بهاءالدین محلاتی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت سیاسی مذهبی | عنوان = بهاءالدین محلاتی | تصویر = | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = |سرشناسی = |نام کامل = بهاءالدین محلاتی |لقب = آیتالله |نسب = |زادروز = ۱۲۷۵ش/۱۳۱۴ق. |شهر تولد = نجف |کشور تولد...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۱ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۳۲
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | بهاءالدین محلاتی |
لقب | آیتالله |
زادروز | ۱۲۷۵ش/۱۳۱۴ق. |
شهر تولد | نجف |
کشور تولد | عراق |
تاریخ درگذشت | ۱۳۵۹ش. |
شهر درگذشت | شیراز |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | امامزاده علی بن حمزه شیراز |
فرزندان | مجدالدین محلاتی • معزالدین محلاتی • صلاحالدین محلاتی |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | میرزامحمدحسن شیرازی • سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی • محمدکاظم آخوند خراسانی |
شاگردان | سیدعبدالحسین دستغیب • عبدالرسول کازرونی • سیدمجدالدین مصباحی شیرازی |
تالیفات | رساله عملیه • مناسک حج • حاشیه بر عروة الوثقی |
بهاءالدین محلاتی فقیه مبارز، دوست قدیمی امامخمینی و از همراهان نهضت اسلامی.
زندگینامه
بهاءالدین محلاتی فرزند محمدجعفر محلاتی در سال ۱۲۷۵ش/ ۱۳۱۴ق در نجف اشرف به دنیا آمد.[۱]. پدر وی در سال ۱۲۴۶ش/ ۱۲۸۴ق در شیراز زاده شد[۲] و برای تکمیل تحصیلات حوزوی به عتبات رفت[۳] و نخست در سامرا و در شمار شاگردان میرزامحمدحسن شیرازی بود و پس از چندی، برای استفاده از استادان نجف، راهی حوزه نجف شد. وی در نجف از محضر سیدمحمدکاظم یزدی طباطبایی، محمدکاظم خراسانی و میرزاحسن خلیلی تهرانی بهرهمند شد و با گرفتن اجازه اجتهاد، پس از فوت همسرش، به زادگاه خود شیراز بازگشت.[۴] وی در سال ۱۳۱۸ش/ ۱۳۵۸ق بر اثر بیماری درگذشت و در امامزاده علیبنحمزه شیراز به خاک سپرده شد.[۵] بهاءالدین محلاتی پس از تحصیلات دوره ابتدایی، از سال ۱۲۸۷ش/ ۱۳۲۶ق تحصیلات علوم دینی را در شیراز نزد پدر[۶] و برخی استادان دیگر، ازجمله میرزامحمدصادق مجتهد ـ که جامع معقول و منقول و مردی بافضیلت بود ـ آغاز کرد؛ سپس به درسهای حکمت و فلسفه سیداسماعیل کازرونی که دانشمندی سرشناس در رشته معقول در آن عصر بود، رفت.[۷] محلاتی در سال ۱۳۰۰ش/ ۱۳۴۰ق با دختر بزرگ میرزاابوالفضل محلاتی ازدواج کرد[۸] و دو سال پس از ازدواج با موافقت پدرش برای ادامه تحصیل عازم نجف شد[۹] و در مدت اقامت در نجف از درسهای استادانی چون آقاضیاءالدین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نایینی و محمدکاظم شیرازی بهره برد[۱۰] و از عراقی و شیرازی، اجازه اجتهاد گرفت.[۱۱] عراقی در اجازه خود از وی با القابی همچون عالم عامل، فقیه کامل، دریای علم، مرکز تقوا و استواری، دارای مرتبه فقاهت و اجتهاد و موجب افتخار بزرگان حوزه، نام برده است. همچنین وی را از اشخاص کمیاب که در سنین جوانی به اجتهاد رسیدهاند، ستوده و به وی اجازه روایت داده است.[۱۲] شیرازی نیز محلاتی را از کسانی معرفی کرده است که تمام تلاش خود را در راه تحصیل علم و دانش صرف کرده، از محضر بزرگان حوزه بهره بردهاند تا به درجه اجتهاد و استنباط احکام رسیدهاند.[۱۳]
مهاجرت به ایران
