معجزه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(ابرابزار)
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''معجزه''' امری خارق عادت برای اثبات [[نبوت]].
'''معجزه''' امری خارق عادت برای اثبات [[نبوت]].
معجزه تاریخچه‌ای به قدمت ادیان الهی دارد و [[پیامبران(ع)|انبیاء الهی]] غالباً برای اثبات ادعای خود به معجزه تمسک می‌جستند. [[قرآن|قرآن کریم]] به معجزه انبیاء اشاره کرده‌ است. متکلمان و مفسران اسلامی در آثار خود به اهمیت و جایگاه معجزه اشاره کرده‌اند.
[[امام‌خمینی|امام‌‌خمینی]] افزون بر مفهوم‌شناسی معجزه و اثبات پذیری آن، دلالت معجزه بر خداوند و صدق [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] را نیز تحلیل و بررسی کرده‌ است. ایشان معجزه را مبتنی بر سه امر می‌داند: ۱- خاصیتی که نفس پدید می‌آید ۲- صفای نفس برای دریافت فیض ۳- قدرت یافتن قوه‌ متخیله‌ شخص. اگر حقیقت معجزه به این سه امر است؛ اما به اعتقاد ایشان ماهیت اصلی معجزه از [[قدرت الهی|قدرت مطلقه الهی]] و با اذن الهی محقق می‌شود.
امام‌خمینی معجزه را به قولی و فعلی تقسیم می‌کند و معجزه را خلاف قانون [[علیت]] نمی‌داند و میان معجزه با ارهاص، کرامت، سحر، شعبده و جادو فرق می‌گذارد. ایشان معجزه را دلیل بر صدق مدعی مقام [[نبوت]] می‌داند که بشر را به ‌طرف هدایت دعوت می‌کند برخلاف جادو و سحر و شعبده که مردم را گمراه می‌کنند و یاد دادن و یاد گرفتن آنها همچنین کار و کسب با آنها حرام است.
امام‌خمینی قرآن را بزرگ‌ترین معجزه پیامبر می‌داند و در بیان وجه اعجاز قرآن، راه خاصی ارائه می‌کند که نسبت‌ به دیگر متکلمان و مفسران، از شمول بیشتری برخوردار است.


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
خط ۱۴: خط ۲۲:
به اعتقاد برخی [[حکما]]، معجزه و کرامت ناشی از قوت نفس و کم‌شدن مشغولیت‌های حس ظاهر است که [[نفس]] می‌تواند با [[علم]] و عمل و ریاضت‌های نفسانی قدرت یابد و با اراده خود موجوداتی را خلق یا هلاک سازد یا بر امور غیبی اطلاع پیدا کند<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۶–۲۳۸؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۴۱۶–۴۱۸.</ref>
به اعتقاد برخی [[حکما]]، معجزه و کرامت ناشی از قوت نفس و کم‌شدن مشغولیت‌های حس ظاهر است که [[نفس]] می‌تواند با [[علم]] و عمل و ریاضت‌های نفسانی قدرت یابد و با اراده خود موجوداتی را خلق یا هلاک سازد یا بر امور غیبی اطلاع پیدا کند<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۶–۲۳۸؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۴۱۶–۴۱۸.</ref>


امام‌خمینی با گواه‌گرفتن سخن برخی حکما چون [[ابن‌سینا]]،<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۵۰–۱۵۴.</ref> [[شیخ اشراق]]<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۶–۲۳۸.</ref> و [[ملاصدرا]]،<ref>حاشیه بر شرح حکمة الاشراق، ۵۲۳–۵۲۴.</ref> معجزه را مبتنی بر سه امر می‌داند: اول، خاصیتی که در نفس پدید می‌آید که اجسام نزد آن خاضع می‌گردند و نفس می‌تواند صورت و حقیقت آنها را تغییر دهد. دوم، قوه نظری نفس که به واسطه آن، نفس صفا و نزاهتی پیدا می‌کند که می‌تواند [[فیض]] و علوم عقلی را از مبادی عالیه دریافت کند. سوم، قوه متخیله شخص قدرت می‌یابد و می‌تواند به [[عالم غیب]] و [[عالم مثال]] در بیداری، متصل شود و از آن اطلاع یابد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۱–۵۳.</ref> به اعتقاد ایشان، اگرچه حقیقت معجزه بر این سه امر است، اما حقیقت و ماهیت اصلی معجزه، از [[قدرت مطلق الهی]] بهره می‌برد و قدرت خداوند را آشکار می‌سازد و با اذن الهی تحقق می‌یابد تا بدین وسیله، ارتباط با [[وحی]] و رسالت پیامبر(ص) از ناحیه خداوند اثبات شود.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۵–۴۹.</ref>
امام‌خمینی با گواه‌گرفتن سخن برخی حکما چون [[ابن‌سینا]]،<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۵۰–۱۵۴.</ref> [[شیخ اشراق]]<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۶–۲۳۸.</ref> و [[ملاصدرا]]،<ref>حاشیه بر شرح حکمة الاشراق، ۵۲۳–۵۲۴.</ref> معجزه را مبتنی بر سه امر می‌داند: اول، خاصیتی که در نفس پدید می‌آید که اجسام نزد آن خاضع می‌گردند و نفس می‌تواند صورت و حقیقت آنها را تغییر دهد. دوم، قوه نظری نفس که به واسطه آن، نفس صفا و نزاهتی پیدا می‌کند که می‌تواند فیض و علوم عقلی را از مبادی عالیه دریافت کند. سوم، قوه متخیله شخص قدرت می‌یابد و می‌تواند به عالم غیب و [[عالم مثال]] در بیداری، متصل شود و از آن اطلاع یابد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۱–۵۳.</ref> به اعتقاد ایشان، اگرچه حقیقت معجزه بر این سه امر است، اما حقیقت و ماهیت اصلی معجزه، از [[قدرت الهی|قدرت مطلق الهی]] بهره می‌برد و قدرت خداوند را آشکار می‌سازد و با اذن الهی تحقق می‌یابد تا بدین وسیله، ارتباط با [[وحی]] و رسالت پیامبر(ص) از ناحیه خداوند اثبات شود.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۵–۴۹.</ref>


