند علی(ع) عبادت کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۲ ـ ۴۴۳.</ref>. ایشان یادآورشده است که گریه و زاری و مناجات و عجز و نالههای امامسجاد(ع) دل را به درد میآورد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴.</ref> و گریههای آن حضرت در درگاه خداوند برای تعلیم دیگران نبود <ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۵۷.</ref>، بلکه آن نیایشها و گریهها نشاندهنده حالت خشوع و خشیت از خدا بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۸.</ref>. ایشان با استناد به منابع روایی <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۵/۶۳.</ref> یادآور شده است امامسجاد(ع) شب تا به صبح از خداوند میخواست تا آمادگی برای مرگ را روزی ایشان کند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۹.</ref>. | امامخمینی به استناد روایات <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲ ـ ۱۴۳؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴۹.</ref> یادآور شده است امامسجاد(ع) از ترس خدا میگریست و در حال [[نماز]] رنگش زرد میشد و در پاسخ پرسش مردم دراینباره، حضور در پیشگاه خداوند را دلیل آن ذکر میکرد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۲.</ref>؛ آن حضرت شیفته عبادت بود و در حال نماز غرق عبادت میشد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۰.</ref>. ایشان اهل ذکر و سجدههای طولانی بود؛ به گونهای که به سیدالساجدین مشهور شده بود <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۲۵.</ref>. امامخمینی با استناد به منابع روایی <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۲.</ref> یادآور شده است امامباقر(ع) از دیدن حالت پدر به گریه افتاد؛ زیرا رنگ امامسجاد(ع) از بیخوابی زرد و چشمان ایشان از زیادی گریه مجروح و پیشانی و بینی حضرت از زیادی سجده شکاف برداشته و ساق پاهای ایشان ورم کرده بود و با این حال، عبادتهای خود را در برابر عبادتهای جد خود امیرالمؤمنین(ع) ناچیز میشمرد و میفرمود چه کسی طاقت دارد همانند علی(ع) [[عبادت]] کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۲ ـ ۴۴۳.</ref>. ایشان یادآورشده است که [[گریه]] و زاری و مناجات و عجز و نالههای امامسجاد(ع) دل را به درد میآورد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴.</ref> و گریههای آن حضرت در درگاه خداوند برای تعلیم دیگران نبود <ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۵۷.</ref>، بلکه آن نیایشها و گریهها نشاندهنده حالت [[خشوع]] و خشیت از خدا بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۸.</ref>. ایشان با استناد به منابع روایی <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۵/۶۳.</ref> یادآور شده است امامسجاد(ع) [[شب]] تا به [[صبح]] از خداوند میخواست تا آمادگی برای [[مرگ]] را روزی ایشان کند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۶۹.</ref>. | ||
امامسجاد(ع) فردی سادهزیست بود و جامه ساده به تن میکرد. امامباقر(ع) پدر خود را در سادهزیستی شبیه علیبنابیطالب(ع) شمرده است <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref>. امامخمینی نیز افزون بر اشعار خود که امامسجاد(ع) را به زهد و سادهزیستی ستوده است <ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref>، به استناد روایات بر سادهزیستی و شباهت ایشان به علی(ع) دراینباره تأکید کرده است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۲ ـ ۴۴۳.</ref>. ایشان با استناد به روایات <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۹/۷۶.</ref> یادآور شده است امامسجاد(ع)، شیعیان خود را به امانتداری سفارش میکرد و با سوگند به خدا یادآور میشد اگر کشنده امامحسین(ع) نیز ایشان را بر شمشیری که با آن پدر ایشان را کشتند، امین قرار دهد، آن را به وی بازخواهد گرداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۸.</ref>. ایشان تأکید کرده است که امامزینالعابدین(ع) دلسوز همگان بود و در پی آن بود که گمراهان نیز به راه حق باز آیند و حتی به یزیدبنمعاویه قاتل سیدالشهدا(ع) نیز پیشنهاد کرد از کرده خود توبه کند و راه توبه را نیز نشان داد و در پاسخ پرسش حضرت زینب(س) دراینباره، قلب یزید را مهرخورده خواند که موفق به توبه نخواهد شد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۵.</ref>. | امامسجاد(ع) فردی [[سادهزیستی|سادهزیست]] بود و جامه ساده به تن میکرد. [[امامباقر(ع)]] پدر خود را در سادهزیستی شبیه علیبنابیطالب(ع) شمرده است <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref>. امامخمینی نیز افزون بر [[شعر|اشعار]] خود که امامسجاد(ع) را به [[زهد]] و سادهزیستی ستوده است <ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref>، به استناد روایات بر سادهزیستی و شباهت ایشان به علی(ع) دراینباره تأکید کرده است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۲ ـ ۴۴۳.</ref>. ایشان با استناد به روایات <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۹/۷۶.</ref> یادآور شده است امامسجاد(ع)، [[شیعیان]] خود را به امانتداری سفارش میکرد و با سوگند به خدا یادآور میشد اگر کشنده امامحسین(ع) نیز ایشان را بر شمشیری که با آن پدر ایشان را کشتند، امین قرار دهد، آن را به وی بازخواهد گرداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۸.</ref>. ایشان تأکید کرده است که امامزینالعابدین(ع) دلسوز همگان بود و در پی آن بود که گمراهان نیز به راه حق باز آیند و حتی به [[یزیدبنمعاویه]] قاتل سیدالشهدا(ع) نیز پیشنهاد کرد از کرده خود [[توبه]] کند و راه توبه را نیز نشان داد و در پاسخ پرسش حضرت [[زینب(س)]] دراینباره، قلب یزید را مهرخورده خواند که موفق به توبه نخواهد شد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۵.</ref>. | ||
