اخلاق و سیره خانوادگی امام‌خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه‌ای تازه حاوی «== اخلاق و سیره خانوادگی == خانواده، کوچک‌ترین سازمان اجتماعی است که شامل پدر و مادر، فرزندان و گاه خویشان نزدیک، مانند پدربزرگ، مادربزرگ، عروس یا داماد می‌شود.<ref>انوری، مستدرک الوسائل، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۲۶۶۵.</ref> از نگاه امام‌خمینی محیط خا...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۳

اخلاق و سیره خانوادگی

خانواده، کوچک‌ترین سازمان اجتماعی است که شامل پدر و مادر، فرزندان و گاه خویشان نزدیک، مانند پدربزرگ، مادربزرگ، عروس یا داماد می‌شود.[۱] از نگاه امام‌خمینی محیط خانواده باید محیط محبت باشد[۲] و اعضای خانواده باید با هم با مهربانی و عطوفت،[۳] صلح و صفا و مهر و وفا[۴] و صداقت[۵] رفتار کنند و با هم یکدل و یک‌جهت باشند.[۶] (ببینید: خانواده) امام‌خمینی برای خانواده خود یک الگوی تربیتی بود و حالات و رفتار ایشان در خانه، بهترین مربی برای اعضای خانواده بود[۷] و از فرزندان خود نیز می‌خواست این گونه باشند و تأکید می‌کرد الگوی بچه، پدر و مادر است؛ اگر پدر و مادر به آنچه به بچه‌ها می‌گویند عمل کنند و با آنان صداقت داشته باشند و درست رفتار کنند، بچه‌ها نیز درست بار می‌آیند.[۸] همچنین ایشان در طول دوران زندگی، ازجمله دوران تبعید، به فرزندان خود سفارش می‌کرد مراقب مادر خود باشند و به او احترام بگذارند و با وی حسن رفتار و سلوک داشته باشند[۹] (ببینید: مادر)؛ چنان‌که در وصیت‌نامه خود از آنان خواست از مادر خود اطاعت و با احترام با او رفتار کنند و رضایت او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنان در آن است‏.[۱۰]

رفتار با همسر

رفتار امام‌خمینی با همسر خود، خدیجه ثقفی همراه با خوش‌اخلاقی، محبت، احترام، ادب و ارزش قایل‌شدن برای نظر همسر بود.[۱۱] ایشان به همسر خود علاقه داشت و به او احترام می‌گذاشت و علاقه خود را بارها ابراز می‌کرد؛ ازجمله در برخی نامه‌های احساسی، علاقه و محبت ایشان بروز یافته است؛ چنان‌که در نامه سفر به مکه در فروردین ۱۳۱۲ که از لبنان و در جوانی برای وی نوشته، از تعبیرهای «تصدقت شوم»، «الهی قربانت بروم»، «نور چشم»، «قوّت قلب» و «عزیزم»، استفاده کرده، اظهار تاسف کرده است که همسر ایشان در این سفر همراه ایشان نیست.[۱۲]

امام‌خمینی خواسته‌های خود را بر همسر تحمیل نمی‌کرد و پایبند رعایت مقررات خانه بود؛ به گونه‌ای که همسر ایشان هیچ‌گاه حتی وقتی ایشان در اوج عصبانیت بود، از او بی‌احترامی و اسائه ادبی ندید[۱۳] و از همسر خود می‌خواست به تربیت فرزندان بپردازد و آن را بهترین عبادت برای مادران می‌دانست.[۱۴] ایشان معتقد بود این کار از مردها بر نمی‌آید؛ چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده نیز باید بر اساس محبت و عاطفه باشد.[۱۵] در خانه به اهل خانه امر و نهی نمی‌کرد. کارهای شخصی خود را شخصاً انجام می‌داد[۱۶] و درکارهای خانه،[۱۷] به ویژه نگهداری و مراقبت از فرزندان در نیمه‌های شب به همسر خود کمک می‌کرد.[۱۸] رفتار ایشان با خانواده و مسائل آن، بر اساس حرمت‌گذاری و شخصیت‌دادن به افراد بود. ایشان همسر خود را همدرد و همراه می‌دانست و احترام بسیاری برای او قایل بود.[۱۹]