برخی متکلمان همچون [[اشاعره]] از آنجاکه [[اصل علیت]] و تأثیر میان اشیا را منکر بودند، در تبیین حقیقت معجزه و توجیه وقوع امر خارق عادت درماندند.<ref>غزالی، تهافت الفلاسفه، ۲۲۲–۲۳۸؛ خادمی، علیت از دیدگاه متکلمان مسلمان، ۱۱۴.</ref> امام‌خمینی همانند برخی حکما،<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۷۲.</ref> معجزه را به قولی و فعلی تقسیم می‌کند؛ اعجاز قولی، مانند [[قرآن]] است که حقایقی فوق توانایی بشری دارد و اعجاز فعلی، مانند شق‌القمر است که عملی خارج از توانایی بشر است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۰–۱۹۱.</ref>
برخی متکلمان همچون [[اشاعره]] از آنجاکه [[علیت|اصل علیت]] و تأثیر میان اشیا را منکر بودند، در تبیین حقیقت معجزه و توجیه وقوع امر خارق عادت درماندند.<ref>غزالی، تهافت الفلاسفه، ۲۲۲–۲۳۸؛ خادمی، علیت از دیدگاه متکلمان مسلمان، ۱۱۴.</ref> امام‌خمینی همانند برخی حکما،<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۷۲.</ref> معجزه را به قولی و فعلی تقسیم می‌کند؛ اعجاز قولی، مانند [[قرآن]] است که حقایقی فوق توانایی بشری دارد و اعجاز فعلی، مانند شق‌القمر است که عملی خارج از توانایی بشر است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۰–۱۹۱.</ref>


[[فلاسفه اسلامی]] معجزه فعلی را واقعیتی می‌دانند که هیچ‌گاه خارج از نظام [[علت و معلول]] نبوده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۷۲–۸۱؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۲۶۶.</ref> معجزه اگرچه امری بیرون از جریان عادی و طبیعی شمرده می‌شود، اما جزو نظام عالم است و تحت شمول و حاکمیت قانون‌مند عالم می‌باشد.<ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۵۲.</ref> [[عرفا]]<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۷۱–۳۷۵؛ قونوی، النفحات الالهیه، ۱۸۴–۱۸۵؛ فرغانی، مشارق الدراری، شرح تائیة ابن‌فارض، ۶۴۱.</ref> نیز دراین‌باره با تکیه بر نظریه تجلی و با توجه به مقدماتی چون اقتضای [[اسم الهی]] برای ظهور، تنازع اسما و حکومت اسم اعظم وقوع معجزات را تبیین کرده‌اند.<ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۵۲.</ref>
فلاسفه اسلامی معجزه فعلی را واقعیتی می‌دانند که هیچ‌گاه خارج از نظام علت و معلول نبوده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۷۲–۸۱؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۲۶۶.</ref> معجزه اگرچه امری بیرون از جریان عادی و طبیعی شمرده می‌شود، اما جزو نظام عالم است و تحت شمول و حاکمیت قانون‌مند عالم می‌باشد.<ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۵۲.</ref> [[عرفا]]<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۷۱–۳۷۵؛ قونوی، النفحات الالهیه، ۱۸۴–۱۸۵؛ فرغانی، مشارق الدراری، شرح تائیة ابن‌فارض، ۶۴۱.</ref> نیز دراین‌باره با تکیه بر نظریه تجلی و با توجه به مقدماتی چون اقتضای اسم الهی برای ظهور، تنازع اسما و حکومت اسم اعظم وقوع معجزات را تبیین کرده‌اند.<ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۵۲.</ref>


{{ببینید|تجلی|اسم اعظم}}
{{ببینید|تجلی|اسم اعظم}}


امام‌خمینی نیز معجزات را خلاف [[قانون علیت]] نمی‌داند و معتقد است معجزات و کرامات و اطلاع بر غیب که در نظر مادیون امری غیرممکن است، در پیشرفت‌های علمی جهان امروز، از امور ممکن و بدیهی به‌شمار می‌رود؛ چنان‌که در علم امروز با هیپنوتیزم (خواب مغناطیسی) بعضی از آثار غیرطبیعی آنها، مانند غیب‌گویی، اثبات شده است و چه بسا ممکن است اموری که در جهان امروز خارق عادت به حساب می‌آید، در آینده به حقیقت‌شان پی برده شود.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۳–۵۵.</ref>
امام‌خمینی نیز معجزات را خلاف [[علیت|قانون علیت]] نمی‌داند و معتقد است معجزات و کرامات و اطلاع بر غیب که در نظر مادیون امری غیرممکن است، در پیشرفت‌های علمی جهان امروز، از امور ممکن و بدیهی به‌شمار می‌رود؛ چنان‌که در علم امروز با هیپنوتیزم (خواب مغناطیسی) بعضی از آثار غیرطبیعی آنها، مانند غیب‌گویی، اثبات شده است و چه بسا ممکن است اموری که در جهان امروز خارق عادت به حساب می‌آید، در آینده به حقیقت‌شان پی برده شود.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۳–۵۵.</ref>


== فرق معجزه با اِرهاص، کرامت و سحر ==
== فرق معجزه با اِرهاص، کرامت و سحر ==
اندیشمندان میان [[کرامت]] و معجزه تفاوت گذاشته‌اند؛ «کرامت» در اصطلاح به کارهای خارق‌العاده‌ای گفته می‌شود که از غیر پیامبران(ع) سر می‌زند و برای اثبات نبوت نیست؛<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۳/۱۵۶۹.</ref> اما معجزه همراه با ادعای نبوت است. «ارهاص» به معنای کارهای خارق عادتی است که پیامبران پیش از بعثت انجام می‌دادند تا مردم با مشاهده آنها، آماده شنیدن دعوت ایشان شوند.<ref>خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۰۳؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۴/۲۲۲–۲۲۴.</ref> اندیشمندان حقیقت معجزه را با سحر و شعبده متفاوت می‌دانند؛ زیرا معجزه از یک واقعیت و غرض الهی سرچشمه می‌گیرد؛ اما سحر و شعبده، اغراض دنیوی دارد و نوعی تصرف در حواس انسان است؛ به گونه‌ای که حواس انسان چیزی را می‌بیند یا می‌شنود که حقیقت ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۴۴–۲۴۷.</ref>
اندیشمندان میان [[کرامت]] و معجزه تفاوت گذاشته‌اند؛ «کرامت» در اصطلاح به کارهای خارق‌العاده‌ای گفته می‌شود که از غیر پیامبران(ع) سر می‌زند و برای اثبات نبوت نیست؛<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۳/۱۵۶۹.</ref> اما معجزه همراه با ادعای نبوت است. «ارهاص» به معنای کارهای خارق عادتی است که پیامبران پیش از بعثت انجام می‌دادند تا مردم با مشاهده آنها، آماده شنیدن دعوت ایشان شوند.<ref>خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۰۳؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۴/۲۲۲–۲۲۴.</ref> اندیشمندان حقیقت معجزه را با سحر و شعبده متفاوت می‌دانند؛ زیرا معجزه از یک واقعیت و غرض الهی سرچشمه می‌گیرد؛ اما سحر و شعبده، اغراض دنیوی دارد و نوعی تصرف در حواس انسان است؛ به گونه‌ای که حواس انسان چیزی را می‌بیند یا می‌شنود که حقیقت ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۴۴–۲۴۷.</ref>


