پرش به محتوا

تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ بهمن ۱۴۰۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تصوف'''، اصطلاحی عرفانی
'''تصوف'''، اصطلاحی [[عرفان|عرفانی]]


==چیستی و جایگاه تصوف==
==چیستی و جایگاه تصوف==
تصوف در اصطلاح عرفانی، پایبندی به آداب شریعت در ظاهر و باطن می‌باشد.<ref>بکری، انوار فی علم الاسرار و مقامات الابرار، ص۱۹۴؛ سُلمی، طباقات الصوفیه، ص۳۴۶.</ref> تصوف به عنوان یکی از جریان‌های فکری اسلامی مورد توجه علمای اسلامی بوده است، تصوف از منظر اجتماعی و فرهنگی جایگاه ویژه‌ای داشته و دارای افکار، اندیشه‌ها و آداب مخصوص می‌باشند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۸۴-۸۵؛ روحانی‌نژاد، نقد عرفان‌های صوفیانه، ص۲۲.</ref> البته در برخی موارد انحرافاتی در جریان‌های صوفیه، سبب شده چهره واقعی عرفان و تصوف خدشه‌دار شود، امّا بر اساس برخی منابع معتبر و الهام از سخنان عارفان حقیقی، صوفیه دارای یک میراث معرفتی است که شریف‌ترین علوم دینی تلقی شده‌اند.<ref>آملی، جامع الاسرار، ص۴۴؛ روحانی‌نژاد، مواجید عرفانی، ص۲۷-۲۸.</ref>
تصوف در اصطلاح عرفانی، پایبندی به آداب شریعت در ظاهر و باطن می‌باشد.<ref>بکری، انوار فی علم الاسرار و مقامات الابرار، ص۱۹۴؛ سُلمی، طباقات الصوفیه، ص۳۴۶.</ref> تصوف به عنوان یکی از جریان‌های فکری اسلامی مورد توجه علمای اسلامی بوده است، تصوف از منظر اجتماعی و فرهنگی جایگاه ویژه‌ای داشته و دارای افکار، اندیشه‌ها و آداب مخصوص می‌باشند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۸۴-۸۵؛ روحانی‌نژاد، نقد عرفان‌های صوفیانه، ص۲۲.</ref> البته در برخی موارد انحرافاتی در جریان‌های صوفیه، سبب شده چهره واقعی عرفان و تصوف خدشه‌دار شود، امّا بر اساس برخی منابع معتبر و الهام از سخنان عارفان حقیقی، صوفیه دارای یک میراث معرفتی است که شریف‌ترین علوم دینی تلقی شده‌اند.<ref>آملی، جامع الاسرار، ص۴۴؛ روحانی‌نژاد، مواجید عرفانی، ص۲۷-۲۸.</ref>


امام‌خمینی نیز در آثار خویش به تصوف و صوفی توجه داشته و هویت عرفان و تصوف را یکی می‌داند که تفاوت جوهری ندارند و تفاوت عرفان و تصوف را به جنبه‌های نظری و عملی باز می‌گرداند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶.</ref> البته ایشان بشدت از صوفی جهله پرهیز دارد و مورد نقد قرار می‌دهد.<ref>امام خمینی، سرّالصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص۸۱، ۹۸ و ۹۰؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۶؛ دیوان امام، ص۷۱ و ۷۴.</ref> امام‌خمینی به برخی سلسله‌های اهل تصوف نظیر سلسله نعمت اللهی گنابادی اظهار ملاطفت و مورد توجه داشته است.<ref>عرب، تصوف و عرفان، ص۳۶۵-۳۶۶ و ۳۶۷.</ref>
[[امام‌خمینی]] نیز در آثار خویش به تصوف و صوفی توجه داشته و هویت عرفان و تصوف را یکی می‌داند که تفاوت جوهری ندارند و تفاوت عرفان و تصوف را به جنبه‌های نظری و عملی باز می‌گرداند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶.</ref> البته ایشان بشدت از صوفی جهله پرهیز دارد و مورد نقد قرار می‌دهد.<ref>امام خمینی، سرّالصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص۸۱، ۹۸ و ۹۰؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۶؛ دیوان امام، ص۷۱ و ۷۴.</ref> امام‌خمینی به برخی سلسله‌های اهل تصوف نظیر سلسله نعمت‌اللهی گنابادی اظهار ملاطفت و مورد توجه داشته است.<ref>عرب، تصوف و عرفان، ص۳۶۵-۳۶۶ و ۳۶۷.</ref>


==تصوف در نگاه امام‌خمینی==
==تصوف در نگاه امام‌خمینی==
امام‌خمینی دو تصویر و رویکرد اصلی به تصوف دارد؛ در یک تصویر، تصوف علمی است که در عرض دیگر علوم دینی قرار دارد و در تصویر دوم، تصوف جایی کلان است که دارای ابعاد، فرهنگی، تربیتی و معرفتی است. ایشان در تصویر نخست نه تنها تصوف را نقد نمی‌کند بلکه آن را از علوم دینی می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۵، ۲۸۴-۲۸۵؛ ج۲، ص۲۰۴، ۲۴۳؛ ج۳، ص۴۹۹؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۷ و، ج۴، ص۱۸۳؛ دیوان امام، ص۱۱۰ و ۱۶۱.</ref> امام‌خمینی در دفاع از تصوف معتقد است، تصوف تنها طریقه عملی وصول به عرفان است؛ یعنی کسی که علم عرفان را عملی کرده و آن را از مرتبه عقل به قلب آورده، صوفی است. ایشان معتقد است مطالب عرفا و اهل تصوف را هر کسی نمی‌تواند بفهمد مگر صوفی باشد؛ زیرا فهم قول آنها ذوق عرفانی لازم دارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶ و ۱۹۸.</ref>
امام‌خمینی دو تصویر و رویکرد اصلی به تصوف دارد؛ در یک تصویر، تصوف علمی است که در عرض دیگر علوم دینی قرار دارد و در تصویر دوم، تصوف جایی کلان است که دارای ابعاد، فرهنگی، تربیتی و معرفتی است. ایشان در تصویر نخست نه تنها تصوف را نقد نمی‌کند بلکه آن را از علوم دینی می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۵، ۲۸۴-۲۸۵؛ ج۲، ص۲۰۴، ۲۴۳؛ ج۳، ص۴۹۹؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۷ و، ج۴، ص۱۸۳؛ دیوان امام، ص۱۱۰ و ۱۶۱.</ref> امام‌خمینی در دفاع از تصوف معتقد است، تصوف تنها طریقه عملی وصول به [[عرفان]] است؛ یعنی کسی که علم عرفان را عملی کرده و آن را از مرتبه [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] به [[قلب]] آورده، صوفی است. ایشان معتقد است مطالب [[عرفا]] و اهل تصوف را هر کسی نمی‌تواند بفهمد مگر صوفی باشد؛ زیرا فهم قول آنها ذوق عرفانی لازم دارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶ و ۱۹۸.</ref>
به اعتقاد ایشان نباید از شنیدن لفظ صوفیه فرار کرد، بلکه مطالب عرفا و صوفیه فوق برهان است؛ اهل تصوف می‌گویند تا کشف و شهود حاصل نشده و بارقه الهی در قلب نفوذ نکند، نمی‌توان فهمید که عرفا و صوفیه چه می‌گویند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۰۴؛ ۲۸۴-۲۸۵؛ سرّالصلاة، ص۳۹.</ref>


امام در تصویر دوم، عوام صوفیه را از خواص آن متمایز می‌داند و طریقه عوام صوفیه را نقد می‌کند.<ref>امام‌خمینی سر الصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص۸۱ و ۸۹؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۶.</ref> به اعتقاد ایشان، سالک باید از افراط و تفریط بعضی از جهله اهل تصوف دوری کند تا سیر الی الله برایش ممکن باشد. در نظر امام‌خمینی برخی از متصوفه به دلیل عقیده‌شان مبنی بر اینکه علم و عمل ظاهری زائد و برای جهّال و عوام است و اهل حقیقت به دلیل حصول حقایق باطنی نیازی به ظاهر ندارند، جانب افراط را در پیش گرفته‌اند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۷۹-۸۱؛ شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۱۸۵.</ref>
به اعتقاد ایشان نباید از شنیدن لفظ صوفیه فرار کرد، بلکه مطالب عرفا و صوفیه فوق برهان است؛ اهل تصوف می‌گویند تا [[کشف و شهود]] حاصل نشده و بارقه الهی در قلب نفوذ نکند، نمی‌توان فهمید که عرفا و صوفیه چه می‌گویند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۰۴؛ ۲۸۴-۲۸۵؛ سرّالصلاة، ص۳۹.</ref>
 
