Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
اندیشمندان دربارهٔ حقیقت ثواب و عقاب آرای مختلفی مطرح کردهاند: | اندیشمندان دربارهٔ حقیقت ثواب و عقاب آرای مختلفی مطرح کردهاند: | ||
# جعلی و قراردادی: بعضی اندیشمندان ثواب و عقاب را قراردادی و جعلی میدانند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳۱/۲۷؛ نهاوندی، تشریح الاصول، ۱۰۳ و ۱۷۶–۱۸۱.</ref> مانند عقد جعاله و قانونهای حکومتی؛ چنانکه شارع برای سیئه جزائی مثل آن و برای اعمال حسنه ثوابی ده برابر قرار دادهاست.<ref>← امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۸–۱۴۹.</ref> امامخمینی فرق جزا در حسنات و سیئات را به دلیل مطابقت آن با ظاهر آیات و روایات رد نکرده و معتقد است بنابر این نظریه همانطور که اگر کسی در [[عقد جعاله]] در برابر پیداکردنِ گمشدهاش مبلغی را معین کرد و باید در صورت پیداشدنِ گمشده مبلغ را بپردازد، خداوند هم به این وعده خود اجابت میکند که در برابر انجام عملِ نیک ده برابر ثواب میدهد؛ اما در [[وعید]] بر عقاب، لازم نیست به آن عمل کند؛ زیرا مخالفت با وعید، زشت نیست.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۷۷؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۸–۱۴۹.</ref> | # جعلی و قراردادی: بعضی اندیشمندان ثواب و عقاب را قراردادی و جعلی میدانند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳۱/۲۷؛ نهاوندی، تشریح الاصول، ۱۰۳ و ۱۷۶–۱۸۱.</ref> مانند عقد جعاله و قانونهای حکومتی؛ چنانکه شارع برای سیئه جزائی مثل آن و برای اعمال حسنه ثوابی ده برابر قرار دادهاست.<ref>← امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۸–۱۴۹.</ref> امامخمینی فرق جزا در حسنات و سیئات را به دلیل مطابقت آن با ظاهر آیات و روایات رد نکرده و معتقد است بنابر این نظریه همانطور که اگر کسی در [[عقد جعاله]] در برابر پیداکردنِ گمشدهاش مبلغی را معین کرد و باید در صورت پیداشدنِ گمشده مبلغ را بپردازد، خداوند هم به این وعده خود اجابت میکند که در برابر انجام عملِ نیک ده برابر ثواب میدهد؛ اما در [[وعید]] بر عقاب، لازم نیست به آن عمل کند؛ زیرا مخالفت با وعید، زشت نیست.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۷۷؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۸–۱۴۹.</ref> | ||
# تجسم صور اعمال: برخی [[حکما]]<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۲۹–۲۳۵؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۹۰–۲۹۴؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۳۱–۶۳۳.</ref> ثواب و عقاب در آخرت را نظیر ثوابها و عقابهای مقرر در نظام بشری و عالم طبیعت نمیدانند؛ بلکه آن را از قبیل لوازم اعمال و صورت مناسب آن عالم و از قبیل تمثل ملکوتی عمل میدانند؛<ref> | # تجسم صور اعمال: برخی [[حکما]]<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۲۹–۲۳۵؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۹۰–۲۹۴؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۳۱–۶۳۳.</ref> ثواب و عقاب در آخرت را نظیر ثوابها و عقابهای مقرر در نظام بشری و عالم طبیعت نمیدانند؛ بلکه آن را از قبیل لوازم اعمال و صورت مناسب آن عالم و از قبیل تمثل ملکوتی عمل میدانند؛<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۷۷؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۴.</ref> به این معنا که آنچه در دنیا انجام گرفته، چه خوب و چه بد، صورتی ملکوتی دارد که در آخرت هویدا میشود. در واقع فاعل نفسِ عمل خود را به صورت حقیقی و ملکوتی در آخرت مییابد.<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۵–۱۴۶.