بهرغم تأکید سیدابوالحسن اصفهانی بر ماندن محلاتی در نجف به دلیل آینده درخشانی که برای وی پیشبینی میکرد، وی با لحاظ حال و وضع پدر خود به شیراز برگشت و در آنجا کرسی درس تشکیل داد و شاگردان چندی ازجمله سیدعبدالحسین دستغیب و سیدمحمدکاظم آیتاللهی شیرازی از محضر وی بهرهمند شدند.[۱۴] در سال ۱۳۱۰ در مدرسه مقیمیه شیراز تدریس خارج فقه را آغاز کرد[۱۵] و درسی مختصر و مفید و به دور از زواید و حواشی داشت. مطالب سخت را با بیانی روشن و با نهایت دقت بیان میکرد و تلاش میکرد طلبه در کمترین مدت به مطالب علمی دست یابد.[۱۶] محلاتی به تبلیغ و ترویج احکام اسلامی نیز اهتمام داشت و افزون بر اینکه خود به موعظه مردم میپرداخت، مبلغانی به نقاط دوردست استان فارس میفرستاد.[۱۷] وی در سالهای بعد با احساس نیاز به ارتباط با جوانان، «جمعیت دین و دانش» را تأسیس کرد تا از نفوذ فرهنگ بیگانه در ذهن جوانان بکاهد. این جمعیت در سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ دو سال تداوم یافت و مباحث آن در قالب کتابی با عنوان راهنمای حق چاپ و منتشر شد.[۱۸]
مبارزات سیاسی
کارنامه سیاسی و مبارزاتی محلاتی به سالها پیش از انقلاب اسلامی ایران بر میگردد. وی که شجاعت را از پدر خود به ارث برده بود، در سال ۱۲۹۳ش/ ۱۳۳۳ق همراه پدر خود و حدود هفتصد تن عازم برازجان شد[۱۹] و در کنار دلیران تنگستان تفنگ به دست گرفته، به مبارزه پرداخت.[۲۰] آنان پس از کشتهشدن رئیسعلی دلواری در مراسم ختم او حضور یافتند و پدر محلاتی در آن مجلس رشادت و مردانگی دلواری و همراهان او را ستود.[۲۱]
مبارزات محلاتی در دوره رضاشاه پهلوی نیز از زمان کشف حجاب آغاز شد؛ چنانکه وی سیلی محکمی به مأمور دولت که در حال برداشتن چادر از سر زنی بود، زد و او را نجات داد.[۲۲] روزنامه پارس در سال ۱۳۲۶، او را یکی از شخصیتهای برجسته روحانیت و مایه مباهات مردم فارس دانست و از او به گوهری گرانبها و انسانی که دارای صفات پسندیده، سادهزیست، مهربان و با حسن سلوک است، یاد کرد. وی در نهضت ملیکردن صنعت نفت نیز از محمدمصدق حمایت کرد.[۲۳] وی با توجه به جایگاه خود در استان فارس تلاش کرد در انتخابات مجلس شورای ملی، نمایندگان واقعی مردم به مجلس راه یابند؛[۲۴] همچنین همراه عباسعلی شاهرودی و گروهی دیگر از علما و مراجع تقلید با صدور فتوا و با ستایش سیدابوالقاسم کاشانی، نظر وی را در ملیشدن صنعت نفت تأیید کردند.[۲۵] همچنین وی با صدور بیانیهای، واگذاری معادن نفت به اجانب را یکی از مظاهر مخالفت با قرآن دانست و قراردادهای نفتی ایران و انگلیس را برخلاف مصالح مسلمانان خواند و یکی از تکالیف مسلمانان را قطع دست بیگانگان شمرد.[۲۶]
با تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در سال ۱۳۳۶، که شناسایی شخصیتهای سیاسی و مذهبی شاخص و شناختهشده، ازجمله فعالیتهای آن بود[۲۷]، برای محلاتی نیز پروندهای در سال ۱۳۳۷ تشکیل شد و به ساواک شیراز دستور داده شد ضمن مراقبت دقیق و پنهانی، او را زیر نظر داشته باشند.[۲۸] در پی اعلام تصویب لایحه اصلاحات ارضی در ۲۰ دی ۱۳۴۰ از سوی رژیم پهلوی،[۲۹] دانشجویان دانشگاه تهران در مخالفت با آن تظاهرات کردند و با ضرب و جرح پلیس روبهرو شدند. دانشجویان دانشگاه شیراز نیز در حمایت از دانشجویان دانشگاه تهران تظاهرات کردند و شماری از آنان بازداشت شدند و این موضوع، اعتراض محلاتی را برانگیخت و ساواک را به واکنش وادار کرد.[۳۰] همچنین در پی ردّ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به دست امامخمینی و سایر مراجع تقلید قم، محلاتی همراه علما و روحانیون فارس با صدور اعلامیهای، پشتیبانی کامل خود را اعلام کردند و حکم و فرمان آنان را، حکم خود دانستند.[۳۱]
(ببینید: لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی)
محمدرضا پهلوی پس از شکست لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در ۱۹ دی سال ۱۳۴۱، اصول ششگانه آنچه انقلاب سفید مینامید را اعلام کرد و در پی آن امامخمینی آن را دامی وسیع برای اغفال ملت خواند و اعلام کرد اگر از بیدارکردن مردم غفلت شود، ملت در معرض فنا و نیستی قرار خواهند گرفت.[۳۲] محلاتی در نامهای خطاب به امامخمینی و نیز سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدکاظم شریعتمداری، آمادگی خود را برای قیام اعلام کرد.[۳۳]
