عماء: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
=== حضرت واحدیت === | === حضرت واحدیت === | ||
برخی حقیقت عماء را مرتبه [[احدیت و واحدیت|واحدیت]] و تعین ثانی میدانند؛ زیرا این مرتبه، برزخیت میان جهت وحدت حقی و کثرت خلقی است و مشتمل بر حقایق کلیه اسمائی و اعیانی است. این حقیقت وجههای به سوی حق دارد که وجهه اصلی آن را تشکیل میدهد و وجههای به سوی خلق دارد که انواع و جزئیات آن حقایق کلی، از آن حاصل میشود.<ref>فرغانی، مشارق الدراری، ۱۲۹–۱۳۰؛ فناری، مصباح الانس، ۲۰۵.</ref> امامخمینی این احتمال را از بعضی جهات ضعیف میشمارد که عماء وجود صرفی باشد که واسطه میان احدیت ذات ـ که از کثرات بری است ـ و مظاهر خلقی ـ که متصف به کثرات واقعیاند ـ است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷–۱۸؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.</ref> همچنین نمیتواند مراد حضرت واحدیت به اعتبار اینکه در پس پرده [[اعیان | برخی حقیقت عماء را مرتبه [[احدیت و واحدیت|واحدیت]] و تعین ثانی میدانند؛ زیرا این مرتبه، برزخیت میان جهت وحدت حقی و کثرت خلقی است و مشتمل بر حقایق کلیه اسمائی و اعیانی است. این حقیقت وجههای به سوی حق دارد که وجهه اصلی آن را تشکیل میدهد و وجههای به سوی خلق دارد که انواع و جزئیات آن حقایق کلی، از آن حاصل میشود.<ref>فرغانی، مشارق الدراری، ۱۲۹–۱۳۰؛ فناری، مصباح الانس، ۲۰۵.</ref> امامخمینی این احتمال را از بعضی جهات ضعیف میشمارد که عماء وجود صرفی باشد که واسطه میان احدیت ذات ـ که از کثرات بری است ـ و مظاهر خلقی ـ که متصف به کثرات واقعیاند ـ است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷–۱۸؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.</ref> همچنین نمیتواند مراد حضرت واحدیت به اعتبار اینکه در پس پرده [[اعیان ثابته]] پنهان و پیش از خلق در حجاب تعینات علمی بوده باشد<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸–۱۹؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.</ref>؛ زیرا این حضرت مقام [[وحدت و کثرت|کثرت]] عملی است اما مقام عماء، مقام تنزل ربانی و منبع وجود ذاتی از حضرت غیب هویت است که سبب ظهور اسمای الهی است.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹–۳۰.</ref> | ||
=== نفس رحمانی === | === نفس رحمانی === | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
=== فیض مقدس === | === فیض مقدس === | ||
در حقیقت عماء، دو ویژگی حجاب بودن و برزخیت اخذ شده است که به اعتبار هر یک، عماء بر احدیت یا واحدیت تطبیق داده شده است، بر این اساس فیض مقدس که خود حقیقتی مقدم بر اشیا خلقی حائل و برزخی میان کثرات و تعینات خلقی و ناحیه ربوبی دارد میتواند از مصادیق عماء باشد یعنی اگر مراد از خلق همان تعینات خلقی باشد باید به فیض مقدس تفسیر شود<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶–۱۷ و ۲۹۲–۲۹۳.</ref> و اگر در معنای خلق توسعه داده شود و شامل کثرات و اعیان ثابته موجود در [[واحدیت]] گردد، عماء باید به [[فیض اقدس]] تفسیر گردد<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱–۱۷.