==واقعه عاشورا== | ==واقعه عاشورا== | ||
امامسجاد(ع) در واقعه کربلا و در روز شهادت امامحسین(ع) و یارانش بهشدت بیمار بود؛ به گونهای که وقتی امویان میخواستند آن حضرت را به قتل برسانند <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref>، عدهای گفتند او را همین بیماری کفایت میکند <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۱۳.</ref>. امامحسین(ع) پیش از شهادت پس از اشاره به وقایع عاشورا علیبنحسین(ع) را در جمع خاندان جانشین خود خواند و به وی سفارش کرد به یتیمان آرامش بخشد و سلام ایشان را به شیعیان برساند و به آنان ابلاغ کند که پدرش غریب و با شهادت از دنیا رفته و بر ایشان گریه کنند <ref>حائری، معالی السبطین، ۴۴۴ ـ ۴۴۵.</ref>. امامسجاد(ع) همراه زنان و کودکانِ اسیر ازجمله بانوان بنیهاشم به کوفه <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۸۴ ـ ۸۶.</ref> و سپس به شام نزد یزید <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۰؛ ابنطاووس، اللهوف، ۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref> برده شد. ایشان در طول سفر با سخنان حکیمانه با تجلیل از جایگاه عمه خود زینب(س) او را راهنمایی میکرد <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۶۴.</ref>. امویان با تبلیغات شدید علیه اهل بیت(ع) <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۴۳۵.</ref> بهویژه امامحسین(ع) <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۹.</ref>، فضای جامعه اسلامی را علیه خاندان پیامبر(ص) مسموم میکردند <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۱۰۳ ـ ۱۹۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. امامخمینی یادآور شده است مردم شام بر اثر همین تبلیغات، افزون بر توهین به خاندان رسالت از اذیت و آزار جسمی آنان نیز دریغ نداشتند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۹۴.</ref>. | امامسجاد(ع) در [[واقعه کربلا]] و در روز [[شهادت امامحسین(ع)]] و یارانش بهشدت بیمار بود؛ به گونهای که وقتی [[امویان]] میخواستند آن حضرت را به [[قتل]] برسانند <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref>، عدهای گفتند او را همین بیماری کفایت میکند <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۱۳.</ref>. امامحسین(ع) پیش از [[شهادت]] پس از اشاره به وقایع عاشورا علیبنحسین(ع) را در جمع خاندان جانشین خود خواند و به وی سفارش کرد به یتیمان آرامش بخشد و سلام ایشان را به شیعیان برساند و به آنان ابلاغ کند که پدرش غریب و با شهادت از دنیا رفته و بر ایشان [[گریه]] کنند <ref>حائری، معالی السبطین، ۴۴۴ ـ ۴۴۵.</ref>. امامسجاد(ع) همراه زنان و کودکانِ اسیر ازجمله بانوان [[بنیهاشم]] به [[کوفه]] <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۸۴ ـ ۸۶.</ref> و سپس به [[شام]] نزد یزید <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۰؛ ابنطاووس، اللهوف، ۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref> برده شد. ایشان در طول سفر با سخنان حکیمانه با تجلیل از جایگاه عمه خود زینب(س) او را راهنمایی میکرد <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۶۴.</ref>. امویان با تبلیغات شدید علیه اهل بیت(ع) <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۴۳۵.</ref> بهویژه امامحسین(ع) <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۹.</ref>، فضای [[جامعه اسلامی]] را علیه خاندان پیامبر(ص) مسموم میکردند <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۱۰۳ ـ ۱۹۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. امامخمینی یادآور شده است مردم شام بر اثر همین تبلیغات، افزون بر توهین به خاندان رسالت از اذیت و آزار جسمی آنان نیز دریغ نداشتند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۹۴.</ref>. | ||
امامسجاد(ع) در اسارت نیز به وظیفه خود عمل کرد <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۸۶.</ref> و با سخنان آگاهیبخش، در کوفه <ref>امامخمینی، تقریرات، ۸۶ ـ ۸۸.</ref> و شام <ref>طبرسی، احمدبنعلی، ۲/۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۳۷ ـ ۱۳۹.</ref>، جایگاه و مظلومیت خاندان پیامبر(ص) را روشن کرد <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۸؛ عطاردی، مسند، ۲/۱۶۸.</ref>. ایشان در کوفه با صراحت در برابر عبیداللهبنزیاد موضعگیری کرد و به گفتههای طعنهآمیز وی <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۴۵۸.</ref> و دیگر مخالفان <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۷۷.</ref> پاسخ داد و در شام در مجلس یزید به سخنان سخنران مجلس در ستایش معاویه و یزید و نکوهش امامعلی(ع) و امامحسین(ع)، اعتراض کرد و در خطبهای که بر منبر خواند، خود و خاندان پیامبر(ص) را معرفی کرد و با شمردن فضایل آنان جنایات یزیدبنمعاویه علیه آنان را در کربلا فاش ساخت <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۳۷ ـ ۱۳۹.