سیدصادق طباطبایی

از ویکی امام خمینی
سیدصادق طباطبایی
طباطبایی سیدصادق.jpg
شناسنامه
نام کاملسیدمحمدصادق طباطبایی
زادروزسال ۱۳۲۲
شهر تولدقم
کشور تولدایران
تاریخ درگذشتدوم اسفند ۱۳۹۳
کشور درگذشتآلمان
آرامگاهمرقد امام‌خمینی
نام همسردخترخاله خود فاطمه صدر عاملی
فرزنداندو فرزند
خویشاوند سرشناسپدر: سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی؛ مادر: دختر سیدصدرالدین صدر و خواهر امام‌موسی صدر؛ خواهر، سیده‌فاطمه طباطبایی همسر سیداحمد خمینی
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌هافعال سیاسی، رابط امام‌خمینی و دانشجویان خارج از کشور، معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت
اطلاعات علمی و مذهبی
تالیفاتخاطرات سیاسی اجتماعی، طلوع ماهواره و افول فرهنگ، تکنوپولی، زندگی در عیش مردن در خوشی، و نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی

سیدصادق طباطبایی، فعال سیاسی، رابط امام‌خمینی و دانشجویان خارج از کشور، معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت.

سیدصادق طباطبائی در سال ۱۳۲۲ در قم متولد شد و پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و تحصیل در رشته شیمی و بیوشیمی را در سال ۱۳۲۲ با مدرک دکترا به پایان برد و استاد دانشگاه بوخوم شد. او از همان آغاز حضور در آلمان، با عضویت در کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. این تشکیلات با حضور سیدمحمد حسینی ­بهشتی فعال­‌تر شد.

طباطبائی هم­زمان عضو نهضت آزادی، شاخه خارج از کشور نیز بود و در سال ۱۳۴۷ به عضویت هیئت­مدیره اتحادیه انجمن­‌های اسلامی دانشجویان در اروپا درآمد و مسئولیت ارتباط با نجف و امام‌­خمینی از همین زمان با او بود. او سال ۱۳۴۸ به نجف و دیدار امام­‌خمینی رفت و در چند جلسه اتحادیه و اهداف آن را برای ایشان معرفی کرد. پس از این دیدار، امام‌خمینی نخستین پیام خود به انجمن­‌های اسلامی دانشجویان فارسی زبان در اروپا را در دی‌ماه ۱۳۴۸ فرستاد. امام‌­خمینی در سال ۱۳۵۰ در نامه­‌ای به طباطبائی نظر خود درباره جلسه انجمن­‌های اسلامی را اظهار داشت.

هم­زمان با هجرت امام‌­خمینی به پاریس فعالیت اتحادیه بیشتر شد و طباطبائی در آلمان با سخنرانی‌­های زیاد فعالیت می­‌کرد و در ادامه در فرانسه و در گروه مصاحبه­‌ها برای ترجمه فعال بود. او به نمایندگی از سوی امام‌­خمینی پی‌گیر سرنوشت امام‌موسی صدر شد. طباطبائی در سفر بازگشت امام‌­خمینی به ایران همراه ایشان به ایران بازگشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نخست در رادیو و تلویزیون مسئولیت نظارتی داشت و در دولت موقت معاون سیاسی اجتماعی وزیر کشور بود، مسئول برگزاری همه‌­پرسی قانون اساسی شد. او مدتی معاون سیاسی نخست‌وزیر شد و در نخستین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شد اما رأی لازم را نیاورد.

او با شروع جنگ تحمیلی با موافقت شورای عالی دفاع شرکتی در اروپا تأسیس کرد و خرید سلاح از کشورهای خارجی را بر عهده گرفت و هم­زمان در فروش نفت هم فعال بود. او در زمینه خرید سلاح متهم شد که در نهایت از اتهام خیانت تبرئه شد. طباطبائی در سال ۱۳۹۳ در ۷۱ سالگی در بیمارستانی در آلمان در گذشت و پیکرش در حرم امام‌­خمینی به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

سیدمحمدصادق، معروف به سیدصادق طباطبایی، نخستین فرزند سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، در سال ۱۳۲۲ در قم زاده شد.[۱] مادر او دختر سیدصدرالدین صدر و خواهر امام‌موسی صدر و خواهرش، سیده‌فاطمه طباطبایی، همسر سیداحمد خمینی بود[۲] او تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه شروع کرد و پیش از هفت‌سالگی به دبستانی در قم رفت.[۳]