</ref> | ||
# انشای حقایق ثواب و عقاب: به این معنا که شخص با تحصیل ملکات و عقاید میتواند صور نیکو یا زشت را در آخرت ایجاد کند.<ref> | # انشای حقایق ثواب و عقاب: به این معنا که شخص با تحصیل ملکات و عقاید میتواند صور نیکو یا زشت را در آخرت ایجاد کند.<ref> امامخمینی، ۳/۱۴۶.</ref> [[امامخمینی]] دربارهٔ دو دیدگاه دوم و سوم بر این اعتقاد است که دلیلی بر نفی این دو وجود ندارد و آیات و روایات به آن اشاره و بلکه تصریح دارند؛ اما نمیتوان از آیات و روایات انحصارِ ثواب و عقاب در این دو نظریه را استفاده کرد.<ref>امامخمینی، ۳/۱۴۶.</ref> | ||
# استحقاق و جزای عمل: به این معنا که شخص با انجام آنچه که خداوند به آن یا ترک آن امر کرد، مستحق ثواب یا عقاب میشود.<ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۴۱۳؛ | # استحقاق و جزای عمل: به این معنا که شخص با انجام آنچه که خداوند به آن یا ترک آن امر کرد، مستحق ثواب یا عقاب میشود.<ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۴۱۳؛ امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۷۷–۳۷۸.</ref> امامخمینی دربارهٔ قول به استحقاق معتقد است کسی که حقتعالی را بشناسد و به نسبت خداوند و خلق توجه کند، نمیتواند استفاده بنده از نعمتهای خداوند در راه اطاعت او را سبب استحقاق بداند.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۷۸.</ref> | ||
# عین عملبودن ثواب و عقاب: لازمه این نظر، تجسم اعمال است. طبق این قول هر گونه دوگانگی و انفکاک میان جزا و عمل نفی شده و عمل عین جزاست.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۱۸۷–۱۸۸؛ طباطبایی، المیزان، ۶/۳۷۶.</ref> امامخمینی نیز در آثار خود چگونگی ارتباط ثواب و عقاب با عمل را از سنخ عینیت میشمارد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۹؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲۸۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۶، ۳۱۸ و ۴۳۹.</ref> که انسان هرچه در این دنیا انجام میدهد به او میرسد. ایشان با استناد به بعضی آیات<ref>زلزله، ۷–۸.</ref> خود عمل را به عنوان ثواب و عقاب معرفی میکند؛ نه اینکه ثواب با عمل مغایرت داشته باشد. از این جهت عین تمام اعمال و عقاید و [[اخلاق]] در [[قیامت]] منعکس میشود.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۲–۳۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۶۲–۴۶۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۴۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تجسّم اعمال}} | # عین عملبودن ثواب و عقاب: لازمه این نظر، تجسم اعمال است. طبق این قول هر گونه دوگانگی و انفکاک میان جزا و عمل نفی شده و عمل عین جزاست.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۱۸۷–۱۸۸؛ طباطبایی، المیزان، ۶/۳۷۶.</ref> امامخمینی نیز در آثار خود چگونگی ارتباط ثواب و عقاب با عمل را از سنخ عینیت میشمارد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۹؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲۸۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۶، ۳۱۸ و ۴۳۹.</ref> که انسان هرچه در این دنیا انجام میدهد به او میرسد. ایشان با استناد به بعضی آیات<ref>زلزله، ۷–۸.</ref> خود عمل را به عنوان ثواب و عقاب معرفی میکند؛ نه اینکه ثواب با عمل مغایرت داشته باشد. از این جهت عین تمام اعمال و عقاید و [[اخلاق]] در [[قیامت]] منعکس میشود.