</ref>. ایشان همچنین در شام در برابر پیرمرد شامی ناآگاهی که از پیروزی یزید و اسارت اسرای | امامسجاد(ع) در [[اسارت]] نیز به وظیفه خود عمل کرد <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۸۶.</ref> و با سخنان آگاهیبخش، در کوفه <ref>امامخمینی، تقریرات، ۸۶ ـ ۸۸.</ref> و شام <ref>طبرسی، احمدبنعلی، ۲/۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۳۷ ـ ۱۳۹.</ref>، جایگاه و مظلومیت خاندان پیامبر(ص) را روشن کرد <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۸؛ عطاردی، مسند، ۲/۱۶۸.</ref>. ایشان در کوفه با صراحت در برابر [[عبیداللهبنزیاد]] موضعگیری کرد و به گفتههای طعنهآمیز وی <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۴۵۸.</ref> و دیگر مخالفان <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۷۷.</ref> پاسخ داد و در [[شام]] در مجلس یزید به سخنان سخنران مجلس در ستایش [[معاویه]] و [[یزید]] و نکوهش [[امامعلی(ع)]] و [[امامحسین(ع]])، اعتراض کرد و در خطبهای که بر منبر خواند، خود و خاندان پیامبر(ص) را معرفی کرد و با شمردن فضایل آنان جنایات یزیدبنمعاویه علیه آنان را در [[کربلا]] فاش ساخت <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۳۷ ـ ۱۳۹.</ref>. ایشان همچنین در شام در برابر پیرمرد شامی ناآگاهی که از پیروزی یزید و اسارت [[اسرای کربلا]]، ابراز خرسندی میکرد، با تلاوت [[آیه تطهیر]] <ref>احزاب، ۳۳.</ref> به وی فهماند اسیران از [[اهل بیت(ع)]] پیامبرند و او را به سوی اهل بیت(ع) جذب کرد، به گونهای که پیرمرد از گفتههای خود [[توبه]] کرد <ref>ابناعثم، الفتوح، ۵/۱۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۲۹.</ref>. امامسجاد(ع) در پاسخ [[منهالبنعمرو]] که حال او را پرسیده بود، اهل بیت پیامبر(ص) را مانند [[بنیاسرائیل]] شمرد که آل فرعون مردان آنان را میکشتند و زنانشان را به خدمت میگرفتند <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۱۱۲.</ref>. | ||
امامخمینی در راستای نکات یادشده یادآور شده است امامحسین(ع) در میدان مبارزه فداکاری کرد و امامسجاد(ع) در خارج میدان و به میزانی که فداکاری حضرت سیدالشهدا(ع) باارزش و کارآمد بود، فداکاری امامسجاد(ع) با آن حالت نقاهت و بیماری، تأثیر داشت و به مردم فهماند که زنان و مردان در برابر حکومت ستمگر نباید بترسند و صحبتهایی که حضرت در میان راه و در کوفه کرد و خطابهای که در شام داشت، اهل بیت را معرفی کرد و روشن ساخت که برخلاف تبلیغات منفی یزیدیان، اهل بیت پیامبر(ص) را بد جلوه دادهاند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴ ـ ۵۶.</ref>. در واقع امامسجاد(ع) با افشاگریهای خود صحنه را به سود اسلام و اهل بیت(ع) دگرگون کرد و با موضعگیریهای خود یزید را رسوا ساخت <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴.</ref>. | امامخمینی در راستای نکات یادشده یادآور شده است امامحسین(ع) در میدان مبارزه فداکاری کرد و امامسجاد(ع) در خارج میدان و به میزانی که فداکاری حضرت سیدالشهدا(ع) باارزش و کارآمد بود، [[فداکاری]] امامسجاد(ع) با آن حالت نقاهت و بیماری، تأثیر داشت و به مردم فهماند که زنان و مردان در برابر حکومت ستمگر نباید بترسند و صحبتهایی که حضرت در میان راه و در [[کوفه]] کرد و خطابهای که در شام داشت، اهل بیت را معرفی کرد و روشن ساخت که برخلاف تبلیغات منفی یزیدیان، اهل بیت پیامبر(ص) را بد جلوه دادهاند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴ ـ ۵۶.</ref>. در واقع امامسجاد(ع) با افشاگریهای خود صحنه را به سود اسلام و اهل بیت(ع) دگرگون کرد و با موضعگیریهای خود یزید را رسوا ساخت <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴.</ref>. | ||
==دوران امامت== | ==دوران امامت== | ||
امامت امامسجاد(ع) با شهادت امامحسین(ع) در دهم محرم ۶۱ هجری آغاز شد <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۸؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۳۱.</ref> و تا زمان شهادت به مدت ۳۴ <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸.</ref> یا ۳۵ سال <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۶۸.</ref> ادامه داشت. ایشان در دوره امامت خود با یزیدبنمعاویه (۶۱ ـ ۶۴ق)، عبداللهبنزبیر حاکم مستقل حجاز (۶۱ ـ ۷۳ق)، معاویةبنیزید (چند ماه از سال ۶۴ق)، مروانبنحکم (نه ماه از سال ۶۵ق)، عبدالملکبنمروان (۶۵ ـ ۸۶ق) و ولیدبنعبدالملک ((۸۶ ـ ۹۶ق) همزمان بود <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲ ـ ۱۳.</ref>. در دوره حکومت آل زبیر نیز خاندان پیامبر(ص) در فشار بودند <ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰/۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref> و ابنزبیر با اهل بیت(ع) دشمنی میورزید <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴/۶۲؛ یعقوبی، تاریخ، ۲/۲۶۲.</ref>؛ چنانکه در خطبههای نماز جمعه به سبب دشمنی با فرزندان علی(ع) حتی از گفتن نام پیامبر(ص) نیز خودداری میکرد <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۳۱۷ و ۷/۱۳۳.</ref>. عبدالملک نیز حاکمی مستبد بود <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref>. از سوی دیگر، انحطاط فکری و تشکیک در مبانی دین و فساد اخلاقی، ناشی از بیتوجهی به آموزههای دین و مهجورشدن سنت پیامبر(ص) در سراسر دنیای اسلام راه یافته بود <ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۱۲ ـ ۲۱۴.