امام‌خمینی در بیان تفاوت معجزه با سحر و شعبده می‌گوید معجزه بدون آلات طبیعی صورت می‌گیرد، اما غیر معجزه، به آلات طبیعی نیاز دارد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۴.</ref> از سوی دیگر، معجزات و کرامات با هدف بسط ربوبیت حق، صورت می‌گرفته، نه با قصد اظهار قدرت شخصی. از این‌رو قصد انبیا(ع) در انجام معجزات، ظاهرساختن ربوبیت حق در مظهر کامل و توجه‌دادن مردم به خداوند بوده است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۳؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷ و ۱۷۸–۱۷۹.</ref> افزون بر آنکه معجزات تأثیر خارجی داشته، انبیا(ع) به اذن خداوند، قدرت دارند موجوداتی را تحقق ببخشند یا هلاک کنند،<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۸–۴۹.</ref> ایشان معجزه را دلیل صدق مدعی مقام نبوت می‌داند که بشر را به طرف [[هدایت]] دعوت می‌کند که بدون اذن الهی محقق نمی‌شود؛ بر خلاف جادو، سحر و شعبده که مردم را گمراه می‌کنند، و یاددادن و یادگرفتن، همچنین کار و کسب با آنها [[حرام]] است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳–۴۷۴.</ref>
امام‌خمینی در بیان تفاوت معجزه با سحر و شعبده می‌گوید معجزه بدون آلات طبیعی صورت می‌گیرد، اما غیر معجزه، به آلات طبیعی نیاز دارد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۴.</ref> از سوی دیگر، معجزات و کرامات با هدف بسط ربوبیت حق، صورت می‌گرفته، نه با قصد اظهار قدرت شخصی. از این‌رو قصد [[پیامبران(ع)|انبیا(ع)]] در انجام معجزات، ظاهرساختن ربوبیت حق در مظهر کامل و توجه‌دادن مردم به خداوند بوده است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۳؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷ و ۱۷۸–۱۷۹.</ref> افزون بر آنکه معجزات تأثیر خارجی داشته، انبیا(ع) به اذن خداوند، قدرت دارند موجوداتی را تحقق ببخشند یا هلاک کنند،<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۸–۴۹.</ref> ایشان معجزه را دلیل صدق مدعی مقام نبوت می‌داند که بشر را به طرف [[هدایت]] دعوت می‌کند که بدون اذن الهی محقق نمی‌شود؛ بر خلاف جادو، سحر و شعبده که مردم را گمراه می‌کنند، و یاددادن و یادگرفتن، همچنین کار و کسب با آنها [[حرام]] است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳–۴۷۴.</ref>


== شرایط معجزه ==
== شرایط معجزه ==
خط ۳۴: خط ۴۲:
# وقوع معجزه به دست پیامبر(ع) و به دنبال ادعای نبوّت رخ می‌دهد.<ref>حلی، کشف المراد، ۳۵۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۲۳–۲۲۵.</ref> این امر مانند زنده‌شدن مرده از جانب خداوند یا به امر اوست.<ref>حلی، کشف المراد، ۳۵۰؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸۲–۱۸۳.</ref>
# وقوع معجزه به دست پیامبر(ع) و به دنبال ادعای نبوّت رخ می‌دهد.<ref>حلی، کشف المراد، ۳۵۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۲۳–۲۲۵.</ref> این امر مانند زنده‌شدن مرده از جانب خداوند یا به امر اوست.<ref>حلی، کشف المراد، ۳۵۰؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸۲–۱۸۳.</ref>
# معجزه همراه با تحدّی و مبارزه‌طلبی است؛ تحدی‌ای که از معارضه سالم بماند و کسی نتواند مثل آن بیاورد.<ref>خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۰۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۷.</ref>
# معجزه همراه با تحدّی و مبارزه‌طلبی است؛ تحدی‌ای که از معارضه سالم بماند و کسی نتواند مثل آن بیاورد.<ref>خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۰۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۷.</ref>
# معجزه قابل [[تعلیم و تعلّم]] نیست.<ref>طبری امامی، نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداة(ع)، ۱۷؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۲۶۳.</ref>
# معجزه قابل تعلیم و تعلّم نیست.<ref>طبری امامی، نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداة(ع)، ۱۷؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۲۶۳.</ref>
# معجزه لزوماً با ادعای نبوت منطبق و همراه است و آن را تکذیب نمی‌کند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۱۸–۲۰.</ref>
# معجزه لزوماً با ادعای نبوت منطبق و همراه است و آن را تکذیب نمی‌کند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۱۸–۲۰.</ref>
# معجزه پیش از ادعای نبوت واقع نمی‌شود.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۲۲.</ref>
# معجزه پیش از ادعای نبوت واقع نمی‌شود.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۲۲.</ref>
خط ۴۴: خط ۵۲:
[[قرآن کریم]] خود را معجزه‌ای معرفی کرده است که همه جن و انس از آوردن مثل آن عاجز هستند<ref>اسراء، ۸۸.</ref> و معجزه بودن خود را برای تمام بشر در تمام دوره‌ها اعلان کرده است.<ref>هود(ع)، ۱۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۷.</ref> مسئله اعجاز در قرآن، از آغاز با عنوان یک واقعیت مسلم در میان علمای مسلمان، مطرح شده است.<ref>بنت‌الشاطی، اعجاز بیانی قرآن، ۷۵.</ref> اندیشمندان از دیرزمان دربارهٔ اعجاز قرآن بحث کرده‌اند. ابوعبیدة قاسم‌بن‌سلام در قرن سوم و محمدبن‌زید واسطی در قرن چهارم را می‌توان از نخستین کسانی دانست که در این زمینه کتابی تألیف کرده‌اند.<ref>ابن‌ندیم، کتاب الفهرست، ۶۳ و ۲۲۰؛ معرفت، علوم قرآنی، ۳۴۳.</ref> بیشتر محققان علوم قرآنی معتقدند اعجاز قرآن در همه ابعاد آن است؛ مانند فصاحت و بلاغت، بیان حکمت، مسائل اجتماعی و سیاسی، پیشگویی، نبودن اختلاف، تحریف پیدانکردن قرآن و جامعیت قرآن.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۸–۶۰؛ معرفت، التمهید، ۴/۱۳۳.</ref>
[[قرآن کریم]] خود را معجزه‌ای معرفی کرده است که همه جن و انس از آوردن مثل آن عاجز هستند<ref>اسراء، ۸۸.</ref> و معجزه بودن خود را برای تمام بشر در تمام دوره‌ها اعلان کرده است.<ref>هود(ع)، ۱۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۷.</ref> مسئله اعجاز در قرآن، از آغاز با عنوان یک واقعیت مسلم در میان علمای مسلمان، مطرح شده است.<ref>بنت‌الشاطی، اعجاز بیانی قرآن، ۷۵.</ref> اندیشمندان از دیرزمان دربارهٔ اعجاز قرآن بحث کرده‌اند. ابوعبیدة قاسم‌بن‌سلام در قرن سوم و محمدبن‌زید واسطی در قرن چهارم را می‌توان از نخستین کسانی دانست که در این زمینه کتابی تألیف کرده‌اند.<ref>ابن‌ندیم، کتاب الفهرست، ۶۳ و ۲۲۰؛ معرفت، علوم قرآنی، ۳۴۳.</ref> بیشتر محققان علوم قرآنی معتقدند اعجاز قرآن در همه ابعاد آن است؛ مانند فصاحت و بلاغت، بیان حکمت، مسائل اجتماعی و سیاسی، پیشگویی، نبودن اختلاف، تحریف پیدانکردن قرآن و جامعیت قرآن.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۸–۶۰؛ معرفت، التمهید، ۴/۱۳۳.</ref>