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۲–۳۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۶۲–۴۶۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۴۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تجسّم اعمال}} | ||
با این حال، بعضی متکلمان بر این اعتقادند که [[عذابهای اخروی]] از قبیل انشای نفس است که [[نفس]] طبقِ اخلاق و ملکاتی که دارد، صورت آتش و عذابها را در صقع جان و ذهن خود ایجاد میکند و از این صور ذهنی خود معذّب میشود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، 16/6 ـ 7.</ref> امامخمینی این نظر را نمیپذیرد و معتقد است انشای نفس در آخرت اینچنین نیست که وجود عینی نداشته باشد؛ بلکه صورتهایی که نفس ایجاد میکند به جهت قوت آن و اشتغالنداشتن به طبیعت، وجودات عینی پیدا میکنند که مطابق با همان صورتهای نفس هستند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۰–۲۵۴.</ref> و این نفس طبق ملکاتی که در دنیا کسب کرده، صوری را انشا میکند که آن صور؛ مانند آتش، تازیانه یا حیوان درنده، متناسب آن ملکه است و چون این ملکات با ذات او متحد است، آنچه نفس انشا میکند، مطابق با ذات خود میباشد، نه اینکه تنها صورت ذهنی باشد بلکه نفس به جهت کمال و قوتی که یافته آنچه انشا میکند، در خارج تحقق مییابد<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۲۶.</ref> مانند اینکه نفس به واسطه قوتی که یافته، میتواند بهشتی را در خارج ایجاد کند. البته این به آن معنا نیست که همه نعمتها یا عذابهای اخروی انشای نفس باشد، بلکه ممکن است نعمتها یا عذابهای دیگری موجود باشد که به آنها برسد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۴–۵۸۵.</ref> | با این حال، بعضی متکلمان بر این اعتقادند که [[عذابهای اخروی]] از قبیل انشای نفس است که [[نفس]] طبقِ اخلاق و ملکاتی که دارد، صورت آتش و عذابها را در صقع جان و ذهن خود ایجاد میکند و از این صور ذهنی خود معذّب میشود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، 16/6 ـ 7.</ref> امامخمینی این نظر را نمیپذیرد و معتقد است انشای نفس در آخرت اینچنین نیست که وجود عینی نداشته باشد؛ بلکه صورتهایی که نفس ایجاد میکند به جهت قوت آن و اشتغالنداشتن به طبیعت، وجودات عینی پیدا میکنند که مطابق با همان صورتهای نفس هستند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۰–۲۵۴.</ref> و این نفس طبق ملکاتی که در دنیا کسب کرده، صوری را انشا میکند که آن صور؛ مانند آتش، تازیانه یا حیوان درنده، متناسب آن ملکه است و چون این ملکات با ذات او متحد است، آنچه نفس انشا میکند، مطابق با ذات خود میباشد، نه اینکه تنها صورت ذهنی باشد بلکه نفس به جهت کمال و قوتی که یافته آنچه انشا میکند، در خارج تحقق مییابد<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۲۶.</ref> مانند اینکه نفس به واسطه قوتی که یافته، میتواند بهشتی را در خارج ایجاد کند. البته این به آن معنا نیست که همه نعمتها یا عذابهای اخروی انشای نفس باشد، بلکه ممکن است نعمتها یا عذابهای دیگری موجود باشد که به آنها برسد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۴–۵۸۵.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== ملاک ثواب و عقاب == | == ملاک ثواب و عقاب == | ||
اندیشمندان اسلامی در اینکه ثواب اخروی از روی استحقاق است یا تفضل، آرای مختلفی ارائه کردهاند. اکثر محققان [[امامیه]] با استناد به بعضی آیات از آن جهت که خداوند بندگان را به تکالیف مشقتآور مکلف کرده، بنده را مستحق دریافت این پاداشها دانسته، اعطای پاداش بر خداوند را واجب میدانند؛ به این معنا که بنده در سایه اطاعتش مستحق ثواب خواهد بود و خداوند طبق استحقاقی که بندهاش پیدا کردهاست، به او پاداش میدهد.