حزب توده ایران

از ویکی امام خمینی
حزب توده ایران
حزب توده ایران.jpg
اطلاعات کلی
تأسیسهفتم مهر ۱۳۲۰
بنیانگذارکمونیست‌ها
وابسته بهمارکسیسم ـ کمونیسمِ شوروی
رویکردگرایش‌های مارکسیستی و وابستگی به شوروی
نوع فعالیتحزب
سایر
وضعیتغیرفعال
انحلالاردیبهشت ۱۳۶۲


حزب توده ایران، حزبی با گرایش‌های مارکسیستی و وابستگی به شوروی.

حزب توده در ایران هم‌زمان با سقوط رضاخان و اشغال کشور به دست انگلیس و شوروی تأسیس شد. فضای ضد کمونیسم در ایران، موجب شد حزب توده خود را نه یک حزب کمونیستی بلکه جبهه «دموکراتیک ملی» معرفی کند. حزب در این دوره اگرچه توانست موفقیت‌هایی در فضای سیاسی کسب کند، ولی کشف سازمان نظامی آن در مرداد ۱۳۳۳، این گروه را تا مرز فروپاشی پیش برد.

با اوجگیری نهضت اسلامی، تلاش اعضای حزب برای هم‌سو شدن با انقلاب و برخورداری سهمی از آن با موضع‌گیری‌های صریح امام‌خمینی علیه هر جریان ضد اسلامی، به جایی نرسید.

امام‌خمینی، حزب توده را منفور جامعه اسلامی و فرصت‌طلب می‌خواند که اجازه ورود آنان را به حکومت اسلامی نخواهد داد. ایشان پس از افشای ماهیت جاسوسی حزب توده و دستگیری اعضای فعال آن در سال ۱۳۶۱، حزب را مار پر خط ‌و خالی دانست که برای براندازی اسلام، فعالیت منافقانه داشت.

تأسیس

ورود اندیشه‌های مارکسیستی به ایران، پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷م/ ۱۲۹۶ش، روسیه آغاز شد.[۱] در همان سال، عده‌ای از روشنفکران ایرانی، نخستین حزب کمونیستی ایران را با نام «فرقه عدالت» در باکو (آذربایجان شوروی) تأسیس کردند.[۲] کمونیست‌ها در دوره رضاشاه پهلوی، به‌شدت سرکوب می‌شدند[۳]؛ اما پس از سقوط وی، گروهی که در زمان او به اتهام تشکیل سازمان مخفی اشتراکی و ترجمه کتاب‌های الحادی زندانی شده بودند، «حزب توده» را در هفتم مهر ۱۳۲۰ هنگام اشغال ایران به دست انگلیس و شوروی، تأسیس کردند.[۴] انتخاب نام «توده» برای این حزب، به این دلیل بود که علاوه بر کمونیست‌ها، جبهه وسیعی از مردم را نیز دربر بگیرد.[۵]

گرایشات

گرایش کلی حزب توده، به مارکسیسم ـ کمونیسمِ شوروی بود. مؤسسان این حزب، به دلیل ممنوعیت مرام اشتراکی در ایران، نگرش خصمانه مردم به کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی و برای جذب انقلابیان مترقی و جلوگیری از حملات روحانیان، مارکسیسم را به‌ظاهر از برنامه‌های رسمی و آشکار خود کنار گذاشتند و از کمونیست‌خواندن خود نیز امتناع می‌کردند.[۶] حزب توده با وجود نگاه طبقاتی به سیاست،[۷] از آنجا که شرایط اجتماعی ایران را مناسب این نگاه و مرام کمونیستی نمی‌دید،[۸] خود را نه یک حزب کمونیستی بلکه جبهه «دموکراتیک ملی» معرفی و اهداف کلی خود را استقرار دموکراسی پارلمانی، بازسازی اقتصاد سیاسی، گسترش رفاه عمومی و عدالت اجتماعی عنوان کرد[۹] و در پرتو این شعارها به موفقیت‌هایی نیز دست یافت که نفوذ در قشر کارگر و سازماندهی آنان،[۱۰] حضور در دانشگاه‌ها و برخورداری از حمایت روشنفکران و سازمانی منسجم در نیروهای نظامی، از جمله این موفقیت‌ها در دهه ۱۳۲۰ بود.[۱۱]