تحصیلات

طباطبایی پس از پایان تحصیلات متوسطه در قم، در سال ۱۳۴۰، اقامت کوتاهی در لبنان، نزد دایی خود امام‌موسی صدر داشت و پس از آن، به‌رغم نظر صدر، برای ادامه تحصیل راهی آلمان شد.[۴] او دلیل انتخاب آلمان غربی برای تحصیل را حضور عموی خود در این کشور و نیز رایگان‌بودن تحصیلات دانشگاهی در آلمان غربی آن روز، شمرده‌است.[۵] وی همزمان با تحصیل در رشته کانی‌شناسی و شیمی فلزات، کار در معدن ذغال سنگ را نیز به عنوان کارآموزی، آغاز کرد[۶]؛ اما وقوع یک سانحه در معدن و آسیب‌دیدگی شدید او، موجب تغییر رشته و ادامه تحصیل در رشته‌های شیمی و بیوشیمی شد و در ۳۲سالگی دکترای بیوشیمی گرفت و استاد دانشگاه بوخوم آلمان شد.[۷]

فعالیت سیاسی

طباطبایی از آغاز ورود به آلمان، فعالیت سیاسی خود را با عضویت در «کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی» آغاز کرد.[۸] بیشتر دانشجویان ایرانی عضو کنفدراسیون بودند، ولی به سبب موضع غیراسلامی و گرایش‌های مارکسیستی این سازمان، به‌تدریج دانشجویان مسلمان از آن جدا شدند و از سال ۱۳۴۰ اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا را تشکیل دادند. طباطبایی در حالی‌که از وجود انجمن‌های اسلامی در سایر شهرها بی‌خبر بود، توانست همراه دیگر دانشجویان مسلمان، در سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵، انجمن اسلامی دانشجویان در شهر آخن آلمان را تأسیس کند. در اواخر سال ۱۳۴۶ در پی آشنایی با مصطفی حقیقی، یکی از بنیانگذاران اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، به نشست چهارم اتحادیه دعوت شد.[۹] وی مانند بسیاری از دانشجویان ایرانیِ کشورهای مختلف اروپا، در سازمان بین‌المللی دانشجویان مسلمان (UMSO) نیز عضو بود، اما غلبه برخی گروه‌های عربی و تبدیل مدیریت دانشجویی به سیستم خلیفه‌گری، موجب جداشدن دانشجویان ایرانی از این سازمان و تمرکز بر تشکیل اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی، گروه فارسی‌زبان، شد.[۱۰]

این اتحادیه با حضور سیدمحمد حسینی بهشتی، رئیس مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان و ارتباط با فعالیت‌های فرهنگی داخل ایران، هویت مستقل و جدی یافت و از پشتوانه عقیدتی و سیاسی قابل قبولی برخوردار شد.[۱۱] افزون بر این، طباطبایی، عضو نهضت آزادی ایران، شاخه خارج از کشور نیز بود.[۱۲] او از اعضای فعال این تشکل در شاخه اروپا بود که به نمایندگی این شاخه، در نخستین گردهمایی نمایندگان سه سازمان عمده نهضت آزادی در آلمان، شامل نمایندگان شورای مرکزی نهضت آزادی در آمریکا، اروپا و تهران، شرکت داشت.[۱۳]

طباطبایی از سال ۱۳۴۷ به عضویت هیئت مدیره اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا درآمد و مسئول روابط بین‌الملل در این اتحادیه شد[۱۴] و از همین زمان، مسئولیت ارتباط با نجف و امام‌خمینی نیز با او بود. او در سال ۱۳۴۸ به دیدار امام‌خمینی در نجف رفت تا ضمن آگاه کردن ایشان از موجودیت این سازمان و اهداف آن، حمایت و پشتیبانی ایشان را نیز جلب کند.[۱۵] وی که ترجیح می‌داد ناشناس و تنها به عنوان یک دانشجوی مقیم اروپا با امام‌خمینی دیدار کند، از سیدمحمود دعایی، واسطه این دیدار، خواست او را به امام‌خمینی معرفی نکند؛ اما ایشان در نگاه اول او را شناخت.[۱۶] طباطبایی در این سفر، در چندین جلسه با امام‌خمینی، دربارهٔ اتحادیه، اهداف و فعالیت‌های آن، با ایشان گفتگو کرد. این سفر، همزمان با طرح مباحث «ولایت فقیه» از سوی امام‌خمینی در درس خود در نجف بود و گزارش این دیدار نیز در بولتن داخلی اتحادیه چاپ شد.[۱۷]

