Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
جز (←پیشینه) |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
==تشکیل جمهوری اسلامی== | ==تشکیل جمهوری اسلامی== | ||
امامخمینی در دوران مبارزه و بلکه پیش از آن در سالهای ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ با نگارش کتابهای [[کتاب کشف اسرار|کشف اسرار]]<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲ـ۸ و ۱۸۵ـ۱۹۰.</ref> و [[کتاب رساله الاجتهاد و التقلید|رساله الاجتهاد و التقلید]]<ref>امامخمینی، رساله الاجتهاد و التقلید، ۱۸ـ۳۰.</ref> نظریه سیاسی ولایت فقیه و اصل تشکیل حکومت اسلامی را (به عنوان جایگزینی برای [[رژیم سلطنتی]]) مطرح کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه(۱)|حکومت اسلامی}} نگارش این کتابها و بیان نظریه «تشکیل حکومت اسلامى» فصل جدیدى از زندگى امامخمینى را در دنیاى [[سیاست]] نشان داد. پس از تبعید ایشان به [[ترکیه]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۳ ایشان با نگارش [[کتاب تحریر الوسیله]]، همه اداره امور سیاسی در [[عصر غیبت]]، به جز [[جهاد ابتدایی]] را از اختیارات فقها دانست؛<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹.</ref> و با تدریس مبانی حکومت اسلامی و ضرورت آن در سال ۱۳۴۸ در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]]، ثابت کرد که [[خداوند]] ولایتی را که پیامبر اکرم(ص) و [[امامان معصوم(ع)]] دارند، در دوره غیبت در اختیار فقیهان عادل قرار داده است تا آنان در روزگار غیبت حکومت را به دست گرفته و با اداره امور مردم و ایجاد نظم، قانون اسلام را اجرا کنند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۴۰ـ۴۲.</ref> | امامخمینی در دوران مبارزه و بلکه پیش از آن در سالهای ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ با نگارش کتابهای [[کتاب کشف اسرار|کشف اسرار]]<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲ـ۸ و ۱۸۵ـ۱۹۰.</ref> و [[کتاب رساله الاجتهاد و التقلید|رساله الاجتهاد و التقلید]]<ref>امامخمینی، رساله الاجتهاد و التقلید، ۱۸ـ۳۰.</ref> نظریه سیاسی ولایت فقیه و اصل تشکیل حکومت اسلامی را (به عنوان جایگزینی برای [[رژیم سلطنتی]]) مطرح کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه(۱)|حکومت اسلامی}} نگارش این کتابها و بیان نظریه «تشکیل حکومت اسلامى» فصل جدیدى از زندگى امامخمینى را در دنیاى [[سیاست]] نشان داد. پس از تبعید ایشان به [[ترکیه]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۳ ایشان با نگارش [[کتاب تحریر الوسیله]]، همه اداره امور سیاسی در [[عصر غیبت]]، به جز [[جهاد ابتدایی]] را از اختیارات فقها دانست؛<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹.</ref> و با تدریس مبانی حکومت اسلامی و ضرورت آن در سال ۱۳۴۸ در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]]، ثابت کرد که [[خداوند]] ولایتی را که پیامبر اکرم(ص) و [[امامان معصوم(ع)]] دارند، در دوره غیبت در اختیار فقیهان عادل قرار داده است تا آنان در روزگار غیبت حکومت را به دست گرفته و با اداره امور مردم و ایجاد نظم، قانون اسلام را اجرا کنند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۴۰ـ۴۲.</ref><br> | ||