در حمله به مدرسه فیضیه در نوروز ۱۳۴۲ که اعتراض امامخمینی[۳۴] و برخی مراجع دیگر را در پی داشت، محلاتی و سایر روحانیان شیراز نیز مراتب همدردی خود را اعلام کردند.[۳۵] محلاتی در دهم خرداد همان سال در حالیکه رئیس شهربانی و رئیس ساواک شیراز حاضر بودند، طی سخنانی مردم را برای دفع دشمنان خدا فراخواند. در همین روز، پیکی از طرف امامخمینی به شیراز رفت و از طرف ایشان دستور به آرامش داد.[۳۶]
در پی بازداشت امامخمینی و سیدحسن قمی در شب ۱۵ خرداد و انتشار خبر آن، فضای شهر شیراز ملتهب شد و فردای آن روز روحانیان در خانه سیدمحمدباقر آیتاللهی اجتماع کردند و محلاتی از مردم خواست در مسجد نو گردهم آمدند و در حالیکه تهدیدات مقامات امنیتی حکایت از بازداشت سایر علما داشت، محلاتی بیتوجه به این تهدیدها ۱۶ خرداد را تعطیل عمومی اعلام کرد.[۳۷] به دنبال این اقدام، در نیمههای شب مأموران رژیم محلاتی و فرزندش مجدالدین و برخی دیگر را دستگیر کرده، با هواپیمای نظامی به تهران فرستادند و پس از مدتی معطلی به شهربانی و سپس به زندان عشرتآباد بردند و سیزده روز در سلول انفرادی نگه داشتند و سپس شماری را آزاد کردند؛ ولی امامخمینی، قمی و محلاتی را نگه داشتند و پس از چند روز آنان را به خانهای در شمیران بردند و هر کدام را در یک طبقه جا دادند.[۳۸] سیداحمد خوانساری ضمن اعتراض و ابراز تأسف از بازداشت امامخمینی، قمی و محلاتی، اعلام کرد اینگونه اعمال ضد انسانی، موجب تشدید امور و باعث تفرقه و بدترشدن اوضاع کشور میشود [۳۹] سیدمحمدهادی میلانی[۴۰] و علما و وعاظ اصفهان[۴۱] سیدمحمد موسوی بهبهانی و جمعی از علما [۴۲] و سایر بزرگان قم نیز به بازداشت علما اعتراض کردند و پشتیبانی خود را از حرکت آنان اعلام داشتند.[۴۳]
(ببینید: دستگیری امامخمینی)
محلاتی پس از حدود چهار ماه، اجازه یافت به شیراز بازگردد که با استقبال گرم مردم روبهرو شد.[۴۴] وی پس از بازگشت به شیراز، از مردم خواست برای آزادی امامخمینی دعا کنند؛[۴۵] نیز در اعیاد ماههای رجب و شعبان به طلاب مدرسه خان و شهرستانهای لار، فسا، جهرم و اردکان شیراز دستور داد به علت زندانیبودن امامخمینی جشن نگیرند.[۴۶] در پی حوادث شیراز و موضعگیریهای محلاتی، ساواک از نفوذ وی با عنوان شخصیت اول فارس که صدها هزار طرفدار دارد، یاد کرده، وی را مردی دارای صفات برجسته شجاعت، سخاوت، با هوش بالا و معلومات کافی معرفی کرده و او را مدیری لایق و باسواد برای اداره امور شمرده است.[۴۷]
پس از بازگشت امامخمینی به قم، فرزند محلاتی، مجدالدین از طرف پدر خود به دیدار ایشان رفت.[۴۸] امامخمینی نیز در فروردین ۱۳۴۳ طی نامهای، جویای حال او شد و برایش آرزوی موفقیت کرد.[۴۹] ایشان در دیدار گروهی از مردم فارس، از محلاتی و رنج زندان وی به بزرگی یاد کرده، درخواست کرد از طرف ایشان دست او را ببوسند و در پایان به او و سایر علمای شیراز توصیه کرد طلاب را تهذیب و مردم را متحد کنند.[۵۰] محلاتی در اوایل خرداد این سال، به تهران و سپس به قم رفت و روز ۱۸ خرداد به دیدار امامخمینی رفت و میهمان ایشان شد. وی در این سفر با برخی دیگر از علمای قم نیز دیدار کرد.[۵۱] محلاتی همچنین به بازداشت و محاکمه سیدمحمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی در جریان وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۳ واکنش نشان داد و اظهار امیدواری کرد قضاوت عادلانهای درباره آنان صورت گیرد.