</ref>. با همه این شرایط پیروان اهل بیت(ع) به فعالیتهای تشکیلاتی خود ادامه دادند <ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۰۸ ـ ۲۰۹.</ref> و امامسجاد(ع) رسالت خود را پنهانی و همراه با تقیه دنبال میکرد <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۸.</ref>. | امامت امامسجاد(ع) با شهادت امامحسین(ع) در دهم محرم ۶۱ هجری آغاز شد <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۸؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۳۱.</ref> و تا زمان [[شهادت]] به مدت ۳۴ <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸.</ref> یا ۳۵ سال <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۶۸.</ref> ادامه داشت. ایشان در دوره امامت خود با [[یزیدبنمعاویه]] (۶۱ ـ ۶۴ق)، [[عبداللهبنزبیر]] حاکم مستقل حجاز (۶۱ ـ ۷۳ق)، [[معاویةبنیزید]] (چند ماه از سال ۶۴ق)، [[مروانبنحکم]] (نه ماه از سال ۶۵ق)، [[عبدالملکبنمروان]] (۶۵ ـ ۸۶ق) و [[ولیدبنعبدالملک]] ((۸۶ ـ ۹۶ق) همزمان بود <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲ ـ ۱۳.</ref>. در دوره حکومت آل زبیر نیز خاندان پیامبر(ص) در فشار بودند <ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰/۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref> و [[ابنزبیر]] با اهل بیت(ع) دشمنی میورزید <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴/۶۲؛ یعقوبی، تاریخ، ۲/۲۶۲.</ref>؛ چنانکه در خطبههای [[نماز جمعه]] به سبب دشمنی با فرزندان علی(ع) حتی از گفتن نام [[پیامبر(ص)]] نیز خودداری میکرد <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۳۱۷ و ۷/۱۳۳.</ref>. [[عبدالملک]] نیز حاکمی مستبد بود <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref>. از سوی دیگر، انحطاط فکری و تشکیک در مبانی [[دین]] و فساد اخلاقی، ناشی از بیتوجهی به آموزههای دین و مهجورشدن [[سنت پیامبر(ص)]] در سراسر دنیای اسلام راه یافته بود <ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۱۲ ـ ۲۱۴.</ref>. با همه این شرایط پیروان [[اهل بیت(ع)]] به فعالیتهای تشکیلاتی خود ادامه دادند <ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۰۸ ـ ۲۰۹.</ref> و امامسجاد(ع) رسالت خود را پنهانی و همراه با تقیه دنبال میکرد <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۶۸.</ref>. | ||
امامخمینی به استناد منابع تاریخی و روایی <ref>مفید، الاختصاص، ۶۴؛ ابنحمدون، التذکرة الحمدونیه، ۹/۲۲۴.</ref> یادآور شده است مردم از وحشت جرئت نزدیکشدن و پرسش از خاندان پیامبر(ص) را نیز از دست داده بودند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.</ref> و به مردم القا شده بود که حسین(ع) در برابر خلیفه پیامبر(ص) ایستاده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴.</ref>. امامسجاد(ع) برای شکستن این فضا و انجام رسالت، تلاشهای بسیاری کرد. نشر تفکر اصیل اسلامی در جامعه یعنی | [[امامخمینی]] به استناد منابع تاریخی و روایی <ref>مفید، الاختصاص، ۶۴؛ ابنحمدون، التذکرة الحمدونیه، ۹/۲۲۴.</ref> یادآور شده است مردم از وحشت جرئت نزدیکشدن و پرسش از خاندان پیامبر(ص) را نیز از دست داده بودند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.</ref> و به مردم القا شده بود که حسین(ع) در برابر خلیفه پیامبر(ص) ایستاده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴.</ref>. امامسجاد(ع) برای شکستن این فضا و انجام رسالت، تلاشهای بسیاری کرد. نشر تفکر اصیل اسلامی در جامعه یعنی [[توحید]]، [[نبوت]]، آرمانهای معنوی و انسانی، آشناکردن مردم با مکتب اهل بیت و حقانیت کسانی که باید حکومت در دست آنان باشد، در دستور کار حضرت بود <ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref>. آن حضرت در مسجد پیامبر(ص) برای مردم حدیث میگفت و برای یاران و شیعیان، مجالس و دستورالعملهای ویژه داشت <ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۲۴۹؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۰۰.</ref>. برخی ۱۷۳ تن <ref>طوسی، رجال، ۱۰۹ ـ ۱۲۰.</ref> و برخی ۲۳۷ تن <ref>عطاردی، مسند، ۲/۴۱۶ ـ ۵۱۰.</ref> از اصحاب امامسجاد(ع) را در کتابهای خود ثبت کردهاند. ایشان در این فرصت در تربیت افراد ممتازی از مفسران و محدثانی مانند [[جابربنعبدالله انصاری]]، عامربنوائله کنانی، سعیدبنمسیب، سعیدبنجبیر، ابوخالد کابلی، قاسمبنعوف، [[ابانبنتغلب]]، [[ابوحمزه ثمالی]] و یحییبنامطویل تلاش کرد <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۶ ـ ۱۷۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۴۳ ـ ۱۴۴.</ref>. امامخمینی نیز خاطرنشان کرده است امامسجاد(ع) مردم را به [[توحید]] و [[تهذیب نفس]] و رویگردانی از دنیا و [[مناجات]] با خداوند دعوت کرد و از راه دعوت به معنویات مصالح مسلمانان را سامان داد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲.</ref>. | ||
