سفارتخانه: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مقالههای نیازمند تصویر using HotCat) |
|||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
محمدجعفر جواد، [https://books.khomeini.ir/books/10006/227/ سفارتخانه]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۲۲۷–۲۴۲. | *محمدجعفر جواد، [https://books.khomeini.ir/books/10006/227/ سفارتخانه]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۲۲۷–۲۴۲. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] |
نسخهٔ ۲۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۲۲
سفارتخانه، نقش نمایندگیهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها.
معنی
سفارت یا سفارتخانه، به محل استقرار تشکیلات اداری سفیر و محل اقامت او[۱] یا یک هیئت سیاسی در کشوری دیگر تحت ریاست سفیر[۲] گفته میشود. سفیر نماینده رئیس دولت است و بالاترین درجه و مقام سیاسی را دارد. او موظف به انجام همه امور سفارت و برقراری تماس دایم با کشور خود و کشور محل اقامت است.[۳]
اداره مناسبات میان دولتها از طریق سفرا که دیپلماتهای کارداناند، انجام میشود. مهمترین کار سفیر، دیپلماسی یا فراهمکردن نظام ارتباطات اساسی مورد نیاز دولتها برای برقراری مناسبات بینالمللی و مسالمتآمیز است. معمولاً در کنار سفیر، کارشناسان و رایزنهای دفاعی، اقتصادی و فرهنگی فعالیت میکنند[۴]؛ چنانکه افزون بر کارشناسان دیگر، یک مقام کنسولی نیز در کنار او وجود دارد که به ارائه خدمات حمایتی مانند صدور روادید، گذرنامه و تابعیت برای هموطنان خود که در کشور دیگری زندگی میکنند میپردازد.[۵] علاوه بر سفارتخانهها، کشورها نمایندگیهایی نیز در سازمانهای بینالمللی دارند.
پیشینه
روابط سیاسی میان ملتهای مختلف، تاریخچه طولانی دارد و در غرب به سه دوره تقسیم شدهاست: دوره اول به یونان باستان بر میگردد. یونانیان علاوه بر بهرهگیری گسترده از دیپلماسی، در ایجاد روابط سیاسی نیز پیشرفت قابل ملاحظهای کردند و قواعدی را در این زمینه بنیان گذاشتند.[۶] دوره دیگری از دیپلماسی را ونیزیها در آغاز قرن پانزدهم میلادی پایهگذاری کردند. در این دوره، دیپلماسی از جهت حدود وظایف، فعالیتها، مدت زمان فعالیت و مانند آن دارای نظم و چارچوبی مشخص و تعریفشده گردید و با توسعه روابط سیاسی و دادن مأموریتهای دائم، شماری سفیر بهتدریج در پایتختها مقیم شدند. وزارت امور خارجه به شکل امروزی آن در این دوره پدید آمد و در قرن نوزدهم با گسترش وسایل ارتباطی و مانند آن، بر حجم ارتباطات و مکاتبات افزوده شد.[۷] دوره سوم دوره جدید دیپلماسی است که از قرن بیستم آغاز شد و تحول اساسی در عرصه دیپلماسی پدیدار گشت. در این دوره، شیوههای سنتی کنار رفت، بخشی از امور دیپلماسی از سفیر به وزیر امور خارجه و در مسائل مهمتر به رئیس کشور یا دولت منتقل شد و کنفرانسها و سازمانهای بینالمللی، مرجع حل و فصل بخش عمدهای از مسائل بینالمللی شدند.[۸] حق تأسیس نمایندگی یا سفارت در دوره جدید، با الهام از مقدمه عهدنامه هاوانا که در سال ۱۹۲۸م، در کنفرانس «انتر امریکن» بسته شد، به دولتها این حق را داد که به کشورهای دیگر، مأموران سیاسی بفرستند.[۹]
