سیداسدالله مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:
{{پایان}}
{{پایان}}


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های ارزیابی‌شده]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های بدون لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بدون لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند تصویر]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند تصویر]]

نسخهٔ ‏۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۲۸

سیداسدالله مدنی فقیه مبارز، شاگرد امام‌خمینی، استاد اخلاق، امام‌جمعه، عضو مجلس خبرگان رهبری و شهید محراب.

زندگی‌نامه و تحصیلات

سیداسدالله مدنی در ۱۳۳۳ق/ ۱۲۹۳ش در ده خوارقان (آذرشهر) از توابع تبریز متولد شد.[۱] پدر وی آقامیرعلی در بازارچه بزّازان مغازه کوچکی داشت. سیداسدالله در چهارسالگی مادر و در شانزده‌سالگی پدر را از دست داد[۲] وی در نوجوانی به مدرسه طالبیه تبریز رفت و سال ۱۳۱۶ به قم مهاجرت کرد و درس‌های سطح را نزد سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی آموخت و سپس به درس خارج سیدمحمدتقی خوانساری و سیدمحمد حجت کوه‌کمره‌ای رفت. مدنی، فلسفه، عرفان و اخلاق را پیش امام‌خمینی فراگرفت و خود به تدریس سطوح و اخلاق پرداخت.[۳] وی در سال ۱۳۲۳ به زیارت خانه خدا رفت و از آنجا به عتبات عراق عزیمت کرد و در نجف از درس فقه و اصول سیدعبدالهادی شیرازی، سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خویی به مدت پنج سال بهره جست. خود نیز به دستور حکیم دروس سطح را در حوزه نجف تدریس می‌کرد.[۴] وی بعدها از استادان خود، حکیم در نجف و حجت کوهکمری و خوانساری در قم، اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۵]

فعالیت‌های تبلیغی و سیاسی

مدنی با سیدابوالقاسم کاشانی و سیدمجتبی نواب صفوی در دهه ۱۳۲۰ رابطه صمیمانه داشت؛ چنان‌که بخشی از هزینه مبارزات نواب صفوی را با فروختن کتاب‌های خود در نجف تهیه[۶] و او را در مبارزه با سیداحمد کسروی مجهز کرد.[۷] وی در سال ۱۳۳۱ از نجف به زادگاهش آذرشهر بازگشت و با سخنرانی علیه رواج مشروب‌فروشی و کشف حجاب، با مظاهر فرهنگی رژیم پهلوی خصوصاً ترویج و گسترش بهائیت به مبارزه برخاست. بر اثر این مبارزات و فشار رژیم، وی ناگزیر به ترک موطن خود شد و دوباره به نجف مهاجرت کرد،[۸]وی به موازات تحصیل و تدریس در نجف، از اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق نیز غافل نبود و زمانی که بعثی‌ها با درج مقالاتی در جراید، قصد مخدوش‌کردن مرجعیت شیعه، خصوصاً سیدمحسن حکیم را داشتند، در برابر این حرکت موضع گرفت و در حمایت از حکیم کفن پوشید و پیشاپیش طلاب به کوفه رفت و حکیم را به نجف بازگردانید.[۹]

مدنی در سال‌های ۱۳۴۱–۱۳۵۱ بارها سفر تبلیغی به همدان داشت و پیوسته در مسیر اهداف امام‌خمینی فعالیت می‌کرد[۱۰] این همراهی در اعلامیه‌ها و تلگرام‌های مختلفی که وی از عوامل و امضاکنندگان آنهاست مشهود است، مانند تلگرام علمای همدان به اسدالله علم، نخست‌وزیر، دربارهٔ مغایرت لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی با اسلام و تلگرام علمای نجف در محکوم‌کردن فاجعه فیضیه[۱۱]

مدنی که در زمان اوج‌گیری نهضت امام‌خمینی در نجف بود، پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری امام‌خمینی، نخستین کسی بود که تدریس را تعطیل کرد و با حرکت جمعی طلاب، به دیدار حکیم شتافت. در نتیجه تلاش وی، حکیم به‌عنوان مرجع بزرگ شیعیان، با انتشار اعلامیه‌ای، از نهضت امام‌خمینی حمایت کرد.[۱۲]