امام‌خمینی پس از تبعید به ترکیه، رسیدن فرزند خود سیدمصطفی به ترکیه را در نامه‌ای به همسر خود خبر داد و از او خواست همه اعضای خانواده، سلامتی خودشان را با خط خود برای ایشان بنویسند[۲۰] و در خرداد ۱۳۴۴ در نامه دیگری، از سلامتی خود و سیدمصطفی خبر داد.[۲۱] نیز در نامه خود پس از اعلام سلامتی و احوال‌پرسی از تک‌تک اعضای خانواده، آنان را به صبر و شکیبایی و بی‌تابی‌نکردن، احترام‌گذاشتن و خدمت به مادر، کمک و حُسن سلوک افراد خانواده با یکدیگر توصیه کرد.[۲۲] از سوی دیگر، امام‌خمینی بارها تأکید کرده است «من هرچه دارم از خانم دارم». این سخن گویای آن است که همسر ایشان، ثقفی با رفتار خود، اعتماد امام‌خمینی را جلب کرده بود[۲۳]؛ چنان‌که پس از بازداشت ایشان در آبان ۱۳۴۳، مهر و کلید قفسه کتاب‌ها و مدارک خود را به همسر خود داد و او آنها را پنهان کرد و پس از استقرار امام‌خمینی در نجف در ۱۳۴۴ به عبدالعلی قرهی سپرد تا به ایشان برساند و بعدها امام‌خمینی از امانتداری همسر خود تشکر کرد.[۲۴]

رفتار با فرزندان

از مهم‌ترین وظایف پدر و مادر پرورش روحی و جسمی فرزندان است. فرزند از نگاه اسلامی، نور چشم،[۲۵] سعادت، گل بهشتی[۲۶] و زیباترین یادگار[۲۷] شمرده شده است. امام‌خمینی وظیفه پدر و مادر، به ویژه مادر را در تربیت فرزندان بسیار سنگین می‌دانست و بر سالم‌سازی محیط خانواده تأکید داشت.[۲۸] (ببینید: تعلیم و تربیت) ایشان به تربیت عملی، یعنی تأثیرگذاری اعمال و رفتار پدر و مادر بر فرزندان معتقد بود[۲۹] و باور داشت پدر و مادر همواره نقش معلم را بر عهده دارند[۳۰] و خانواده باید محل تربیت علمی، دینی و تهذیب اخلاقی فرزندان باشد[۳۱] و زمینه‌های رشد اجتماعی و سیاسی فرزندان را آماده کند.[۳۲] (ببینید: خانواده) ایشان با درنظرگرفتن وظایف فرزندان در برابر پدر و مادر به ویژه مادران، بر احترام به مادر و اطاعت و جلب رضایت او[۳۳] و خدمت به مادر[۳۴] تأکید می‌کرد و رضای خدا و سعادت دنیا و آخرت را در خدمت به مادر می‌دانست.[۳۵] (ببینید: مادر) امام‌خمینی در کارهای خانه نیز فرزندان را به پیشی‌گرفتن بر مادر توصیه می‌کرد[۳۶] و در صورت مشاهده رفتار تند آنان با مادر، آنان را مؤاخذه می‌کرد.[۳۷] ایشان خاطرنشان کرده است نوع رفتار پدر و مادر با هم، بر تربیت فرزندان اثرگذار است و رفتار با مهر و محبت و اخلاق اسلامی، به‌طورطبیعی بر فرزندان تأثیر مثبت دارد.[۳۸] رفتار امام‌خمینی در خانواده با فرزندان نیز با خوشرویی، خوش‌اخلاقی، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، تکریم و احترام، تلقین و تکرار امور برای رسوخ و نفوذ در نفس آنان بود.[۳۹]

امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب نیز، با وجود مسئولیت رهبری جامعه اسلامی، هیچ‌گاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد[۴۰]؛ حتی وقتی را برای سرگرمی و بازی با نوه‌ها اختصاص داده بود[۴۱] و برابر سر و صدا و جست و خیز و دیگر کارهای کودکان، اظهار ناراحتی نمی‌کرد و به بزرگ‌ترها نیز سفارش می‌کرد با سعه صدر و حوصله با کودکان برخورد کنند.[۴۲] ایشان به افراد خانواده وابستگی عاطفی شدید داشت؛ اما این وابستگی به هیچ‌وجه مانع تصمیم‌گیری‌های به‌موقع در امور مختلف خانواده نمی‌شد.[۴۳] همچنین دربارهٔ اصول زندگی و ازجمله انجام واجبات و پرهیز از محرمات، جدی بود و تحت تأثیر محبت پدری و فرزندی و شوهری قرار نمی‌گرفت، اما در امور دیگر سختگیر نبود و فرزندان را آزاد می‌گذاشت.[۴۴] رفتار ایشان با تک‌تک فرزندان به گونه‌ای بود که هر کس تصور می‌کرد او را از دیگری بیشتر دوست دارد. در برابر ناراحتی فرزندان بی‌توجه نبود و مقید بود ناراحتی آنان را برطرف کند[۴۵] و به فرزندان دختر محبت بیشتری نشان می‌داد.[۴۶]

امام‌خمینی فرزندان را به انجام واجبات و ترک محرمات (مانند نماز، حجاب و عفاف) سفارش می‌کرد و از هر امری که باعث تنفر فرزندان از فرایض دینی می‌شد، پرهیز می‌کرد.[۴۷] کلام حق را با ملاطفت و شیرینی بیان می‌کرد و هیچ‌گاه فرزندان خود را به سبب ترک امور معنوی سرزنش نمی‌کرد و از سخت و طاقت‌فرسا جلوه‌دادن عبادت نزد آنان پرهیز می‌کرد.[۴۸] ایشان سعی داشت فضایی ضد گناه در خانه حاکم باشد و در این‌باره آسیب‌شناسی می‌کرد و راهکار می‌داد؛ برای نمونه پیشنهاد می‌کرد به جای غیبت‌کردن، دربارهٔ خود صحبت کنند.[۴۹][۵۰][۵۱][۵۲] رفتار امام‌خمینی با دامادها و عروس‌های خود نیز محترمانه و دوستانه بود؛ ولی چون دامادها به همه اهل خانه محرم نبودند، با رفت و آمد زیاد آنان موافق نبود.[۵۳] ایشان به محدودیت ارتباط یا صحبت محرم و نامحرم توجه داشت و از بازی دختران مکلف و نشست و برخاست آنها با پسران در یک جا نهی می‌کرد.[۵۴]

امام‌خمینی علاقه و ارتباط عاطفی عمیقی با فرزند خود سیداحمد خمینی داشت و در چندین نامه او را عزیز، نورچشمی و فرزند مکرم خطاب کرده،[۵۵] وی را دعا کرده،[۵۶] به درستکاری و امانتداری وی شهادت داده و به صورت جدی و صریح از وی دفاع کرده است.[۵۷] در عین حال، در نامه‌های چندی که خطاب به وی نوشته است، تذکرات، نصایح و سفارش‌های مهمی مطرح کرده است[۵۸]؛ ازجمله از وی خواسته است فرصت را از دست ندهد و در جوانی در تهذیب نفس و اصلاح اخلاق و کردار خود بکوشد و سعی کند به گونه‌ای رفتار کند که هنگام مرگ حق‌الناس بر گردنش نباشد[۵۹] و در خدمت و اطاعت از مادر و برآورده‌کردن رضایت او بکوشد و به خوش‌رفتاری با خویشان و نزدیکان و همسر و فرزندان توجه کامل داشته باشد.[۶۰] نیز از وی خواسته است از زیر بار مسئولیت خدمت به خلق شانه خالی نکند[۶۱] و تأکید کرده است دوستان و معاشران وارسته‌ای برگزیند؛ از حب دنیا و شهرت پرهیز کند؛ در توطئه‌ها استقامت ورزد و از تهمت‌ها و شایعات هراسی به دل راه ندهد؛ از اوقات جوانی و فرصت‌ها بهترین استفاده را بکند؛ فرزندانش را درست تربیت و با مهر و محبت و صفا با اهل خانه رفتار کند و طریق صالحان را بپیماید.[۶۲] (ببینید: سیداحمد خمینی)