پس از دیدار یاد شده، امام‌خمینی نخستین پیام خود به انجمن‌های اسلامی دانشجویان فارسی‌زبان در اروپا را در یازدهم دی ۱۳۴۸ فرستاد. ایشان در این پیام که پاسخ نامه قبلی اتحادیه به امام‌خمینی بود، با تبیین نقش استعمار در ایجاد فاصله میان طبقه تحصیل‌کرده و اسلام، عمل به قوانین الهی و اسلامی را به دانشجویان توصیه کرد.[۱۸] ایشان همچنین هنگام کنگره ششم انجمن اسلامی، پیامی خطاب به اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا صادر کرد که در کنگره خوانده شد.[۱۹] این پیام و حمایت امام‌خمینی، موجب قدرت‌گرفتن و استحکام اتحادیه در برابر کنفدراسیون شد.[۲۰] طباطبایی همچنین به دلیل نزدیکی با امام‌موسی صدر، موجب تقویت ارتباط اتحادیه با وی نیز بود.[۲۱]

امام‌خمینی در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰ در نامه‌ای به طباطبایی، با اشاره به نامه او در ششم اردیبهشت ۱۳۵۰ که در آن نظر ایشان را دربارهٔ جلسه سالانه گروه فارسی‌زبانان در اروپا جویا شده بود، نخست از توجه نسل جوان تحصیل‌کرده به اموری که پیش از این به دست عاملان ارتجاع و استعمار، به فراموشی سپرده شده بود، قدردانی کرد و برای زدوده‌شدن لکه ننگی که در طول مدت تبلیغات کلیسا، بر پیشانی غربزدگان زده شده‌است، اظهار امیدواری کرد. ایشان سپس به دوره نقاهت پیری و برآورده‌نشدن هیچ‌یک از امیدهای خود به طرز شایسته، اشاره کرد و در ضمن تأکید کرد امید بسیار دارد نهضت سالیان اخیر که به تأیید خداوند شکل گرفته و موجب نزدیکی قشرهای تحصیل‌کرده و علمای دین شده‌است، به خاموشی نگراید. ایشان در این نامه به دانشجویان توصیه کرد برای بازیابی استقلال روحی و همه آنچه در طول مدت حکومت‌های دست‌نشانده از دست داده‌اند، تلاش کنند؛ همچنین با آرزوی توفیق برای دانشجویان، به‌طور جدی آنان را از هرگونه اختلاف داخلی، برحذر داشت و تأکید کرد با تقبیح کسانی که به اختلافات دامن می‌زنند، برای بازگرداندن مجد و عظمت اسلام، تلاش و فداکاری کنند.[۲۲] نامه امام‌خمینی که به نوعی حمایت از اتحادیه نیز محسوب می‌شد، موجب شد این سازمان نه تنها جنبش دانشجویی، بلکه سازمانی ایدئولوژیک مرتبط با آرمان ملت ایران شناخته شود.[۲۳]

طباطبایی در سفر دوم به نجف و دیدار با امام‌خمینی، از ایشان دربارهٔ طرز سلوک با دانشجویان اهل سنت سؤال کرد که پاسخ امام‌خمینی، تلاش برای ایجاد وحدت و واردنشدن در بحث‌های اعتقادی افراطی بود.[۲۴] او همچنین در یکی از سفرها به نجف، دربارهٔ مشکلات مالی و ضرورتِ داشتن چاپخانه، با امام‌خمینی مشورت کرد، و این مشکل با کمک مالی ایشان رفع شد و اتحادیه موفق به تهیه چاپخانه شد.[۲۵] وی به نمایندگی اتحادیه، از طریق نامه‌نگاری با امام‌خمینی یا از راه ارتباط با دعایی، با نجف مرتبط بود و اخبار مربوط به امام‌خمینی را به دانشجویان می‌رساند[۲۶]؛ همچنین بارها به نجف سفر کرد و در این سفرها گزارشی از وضع مالی، سیاسی و تشکیلاتی اتحادیه به امام‌خمینی می‌داد و از ایشان راهنمایی می‌گرفت.[۲۷]