اعزام و پذیرش سفیر در صدر اسلام نیز رایج بود و مصونیت سیاسی سفیران، در تاریخ اسلام امری پذیرفته شده بود[۱۰] و پیامبر(ص) تأکید خاصی بر در امانبودن سفیران میکرد.[۱۱] تعداد قابل توجه دعوتنامههای آن حضرت(ص) همراه با فرستادهای، به پادشاهان، امیران، سران قبایل و اسقفها[۱۲] و وجود سازمانی منظم و متشکل از سفیران، امیران، زباندانان و مسئول تشریفات و خوشامدگویی به مهمانان خارجی و تعیین محلی به نام «دارالضیافه» برای پذیرایی از هیئتهای خارجی،[۱۳] از این امر حکایت میکند. در اندیشه و نظامهای سیاسی ـ اسلامی نیز سفیران وظیفه داشتند اطلاعاتی دربارهٔ وضعیت کشور میزبان در همه موارد از آب و هوا، قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی تا خلق و خوی پادشاهان و احوال مردم، گردآوری کنند تا حکومت بتواند بر اساس آن اطلاعات، تدبیر و برنامهریزی کند.[۱۴] روابط سیاسی و اعزام سفیر در ایران باستان نیز مرسوم بود. پادشاهان ایرانی به رعایت رسم صداقت و امانت سفیران اهمیت میدادند.[۱۵] در ایرانِ دوره اسلامی، نخستین بار شاهاسماعیل صفوی، به صورت منظم سفیرانی را برای جلوگیری از خطر عثمانی بهکار گرفت.[۱۶] شاهعباس صفوی نیز برای اینکه در مقابل عثمانی تنها نباشد، هیئتی سفارتی به دربار پادشاهان اروپا فرستاد تا با آنان مناسبات سیاسی برقرار کند.[۱۷]
فرستادن سفیر در دوره افشاریه و زندیه نیز ادامه داشت.[۱۸] دوره قاجار را باید نقطه عطفی دراینباره دانست. در این دوران، میرزامحمدتقی امیرکبیر صدر اعظم ایران، برای اشراف بر سیاست خارجی و ارتباط با کشورهای دیگر، تصمیم گرفت در پایتختهای دولتهای بزرگ آن زمان برای نخستین بار سفارت دایمی برقرار کند. او در سال ۱۸۵۱م/ ۱۲۳۰ش در لندن، سنپترزبورگ و استانبول، سفارتخانه تأسیس کرد. این سفارتخانهها وظیفه داشتند از حوزه مأموریت خود و اوضاع و احوال ایرانیان مقیم آن کشور گزارشهایی تهیه کنند و بفرستند.[۱۹] برقراری ارتباط میان ایران و آمریکا نیز محصول تفکر امیرکبیر در سیاست خارجی بود. وی مقدمات این کار را از طریق سفیر ایران در استانبول و ارتباطش با وزیر مختار آمریکا در آنجا فراهم کرد و در نهایت تیلور رئیسجمهور وقت آمریکا آن را تأیید کرد.[۲۰]
نقشآفرینی سفارتخانههای بیگانه
در ایرانِ دوره حکومت قاجار و پس از آن رژیم پهلوی، ضعف ساختاری و ضعف در سیاست خارجی و وابستگی این رژیمها به کشورهای بیگانه، گاهی زمینهساز مداخلات سفارتخانههای کشورهای قدرتمند در امور داخلی ایران بود، به طوری که این سفارتخانهها به ابزاری برای تأمین منافع استعماری تبدیل شده بودند. مسئولان مملکتی دوران قاجار و پهلوی بدون استثنا حتی صدراعظم و نخستوزیر با اعمال نظر سفارتخانههای روس، انگلیس و در سالهای بعد، آمریکا تعیین و منصوب میشدند.[۲۱] نقش سفارتخانههای روس و انگلیس در عزل امیرکبیر و انتخاب میرزاآقاخان نوری، قراردادهای ۱۹۰۷م، ۱۹۱۹م و کودتای ۱۲۹۹ش و نقش سفارت انگلیس و آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، قابل انکار نیست.[۲۲] پس از کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی محمد مصدق، سیاست ناسیونالیسم مثبت که مبتنی بر اتحاد و ائتلاف با قدرتهای بینالمللی بود، در دستور کار رژیم پهلوی قرار گرفت[۲۳] و این شرایط، موجب سرسپردگی مقامات کشور بهویژه محمدرضا پهلوی به آمریکا و اجرای خواستههای آن کشور بود و در این زمینه، سفارتخانه آن کشور در ایران، نقش پررنگی داشت. امامخمینی بر این باور بود که این مسئله ریشه تاریخی دارد و در دوره رضاشاه پهلوی، سفارتخانه انگلستان و پیش از آن سفارتخانه روسیه این نقش را بر عهده داشتند.[۲۴]