امامخمینی در گذشته درباره نوع و شکل حکومتی که بر اساس نظریه ولایت فقیه باید فقهای واجد شرایط هدایت آن را در دست میگرفتند، سخنی به میان نیاورده بود؛ هرچند با اشاره به مخالفت سیدحسن مدرس با جمهوریخواهی رضاخان، معتقد بود اگر وی مخالفت نمیکرد و رژیم ایران جمهوری میشد، بهتر بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۰۲.</ref> بر اساس منابع موجود ایشان نخستینبار در بیستم مهر ۱۳۵۷ در [[پاریس]] و در پاسخ خبرنگاران تعبیر «جمهوری اسلامی» را به کار برد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۴ـ۵۱۵.</ref> ایشان در بیان نوع حکومت پیشنهادی خود بارها بر جمهوری اسلامی تاکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳، ۲۴۸، ۲۶۳، ۳۳۲، ۳۵۴ و ۳۶۲.</ref> و با این حال و با عنایت به دو رکن مهم حکومت اسلامی، یعنی «محوریت اسلام» و «توجه به رأی و نظر مردم» معتقد بود شکل نهایی حکومت باید با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه، به دست خود مردم تعیین شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳، ۲۴۸، ۴۴۰، ۴۵۵ و ۴۷۹.</ref> بر همین اساس پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ایشان نظام جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرد و بارها از مردم خواست به «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۸، ۳۸۸، ۴۲۸ و ۴۳۳.</ref> | امامخمینی در گذشته درباره نوع و شکل حکومتی که بر اساس نظریه ولایت فقیه باید فقهای واجد شرایط هدایت آن را در دست میگرفتند، سخنی به میان نیاورده بود؛ هرچند با اشاره به مخالفت سیدحسن مدرس با جمهوریخواهی رضاخان، معتقد بود اگر وی مخالفت نمیکرد و رژیم ایران جمهوری میشد، بهتر بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۰۲.</ref> بر اساس منابع موجود ایشان نخستینبار در بیستم مهر ۱۳۵۷ در [[پاریس]] و در پاسخ خبرنگاران تعبیر «جمهوری اسلامی» را به کار برد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۴ـ۵۱۵.</ref> ایشان در بیان نوع حکومت پیشنهادی خود بارها بر جمهوری اسلامی تاکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳، ۲۴۸، ۲۶۳، ۳۳۲، ۳۵۴ و ۳۶۲.</ref> و با این حال و با عنایت به دو رکن مهم حکومت اسلامی، یعنی «محوریت اسلام» و «توجه به رأی و نظر مردم» معتقد بود شکل نهایی حکومت باید با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه، به دست خود مردم تعیین شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳، ۲۴۸، ۴۴۰، ۴۵۵ و ۴۷۹.</ref> بر همین اساس پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ایشان نظام جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرد و بارها از مردم خواست به «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۸، ۳۸۸، ۴۲۸ و ۴۳۳.</ref><br> | ||
در برابر پیشنهاد امامخمینی، گروههاى چپ با اندیشههاى [[مارکسیست|مارکسیستى]]، «جمهوری» و «جمهورى خلق» و لیبرالها «جمهورى دموکراتیک اسلامى» و مانند آن را مطرح کردند؛<ref>خامنهای، گفتارى درباره حکومت علوى، ۶۷ـ۶۸.</ref> و با غیر ضروریدانستن قید «اسلامى» در کنار «جمهورى»، با «جمهورى اسلامى» به مخالفت برخاستند. آنان جمهوری اسلامی را واژهاى مبهم، متناقض و معجونى مرکب از کلمهای سنتى و کلمهای خارجى میدانستند.<ref>امامخمینی، امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶ـ۲۷۷؛ فوزی،اندیشه سیاسى امامخمینى، ۱۳۵ـ۱۳۷.</ref> ولی امامخمینى ضمن دفاع از پیشنهاد جمهورى اسلامى تأکید کرد عنوان «جمهورى دموکراتیک» را براى نوع حکومت مطلوب و مورد نظر خود کافى نمیداند و جمهورى به شکل غرب و فرمهاى غربى را نمىپذیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶.</ref> به اعتقاد ایشان کلمه «دموکراتیک» زمینه را برای تحمیل خواستههای غرب و شرق فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۵۸.</ref> زیرا در متن اسلام حاکمیت ملی و حکومت مردم بر مردم است و به طور طبیعی آزادی و دموکراسی و حقوق فرد در درون جمهوری اسلامی است و وقتی گفته میشود جمهوری اسلامی در محتوای کلمه اسلامی بر حق رأی و انتخاب مردم را دارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۳۰ـ۳۳۸.</ref> چنانکه در اصل ۵۶ قانون اساسی آمده است خداوند که حاکم مطلق بر جهان و [[انسان]] است، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمیتواند این [[حق الهی]] را از انسان سلب کند. امامخمینی تأکید میکرد اسلام خود یک [[دین]] مترقی و دربردارنده [[دموکراسی]] به معنای واقعی است و هیچ نیازی به درج کلمه [[دموکراتیک]] و خلق در کنار جمهوری اسلامی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۰ـ۴۱۱؛ ۵/۳۵۳؛ ۱۰/۴۴، ۹۵ـ۹۶ و ۱۱/۱۴۷، ۴۵۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|دموکراسی}} | در برابر پیشنهاد امامخمینی، گروههاى چپ با اندیشههاى [[مارکسیست|مارکسیستى]]، «جمهوری» و «جمهورى خلق» و لیبرالها «جمهورى دموکراتیک اسلامى» و مانند آن را مطرح کردند؛<ref>خامنهای، گفتارى درباره حکومت علوى، ۶۷ـ۶۸.</ref> و با غیر ضروریدانستن قید «اسلامى» در کنار «جمهورى»، با «جمهورى اسلامى» به مخالفت برخاستند. آنان جمهوری اسلامی را واژهاى مبهم، متناقض و معجونى مرکب از کلمهای سنتى و کلمهای خارجى میدانستند.<ref>امامخمینی، امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶ـ۲۷۷؛ فوزی،اندیشه سیاسى امامخمینى، ۱۳۵ـ۱۳۷.</ref> ولی امامخمینى ضمن دفاع از پیشنهاد جمهورى اسلامى تأکید کرد عنوان «جمهورى دموکراتیک» را براى نوع حکومت مطلوب و مورد نظر خود کافى نمیداند و جمهورى به شکل غرب و فرمهاى غربى را نمىپذیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶.</ref> به اعتقاد ایشان کلمه «دموکراتیک» زمینه را برای تحمیل خواستههای غرب و شرق فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۵۸.</ref> زیرا در متن اسلام حاکمیت ملی و حکومت مردم بر مردم است و به طور طبیعی آزادی و دموکراسی و حقوق فرد در درون جمهوری اسلامی است و وقتی گفته میشود جمهوری اسلامی در محتوای کلمه اسلامی بر حق رأی و انتخاب مردم را دارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۳۰ـ۳۳۸.</ref> چنانکه در اصل ۵۶ قانون اساسی آمده است خداوند که حاکم مطلق بر جهان و [[انسان]] است، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمیتواند این [[حق الهی]] را از انسان سلب کند. امامخمینی تأکید میکرد اسلام خود یک [[دین]] مترقی و دربردارنده [[دموکراسی]] به معنای واقعی است و هیچ نیازی به درج کلمه [[دموکراتیک]] و خلق در کنار جمهوری اسلامی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۰ـ۴۱۱؛ ۵/۳۵۳؛ ۱۰/۴۴، ۹۵ـ۹۶ و ۱۱/۱۴۷، ۴۵۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|دموکراسی}}<br> | ||
در نظر امامخمینی رژیم جمهوری اسلامی مانند دیگر جمهوریهاست؛ با این تفاوت که قانون آن باید قانون اسلامی باشد و همین تکیه بر محوریت اسلام، نظام جمهوری اسلامی ایران را از دیگر رژیمهای جمهوری جدا میکند؛ بنابراین نظیری در جهان سیاست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸ـ۲۴۹.</ref> همچنین ایشان معتقد بود «جمهوری اسلامی» الهامگرفته از رویه پیامبر اکرم(ص) و [[امامعلى(ع)]] و متکى به آراى عمومى ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۴ و ۴۷۹.