طباطبایی در یکی از سفرهای خود به نجف در سال ۱۳۴۹، پس از حضور در جلسه‌ای با شرکت برخی روحانیان ایران ـ که امام‌موسی صدر و سیدمحمدباقر صدر را به مراوده با امپریالیسم و جاسوسی متهم می‌کردند ـ امام‌خمینی را از وجود این نظرهای مخالف آگاه کرد و ایشان به‌شدت از این موضوع ناراحت شد و در واکنش به آن، جلسه درس خود در مسجد شیخ انصاری را به تذکرات و هشدارهای جدی دربارهٔ اختلاف‌های واهی حوزویان در نجف اختصاص داد و از اتهام‌زنان به امام‌موسی صدر خواست از این عمل خود توبه کنند. ایشان پندار وظیفه شرعی در چنین اتهام‌زنی‌ها را نادرست خواند و از دامن‌زنندگان به چنین اختلافات و اتهام‌زنی‌ها به بزرگان به‌شدت انتقاد کرد؛ همچنین اینکه یک دانشجوی ایرانی مقیم اروپا با چنین وضعی در حوزه نجف روبه‌رو شود را مایه تأسف و بسیار مبتذل خواند و تأکید کرد این اختلافات به ضرر آبروی یک ملت تمام می‌شود[۲۸] (تاریخ این سخنان در صحیفه امام، پیش از شهریور ۱۳۴۶ آمده‌است که با توجه به قراین و خاطرات سیدصادق طباطبایی، اشتباه است و تاریخ ۱۳۴۹ درست است).

طباطبایی در سال ۱۳۵۱ همراه صادق قطب‌زاده، از سوی اتحادیه، مأمور شد گزارشی از فعالیت‌های یک‌ساله اتحادیه را به امام‌خمینی تقدیم کند.[۲۹] وی در همین سفر با اجازه امام‌خمینی، عکس‌هایی از حالات مختلف ایشان گرفت که برخی عکس‌های منحصربه‌فردی که بعدها مشهور شدند، مانند عکس حضور امام‌خمینی در حرم امیرالمؤمنین علی(ع) و عکس‌های ایشان در حال مطالعه و نوشتن نامه، ازجمله آنها هستند.[۳۰] وی در سال ۱۳۵۵ نیز به نمایندگی از اتحادیه، به کشورهایی از آسیای شرقی سفر کرد و دربارهٔ پایه‌گذاری انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم این کشورها، راهنمایی‌هایی کرد[۳۱] و در مهر ۱۳۵۶، در برگزاری اعتصاب غذای گسترده که از سوی گروهی از روحانیان و دانشجویان مبارز ایرانی خارج از کشور، در اعتراض به افزایش دستگیری‌ها و شکنجه رژیم پهلوی برگزار شد، حضور فعالی داشت.[۳۲]

طباطبایی از کسانی بود که در خرداد ۱۳۵۶، با تلاش فراوان موفق شدند مانع انتقال پیکر علی شریعتی به ایران به دست عوامل رژیم و بهره‌برداری از آن شوند و خود برای برگزاری مراسم شریعتی عازم سوریه شد[۳۳] او در ادامه همین سفر، همراه سیداحمد خمینی و فاطمه طباطبایی برای دیداری چندروزه به نجف رفت و با امام‌خمینی دیدار کرد.[۳۴] وی در این چند روز، در خانه امام‌خمینی اقامت داشت و هر روز یک ساعت، دربارهٔ موضوعات مختلف اتحادیه، با ایشان صحبت می‌کرد و نظرهای ایشان را ضبط می‌کرد. این سخنان در نشریه‌های اتحادیه مانند مکتب مبارز، مجموعه کرامه یا ماهنامه قدس منتشر می‌شد. او همچنین طرز سلوک امام‌خمینی با اطرافیان و لطافت طبع ایشان را ثبت کرده‌است.[۳۵]

پس از کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در تهران و ورود امام‌خمینی به پاریس در ۱۴ مهر ۱۳۵۷، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در بیشتر از ۲۵ شهر اروپا، با برگزاری جلسات سخنرانی، به زبان محلی و فارسی و نمایش عکس و فیلم از تظاهرات عید فطر، ۱۶ شهریور و کشتار ۱۷ شهریور، دست به افشاگری علیه رژیم زد. طباطبایی توانست به‌خوبی سخنرانی این جلسات را در کشور آلمان و به زبان محلی، به عهده بگیرد.[۳۶] او در گروه مصاحبه‌های خارجی با امام‌خمینی در نوفل لوشاتو هم حاضر بود و مترجمی زبان آلمانی در این دیدارها را به عهده داشت.[۳۷] وی در خاطرات خود از این دیدارها، مطالب بسیاری از رفتار امام‌خمینی با شخصیت‌های مختلف سیاسی و دینی اروپایی، شوخ‌طبعی و نیز احاطه ایشان به ادبیات، تاریخ و مسائل سیاسی روز بیان کرده‌است.[۳۸] حضور مؤثر او در پاریس کنار امام‌خمینی، مورد توجه برخی تحلیلگران انقلاب اسلامی قرار گرفته‌است.[۳۹] او یکی از نمایندگان امام‌خمینی بود که پس از سفر به فرانسه، برای پیگیری وضعیت اقامت ایشان و نیز ماجرای ربوده‌شدن امام‌موسی صدر، به کشورهای مختلف اسلامی سفر کردند. وی در این سفر با حافظ اسد رئیس‌جمهور سوریه دیدار کرد.[۴۰] در شب عید میلاد حضرت مسیح(ع) نیز از طرف امام‌خمینی مأمور شد با تقدیم هدیه‌هایی به همسایگان در نوفل لوشاتو، سلام و عذرخواهی امام‌خمینی به دلیل سلب آرامش محیط را به آنان برساند.[۴۱]