</ref> و این تطبیق عماء بر دو فیض اقدس و مقدس بر این اساس است که امامخمینی برای عماء همچون [[نفس رحمانی]] که ظاهر و باطنی دارد، ظاهر و باطنی قائل است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۲–۲۹۳.</ref> از اینرو ظاهر عماء همان فیض مقدس و باطن آن همان فیض اقدس میباشد. | در حقیقت عماء، دو ویژگی حجاب بودن و برزخیت اخذ شده است که به اعتبار هر یک، عماء بر احدیت یا واحدیت تطبیق داده شده است، بر این اساس فیض مقدس که خود حقیقتی مقدم بر اشیا خلقی حائل و برزخی میان کثرات و تعینات خلقی و ناحیه ربوبی دارد میتواند از مصادیق عماء باشد یعنی اگر مراد از خلق همان تعینات خلقی باشد باید به فیض مقدس تفسیر شود<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶–۱۷ و ۲۹۲–۲۹۳.</ref> و اگر در معنای خلق توسعه داده شود و شامل کثرات و اعیان ثابته موجود در [[احدیت و واحدیت|واحدیت]] گردد، عماء باید به [[فیض اقدس]] تفسیر گردد<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱–۱۷.</ref> و این تطبیق عماء بر دو فیض اقدس و مقدس بر این اساس است که امامخمینی برای عماء همچون [[نفس رحمانی]] که ظاهر و باطنی دارد، ظاهر و باطنی قائل است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۲–۲۹۳.</ref> از اینرو ظاهر عماء همان فیض مقدس و باطن آن همان فیض اقدس میباشد. | ||
[[امامخمینی]] در نهایت قول به فیض اقدس را تقویت میکند که واسطه میان احدیت غیبیه و واحدیت است که مقام کثرت اسمائی است؛ زیرا در روایت، سؤال از رب است که پس از حضرتِ حقیقت غیبی است؛ بنابراین مراد از عماء نمیتواند حقیقت غیبی باشد. همچنین نمیتواند مراد حضرت واحدیت باشد؛ زیرا این حضرت مقام کثرت علمی است؛ اما مقام عماء، مقام تنزل ربانی و منبع جود ذاتی از حضرت غیب هویت است که سبب ظهور [[اسمای الهی]] است.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹–۳۰.</ref> | [[امامخمینی]] در نهایت قول به فیض اقدس را تقویت میکند که واسطه میان احدیت غیبیه و واحدیت است که مقام کثرت اسمائی است؛ زیرا در روایت، سؤال از رب است که پس از حضرتِ حقیقت غیبی است؛ بنابراین مراد از عماء نمیتواند حقیقت غیبی باشد. همچنین نمیتواند مراد حضرت واحدیت باشد؛ زیرا این حضرت مقام کثرت علمی است؛ اما مقام عماء، مقام تنزل ربانی و منبع جود ذاتی از حضرت غیب هویت است که سبب ظهور [[اسمای الهی]] است.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹–۳۰.</ref> |
نسخهٔ ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۲۴
عماء، مرتبه تعین ثانی پیش از خلق موجودات در دانش عرفان.
معنی
عماء به معنای ابر انبوه، متراکم، پرباران و مرتفع است[۱] یا ابری است که آب و باران خود را فرو ریخته، ولی پراکنده و منقطع نشده باشد.[۲] عما (بدون همزه) به معنای پوشیدهبودن از شناخت مردم[۳] و از همین جهت به معنای نابینایی و نیز به معنای حیرت و عدم تعلق معرفت است.[۴] در عرفان تعریفهای مختلفی از عماء کردهاند؛ ازجمله اینکه عماء نفس رحمانی[۵] یا مرتبه واحدیت و تعین ثانی[۶] است. امامخمینی نیز عماء را فیض اقدس و تجلی اول غیبی احدی میداند که از وجهه غیبی، باطن اسم اعظم «الله» است و از جهت ظاهری، اسم «الله» و جامع اسمای الهی است.[۷]