با حضور امام‌خمینی در نجف در سال ۱۳۴۴، مدنی در نماز جماعت ایشان شرکت و در غیاب امام‌خمینی، به جای ایشان اقامه نماز جماعت می‌کرد.[۱۳] وی از حواریون امام‌خمینی به حساب می‌آمد؛[۱۴] از این‌رو در بدو ورود ایشان به نجف، با گروهی از علما از ایشان تقاضا کرد تدریس در حوزه نجف را آغاز کند.[۱۵] مدنی با آنکه از استادان معروف نجف بود، به‌طور مداوم در درس امام‌خمینی شرکت می‌کرد و از همین رو مورد تهمت و افترا نیز قرار گرفت؛ ولی در همراهی با ایشان مقاومت کرد[۱۶] و در تمام مراحل، از برنامه‌های ایشان پیروی و با مخالفان ایشان در حوزه، مبارزه می‌کرد. امام‌خمینی گاهی که مقامات عراقی را به حضور می‌پذیرفت، مدنی را نیز که فرد مورد اعتماد ایشان بود به این جلسات دعوت می‌کرد.[۱۷] همچنین وی به حکم امام‌خمینی سفرهایی تبلیغی به شهرهای عراق، ترکیه و مصر داشت.[۱۸]

مدنی در سال ۱۳۵۰ به دستور امام‌خمینی، برای ترویج و تدریس علوم دینی به خرّم‌آباد رفت[۱۹] و در مدرسه کمالوند، به تدریس درس خارج پرداخت و پس از مدتی به دستور ایشان، سرپرستی این حوزه را بر عهده گرفت و پس از مدتی به عنوان وکیل و نماینده ایشان در خرم‌آباد معرفی شد.[۲۰] وی با انتقاد از اوضاع ناسالم کشور، شجاعانه سخن می‌گفت و در هر شرایطی به رویه استبدادی و ظالمانه رژیم پهلوی اعتراض می‌کرد؛ به همین سبب سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) او را زیر نظر داشت. عوامل ساواک دسیسه‌های گوناگونی برای تزلزل جایگاه مردمی او به کار بردند، مانند پخش نامه‌های مملو از تهمت و افترا علیه او؛ ولی وی در همین دوره، کتاب تحریر الوسیله امام‌خمینی را جهت تبلیغ مرجعیتِ ایشان توزیع می‌کرد و به مناسبت‌های مختلف به تبلیغ از ایشان می‌پرداخت[۲۱] وی که در سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۹، به دستور ساواک ممنوع‌الخروج شده بود[۲۲] وقتی به ساواک احضار شد و از وی دربارهٔ امام‌خمینی سؤال کردند، لب به ستایش ایشان گشود و با شهامت، بر شاگردی و پیروی از ایشان تأکید ورزید.[۲۳]

اسناد ساواک، مدنی را به عنوان یکی از طرفداران جدی امام‌خمینی شمرده که در همدان نفوذ عجیبی دارد و بیش از یک‌سوم اهالی همدان را مقلد ایشان ساخته‌است و در هر محفل و مجلسی از ایشان ستایش و ایشان را اعلم از دیگران می‌شمارد[۲۴] وی افزون بر تبلیغ از مرجعیت امام‌خمینی و گسترش مقلدان ایشان در ایران، مرجعیت ایشان را برای شیعیان افغانستان، پاکستان و هند نیز تبلیغ کرده‌است[۲۵] و اعلامیه امام‌خمینی علیه اسرائیل را در همدان پخش کرده‌است.[۲۶] مدنی هنگام حضور در خرم‌آباد وقتی از عضوگیری حزب رستاخیز در شهرهای ایران آگاهی یافت، در یک سخنرانی شدیداً بر این امر اعتراض کرد و بر استمرار نهضت امام‌خمینی تأکید ورزید و صریحاً پیوستگان به حزب رستاخیز را در زمره سپاهیان عمرسعد شمرد. در سال ۱۳۵۴ به دنبال این سخنرانی، او به اتهام اخلال در امنیت کشور دستگیر و به نورآباد ممسنی تبعید شد؛ ولی در آنجا هم ساکت ننشست و به همین دلیل در سال ۱۳۵۶ به گنبدکاووس و سال ۱۳۵۷ به بندر کنگان و سپس به مهاباد تبعید شد.[۲۷] در دوران تبعید، مردم این مناطق، اعم از شیعه و سنی با وی در تماس بودند و او نیز اهالی را برای مبارزه با ستم تشویق می‌کرد.[۲۸]