در آغاز دی ۱۳۵۷، یک هفته پیش از برگزاری کنفرانس گوادلوپ (ببینید: بازگشت به ایران)، وزارت امور خارجه آلمان، در تماس با طباطبایی، گزارشی دربارهٔ تصور امام‌خمینی و انقلابیون از آینده و اداره کشور بدون وابستگی به کمونیسم شوروی درخواست کرد. در گفتگوی تلفنی طباطبایی با هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه آلمان، که از دوستان طباطبایی بود، گنشر گفت بسیار مایل است دیدگاه‌های امام‌خمینی و دوستان ایشان را دربارهٔ تحولات جاری در ایران و نیز تصویر و تصورات آنها از آینده را بداند و اینکه آیا واقعاً آنان می‌توانند بدون دخالت یا حمایت روس‌ها یا حزب توده، ایران را اداره کنند؟ در همین روزها، تقاضای مشابهی نیز از سوی دولت فرانسه دربارهٔ تحلیلی از اوضاع ایران مطرح شد. با آگاهی امام‌خمینی و درخواست ایشان برای تدوین این گزارش، طباطبایی و صادق قطب‌زاده، گزارش جامعی از اوضاع ایران از زمان مشروطه تا انقلاب ۱۳۵۷، تدوین کردند.[۴۲] به گفته طباطبایی، گزارش یادشده، کشورهای حاضر در کنفرانس گوادلوپ را به این نتیجه رساند که جنبش مذهبی ایران قادر به پیشگیری از نفوذ کمونیسم و تأمین امنیت منطقه است و از آنجا که حفظ امنیت منطقه در اولویت است، نه حفظ شخص محمدرضا پهلوی، باید وی را قانع کرد از کشور خارج شود.[۴۳]

پس از خروج محمدرضا پهلوی از ایران، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان تصمیم گرفت برخی سفارتخانه‌های ایران در کشورهای دیگر، ازجمله آمریکا و آلمان و امور مربوط به آنها را در اختیار بگیرد.[۴۴] پس از مقاومت اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا از تحویل‌دادن سفارتخانه، امام‌خمینی در پیامی خطاب به جلیل ضرابی، عضو فعال انجمن‌های اسلامی دانشجویان در آمریکا، به وی، احمد عزیزی، سیدصادق طباطبایی، سیدرضا صدر و شهریار روحانی مأموریت داد با همکاری کارمندان سالم و علاقه‌مند به شرافت اسلامی و ملی، بر امور سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌ها سرپرستی کنند و در حفظ اسناد و مدارکی که به ملت ایران تعلق دارد، بکوشند.[۴۵] پس از این رویدادها، سفیر ایران در آلمان، با طباطبایی تماس گرفت و پس از کسب اطمینان از مأموریت و اظهارات نمایندگان اتحادیه، حاضر به تحویل سفارتخانه به‌ویژه بخش مربوط به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شد.[۴۶]

طباطبایی هنگام بازگشت امام‌خمینی به ایران، نخست فاطمه طباطبایی، عروس امام‌خمینی و فرزندانش را به آلمان نزد خانواده خود برد و برای همراهی با امام‌خمینی در پرواز انقلاب، به پاریس بازگشت و در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ همراه ایشان بود.[۴۷] وی در این پرواز، پتر شول‌لاتور، خبرنگار آلمانی را برای ثبت دقایق پایانی شب ۱۲ بهمن، به طبقه بالای هواپیما برد. شول‌لاتور خبرنگاری بود که پیش از این نیز تصاویر و فیلم ضبط‌شده از راهپیمایی تاسوعا و عاشورا در ایران را به‌طور خصوصی برای امام‌خمینی نمایش داده بود. طباطبایی نیز ترجمه جملات فیلم را به عهده داشت. در همان شب، امام‌خمینی پوشه‌ای به وی سپرد تا برای ساعاتی، نزد وی امانت باشد. این پوشه حاوی پیش‌نویس قانون اساسی ایران بود که نزد طباطبایی بود و به دلیل احتمال دستگیری امام‌خمینی و تمام همراهان، به پیشنهاد طباطبایی، نزد شول‌لاتور به امانت گذاشته شد و پس از اطمینان از رفع خطر، پس گرفته شد.[۴۸]

طباطبایی پس از بازگشت به ایران، نخست در رادیو و تلویزیون، مسئولیت نظارت بر پخش اخبار را بر عهده گرفت و در تولید گزارش‌های خبری همکاری کرد.[۴۹] پس از آغاز به کار دولت موقت، وی معاون سیاسی اجتماعی وزیر کشور شد و در نخستین گام، مسئول برگزاری همه‌پرسی تعیین نظام شد[۵۰] و به همین منظور، به تشکیل جلسه و تدوین آیین‌نامه برای برگزاری همه‌پرسی اقدام کرد.[۵۱] او در روزهای باقیمانده تا برگزاری همه‌پرسی، در محافل سخنرانی و گفتگوهای زنده تلویزیونی، اصول پیش‌نویس قانون اساسی جدید را برای مردم تشریح کرد.[۵۲] وی همچنین برای مدتی، معاون سیاسی نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت بود[۵۳] و در تیر ۱۳۵۸، پس از اوج‌گیری اختلافات شورای انقلاب و دولت موقت و طرح ادغام شورا و دولت، که مورد پذیرش امام‌خمینی نیز واقع شد، به نمایندگی از دولت وارد شورای انقلاب شد.[۵۴] وی در نخستین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در بهمن ۱۳۵۸ نامزد شد اما رأی نیاورد.[۵۵]

طباطبایی پس از تسخیر سفارت آمریکا در سیزده آبان ۱۳۵۸ و حل‌نشدن مسئله گروگان‌گیری، به امام‌خمینی پیشنهاد کرد که با مشورت مجلس شورای اسلامی، به‌طور غیررسمی با آمریکا وارد مذاکره شود. وی با جلب حمایت امام‌خمینی و مشورت اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، از طریق دوستان آلمانی خود در وزارت خارجه این کشور، با کاخ سفید تماس گرفت. نشانه نمایندگی او از سوی مقامات بالای نظام نیز، سخنان امام‌خمینی در چند روز آینده و اشاره به حل مسئله گروگان‌گیری تعیین شد که طباطبایی با امام‌خمینی قرار گذاشته بود. این نشانه مورد پذیرش کاخ سفید قرار گرفت و او در خرداد ۱۳۵۹ در آلمان با نمایندگان دولت آلمان و آمریکا مذاکره کرد. دولت آمریکا هر چهار شرط ایران را پذیرفت و متن توافقنامه به امضای جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا نیز رسید.[۵۶] بازگشت طباطبایی به ایران، با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هم‌زمان شد و این موضوع در تصمیم‌گیری مجلس برای حل مسئله، تأثیر منفی گذاشت. با تعلل مجلس و پایان ضرب‌الأجل آمریکا در مدت زمان باقیمانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور، ماجرای گروگان‌گیری تا پایان دولت کارتر حل نشد[۵۷] (ببینید: تسخیر لانه جاسوسی امریکا).

طباطبایی پس از آغاز جنگ تحمیلی، با موافقت شورای عالی دفاع، شرکتی در اروپا تأسیس کرد و خرید سلاح از کشورهای خارجی را بر عهده گرفت؛ به همین دلیل در برخی جلسات شورای عالی دفاع، برای دادن گزارش حاضر بود.[۵۸] وی در همان زمان، در معاملات فروش نفت هم فعال بود و گاه با برخی کشورهای اروپایی، مذاکراتی داشت.[۵۹] در دی ۱۳۶۰، پرونده خرید سلاح از کشورهای اروپایی با اتهام روبه‌رو و طباطبایی به دادگاه انقلاب فراخوانده شد. او پس از چند جلسه بازجویی، به تشخیص دادستان وقت انقلاب ارتش، لطف‌الله اتابکی بازداشت شد. پس از بازداشت او، یوسف صانعی، دادستان کل کشور به خواست امام‌خمینی که از طریق سیداحمد خمینی ابلاغ شده بود، پرونده را به دلیل درز خبر آن به برخی رسانه‌های بیگانه از اتابکی گرفت.[۶۰] امام‌خمینی در دیدار با محمد محمدی ری‌شهری، رئیس دادگاه انقلاب ارتش، از او خواست شخصاً رسیدگی به اتهامات او را به عهده بگیرد و مراقب توطئه دشمنان دربارهٔ منسوبان ایشان و سیاسی‌کردن ماجرا باشد. البته امام‌خمینی تأکید داشت اگر اتهام طباطبایی ثابت شد، حکم اجرا شود. محمدی ری‌شهری نیز به اتهامات او رسیدگی کرد و بر اساس مدارک ارائه‌شده، از اتهام خیانت تبرئه شد.[۶۱] طباطبایی در سال‌های بعد، از فعالیت مستقیم سیاسی فاصله گرفت و به کارهای علمی و هنری، نگارش مقاله و نیز نوشتن خاطرات مشغول شد.[۶۲] وی همچنین تا پایان عمر، از هر فرصتی برای پیگیری وضعیت امام‌موسی صدر استفاده می‌کرد.[۶۳]

طباطبایی در سال ۱۳۴۳ با دخترخاله خود فاطمه صدر عاملی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج، دو فرزند است.[۶۴] او مقالات بسیاری دربارهٔ امام‌موسی صدر نوشته و در مناسبت‌های مختلف نیز دربارهٔ او سخنرانی کرده‌است.[۶۵] برخی آثار طباطبایی عبارت‌اند از: خاطرات سیاسی اجتماعی سیدصادق طباطبایی، طلوع ماهواره و افول فرهنگ، تکنوپولی، زندگی در عیش مردن در خوشی، و نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی.[۶۶] او که محرک اصلی نوشتن خاطرات سیاسی خود را سیداحمد خمینی ذکر کرده‌است، در مقدمه جلد اول این خاطرات، تأکید کرده‌است با توجه به سرقت مشکوک تمام مدارک و اسنادی که طی سال‌ها جمع‌آوری کرده بود، خاطرات خود را به اسناد دیگران یا شواهد و قراین ارجاع داده‌است.[۶۷]

سیدمحمدصادق طباطبایی در دوم اسفند ۱۳۹۳، در ۷۱سالگی و پس از یک سال بیماری، در آلمان درگذشت.[۶۸] پیکر او پس از انتقال به ایران، در مرقد امام‌خمینی، به خاک سپرده شد.[۶۹]

پانویس

  1. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۳.
  2. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۰–۱۱.
  3. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۲۴.
  4. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۲۹.
  5. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۲۹.
  6. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۳۰–۳۱.
  7. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۶۵–۶۶؛ طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۸۹.
  8. باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، ۱۲۸.
  9. باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، ۱۲۸.
  10. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۷۳–۷۵ و ۲۳۸؛ زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ۳۰۱.
  11. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۷۶.
  12. جنتی، خاطرات، ۱۲۷.
  13. یزدی، مصاحبه، ۲/۱۹۳–۱۹۴.
  14. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۷۶.
  15. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۷۹؛ باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، ۱۱۰.
  16. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۷۹.
  17. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۷۹–۸۱.
  18. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۵.
  19. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۲–۲۸۳.
  20. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۸۴.
  21. باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، ۱۹۹.
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۴۵–۳۴۷.
  23. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۸۹–۹۰.
  24. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۰۰–۱۰۱.
  25. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۰۶–۱۰۷.
  26. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۰۷.
  27. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۱۹.
  28. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۰۸–۱۱۰ و ۱۹۹–۲۰۱؛ ۲/۱۴–۲۸.
  29. باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، ۲۶۹ و ۳۳۲.
  30. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۲۱–۱۲۴؛ طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۳۸۱–۳۸۳.
  31. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۲۰.
  32. جنتی، خاطرات، ۱۵۰–۱۵۱.
  33. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۳۶–۱۴۱؛ طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۳۶۸–۳۶۹.
  34. طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۳۸۳–۳۸۴.
  35. ←طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/۱۵۴–۱۵۷.
  36. باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، ۱۲۸.
  37. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۴۱–۴۳؛ طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۴۷۵.
  38. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۱۲۳–۱۳۰.
  39. یزدی، آخرین تلاش‌ها، ۱۱۳.
  40. محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۲/۱۸۹؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۴۰–۴۱.
  41. طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۴۸۹.
  42. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۱۳۶–۱۳۸.
  43. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۱۳۸–۱۳۹.
  44. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۱۵۱.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۹۶.
  46. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۱۵۱–۱۵۳.
  47. طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۵۴۴–۵۴۵.
  48. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۱۳۱–۱۳۳؛ طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۵۵۱–۵۵۲.
  49. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۲۵۳.
  50. اعتماد، ۳/۱۲/۱۳۹۳ش، ۱.
  51. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۲۶۹–۶۵.
  52. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۳/۲۹۴–۲۹۷.
  53. امیرانتظام، آن سوی اتهام، ۱/۳۹–۴۰؛ الوندی، دیدار در پاریس، ۲۱؛ باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، ۱۲۸.
  54. هاشمی، انقلاب و پیروزی، ۳۳۴.
  55. هاشمی، انقلاب و پیروزی، ۴۱۸؛ اعتماد، ۳/۱۲/۱۳۹۳ش، ۱.
  56. امیرانتظام، آن سوی اتهام، ۱/۱۰؛ حریم، شماره ۲۰۷، ۲۹/۱۱/۱۳۹۴ش، ۱۴–۱۵؛ شرق، ۱۵/۸/۱۳۸۹ش، ۱؛ خبرآنلاین، ۱۹/۱۱/۱۳۹۸ش.
  57. شرق، ۱۵/۸/۱۳۸۹ش، ۱؛ خبرآنلاین، ۱۹/۱۱/۱۳۹۸ش.
  58. هاشمی، عبور از بحران، ۹۴، ۲۳۱، ۳۵۶–۳۵۷ و ۴۲۶.
  59. هاشمی، عبور از بحران، ۳۷۲.
  60. صانعی، گفتگوی حضوری.
  61. محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها، ۱/۹۹–۱۰۱.
  62. بهشتی، سیدمحمدرضا، مصاحبه، ۲۳؛ صادقی، مختصری از زندگی‌نامه دکتر صادق طباطبایی، ۲۹.
  63. بهشتی، سیدعلیرضا، مصاحبه، ۲۲؛ جزینی، درگذشت مسافر پرواز ۵۷، ۳۶.
  64. طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۸۹.
  65. الوندی، دیدار در پاریس، ۲۱.
  66. صادقی، مختصری از زندگی‌نامه دکتر صادق طباطبایی، ۲۹؛ مختاباد، صادق طباطبایی سیاست‌مرد و موسیقی‌شناس، ۳۸.
  67. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/ح ـ د.
  68. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات، ۱/ح ـ د.
  69. کیهان، ۹/۱۲/۱۳۹۳ش، ۱۰.