در مهر ماه ۱۳۴۳، لایحه «کاپیتولاسیون» بنا به خواست و فشار سفارت آمریکا، در مجلس شورای ملی ایران تصویب شد.[۲۵] این قانون که آشکارا نظام حقوقی ایران را نقض میکرد و موجب مصونیت قضایی شهروندان آمریکایی در ایران میشد، با اعتراض شدید امامخمینی روبهرو شد[۲۶] (ببینید: کاپیتولاسیون). این نخستین و آخرین مداخله سفارتخانههای خارجی در ایران نبود. برخورد ضعیف مجلس شورای ملی در دوره پهلوی با سیاستهای آمریکا موجب شد امامخمینی اعلام کند سفارت آمریکا تعیینکننده نمایندگان مجلس شورای ملی است.[۲۷] روابط ایران و آمریکا در دهه ۱۹۶۰–۱۹۷۰م سنگ بنای سیاست خارجی ایران بود. بسیاری از آگاهان ایرانی، سیاست خارجی فعالانهتر محمدرضا پهلوی و روابط نزدیک با آمریکا و متحدان منطقهای آن را به معنای تسلیم در برابر نیروهای امپریالیستی به حساب میآوردند[۲۸]؛ در حالیکه محمدرضا پهلوی معتقد بود سیاست خارجی ایران در دوران حکومت وی تنها در خدمت مصالح ایران بوده و در ارتباط با کشورهای بلوک غرب و شرق، بر مبنای اصل تعادل و با همسایگان، بر اساس سیاست حسن همجواری عمل میکردهاست[۲۹]؛ اما امامخمینی سیاستهای وی را وابسته به قدرتهای خارجی و سبب بهخطرافتادن پیشرفت کشور میدانست.[۳۰]
سفارتخانههای بیگانه و انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی گفتمان سیاست خارجی ایران به سیاست عدم تعهد در برابر قدرتهای شرق و غرب تغییر پیدا کرد[۳۱] و حاکمیت سفارتخانههای بیگانه در ایران پایان پذیرفت و حق دخالت در امور داخلی ایران از آنان گرفته شد.[۳۲]
از نکتههای پراهمیت دربارهٔ سفارتخانههای خارجی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحویل سفارت سابق رژیم اسرائیل، یک هفته پس از پیروزی، در ۳۰/۱۱/۱۳۵۷ با حضور سیداحمد خمینی، ابراهیم یزدی و یاسر عرفات به سازمان آزادیبخش فلسطین بود[۳۳]؛ همچنانکه در ۶/۱/۱۳۵۸ سفارت مصر در تهران به دلیل قرارداد صلح مصر و اسرائیل (قرارداد کمپ دیوید) و حمایت انور سادات رئیسجمهور وقت مصر از محمدرضا پهلوی و خانواده وی، به دست افرادی ناشناس اشغال شد و پس از آن تاریخ، سفارت دو کشور به صورت حافظ منافع به فعالیت خود ادامه دادند.[۳۴] نظام انقلابی ایران، برای حمایت از سیاهپوستان آفریقای جنوبی، روابط خود را با دولت نژادپرست (آپارتاید) آن کشور قطع کرد.[۳۵]
از نگاه امامخمینی، رژیم وقت آفریقای جنوبی رژیمی نژادپرست، جنایتکار و سفاک بود که برای ارزشهای انسانی احترامی قائل نبود.[۳۶] همچنین با ادامه جاسوسی و مداخله سفارت آمریکا در امور ایران، در ماههای آغازین انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امامخمینی به این امر واکنش نشان داده، آن مرکز را تصرّف کردند. امامخمینی سفارت آمریکا را مرکز توطئه و محلی برای جاسوسی دشمنان علیه نظام اسلامی میدانست؛ از اینرو ضمن حمایت از این اقدام، تعبیر «مرکز توطئه»[۳۷] و «لانه جاسوسی» را برای سفارتخانه آمریکا به کار گرفت[۳۸] (ببینید: تسخیر لانه جاسوسی امریکا).