از واژههای مرتبط با عماء، غماء است. عماء به نهفتگی رب در حضرت احدیت و در مقام غیب و کمون اشاره دارد؛ در حالیکه غماء به مربوب بازمیگردد و اشاره به نشر تعینات خلقی و ظهور تعینات اسمائی دارد که گاه از آن به رقّ منشور یاد میکنند.[۸]
پیشینه
موضوع عماء ریشه در روایات دارد و از حدیث پیامبر(ص) گرفته شده است. آن حضرت در جواب این پرسش که پروردگار پیش از آفرینشِ خلق کجا بوده است، فرمود: «در عماء که بالا و پایین آن هوا نبوده است». این روایت در بعضی منابع اهل سنت[۹] و برخی منابع شیعی[۱۰] نقل شده است. برخی متکلمان این حدیث را بر جهت مادی و تشبیهی حمل کردهاند.[۱۱] عارفان در آثار خود به بررسی و تحلیل عمیق آن پرداختهاند[۱۲]؛ چنانکه موضوع عماء به مسائلی چون حقیقت وجود پیش از ظهور و تعین، نخستین تجلی و تعین وجود، مراتب وجود و امثال آن مرتبط است که از مهمترین مباحث عرفان در حوزه عرفان نظریاند.[۱۳] این بحث، از مسائل پیچیدهای است زیرا از یک سو به مقام و جایگاهی مربوط میشود که منشأ خلقت و فرایندهای غیبی آن است و از سوی دیگر، به گستره شهود و معرفت عارف.[۱۴] برخی از عارفان «خلق» در روایت یادشده را به معنای تجلی در عالم شهادت و اعیان خارجی دانستهاند.[۱۵]
امامخمینی در آثار خود به این بحث پرداخته و مرتبه عماء را به گونهای گسترش داده که علاوه بر اعیان خارجی و علمی، شامل اسمای الهی نیز میشود.[۱۶] ایشان به موضوعاتی چون حقیقت عماء[۱۷] و احکام و ویژگیهای آن پرداخته و در شرح دعای سحر دیدگاه خود را به صورت اجمالی مطرح کرده است[۱۸]؛ اما در اثر دیگر خود با گستردگی به این بحث پرداخته[۱۹] و در مصباح الهدایه دیدگاه نهایی خود را بیان کرده و احتمالات گوناگون دربارهٔ عماء را بررسی و تحلیل کرده، در این خصوص نظریه بدیع خود را بیان نموده است.[۲۰]
حقیقت عماء و گفتهها در آن
اهل معرفت با توجه به اینکه عماء به معنای ابر انبوه و بخار متراکم و دارنده قطرات فشرده باران و منشأ ریزش باران است، «عماء» در روایت را اصل و ریشه همه اعیان خارجی، مظاهر عینی و چشمه تمامی تجلیات وجودی میشمارند و معتقدند ماده امکانی تمام تعینات حقایق، نخستین مرتبه از مراتب تجلی و نقطه آغاز تنزل حضرت حق سبحانه است.[۲۱] همچنین عماء طبق روایت، هویتی برزخی دارد که در مراتب خلقی نیست؛ زیرا در روایت، عماء جایگاه حق سبحانه پیش از آفرینش خلق است[۲۲]؛ بنابراین عماء در صقع ربوبی و در میان تعینات حقی است که یکی از این تعینات، تعین اول و دیگری تعین ثانی است[۲۳] و اگر عماء این خصایص را به گونه اجمالی دارا باشد، در تعین اول و اگر به گونه تفصیلی داشته باشد، در تعین ثانی قرار میگیرد.[۲۴]
امامخمینی معنای خلق را در روایت به گونهای گسترش داده است که شامل تعینات اسمائی نیز میشود. ایشان در بیان جایگاه عماء به مراتب طیشده وجود از عوالم غیب و شهود اشاره میکند و قائل است کلام الهی در آغاز به واسطه هوا که مرتبه عمائیه است، از مرتبه هویت غیبیه (مقام غیب احدیت) خارج میشود و سپس از آسمان الوهیت (در مقام واحدیت) نازل شده و متجلی به اسما و صفات میگردد[۲۵]؛ از اینرو ایشان مرتبه عمائیه را که واسطه میان مقام احدیت و واحدیت است، همان فیض اقدس[۲۶] و تجلی اول غیبی احدی میداند که از حیث وجهه غیبیه، باطن اسم اعظم «الله» است و از جهت ظاهرش حضرت اسم «الله» است که جامع اسمای الهی است.[۲۷]
عارفان ازجمله امامخمینی در بیان ماهیت عماء آراء و احتمالات مختلفی بیان کردهاند:
خیال مطلق
برخی عماء را حقیقت خیال مطلق میدانند. عماء در این دیدگاه، نخستین ظرفی است که کینونت حق را پذیرفت و خداوند در آن، صورتهای همه اشیا را قرار داد که از آن به «خیال محقَّق» نیز تعبیر میشود.[۲۸]
حضرت احدیت
برخی عماء را حضرت احدیت میدانند؛ زیرا هرگز معرفتی به آن تعلق نمیگیرد و همواره در حجاب جلال پنهان است.[۲۹]
حضرت واحدیت
برخی حقیقت عماء را مرتبه واحدیت و تعین ثانی میدانند؛ زیرا این مرتبه، برزخیت میان جهت وحدت حقی و کثرت خلقی است و مشتمل بر حقایق کلیه اسمائی و اعیانی است. این حقیقت وجههای به سوی حق دارد که وجهه اصلی آن را تشکیل میدهد و وجههای به سوی خلق دارد که انواع و جزئیات آن حقایق کلی، از آن حاصل میشود.[۳۰] امامخمینی این احتمال را از بعضی جهات ضعیف میشمارد که عماء وجود صرفی باشد که واسطه میان احدیت ذات ـ که از کثرات بری است ـ و مظاهر خلقی ـ که متصف به کثرات واقعیاند ـ است.[۳۱] همچنین نمیتواند مراد حضرت واحدیت به اعتبار اینکه در پس پرده اعیان ثابته پنهان و پیش از خلق در حجاب تعینات علمی بوده باشد[۳۲]؛ زیرا این حضرت مقام کثرت عملی است اما مقام عماء، مقام تنزل ربانی و منبع وجود ذاتی از حضرت غیب هویت است که سبب ظهور اسمای الهی است.[۳۳]
نفس رحمانی
برخی عماء را نفس رحمانی میدانند[۳۴] که وجود عام منبسط بر اعیان است و در همه موجودات سریان دارد و قابل همه صُوَر عالم است.[۳۵] امامخمینی این مقام برای عماء را بر حسب بعضی اعتبارات مناسبتر از مقام واحدیت میداند؛ زیرا فیض منبسط و نفس رحمانی برزخ و حد فاصل میان واحدیت و تعینات خلقی است.[۳۶]
فیض اقدس
به لحاظ بسط آن در مقام تعینات، مشروط بر اینکه معنای «خلق» در حدیث نبوی تعمیم داده شود تا تعینات اسمائیه را نیز شامل شود[۳۷]؛ زیرا فیض اقدس، برزخ میان حضرت احدیت غیبی و هویت غیر ظاهر از یک طرف و حضرت واحدیت از طرف دیگر است؛ بنابراین دارای دو نسبت است: از حیث نسبتی که با حقیقت غیبِ مطلق و وجودِ صرف واجبی دارد، ظهور ندارد و متصف به تعینی از تعینات نمیشود و از این حیث قابل درک و شناخت نیست و از حیث نسبتی که با اسما و صفات در مقام واحدیت دارد، متجلی در اسما و صفات است.[۳۸] از این حقیقت، در سخن امامخمینی به فیض اقدس، حقیقت محمدیه(ص) و خلیفه کبری[۳۹] و مقام «او أدنی» ـ که اشاره به آیه ۸ سوره نجم دارد ـ تعبیر میشود.[۴۰] در واقع خلیفه کبری، خلیفه و جانشین حقیقت غیبی در ظهور اسماست که از جهت بطون، با هویت غیبی و از جهت ظهور، با عالم اسما و صفات مرتبط است. نخستین چیزی که از فیض اقدس و خلیفه کبری کسب فیض میکند، اسم اعظم است[۴۱] و فیض اقدس به واسطه اسم اعظم در حضرت اعیان تجلی میکند.[۴۲]
مقام ذات
از آن جهت که ذات در حجاب اسمای ذاتیه است و به لحاظ این محجوبیت، در عماء قرار دارد.[۴۳]