فعالیت قبل از انقلاب

حزب توده در صحنه سیاسی نیز موفق شد هشت نماینده به مجلس چهاردهم بفرستد.[۱۲] اوج این پیروزی‌ها، حضور سه وزیر توده‌ای در دولت ائتلافی احمد قوام در مرداد ۱۳۲۵ بود.[۱۳] برخی خطاها و اشتباهات حزب توده در مسیر فعالیت‌های خود، مانند حمایت از حرکت تجزیه‌طلبانه و قومی در آذربایجان ایران که با ادعای ملی‌بودن حزب مغایرت داشت[۱۴] و گرایش به شوروی و حزب کمونیسم، به عنوان بخش مهم «انترناسیونالیسم» کارگری،[۱۵] حمایت نمایندگان حزب در مجلس چهاردهم از درخواست امتیاز نفت شمال از طرف شوروی[۱۶] و نهایتاً سوء قصد ناصر فخرایی از اعضای حزب به جان محمدرضا پهلوی در بهمن ۱۳۲۷، موجب شد این حزب، غیرقانونی اعلام شود.[۱۷]

روی کارآمدن محمد مصدق و اعتقاد وی به فضای باز سیاسی، زمینه حضور مجدد حزب توده در عرصه سیاسی کشور را در سال‌های ۱۳۳۰–۱۳۳۲ فراهم کرد.[۱۸] در اواخر حکومت مصدق، دولت او و حزب توده، به هم نزدیک شدند و این حزب، رسوخ زیادی در ارکان حکومت پیدا کرد[۱۹]؛ با این حال، از آنجا که حزب توده، نهضت ملی‌شدن صنعت نفت را نه یک قیام ملی، بلکه مبارزه‌ای میان آمریکا و انگلیس می‌دانست،[۲۰] در حمایت صریح و کامل از این نهضت، تعلل و در برابر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت مصدق، سکوت پیشه کرد[۲۱] و با توجه به حضور وابستگان حزب توده در خیابان‌ها در ۲۶ و ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ و ترک‌نکردن خیابان علی‌رغم درخواست مصدق و دست‌زدن به آشوب و تظاهرات[۲۲] و عدم واکنش عملی در برابر کودتاچیان به‌رغم برخورداری از شاخه نظامی در یگان‌های رزمی و اطلاعاتی ارتش،[۲۳] در واقع حزب توده از موفقیت کودتا و شکست مصدق استقبال کرد[۲۴]؛ با این حال، دولت نظامی ـ کودتایی فضل‌الله زاهدی، ضربات سهمگینی بر حزب وارد کرد و با کشف سازمان نظامی حزب در مرداد ۱۳۳۳، این گروه تا مرز فروپاشی پیش رفت.[۲۵] از آن به بعد، رهبران باقیمانده، فعالیت‌های حزب را به آلمان شرقی منتقل کردند[۲۶] و تنها چاپ چند نسخه از روزنامه مخفی حزب توده (ضمیمه نامه مردم)، حیات آنها را نشان می‌داد.[۲۷]

حزب توده که در واقع موافق با شوروی و وابسته به این کشور بود،[۲۸] نیروهای چپ را به سه گروه چپ، چپ‌نما و چپ‌گرا تقسیم می‌کرد. گروه نخست از نگاه این حزب، پدیده چپ سنتی ایران و چپ اصیل و راستین بود که حزب «مارکسیست‌های شوروی‌گرا» را نیز دربر می‌گرفت. چپ‌نما گروه‌هایی مانند «رنجبران»، «کومله» و «پیکار» بودند که به نظر حزب توده، ساخته آمریکا و چین بودند. «سازمان مجاهدین خلق»، «چریک‌های فدایی» و «راه کارگر» نیز نیروهای چپگرا به حساب می‌آمدند که به گمان حزب توده دارای پایگاه گسترده‌ای در میان جوانان و قشر روشنفکر بودند.[۲۹] این حزب از آغاز فعالیت سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک جریان انقلابی ـ مذهبی استقبال کرد و در صدد اتحاد با این گروه برآمد و این سازمان و «چریک‌های فدایی خلق» را جویندگان مارکسیسم ـ لنینیسم برشمرد، هرچند با شیوه تروریستی آنان موافق نبود[۳۰]

حزب توده در زمان انقلاب اسلامی

با آغاز نهضت اسلامیِ مردم ایران، حزب توده به آن واکنش منفی نشان داد و قیام پانزده خرداد را تلاش محافل ارتجاعی در سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم (در روزهای عزاداری ماه محرم)، در راستای اعمال و رفتار جاهلانه، ضد انسانی و غیر مترقیانه معرفی کرد؛ اما برخی از رهبران حزب مدعی‌اند که واکنش و ارزیابی حزب به واقعه پانزده خرداد مثبت بوده‌است؛ اما حزب درک درستی از آن نداشته‌است.[۳۱] به دلایلی ازجمله وضع آشفته حزب، خروج سران حزب از کشور، تحمل‌نکردن شکنجه سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و همکاری با ساواک، حزب توده نه تنها اقدامی علیه رژیم انجام نداد، بلکه به پوششی برای ساواک علیه گروه‌های ضد رژیم مبدل شد.[۳۲]

با اوج‌گیری نهضت اسلامی در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، حزب توده سعی کرد خود را در مسیر انقلاب نشان دهد تا در صورت بروز تحولات انقلابی، سهمی از آن ببرد؛ اما مخالفت امام‌خمینی با جریان‌های مارکسیستی و کمونیستی (ببینید: مارکسیسم) و هم‌راستا ندانستن آن با دیدگاه‌های توحیدی اسلام،[۳۳] مجالی برای بهره‌برداری حزب توده از حرکت انقلابی مردم ایران باقی نگذاشت؛ ضمن اینکه بروز برخی دگرگونی‌های اجتماعی، انشعاب‌های صورت‌گرفته درون حزب، مرگ، پیری و کنارکشیدن رهبران و ضربات سخت نیروهای امنیتی رژیم پهلوی و تبلیغات گسترده علیه آن، توان ایفای نقش گسترده در دوران اوج‌گیری انقلاب را از حزب گرفت.[۳۴]

امام‌خمینی با معرفی نهضت مردم ایران به عنوان حرکتی صددرصد اسلامی که تنها به دست روحانیان و با پشتیبانی ملت پی‌ریزی شده، حزب توده را فاقد هر گونه نقشی در انقلاب دانست و معتقد بود برخی جریان‌ها، گروه‌ها و احزابی مانند حزب توده در آستانه انقلاب به تکاپو افتاده‌اند تا از آن بهره‌برداری کنند.[۳۵] ایشان با نقد عملکرد دولت شوروی و ماهیت استعماری و منفعت‌طلبانه این نوع دولت‌ها که خاستگاه فکری حزب توده به‌شمار می‌آمدند، اعتقاد داشت هدف مبلغان طرفدار شوروی در ایران، تبلیغ ضد دین و روحانیت است تا مردم را از این دو جدا سازند و از این طریق، منافع خود را با غارت کشور تأمین کنند.[۳۶] ایشان با رد ادعای سران کمونیسم دربارهٔ خدمت به توده‌ها، عقیده داشت دولت شوروی بیشتر از حکومت‌های دیگر، مردم را تحقیر می‌کند. نشانه این مسئله هم نظر لنین برای به‌دریاریختن افراد ضعیف و ازکارافتاده[۳۷] و زندگی اشرافی استالین[۳۸] بود؛ چنان‌که ایشان عنوان حزب توده را نیز بی‌محتوا می‌دانست و بر آن بود توده‌ای، زمانی معنا پیدا می‌کند که برای مصالح مردمِ خود، فعالیت کند نه برای تأمین منافع بیگانگان.[۳۹]

امام‌خمینی معتقد بود حزب توده، به دست انگلیسی‌ها ایجاد شده‌است.[۴۰] این ادعا را می‌توان برخاسته از این واقعیت دانست که در جنگ جهانی اول، طرفداران مرام کمونیستی به گروهی از نویسندگان مطبوعاتی هوادار انگلیس پیوستند و یک ائتلاف روزنامه‌ای با عنوان «انجمن ضد فاشیست» ایجاد کردند؛ همچنین در واقعه ملی‌شدن نفت و در دفاتر آبادان شرکت نفت ایران و انگلیس، اسناد محرمانه‌ای یافت شد که نشان می‌داد انگلیس از توده‌ای‌ها حمایت می‌کرده‌است؛ اگرچه در مورد صحت این اسناد تردید وجود داشت.[۴۱] امام‌خمینی در دوران انقلاب نیز به دلیل ارتباط حزب توده با رژیم پهلوی، احتمال وابستگی این حزب به آمریکا را قوی‌تر از وابستگی آن به شوروی می‌دانست.[۴۲] حضور برخی از سران حزب توده مانند کوروش لاشایی، منوچهر آزمون و نورالدین الموتی در دولت امیرعباس هویدا و دستگاه‌های تبلیغاتی پهلوی در دهه ۱۳۴۰،[۴۳] گواه این مدعاست. امام‌خمینی طرح شعارهای کمونیستی در آغاز سال تحصیلی ۱۳۵۷ در دانشگاه، از طرف حزب توده را که با هدف سست‌کردن نهضت اسلامی و نجات محمدرضا پهلوی، با حربه ترساندن مردم از خطر کمونیست‌ها صورت می‌گرفت، نشانه این همکاری می‌دانست و این حزب را حزبی کثیف خواند.[۴۴]

امام‌خمینی شایعه ارتباط خود و انقلابیان دیگر با حزب توده را ساخته حکومت پهلوی برای آلوده‌کردن نهضت می‌شمرد[۴۵] و تأکید داشت که با این حزب ارتباط نداشته، ندارد و نخواهد داشت.[۴۶] ایشان در مصاحبه‌های گوناگونی که پیش از پیروزی انقلاب انجام داد، فعالیت احزاب را در صورتی که بر مبنای مصالح ملت فعالیت کنند، آزاد اعلام کرد[۴۷]؛ اما با توجه به عملکرد حزب توده، این حزب را مردود و منفور جامعه اسلامی دانست و تصریح کرد اجازه ورود آن را به حکومت اسلامی نخواهد داد و فعالیت حزب همچنان غیرقانونی خواهد بود[۴۸]؛ اما حزب توده غیرقانونی‌بودن خود را که دولت موقت نیز آن را اعلام کرد، نپذیرفت و آن را برخلاف قانون دانست.[۴۹]

حزب توده در دوره جمهوری اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی، حزب توده در اعلامیه‌ای در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸، از سرگیری فعالیت‌های رسمی خود را اعلام کرد[۵۰]؛ اما چون به دلیل دوری چندین‌ساله از صحنه سیاسی کشور، پایگاه خود را حتی در میان روشنفکران از دست داده بود، سعی کرد برای کسب مشروعیت سیاسی و ادامه حیات، به پشتیبانی از انقلاب و رهبری آن بپردازد.[۵۱] حزب در توضیح چرایی وقوع انقلاب اسلامی، عامل نخست را خرابی وضع اقتصاد و واکنش زحمتکشان به صورت اعتراض و اعتصاب کارگری و عامل دوم را بحران سرمایه‌داری جهانی اعلام می‌کرد و معتقد بود انقلاب افغانستان (به تعبیر حزب) و موضع‌گیری قاطع دولت شوروی در جلوگیری از مداخله کشورهای غربی در ایران و سرکوب انقلاب، تأثیر بسیاری بر پیروزی انقلاب اسلامی داشته‌است.[۵۲]

این حزب، انقلاب ایران را حلقه‌ای از زنجیره انقلاب‌های رهایی‌بخش علیه سلطه امپریالیسم[۵۳] و با تفسیر و تلقی طبقاتی از انقلاب ایران[۵۴] و نتیجه پیوند انقلابی میان نیروهای مذهبی و هواداران سوسیالیسم علمی به‌شمار می‌آورد.[۵۵] حزب برای حل مسئله ناهمخوانی انقلاب ایران با برداشت‌های مارکسیستی خود، انقلاب ایران را انقلابی رهایی‌بخش ملی و خلقی تعبیر می‌کرد که مسئله نخست آن، استقلال و دموکراسی است و رهبری آن به جای پرولتاریا در دست طبقات متوسط قرار دارد و بینش این طبقه، بینش اسلام انقلابی و رهبری آن روحانیت مترقی با گرایش‌های مردمی است؛ بنابراین بر سیاست پشتیبانی از این جریان بر پایه شیوه اتحاد ـ انتقاد یا اپوزیسیون وفادار قانونی جمهوری اسلامی تأکید می‌کرد.[۵۶] سران حزب خود را همانند دیگران در برنامه‌ریزی و تنظیم امور کشور محق می‌دانستند و حتی تشکیل جبهه واحد خلق را به عنوان برنامه‌ای برای نوسازی کشور تجویز می‌کردند.[۵۷]

در تحلیل زیربنایی توده‌ای‌ها، امام‌خمینی نماینده مرحله خرده‌بورژوازی ناسیونالیستی انقلابی که احتمالاً به سمت چپ خواهد چرخید، به‌شمار می‌رفت[۵۸]؛ با این حال، عامل مذهب در انقلاب ایران موجب شد امام‌خمینی و دولت جمهوری اسلامی از همان آغاز مانع از نفوذ چپی‌ها ازجمله حزب توده در دستگاه‌های دولتی در تمام سطوح شوند.[۵۹] به رغم این تحلیل‌ها و تلاش حزب توده برای نشان‌دادن نقش خود در انقلاب، امام‌خمینی با تأکید بر وابستگی حزب توده به بیگانگان،[۶۰] اعلام کرد این حزب اساساً در مبارزات شرکت نکرده و هزینه‌ای نداده‌است. ایشان اعضای حزب را فرصت‌طلبانی دانست که با پیشرفت نهضت در صدد برآمده‌اند تا از برآیند آن بهره ببرند.[۶۱] ایشان اعتقاد داشت حزب به دنبال آن است که با نام توده، توده‌های محروم را محروم‌تر سازد[۶۲]؛ چنان‌که با ایفای نقش در برخی اعتصابات پس از انقلاب برهم‌زدن آرامش جامعه، فلج‌کردن اقتصاد کشور و بازگشت به دوران گذشته و فراهم‌کردن فرصت برای مخالفان نظام را دنبال می‌کرد.[۶۳]

به باور برخی از احزاب و شخصیت‌های اسلامی، حزب توده با هدف به دست آوردن سهمی از حکومت احتمالی آینده کردستان، از فرقه دموکرات کردستان حمایت می‌کرد.[۶۴] ترویج عقاید التقاطی و فرهنگ الحادی، کار دیگر حزب توده بود.[۶۵] رفتار دیگر حزب، استفاده از شیوه گذار مسالمت‌آمیز به سوسیالیسم، با طرح شعارهایی مانند ملی‌کردن صنایع وابسته و تشکیل اتحادیه‌های صنفی، برای به دست آوردن پایگاه مردمی و حمایت آنان بود.[۶۶] حزب در مقابل، ناآرامی‌های کردستان را محکوم و این ناآرامی‌ها را کار ضدانقلاب، امپریالیسم و صهیونیسم می‌دانست[۶۷] و ادعا می‌کرد که به دنبال حل مسئله کردستان در چارچوب دفاع از انقلاب ایران و تضمین حقوق ملی خلق «کُرد» است.[۶۸] این حزب، برای تطهیر خود از اتهام الحاد و التقاط، ضمن نفاق‌افکن نامیدن گروه‌های چپ مثل «پیکار» و «حزب دموکرات کردستان»[۶۹] اعلام کرد که حزب توده یک حزب سیاسی است نه ایدئولوژیک و اتهام الحاد و التقاط برای حذف حزب از صحنه سیاسی کشور صورت می‌گیرد.[۷۰] سران حزب، حمایت از خط امام‌خمینی را اساس کار خود می‌دانستند و مدعی بودند با هر گونه توطئه و خرابکاری در جهت ناتوان ساختن انقلاب مبارزه می‌کنند.[۷۱]

در آغاز انقلاب و با اعلام لغو پیمان قرارداد مودت در سال ۱۹۲۱م/ ۱۲۹۹ش، میان ایران و شوروی،[۷۲] حزب در حمایت از شوروی، این قرارداد را مدافع منافع ملی ایران که می‌توانست خدمات بزرگی به ملت ایران بکند، عنوان کرد و لغو آن را کار هواداران آمریکا دانست که در مقابل لغو قراردادهای ایران و آمریکا، صورت گرفته‌است.[۷۳] حزب توده در توجیه حمایت از شوروی، بر نقش این کشور در پشتیبانی از جنبش‌های خلقی ضد امپریالیسم ازجمله ایران تأکید می‌کرد.[۷۴] حزب توده بنابر برنامه‌ریزی شوروی با هدف نزدیک‌ترشدن به مقامات بالای حکومت، اعلام حمایت از جمهوری اسلامی کرد و بدین منظور همه اعضای کمیته مرکزی حزب از مسکو دستمزد دریافت می‌کردند؛ ولی این هدف محقق نشد.[۷۵] راهبرد اصلی حزب در آن مقطع، ترویج مناسبات نزدیک‌تر میان جمهوری اسلامی و اتحاد شوروی بود[۷۶]؛ چنان‌که در همان مقطع از اعلام وفاداری و انقلاب اکتبر نیز ابایی نداشت.[۷۷] در واقع حزب توده به‌طور مطلق به شوروی وابسته بود.[۷۸]

اعضای این حزب در ادامه تلاش در جهت کسب وجهه سیاسی، نخست به جمهوری اسلامی رأی دادند[۷۹] و تا تدوین قانون اساسی جدید، رسماً از آن حمایت کردند.[۸۰] آنان همچنین به قانون اساسی به‌رغم انتقادهایی که به اصولی مانند اصل ولایت فقیه داشتند، رأی مثبت دادند[۸۱]؛ همچنین این ادعا را که مارکسیسم هیچ زبان مشترکی با مذهب ندارد و بنابر این مارکسیست‌ها حق ندارند به جمهوری اسلامی و قانون اساسی اسلامی رأی دهند، سطحی و نادرست خواندند و معتقد بودند آنچه برای حزب مهم است محتوای عملکرد تاریخی است نه شکل‌های بروز آن؛ زیرا این شکل‌ها برخاسته از مقتضیات است.[۸۲] حزب در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی شرکت کرد؛ اما هیچ‌یک از نامزدهای آنان رأی نیاورد.[۸۳] در سال‌های آغازین جنگ نیز حزب توده، غیرعادلانه‌بودن حمله عراق را پذیرفت؛ اما پس از بازپس‌گیری خرمشهر و تغییر سیاست شوروی از بی‌طرفی ظاهری به کمک تسلیحاتی به عراق، حزب نیز به پیروی از سیاست شوروی، با ادامه جنگ مخالفت کرد.[۸۴]

فرجام حزب توده

فعالیت‌های حزب توده در سال‌های ۱۳۶۰–۱۳۶۱ ادامه یافت تا اینکه سفر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی (حبیب‌الله عسکراولادی وزیر بازرگانی وقت) به پاکستان و کسب اطلاعاتی دربارهٔ همکاری حزب توده با روس‌ها و انتقال اطلاعات جنگی به روسیه موجب شد سران و اعضای فعال حزب توده در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ بازداشت و محاکمه شوند و هم‌زمان با آن، حزب غیرقانونی اعلام شد.[۸۵]

یکی از بزرگ‌ترین اقدامات حزب که با افشای ماهیت آن آشکار شد، جذب ناخدا ابراهیم افضلی، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در آذر ۱۳۶۲ بازداشت، محاکمه و اعدام شد.[۸۶] دادستانی کل کشور نیز در اطلاعیه‌ای اتهامات حزب توده را جاسوسی، سرقت و نگهداری اسلحه، ارتباط با گروه‌های محارب و اخلال در کارخانجات اعلام کرد.[۸۷] سران حزب نیز پس از بازداشت، نخست اتهام جاسوسی را رد کردند[۸۸]؛ ولی پس از چندی به جمع‌آوری سلاح و در اختیار قراردادن اطلاعات فنی هواپیمای F۱۴ به شوروی اعتراف[۸۹] و ادعا کردند جمع‌آوری سلاح و جذب نیروهای نظامی نه با هدف توطئه علیه جمهوری اسلامی بلکه با هدف دفع تهدیدات بوده‌است.[۹۰] در همان زمان، نورالدین کیانوری، از رهبران حزب در مصاحبه‌ای تلویزیونی به جاسوسی برای شوروی اعتراف کرد.[۹۱] اعضا و سران حزب پس از محاکمه و اعتراف به جرایم خود ازجمله جاسوسی برای اتحاد شوروی، به زندان محکوم شدند و حزب نیز رسماً از اردیبهشت ۱۳۶۲ منحل شد و تنها بقایایی از آن در خارج از کشور با انتشار نشریه «راه توده» به فعالیت ادامه دادند.[۹۲]

پس از این اتفاق، امام‌خمینی در اطلاعیه‌ای در اردیبهشت ۱۳۶۲ افشای ماهیت حزب توده را نتیجه اقدامات اطلاعاتی و امنیتی سربازان گمنام اسلام شمرد و این حزب را مار پر خط و خالی دانست که در جهت براندازی اسلام، فعالیت منافقانه داشت. ایشان شناسایی و بازداشت آنان را پیروزی و اقدامی بزرگ و شایسته قدردانی ملت خواند.[۹۳]

برخی از سران نظام، برخورد با حزب توده را در آن مقطع زمانی، به دلیل شرایط جنگی حاکم بر کشور و تیرگی روابط با شوروی اقدامی ضد دیپلماتیک شمرده‌اند[۹۴]؛ اما امام‌خمینی اعتراض و نارضایتی شوروی به بازداشت اعضای حزب را نشانه خیانت حزب توده دانسته‌است.[۹۵] رهبران حزب نیز هنگام محاکمه دادگاه، این حزب را عامل شوروی خواندند که در پی براندازی حکومت اسلامی بوده و حمایت آن از جمهوری اسلامی جنبه تاکتیکی داشته‌است. آنان اعلام کردند که هدف بلندمدت حزب، نفوذ در نیروهای امنیتی و نظامی، کنارگذاشتن روحانیان و به دست آوردن قدرت بوده‌است.[۹۶] بازداشت سران حزب توده، شکسته‌شدن بت حزب و تأثیر انقلاب اسلامی، سبب تحول فکری و بازگشت گروهی از اعضای برجسته حزب ازجمله احسان طبری از مارکسیسم به اسلام شد.[۹۷]

پانویس

  1. معتضد، تاریخ پنجاه و هفت ساله ایران در عصر پهلوی، ۱۸۷–۱۸۸.
  2. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۴۲.
  3. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۷۳ و ۱۹۳.
  4. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۹۳ و ۳۴۶؛ زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ۲۳۹.
  5. کیانوری، خاطرات، ۶۷.
  6. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۴۸.
  7. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۴۹.
  8. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۵۱.
  9. کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۹۰–۱۹۱.
  10. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۶۰.
  11. زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ۲۴۰–۲۴۱.
  12. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۵۸–۳۵۹.
  13. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۷۳.
  14. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۲۹۷.
  15. طبری، مارکسیسم ـ لنینیسم، ۴۹.
  16. طبری، کژراهه، ۲۸ و ۶۲–۶۵.
  17. طبری، کژراهه، ۳۲؛ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۲۰۰.
  18. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۹۱–۳۹۲.
  19. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۵۲۳.
  20. آبراهامیان و دیگران، جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ۵۹.
  21. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۵۲۳.
  22. نجاتی، آیا پیروزی دشمن، ۲۸۲.
  23. نجاتی، تاریخ بیست و پنج‌ساله، ۱/۵۳.
  24. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۵۲۳.
  25. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۵۶۵–۵۶۶؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۴۱۵؛ طبری، کژراهه، ۳۴ و ۱۴۸.
  26. طبری، کژراهه، ۱۸۲–۱۸۳؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۵۷۰.
  27. نجاری‌راد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۱۰.
  28. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۶۱؛ استمپل، درون انقلاب ایران، ۸۲.
  29. مؤسسه مطالعات، سیاست و سازمان، ۱/۳۵۷.
  30. مؤسسه مطالعات، سیاست و سازمان، ۱/۳۴۹.
  31. مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۰۲۷؛ ماهنامه مردم، ۱۳.
  32. نجاری‌راد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۰۹–۱۱۰.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۰۴ و ۵/۱۲۱.
  34. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۵۵–۵۵۷.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۳۲–۴۳۳؛ ۷/۲۸۱ و ۸/۵۴–۵۵.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۹–۵۲۰.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۹.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۸ و ۶/۱۶۴.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۶–۵۱۷ و ۷/۳۲۹.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۲۲ و ۹/۲۲–۲۳، ۹۷–۹۸، ۱۸۴–۱۸۵.
  41. آبراهامیان و دیگران، جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ۶۰.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۵.
  43. ←امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۵، پاورقی.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۷ و ۴/۱۷۰.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۵.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۷.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۹، ۴۳۲ و ۵/۴۸۲، ۵۴۰.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۴۶، ۳۸۴–۳۸۵، ۴۲۵ و ۴۲۷.
  49. حزب توده ایران، ۸۹.
  50. حزب توده ایران، ۸۶.
  51. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۳۸۳؛ حزب جمهوری اسلامی، ۴۱.
  52. زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ۸۶.
  53. کیانوری، انقلاب بزرگ، ۱۱.
  54. کیانوری، انقلاب بزرگ، ۱۳.
  55. کیانوری، انقلاب بزرگ، ۱۶.
  56. طبری، برخی مسائل حاد، ۶۸؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱/۳۷۰.
  57. طبری، برخی مسائل حاد، ۲۲.
  58. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۳۸۳.
  59. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۴۴۰.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۵.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۰–۲۸۱.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۹.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۸.
  64. حزب جمهوری اسلامی، ۳۹–۴۰.
  65. حزب جمهوری اسلامی، ۴۳.
  66. حزب جمهوری اسلامی، ۴۲.
  67. حزب توده ایران، ۱۸۲.
  68. حزب توده ایران، ۱۸۳.
  69. کیانوری، ما و چپ‌گرایان، ۲۴–۲۵؛ کیانوری، انقلاب بزرگ، ۲۵.
  70. طبری، برخی مسائل حاد، ۲۳.
  71. کیانوری، ضدانقلاب، ۱۵۶.
  72. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۱۸۰.
  73. کیانوری، ما و چپ‌گرایان، ۳۴.
  74. کیانوری، بررسی مسائل گوناگون، ۱۶۱–۱۶۲.
  75. کوزیچکین، کا گ ب در ایران، ۴۰۷ و ۴۰۹.
  76. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱/۳۷۰.
  77. حزب توده ایران، ۲۳۷–۲۳۹.
  78. مؤسسه مطالعات، سیاست و سازمان، ۱/۲۶.
  79. مؤسسه مطالعات، سیاست و سازمان، ۱/۸۱.
  80. استمپل، درون انقلاب ایران، ۸۲.
  81. کیانوری، بررسی مسائل گوناگون، ۹۰–۹۱.
  82. طبری، برخی مسائل نظری، ۵۰.
  83. یزدی، سه جمهوری، ۴۱۵–۴۱۶.
  84. طبری، کژراهه، ۳۰۱–۳۰۲.
  85. یزدی، سه جمهوری، ۳۷۶؛ کیانوری، خاطرات ۵۵۰؛ مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۷۹۶.
  86. قوچانی، جمهوری مقدس، ۲۴.
  87. مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۸۰۶.
  88. کیانوری، خاطرات، ۵۴۸.
  89. کیانوری، خاطرات، ۵۴۲–۵۴۴.
  90. کیانوری، خاطرات، ۵۴۷.
  91. مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۷۹۷–۷۹۸.
  92. قوچانی، جمهوری مقدس، ۲۳–۲۵.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۱–۴۲۲.
  94. هاشمی رفسنجانی، از روز اول مطمئن بودم نمی‌بازیم، ۴.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۹–۴۶۱.
  96. هرمن، نقش ایران، ۵۳.
  97. مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۲۱–۱۱۲۲.