امامسجاد(ع) روایتهای پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) را برای مردم نقل میکرد <ref>عطاردی، مسند، ۱/۲۵۳.</ref> و مردم را موعظه میکرد و آنان را میگریاند <ref>کلینی، کافی، ۸/۱۴؛ عطاردی، مسند، ۲/۳۱۵ ـ ۳۲۲.</ref>، معارف و تفسیر آیات قرآن <ref>عطاردی، مسند، ۱/۳۷۶ ـ ۴۳۳.</ref> و حقانیت علی(ع) را برای مردم روشن میساخت <ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۴/۱۰۲.</ref>، مکتب فقهی اهل بیت(ع) را به مردم معرفی میکرد <ref>عطاردی، مسند، ۲/۱۷۸ ـ ۳۱۰؛ جلالی، جهاد الامامالسجاد(ع)، ۱۳۱ ـ ۱۳۲.</ref>، سنتهای فراموششده اسلام و پیامبر(ص) ازجمله شعار «حی علی خیرالعمل» در اذان را به آنان یادآور میشد <ref>ابنابیشیبه، المصنف، ۲/۲۶.</ref> و نیز با غلو درباره امامان(ع) مبارزه میکرد <ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱/۲۱۸.</ref> و بدین ترتیب اینک بیش از ۱۶۰۰ حدیث از امامسجاد(ع) در مسانید ثبت شده است <ref>←عطاردی، مسند، ۲/۴۱۳.</ref>. تربیت بردگان و آشناکردن آنان با مکتب اهل بیت و سپس آزادکردن آنان، از دیگر اقدامهای امامسجاد(ع) در جهت هدایت مردم بود <ref>سیّد الاهل، زینالعابدین علیبنالحسین(ع)، ۷ و ۴۷.</ref>. زنده نگهداشتن پیام کربلا از راه یادآوری واقعه و نیز عزاداری برای امامحسین(ع) <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ طبرسی، حسنبنفضل، ۳۱۶.</ref> از دیگرکارهای امامسجاد(ع) بود. | امامسجاد(ع) روایتهای پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) را برای مردم نقل میکرد <ref>عطاردی، مسند، ۱/۲۵۳.</ref> و مردم را موعظه میکرد و آنان را میگریاند <ref>کلینی، کافی، ۸/۱۴؛ عطاردی، مسند، ۲/۳۱۵ ـ ۳۲۲.</ref>، معارف و تفسیر آیات [[قرآن]] <ref>عطاردی، مسند، ۱/۳۷۶ ـ ۴۳۳.</ref> و حقانیت علی(ع) را برای مردم روشن میساخت <ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۴/۱۰۲.</ref>، مکتب فقهی اهل بیت(ع) را به مردم معرفی میکرد <ref>عطاردی، مسند، ۲/۱۷۸ ـ ۳۱۰؛ جلالی، جهاد الامامالسجاد(ع)، ۱۳۱ ـ ۱۳۲.</ref>، سنتهای فراموششده اسلام و [[پیامبر(ص)]] ازجمله شعار «حی علی خیرالعمل» در اذان را به آنان یادآور میشد <ref>ابنابیشیبه، المصنف، ۲/۲۶.</ref> و نیز با غلو درباره امامان(ع) مبارزه میکرد <ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱/۲۱۸.</ref> و بدین ترتیب اینک بیش از ۱۶۰۰ حدیث از امامسجاد(ع) در مسانید ثبت شده است <ref>←عطاردی، مسند، ۲/۴۱۳.</ref>. تربیت بردگان و آشناکردن آنان با مکتب اهل بیت و سپس آزادکردن آنان، از دیگر اقدامهای امامسجاد(ع) در جهت هدایت مردم بود <ref>سیّد الاهل، زینالعابدین علیبنالحسین(ع)، ۷ و ۴۷.</ref>. زنده نگهداشتن پیام [[کربلا]] از راه یادآوری واقعه و نیز [[عزاداری]] برای امامحسین(ع) <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ طبرسی، حسنبنفضل، ۳۱۶.</ref> از دیگرکارهای امامسجاد(ع) بود. | ||
امامسجاد(ع) پس از واقعه کربلا تا پایان عمر آشکارا بر شهادت پدر میگریست، به گونهای که آب و غذا با اشک چشمش در هم میآمیخت و یادآور میشد فرزند رسول خدا(ص) گرسنه و تشنه کشته شد <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۱۲۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۴۹.</ref> و هدف ایشان از گریه در مناسبتهای گوناگون زنده نگهداشتن حادثه کربلا بود تا مردم از یاد نبرند که امامحسین(ع) چرا قیام کرد و چه کسانی او را کشتند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۳۳ ـ ۳۴.</ref>. از نگاه امامخمینی نیز گریههای امامسجاد(ع) در اوج قدرت امویان از سوی کسی که همه چیزش را درکربلا از دست داده است، برای روشنشدن مظلومیت خاندان پیامبر و تبیین اهداف نهضت کربلا برای مردم مؤثر بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶ ـ ۳۴۷.</ref> و خدمت امامزینالعابدین(ع) به پیشبرد و تبلیغ دین از خدمات امامصادق(ع) کمتر نبود <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.</ref>. | امامسجاد(ع) پس از واقعه کربلا تا پایان عمر آشکارا بر [[شهادت]] پدر میگریست، به گونهای که آب و غذا با اشک چشمش در هم میآمیخت و یادآور میشد فرزند رسول خدا(ص) گرسنه و تشنه کشته شد <ref>ابنطاووس، اللهوف، ۱۲۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۱۴۹.</ref> و هدف ایشان از [[گریه]] در مناسبتهای گوناگون زنده نگهداشتن حادثه کربلا بود تا مردم از یاد نبرند که امامحسین(ع) چرا قیام کرد و چه کسانی او را کشتند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۳۳ ـ ۳۴.</ref>. از نگاه امامخمینی نیز گریههای امامسجاد(ع) در اوج قدرت امویان از سوی کسی که همه چیزش را درکربلا از دست داده است، برای روشنشدن مظلومیت خاندان پیامبر و تبیین اهداف نهضت کربلا برای مردم مؤثر بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶ ـ ۳۴۷.</ref> و خدمت امامزینالعابدین(ع) به پیشبرد و تبلیغ [[دین]] از خدمات [[امامصادق(ع)]] کمتر نبود <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.</ref>. | ||
شیعیان پس از حادثه کربلا برای مبارزه با یزیدبنمعاویه قیامهای خونینی مانند نهضت توابین و قیام مختاربنابیعبیده را سامان دادند. گزارشی از حمایت آشکار امامسجاد(ع) از این قیامها به ثبت نرسیده است؛ ولی شواهد نشان میدهند ایشان از قیام شیعیان علیه امویان بهویژه قیام مختار رضایت داشت <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۳۸۶ ـ ۳۸۷؛ عطاردی، مسند، ۱/۱۴۹ ـ ۱۵۰.</ref>. امامسجاد(ع) با خلفای اموی همچون عبدالملک برخوردهایی گاه تند و گاه ملایم داشت و نیز با عالمان وابسته به دستگاههای حاکم مانند محمدبنشهاب زهری نیز برخوردهایی داشت و سعی میکرد آنان را از دربار امویان جدا کند <ref>عطاردی، مسند، ۱/۱۴۵ ـ ۱۴۷؛ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۲۳ ـ ۲۲۵.