امام در تصویر دوم، عوام صوفیه را از خواص آن متمایز می‌داند و طریقه عوام صوفیه را نقد می‌کند.<ref>امام‌خمینی سر الصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص۸۱ و ۸۹؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۶.</ref> به اعتقاد ایشان، سالک باید از افراط و تفریط بعضی از جهله اهل تصوف دوری کند تا سیر الی‌الله برایش ممکن باشد. در نظر امام‌خمینی برخی از متصوفه به دلیل عقیده‌شان مبنی بر اینکه علم و عمل ظاهری زائد و برای جهّال و عوام است و اهل حقیقت به دلیل حصول حقایق باطنی نیازی به ظاهر ندارند، جانب افراط را در پیش گرفته‌اند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۷۹-۸۱؛ شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۱۸۵.</ref>


==استحسانات صوفیه==
==استحسانات صوفیه==
اهل تصوف دارای شعارها و آداب و رفتارهای ویژه‌ای هستند که به آنها استحسانات یا همان اجتهادات صوفیه می‌گویند.<ref>کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۶۳-۷۰؛ ۱۱۶ و ۱۴۶؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref> از مهم‌ترین مستحسنات صوفیه عبارتند از:
اهل تصوف دارای شعارها و آداب و رفتارهای ویژه‌ای هستند که به آنها استحسانات یا همان اجتهادات صوفیه می‌گویند.<ref>کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۶۳-۷۰؛ ۱۱۶ و ۱۴۶؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref> از مهم‌ترین مستحسنات صوفیه عبارتند از:
۱- خرقه پوشی: خرقه عبارت است از لباس پشمی که صوفیه آن را بزرگ‌ترین شعار خود می‌دانند، این لباس خاصی، در عرفان است که از سوی پیران و مرشدان به مریدان و شاگردان در مرحله خاصی اعطا می‌شود.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ص۶۲؛ کبری، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۲۷؛ امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۵۲۲.</ref> امام‌خمینی این نوع خرقه پوشی‌های ظاهری را بر نمی‌تابد و در موارد بسیاری به ردّ خرقه و خرقه پوشی ظاهری پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۸؛ ج۱۸، ص۴۵۳.</ref> البته ایشان در برخی موارد در آثار خویش اصل خرقه را پذیرفته و آن را ارتقای معنایی داده و معنای خاص ملکوتی برای آن قائل است.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۷۴ و ۵۲.</ref>
 
۲- خانقاه: محل اقامت، خلوت و عبادتگاه صوفیان بوده، جهت انجام مراسم و اعمال ویژه می‌باشد. صوفیان برای خانقاه فوائد پرشماری بیان کرده‌اند.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ص۱۹-۲۱؛ هجویری، ص۵۵؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref>
* خرقه‌پوشی: خرقه عبارت است از لباس پشمی که صوفیه آن را بزرگ‌ترین شعار خود می‌دانند، این لباس خاصی، در عرفان است که از سوی پیران و مرشدان به مریدان و شاگردان در مرحله خاصی اعطا می‌شود.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ص۶۲؛ کبری، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۲۷؛ امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۵۲۲.</ref> امام‌خمینی این نوع خرقه‌پوشی‌های ظاهری را بر نمی‌تابد و در موارد بسیاری به ردّ خرقه و خرقه‌پوشی ظاهری پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۸؛ ج۱۸، ص۴۵۳.</ref> البته ایشان در برخی موارد در آثار خویش اصل خرقه را پذیرفته و آن را ارتقای معنایی داده و معنای خاص ملکوتی برای آن قائل است.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۷۴ و ۵۲.</ref>
امام‌خمینی نیز در برخی آثار خود به خانقاه توجه داشته و آن را کنایه از عالم ملکوت و حریم قلب می‌داند؛<ref>(امام‌خمینی، دیوان امام، ص۴۶؛ فرشبافیان، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امام‌خمینی، ص۱۲۶)</ref> البته در مواردی هم در آثار امام، خانقاه به مکانی گفته می‌شود که در آن اثری از صنم برین و ذکری از یار نیست.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۱۰۶-۱۰۸.</ref>
* خانقاه: محل اقامت، خلوت و عبادتگاه صوفیان بوده، جهت انجام مراسم و اعمال ویژه می‌باشد. صوفیان برای خانقاه فوائد پرشماری بیان کرده‌اند.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ص۱۹-۲۱؛ هجویری، ص۵۵؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref> امام‌خمینی نیز در برخی آثار خود به خانقاه توجه داشته و آن را کنایه از عالم ملکوت و حریم قلب می‌داند؛<ref>(امام‌خمینی، دیوان امام، ص۴۶؛ فرشبافیان، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امام‌خمینی، ص۱۲۶)</ref> البته در مواردی هم در آثار امام، خانقاه به مکانی گفته می‌شود که در آن اثری از صنم برین و ذکری از یار نیست.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۱۰۶-۱۰۸.</ref>
۳- چله‌نشینی: خلوت و چله نشینی به مدت چهل روز از دیگر مستحسنات صوفیه است.<ref>سهرودی، عوارف المعارف، ص۱۲۱؛ کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۶۰ و ۱۷۱؛ شیرازی، طرایق الحقایق، ج۲، ص۳۱۹.</ref> امام‌خمینی نیز اصل چله و چله نشینی را پذیرفته و با استناد به حدیث «من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه».<ref>کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶)</ref> معتقد است کسی که چهل روز عمل خالص انجام دهد و خود را برای خدا خالص کند، چشمه‌های حکمت از آن می‌جوشد و ناطق به حکمت می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۲؛ شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref> امام‌خمینی در مواردی با ردّ خلوت نشینی در نگاه صوفیه جهله معتقد است مراد از خلوت خدا این است که انسان در همه امور با خدا باشد، نه اینکه در کنج عزلت و تنها در گوشه‌ای در خانه با اوهام خود خلوت کند.<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref>
* چله‌نشینی: خلوت و چله‌نشینی به مدت چهل روز از دیگر مستحسنات صوفیه است.<ref>سهرودی، عوارف المعارف، ص۱۲۱؛ کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۶۰ و ۱۷۱؛ شیرازی، طرایق الحقایق، ج۲، ص۳۱۹.</ref> امام‌خمینی نیز اصل چله و چله‌نشینی را پذیرفته و با استناد به حدیث «من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه».<ref>کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶)</ref> معتقد است کسی که چهل روز عمل خالص انجام دهد و خود را برای خدا خالص کند، چشمه‌های حکمت از آن می‌جوشد و ناطق به حکمت می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۲؛ شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref> امام‌خمینی در مواردی با ردّ خلوت‌نشینی در نگاه صوفیه جهله معتقد است مراد از خلوت خدا این است که انسان در همه امور با خدا باشد، نه اینکه در کنج عزلت و تنها در گوشه‌ای در خانه با اوهام خود خلوت کند.<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref>
۴- سماع: یکی دیگر از استحسانات صوفیه، سماع است که به معنای وجد، حال، رقص و پایکوبی به صورت انفرادی یا دسته جمعی است که با آداب و تشریفات خاصی انجام می‌گیرد.<ref>کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۷۹؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۷-۲۶۲.</ref> امام‌خمینی سماع اهل تصوف را نمی‌پذیرد و در بیان ماهیت سماع و غنا معتقد است اگر غنا و موسیقی موجب طرب نشود، هرچند لهوی باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.<ref>امام‌خمینی، المکاسب، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۶؛ ۳۱۶-۳۱۸؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۷.</ref>
* سماع: یکی دیگر از استحسانات صوفیه، سماع است که به معنای وجد، حال، رقص و پایکوبی به صورت انفرادی یا دسته جمعی است که با آداب و تشریفات خاصی انجام می‌گیرد.<ref>کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۷۹؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۷-۲۶۲.</ref> امام‌خمینی سماع اهل تصوف را نمی‌پذیرد و در بیان ماهیت سماع و غنا معتقد است اگر [[غنا]] و [[موسیقی]] موجب طرب نشود، هرچند لهوی باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.<ref>امام‌خمینی، المکاسب، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۶؛ ۳۱۶-۳۱۸؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۷.</ref>


==پایبندی به شریعت==
==پایبندی به شریعت==
برخی صوفیه جهله و عارف نماها، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام و جاهلان دانسته و اهل سرّ و اصحاب قلوب را بی‌نیاز از اعمال ظاهری می‌دانند و با تمسک به آیه «واعبد ربّک حتی یأتیک الیقین».<ref>حجر: ۹۹)</ref>، می‌پندارند که اعمال ظاهری برای حصول حقایق قلبی و فقط رسیدن به مقصد است و با رسیدن سالک به مقصد، پرداختن به آنها دوری از حقیقت است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۴۳۱؛ دین‌شناسی، ص۶۹ و ۲۴۸؛ روحانی‌نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۲۳۷.</ref>
برخی صوفیه جهله و عارف نماها، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام و جاهلان دانسته و اهل سرّ و اصحاب قلوب را بی‌نیاز از اعمال ظاهری می‌دانند و با تمسک به آیه «واعبد ربّک حتی یأتیک الیقین»،<ref>حجر: ۹۹)</ref> می‌پندارند که اعمال ظاهری برای حصول حقایق قلبی و فقط رسیدن به مقصد است و با رسیدن سالک به مقصد، پرداختن به آنها دوری از حقیقت است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۴۳۱؛ دین‌شناسی، ص۶۹ و ۲۴۸؛ روحانی‌نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۲۳۷.</ref>
امام‌خمینی این گروه از تصوف و صوفیه را بیرون از دایره اهل معرفت و جاهل نسبت به مقامات الهی می‌داند؛ زیرا ترک ظاهر، سبب باطل شدن ظاهر و باطن شریعت است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۸۰ و ۲۹۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۰.</ref> ایشان نسبت سوء فهم از آیه یاد شده و پندار انقطاع عبادت و سقوط تکلیف پس از رسیدن به حقیقت، بر این عقیده است که تا وقتی انسان در لباس عبودیت است، نماز و تمام اعمال او از خود اوست و چون فانی در حق شد و به موت کلی فنای مطلق دست یافت، تمام اعمال از حق است و سالک تصرفی در آن ندارد و این همان انقطاع عبادت پس از وصول است و این چنین نیست که جاهلان از متصوفه گمان کرده‌اند که عبادت و تکلیف ساقط می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّالصلاة، ص۸۳؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۵۰-۵۱.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] این گروه از تصوف و صوفیه را بیرون از دایره اهل معرفت و جاهل نسبت به مقامات الهی می‌داند؛ زیرا ترک ظاهر، سبب باطل شدن ظاهر و باطن شریعت است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۸۰ و ۲۹۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۰.</ref> ایشان نسبت سوء فهم از آیه یادشده و پندار انقطاع عبادت و سقوط تکلیف پس از رسیدن به حقیقت، بر این عقیده است که تا وقتی انسان در لباس عبودیت است، نماز و تمام اعمال او از خود اوست و چون فانی در حق شد و به موت کلی فنای مطلق دست یافت، تمام اعمال از حق است و سالک تصرفی در آن ندارد و این همان انقطاع عبادت پس از وصول است و این چنین نیست که جاهلان از متصوفه گمان کرده‌اند که عبادت و تکلیف ساقط می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّالصلاة، ص۸۳؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۵۰-۵۱.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۲۷٬۲۷۱

ویرایش