منابع

  • آبراهامیان، یرواند و احمد اشرف و محمدعلی همایون کاتوزیان، جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب.
  • درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • استمپل، جان. دی، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • حزب توده ایران، اسناد و اعلامیه‌های حزب توده ایران، بخش اول، از شهریور ۱۳۵۷ تا پایان اسفند ۱۳۵۸، شماره ۶۸، ۱۳۵۹ش.
  • حزب جمهوری اسلامی، القای ایدئولوژی آمریکایی، تهران، ۱۳۵۹ش.
  • زیباکلام، صادق، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • طبری، احسان، برخی مسائل حاد انقلاب ایران، چاپ‌شده در مجموعه مقالات (۲)، تهران، آذرنوش، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
  • طبری، برخی مسائل نظری مربوط به انقلاب ایران، مجله دنیا، سال اول، دوره چهارم، شماره ۵، ۱۳۵۸ش.
  • طبری، کژراهه، خاطراتی از تاریخ حزب توده، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • طبری، مارکسیسم ـ لنینیسم به زبان ساده، الفبای مبارزه، بی‌جا، بی‌نا، چاپ ششم، بی‌تا، شماره کتابشناسی ملی ۶۳۵۰۵.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • قوچانی، محمد، جمهوری مقدس، تهران، نقش و نگار، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • کاتوزیان، همایون، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
  • کدی، نیکی آر، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • کوزیچکین، ولادیمیر، کا گ ب در ایران، افسانه و واقعیت، ترجمه اسماعیل زند و حسین ابوترابیان، تهران، بی‌نا، ۱۳۷۰ش.
  • کیانوری، نورالدین، انقلاب بزرگ و شکوهمند میهن ما، نشریه دنیا، سال اول، دوره چهارم، شماره ۵، ۱۳۵۸ش.
  • کیانوری، بررسی مسائل گوناگون ایران در سال ۱۳۵۸، تهران، حزب توده ایران، چاپ دوم، ۱۳۵۸ش.
  • کیانوری، خاطرات، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
  • کیانوری، ضدانقلاب را می‌توان و باید درهم شکست، تهران، حزب توده ایران، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
  • کیانوری، ما و چپ‌گرایان و مسائل انقلاب ایران، تهران، حزب توده ایران، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
  • ماهنامه مردم، مجله، ۱/۴/۱۳۴۲ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • معتضد، خسرو، تاریخ پنجاه و هفت ساله ایران در عصر پهلوی، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی ۱۳۲۰–۱۳۶۸، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • نجاتی، غلامرضا، آیا پیروزی دشمن اجتناب ناپذیر بود؟، چاپ‌شده در مصدق، دولت ملی و کودتا، مجموعه گفت‌وگوها و مقالات تاریخی ـ سیاسی، زیر نظر مهندس عزت‌الله سحابی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • نجاری‌راد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، از روز اول مطمئن بودم نمی‌بازیم، روزنامه همشهری، ۱/۷/۱۳۸۵ش.
  • هرمن، ریچارد، نقش ایران در ادراکات و سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی، چاپ‌شده در نه شرقی، نه غربی (روابط خارجی ایران با آمریکا و شوروی)، ویراستاران نیکی کدی و مارک گازیورسکی ترجمه ابراهیم متقی و الهه کولایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • یزدی، ابراهیم، سه جمهوری، تهران، جامعه ایرانیان، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون