شهوت: تفاوت میان نسخهها
جز (انتقال از رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه به رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه امامخمینی ردهانبوه) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شهوت'''، میل و رغبت شدید انسان به امور موافق طبع. | '''شهوت'''، میل و رغبت شدید انسان به امور موافق طبع. | ||
[[امامخمینی]]، شهوت را مبدأ امیال و جلب منافع و لذات در خوردن، آشامیدن و مسائل جنسی میداند. | |||
شهوت غریزهای نیرومند در بشر است که او را به تحرک وا میدارد و لازمه زندگی دنیوی است. از اینرو [[قرآن]] بر استفاده صحیح از نیروی شهوت تأکید کرده است. | |||
امامخمینی قوه شهویه را یکی از ارکان قوای انسانی میداند که دارای انواعی مانند شهوت در غذا، در لذت جنسی و در جمع مال است. ایشان معتقد است قوه شهوت از قوای شریفی است که حقتعالی، در انسان، برای بقای وی به ودیعه نهاده است و در صورت نبود این قوه، وجود انسان رو به زوال میرود و انسان در بهکارگیری آن، نیازمند هدایت [[پیامبران(ع)|انبیا]]<nowiki/>ست. | |||
امامخمینی معتقد است قوه شهوت در صورتی که از حد [[اعتدال]] فراتر نرود، [[سعادت]] بشری را در پی خواهد داشت؛ اما اگر از حد اعتدال خارج شود، مایه بدبختی و [[سعادت و شقاوت|شقاوت]] خواهد شد. ایشان، برای تعدیل شهوت راه علمی چون؛ اصل موازنه قوا و کنترل خیال و راه عملی چون؛ انجام [[روزه]] ارائه کرده و شقاوت نوع بشر و اشتیاق به دنیا را از پیامدهای شهوتگرایی برشمرده است. | |||
== معنی == | == معنی == | ||
خط ۹۳: | خط ۱۰۱: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* محمدجواد مجتهدزاده، [https://books.khomeini.ir/books/10006/540/ شهوت]، دانشنامه | * محمدجواد مجتهدزاده، [https://books.khomeini.ir/books/10006/540/ شهوت]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۶، ص۵۴۰–۵۴۶. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه امامخمینی]] | [[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه امامخمینی]] | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۸: | ||
[[رده:اخلاق]] | [[رده:اخلاق]] | ||
[[رده:فلسفه]] | [[رده:فلسفه]] | ||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۱۹
شهوت، میل و رغبت شدید انسان به امور موافق طبع.
امامخمینی، شهوت را مبدأ امیال و جلب منافع و لذات در خوردن، آشامیدن و مسائل جنسی میداند.
شهوت غریزهای نیرومند در بشر است که او را به تحرک وا میدارد و لازمه زندگی دنیوی است. از اینرو قرآن بر استفاده صحیح از نیروی شهوت تأکید کرده است.
امامخمینی قوه شهویه را یکی از ارکان قوای انسانی میداند که دارای انواعی مانند شهوت در غذا، در لذت جنسی و در جمع مال است. ایشان معتقد است قوه شهوت از قوای شریفی است که حقتعالی، در انسان، برای بقای وی به ودیعه نهاده است و در صورت نبود این قوه، وجود انسان رو به زوال میرود و انسان در بهکارگیری آن، نیازمند هدایت انبیاست.
امامخمینی معتقد است قوه شهوت در صورتی که از حد اعتدال فراتر نرود، سعادت بشری را در پی خواهد داشت؛ اما اگر از حد اعتدال خارج شود، مایه بدبختی و شقاوت خواهد شد. ایشان، برای تعدیل شهوت راه علمی چون؛ اصل موازنه قوا و کنترل خیال و راه عملی چون؛ انجام روزه ارائه کرده و شقاوت نوع بشر و اشتیاق به دنیا را از پیامدهای شهوتگرایی برشمرده است.