<ref>آل عمران، ۱۷۹؛ طبرسی، ۲/۸۹۵–۸۹۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> برخی طبق مبنای استحقاق، ثواب را بر خداوند واجب دانسته<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> و برخی ملاک استحقاق ثواب را انجام فعل [[واجب]] و [[مستحب]] یا ترک فعل قبیح میدانند؛ مشروط به اینکه به قصد وجوب یا مستحب یا دوری از فعل قبیح انجام شود<ref>حلی، کشف المراد، ۴۰۷–۴۰۸.</ref> برخی از [[معتزله]] نیز استحقاق ثواب و عقاب را طبق حکم [[عقل]] و نقل میدانند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۱۸–۴۱۹؛ | اندیشمندان اسلامی در اینکه ثواب اخروی از روی استحقاق است یا تفضل، آرای مختلفی ارائه کردهاند. اکثر محققان [[امامیه]] با استناد به بعضی آیات از آن جهت که خداوند بندگان را به تکالیف مشقتآور مکلف کرده، بنده را مستحق دریافت این پاداشها دانسته، اعطای پاداش بر خداوند را واجب میدانند؛ به این معنا که بنده در سایه اطاعتش مستحق ثواب خواهد بود و خداوند طبق استحقاقی که بندهاش پیدا کردهاست، به او پاداش میدهد.<ref>آل عمران، ۱۷۹؛ طبرسی، ۲/۸۹۵–۸۹۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> برخی طبق مبنای استحقاق، ثواب را بر خداوند واجب دانسته<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> و برخی ملاک استحقاق ثواب را انجام فعل [[واجب]] و [[مستحب]] یا ترک فعل قبیح میدانند؛ مشروط به اینکه به قصد وجوب یا مستحب یا دوری از فعل قبیح انجام شود<ref>حلی، کشف المراد، ۴۰۷–۴۰۸.</ref> برخی از [[معتزله]] نیز استحقاق ثواب و عقاب را طبق حکم [[عقل]] و نقل میدانند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۱۸–۴۱۹؛ آمدی، آبکار الافکار، ۳۵۱.</ref> | ||
در برابر، [[اشاعره]] که استحقاق بندگان را منکر شده، ملاک ثواب و عقاب را اراده خداوند میدانند، ملاک دریافت ثواب را تفضل و ملاک عقاب را عدل شمردهاند؛ به این معنا که هر چه خداوند انجام دهد، عدل است؛ نه اینکه هر چه [[عدل]] است او انجام دهد.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۵.</ref> آنان معتقدند انسان و همه اعمال او ملک خداوند است و از اینروی انسان در انجام اعمال حقی بر خداوند ندارد<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۵۴–۱۵۵، ۱۹۶ و ۲۰۵؛ | در برابر، [[اشاعره]] که استحقاق بندگان را منکر شده، ملاک ثواب و عقاب را اراده خداوند میدانند، ملاک دریافت ثواب را تفضل و ملاک عقاب را عدل شمردهاند؛ به این معنا که هر چه خداوند انجام دهد، عدل است؛ نه اینکه هر چه [[عدل]] است او انجام دهد.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۵.</ref> آنان معتقدند انسان و همه اعمال او ملک خداوند است و از اینروی انسان در انجام اعمال حقی بر خداوند ندارد<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۵۴–۱۵۵، ۱۹۶ و ۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۹/۱۵۴.</ref> و خداوند میتواند از اعطای ثواب سرباز زند یا از عقاب درگذرد.<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۹۵–۱۹۶.</ref> بعضی دیگر نیز با اعتقاد به اینکه ثواب و عقاب همان صورت و هیئت متمثلشده اعمال انساناند، هر گونه دوگانگی و انفکاک میان جزای اعمال و خود عمل را نفی کرده، ثواب و عقاب را لازمه عمل میدانند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۲۹–۲۳۵؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴–۵ و ۲۹۱–۲۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تجسم اعمال}} | ||