</ref> و نتیجه نهضتی اسلامی است که بر اساس [[قرآن|کتاب]] و [[سنت رسول الله(ص)]] شکل گرفته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۷۱.</ref> ایشان خاطرنشان کرده است ملت مسلمان ایران جمهوری اسلامی را میخواهد نه جمهورى دمکراتیک و نه جمهورى دمکراتیک اسلامى و نه جمهورى تنها را<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶.</ref> | در نظر امامخمینی رژیم جمهوری اسلامی مانند دیگر جمهوریهاست؛ با این تفاوت که قانون آن باید قانون اسلامی باشد و همین تکیه بر محوریت اسلام، نظام جمهوری اسلامی ایران را از دیگر رژیمهای جمهوری جدا میکند؛ بنابراین نظیری در جهان سیاست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸ـ۲۴۹.</ref> همچنین ایشان معتقد بود «جمهوری اسلامی» الهامگرفته از رویه پیامبر اکرم(ص) و [[امامعلى(ع)]] و متکى به آراى عمومى ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۴ و ۴۷۹.</ref> و نتیجه نهضتی اسلامی است که بر اساس [[قرآن|کتاب]] و [[سنت رسول الله(ص)]] شکل گرفته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۷۱.</ref> ایشان خاطرنشان کرده است ملت مسلمان ایران جمهوری اسلامی را میخواهد نه جمهورى دمکراتیک و نه جمهورى دمکراتیک اسلامى و نه جمهورى تنها را<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶.</ref><br> | ||
به نظر امامخمینی مخالفت با «جمهوری اسلامی» ناشی از مخالفت با اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷، ۳۵۳ و ۷/۴۵۶ـ۴۵۸، ۵۱۹.</ref> و تلاش برای منحرفکردن مسیر ملت به سوی شکل غربی نظام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶.</ref> است و کسانی که اعتقادی به اسلام ندارند و با نهضت اسلامی مخالفاند، خواهان جمهوری اسلامی نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۵۸.</ref> | به نظر امامخمینی مخالفت با «جمهوری اسلامی» ناشی از مخالفت با اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷، ۳۵۳ و ۷/۴۵۶ـ۴۵۸، ۵۱۹.</ref> و تلاش برای منحرفکردن مسیر ملت به سوی شکل غربی نظام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۶.</ref> است و کسانی که اعتقادی به اسلام ندارند و با نهضت اسلامی مخالفاند، خواهان جمهوری اسلامی نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۵۸.</ref><br> | ||
ایشان تأکید داشت حتی [[کمونیست|کمونیستها]] هم اگر در ادعای مردمیبودن خودشان صادق باشند باید به جمهوری اسلامی<ref>که نظامی مردمی و متکی به آرای عمومی است.</ref> رأی دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۴.</ref><br> | |||
بر این اساس، امامخمینی، رژیم جمهورى اسلامى را تأمین کننده [[استقلال]]، [[عدالت]]، [[آزادى]] و [[رفاه]] مردم میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۲۸ و ۴۲۴.</ref> و بیش از ۹۸ درصد مردم ایران نیز در همهپرسی جمهوری اسلامی که در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ برگزار شد، به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند که در اصل یکم قانون اساسی نیز بیان شده است.{{ببینید|متن=ببینید|روز جمهوری اسلامی}} | |||
==ویژگیهای جمهوری اسلامی== | ==ویژگیهای جمهوری اسلامی== | ||
جمهوری اسلامى داراى مشخصات و ویژگیهایى است که آن را از دیگر جمهوریها متمایز مىکند و به برخى از مهمترین ویژگیها اشاره مىشود: | جمهوری اسلامى داراى مشخصات و ویژگیهایى است که آن را از دیگر جمهوریها متمایز مىکند و به برخى از مهمترین ویژگیها اشاره مىشود: |