معنی
شهوت، به معنای دوست داشتن،[۱] اشتیاق، رغبت نفس[۲] و خواهش و دلبستگی[۳] به چیزی است که موافق میل اوست[۴] و عفت به معنای خودداری نفس از محرمات[۵] و ابراز نیاز نکردن به خلق[۶] است یا حالتی برای نفس است که با آن از غلبه شهوت جلوگیری میکند.[۷] شهوت در اصطلاح اخلاقی، حرکت نفس برای رسیدن به امر موافق طبع[۸] و در اصطلاح فلسفی شوق به لذیذ[۹] و کیفیتی نفسانی به معنای حرکت روح از باطن به ظاهر برای جذب ملائم[۱۰] است. قوه شهوانی از قوای سهگانه نفس (ناطقه، شهویه، غضبیه) است که مبدأ شهوت و شوق به لذت است و از آن به نفس بهیمی تعبیر میشود.[۱۱] امامخمینی شهوت را مبدأ امیال و جلب منافع و لذات در خوردن، آشامیدن و مسائل جنسی میداند.[۱۲]
از مفاهیم مرتبط با شهوت، عفت، لذت، شوق، شره و خمودی است. به گفته امامخمینی هنگامی که شهوت تحت مراقبت و تربیت عقل و شرع قرار گیرد و از سرکشی و افراط و تفریط خارج شود، قوه اعتدالی برای نفس پیدا میشود که جهت عقلی و الهی پیدا میکند و از آن به عفت تعبیر میشود.[۱۳] لذت، ادراک و رسیدن به چیزی است که نزد مدرک، کمال و خیر محسوب میشود.[۱۴] بعضی فرق آن را با شهوت در این میدانند که شهوت گرایش نفس به آنچه مطابق میل اوست، میباشد و لذت، چیزی است که نفس به سوی آن میل میکند.[۱۵] شوق میل و حرکت نفس است.[۱۶] بعضی شوق را به نفس حیوانی و شهوت را به طبع حسی متعلق دانستهاند.[۱۷] شره افراط در تبعیت از قوه شهوت[۱۸] و خمودی، تفریط در آن[۱۹] است.
پیشینه
شهوت غریزهای بسیار نیرومند در بشر است که همواره او را به تحرک واداشته است؛ به گونهای که لازمه زندگی بشر در دنیا و برآوردن نیازهای مختلف روحی، جسمی و وسیله ارتباط با دوستان است.[۲۰] ادیان الهی با برحذر کردن مردم از استفاده بیمحدودیت از این غریزه انسانی از سویی و بیان فایدههای دنیوی و پاداشهای اخروی، سعی کردهاند این قوه را در مسیر صحیح خود قرار دهند[۲۱]؛ البته در بعضی از ادیان، مانند مسیحیت، اعتقاد به رهبانیت سبب شد که نسبت به ارضای غریزه شهوت، دید منفی ایجاد شود؛ اما اسلام هرگز به نیروی شهوت، همچنین غرایز دیگر بشر، دید منفی ندارد، بلکه با لجامگسیختگی و اسارت انسان در برابر غرایز و غفلت از بُعد فطری و طبیعی این نیروی خدادادی مخالف است[۲۲]؛ از اینرو قرآن کریم بر استفاده صحیح از نیروی شهوت تأکید جسته و پیروی از شهوت جنسی را نکوهش کردهاست[۲۳]؛ همچنین با بیان داستان قوم لوط که در استفاده از قوه شهوانی انحراف داشتند، به آثار دنیوی و اخروی آن توجه دادهاست.[۲۴] در روایات نیز به این مهم توجه شده و ابوابی به آن اختصاص یافتهاست.[۲۵] در روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از روحهایی که در تمام اصناف بشر مشترک است، روح شهوت شمرده شده که کار آن کسب لذت طعام و نکاح است.[۲۶]
حکما، شهوت و قوه شهوانی را در آثار خود بررسی کردهاند؛ چنانکه افلاطون نفس را به سه بخش قوه عاقله، قوه غضبیه و قوه شهویه تقسیم میکند.[۲۷] ارسطو را میتوان از نخستین اندیشمندانی دانست که از قوه شهوانی و اعتدال در آن بحث کردهاست.[۲۸] در میان حکمای اسلامی نیز ابنمسکویه، بحث اعتدال قوا را بر اساس اخلاق ارسطویی بنا نهاده و بابی به آن اختصاص دادهاست.[۲۹] در علم اخلاق نیز در بحث از قوای نفس و بحث از صفات پسندیده و صفات رذیله و اعتدال قوا، شهوت بررسی شدهاست. علمای اخلاق به مباحثی چون چگونگی از بینبردن شهوت افراطی شکم و فرج،[۳۰] بیان فضیلت مخالفت با شهوت،[۳۱] ضعیفکردن قوه شهوت،[۳۲] اعتدال در آن[۳۳] و مفاسد افراط در پیروی از آن[۳۴] پرداختهاند.