با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، مدنی از تبعید به قم آمد[۲۹] و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، به دعوت مردم همدان، راهی این شهر شد و در جلوگیری از اعزام لشکر ۱۸ زرهی کرمانشاه به تهران در ۲۲ بهمن برای سرکوبی مردم تهران، تلاش جدی کرد. وی همچنین اعتصاب همافران در پایگاه شاهرخی همدان را مدیریت کرد[۳۰] وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با رأی مردم این استان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت.[۳۱]

مدنی که خود از افراد سالک، زاهد و باتقوا بود و شخصیت اخلاقی ممتاز و جاافتاده‌ای داشت.[۳۲] به شاگردی امام‌خمینی افتخار می‌کرد و درس اخلاق ایشان در مدرسه فیضیه را بسیار مؤثر می‌دانست.[۳۳] او اطاعت از ایشان را برای خود و دیگران واجب می‌دانست[۳۴] و همواره مردم را به پیروی از ایشان دعوت می‌کرد[۳۵] او ارادت بسیاری به امام‌خمینی داشت و هیچ‌گاه نظر خود را بر نظر ایشان مقدم نمی‌کرد و ترویج ایشان را یک وظیفه دینی می‌دانست.[۳۶] مدنی معتقد بود ممکن است مراجع تقلید، مختلف باشند؛ اما رهبر یکی است؛ از این‌رو سعی می‌کرد تا در هر فرصتی، امام‌خمینی را به‌عنوان رهبر اسلامی مطرح کند. وی رهبریِ ایشان را می‌ستود و ندای آسمانی ایشان را مایه پیروزی ملت معرفی می‌کرد.[۳۷] وی همچنین ضمن تأکید بر شجاعت و فقاهت امام‌خمینی، رهبری ایشان را در مسیر رضایت خدا و در راستای رهبری رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) می‌شمرد[۳۸] و ایشان را مایه اعتلای ملت از خاک به ملأ اعلا می‌دانست.[۳۹] او در مصاحبه‌ای خط امام‌خمینی را خط قرآن و پیامبر اکرم (ص) و اهل‌بیت (ع) برشمرد.[۴۰] مدنی فریب‌خوردگان را توصیه به بازگشت کرد و خطاب به آنان سوگند یاد کرد که آغوش امام‌خمینی، مهربان‌ترین آغوش برای بازگشت است.[۴۱] ایشان در آخرین خطبه نمازجمعه، نافرمانی رئیس‌جمهور؛ سیدابوالحسن بنی‌صدر را از امام‌خمینی ناشی از خودبینی او دانست و آن را به مخالفت ابوجهل با پیامبر اکرم (ص) تشبیه و از سر لجاجت معرفی‌کرد.[۴۲]

مدنی از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی در طول حضور ایشان در نجف و ایران بود. وی افراد متعددی را برای اجازه‌نامه در امور حسبیه به امام‌خمینی معرفی کرده‌است.[۴۳] و رابط ایشان در انتقال وجوهات بود.[۴۴] امام‌خمینی کارهای مدنی را مورد رضایت خود دانسته[۴۵] و از او با عنوان سیدالعلماء الاعلام نام برده[۴۶] و ایشان را دست راست خود معرفی کرده‌است[۴۷] وی در ۲۱ مهر ۱۳۵۸ با حکم امام‌خمینی نماینده ایشان و امام‌جمعه همدان شد. امام‌خمینی در این حکم، وی را به شایستگی علمی و عملی ستود و او را در تعیین قاضی شرع برای دادگاه‌های شهر همدان و اطراف آن مجاز دانست و وجود ایشان را برای اهالی منطقه غنیمت شمرد.[۴۸]

پس از شهادت سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی امام‌جمعه تبریز، امام‌خمینی با توجه به فعالیت‌ها و سوابق حضور مدنی در این شهر، او را در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ به‌عنوان امام‌جمعه این شهر منصوب کرد. ایشان در این حکم اظهار کرد با آنکه شهر همدان به وجود مدنی نیاز داشت، به دلیل نیاز مبرم شهر تبریز و آذربایجان به حضور وی و همچنین به سبب تقاضای مردم تبریز، این حکم را صادر کرده‌است و به وی سفارش کرد تا ضمن اقامه نمازجمعه، به مسایل و مشکلات آنجا رسیدگی و بر کمیته‌ها و دادگاه‌های انقلاب نظارت و آنها را ارشاد کند. ایشان به مردم توصیه کرد از مدنی حمایت کنند؛ زیرا این حمایت به نفع اسلام و مسلمانان است.[۴۹] به باور امام‌خمینی، مدنی عالمی متّقی بود که در علم و عمل شایستگی داشت.[۵۰] مدنی در تبریز توطئه‌های ضدانقلاب را خنثی کرد و با غائله حزب جمهوری خلق مسلمان به مبارزه برخاست؛ چنان‌که برای تقویت روحیه رزمندگان، به جبهه‌های جنگ رفت و مدت‌ها درکنار بسیجیان ماند.[۵۱]

شهادت

سیداسدالله مدنی سرانجام روز جمعه بیستم شهریور ۱۳۶۰ در حالی‌که در میدان نماز شهر تبریز مشغول نماز مستحبی پس از اقامه نمازجمعه بود، بر اثر انفجار نارنجکِ دستی به دست یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در سن ۶۷سالگی به شهادت رسید[۵۲] پیکر وی پس از تشییع باشکوه در تبریز و قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) دفن شد.[۵۳]

پیام تسلیت امام خمینی

امام‌خمینی در پیام تسلیت خود، مدنی را ذریه رسول‌الله(ص)، اولاد روحانی و جسمانی امیرمؤمنان(ع)، سید بزرگوار، عالم عادل عالیقدر، معلم اخلاق و معنویات و شهید عظیم‌الشأن شمرد. ایشان همچنین شهادت مدنی را در نرسیدن دشمن به اهداف خود، با شهادت امیرالمؤمنین (ع) مقایسه کرد و ایشان را سردار اسلام خواند و شهادت او را مایه انزوای ضدانقلاب و منافقان و او را چهره نورانی اسلامی دانست که عمری را در تهذیب نفس، خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق گذراند. ایشان مدنی را از چهره‌های کم‌نظیری دانست که از حد اعلای علم، عقل، تقوا، زهد و خودسازی برخوردار بود. ایشان وی را فردی به تمام معنا اسلامی شمرد و شهیدکردن او را در میعادگاه نمازجمعه، به هدف تعطیلی این فریضه و محو آثار شریعت دانست.[۵۴] ایشان به مناسبت‌های دیگر نیز از مدنی به عنوان مربی و هادی مردم و محرومان،[۵۵] سرمایه بزرگ نظام جمهوری اسلامی[۵۶] و پیرمرد محراب، به نیکی یاد کرد و شهادت او را بیمه پیروزی و باعث رسوایی دشمن در جهان دانست.[۵۷]