[۵۲] وی در اواخر تیر ۱۳۴۳ به مشهد سفر کرد و در آنجا به دیدار قمی و میلانی رفت و گروهی از روحانیان نیز با وی دیدار کردند.[۵۳] از سوی دیگر، پس از تبعید امامخمینی از سوی رژیم پهلوی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به اتهام سخنرانی علیه مصونیت اتباع امریکایی [۵۴] محلاتی همراه دوازده تن از علمای سرشناس شیراز، طی اطلاعیهای تنفر خود را از تبعید ایشان ابراز کردند[۵۵] و در پی آن، محلاتی و سیدعبدالحسین دستغیب و برخی دیگر نیز به اعتراض، نماز جماعت خود را تعطیل کرده[۵۶] و جلسات پرشماری برای تصمیمگیری تشکیل دادند.[۵۷]
(ببینید: کاپیتولاسیون)
محلاتی در مسجد مولا نیز سخنرانی و حاکمان وقت را با منافقین صدر اسلام مقایسه کرد.[۵۸] وی در سوم بهمن نیز در همین مسجد به ادامه تبعید امامخمینی اعتراض کرد و ضمن درخواست دعا از مردم برای آزادی ایشان، مملکت را، مملکت سرنیزه و بدی دانست. وی اعلام کرد رژیم پهلوی پابرجا نخواهد ماند؛ همانگونه که سلسله بنیامیه منقرض شدند.[۵۹] وی افزون بر امضای نامه جمعی از علما، خود نیز در رجب ۱۳۸۴ق/ ۱۳۴۳ش به امامخمینی نامه نوشت و یادآور شد نامه را با جوشش خون در دل و اشک از چشم نوشته است؛ البته این نامه به دست ایشان نرسید.[۶۰] گزارش ساواک در اردیبهشت ۱۳۴۲ که درباره نقل قولی از فرزند بهاءالدین محلاتی، تنظیم شده است، نشانه عزم او در ادامه مبارزه علیه رژیم فاسد و همراهی با روحانیون قم و تهران در مبارزه است.[۶۱]
محلاتی پس از انتقال امامخمینی از تبعیدگاه ترکیه به نجف درمهر ۱۳۴۴، در طول دوران تبعید امامخمینی با ایشان ارتباط داشت و با روحانیان قم نیز در تماس بود[۶۲] و ساواک شیراز نیز تمام رفت و آمدهای وی را زیر نظر داشت و آنها را به مرکز گزارش میکرد.[۶۳] وی در برابر برخی اقدامات دیگر رژیم، مانند اعزام دختران به سربازی نیز واکنش نشان داد.[۶۴] رژیم پهلوی در دهه پنجاه تصمیم به برپایی جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی گرفت[۶۵] و چون قرار بود این مراسم در شیراز برگزار شود، محلاتی از کسانی بود که سخت زیر نظر ساواک قرار داشت.[۶۶] در پی نامههای تندی که برخی انقلابیان مخفیانه به محلاتی نوشتند، وی در پایان درس روز ۲۵ مرداد ۱۳۵۰ با توجه به فقر و بیچارگی مردم، خدا را شاهد گرفت با تمام اوضاع و احوال و مخارج بیجا، مخالف و نگران است، اما کاری نمیتواند بکند؛ زیرا پشتیبان ندارد [۶۷] وی در ۱۷ مهر به جهرم رفت تا در روزهای جشنها در شیراز نباشد، اما پیوسته زیر نظر ساواک بود.[۶۸] در زمان برگزاری این جشنها، سازمان مجاهدین خلق به حرکت مسلحانه رو آورد و جمعی از آنان بازداشت و محکوم به اعدام شدند که برخی علما ازجمله حسینعلی منتظری، عبدالرحیم ربانی شیرازی، اکبر هاشمی رفسنجانی و گروهی دیگر، برای جلوگیری از اعدام آنان تلاش کردند و محلاتی با جمعی از روحانیان فارس نیز نامهای به میلانی نوشتند تا بتوانند از اعدام آنان جلوگیری کنند.[۶۹]
ساواک پس از اینکه نتوانست فعالیتهای محلاتی را خنثی کند، دستور داد برای تضعیف وی، از اختلاف او و دستغیب، نفوذ در اطرافیان، مراقبت رفت و آمدها و تلفنهای وی، ایجاد محدودیت در فعالیت او، پخش شایعات درباره وی در مسئله اعلمیت و مباحث فقهی و مذهبی و در نهایت تزلزل در مرکزیت وی، در لکهدارکردن او استفاده شود.[۷۰] پس از این بود که شایعات چندی درباره وی و فرزندش در شیراز بر سر زبانها افتاد؛ اما محلاتی همچنان با صلابت به راه خود ادامه داد و پس از اهانت یکی از سناتورهای مجلس سنا به امامخمینی، محلاتی طی تلگرامی، به جعفر شریفامامی رئیس سنا، اعتراض کرد.[۷۱] ساواک برای فشار بر محلاتی، فرزندش مجدالدین را برای سه سال به ایرانشهر تبعید کرد و علمای شیراز در اعتراض به این تبعید، چهار روز نماز جماعت را ترک کردند.[۷۲] محلاتی مدتی بعد به دیدار فرزندش رفت و پس از ۲۲ روز به شیراز بازگشت و جمعی از مردم و روحانیان به دیدار او رفتند.[۷۳] برگزاری جشن هنر شیراز نیز که در ۲۷ مرداد سال ۱۳۵۶ برابر با دوم رمضان، با حضور فرح دیبا (پهلوی) گشایش یافت و در آن صحنههای خلاف شرع و اخلاق به نمایش گذاشته شد، اعتراض شدید محلاتی را به همراه داشت.[۷۴]
(ببینید: جشن هنر شیراز)
با انتشار خبر درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، فرزند امامخمینی در اول آبان ۱۳۵۶[۷۵] محلاتی در دوم آبان پس از هماهنگی با سایر روحانیان برجسته شیراز، مراسمی در مسجد مولا برگزار کرد. مردم پس از شنیدن سخنرانی در حالیکه محلاتی و فرزندش جلوی جمعیت بودند، به خیابان آمدند و با شعار درود بر خمینی و مرگ بر شاه، به نخستین تظاهرات خود دست زدند و مأموران با حمله به مردم به ضرب و جرح آنان پرداختند و برخی را بازداشت کردند.[۷۶] محلاتی همچنین طی تلگرامی به امامخمینی این مصیبت را تسلیت گفت و ایشان نیز از ابراز عواطف وی تشکر کرد.[۷۷]
در پی اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی در ۱۷ دی ۱۳۵۶ و قیام ۱۹ دی مردم قم و حمله مأموران رژیم پهلوی و کشتار مردم[۷۸] محلاتی با صدور اطلاعیهای این حمله و کشتار را محکوم کرد و از مردم خواست بازار و مغازهها را تعطیل کنند[۷۹] وی در اول اسفند ۱۳۵۶ در مسجد مولا سخنرانی کرد و از مردم برای ابراز همدردی تشکر کرد و خاطرنشان کرد چون دولت با سلاح به مردم حمله کرده است، مردم نیز موظفاند سلاح به دست بیاورند.[۸۰] وی در چهلم شهدای واقعه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز[۸۱] نیز با انتشار اطلاعیهای شهادت آنان را تسلیت گفت و عزای عمومی اعلام کرد تا ملتهای آزاده از اوضاع مطلع شوند.[۸۲] در همین روز وی اعلام کرد حسابی برای کمک به مبارزان فلسطینی در یکی از بانکهای شیراز باز کرده است و با صدور اعلامیهای حمله اسرائیل به فلسطینیان را محکوم کرد.[۸۳] پس از شهادت چند تن از مردم یزد در دهم فروردین ۱۳۵۷، محلاتی با ارسال تلگرامی به محمد صدوقی شهادت آنان را نیز تسلیت گفت.[۸۴] وی همچنین درباره حمله مأموران رژیم پهلوی در اصفهان و تحصن عدهای در خانه سیدحسین خادمیطی نامهای به وی، تأسف خود را نشان داد.[۸۵]
(ببینید: سیدحسین خادمی)
از سوی دیگر، روحانیان شیراز در حوادث اصفهان و کازرون، واکنش شدیدی نشان دادند و نامهای با عنوان «استیضاح از رژیم غیر قانونی ایران» منتشر کردند که باعث شد در روز پنجشنبه پنجم رمضان ۱۳۵۷ش مأموران به اجتماع مردم در مسجد نو شیراز حمله و شماری را کشته و زخمی کنند و مسجد را نیز به آتش بکشند. محلاتی بهتنهایی و نیز همراه هفده تن از علمای شیراز، این مصیبت را به امام عصر(ع)، علمای اعلام و خانوادههای داغدار تسلیت گفت.[۸۶] وی که همیشه در صحنههای مختلف انقلاب حضور فعال داشت، در ۳۰ مرداد ۱۳۵۷ به مناسبت فاجعه سینما رکس آبادان[۸۷] نیز اعلامیه کوبندهای داد و آن را به جهان انسانیت تسلیت گفت.[۸۸] وی در ۱۱ شهریور ۱۳۵۷ طی سخنرانی، شهدای مشهد را ستود و روز یکشنبه ۱۲ شهریور را تعطیل عمومی اعلام کرد، که بازارها و مغازههای شیراز، کازرون، جهرم، فسا و داراب تعطیل شد.[۸۹] پس از کشتار مردم تهران در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به دست رژیم پهلوی[۹۰] وی ضمن محکومکردن آن، طی اعلامیهای مردم را به تعطیلی مغازهها تا اطلاع بعدی دعوت کرد.[۹۱]
در اواخر شهریور سال ۱۳۵۷ در شیراز حکومتنظامی اعلام شد و برخی روحانیان ازجمله دستغیب دستگیر شدند. محلاتی تمام تلاش خود را برای آزادی آنان به کار برد و در نهایت دستغیب در مهرماه آزاد شد.[۹۲] اعلام یک هفته عزای عمومی در شیراز به دست محلاتی در پی حمله به مسجد حبیب با تانک و آتشگشودن به روی مردم، از دیگر اقدامات وی بود.[۹۳] وی در آستانه محرم، طی اطلاعیهای اعلام کرد اجازهگرفتن برای مراسم عزاداری از مقامات حکومتنظامی حرام است.[۹۴]
مردم در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به دعوت کمیته هماهنگی انقلاب که مورد تأیید محلاتی بود، به حرم احمدبنموسی (شاهچراغ) رفتند و از آنجا برای تصرف کلانتریها و خلع سلاح آنها به راه افتادند.[۹۵] کمیته انقلاب اسلامی فارس از نهادهای برآمده پس از انقلاب بود که با سرپرستی محلاتی اداره میشد، ولی پس از استقرار دولت موقت، محلاتی برای پیشگیری از تداخل مسئولیتها، کارها را به دولت واگذار کرد و دیگر لزومی برای ادامه نمیدید؛ از اینرو اعلام کرد دخالت کمیتهها چندان وجهی ندارد و معتقد بود بزرگترین خطر برای مردم این است که عدهای به نام اسلام هر کار میخواهند انجام دهند.[۹۶]
فعالیتهای پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محلاتی مردم را برای شرکت در همهپرسی جمهوری اسلامی دعوت کرد؛[۹۷] ولی هیچ منصب و مسئولیتی نپذیرفت و حتی نامزدی نمایندگی مجلس خبرگان را که از طرف حزب جمهوری اسلامی پیشنهاد شده بود، رد کرد.[۹۸] در این مقطع مواضع وی با تندرویهای برخی نیروهای انقلاب منطبق نبود و از وی انتظاراتی داشتند و وی گاهی آنها را خلاف شرع میدانست و کوتاه نمیآمد، و صدور برخی احکام دادگاهها، اختلافانگیزی میان مردم و تکرویها، خاطر وی را آزرده کرد و موجب اعتراض او گردید و در پی آن برخی به تخریب شخصیت وی پرداختند و در مواردی حرمت او را شکستند؛[۹۹] اما امامخمینی به پشتیبانی از وی برخاست و طی نامهای خطاب به او، یادآور شد برخی عناصر مفسد در صدد فتنهانگیزی و اختلاف هستند و آنان ضد انقلابیونی هستند که به اسم انقلاب مانع فعالیتهایند. ایشان ابراز امیدواری کرد محلاتی دلگیر و رنجیدهخاطر نشود و نیرنگ آنان را خنثی کند.[۱۰۰] ایشان همچنین در پی اهانتهای دوباره به محلاتی، بار دیگر طی پیامی از رفتار برخی جهال که موجب ناراحتی وی شده است، ابراز تأسف کرد.[۱۰۱] محلاتی در ۲۵ تیر ۱۳۵۹ طی نامه مفصلی به امامخمینی، از برخی اعدامها و رفتار برخی افراد تندرو و نیز گلایههای برخی مردم، شکایت کرد[۱۰۲] و امامخمینی در ۱۰ مرداد ضمن تشکر از وی و ابراز نگرانی خود از برخی مسائل کشور، یادآوری کرد امید است مجلس شورای اسلامی بتواند به طور شایسته مسائل را حل کند و دولتی اسلامی، متعهد و انقلابی روی کار بیاید.[۱۰۳]
درگذشت
بهاءالدین محلاتی در اسفند ۱۳۵۹ دچار بیماری قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید. امامخمینی طی پیامی ضمن اظهار تأثر، برای سلامتی وی دعا و از خداوند شفای کامل او را درخواست کرد.[۱۰۴] وی به دستور امامخمینی به بیمارستان قلب تهران منتقل شد، و ایشان پیوسته جویای حال وی بود.[۱۰۵] وی پس از بازگشت به شیراز در ۲۷ مرداد ۱۳۶۰ در سن ۸۵سالگی از دنیا رفت. مردم شیراز با تعطیلی کسب و کار خود، پیکر وی را با شکوه تشییع کردند. حضور روحانیان نیز در این مراسم چشمگیر بود. فرزند وی مجدالدین محلاتی بر جنازه پدر نماز خواند و در مقبره خانوادگی در کنار مرقد علیبنحمزه دفن گردید.[۱۰۶] امامخمینی در ۲۷/۵/۱۳۶۰ پیام تسلیتی خطاب به فرزند وی فرستاد و در آن ضمن اظهار تأسف و تأثر، به زندگی پربرکت و اسطورهبودن وی اشاره کرد و از خدمات وی به اسلام و مسلمانان و دوران حبس و رنج در راه اهداف مقدس اسلام یاد کرد و در پایان به خویشاوندان و مردم فارس تسلیت گفت [۱۰۷] این پیام در صحیفه امام نیامده است و در صحیفه نور به تاریخ ۱۷ مرداد آمده که نادرست است.
فرزندان و شاگردان
محلاتی چهار دختر و سه پسر به نامهای مجدالدین، معزالدین و صلاحالدین دارد[۱۰۸] وی شاگردان بزرگی پرورش داد؛ ازجمله سیدعبدالحسین دستغیب، عبدالرسول کازرونی، سیدمحمد امام، سیدمحمدکاظم آیتاللهی شیرازی و سیدمجدالدین مصباحی شیرازی. از وی تألیفات چندی نیز باقی مانده است؛ ازجمله رساله عملیه، مناسک حج، حاشیه بر عروة الوثقی، راهنمای حق و تقریرات دروس فقه و اصول از برخی استادان خود.[۱۰۹]
مجدالدین محلاتی
مجدالدین محلاتی فرزند ارشد محلاتی در سال ۱۳۰۴ش/ ۱۳۴۴ق در نجف به دنیا آمد. وی مراحل مقدماتی تا پایان دوره دبیرستان را در شیراز گذراند و در سال ۱۳۲۵ش به حوزه علمیه قم رفت و از محضر استادانی همچون مرتضی حائری یزدی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی و سیداحمد خوانساری بهره برد. وی همچنین در درسهای خارج فقه و اصول امامخمینی، سیدحسین بروجردی، سیدمحمد محقق داماد و سیدکاظم شریعتمداری شرکت کرد و به درجه اجتهاد رسید. [۱۱۰] فلسفه و مباحث قرآنی را از سیدمحمدحسین طباطبایی آموخت و همزمان در رشته حقوق دانشگاه تهران درس خواند.[۱۱۱]
مجدالدین محلاتی، چنانکه از گزارشهای ساواک نیز پیدا است، همواره در همه مراحل نهضت اسلامی همراه پدر خود بود. [۱۱۲] ساواک در سال ۱۳۴۲ فهرستی از روحانیان شیراز و جهرم و کازرون به اداره کل سوم معرفی کرده است که آنان را زیر نظر داشته باشند و وی ازجمله آنان است.[۱۱۳] وی در سال ۱۳۴۲ همراه پدر خود دستگیر و به تهران فرستاده شد؛[۱۱۴] همچنین وی پس از اعدام طیب حاجرضایی به دستور رژیم پهلوی، در هنگام درس در اعتراض به آن خاطرنشان کرد در این کشور آدمکشی بهجای اصلاحات ارضی رایج شده است؛ در حالیکه بر غارتگران ثروت مملکت عیبی نیست، ولی مردانی که برای رهایی مملکت فعالیت میکنند، اعدام و تیرباران میشوند.[۱۱۵] وی با جمعی از طلاب حوزه شیراز پس از آزادی امامخمینی نیز عازم قم شد[۱۱۶] و در تکثیر و توزیع نوار سخنرانی ایشان در مسجد اعظم قم در قم و شیراز دست داشت.[۱۱۷] وی با امامموسی صدر ارتباط تنگاتنگی داشت و این ارتباط تا زمان سفر صدر به لیبی و ربودهشدن وی ادامه داشت [۱۱۸] فعالیتهای وی علیه رژیم پهلوی باعث شد در سال ۱۳۴۸ از نماز جماعت و منبر منع شود و نیز به او ابلاغ شد که به تهران برود، ولی او نرفت.[۱۱۹] استقامت وی در مبارزه با رژیم پهلوی موجب شد رژیم وی را در سال ۱۳۵۱ به ایرانشهر در جنوب کشور تبعید کند.[۱۲۰]
مجدالدین محلاتی در کنار تدریس به طلاب جوان آگاهی میبخشید و ساواک نیز او را از مدرسان مدرسه خان قم دانسته که طلاب را علیه رژیم تحریک میکند؛[۱۲۱] همچنین وی در طول سالهای تبعید امامخمینی ارتباط با ایشان را حفظ کرد.[۱۲۲] وی در سال ۱۳۵۷ در فرانسه به دیدار امامخمینی رفت و پس از بازگشت، با روحیه بهتری به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت.[۱۲۳] مجدالدین محلاتی پس از پیروزی انقلاب مسئولیت اجرایی نپذیرفت و به کار تدریس در حوزه و در دانشگاه شیراز ادامه داد. وی همچنین سفرهای پرشماری به کشورهای اروپایی و امریکا داشت؛ از اینرو با متفکران آنان نیز آشنایی داشت و گاه از طرف مراکز علمی برای سخنرانی دعوت میشد.[۱۲۴] وی تمام همت خود را در راه تعلیم و تعلم و خدمت به مردم و نیز نگارش مقالات علمی گذاشت.۲۰۳[۱۲۵] مجدالدین محلاتی در سال ۱۳۳۰ با دختر محمدحسین مجاهد برازجانی، از عالمان منطقه جنوب کشور ازدواج کرد و از او دارای چهار فرزند گردید که همه از صاحبان اندیشهاند.[۱۲۶] وی سرانجام در ۲۹ خرداد ۱۳۷۹ در سن ۷۵سالگی از دنیا رفت و رهبر انقلاب در پیام تسلیتی، درگذشت او را به محمدصادق (محیالدین) حائری شیرازی، امامجمعه وقت شیراز و جامعه روحانیت و مردم تسلیت گفت و پدر وی را از پرچمداران نهضت اسلامی دانست (خامنهای).