امام‌خمینی نیز قرآن را بزرگ‌ترین معجزه پیامبر اسلام(ص) می‌داند. در [[عصر نزول قرآن]]، مردم [[شبه‌جزیره عربستان]] بسیار بدوی و عقب‌افتاده بودند؛ در حالی‌که در قرآن، حقایق و معارفی وجود دارد که در جهان آن روز نبوده است؛ برای مثال مسائل عمیق عرفانی‌ای در آن مطرح شده است که در یونان و آثار [[فیلسوف|فلاسفه]] آن، سابقه نداشته است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۰.</ref> حتی فلاسفه اسلامی که در مهد قرآن کریم رشد کرده و از آن استفاده‌ها نموده‌اند، آیاتی از قرآن کریم را که به‌صراحت، زنده‌بودن همه موجودات جهان را بیان کرده، [[تأویل]] کرده‌اند؛ در عین حال این مسئله در [[عرفان]] به‌خوبی تبیین شده است. به اعتقاد امام‌خمینی، مسائل عرفانی به آن صورت که در قرآن کریم هست، در کتاب‌های دیگر نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰.</ref>
امام‌خمینی نیز قرآن را بزرگ‌ترین معجزه پیامبر اسلام(ص) می‌داند. در عصر نزول قرآن، مردم [[عربستان سعودی|شبه‌جزیره عربستان]] بسیار بدوی و عقب‌افتاده بودند؛ در حالی‌که در قرآن، حقایق و معارفی وجود دارد که در جهان آن روز نبوده است؛ برای مثال مسائل عمیق عرفانی‌ای در آن مطرح شده است که در یونان و آثار فلاسفه آن، سابقه نداشته است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۰.</ref> حتی فلاسفه اسلامی که در مهد قرآن کریم رشد کرده و از آن استفاده‌ها نموده‌اند، آیاتی از قرآن کریم را که به‌صراحت، زنده‌بودن همه موجودات جهان را بیان کرده، [[تأویل]] کرده‌اند؛ در عین حال این مسئله در [[عرفان]] به‌خوبی تبیین شده است. به اعتقاد امام‌خمینی، مسائل عرفانی به آن صورت که در قرآن کریم هست، در کتاب‌های دیگر نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰.</ref>


امام‌خمینی در بیان وجه اعجاز قرآن، راه خاصی ارائه می‌کند که نسبت به دیگر [[متکلمان]] و [[مفسران]]، از شمول بیشتری برخوردار است. ایشان در عین حال که اعجاز بلاغی، حسن ترکیب و غایت فصاحت قرآن را قبول دارد، بر این باور است که جهت برتر اعجاز قرآن، در معارف بلند و دقایق توحیدی آن است که عقول اهل معرفت در آن حیران می‌ماند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۱.</ref> به اعتقاد ایشان، تحول معنوی و عرفانی که با قرآن در جهان ایجاد شده است، از همه مسائل دیگر برتر و بالاتر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.</ref> ایشان همانند دیگر اندیشمندان،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۶۱؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ۴۸.</ref> معتقد است از موارد اعجاز قرآن که دربرگیرنده معارف حقایق الهی است، این است که آورنده قرآن کریم، انسانی مکتب‌نرفته بوده، در محیطی رشد یافته است که هیچ سخنی از این معارف بلند عرفانی و فلسفی نبوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳۹–۲۴۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱–۲۰۲؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶ و ۲۶۳–۲۶۴.</ref> به باور ایشان، جامعیت قرآن نیز که شامل همه حقایق و لطایف است، از معجزات قرآن شمرده می‌شود؛<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴.</ref> زیرا قرآن روشنگر و تبیان هر چیزی است<ref>نحل، ۸۹.</ref> و شامل همه دستورها و احکامی است که بشر برای [[سعادت]] و [[کمال]] خود به آنها نیاز دارد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref>
امام‌خمینی در بیان وجه اعجاز قرآن، راه خاصی ارائه می‌کند که نسبت به دیگر متکلمان و مفسران، از شمول بیشتری برخوردار است. ایشان در عین حال که اعجاز بلاغی، حسن ترکیب و غایت فصاحت قرآن را قبول دارد، بر این باور است که جهت برتر اعجاز قرآن، در معارف بلند و دقایق توحیدی آن است که عقول اهل معرفت در آن حیران می‌ماند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۱.</ref> به اعتقاد ایشان، تحول معنوی و عرفانی که با قرآن در جهان ایجاد شده است، از همه مسائل دیگر برتر و بالاتر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.</ref> ایشان همانند دیگر اندیشمندان،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۶۱؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ۴۸.</ref> معتقد است از موارد اعجاز قرآن که دربرگیرنده معارف حقایق الهی است، این است که آورنده قرآن کریم، انسانی مکتب‌نرفته بوده، در محیطی رشد یافته است که هیچ سخنی از این معارف بلند عرفانی و فلسفی نبوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳۹–۲۴۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱–۲۰۲؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶ و ۲۶۳–۲۶۴.</ref> به باور ایشان، [[جامعیت قرآن]] نیز که شامل همه حقایق و لطایف است، از معجزات قرآن شمرده می‌شود؛<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴.</ref> زیرا قرآن روشنگر و تبیان هر چیزی است<ref>نحل، ۸۹.</ref> و شامل همه دستورها و احکامی است که بشر برای [[سعادت]] و کمال خود به آنها نیاز دارد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref>


{{ببینید|جامعیت قرآن}}
{{ببینید|جامعیت قرآن}}
خط ۱۲۰: خط ۱۲۸:


[[رده:کلام]]
[[رده:کلام]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۰

معجزه امری خارق عادت برای اثبات نبوت.

معجزه تاریخچه‌ای به قدمت ادیان الهی دارد و انبیاء الهی غالباً برای اثبات ادعای خود به معجزه تمسک می‌جستند. قرآن کریم به معجزه انبیاء اشاره کرده‌ است. متکلمان و مفسران اسلامی در آثار خود به اهمیت و جایگاه معجزه اشاره کرده‌اند.

امام‌‌خمینی افزون بر مفهوم‌شناسی معجزه و اثبات پذیری آن، دلالت معجزه بر خداوند و صدق پیامبر(ص) را نیز تحلیل و بررسی کرده‌ است. ایشان معجزه را مبتنی بر سه امر می‌داند: ۱- خاصیتی که نفس پدید می‌آید ۲- صفای نفس برای دریافت فیض ۳- قدرت یافتن قوه‌ متخیله‌ شخص. اگر حقیقت معجزه به این سه امر است؛ اما به اعتقاد ایشان ماهیت اصلی معجزه از قدرت مطلقه الهی و با اذن الهی محقق می‌شود.

امام‌خمینی معجزه را به قولی و فعلی تقسیم می‌کند و معجزه را خلاف قانون علیت نمی‌داند و میان معجزه با ارهاص، کرامت، سحر، شعبده و جادو فرق می‌گذارد. ایشان معجزه را دلیل بر صدق مدعی مقام نبوت می‌داند که بشر را به ‌طرف هدایت دعوت می‌کند برخلاف جادو و سحر و شعبده که مردم را گمراه می‌کنند و یاد دادن و یاد گرفتن آنها همچنین کار و کسب با آنها حرام است.

امام‌خمینی قرآن را بزرگ‌ترین معجزه پیامبر می‌داند و در بیان وجه اعجاز قرآن، راه خاصی ارائه می‌کند که نسبت‌ به دیگر متکلمان و مفسران، از شمول بیشتری برخوردار است.

مفهوم‌شناسی

معجزه از ریشه «عجز» است که به معنی ناتوان‌شدن از انجام کاری می‌باشد[۱] معجزه به کاری گفته می‌شود که دیگران از انجام آن عاجزند.[۲] در اصطلاح، امر خارق عادتی است که در مقام اثبات نبوت رخ می‌دهد و همراه با تحدی و معارضه‌طلبی است؛ بدون اینکه معارضی داشته باشد.[۳] از دیدگاه امامیه، گاهی امام معصوم(ع) نیز برای اثبات امامت خود، معجزه نشان می‌دهد.[۴] امام‌خمینی نیز، معجزه را امری می‌داند که با اراده خداوند از شخص مدعی نبوت ظاهر شده است تا نشانه‌ای بر صدق ادعای او باشد.[۵] معجزه با مفاهیمی مانند کرامت، سحر و ارهاص مرتبط است.[۶]

پیشینه

معجزه، پیشینه‌ای به قدمت ادیان الهی دارد و انبیای الهی(ع)، غالباً برای اثبات ادعای خود به معجزه تمسک می‌جستند[۷] بشر نیز از گذشته دور در هنگام بیماری، جنگ و نجات از مرگ، به دنبال معجزه (به معنای اعم آن) بوده است تا از این امور رهایی یابد.[۸] ادیان و مذاهب الهی از معجزه سخن گفته‌اند و آن را نشانه رسالت آسمانی به منزله دلیل استواری که خداوند به پیامبران خود می‌دهد، می‌دانستند[۹] چنان‌که در مسیحیت معجزه به حوادثی گفته می‌شود که با مداخله عامل ربوبی، در روند طبیعی امور به صورت خارق عادت بر خلاف نظم طبیعی محقق می‌شود.[۱۰] در ادیان الهی نیز هر یک از انبیا(ع) به فراخور زمان خود معجزاتی آورده‌اند. در دین زرتشت، یهود و مسیحیت معجزاتی از انبیا(ع) گزارش شده است.[۱۱]

قرآن کریم به معجزه انبیا(ع) اشاره کرده است؛ مانند زنده‌کردن مردگان، شفادادن بیماران توسط حضرت عیسی(ع)،[۱۲] تبدیل‌شدن عصای موسی(ع) به مار[۱۳] و شکافته‌شدن رود نیل.[۱۴] در روایات نیز به بعضی از معجزات انبیا(ع) اشاره شده است؛[۱۵] مانند معجزه پیامبر اسلام(ص) در صدازدن درخت و اجابت آن که برای اثبات نبوت ایشان درخواست شده بود.[۱۶] نخستین آثار در موضوع اعجاز در اواخر قرن سوم شکل گرفت که سرانجام به تدوین کتاب‌های مستقلی چون اعجاز القرآن باقلانی انجامید.[۱۷] این بحث در آثار مفسران اسلامی[۱۸] و متکلمان[۱۹] گسترش یافت[۲۰] و اندیشمندانی چون محسن نیشابوری، محمدبن‌زید واسطی و شیخ مفید دربارهٔ اعجاز قرآن کتاب‌هایی نگاشتند[۲۱] و در آنها مباحثی چون انواع اعجاز قرآن را بحث کردند.[۲۲]

امام‌خمینی افزون بر مفهوم‌شناسی معجزه و اثبات‌پذیری آن، دلالت معجزه بر خداوند و صدق پیامبر(ص) را نیز تحلیل و بررسی کرده است.[۲۳] ایشان در بیان وجه اعجاز قرآن، راه جدیدی پیش می‌گیرد.[۲۴]

حقیقت و اقسام معجزه

به اعتقاد برخی حکما، معجزه و کرامت ناشی از قوت نفس و کم‌شدن مشغولیت‌های حس ظاهر است که نفس می‌تواند با علم و عمل و ریاضت‌های نفسانی قدرت یابد و با اراده خود موجوداتی را خلق یا هلاک سازد یا بر امور غیبی اطلاع پیدا کند[۲۵]

امام‌خمینی با گواه‌گرفتن سخن برخی حکما چون ابن‌سینا،[۲۶] شیخ اشراق[۲۷] و ملاصدرا،[۲۸] معجزه را مبتنی بر سه امر می‌داند: اول، خاصیتی که در نفس پدید می‌آید که اجسام نزد آن خاضع می‌گردند و نفس می‌تواند صورت و حقیقت آنها را تغییر دهد. دوم، قوه نظری نفس که به واسطه آن، نفس صفا و نزاهتی پیدا می‌کند که می‌تواند فیض و علوم عقلی را از مبادی عالیه دریافت کند. سوم، قوه متخیله شخص قدرت می‌یابد و می‌تواند به عالم غیب و عالم مثال در بیداری، متصل شود و از آن اطلاع یابد.[۲۹] به اعتقاد ایشان، اگرچه حقیقت معجزه بر این سه امر است، اما حقیقت و ماهیت اصلی معجزه، از قدرت مطلق الهی بهره می‌برد و قدرت خداوند را آشکار می‌سازد و با اذن الهی تحقق می‌یابد تا بدین وسیله، ارتباط با وحی و رسالت پیامبر(ص) از ناحیه خداوند اثبات شود.[۳۰]

برخی متکلمان همچون اشاعره از آنجاکه اصل علیت و تأثیر میان اشیا را منکر بودند، در تبیین حقیقت معجزه و توجیه وقوع امر خارق عادت درماندند.[۳۱] امام‌خمینی همانند برخی حکما،[۳۲] معجزه را به قولی و فعلی تقسیم می‌کند؛ اعجاز قولی، مانند قرآن است که حقایقی فوق توانایی بشری دارد و اعجاز فعلی، مانند شق‌القمر است که عملی خارج از توانایی بشر است.[۳۳]

فلاسفه اسلامی معجزه فعلی را واقعیتی می‌دانند که هیچ‌گاه خارج از نظام علت و معلول نبوده است.[۳۴] معجزه اگرچه امری بیرون از جریان عادی و طبیعی شمرده می‌شود، اما جزو نظام عالم است و تحت شمول و حاکمیت قانون‌مند عالم می‌باشد.[۳۵] عرفا[۳۶] نیز دراین‌باره با تکیه بر نظریه تجلی و با توجه به مقدماتی چون اقتضای اسم الهی برای ظهور، تنازع اسما و حکومت اسم اعظم وقوع معجزات را تبیین کرده‌اند.[۳۷]

(ببینید: تجلی و اسم اعظم)

امام‌خمینی نیز معجزات را خلاف قانون علیت نمی‌داند و معتقد است معجزات و کرامات و اطلاع بر غیب که در نظر مادیون امری غیرممکن است، در پیشرفت‌های علمی جهان امروز، از امور ممکن و بدیهی به‌شمار می‌رود؛ چنان‌که در علم امروز با هیپنوتیزم (خواب مغناطیسی) بعضی از آثار غیرطبیعی آنها، مانند غیب‌گویی، اثبات شده است و چه بسا ممکن است اموری که در جهان امروز خارق عادت به حساب می‌آید، در آینده به حقیقت‌شان پی برده شود.[۳۸]

فرق معجزه با اِرهاص، کرامت و سحر

اندیشمندان میان کرامت و معجزه تفاوت گذاشته‌اند؛ «کرامت» در اصطلاح به کارهای خارق‌العاده‌ای گفته می‌شود که از غیر پیامبران(ع) سر می‌زند و برای اثبات نبوت نیست؛[۳۹] اما معجزه همراه با ادعای نبوت است. «ارهاص» به معنای کارهای خارق عادتی است که پیامبران پیش از بعثت انجام می‌دادند تا مردم با مشاهده آنها، آماده شنیدن دعوت ایشان شوند.[۴۰] اندیشمندان حقیقت معجزه را با سحر و شعبده متفاوت می‌دانند؛ زیرا معجزه از یک واقعیت و غرض الهی سرچشمه می‌گیرد؛ اما سحر و شعبده، اغراض دنیوی دارد و نوعی تصرف در حواس انسان است؛ به گونه‌ای که حواس انسان چیزی را می‌بیند یا می‌شنود که حقیقت ندارد.[۴۱]

امام‌خمینی در بیان تفاوت معجزه با سحر و شعبده می‌گوید معجزه بدون آلات طبیعی صورت می‌گیرد، اما غیر معجزه، به آلات طبیعی نیاز دارد.[۴۲] از سوی دیگر، معجزات و کرامات با هدف بسط ربوبیت حق، صورت می‌گرفته، نه با قصد اظهار قدرت شخصی. از این‌رو قصد انبیا(ع) در انجام معجزات، ظاهرساختن ربوبیت حق در مظهر کامل و توجه‌دادن مردم به خداوند بوده است.[۴۳] افزون بر آنکه معجزات تأثیر خارجی داشته، انبیا(ع) به اذن خداوند، قدرت دارند موجوداتی را تحقق ببخشند یا هلاک کنند،[۴۴] ایشان معجزه را دلیل صدق مدعی مقام نبوت می‌داند که بشر را به طرف هدایت دعوت می‌کند که بدون اذن الهی محقق نمی‌شود؛ بر خلاف جادو، سحر و شعبده که مردم را گمراه می‌کنند، و یاددادن و یادگرفتن، همچنین کار و کسب با آنها حرام است.[۴۵]

شرایط معجزه

امام‌خمینی و دیگر اندیشمندان مسلمان، برای معجزه شرایطی ذکر کرده‌اند؛ از آن جمله

  1. معجزه امری خارق عادت است که دیگران قادر به انجام آن نیستند.[۴۶]
  2. وقوع معجزه به دست پیامبر(ع) و به دنبال ادعای نبوّت رخ می‌دهد.[۴۷] این امر مانند زنده‌شدن مرده از جانب خداوند یا به امر اوست.[۴۸]
  3. معجزه همراه با تحدّی و مبارزه‌طلبی است؛ تحدی‌ای که از معارضه سالم بماند و کسی نتواند مثل آن بیاورد.[۴۹]
  4. معجزه قابل تعلیم و تعلّم نیست.[۵۰]
  5. معجزه لزوماً با ادعای نبوت منطبق و همراه است و آن را تکذیب نمی‌کند.[۵۱]
  6. معجزه پیش از ادعای نبوت واقع نمی‌شود.[۵۲]

دلالت معجزه

بیشتر اندیشمندان، معجزه را دلیل نبوت انبیا(ع) می‌دانند؛[۵۳] زیرا ادعای رسالت از ناحیه خداوند امری است که حس و تجربه نمی‌توانند آن را اثبات کنند؛ از این‌رو لازم است امری خارق عادت این امر را تصدیق کند.[۵۴] امام‌خمینی دلالت معجزه را گسترده‌تر از این می‌داند و معتقد است در مواردی اظهار معجزات پیامبران، برای بسط ربوبیت حق‌تعالی و اظهار آن در مظهر انسان کامل است.[۵۵] به اعتقاد ایشان، از آنجا که در معجزه نوعی اظهار ربوبیت وجود دارد، انبیای الهی(ع) جز در مواردی که مصلحت اقتضا کند، از اظهار معجزات امتناع می‌کردند. امام‌خمینی دلالت معجزه را دارای مراتبی می‌داند و معتقد است معجزات فعلی، تنها برای عوام مردم و انسان‌های ظاهربین است؛ اما برای عقلا و حکما، اتقان و استواری معجزات قولی، مانند احکام و قوانین قرآن، بهترین دلیل است.[۵۶] ایشان مانند دیگر اندیشمندان،[۵۷] اثبات معجزه فعلی را از طریق مشاهدات حسی و روایات متواتر می‌داند؛ اما معجزه قولی به اعتقاد ایشان با دلیل عقلی قابل اثبات است.[۵۸]

اعجاز قرآن

قرآن کریم خود را معجزه‌ای معرفی کرده است که همه جن و انس از آوردن مثل آن عاجز هستند[۵۹] و معجزه بودن خود را برای تمام بشر در تمام دوره‌ها اعلان کرده است.[۶۰] مسئله اعجاز در قرآن، از آغاز با عنوان یک واقعیت مسلم در میان علمای مسلمان، مطرح شده است.[۶۱] اندیشمندان از دیرزمان دربارهٔ اعجاز قرآن بحث کرده‌اند. ابوعبیدة قاسم‌بن‌سلام در قرن سوم و محمدبن‌زید واسطی در قرن چهارم را می‌توان از نخستین کسانی دانست که در این زمینه کتابی تألیف کرده‌اند.[۶۲] بیشتر محققان علوم قرآنی معتقدند اعجاز قرآن در همه ابعاد آن است؛ مانند فصاحت و بلاغت، بیان حکمت، مسائل اجتماعی و سیاسی، پیشگویی، نبودن اختلاف، تحریف پیدانکردن قرآن و جامعیت قرآن.[۶۳]

امام‌خمینی نیز قرآن را بزرگ‌ترین معجزه پیامبر اسلام(ص) می‌داند. در عصر نزول قرآن، مردم شبه‌جزیره عربستان بسیار بدوی و عقب‌افتاده بودند؛ در حالی‌که در قرآن، حقایق و معارفی وجود دارد که در جهان آن روز نبوده است؛ برای مثال مسائل عمیق عرفانی‌ای در آن مطرح شده است که در یونان و آثار فلاسفه آن، سابقه نداشته است؛[۶۴] حتی فلاسفه اسلامی که در مهد قرآن کریم رشد کرده و از آن استفاده‌ها نموده‌اند، آیاتی از قرآن کریم را که به‌صراحت، زنده‌بودن همه موجودات جهان را بیان کرده، تأویل کرده‌اند؛ در عین حال این مسئله در عرفان به‌خوبی تبیین شده است. به اعتقاد امام‌خمینی، مسائل عرفانی به آن صورت که در قرآن کریم هست، در کتاب‌های دیگر نیست[۶۵]

امام‌خمینی در بیان وجه اعجاز قرآن، راه خاصی ارائه می‌کند که نسبت به دیگر متکلمان و مفسران، از شمول بیشتری برخوردار است. ایشان در عین حال که اعجاز بلاغی، حسن ترکیب و غایت فصاحت قرآن را قبول دارد، بر این باور است که جهت برتر اعجاز قرآن، در معارف بلند و دقایق توحیدی آن است که عقول اهل معرفت در آن حیران می‌ماند.[۶۶] به اعتقاد ایشان، تحول معنوی و عرفانی که با قرآن در جهان ایجاد شده است، از همه مسائل دیگر برتر و بالاتر است.[۶۷] ایشان همانند دیگر اندیشمندان،[۶۸] معتقد است از موارد اعجاز قرآن که دربرگیرنده معارف حقایق الهی است، این است که آورنده قرآن کریم، انسانی مکتب‌نرفته بوده، در محیطی رشد یافته است که هیچ سخنی از این معارف بلند عرفانی و فلسفی نبوده است.[۶۹] به باور ایشان، جامعیت قرآن نیز که شامل همه حقایق و لطایف است، از معجزات قرآن شمرده می‌شود؛[۷۰] زیرا قرآن روشنگر و تبیان هر چیزی است[۷۱] و شامل همه دستورها و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود به آنها نیاز دارد.[۷۲]

(ببینید: جامعیت قرآن)

