Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==اقسام جسم== | ==اقسام جسم== | ||
حکما بر اساس طبیعیات قدیم برای جسم اقسامی قائل بودند؛ ازجمله بسیط و مرکب، عنصری و فلکی.<ref>خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۲/۱۵۴ـ۱۶۰ و ۱۹۸؛ شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، ۴۵۲ـ۴۵۳؛ ملاصدرا، شرح الهدایه، ۱۸.</ref> امامخمینی نیز بر اساس طبیعیات قدیم، برای جسم اقسامی ذکر کرده است؛ ازجمله:<br> | حکما بر اساس طبیعیات قدیم برای جسم اقسامی قائل بودند؛ ازجمله بسیط و مرکب، عنصری و فلکی.<ref>خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۲/۱۵۴ـ۱۶۰ و ۱۹۸؛ شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، ۴۵۲ـ۴۵۳؛ ملاصدرا، شرح الهدایه، ۱۸.</ref> امامخمینی نیز بر اساس طبیعیات قدیم، برای جسم اقسامی ذکر کرده است؛ ازجمله:<br> | ||
# عنصری و اثیری: بنابر نظر امامخمینی، جسم عنصری، عناصر و آن چیزی است که بر آمده از عناصر باشد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۵۴۴.</ref> که خود، دو قسم میشود: | # عنصری و اثیری: بنابر نظر امامخمینی، جسم عنصری، عناصر و آن چیزی است که بر آمده از عناصر باشد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۵۴۴.</ref> که خود، دو قسم میشود: الف) بسیط: که همان [[آب]]، [[هوا]]، [[خاک]] و [[آتش]] است. ب) مرکب: که همان [[معدن]]، [[نبات]]، [[حیوان]] و [[انسان]] است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۵۶۸.</ref> در مقابل، جسم اثیری است که همان [[جرم فلکی]] است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۵۴۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فلک}}<br> | ||
# طبیعی و تعلیمی: جسم مشترک لفظی میان جسم طبیعی و جسم تعلیمی است. جسم طبیعی، آن بُعد ثخینِ جوهری و آن امتداد جوهری است که جسم تعلیمی و ریاضی بر آن عارض میشود.<ref>ابنسینا، الشفاء، الالهیات، ۶۳ـ۶۵؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۲/۵ـ۶؛ یزدانپناه، حکمت اشراق، ۲/۳۳۱.</ref> اما جسم تعلیمی همان قابلیت سه بُعد طول، عرض و ارتفاع است که از مقوله کمّ به شمار میرود.<ref>یزدانپناه، حکمت اشراق، ۲/۳۳۱.</ref> امامخمینی نیز جسم طبیعی را جوهری میداند که در آن خطوط ثلاثه متقاطعه بر زوایای قائمه فرض شود.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۴۲۳.</ref> ایشان جسم تعلیمی را کمیّت ساری در جهات سهگانه (عرض و عمق) میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۱/۳۶۷.</ref> امامخمینی همسو با حکمت متعالیه برای جسم تعلیمی اقوالی بر میشمارد: '''الف.''' کمّ متصلی است که دارای ابعاد ثلاثه است و اتصال آن غیر از اتصال جوهر ممتد است و در جسم دو متصل بالذات، یکی جوهر و دیگر عرض میباشد و هر دو در وضع متحدند؛ '''ب.''' جسم تعلیمی متصل بالذات است و صورت جسمیه به تبعیت اتصال جسم تعلیمی، متصل بالعرض است؛ '''ج.''' جسم تعلیمی همان مجموع طول و عرض و عمق است؛ '''د.''' جسم تعلیمی صورت جوهری با تعین امتداد جسمی است؛ امّا این اتصال به واسطه امری خارج از آن نیست، بلکه به سبب اشتمال آن بر صورت جسمیه است؛ یعنی همان صورت جسمیه با تعین و تحدد امتداد، جسم تعلیمی خواهد بود.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۴۵۲ـ۴۵۳.</ref> ایشان سه قول اول را ردّ میکند و قول چهارم را قول مختار محققان میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۴۵۲ـ۴۵۳.</ref> ایشان فرق جسم طبیعی با جسم تعلیمی را به ابهام (اطلاق) و تعین میداند؛ یعنی مقادیر در جسم طبیعی به صورت ابهام و در جسم تعلیمی به صورت تعین است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۴۹۵ و ۵۱۳.</ref><br> | |||
# طبیعی و تعلیمی: جسم مشترک لفظی میان جسم طبیعی و جسم تعلیمی است. جسم طبیعی، آن بُعد ثخینِ جوهری و آن امتداد جوهری است که جسم تعلیمی و ریاضی بر آن عارض میشود.<ref>ابنسینا، الشفاء، الالهیات، ۶۳ـ۶۵؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۲/۵ـ۶؛ یزدانپناه، حکمت اشراق، ۲/۳۳۱.</ref> | |||
اما جسم تعلیمی همان قابلیت سه بُعد طول، عرض و ارتفاع است که از مقوله کمّ به شمار میرود.<ref>یزدانپناه، حکمت اشراق، ۲/۳۳۱.</ref> امامخمینی نیز جسم طبیعی را جوهری میداند که در آن خطوط ثلاثه متقاطعه بر زوایای قائمه فرض شود.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲/۴۲۳.</ref> ایشان جسم تعلیمی را کمیّت ساری در جهات سهگانه ( عرض و عمق) میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۱/۳۶۷.</ref> | |||
امامخمینی همسو با حکمت متعالیه برای جسم تعلیمی اقوالی بر میشمارد: | |||
# مادی و مثالی: آنچه گفته شد درباره جسم مادی بود اما برای جسم، درجه کمالی در عالم آخرت و [[قیامت]] نسبت به جسمیت مادی و طبیعی وجود دارد که همین جسم طبیعی در جسمیتش ترقی کرده، به نشئه برزخی وارد میشود؛ در حالیکه لطیفتر، قویتر و کاملتر از جسم طبیعی است و بعضی احکام جسم طبیعی را ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۳/۲۳۷.</ref> امامخمینی در بیان چگونگی تبدیل به [[بدن مثالی]] و [[بدن اخروی]]، قائل است جسم طبیعی هر انسانی به حرکت جوهری، رو به تجرد و [[کمال برزخی]] دارد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۳/۲۱۰ـ۴۰۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|برزخ}}<br> | # مادی و مثالی: آنچه گفته شد درباره جسم مادی بود اما برای جسم، درجه کمالی در عالم آخرت و [[قیامت]] نسبت به جسمیت مادی و طبیعی وجود دارد که همین جسم طبیعی در جسمیتش ترقی کرده، به نشئه برزخی وارد میشود؛ در حالیکه لطیفتر، قویتر و کاملتر از جسم طبیعی است و بعضی احکام جسم طبیعی را ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۳/۲۳۷.</ref> امامخمینی در بیان چگونگی تبدیل به [[بدن مثالی]] و [[بدن اخروی]]، قائل است جسم طبیعی هر انسانی به حرکت جوهری، رو به تجرد و [[کمال برزخی]] دارد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۳/۲۱۰ـ۴۰۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|برزخ}}<br> | ||
==ویژگیهای جسم (طبیعی)== | ==ویژگیهای جسم (طبیعی)== | ||
فلاسفه برای جسم ویژگیهایی برشمردهاند؛ ازجمله تغییرپذیری،<ref>ابنسینا، الحدود، ۲۴۸.</ref> تناهی،<ref>ابنسینا، الشفاء، الالهیات، ۶۲؛ حلی، کشف المراد، ۱۶۷.</ref> قبول قسمت،<ref>ابنسینا، الاشارات، ۵۶؛ حلی، کشف المراد، ۱۴۳ـ۱۵۰.</ref> و [[حدوث]]،<ref>حلی، کشف المراد، ۱۷۱.</ref> امامخمینی نیز مانند دیگر حکما برای جسم ویژگیهایی قائل است؛ ازجمله:<br> | فلاسفه برای جسم ویژگیهایی برشمردهاند؛ ازجمله تغییرپذیری،<ref>ابنسینا، الحدود، ۲۴۸.</ref> تناهی،<ref>ابنسینا، الشفاء، الالهیات، ۶۲؛ حلی، کشف المراد، ۱۶۷.</ref> قبول قسمت،<ref>ابنسینا، الاشارات، ۵۶؛ حلی، کشف المراد، ۱۴۳ـ۱۵۰.</ref> و [[حدوث]]،<ref>حلی، کشف المراد، ۱۷۱.</ref> امامخمینی نیز مانند دیگر حکما برای جسم ویژگیهایی قائل است؛ ازجمله:<br> |