وظایف سفارتخانهها
بر اساس عهدنامه هاوانا، سفیر نماینده یک کشور در کشور دیگر است و در مکانی بهنام سفارتخانه فعالیت میکند. بنابر اصل ۱۲۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سفیران به پیشنهاد وزیر امور خارجه و تصویب رئیسجمهور تعیین میشوند و رئیسجمهور استوارنامه سفیران را امضا و استوارنامه سفرای کشورهای خارجی را میپذیرد. از وظایف سفرا و هیئتهای نمایندگی مقیم، طبق قرارداد ۱۹۶۱م وین این موارد است: برقراری ارتباط رسمی و غیررسمی، جمعآوری، طبقهبندی و تجزیه و تحلیل اخبار و گزارشهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از کشور محل مأموریت، مذاکره دربارهٔ منافع و مسائل متقابل، نمایندگی و حفاظت از منافع، مصالح، اتباع و اموال کشور خویش و تحکیم روابط دولت خویش و دولت میزبان.[۳۹]
پس از خروج محمدرضا پهلوی از ایران در ۲۶ دی ۱۳۵۷ و اقدام اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در تحویل گرفتن برخی سفارتخانههای ایران و مقاومت اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا، امامخمینی در ۲۸ دی در نامهای به جلیل ضرابی، عضو فعال انجمنهای اسلامی دانشجویان در آمریکا، به او به همراه احمد عزیزی، سیدصادق طباطبایی، سیدرضا صدر و شهریار روحانی مأموریت داد با همکاری کارمندان سالم و علاقهمند به شرافت اسلامی و ملی، بر امور سفارتخانهها و کنسولگریها سرپرستی کنند و در حفظ اسناد بکوشند[۴۰] (ببینید: طباطبایی، سیدصادق). ایشان وظیفه سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران را در ادامه کار پیامبر اسلام(ص) در فرستادن سفیران و برقراری روابط با دولتها میدانست و تأکید میکرد باید به فکر ارتباط با دولتها در کنار ملتها بود. این تأکید ناشی از طرح مباحثی همچون برقراری روابط با ملتها به جای دولتها، به بهانه ظلم و جور دولتها بود که ایشان این تفکر را نقشهای خطرناک و خلاف عقل و شرع میخواند و تحکیم روابط با دولتهای مختلف را وظیفه سفارتخانهها میدانست.[۴۱] ایشان برای بازگرداندن حرکت سفارتخانهها به مسیر اصلی خود، ضمن معرفی سفیران ایران به نمایندگان یک ملت مستقل، از آنان میخواست بر خلاف رویه دولتهای گذشته که در برابر بیگانگان، منفعل و خودباخته بودند، در کمال استقلال و از موضع قدرت عمل کنند و احترام دیگران به جمهوری اسلامی را برانگیزند.[۴۲]
امامخمینی تأکید میکرد سفارتخانهها باید بر اساس موازین اسلام و برای نشر حقایق اسلام عمل کنند[۴۳] و راهبرد اسلامی خود را گامنهادن در صراط مستقیم انسانیت که حفظ استقلال و عدم وابستگی از مصادیق بارز آن است، قرار دهند.[۴۴] ایشان به رویکرد فرهنگی سفارتخانهها، صدور اخلاق و آداب اسلامی، صدور انقلاب[۴۵] و شناساندن جمهوری اسلامی به جهانیان، با گسترش تبلیغات[۴۶] توجه میکرد و باور داشت دستگاه سیاست خارجی و در رأس آن سفارتخانهها، با رفتار و اخلاق سفیران و وضعیت مناسب سفارتخانهها میتواند پرچمدار صدور انقلاب اسلامی باشد.[۴۷]
از سوی دیگر، تبلیغات سفارتخانهها میتوانست موجب تحقق سیاست نه شرقی و نه غربی[۴۸] و نیز خنثیشدن تبلیغات غرب و شرق علیه جمهوری اسلامی ایران شود. این هدف از منظر امامخمینی ازجمله با تهیه نشریاتی در هر سفارتخانه بر مبنای اخلاق اسلامی و اصول مذهب، قابل تحقق بود.[۴۹] ایشان دربارهٔ سفارتخانههای ایران بر آن بود که باید این مکانها با دوری از مظاهر غرب، نمایانگر اسلام و آیینه تمامنمای یک مکان اسلامی باشد[۵۰] تا با فراهمشدن محیطی اسلامی و انسانی در سفارتخانهها، علاوه بر ظهور عملی شعار نه شرقی، نه غربی،[۵۱] منزلت اسلام نیز حفظ شود.[۵۲] از آنجاکه سادهزیستی به عنوان یکی از ارزشهای فرهنگ اسلامی باید مد نظر کارگزاران جمهوری اسلامی قرار گیرد،[۵۳] امامخمینی بر لزوم سادهزیستی در سفارتخانههای ایران پافشاری میکرد[۵۴] (ببینید: سادهزیستی).