اسم اعظم
به لحاظ اینکه برزخ میان احدیت غیبی و اعیان ثابته در حضرت علمیه است[۴۴]؛ زیرا از طرفی باطن اسم اعظم همان فیض اقدس و تجلی غیبی احدی است که ظاهر آن اسم اعظم از حیث احدیت جمع اسمای الهی است.[۴۵]
احدیت ذات
به اعتبار اینکه در پس پرده فیض اقدس پنهان است.[۴۶]
فیض مقدس
در حقیقت عماء، دو ویژگی حجاب بودن و برزخیت اخذ شده است که به اعتبار هر یک، عماء بر احدیت یا واحدیت تطبیق داده شده است، بر این اساس فیض مقدس که خود حقیقتی مقدم بر اشیا خلقی حائل و برزخی میان کثرات و تعینات خلقی و ناحیه ربوبی دارد میتواند از مصادیق عماء باشد یعنی اگر مراد از خلق همان تعینات خلقی باشد باید به فیض مقدس تفسیر شود[۴۷] و اگر در معنای خلق توسعه داده شود و شامل کثرات و اعیان ثابته موجود در واحدیت گردد، عماء باید به فیض اقدس تفسیر گردد[۴۸] و این تطبیق عماء بر دو فیض اقدس و مقدس بر این اساس است که امامخمینی برای عماء همچون نفس رحمانی که ظاهر و باطنی دارد، ظاهر و باطنی قائل است.[۴۹] از اینرو ظاهر عماء همان فیض مقدس و باطن آن همان فیض اقدس میباشد.
امامخمینی در نهایت قول به فیض اقدس را تقویت میکند که واسطه میان احدیت غیبیه و واحدیت است که مقام کثرت اسمائی است؛ زیرا در روایت، سؤال از رب است که پس از حضرتِ حقیقت غیبی است؛ بنابراین مراد از عماء نمیتواند حقیقت غیبی باشد. همچنین نمیتواند مراد حضرت واحدیت باشد؛ زیرا این حضرت مقام کثرت علمی است؛ اما مقام عماء، مقام تنزل ربانی و منبع جود ذاتی از حضرت غیب هویت است که سبب ظهور اسمای الهی است.[۵۰]
ویژگیها و اعتبارات عماء
عارفان ویژگیهایی برای عماء ذکر کردهاند، ازجمله:
- عماء جهت نسبت ربوبیت و حقایق الهیه است.
- عماء به جهت اشتمال بر حقایق، مانند آینهای است که نقش تعینات وجودی در آن ظاهر میشود.[۵۱]
- امامخمینی نیز ویژگیهایی برای عماء برشمرده است:
- حجاببودن: از آنجاکه حقتعالی پیش از خلق در عماء بوده است، عماء حجاب برای ذات است، و مقصود از بودن پروردگار در عماء، بودن او در حجاب اسما ذاتی است؛ یعنی ذات حضرت حق در حجاب اسمای ذاتی پنهان است و تنها از طریق این اسماست که میتوان به او راه یافت[۵۲]؛
- برزخبودن: از آنجاکه عماء برزخ میان مرتبه احدیت و مراتب خلقی است، دارای جهت برزخیت است[۵۳]؛
- بسط و ظهور در مراتب تعینات: به این حقیقت به اعتبار انبساط آن در مراتب تعینات، نفس رحمانی و فیض منبسط گفته میشود؛ البته امامخمینی برای حقیقت عمائیه و نفس رحمانی دو جهت قائل است؛ یک جهت باطن و دیگری جهت ظهور، همچنانکه در جمیع حقایق الهیه و اسمای ربوبی اینچنین است. باطن عماء و نفس رحمانی فیض اقدس و تجلی اول است که به اعتبار برزخیت و احدیتِ جمع به آن عماء گفته میشود و به اعتبار ظهور در کثرات اسمای ذاتی بر آن نفس رحمانی اطلاق میگردد و رقیقه آن تجلی ظهوری فعلی و فیض مقدس و وجود منبسط است که به اعتبار برزخیت به آن عماء و به اعتبار بسط و ظهور در مراتب تعینات، به آن نفس رحمانی گفته میشود.[۵۴]
پانویس
- ↑ ابنفارس، مقاییس اللغه، ۴/۱۳۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۵/۹۹.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۲/۲۶۶.
- ↑ ابناثیر، النهایة، ۳/۳۰۴.
- ↑ قاضیسعید، شرح توحید الصدوق، ۳/۴۰.
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ۱۲۰.
- ↑ کاشانی، لطائفالاعلام، ۴۲۵.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.
- ↑ جندی، شرح فصوص الحکم، ۷۲؛ فناری، مصباح الانس، ۳۳۰.
- ↑ احمدابنحنبل، مسند الامام، ۴/۱۱؛ ابنماجه، سنن، ۱/۶۵؛ ترمذی، سنن، ۴/۳۵۱.
- ↑ احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة، ۱/۵۴.
- ↑ بیهقی، الاسماء و الصفات، ۵۳۴، صرصری، الانتصارات الاسلامیهٔ، ۱/۱۳۲.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات، ۱/۱۴۸ و ۲۱۳–۲۱۶؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۰۴؛ فناری، مصباح الانس، ۷۴–۷۵ و ۲۰۰–۲۰۸.
- ↑ مبلغ، امامخمینی و مسئله عماء، ۱۲۶.
- ↑ مبلغ، امامخمینی و مسئله عماء، ۱۲۶.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات، ۴/۲۳۲.
- ↑ امامخمینی، دعاء السحر، ۵۷.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۲؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، دعاء السحر، ۵۷، ۷۲ و ۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷–۱۹، ۱۱۷ و ۲۳۴.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۸–۲۹.
- ↑ قونوی، مفاتیح الغیب، ۴۵.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۳.
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ۲۵۸؛ جامی، نقد النصوص، ۳۶–۳۸.
- ↑ قونوی، مفتاح الغیب، ۵۶؛ قونوی، اعجاز البیان، ۴۸.
- ↑ امامخمینی، دعاء السحر، ۵۷.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات، ۲/۳۱۰.
- ↑ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۰۴؛ آملی، المقدمات، ۴۳۹؛ ← امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.
- ↑ فرغانی، مشارق الدراری، ۱۲۹–۱۳۰؛ فناری، مصباح الانس، ۲۰۵.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷–۱۸؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸–۱۹؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹–۳۰.
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ۱۰۴ و ۱۲۰؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۹.
- ↑ فرغانی، مشارق الدراری، ۱۲۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۷۳۶.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸.
- ↑ ←آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ۶۴۵–۶۴۶.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹ و ۴۵.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۴۵؛ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۴.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۱۷.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۳۰.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸–۱۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸–۱۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶–۱۷ و ۲۹۲–۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱–۱۷.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۲–۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹–۳۰.
- ↑ قونوی، مفتاح الغیب، ۴۵–۴۶؛ فناری، مصباح الانس، ۳۸۷–۳۸۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷–۱۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱–۲۹۳؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹.
منابع
- آشتیانی، سیدجلالالدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۰ش.
- آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
- ابناثیر، مبارکبنمحمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
- ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دارصادر، بیتا.
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنماجه قزوینی، محمدبنیزید، سنن ابنماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- احسائی، ابنابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، تحقیق مجتبی عراقی، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- احمدبنحنبل، مسند الامام احمدبنحنبل، بیروت، دارالصادر، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
- بیهقی، احمدبنحسین، الاسماء و الصفات، تحقیق عبدالرحمن عمیره، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- ترمذی، محمدبنعیسی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالکفر، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
- صرصری، سلیمانبنعبدالقوی، الانتصارات الاسلامیهٔ فی کشف الشبههٔ النصرانیه، تحقیق سالمبنمحمد القرنی، ریاض، مکتبه العبیکان، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- فرغانی، سعیدالدین، مشارق الدراری، شرح تائیه ابنفارض، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- قاضیسعید قمی، محمدبنمحمد، شرح توحید الصدوق، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- قونوی، صدرالدین، مفتاح الغیب، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مبلغ، سیدمرتضی، امامخمینی و مسئله عماء، فصلنامه متین، شماره ۵۷، ۱۳۹۱ش.
پیوند به بیرون
- هادی وکیلی، عماء، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۴۶۷–۴۷۱.