</ref>. به گزارشی در زمان عبدالملک، سکه با نشان ویژه مسیحیت در سرزمینهای اسلامی رواج داشت و عبدالملک تصمیم به جلوگیری از آن گرفت که با تهدید پادشاه روم مبنی بر توهین به پیامبر اسلام(ص) با رواج سکه جدید روبهرو گردید. عبدالملک دراینباره با امامسجاد(ع) مشورت کرد و امام(ع) با پیشنهاد به جریانانداختن سکهای جدید با شعار اسلامی از مسلمانان رفع خطر کرد <ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۹/۱۰۴؛ دخیل، ائمتنا، ۱/۳۸۶؛ عاملی، دراسات و بحوث، ۱/۱۴۱ ـ ۱۴۴.</ref>. رفتار عبدالملک با امامسجاد(ع) در آغاز حکومت مسالمتجویانه بود <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۲۸ ـ ۲۹ و ۱۱۹.</ref>؛ ولی در ادامه شیعیان را در فشار و شکنجه قرار داد <ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۲/۴۰ و ۶۰ ـ ۶۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۱/۴۴.</ref>. فعالیتهای آگاهیبخش امامسجاد(ع) و احساس خطر عبدالملک از سوی امامسجاد(ع) برای کیان سلطنت امویان <ref>جلالی، جهاد الامامالسجاد(ع)، ۲۱۲.</ref> موجب شد عبدالملک یکبار ایشان را بازداشت و دستبسته به | شیعیان پس از حادثه کربلا برای [[مبارزه]] با یزیدبنمعاویه قیامهای خونینی مانند [[نهضت توابین]] و [[قیام مختار|قیام مختاربنابیعبیده]] را سامان دادند. گزارشی از حمایت آشکار امامسجاد(ع) از این قیامها به ثبت نرسیده است؛ ولی شواهد نشان میدهند ایشان از قیام شیعیان علیه امویان بهویژه قیام مختار رضایت داشت <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۵/۳۸۶ ـ ۳۸۷؛ عطاردی، مسند، ۱/۱۴۹ ـ ۱۵۰.</ref>. امامسجاد(ع) با خلفای اموی همچون [[عبدالملک]] برخوردهایی گاه تند و گاه ملایم داشت و نیز با عالمان وابسته به دستگاههای حاکم مانند [[محمدبنشهاب زهری]] نیز برخوردهایی داشت و سعی میکرد آنان را از دربار امویان جدا کند <ref>عطاردی، مسند، ۱/۱۴۵ ـ ۱۴۷؛ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۲۳ ـ ۲۲۵.</ref>. به گزارشی در زمان عبدالملک، سکه با نشان ویژه مسیحیت در سرزمینهای اسلامی رواج داشت و عبدالملک تصمیم به جلوگیری از آن گرفت که با تهدید پادشاه [[روم]] مبنی بر توهین به [[پیامبر اسلام(ص)]] با رواج سکه جدید روبهرو گردید. عبدالملک دراینباره با امامسجاد(ع) مشورت کرد و امام(ع) با پیشنهاد به جریانانداختن سکهای جدید با شعار اسلامی از مسلمانان رفع خطر کرد <ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۹/۱۰۴؛ دخیل، ائمتنا، ۱/۳۸۶؛ عاملی، دراسات و بحوث، ۱/۱۴۱ ـ ۱۴۴.</ref>. رفتار عبدالملک با امامسجاد(ع) در آغاز حکومت مسالمتجویانه بود <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۲۸ ـ ۲۹ و ۱۱۹.</ref>؛ ولی در ادامه شیعیان را در فشار و شکنجه قرار داد <ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۲/۴۰ و ۶۰ ـ ۶۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۱/۴۴.</ref>. فعالیتهای آگاهیبخش امامسجاد(ع) و احساس خطر عبدالملک از سوی امامسجاد(ع) برای کیان سلطنت امویان <ref>جلالی، جهاد الامامالسجاد(ع)، ۲۱۲.</ref> موجب شد عبدالملک یکبار ایشان را بازداشت و دستبسته به [[شام]]، مرکز خلافت امویان بفرستد <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۳.</ref>. | ||
با وجود این شرایط ناگوار، امامسجاد(ع) توانست فضای وحشت اموی را بشکند و به تعبیر امامخمینی آنچنانکه فرزدق از هواداران امامسجاد(ع) در برابر مردم در مسجدالحرام زبان به ستایش ایشان گشود و شعر معروف «هذا الذی تعرف البطحاء وطأته» <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> را در وصف امامسجاد(ع) سرود <ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۰۴ ـ ۵۰۵.</ref>. امامخمینی خاطرنشان کرده است با وجود ستمکاری و غصب حقوق اهل بیت(ع) به دست امویان <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۸۷؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۲.</ref>، امامسجاد(ع) به حفظ کیان اسلام و عزت و مصالح مسلمانان توجه داشت <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲.</ref> و درباره سپاهیان اسلام و افراد مشغول به پاسداری در مرزهای جغرافیایی مسلمانان با کفار، دغدغه داشت و در دعای خود از خداوند میخواست مرزبانان اسلام را در پناه خود حفظ و حامیان دین را قوت دهد و بر توان فکری و جسمی و تعداد آنان بیفزاید <ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲۲۶.</ref>. | با وجود این شرایط ناگوار، امامسجاد(ع) توانست فضای وحشت اموی را بشکند و به تعبیر امامخمینی آنچنانکه [[فرزدق]] از هواداران امامسجاد(ع) در برابر مردم در [[مسجدالحرام]] زبان به ستایش ایشان گشود و شعر معروف «هذا الذی تعرف البطحاء وطأته» <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> را در وصف امامسجاد(ع) سرود <ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۰۴ ـ ۵۰۵.</ref>. امامخمینی خاطرنشان کرده است با وجود ستمکاری و غصب حقوق [[اهل بیت(ع)]] به دست [[امویان]] <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۸۷؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۲.</ref>، امامسجاد(ع) به حفظ کیان اسلام و عزت و مصالح مسلمانان توجه داشت <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲.</ref> و درباره سپاهیان اسلام و افراد مشغول به پاسداری در مرزهای جغرافیایی مسلمانان با کفار، دغدغه داشت و در دعای خود از خداوند میخواست مرزبانان اسلام را در پناه خود حفظ و حامیان دین را قوت دهد و بر توان فکری و جسمی و تعداد آنان بیفزاید <ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲۲۶.</ref>. | ||