امام‌خمینی با کودکان غیر خویشاوند نیز رفتاری مهربانانه و صمیمی داشت[۶۳]؛ چنان‌که کودکان بسیاری برای امام‌خمینی نامه می‌نوشتند و ایشان پاسخ نامه‌ها را همراه هدایایی می‌فرستاد.[۶۴] ایشان به فرزندان شهدا علاقه ویژه‌ای داشت[۶۵] و آنان را فرزندان اسلام و پیامبر(ص)[۶۶] و نور چشمان[۶۷] و فرزندان عزیز خود[۶۸] می‌خواند و در زمینه تحصیل و نیازهای آنان، به مسئولان سفارش می‌کرد.[۶۹] (ببینید: شهدا)

رفتار با سایر خویشاوندان

امام‌خمینی که در دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادرش را از دست داده بود،[۷۰] همواره از آنان به نیکی یاد می‌کرد و خود را در برخی نوشته‌ها «ابن‌العالم المقتول» نامیده است.[۷۱] ایشان همیشه به برادر بزرگ خود سیدمرتضی پسندیده احترام می‌گذاشت[۷۲] و برای وی جایگاه پدری و استادی قایل بود و تأکید می‌کرد اگر وی نبود، ایشان قادر نبود به‌راحتی درس خود را ادامه دهد.[۷۳] همه نامه‌های امام‌خمینی به وی با نهایت توجه و احترام و تکریم نوشته شده است؛ همچنین در نامه‌های بسیاری که به فرزند خود سیداحمد خمینی و دیگر منسوبان نوشته است، به رعایت حال و احترام وی و به تعبیر ایشان «حضرت آقا» توصیه شده است.[۷۴] ایشان در روز ورود به ایران، به دلیل امتناع از پیش‌افتادن از برادر بزرگ‌تر و رعایت احترام ایشان، از پسندیده خواست پیش از ایشان از هواپیما خارج شود.[۷۵] (ببینید: سیدمرتضی پسندیده)

امام‌خمینی به برادر دیگر خود سیدنورالدین نیز بسیارعلاقه‌مند بود و دو برادر با یکدیگر در ارتباط بودند. ایشان در نامه‌ای از بورسا، در پاسخ، وی را از سلامتی خود آگاه کرد و از وی خواست با نامه خبر سلامتی خود و خویشاوندان را به ایشان برساند. پس از اعزام او برای درمان به خارج از کشور نیز، از فرزند خود سیداحمد خمینی پیگیر سلامتی وی بود.[۷۶] سیدنورالدین در تیر ۱۳۵۵ از دنیا رفت و مأموران ساواک از ترس مطرح‌شدن نام امام‌خمینی، به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی را ندادند و تنها مجلسی مختصر در قم و خمین برگزار شد. امام‌خمینی نیز در مسجد شیخ انصاری نجف برای وی مراسم ختم برگزار کرد[۷۷] و در نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی و دیگر خویشاوندان تسلیت گفت.[۷۸] مولود آغاخانم، عمه بزرگ امام‌خمینی در حدود ۱۳۴۲ق/ ۱۳۰۲ش در سفر به عتبات بیمار شد و در طول آن سفر، امام‌خمینی که طلبه‌ای جوان بود، وی را بر دوش خود به زیارت می‌برد.[۷۹] (ببینید: خانواده امام‌خمینی)