پانویس

  1. جوهری، صحاح تاج اللغة، ۳/۸۸۳–۸۸۴؛ فیومی، مصباح المنیر، ۳۹۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ۴/۲۴–۲۵.
  2. تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۵۷۵.
  3. خواجه‌نصیر، تلخیص المحصل، ۳۵۰؛ حلی، کشف المراد، ۳۵۰–۳۵۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۲۲–۲۲۷.
  4. حلی، الباب الحادی عشر، ۱۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۵/۳۵۳.
  5. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۵.
  6. ادامه مقاله.
  7. طه، ۱۷–۲۲؛ مائده، ۱۱۰؛ هود، ۱۳.
  8. لطفی، معجزه چیست، ۱–۵.
  9. لطفی، معجزه چیست، ۱۰.
  10. آکویناس، تدبیر و حکومت الهی، فلسفه نظری، ۱/۷۹–۸۰.
  11. اوستا، ۲۷؛ یسنا، ۲۱؛ ماستر میدیا، التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ۱۴۳، ۱۶۰ و ۴۰۵؛ کتاب مقدس، یوحنا، ب۲ و ب۸.
  12. آل عمران، ۴۹.
  13. طه، ۶۹.
  14. شعراء، ۶۳.
  15. صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۲۱–۱۲۲.
  16. نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۶۸–۳۶۹.
  17. ادامه مقاله.
  18. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۵/۱۴۷؛ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۳۲ و ۷/۸۳.
  19. غزالی، الاقتصاد، ۱۲۰–۱۲۵؛ خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴.
  20. مؤدب، اعجاز قرآن، ۹.
  21. آقابزرگ، الذریعه، ۲/۲۳۲.
  22. باقلانی، اعجاز القرآن، ۲۸؛ حلی، کشف المراد، ۳۵۴–۳۵۷؛ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۲۴–۲۵ و ۵۴۶–۵۵۲؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۲۸۹–۳۰۹.
  23. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۵–۴۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶ و ۱۹۴؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰.
  24. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶؛ ادامه مقاله.
  25. شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۶–۲۳۸؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۴۱۶–۴۱۸.
  26. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۵۰–۱۵۴.
  27. شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۶–۲۳۸.
  28. حاشیه بر شرح حکمة الاشراق، ۵۲۳–۵۲۴.
  29. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۱–۵۳.
  30. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۵–۴۹.
  31. غزالی، تهافت الفلاسفه، ۲۲۲–۲۳۸؛ خادمی، علیت از دیدگاه متکلمان مسلمان، ۱۱۴.
  32. خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۷۲.
  33. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۰–۱۹۱.
  34. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۷۲–۸۱؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۲۶۶.
  35. رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۵۲.
  36. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۷۱–۳۷۵؛ قونوی، النفحات الالهیه، ۱۸۴–۱۸۵؛ فرغانی، مشارق الدراری، شرح تائیة ابن‌فارض، ۶۴۱.
  37. رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۵۲.
  38. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۳–۵۵.
  39. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۳/۱۵۶۹.
  40. خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۰۳؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۴/۲۲۲–۲۲۴.
  41. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۴۴–۲۴۷.
  42. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۴.
  43. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۳؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷ و ۱۷۸–۱۷۹.
  44. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۸–۴۹.
  45. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳–۴۷۴.
  46. خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۱؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۴.
  47. حلی، کشف المراد، ۳۵۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۲۳–۲۲۵.
  48. حلی، کشف المراد، ۳۵۰؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸۲–۱۸۳.
  49. خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۰۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۷.
  50. طبری امامی، نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداة(ع)، ۱۷؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۲۶۳.
  51. آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۱۸–۲۰.
  52. آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۲۲.
  53. خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۴؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۱۰.
  54. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۸۳–۸۶.
  55. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۴–۱۷۹؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۳.
  56. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۰–۱۹۱.
  57. غزالی، الاقتصاد، ۱۶؛ حلی، مناهج الیقین، ۴۱۰–۴۱۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۵–۲۷.
  58. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۵۵ و ۱۰۴.
  59. اسراء، ۸۸.
  60. هود(ع)، ۱۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۴۷.
  61. بنت‌الشاطی، اعجاز بیانی قرآن، ۷۵.
  62. ابن‌ندیم، کتاب الفهرست، ۶۳ و ۲۲۰؛ معرفت، علوم قرآنی، ۳۴۳.
  63. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۸–۶۰؛ معرفت، التمهید، ۴/۱۳۳.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۰.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰.
  66. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۱.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.
  68. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۶۱؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ۴۸.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳۹–۲۴۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱–۲۰۲؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶ و ۲۶۳–۲۶۴.
  70. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴.
  71. نحل، ۸۹.
  72. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • آکویناس، توماس، تدبیر و حکومت الهی، فلسفه نظری، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳ش.
  • آمدی، سیف‌الدین، آبکار الافکار فی اصول الدین، تحقیق احمد محمد مهدی، قاهره، دارالکتب، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌ندیم، محمدبن‌اسحاق، کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • اوستا، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، تهران، بهجت، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش.
  • باقلانی، محمدبن‌طیب، اعجاز القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
  • بنت‌الشاطی، عایشه، اعجاز بیانی قرآن، ترجمه حسین صابری، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، الباب الحادی عشر، تحقیق مهدی محقق، تهران، مطالعات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۵ش.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، مناهج الیقین فی اصول الدین، تحقیق یعقوب جعفری، تهران، دارالاسوه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • خادمی، عین‌الله، علیت از دیدگاه متکلمان مسلمان، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، تجرید الاعتقاد، تحقیق حسینی جلالی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۳۰ق.
  • رحیمیان، سعید، آفرینش از منظر عرفان، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبری امامی، محمدبن‌جریر، نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداة(ع)، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
  • طبری، محمدبن‌جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • غزالی، ابوحامد، الاقتصاد فی الاعتقاد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • غزالی، ابوحامد، تهافت الفلاسفه، تحقیق سلیمان دنیا، تهران، شمس تبریزی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • فرغانی، سعیدالدین، مشارق الدراری، شرح تائیة ابن‌فارض، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • فیومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • قونوی، صدرالدین، النفحات الالهیه، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • لطفی، لئونیان، معجزه چیست، تهران، چاپخانه بروخیم، چاپ سوم، ۱۳۲۰ش.
  • مؤدب، سیدرضا، اعجاز قرآن، قم، أحسن الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • ماستر میدیا، التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، قاهره، ۱۹۹۷م.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، حاشیه ملاصدرا بر شرح حکمة الاشراق، چاپ سنگی.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • یسنا، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون