Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
(←ابعاد جامعیت قرآن: اصلاح ارقام) |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
قرآن برای گروه خاصی از افراد بشر یا طبقه و جنس خاصی نیامده است و تمام افراد بشر از هر رنگ، ملیت، اقوام و گروهها را شامل میشود و اختصاص به منطقه و مکان خاصی ندارد و این کتاب آسمانی برای حیات همه انسانها در همه ابعاد نازل شده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref><br> | قرآن برای گروه خاصی از افراد بشر یا طبقه و جنس خاصی نیامده است و تمام افراد بشر از هر رنگ، ملیت، اقوام و گروهها را شامل میشود و اختصاص به منطقه و مکان خاصی ندارد و این کتاب آسمانی برای حیات همه انسانها در همه ابعاد نازل شده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref><br> | ||
آنچه امامخمینی بر آن تأکید بیشتری میکند، ارتباط میان جاودانگی و جامعیت قرآن است؛ زیرا اگر قرآن در همه ابعاد، جامعیت نداشته باشد، نمیتواند کتابی جاودانه باشد. ایشان [[حکمت]] و دلیل جاودانگی و ابدیبودن قرآن را در جامعیت آن در مسائل مهم حیاتی، در معنویات و نظام ملکی میداند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> ایشان با دیدگاه عرفانی و اخلاقی خاص خود به قرآن مینگرد و به جاودانگی و جامعیت این کتاب اشاره میکند و جاودانگی قرآن را ناشی از مظهریت آن از اسم اعظم میداند که محیط بر همه کتابهای آسمانی است و بالاتر از آن تصور نمیشود و جامعتر از آن کتابی نخواهد آمد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹.</ref> بنابراین جامعیت قرآن در نگاهی جامع و فراگیر در نگاه ایشان به این معناست که قرآن بر سه رکن عقاید، اخلاق و احکام استوار است و بنیانهای سعادت را در ابعاد فردی و اجتماعی بیان کرده است و رمز جاودانگی قرآن نیز در همین نکته نهفته است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref> زیرا خود را محدود و محصور نکرده و مطابق با زمان و مکان است. البته در هر عصر وظیفه اندیشمندان است که حقایق را از این کتاب استخراج کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷.</ref> امامخمینی بر اساس این نگرش، آیات را تفسیر و تبیین کرده و در همه امور جامعه جاری ساخته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳، ۳۱۲ و ۲۴۹.</ref><br> | آنچه امامخمینی بر آن تأکید بیشتری میکند، ارتباط میان جاودانگی و جامعیت قرآن است؛ زیرا اگر قرآن در همه ابعاد، جامعیت نداشته باشد، نمیتواند کتابی جاودانه باشد. ایشان [[حکمت]] و دلیل جاودانگی و ابدیبودن قرآن را در جامعیت آن در مسائل مهم حیاتی، در معنویات و نظام ملکی میداند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> ایشان با دیدگاه عرفانی و اخلاقی خاص خود به قرآن مینگرد و به جاودانگی و جامعیت این کتاب اشاره میکند و جاودانگی قرآن را ناشی از مظهریت آن از اسم اعظم میداند که محیط بر همه کتابهای آسمانی است و بالاتر از آن تصور نمیشود و جامعتر از آن کتابی نخواهد آمد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹.</ref> بنابراین جامعیت قرآن در نگاهی جامع و فراگیر در نگاه ایشان به این معناست که قرآن بر سه رکن عقاید، اخلاق و احکام استوار است و بنیانهای سعادت را در ابعاد فردی و اجتماعی بیان کرده است و رمز جاودانگی قرآن نیز در همین نکته نهفته است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref> زیرا خود را محدود و محصور نکرده و مطابق با زمان و مکان است. البته در هر عصر وظیفه اندیشمندان است که حقایق را از این کتاب استخراج کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷.</ref> امامخمینی بر اساس این نگرش، آیات را تفسیر و تبیین کرده و در همه امور جامعه جاری ساخته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳، ۳۱۲ و ۲۴۹.</ref><br> | ||
* جامعیت اهداف: امامخمینی مانند دیگر اندیشمندان،<ref>ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۹۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۰/۱۶۷.</ref> معتقد است قرآن کریم به همه اموری که در تکامل و تربیت انسان دخیلاند، پرداخته است و از آنجا که انسان موجودی است که ابعاد مختلف [[مادی]] و [[معنوی]] دارد، همه این امور در قرآن بیان شده است؛ اما هر کس به قدر استعداد و توانایی خود میتواند از آن بهره ببرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰ و ۱۸/۲۶۳.</ref> | |||
به باور ایشان هدف اصلی قرآن تکمیل [[معرفت خداوند]]، تحصیل توحید، چگونگی رابطه میان حق و خلق، چگونگی [[سلوک الی الله]]، معرفی [[تجلیات الهی]] و تعلیم بندگان از جهت [[علم و عمل]] و [[عرفان و شهود]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۷.</ref> و از آنجا که انسان برای رسیدن به ابعاد معنوی، نیازمند اصلاح ابعاد مادی است، در قرآن کریم ابعاد مادی و دنیوی همچون چگونگی زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی که در تربیت انسان دخیلاند، آمده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} | به باور ایشان هدف اصلی قرآن تکمیل [[معرفت خداوند]]، تحصیل توحید، چگونگی رابطه میان حق و خلق، چگونگی [[سلوک الی الله]]، معرفی [[تجلیات الهی]] و تعلیم بندگان از جهت [[علم و عمل]] و [[عرفان و شهود]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۷.</ref> و از آنجا که انسان برای رسیدن به ابعاد معنوی، نیازمند اصلاح ابعاد مادی است، در قرآن کریم ابعاد مادی و دنیوی همچون چگونگی زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی که در تربیت انسان دخیلاند، آمده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}}<br> | ||
* جامعیت استفاده و فهم از قرآن: امامخمینی مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]،<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۳۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۳/۸۶.</ref> معتقد است قرآن کریم کتابی است که همه مخاطبان را در هر سطحی از فهم و ادراک دربر میگیرد و همه افراد به قدر استعداد خود از آن بهره میبرند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰ و ۱۷۳ـ۱۷۴.</ref> اگرچه قرآن کریم دارای معانی باطنی و معارف عمیقی است که همه افراد توانایی و شرایط دریافت و فهم آنها را ندارند و فهم این معانی اختصاص به [[اولیای الهی]] دارد.<ref>امامخمینی، امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن}}<br> | |||
یکی از وجوهی که معانی بطونی قرآن را تثبیت میکند، قاعده وضع الفاظ برای روح معانی است؛ به این معنا که معنای لفظ و موضوعله آن مقید به قید خاصی نیست و اینچنین نیست که تنها مصادیق حسی را شامل شود، بلکه مصادیق معنوی و ملکوتی را نیز دربر میگیرد؛ زیرا الفاظ، قالب و صورت برای معانیاند که روح آنها به امر واحدی باز میگردد که در نشئههای مختلف، خود را متناسب با آن نشئه نشان میدهد و مراتب ظاهری و باطنی یک شیء را دربر میگیرد؛ مانند لفظ قلم که تنها وسیلهای را شامل نمیشود که بر کاغذ نقش میزند، بلکه نگارش تکوینی را نیز دربر میگیرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، | یکی از وجوهی که معانی بطونی قرآن را تثبیت میکند، قاعده وضع الفاظ برای روح معانی است؛ به این معنا که معنای لفظ و موضوعله آن مقید به قید خاصی نیست و اینچنین نیست که تنها مصادیق حسی را شامل شود، بلکه مصادیق معنوی و ملکوتی را نیز دربر میگیرد؛ زیرا الفاظ، قالب و صورت برای معانیاند که روح آنها به امر واحدی باز میگردد که در نشئههای مختلف، خود را متناسب با آن نشئه نشان میدهد و مراتب ظاهری و باطنی یک شیء را دربر میگیرد؛ مانند لفظ قلم که تنها وسیلهای را شامل نمیشود که بر کاغذ نقش میزند، بلکه نگارش تکوینی را نیز دربر میگیرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹ـ۲۵۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۵۷ـ۳۵۸.</ref><br> | ||
بنابر این بیان الفاظی که در قرآن مقصود خداوندند، معانی عامی هستند که احاطه و شمول دارند و مصادیق حسی و غیر حسیِ بسیاری را شامل میشوند و این نشاندهنده احاطه و شمول قرآن حتی در مرتبه الفاظ است که میتواند حقایق و معانی بسیاری را در الفاظ محدود بیان کند.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۲۳۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی}} | بنابر این بیان الفاظی که در قرآن مقصود خداوندند، معانی عامی هستند که احاطه و شمول دارند و مصادیق حسی و غیر حسیِ بسیاری را شامل میشوند و این نشاندهنده احاطه و شمول قرآن حتی در مرتبه الفاظ است که میتواند حقایق و معانی بسیاری را در الفاظ محدود بیان کند.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۲۳۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی}} | ||