برخورد و رفتار امام‌خمینی با همه خویشاوندان، حسنه و خوب بود[۸۰] و حتی برابر دادزدن و برخوردهای تند برخی اقوام در مسائل سیاسی پس از انقلاب اسلامی با ملایمت با آنان رفتار می‌کرد.[۸۱] ایشان از فرزندان خود نیز می‌خواست با خویشاوندان و بستگان با مهر و محبت، صلح و صفا و ایثار و رعایت حال آنان برخورد کند و خدمتگزار همه خویشان و وابستگان به خود باشند.[۸۲] ایشان پس از بروز برخی کدورت‌ها نیز در پی رفع آنها بود؛ چنان‌که در موردی با استقبال از حصول آشتی میان برخی خویشاوندان و تأکید بر حصول آن میان دیگر بستگان، آرزو کرد از آنان با ایشان نیز آشتی کنند و آن سال را سال آشتی‌کنان نامید[۸۳]؛ چنان‌که پی‌گیر صلح و آشتی میان دیگران نیز بود.[۸۴]

رفتار با کارکنان و خدمتگزاران

امام‌خمینی با کارکنان و خدمتگزاران دفتر و خانه خود نیز همانند بستگان خود رفتار می‌کرد[۸۵] و به دختران خود نیز اظهار می‌داشت میان آنان و کارگران خانه تفاوتی نیست.[۸۶] به خوراک و استراحت آنان توجه داشت؛ از همان خوراکی که خود ایشان می‌خورده، آنان نیز می‌خوردند.[۸۷] هنگام سفر در گوش آنان دعای سفر می‌خواند[۸۸] و در صورت تأخیر از وقت معین، حال آنان را جویا می‌شد.[۸۹] به آنان هدیه می‌داد[۹۰] و هنگام نیاز در کارهای خانه نیز به آنان کمک می‌کرد.[۹۱] اگر هر یک از آنان بیمار می‌شد، ایشان برای عیادت، فردی نزد وی می‌فرستاد[۹۲] و در صورتی که در دسترس بود، خود ایشان به عیادت می‌رفت.[۹۳] هنگام شهادت فرزند یکی از خدمتگزاران، او را در کنار خود نشاند و فرزند او را فرزند خود خواند و برای پدر شهید دعا کرد و برای پرداخت هزینه‌های مراسم بزرگداشت آن شهید نیز کمک مالی کرد.[۹۴]