امامخمینی در آثار خود شهوت را از دیدگاه اخلاقی، فلسفی و عرفانی بررسی کردهاست. ایشان به اعتدال در قوه شهویه برای رسیدن به کمالات و سعادت انسانی اشاره کرده و به لزوم اعتدال در این قوه[۳۵] و راه تعدیل آن،[۳۶] همچنین آثار افراط در آن[۳۷] پرداختهاست. ایشان عمده مباحث اخلاقی دراینباره را در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل مطرح کردهاست. همچنین به احکام شهوت و مباحث فقهی مربوط به آن، مانند احکام نگاه و ازدواج در کتب فقهی خود پرداختهاست.[۳۸]
حقیقت و ویژگیها
امامخمینی مانند دیگر حکما،[۳۹] قوه شهویه را یکی از ارکان قوای انسانی و نخستین قوهای میداند که در وجود آدمی ظهور پیدا میکند.[۴۰] این قوه سبب شوق به آنچه موافق میل اوست، میباشد و دارای انواعی است؛ مانند شهوت در غذا، شهوت در لذت جنسی، شهوت در جمع مال و جاه.[۴۱] همچنین ایشان مانند دیگر علمای اخلاق،[۴۲] از این قوه در صورت افراط در تبعیت از شهوت نکاح و طعام به «شَرِه» که از رذایل قوه شهویه است[۴۳] و در صورت تفریط، به «خُمود»[۴۴] تعبیر میکند.[۴۵] به اعتقاد ایشان «شَرِه»، حریصبودن در لذّات، بیش از حد متعارف عقلی و شرعی و زیادتر از حد نیاز است که در بعضی از روایات[۴۶] از آن به صفت «تهتّک» تعبیر شدهاست.[۴۷] این حرص در طلب امور دنیوی و آنچه مورد علاقه نفس است، در انسان حد و مرزی ندارد و امری فطری و جبلی است. البته اهل معرفت با این فطرت، بسیاری از معارف را اثبات میکنند[۴۸] (ببینید: فطرت).
به اعتقاد امامخمینی عفت و حیا از فطریات انسانی و از جنود عقل است و در مقابل، هتک، فحشا و بیحیایی، برخلاف فطرت و از جنود جهل و ابلیس است؛ از اینرو در نهاد انسان، عشق به عفت و حیا و تنفر از هتک و بیحیایی وجود دارد[۴۹]؛ همچنین این قوه مایل به ملایمات خود است و به این نکته نظر ندارد که نتیجه فعل او چیست و اگر انسان جلوی این قوه عاصی را نگیرد، هلاک میشود.[۵۰] ایشان با سه بیان، عفت را مقتضای فطرت انسانی معرفی میکند. نخست آنکه عفت، نقطه اعتدال میان دو حد افراط (شره) و تفریط (خمود) است. طبق این بیان، «عفت» به منزله نوع و «عدالت در قوا» به منزله جنس آن است. از آنجاکه عدالت در قوا امری فطری است، «نوع» تحت آن نیز مقتضای فطرت است. دوم آنکه خضوع و فرمانبری از کامل (عقل و دین)، امری فطری است؛ از اینرو عفت که فرمانبرداری از حکم عقل در شهوات است، امری فطری است. سوم آنکه عفت و حیا از صفاتی است که تمام انسانها در حسن آن متفقاند؛ چنانکه از تهتک، بیحیایی و فحشا منزجر هستند[۵۱] (ببینید: فطرت).
حکمت و ضرورت قوه شهوت
علمای اخلاق برای قوه شهوت، دو حکمت نوعی و شخصی بیان کردهاند. آنان ازجمله حکمتهای نوعی وجود قوه شهوت در انسان را بقای نسل[۵۲] و ازجمله حکمتهای شخصی آن را صحت بدن دانستهاند؛ زیرا تحصیل شناخت پروردگار، سعی در عبادت او، کسب فضایل، دفع رذایل و تحصیل سعادت، متوقف بر قوت و صحت بدن است و قوه شهوت و طلب امور لذیذه، مانند غذاها و امثال آن، موجب حفظ بدن است[۵۳]؛ از اینرو، خمودی در قوه شهوت، نکوهش شدهاست.[۵۴] در شریعت اسلام نیز با تشویق به نکاح،[۵۵] این امر موجب حفظ نیمی از دین و حفظ انسان از وساوس شیطان شمرده شدهاست.[۵۶]
امامخمینی معتقد است قوه شهوت از قوای شریفی است که حقتعالی، در حیوان و انسان، برای حفظ و بقای شخص و نوع آنان به ودیعه نهادهاست[۵۷] و در صورت نبود این قوه، اصل وجود انسان به واسطه حوادث خارجی و داخلی، رو به فنا و زوال میرود. به باور ایشان، شهوت، ذاتی بشر است و انسان نیز ناگزیر از بهکاربستن آن است؛ ولی در چگونگی بهکارگیری آن، نیازمند هدایت انبیاست.[۵۸]
اعتدال در قوه شهوت
اندیشمندان الهی اعتدال در قوه شهویه را امری لازم شمردهاند که به واسطه اطاعت از قوه عاقله و اطاعت نکردن از دستورهای قوه شهویه به دست میآید.[۵۹] به اعتقاد آنان، اعتدال در قوا سبب رسیدن به فضایل اخلاقی و سعادت میشود.[۶۰]
امامخمینی معتقد است قوه شهوت در صورتی که از حد اعتدال خود فراتر نرود و از چارچوب قوانین عقلی و الهی خارج نشود، سعادت بشری را در پی خواهد داشت؛ اما اگر از حد اعتدال به جانب افراط یا تفریط کشیده شود، افزون بر اینکه سبب تحصیل سعادت نمیشود، مایه بدبختی و شقاوت نیز خواهد شد.[۶۱] اگر این قوه تسلیم عقل سلیم و آموزههای انبیا (ع) شود، از لشکر رحمانی خواهد بود[۶۲] و در صورت اعتدال در شهوت و مراعات قوانین، انسان میتواند به ترقیات روحی، سعادت ابدی و حیات ملکوتی دست یابد.[۶۳] از اینرو ایشان دستور پیامبران(ع) به نکاح را عین توجهدادن مردم به روحانیت انسان و دعوت به عالم نور و کمال دانستهاست؛ زیرا سبب میشود شهوت در انسان در مسیر خود قرار گیرد و انسان به کمال خود راه یابد[۶۴]؛ چنانکه اگر غذایی که انسان بر اساس شهوت از آن استفاده میکند، حلال باشد، موجب نورانیت قلب میشود؛ بنابراین از قوه شهوت میتوان برای عبادت استفاده کرد.[۶۵]
قرآن کریم با وضع مجازاتهای سنگین بر اعمال خارج از حد و مرز عقل و شرع در غریزه جنسی[۶۶] و گاه با وعدههای نیکو به پرهیزکاران،[۶۷] به تعدیل این غریزه پرداختهاست. در روایات نیز بر جهاد با نفس[۶۸] و منع افراط در شهوت تأکید شده،[۶۹] انسان را از فرجام شوم و ناخوشایند شهوترانی و اعمالی که شهوت را در انسان برمیانگیزد، مانند نگاه به نامحرم پرهیز دادهاست.[۷۰]
علمای اخلاق با تأکید بر مقدمبودن پیشگیری و مهار نفس در این امور، دو راه علمی و عملی برای تعدیل قوه شهویه نشان دادهاند: درمان علمی، اندیشیدن در عاقبت زشت و یادآوری معایب افراط در شهوت[۷۱] و درمان عملی، محدودکردن قوه شهوت، مانند کمکردن غذا، مواظبت از نگاههای آلوده، کنترل خیال، پرهیز از سخن بیهوده و دوری کردن از خلوت با زنان است.[۷۲]
امامخمینی نیز دو راه علمی و عملی برای تعدیل شهوت نشان دادهاست. ایشان راهکار علمی چیرگی بر شهوت را در اصل موازنه و مقایسه قوا میداند که شخص عاقل میباید سود و زیان هر یک از اخلاق فاسد و ملکات زشت را که زاییده شهوت، غضب، وهم و شیطان است، با سود و زیان هر یک از اخلاق نیک، فضیلتها و ملکات که از ناحیه شرع و عقل است، مقایسه کند تا بهآسانی بتواند به برتری اخلاق نیک حکم دهد و از چیرگی شهوت خلاصی یابد.[۷۳] همچنین ایشان یکی از راههای تعدیل شهوت را کنترل خیال،[۷۴] تفکر در احوال گذشتگان و داستانهای قرآنی[۷۵] میداند. ایشان راه عملی تعدیل شهوت را همتگماردن بر انجام اعمالی که خلاف میل درونی است، میداند[۷۶]؛ همچنین انجام روزه خالصانه را نیز سبب اعراض از شهوات و اجتناب از لذایذ و انقطاع از غیر خداوند میشمارد.[۷۷]
پیامدهای شهوتگرایی
قرآن کریم از اقوامی سخن گفتهاست که در نتیجه پیروی از شهوتهای لجامگسیخته و نامشروع و سرپیچی از فرمانهای پیامبرانشان، به انواع عذابها و گرفتاریها مبتلا شدهاند.[۷۸] در روایات متعدد به آفات پیروی از شهوت و افراط در آن اشاره شدهاست؛ ازجمله اطاعت از شهوت، موجب فساد دین[۷۹] و عقل[۸۰] و بهوجود آمدن اندوه و حزن دایمی در قلب آدمی[۸۱] میشود. در مقابل، ترک شهوت (غیر ضروری) بالاترین مرتبه تقوا[۸۲] و موجب مصونماندن از آفات[۸۳] شمرده شدهاست.
علمای اخلاق پیامدهایی برای افراط در شهوت ذکر کردهاند؛ چنانکه حرص در طعام، موجب حصول امراض و آفات[۸۴] و زیادهروی در آمیزش، سبب مغلوبشدن قوه عاقله و قوه دین شده، خوف خدا را از دل زایل میکند[۸۵]؛ همچنانکه حرص بر مال و شهوت بر جمع آن، موجب ترک واجبات مالی میشود.[۸۶]
امامخمینی معتقد است خروج قوه شهویه از حد خود و پیروی از شهوت نامشروع، مایه شقاوت نوع بشر، از هم پاشیدهشدن نظام و شرافت انسانی و در نتیجه هلاکت است؛ چنانکه استفاده بیموقع و برخلاف میزان عقل از شهوت آمیزش، موجب قطع نسل و ابتلا به امراض گوناگون میگردد.[۸۷] به اعتقاد ایشان، از آنجاکه قوه شهوت آدمی محدود نیست، اگر افسار شهوت در آدمی رها گردد، انسان به هیچ مرتبهای قانع نخواهد گشت و به دنبال هر لذتی، لذات دیگری میطلبد و این سبب انباشتهشدن حجابهای ظلمانی برای انسان[۸۸] و دورشدن از کمال انسانی میشود؛ تا آنجاکه نور ایمان و عقل خاموش میشود[۸۹] و به هیچیک از مقامات معنوی و روحانی نایل نمیگردد و استقلال و عزت نفس که از بزرگترین مقامات و کمالات روحانی است، هرگز بروز نمیکند.[۹۰]
نتیجه آن نیز آلودگی قلب به شهوت افراطی، نقشبستن منیّت و خودخواهی در قلب آدمی و انجام اعمال در جهت رضای نفس است؛ تا جایی که به درجه حیوانیت خواهد رسید و از فطرت خود سقوط میکند[۹۱] و تمام اعمال ظاهری و باطنی آدمی رنگ شیطانی به خود میگیرد.[۹۲] به باور ایشان، انسان مطیع شهوت، بنده و فرمانبری است که با کمال خضوع، از شهواتش پیروی میکند؛ تا کار به جایی میرسد که اطاعت شهواتش را بر اطاعت خداوند مقدم میدارد؛ در این صورت، عزت، آزادگی و آزادمردی از قلبش بیرون میرود و غبار ذلت و فقر بر نفس وی مینشیند.[۹۳]
بنابر نظر امامخمینی، غلبه و تسلّط قوه شهوت بر سایر قوا سبب میشود هر عملی که از انسان صادر میشود، به میل و قوه شهوت باشد.[۹۴] این امر، منجر به رو آوردن دل به دنیا و اشتیاق روزافزون به آن[۹۵] و پشتکردن به آخرت میگردد؛ در نتیجه تاریکی دل آدمی را بهطور کامل دربر میگیرد و همواره در فکر تجاوز، جمع مال دنیا و به دست آوردن شهوت است. این مسئله سبب میشود آدمی از توجه به عالم بالا منصرف گردد و همچون انباری انباشته از اخلاق فاسد، مانند حب جاه، ریاستطلبی، خودبینی، شهوترانی، غضب و بخل گردد[۹۶]؛ تا آنجاکه قرائت قرآن و تحصیل علم همه به فرمان شهوت انجام میگیرد و قوه عاقله در خدمت نفس اماره قرار گرفته، از کارکنان قوه شهویه در انسان میگردد.[۹۷]
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۴۴۵.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۶.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۶۸.
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۶/۱۴۴.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۲۵۳.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۰۲.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۵۷۳.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۷.
- ↑ خواجهنصیر، اساس الاقتباس، ۴۹۷.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۴/۱۵۰.
- ↑ قطبالدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۴۷۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۵۹؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۹.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۷۸.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۵۱۸.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۱۶.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۹۷.
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۳/۲۴۶.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۴ و ۳۲۱.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۶۸؛ فلسفی، گفتار، ۳۵۱.
- ↑ سبزواری، مواهب الرحمن، ۵/۱۱۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۵۶۲–۵۶۳ و ۱۹/۷۹.
- ↑ نساء، ۲۷؛ مریم، ۵۹.
- ↑ عنکبوت، ۲۸–۳۵؛ هود، ۷۷–۸۳.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۵/۲۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۵۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۸۲–۲۸۳.
- ↑ ← فارابی، الجمع بین رأی الحکیمین، ۱۴.
- ↑ ارسطو، علم الاخلاق، ۲/۱۶۰.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷ و ۱۰۷.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۵۷؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۱۵۷.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۴۷؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۸۵.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۵۹.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۳۸.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۴۵–۴۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۰۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۸؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۶۹۵.
- ↑ ارسطو، فی النفس، ۳۵؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۱/۴۷۹؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۸۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۴۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۸۴.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷ و ۱۰۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۱۰۵.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۲۱.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۷–۳۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۱.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۷۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۱.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۷۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۵۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۷۹.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۸۱.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۹–۳۲۰.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۳۲۹.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۴–۱۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۷۹–۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۳۶–۳۳۷.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۳۸–۱۳۹؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۵۳–۵۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۳۳۷.
- ↑ ارسطو، علم الاخلاق، ۲/۱۶۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۶۲.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۶؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۶۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۳۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۶۲.
- ↑ نور، ۲؛ فرقان، ۶۸.
- ↑ نساء، ۳۱.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۴۲.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۹۰–۳۹۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۴۱ و ۵۵۴–۵۵۹.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۵.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۵۷–۵۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷–۱۸؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۴۳–۴۴.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۵.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۸–۳۹.
- ↑ مریم، ۵۹؛ اعراف، ۸۰–۸۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۶۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۵۱.
- ↑ لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۲۶۳.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۵.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۱۴۵ و ۱۷۰.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۵–۲۵۶.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۸۰–۲۸۱.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۸۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۶۸–۱۶۹.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۵۸؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۳۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۰۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۳۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۰۵.
منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- ابنمسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق عماد هلالی، قم، طلیعه نور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ترجمه احمد لطفی سید، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۳۴۳ق.
- ارسطو، فی النفس، تحقیق عبدالرحمن بدوی، بیروت، دارالقلم، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اخلاق ناصری، تهران، علمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اساس الاقتباس، تصحیح مدرس رضوی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۱ش.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- سبزواری، سیدعبدالأعلی، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اهلالبیت (ع)، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- شهرزوری، شمسالدین، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، تهران، تحقیق نجفقلی حبیبی، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- عسکری، حسنبنعبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
- غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- فارابی، ابونصر، الجمع بین رأی الحکیمین، تحقیق البیر نصری نادر، تهران، نشر الزهراء (س)، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی (کودک از نظر وراثت)، تهران، هیئت نشر معارف اسلامی، بیتا.
- فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- فیّومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قطبالدین شیرازی، محمودبنمسعود، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- لیثی واسطی، علیبنمحمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین (ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۰ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۹، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا.
پیوند به بیرون
- محمدجواد مجتهدزاده، شهوت، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۵۴۰–۵۴۶.