پانویس
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۲۱؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۱۹.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۴۵.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۱۹
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۴۶
- ↑ مرادینیا، مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۴۸.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۲۱.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۴۸-۴۹.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۲۱؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۰.
- ↑ مرادینیا، مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۴۹؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۰.
- ↑ مرادینیا، مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۰؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۰.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۰.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۱-۱۲۳.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۳.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۳-۱۲۵.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۲۱.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۵.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۵؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۳.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۳.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۴.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات آیتالله موسوی تبریزی، ۱۳۴.
- ↑ مرادینیا، مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۳-۵۴.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۶؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۶.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۷؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۲۶.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۸.
- ↑ مرادینیا، مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۹.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۹.
- ↑ مقاله ساواک.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۳.
- ↑ مقاله اصلاحات ارضی.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۰.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۶۵-۶۶؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۳۷-۱۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۴.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۲۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۶.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۶۸.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۷۲.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)،۷۲-۷۳؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۴۲.
- ↑ مرادینیا، مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)،۷۲-۷۳؛ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۴۲-۱۴۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۶۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۸۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۸۸ ـ ۹۰.
- ↑ (مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۷۸ ـ ۸۰.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۸۲ ـ ۹۷.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۸۶.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۱۴؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۸۷.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۱۷ ـ ۱۱۸؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۸۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۴۸۳.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۷۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۲۹ ـ ۲۳۰؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۸۸ ـ ۸۹.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۸۹.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۸۹؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۱۲۱.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۵ ـ ۴۲۴.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۱۸؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۹۰.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۹۴.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۹۷.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۹۹.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۲۰۷؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۹۱.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۹۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۲۳۹.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۲۱۱.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۲۱۴ ـ ۲۱۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۷/۱۹۸.
- ↑ مقاله جشنهای ۲۵۰۰ساله.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۸۸.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۹۷ ـ ۹۸ و ۱۱۱.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۹۸.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۹۸-۱۰۰.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۲۴ ـ ۱۲۵.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۱۹۱؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۰۱ ـ ۱۰۲.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۰۲ ـ ۱۰۳.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۰۳.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۰۵.
- ↑ مقاله سیدمصطفی خمینی.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۰۷؛ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۲۰ ـ ۳۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۷۱.
- ↑ مقاله نوزده دی.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۴۱.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۴۵؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۰۸ ـ ۱۰۹.
- ↑ مقاله بیست و نه بهمن.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۵۸.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۶۱.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۶۶؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۰۹.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۱۰.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۸۳.
- ↑ مقاله سینما رکس.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۴۰۵؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۱۲.
- ↑ محلاتی، محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۴۰۹؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ مقاله هفده شهریور.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۴۲۳؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۱۳-۱۱۴.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۴۴۵.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۴۵۱ ـ ۴۵۲.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۲/۵۱۳.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۰.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۶۸.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۲.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۴.
- ↑ کدیور، به نام اسلام هرچه میخواهند میکنند، ۵۲ ـ ۵۷.
- ↑ کدیور، به نام اسلام هرچه میخواهند میکنند، ۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۹۵.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۴.
- ↑ (اطلاعات، روزنامه؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۴ ـ ۱۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه نور، ۱۵/۸۴؛ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۱۲۵.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۱.
- ↑ مرادینیا، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، ۵۱-۵۲.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۷۳.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۷۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۷۱، ۳۰۴؛ ۴/۲۱۷؛ ۸/۴۲۲ و ۱۶/۲۰۵.
- ↑ مرادی خلج، شیراز در انقلاب، ۶۸.
- ↑ مرادی خلج، شیراز در انقلاب، ۱۲۰.
- ↑ مرادی خلج، شیراز در انقلاب، ۲۰۵-۲۰۶.
- ↑ مرادی خلج، شیراز در انقلاب، ۲۲۱.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۳۲۸.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۷۵.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز،، ۱۹۳؛ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۴۳۷.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۹۴.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۱۳.
- ↑ محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ۱/۴۵۹.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۹۶-۱۹۷.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۲۰۳ ـ ۲۰۶.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۲۰۷-۲۰۸.
- ↑ کمپانی زارع، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، ۱۷۷.
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۲۸/۵/۱۳۶۰ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امامخمینی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- خامنهای، سیدعلی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۳/۳/۱۳۷۹ش.
- کدیور، محسن، به نام اسلام هرچه میخواهند میکنند، کتاب الکترونیکی، ۱۳۹۶ش.
- کمپانی زارع، مهدی، تبار علم و اعتدال، سیری در سیره علمای برجسته خاندان محلاتی در شیراز، تهران، نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
- محلاتی، بهاءالدین، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاجشیخبهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- مرادی خلج، محمدمهدی، شیراز در انقلاب، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- مرادینیا، محمدجواد، بهاءالدین محلاتی (شخصیتهای مانا)، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. *موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیتالله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.