امامخمینی با استناد به کلام [[اهل بیت(ع)]]<ref>چهل حدیث، ۲۲۳.</ref> در ثواب قائل به تفضل و در عقاب قائل به استحقاق است. کسی که عمل صالح انجام داد، نه مستحق ثواب است و نه عقاب؛ اما از آنجا که خداوند وعده ثواب دادهاست، به وعده خود عمل میکند؛ ولی نه به این معنا که مجبور باشد؛ بلکه از باب تفضل عطا میکند.<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۴.</ref> البته اگر ثواب و عقاب از لوازم اعمال باشد، در این صورت به نحو استحقاق تکوینی خواهد بود.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲/۵۲.</ref> و در این صورت دیگر تعبیر استحقاق معنا ندارد؛ همانگونه که اگر کسی قائل به جعلیت ثواب و عقاب شود نیز تعبیر به استحقاق معنا ندارد.<ref>امامخمینی، معتمد الاصول، ۱/۶۶–۶۷.</ref> البته ایشان در [[توصیههای اخلاقی امامخمینی|توصیههای اخلاقی]] خود تأکید دارد که سالک عملش را از خود نداند و طلب ثواب نکند؛ بلکه ثواب را تفضل بداند که این خود سبب رسیدن به درجات عالی [[اخلاص]] و مراتب عالی [[توحید افعالی]] خواهد بود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳.</ref> | امامخمینی با استناد به کلام [[اهل بیت(ع)]]<ref>چهل حدیث، ۲۲۳.</ref> در ثواب قائل به تفضل و در عقاب قائل به استحقاق است. کسی که عمل صالح انجام داد، نه مستحق ثواب است و نه عقاب؛ اما از آنجا که خداوند وعده ثواب دادهاست، به وعده خود عمل میکند؛ ولی نه به این معنا که مجبور باشد؛ بلکه از باب تفضل عطا میکند.<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۴.</ref> البته اگر ثواب و عقاب از لوازم اعمال باشد، در این صورت به نحو استحقاق تکوینی خواهد بود.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲/۵۲.</ref> و در این صورت دیگر تعبیر استحقاق معنا ندارد؛ همانگونه که اگر کسی قائل به جعلیت ثواب و عقاب شود نیز تعبیر به استحقاق معنا ندارد.<ref>امامخمینی، معتمد الاصول، ۱/۶۶–۶۷.</ref> البته ایشان در [[توصیههای اخلاقی امامخمینی|توصیههای اخلاقی]] خود تأکید دارد که سالک عملش را از خود نداند و طلب ثواب نکند؛ بلکه ثواب را تفضل بداند که این خود سبب رسیدن به درجات عالی [[اخلاص]] و مراتب عالی [[توحید افعالی]] خواهد بود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
قرآن و روایات از شرایط استحقاق ثواب سخن به میان آوردهاند که عبارتاند از: | قرآن و روایات از شرایط استحقاق ثواب سخن به میان آوردهاند که عبارتاند از: | ||
# ایمان و تداوم آن.<ref>بقره، ۶۲ و ۲۱۷؛ نساء، ۱۶۲؛ مائده، ۵؛ انعام، ۸۸؛ محمد (ص)، ۹ و ۳۲؛ کلینی، الکافی، ۱/۷۰.</ref> | # ایمان و تداوم آن.<ref>بقره، ۶۲ و ۲۱۷؛ نساء، ۱۶۲؛ مائده، ۵؛ انعام، ۸۸؛ محمد (ص)، ۹ و ۳۲؛ کلینی، الکافی، ۱/۷۰.</ref> | ||
# [[اخلاص]] و تسلیم؛<ref>بقره، ۱۱۲؛ | # [[اخلاص]] و تسلیم؛<ref>بقره، ۱۱۲؛ طوسی، التبیان، ۱/۴۱۳</ref> بعضی روایات شرایط مکانی یا زمانی را نیز در استحقاق کمال ثواب دخیل دانستهاند.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۹۱–۹۴؛ ابنقولویه، کامل الزیارات، ۱۷۰–۱۷۱.</ref> برخی متکلمان معتقدند اگر انسان در افعال خویش مختار و صاحب اراده نباشد، مدح و ذم و ثواب و عقاب برای او بیمعنا خواهد بود و تکلیفکردن او خلاف عقل است.<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۵۴.</ref> در برابر، اشاعره نظریه کسب را مطرح کردهاند و تأکید دارند که ثواب و عقاب از باب «عادة الله» است و شرط آن اختیار نیست.<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۵۴.</ref> | ||
برخی متکلمان علاوه بر ایمان که شرط اصلی استحقاق ثواب است، شروط دیگری نیز برای آن لازم دانستهاند؛ ازجمله: | برخی متکلمان علاوه بر ایمان که شرط اصلی استحقاق ثواب است، شروط دیگری نیز برای آن لازم دانستهاند؛ ازجمله: | ||
# فعل علاوه بر حسن، منفعت هم داشته باشد. | # فعل علاوه بر حسن، منفعت هم داشته باشد. |