  1. انوری، مستدرک الوسائل، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۲۶۶۵.
  2. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳.
  3. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ و ۱۶/۲۲۶.
  4. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.
  5. حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۹.
  6. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۶.
  7. مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۲۳–۲۵؛ میرزابیگی، خانواده و امام‌خمینی، ۳۵، ۸۷ و ۱۲۹.
  8. مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۴۴.
  9. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸–۴۲۹ و ۴۳۲؛ ۱۲/۱۲۱ و ۱۶/۲۲۶؛ ثقفی، خدیجه، گنجینه دل، ۴۰–۴۱.
  10. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.
  11. میرزابیگی، خانواده و امام‌خمینی، ۱۳ و ۳۷؛ ثقفی، خدیجه، درس‌هایی، ۲۹–۳۰؛ اعرابی، فرشته، درس‌هایی، ۲۹.
  12. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲–۳.
  13. ثقفی، خدیجه، درس‌هایی، ۲۹–۳۰.
  14. اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۴.
  15. طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۳.
  16. آشتیانی، برداشت‌هایی، ۱/۶۵.
  17. حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸، ۸۹–۹۰؛ فیض، ۳/۲۴۹.
  18. طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۷۱.
  19. مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۱۸.
  20. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۵.
  21. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۹.
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱/۴۲۹–۴۳۰.
  23. ثقفی، علی، قدس ایران، ۱۸۶ و ۱۸۸.
  24. ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب، ۲۶۱–۲۶۲.
  25. فرقان، ۷۴.
  26. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵/۱۱۲.
  27. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵/۱۱۶.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.
  29. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود، ۱۵۵.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۲.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۹.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۰.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.
  36. ثقفی، خدیجه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۵۰، مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۳–۱۳۴.
  37. طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۳۴.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳.
  39. ← مصطفوی، زهرا، درس‌هایی، ۵۰ و ۵۲–۵۳؛ مصطفوی، فریده، درس‌هایی، ۵۱–۵۲ و ۵۵؛ بروجردی، مسیح، درس‌هایی، ۵۵؛ نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۴۷؛ میرزابیگی، ۳۵ و ۸۷.
  40. اشراقی، نعیمه، درس‌هایی، ۴۱؛ حدیدچی، پرتوی از خورشید، ۲۹۸.
  41. مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۳۷–۳۸.
  42. حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۲۴.
  43. نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۴۶.
  44. مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۸–۱۳۹؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۴۹–۵۰.
  45. مصطفوی، صدیقه، برداشت‌هایی، ۱/۲۲.
  46. اعرابی، فرشته، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۳؛ اشراقی، زهرا، خاطره، ۱/۲۸۳.
  47. مصطفوی، زهرا، درس‌هایی، ۹۰؛ مصطفوی، صدیقه، پرتوی از خورشید، ۱۴۰.
  48. مصطفوی، زهرا، ۴۲۰ داستان، ۴۰.
  49. ← اعرابی، درس‌هایی، ۱۰۳؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۳.
  50. مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۴.
  51. اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۴؛ اشراقی، زهرا، خاطره، ۳/۳۰۴–۳۰۵.
  52. طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۵.
  53. مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۲/۳۸۱.
  54. اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۱/۴۶؛ طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۴۶.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۱۰–۴۲۹ و ۳/۱۳۷–۱۷۸.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۲۱.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۹۰–۹۳ و ۱۹/۱۰۷.
  58. امام‌خمینی، وعده دیدار، ۲۰–۷۳.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۷–۲۲۶.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۵–۲۲۶.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱۲.
  62. امام‌خمینی، وعده دیدار، ۷۹–۱۳۰.
  63. ثقفی، خدیجه، برداشت‌هایی، ۱/۲۲؛ مصطفوی، فریده، گلبرگ خاطره‌ها، ۴۰.
  64. انصاری، محمدعلی، پرتوی از خورشید، ۱۹۹–۲۰۰.
  65. اشراقی، نعیمه، برداشت‌هایی، ۱/۲۰۱.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۹۳.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.
  70. مرادی‌نیا، منزل به منزل با خمینی، ۲۵–۲۶.
  71. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۲.
  72. حضور، ۱۷/۳۳۷ و ۳۴۴.
  73. حضور، ۱۷/۳۳۷.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۲۶ و ۴۳۹.
  75. امام‌جمارانی، خاطره، ۳/۲۵۳.
  76. رجایی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.
  77. رجایی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۵۶.
  79. بایگانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی
  80. مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۷.
  81. مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۶.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۶.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۷.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۳۹.
  85. مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۹۲–۹۳؛ بافقی، ۱/۹۱.
  86. مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۱/۹۱.
  87. حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸–۶۹.
  88. میریان، خاطره، ۱/۸۸–۸۹.
  89. آشتیانی، برداشت‌هایی، ۱/۸۹.
  90. جعفری، خاطره، ۱/۹۴؛ میریان، خاطره، ۱/۹۴ و ۹۸.
  91. حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸–۶۹.
  92. رحیمیان، برداشت‌هایی، ۱/۸۸.
  93. جعفری، خاطره، ۲/۲۲۵–۲۲۶.
  94. میریان، خاطره، ۱/۸۹.