ضرورت اصلاح سفارتخانهها
انجام درست و بههنگام وظایف سفارتخانهها و توجه به منافع اسلام و ملت ایران، نیازمند اصلاح سفارتخانههای ایران بود؛ بنابراین امامخمینی با انتقاد از وضعیت سفارتخانهها بر ضرورت اصلاح این مراکز تأکید و اصلاح را در برقراری اسلامیکردن فضای سفارتخانهها میدانست.[۵۵] ایشان همچنین بر رعایت موازین شرعی و انجام اعمال و برگزاری آیینها بر مبنای احکام اسلامی تأکید میکرد[۵۶] و از مجلس شورای اسلامی نیز خواست هیئتی را برای بازدید سفارتخانهها و رفع نابسامانیها تشکیل دهد.[۵۷] ایشان در دیدار با وزیر خارجه و سفیران و کارداران جمهوری اسلامی، ضمن تأکید بر لزوم اصلاح سفارتخانهها[۵۸] معتقد بود سفیران و کارمندان باید به گونهای رفتار کنند که مردم کشور میزبان و مراجعهکنندگان را تحت تأثیر خود قرار دهند.[۵۹]
رابطه ایران با سازمانهای بینالمللی
امروزه دولتها برای برقراری روابط با دیگر کشورها و رفع برخی از نیازها علاوه بر تأسیس سفارتخانه، به حضور و عضویت در سازمانهای بینالمللی نیز اهمیت میدهند.[۶۰] کشور ایران نیز همواره در سازمانهای مهم بینالمللی حضور و عضویت داشتهاست. ایران در سال ۱۳۲۴ به عضویت سازمان ملل درآمد[۶۱] و در سال ۱۳۲۷، در یونسکو[۶۲] و صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی[۶۳] پذیرفته شد. در سال ۱۳۳۷ عضو سازمان انرژی اتمی،[۶۴] در سال ۱۳۴۸، عضو سازمان همکاری اسلامی[۶۵] (ببینید: سازمان کنفرانس اسلامی) و سازمان اوپک[۶۶] شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۸، ایران عضویت در جنبش عدمتعهد را پذیرفت[۶۷] (ببینید: جنبش غیرمتعهدها). دیدگاه ایران دربارهٔ سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی، پیش از انقلاب اسلامی تابعی از نظر و آرای کشورهای غربی بود؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی رویهای مستقل در این زمینه در پیش گرفته شد؛ البته این نهادها بهویژه سازمان ملل به دلیل نفوذ دولتهای غربی، در برابر ایران سیاستهای منفی در پیش گرفتند که موجب بدبینی ایران به این نهادها بهویژه هنگام تجاوز عراق به ایران گردید[۶۸]؛ از اینرو امامخمینی نهادهای جهانی و حقوق بشری را دستنشانده آمریکا و ابرقدرتها و درخدمت آنان نه مظلومان و محرومان، معرفی میکرد[۶۹] (ببینید: سازمان ملل متحد؛ حقوق بشر).
پانویس
- ↑ آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۲۱۳.
- ↑ پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ۴۰۶.
- ↑ آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۲۲.
- ↑ گریفیتس، دانشنامه روابط بینالملل و سیاست جهان، ۵۲۹.
- ↑ پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ۴۰۴.
- ↑ صدر، حقوق دیپلماتیک و کنسولی، ۱۵.
- ↑ صدر، حقوق دیپلماتیک و کنسولی، ۱۷–۲۰.
- ↑ صدر، حقوق دیپلماتیک و کنسولی، ۲۰.
- ↑ صدر، حقوق دیپلماتیک و کنسولی، ۳۳.
- ↑ ← نظامالملک، سیر الملوک، ۱۲۸–۱۲۷.
- ↑ کاظمی، دیپلماسی نوین در عصر دگرگونی روابط بینالملل، ۱۱۵.
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ۱/۱۸۱.
- ↑ قوامی، ساختار حکومت پیامبر (ص)، ۱۶۲–۱۶۳.
- ↑ ← نظامالملک، سیر الملوک، ۱۲۸–۱۲۹.
- ↑ جاحظ آیین کشورداری در اسلام و ایران، ۱۸۹–۱۹۰.
- ↑ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ۲۵.
- ↑ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ۶۵.
- ↑ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ۱۶۲ و ۱۸۶.
- ↑ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ۲۶۷–۲۶۸.
- ↑ علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۲۴–۲۵.