منابع

  • اعتماد، روزنامه، ۳/۱۲/۱۳۹۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امیرانتظام، عباس، آن سوی اتهام (خاطرات عباس امیرانتظام)، تهران، نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
  • باقرنژاد، مجتبی، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور (۱۳۴۴–۱۳۶۰)، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • بهشتی، سیدعلیرضا، مصاحبه، حریم امام، مجله، شماره ۱۵۸، ۷/۱۲/۱۳۹۳ش.
  • بهشتی، سیدمحمدرضا، مصاحبه، حریم امام، مجله، شماره ۱۵۸، ۷/۱۲/۱۳۹۳ش.
  • جزینی، مهسا، درگذشت مسافر پرواز ۵۷، چاپ‌شده در حریم امام، مجله، شماره ۱۵۸، ۷/۱۲/۱۳۹۳ش.
  • جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • حریم امام، مجله، شماره ۲۰۷، ۲۹/۱۱/۱۳۹۴ش.
  • خبر آنلاین، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۹/۱۱/۱۳۹۸ش.
  • زیباکلام، صادق، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • شرق، روزنامه، ۱۵/۸/۱۳۸۹ش.
  • صادقی، علی‌اکبر، مختصری از زندگی‌نامه دکتر صادق طباطبایی، چاپ‌شده در مجله حریم امام، شماره ۱۵۸، ۷/۱۲/۱۳۹۳ش.
  • صانعی، یوسف، گفتگوی حضوری، سیدضیاء مرتضوی.
  • طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • کیهان، روزنامه، ۹/۱۲/۱۳۹۳ش.
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، از ایران به ایران، قم، کوثرالنبی (ص)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • محمدی ری‌شهری، محمد، خاطره‌ها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • مختاباد، سیدابوالحسن، صادق طباطبایی سیاست‌مرد و موسیقی‌شناس، چاپ‌شده در مجله حریم امام، شماره ۱۵۸، ۷/۱۲/۱۳۹۳ش.
  • الوندی، پدرام، دیدار در پاریس، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام‌موسی صدر، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به اهتمام عباس بشیری، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • یزدی، ابراهیم، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، تهران، قلم، ویرایش دوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • یزدی، ابراهیم، مصاحبه، نهضت آزادی در خارج از کشور، تدوین غلامرضا نجاتی، چاپ‌شده در شصت‌سال خدمت و مقاومت، خاطرات مهدی بازرگان، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

پیوند به بیرون