پانویس

  1. قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی)، ۱۳–۱۵؛ موسوی، زهرا، زندگینامه شهید مدنی، ۴۹۸.
  2. عباس‌زاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۲۵–۲۶.
  3. گل‌زاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۷۷ و ۱۲۲.
  4. شیرازی، یادواره شهید محراب آیت‌الله مدنی، ۱۷۶؛ عباس‌زاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۳۱–۳۲.
  5. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، یازده.
  6. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، دوازده ـ سیزده.
  7. خاتم یزدی، خاطرات آیت‌الله خاتم یزدی، ۵۵–۵۶.
  8. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، یازدهو دوازده.
  9. عباس‌زاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۴۳.
  10. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، چهارده-هجده.
  11. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۸، ۶۵–۶۶، ۳۳۰–۳۳۱، ۳۹۴–۳۹۵، ۴۰۳ و ۴۳۸–۴۳۹.
  12. قیصری، ۴۱؛ شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی)، شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۶۷؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، چهارده.
  13. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، چهارده.
  14. اختری، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، ۱/۳۷–۳۸.
  15. اختری، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، ۱/۴۳.
  16. موسوی، سیدهادی، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، ۲/۱۷۷.
  17. قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی)، ۴۰–۴۱؛ شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۶۸.
  18. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۶۹؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، سیزده.
  19. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، نوزده.
  20. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، نوزده.
  21. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، ۴/بیست، بیست و یک و بیست و دو).
  22. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۷۰.
  23. عباس‌زاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۷۱.
  24. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۳۹۲.
  25. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۴۵۱.
  26. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲۰/۳۵۱–۳۵۲.
  27. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۳۷ و ۳۹۲؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، بیست و پنج و بیست و هشت.
  28. گل‌زاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۸۴–۸۵؛ دفتر انتشارات، پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ۲۳.
  29. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، سی.
  30. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، ۴/سی و دو؛ شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۷۸–۷۹.
  31. قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی)، ۱۲۷؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، سی و سه.
  32. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، سی و هفت ـ سی و هشت.
  33. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۱۴۸.
  34. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، چهل و یک.
  35. (شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۹۶ و ۱۰۲).
  36. اسحاقی، ۵۱۰–۵۱۱؛ یعقوبی، شهید مدنی مرید امام و مراد مردم، ۱۵۶.
  37. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۹۴.
  38. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۹۴–۹۵.
  39. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۱۰۴.
  40. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۱۳۷.
  41. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۱۰۹.
  42. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۱۲۲–۱۲۳.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۷۳، ۴۵۵، ۴۸۱ و ۵۰۸.
  44. امام خمینی، صحیفه، ۳/۸۲، ۱۶۱ و ۴۵۳.
  45. امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۸۵.
  46. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰.
  47. شعردوست، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، ۱۵۱–۱۵۲.
  48. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰–۲۸۱.
  49. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۰.
  50. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰؛ گل‌زاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۲۳۲.
  51. عباس‌زاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۹۳–۹۵.
  52. مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، سی و شش.
  53. قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی)، ۱۷۸؛ آقامیرزایی، شهید مدنی، ۷۹.
  54. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵–۲۲۷.
  55. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۸.
  56. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۷۴.
  57. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸.

منابع

  • آقامیرزایی، محمدعلی، شهید مدنی، تهران، مدرسه، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • اختری، محمدحسن، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • اسحاقی، سیدحسین، سجاده خونین، چاپ‌شده در آینه اخلاق و عرفان.
  • یادنامه دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی، به اهتمام صادق گلزاده، همدان، دانشگاه بوعلی‌سینا، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • خاتم یزدی، سیدعباس، خاطرات آیت‌الله خاتم یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • دفتر انتشارات اسلامی، پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، قم، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
  • شعردوست، علی‌اصغر، یادنامه شهید محراب آیت‌الله حاج‌سیداسدالله مدنی، تهران، شریف، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • شیرازی، علی، یادواره شهید محراب آیت‌الله مدنی، قم، روح، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • عباس‌زاده، سعید، شهید مدنی جلوه اخلاص، قم، نورالسّجاد، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • قیصری، مهدی، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • گل‌زاده، صادق، شهید اخلاق و فضیلت، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مدنی، سیداسدالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. *موسوی، زهرا، زندگینامه شهید مدنی، چاپ‌شده در آینه اخلاق و عرفان.
  • یادنامه دومین شهید محراب حضرت آیت‌الله سیداسدالله مدنی، به اهتمام صادق گل‌زاده، همدان، دانشگاه بوعلی‌سینا، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • موسوی، سیدهادی، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • یعقوبی (کارگزار)، ابوالقاسم، شهید مدنی مرید امام و مراد مردم، چاپ‌شده در جلوه معرفت (مقالات برگزیده همایش بزرگداشت شهید محراب آیت‌الله مدنی)، تبریز، الهدی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.