- ↑ بهارنژاد، نجات از سندروم سفارتخانههای روس و انگلیس، ۱۳.
- ↑ بهارنژاد، نجات از سندروم سفارتخانههای روس و انگلیس، ۱۳–۱۴.
- ↑ ازغندی، روابط خارجی ایران، ۴۱–۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۸۹.
- ↑ علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۱۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹–۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۳۹ و ۳۹۰.
- ↑ گازیوروسکی سیاست خارجی آمریکا و شاه، ۴۱۰.
- ↑ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۲۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۹.
- ↑ تاجیک و دهقانی، الگوهای صدور انقلاب، ۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲.
- ↑ صدقی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۳.
- ↑ علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۵۲۹–۵۳۰.
- ↑ علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۸۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۵۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱، ۱۴.
- ↑ پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ۴۰۶؛ کاظمی، دیپلماسی نوین در عصر دگرگونی روابط بینالملل، ۱۱۱–۱۱۳؛ گریفیتس، دانشنامه روابط بینالملل و سیاست جهان، ۵۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۰–۱۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۸؛ ۱۵/۵۰۰ و ۲۱/۴۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۵–۴۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۵–۴۸۶.
- ↑ اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۶ و ۴۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۳.
- ↑ همتی، ۶۹–۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۳–۴۸۵؛ ۱۵/۵۰۰–۵۰۱ و ۱۸/۲۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۹۹.
- ↑ آقایی، ایران و سازمانهای، ۲۴.
- ↑ آقایی، ایران و سازمانهای، ۸۹.
- ↑ موسیزاده، سازمانهای بینالمللی، ۲۴۱.
- ↑ موسیزاده، سازمانهای بینالمللی، ۲۲۵، ۲۲۷ و ۲۵۰.
- ↑ موسیزاده، سازمانهای بینالمللی، ۲۶۸.
- ↑ آقایی، ایران و سازمانهای، ۲۲۳.
- ↑ موسیزاده، سازمانهای بینالمللی، ۳۶۳.
- ↑ موسیزاده، سازمانهای بینالمللی، ۳۵۲.
- ↑ آقایی، سازمانهای بینالمللی، ۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۸.
منابع
- آقابخشی، علی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
- آقایی، سیدداود، ایران و سازمانهای بینالمللی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- آقایی، سیدداود، سازمانهای بینالمللی، تهران، نسل نیکان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، بیجا، بیتا.
- ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) ۱۳۵۷–۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش.
- اسپوزیتو، جان ال، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانهچی، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بهارنژاد، زکریا، نجات از سندروم سفارتخانههای روس و انگلیس، مجله زمانه، شماره ۲۱، ۱۳۸۳ش.
- پلنو، جک. سی و روی آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ترجمه ابوالفضل رئوف، تهران، سرای عدالت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- تاجیک، محمدرضا و سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، الگوهای صدور انقلاب در گفتمانهای سیاست خارجی ایران، مجله راهبرد، شماره ۲۷، ۱۳۸۲ش.
- جاحظ، عمربنبحر، تاج: آیین کشورداری در اسلام و ایران، ترجمه حبیبالله نوبخت، تهران، آشیانه کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- صدر، جواد، حقوق دیپلماتیک و کنسولی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
- صدقی، ابوالفضل، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آغاز تا سال ۱۳۶۸، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- علیبابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران از شاهنشاهی هخامنشی تا به امروز، تهران، درسا، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- قوامی، سیدصمصامالدین، ساختار حکومت پیامبر (ص)، مجله حکومت اسلامی، شماره ۲۳، ۱۳۸۱ش.
- کاظمی، سیدعلیاصغر، دیپلماسی نوین در عصر دگرگونی روابط بینالملل، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۶۵ش.
- گازیوروسکی، مارک ج، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- گریفیتس، مارتین، دانشنامه روابط بینالملل و سیاست جهان، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- موسیزاده، رضا، سازمانهای بینالمللی، تهران، میزان، چاپ دهم، ۱۳۸۸ش.
- مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، امیرکبیر، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۵ش.
- نظامالملک طوسی، حسنبنعلی، سیر الملوک (سیاست نامه)، به اهتمام هیوبرت دارک، تهران، علمی فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- همتی، همایون، سنت و سیاست در اسلام، تهران، آوای نور، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
پیوند به بیرون
- محمدجعفر جواد، سفارتخانه، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۲۲۷–۲۴۲.