امامخمینی با یادکرد از سیره امامسجاد(ع) و دشواریهایی که حضرت در راه هدایت جامعه متحمل گردید، مردم را به تبعیت از ایشان دعوت کرده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۳.</ref> و در شرح مصائب ایشان یادآور شده است در کربلا خیمههای سیدالشهدا(ع) را سوزاندند و به اسیران کربلا بهویژه امامسجاد(ع) ستمها کردند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۹۴.</ref>. ایشان برای تقویت مبارزان علیه رژیم پهلویِ ستمکار، از مبارزه و زندانشدن و بستن دستان امامسجاد(ع) به دست یزیدیان یاد کرده و درباره از منبر منعشدنِ یکی از واعظان قم به دلیل حمایت از نهضت اسلامی یادآور شده است روحانیون برتر از حسینبنعلی(ع) و امامسجاد(ع) نیستند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۳.</ref>. ایشان خاطرنشان ساخته امامان معصوم(ع) به همگان درس ایستادگی و مقاومت آموختهاند و ازجمله حضرت زینب(س) با رفتار خود یزید را تحقیر کرد و امامسجاد(ع) در شام بدون ترس در حضور یزید حقایق را آشکار ساخت و زنان و مردان انقلابی نیز در برابر قدرتها و سازمانهای وابسته به آنها باید استقامت کنند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷ /۵۴ ـ ۵۶.</ref>. ایشان شجاعت و ایثار خانوادههای شهدا و ایثارگران را یادآور شجاعت و فداکاری امامسجاد(ع) و زینب(س) شمرده، آنان را ستوده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۷۱.</ref>. | امامخمینی با یادکرد از سیره امامسجاد(ع) و دشواریهایی که حضرت در راه [[هدایت]] جامعه متحمل گردید، مردم را به تبعیت از ایشان دعوت کرده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۳.</ref> و در شرح مصائب ایشان یادآور شده است در [[کربلا]] خیمههای سیدالشهدا(ع) را سوزاندند و به اسیران کربلا بهویژه امامسجاد(ع) ستمها کردند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۹۴.</ref>. ایشان برای تقویت مبارزان علیه رژیم پهلویِ ستمکار، از مبارزه و زندانشدن و بستن دستان امامسجاد(ع) به دست یزیدیان یاد کرده و درباره از منبر منعشدنِ یکی از واعظان [[قم]] به دلیل حمایت از نهضت اسلامی یادآور شده است روحانیون برتر از حسینبنعلی(ع) و امامسجاد(ع) نیستند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۳.</ref>. ایشان خاطرنشان ساخته امامان معصوم(ع) به همگان درس ایستادگی و مقاومت آموختهاند و ازجمله [[حضرت زینب(س)]] با رفتار خود یزید را تحقیر کرد و امامسجاد(ع) در شام بدون ترس در حضور یزید حقایق را آشکار ساخت و [[زنان]] و مردان انقلابی نیز در برابر قدرتها و سازمانهای وابسته به آنها باید [[استقامت]] کنند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷ /۵۴ ـ ۵۶.</ref>. ایشان شجاعت و ایثار خانوادههای [[شهدا]] و ایثارگران را یادآور [[شجاعت]] و [[فداکاری]] امامسجاد(ع) و زینب(س) شمرده، آنان را ستوده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۷۱.</ref>. | ||
==دعاها و آثار== | ==دعاها و آثار== | ||
ازجمله روایات برجای مانده از امامسجاد(ع) رساله حقوق است که امامخمینی نیز به بندهایی از آن استناد کرده است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۰.</ref>. همچنین دعاهای گوناگونی همانند دعای سحر مشهور به دعای ابوحمزه ثمالی و زیارت امینالله از ایشان مانده است <ref>ابنقولویه، کامل الزیارات، ۳۹ ـ ۴۰؛ ابنمشهدی، المزار الکبیر، ۲۸۲ ـ ۲۸۴؛ عطاردی، مسند، ۱/۴۳۳ ـ ۴۷۸ و ۲/۳ ـ ۱۴۴.</ref>. از نگاه امامخمینی دعاهای امامسجاد(ع) دعوت به | ازجمله روایات برجای مانده از امامسجاد(ع) [[رساله حقوق]] است که امامخمینی نیز به بندهایی از آن استناد کرده است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۰.</ref>. همچنین دعاهای گوناگونی همانند [[دعای سحر]] مشهور به [[دعای ابوحمزه ثمالی]] و [[زیارت امینالله]] از ایشان مانده است <ref>ابنقولویه، کامل الزیارات، ۳۹ ـ ۴۰؛ ابنمشهدی، المزار الکبیر، ۲۸۲ ـ ۲۸۴؛ عطاردی، مسند، ۱/۴۳۳ ـ ۴۷۸ و ۲/۳ ـ ۱۴۴.</ref>. از نگاه امامخمینی دعاهای امامسجاد(ع) دعوت به [[توحید]]، [[تزکیه نفس]] و ساختن مردم برای رسیدن به کمال و دعوت به خلوتکردن با خدا بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲.</ref> و ایشان در قالب دعاهای لطیف، آداب [[عبودیت]] را به بندگان خدا آموزش میداد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.</ref> که افزون بر ابعاد معنوی دربردارنده مسائل مرتبط با حکومت و مبارزه با ظلم نیز بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶.</ref>؛ چنانکه مناجاتهای حضرت نوعی تبلیغ بود؛ زیرا مردم از آنها در نیمههای شب استفاده میکردند و این دعاها برای همگان نیز پندآموز است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۷.</ref>. امامخمینی به گروهها و افرادی که [[دعا]] و نیایش را موجب رکود و [[عقبماندگی]] میدانستند <ref>← امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۴۸؛ کسروی، یکم دیماه، ۴ ـ ۷.</ref>، یادآور شده است در صورتی که مخالفان دعا، به قدرت آن در آن فضای پرخفقان و از سوی مردی که همه چیزش را در کربلا از دست داده، پی میبردند، از مخالفت دست بر میداشتند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶ ـ ۳۴۷.</ref>. ایشان به [[طلاب]] توصیه میکرد دعای ابوحمزه ثمالی، یادگار امامسجاد(ع) را با دقت و تأمل بخوانند و در معانی آن تدبر کنند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲.</ref>. | ||
==صحیفه سجادیه== | ==صحیفه سجادیه== | ||
صحیفه سجادیه در اصل شامل ۷۵ دعا به املای امامسجاد(ع) با خط امامباقر(ع) و زیدبنعلی(ع) و با تأیید امامصادق(ع) بوده است و صحیفه موجود ۵۴ دعا از آن مجموعه است <ref>صحیفه سجادیه، ۱۰ ـ ۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۷/۵۱ ـ ۱۶۵.</ref> و در موضوعات مختلف، بخشی از معارف در قالب دعا بیان شده است. | [[صحیفه سجادیه]] در اصل شامل ۷۵ دعا به املای امامسجاد(ع) با خط [[امامباقر(ع)]] و [[زیدبنعلی(ع)]] و با تأیید [[امامصادق(ع)]] بوده است و صحیفه موجود ۵۴ دعا از آن مجموعه است <ref>صحیفه سجادیه، ۱۰ ـ ۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۷/۵۱ ـ ۱۶۵.</ref> و در موضوعات مختلف، بخشی از معارف در قالب [[دعا]] بیان شده است. | ||
امامخمینی در وصیتنامه خود صحیفه سجادیه را زبور آل محمد(ص) خوانده و به تعلق آن به شیعیان افتخار کرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref>. ایشان از این کتاب شریف به صحیفه نورانیه الهیه و نشئتگرفته از آسمان عرفانی عارف باللَّه و نازلشده از عقل نورانی سید ساجدین و لطیفه الهی تعبیر کرده است که برای خلاص بندگان خدا از زندان طبیعت و فهماندن ادب عبودیت و قیام در خدمت | امامخمینی در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خود صحیفه سجادیه را زبور آل محمد(ص) خوانده و به تعلق آن به [[شیعیان]] افتخار کرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref>. ایشان از این کتاب شریف به صحیفه نورانیه الهیه و نشئتگرفته از آسمان عرفانی عارف باللَّه و نازلشده از [[عقل]] نورانی سید ساجدین و لطیفه الهی تعبیر کرده است که برای خلاص بندگان خدا از زندان طبیعت و فهماندن ادب [[عبودیت]] و قیام در خدمت [[ربوبیت]]، سودمند است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳ ـ ۱۷۴.</ref>. ایشان در یادداشت اهدای یک نسخه از این کتاب به نوه خود، [[سیدعلی خمینی]] خاطرنشان کرده است صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست بشری از رسیدن به برکات آن کوتاه است؛ کتابیکه از سرچشمه نور خدا منشأ گرفته است و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیمالشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی میآموزد؛ کتابی شریف که سبک معارف الهی را به سبک [[قرآن کریم]] بدون تکلف برای تشنگان معارف الهی بیان میکند و بسان قرآن سفرهای است که در آن انواع نعمتها موجود است و افراد به قدر استعداد معنوی خود از آن استفاده میکنند. ایشان افزوده است این کتاب همچون قرآن کریم قطراتی از دقیقترین معارف غیبی حاصل از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و بالاتر از آن را به شیوه خاص بر دلها میچشاند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref>؛ البته ایشان از نگاه فقهی درباره امکان استناد به یکیک جملات صحیفه سجادیه ملاحظه ویژهای دارد <ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۴۸۱ ـ ۴۸۲.</ref> {{ببینید|حدیث}}. | ||
امامسجاد(ع) دارای پانزده فرزند شامل یازده پسر ازجمله اماممحمدباقر(ع) {{ببینید|امامباقر(ع)}} و چهار دختر بود <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۵.</ref>. ایشان در دوازدهم محرم <ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۳ ـ ۸۷۴.</ref> سال ۹۴ یا ۹۵ق <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref> در مدینه به دست ولیدبنعبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید <ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۴.</ref> و در کنار امامحسن مجتبی(ع) در قبرستان | امامسجاد(ع) دارای پانزده فرزند شامل یازده پسر ازجمله اماممحمدباقر(ع) {{ببینید|امامباقر(ع)}} و چهار دختر بود <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۵.</ref>. ایشان در دوازدهم محرم <ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۳ ـ ۸۷۴.</ref> سال ۹۴ یا ۹۵ق <ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref> در [[مدینه]] به دست [[ولیدبنعبدالملک]] مسموم شد و به [[شهادت]] رسید <ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۸۷۴.</ref> و در کنار امامحسن مجتبی(ع) در [[قبرستان بقی]]<nowiki/>ع به خاک سپرده شد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۳۸؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۷۶.</ref>. مرقد آن حضرت که قبر امامباقر(ع) و [[امامصادق(ع)]] نیز در جوار آن قرار گرفت، در قرنهای بعد دارای بارگاه، خادم و وسایل پذیرایی از زائران گردید <ref>نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع، ۸۸ ـ ۱۰۱.</ref>؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش <ref>دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.</ref>، به دست گروههای وهابیِ حاکم ویران شد. [[امامخمینی]] نفهمی و کجروی را از انگیزههای این جنایت شمرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۵.</ref>. ایشان در پیام به زائران خانه خدا از مردم خواسته است در [[مدینه]] افزون بر مزار [[پیامبر(ص)]]، قبر [[حضرت فاطمه زهرا(س)|فاطمه زهرا(س)]] و امامان بقیع(ع) را [[زیارت]] کنند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۳.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |