مادر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
[[رده:مفاهیم دینی]] | [[رده:مفاهیم دینی]] | ||
[[رده:مفاهیم اجتماعی]] | [[رده:مفاهیم اجتماعی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۲
مادر، جایگاه، حقوق و نقش در خانواده و جامعه.
مادر در اصطلاح، زنی است که یک یا چند فرزند به دنیا آورده باشد. مادر در زبانها و فرهنگهای مختلف، همواره از احترام و تقدس خاصی برخوردار بوده است. امامخمینی در بیان شأن و منزلت مادران، مهربانی و رحمتِ نهفته در دیدگان مادر را پرتوی از رحمت و عطوفت پروردگار دانسته و قلب و جان مادران را آمیخته به نور رحمت ربوبیت او برشمرده است. ایشان شرافت مادری را به دلیل رسالت خطیری که بر دوش مادران است، غیر قابل وصف دانسته است. همچنین مسئولیت مادران را که تربیت فرزند و تحویل یک انسان به جامعه است، با مسئولیت انسانسازی پیامبران(ع) مقایسه میکرد.
امامخمینی با مهمشمردن آثار تربیت فردی در جامعه، خرابی و آبادی کشورها، اصلاح و ایجاد فساد در جامعه، ساخت آینده ملتها و حتی حفاظت از اهداف پیامبران(ع) را وابسته به نوع تربیتی میدانست که در دامن مادران انجام میگیرد. ایشان از همین جایگاه یادآور شد که مرد از دامن زن به معراج میرود.
مفهومشناسی
مادر به زنی که یک یا چند فرزند به دنیا آورده باشد، گفته میشود.[۱] معادل عربی آن «اُمّ» است که در اصل به معنای اصل و ریشه هر چیز و ستون آن است[۲] و «والده» از ریشه «وَلَدَ» به معنای زاینده فرزند میباشد.[۳] مفهوم مادر در قرآن کریم به شکلهای مختلفی، به صورت مفرد «اُمّ»[۴] و جمع «اُمهّات»،[۵] «والده»[۶] و جمع «والدات»[۷] بهکار رفته است.
شأن و منزلت مادر
مادر در زبانها و فرهنگهای مختلف، همواره از احترام، تقدس و جایگاه خاصی برخوردار بوده است؛[۸] چنانکه در تورات و انجیل به حرمت پدر و مادر و مقام و منزلت آن دو اشاره شده است.[۹] در فرهنگ و متون اسلامی توجه ویژهای به مادر و پدر وجود دارد. در قرآن چندبار پس از دعوت به بندگی خداوند متعال، به احسان و نیکی به والدین سفارش شده[۱۰] و فرزندان از بیان کوچکترین سخن ناملایم به آنان نهی شدهاند؛[۱۱] چنانکه قرآن به طور خاص به دوران دشوار بارداری مادر، وضع حمل و شیرخوارگی آن اشاره کرده است.[۱۲] در سخنی از پیامبر(ص) نیز ارزش این دوران سخت با مرزبانی در راه خدا برابر دانسته شده است؛ به طوری که اگر این دوران منجر به فوت مادر شود، نزد خداوند جایگاهی چون شهید خواهد داشت.[۱۳] در سخنی دیگر از پیامبر اکرم(ص)، عظمت این جایگاه و پاداش دوران دشوار آن غیر قابل درک معرفی شده است؛[۱۴] حتی آن حضرت بر احسان و نیکی به مادر بیش از پدر تأکید کرده است[۱۵] و در عین حال خدمات مادر را غیر قابل جبران میداند[۱۶] و این بشارت را به مادران داده که بهشت زیر پای آنان است.[۱۷] امامان معصوم(ع) نیز بر وجوب نیکی به پدر و مادر تأکید کردهاند و در کنار جهاد در راه خدا، آن را والاترین عمل مؤمن دانستهاند[۱۸] و در این وظیفه، فرقی میان پدران و مادران شایسته و ناشایست نگذاشتهاند.[۱۹]
توجه امام خمینی به مقام مادر
امامخمینی توجه ویژهای به جایگاه مادر و نقش تربیتی آن در خانواده دارد و در آثار و سخنان خود بارها بر آن تأکید کرده است. ایشان در بیان شأن و منزلت مادران، مهربانی و رحمتِ نهفته در دیدگان مادر را پرتوی از رحمت و عطوفت پروردگار دانسته و قلب و جان مادران را آمیخته به نور رحمت ربوبیت او برشمرده است؛ پروردگاری که مادران را تحمّلى چون عرش در مقابل رنجها و زحمتها از زمان جایگیری نطفه در رحم و دوران بارداری و وقت زاییدن و از نوزادى تا به آخر، داده است؛ رنجهایى که پدران یک شب آن را تحمّل نکرده و از آن ناتوانند.[۲۰]. این است که ایشان یک شبِ مادر را از سالها عمر پدر متعهد، ارزندهتر دانسته و با اشاره به حدیث نبوی(ع) «بهشت زیر پای مادران است»،[۲۱] آن را حقیقتی برشمرده که با چنین تعبیر لطیفی برای بیان بزرگی مادر و هوشیاری به فرزندان ذکر شده، تا سعادت و بهشت را در زیر گامهای مبارک آنان جستجو کنند و حرمتشان را نزدیک حرمت حقتعالی نگه دارند و خشنودی پروردگار را در خشنودی مادران بیابند.[۲۲]
به دلیل رسالت خطیری که بر دوش مادران است، امامخمینی شرافت مادری را غیر قابل وصف[۲۳] و حتی از شرافت پدری بالاتر دانسته[۲۴] و زنان را از این لحاظ مقدم بر مردان برشمرده است؛[۲۵] همچنین خدمت مادر به جامعه را از هر خدمتی بالاتر[۲۶] و آن را بزرگترین خدمت یک انسان به انسان دیگر خوانده است.[۲۷] ایشان همچنین با توجه به شأن والای مادران و اهمیت مسئولیت مهم آنان، شغل مادران را که تربیت فرزند و تحویل یک انسان به جامعه است، با شغل انسانسازی پیامبران(ع) که خداوند در طول تاریخ آنان را برای آن مبعوث کرده، مقایسه میکرد[۲۸] و آن را شریفترین و بالاترین شغل در عالم میدانست.[۲۹] ایشان در این مقایسه خاطرنشان میکند همانگونه که پیامبران(ع) برای انسانسازی و تزکیه انسان مأمورند، مادران نیز باید درباره فرزندان خود همین مسئولیت را احساس کنند؛ زیرا اساس تربیت از دامان پاک مادران شروع میشود.[۳۰] ایشان همچنین زن را مربی انسانها[۳۱] و پرورشدهنده بزرگمردان و بزرگزنان[۳۲] معرفی کرده از همین جایگاه یادآور شده است که مرد از دامن زن به معراج میرود.[۳۳] (ببینید: زن)
نقش مادر در تربیت کودک
سالهای نخستین زندگی و نوع تربیت کودک در شکلگیری شخصیت، رفتار، عقیده و احساس وی در دورههای بعدی زندگی، بسیار بااهمیت است.[۳۴] در این مرحله حساس که نخستین مرحله اجتماعیشدن فرزند نیز به شمار میرود، عاطفه نقش تعیینکنندهای در تربیت و احساس انطباق و یگانگی کودک با اطرافیان و درونیسازی نقشها و گرایشهای آنان دارد؛[۳۵] همچنین بر رفتارهای اجتماعی و حتی سلامت جسمانی و روانی کودک تأثیرگذار است.[۳۶] از سوی دیگر، رفتار کودک تقلیدی است و شدت تأثیرپذیری او از مادر بسیار است؛[۳۷] چنانکه آثار آن نیز در آگاهی فرد ماندگارتر است.[۳۸]
امامخمینی نیز در تبیین اهمیت نقش حساس مادران بهخصوص در تربیت کودکان،[۳۹] همواره با نکتهسنجیهای تربیتی و اجتماعی، دامان مادران را نقطه آغاز، مبدأ اصلی[۴۰] و بالاترین و اثرگذارترین مدرسه در تربیت فرزند[۴۱] میدانست و از اینرو بود که ایشان آداب و تکالیفی را حتی پیش از تولد فرزند متوجه والدین، بهویژه مادران میکرد؛[۴۲] زیرا به دلیل رابطه قوی عاطفی میان مادر و فرزند و شدت دلبستگی فرزند به مادر که از همه علایق بالاتر است، آنان بیش از همه، تحت تأثیر مادر قرار دارند[۴۳] و مسائل را از مادر بهتر یاد میگیرند.[۴۴] ایشان با توجه به این سخن رسول اکرم(ص) که هر کودکی بر فطرت الهی متولد میشود،[۴۵] کودکان را به ملکوت نزدیکتر و از کدورتها و آلودگیها دور میدانست[۴۶] و تأکید میکرد پرورش صحیح اسلامی باید از کودکی آغاز شود[۴۷] و تربیت فرزند را نباید دست کم گرفت؛ چه بسا که تربیت درست یک کودک مایه پرورش و اصلاح یک کشور و ملت شود.[۴۸]
امامخمینی بر مراقبتهای دوران بارداری و شیردادن، برای تربیت صحیح فرزندان[۴۹] و به آموزش نماز و مسائل شرعی به کودکان از هفتسالگی سفارش میکرد؛[۵۰] زیرا اثر تربیت در دوران کودکی را پایدارتر و ماندگارتر از دیگر دورانهای زندگی شخص میدانست.[۵۱] ایشان همواره ضمن اینکه همه را در تربیت فرزندان مسئول میدانست، نقش تربیت نخستین در دامن مادر را مهمتر و مؤثرتر بر میشمرد[۵۲] و سهم اصلی و اساسی در تربیت کودک را بر عهده مادر میدانست و نقش پدر و دیگر کارگزاران تربیتی همچون معلم و استاد را در مقایسه با نقش مادر در مراتب بعدی اهمیت قرار میداد.[۵۳] ایشان آثار و نمود تربیت فردی را در جامعه مهم میخواند و خرابی و آبادی کشورها،[۵۴] اصلاح و ایجاد فساد در جامعه،[۵۵] ساخت آینده ملتها[۵۶] و حتی حفاظت از اهداف پیامبران(ع) را وابسته به نوع تربیتی میدانست که در دامن مادران انجام میگیرد؛[۵۷] به همین جهت وظیفه مادری را بزرگترین وظیفهای میدانست که اسلام به آن احترام گذاشته است.[۵۸]
به عقیده امامخمینی پس از خانواده، آموزش و پرورش مهمترین نقش را در تربیت و پرورش کودک دارد و این نهاد باید در کنار آموزش، به وظیفه اصلیاش که تربیت و تهذیب است، عمل کند.[۵۹] ایشان به متصدیان امر تعلیم و تربیت و فرهنگ بهخصوص معلمان سفارش میکرد برای حفظ کشور از آسیبها کودکان را که امانتی در دست آناناند، درست و بر اساس فطرت الهی و تربیت صحیح اسلامی پرورش دهند.[۶۰]
- (ببینید: خانواده، معلم، و آموزش و پرورش)
وظایف مادران
امامخمینی با توجه به اهمیت نقش مادران در تربیت فرزندان در چند محور بر مسئولیت آنان تأکید کرده است:
- الگوبودن و تربیت عملی: امامخمینی به مادران توصیه میکرد معلم فرزندان خود باشند[۶۱] و از همان آغاز به تزکیه فرزندانشان بپردازند و دامان خود را مدرسهای علمی و ایمانی قرار دهند[۶۲] و با مسئولدانستن خود در قبال اعمال فرزندانشان، همواره مراقب گفتار و رفتار خود باشند.[۶۳] ایشان با توجه به پایداری اثر تربیت در دوران کودکی، به مادران توصیه میکرد در خانه فضایی اسلامی و آکنده از صمیمیت و سازش و تفاهم را پدید آورند[۶۴] و با تربیت صحیح و اسلامیانسانیِ فرزندان خود[۶۵] آنان را افرادی بااراده،[۶۶] مؤمن، متقی، متعهد و اسلامی[۶۷] پرورش دهند.
- حضور عاطفی در کنار فرزندان: امامخمینی تربیت کودک در دامن مادر و نیاز او به مادر را بهقدری بااهمیت میدانست که ریشه بسیاری از فسادها، نابسامانیها و مشکلات اجتماعی را نتیجه جداشدن فرزند از دامن مادر و درکنکردن محبت مادری و پیدایش عقدههای ناشی از آن معرفی میکرد و در این خصوص به مادران هشدار میداد.[۶۸] ایشان ضمن اشاره به آثار منفی جداکردن فرزند از دامن مادر، به توطئه رژیم پهلوی برای بیاهمیتکردن نقش مادری زنان و نقش مهم آنان در تربیت فرزند اشاره میکرد که از این طریق تلاش میشد تا با کشاندن زنان در محیطهای اداری و جداکردن فرزندان از دامن مادرانشان، مانع از تربیت انسانهای صحیح و فاضل در دامن مادرانی بافضیلت باشند؛ زیرا آن رژیم نگران پرورش انسانهای صحیحی بود که منافع آنان را به خطر میانداخت.[۶۹] ایشان در عین اینکه از حضور اجتماعی زنان غافل نبود،[۷۰] با توجه به اهمیتی که برای تربیت فرزند در دامان مادر قائل بود، همواره تربیت صحیح فرزند را برای زنان در درجه اولِ اهمیت و شغل اول آنان میدانست.[۷۱]
- مراقبت از رفتار فرزندان: امامخمینی با توجه به اهمیت دوره کودکی و نوجوانی،[۷۲] همواره مادران را به هوشیاری و مراقبت از اعمال و رفتار و رفت و آمدهای فرزندانشان،[۷۳] پیگیری وضع درسی آنان[۷۴] و ارتباط متقابل با استادان فرزندانشان،[۷۵] هوشیاری درباره گرفتارنشدن فرزندانشان در دام افراد و گروههای منحرف[۷۶] سفارش میکرد.
از سوی دیگر، امامخمینی علاوه بر اینکه به تمامی فرزندان بر حفظ حقوق و احترام مادران[۷۷] و اطاعت و خدمت و جلب رضایت آنان از حیث مادی و معنوی[۷۸] سفارش میکرد، فرزندان شهدا را فراوان به داشتن رفتاری توأم با مهربانی با مادران داغدیدهشان تأکید میکرد.[۷۹] ایشان در توصیهای از همگان میخواست تا مراقب رفتار خود با مادران شهدا باشند که مبادا موجب آزردگی قلب آنان شود.[۸۰]
حقوق فقهی مادر و فرزند
از نگاه فقهی هر یک از مادر و کودک دارای حقوقی می باشند و ازجمله این حقوق که بر اساس فطرت در شرع مقرر شده است شیردادن مادر به فرزند خود است؛[۸۱] حتی در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است گناهان زن با شیردادن بخشیده میشود.[۸۲]. دوره کامل شیردهی، چنانکه در قرآن آمده[۸۳] دو سال کامل است و حداقل آن یک سال و نُه ماه میباشد.[۸۴]
شیردادن مادر به فرزند خود اگر چه از نگاه فقهی بر مادر واجب نیست،[۸۵] اما به دلیل آثار و برکات آن، در رهنمودهای پیشوایان اسلام[۸۶] و نظر کارشناسان تربیتی،[۸۷] مادر در شیردادن به فرزند خود بر دیگران اولویت دارد[۸۸] و در صورتی که فرزند به شیر مادر نیاز داشته باشد جداکردن او از مادر حرام است.[۸۹] در عین حال همانگونه که در قرآن[۹۰] و منابع فقهی[۹۱] آمده است، مادر میتواند برای شیردادن فرزند خود از پدر دستمزد بگیرد؛ چنانکه پرداخت نفقه زن شیرده اگرچه طلاق گرفته باشد، بر شوهر لازم است.[۹۲] امامخمینی نیز بهترین فرد برای شیردادن به کودک را مادر او شمرده است[۹۳] و مادر در شیردادن به فرزند خود بر دیگری اولویت دارد؛[۹۴] چنانکه مادر حق دارد از پدرِ کودک برای شیردادن درخواست مزد کند.[۹۵] ایشان نیز بر مادر واجب نمیداند که فرزندش را حتی در برابر مزد شیر دهد، مگر در شرایطی خاص که مادر موظف است مجانی شیر دهد یا دایه بگیرد.[۹۶]
به زنی که فرزندی را شیر دهد، مانند دایه، مادر رضاعی (مادر شیری) میگویند که با وجود شرایطی، از نگاه شرعی خویشاوندی رضاعی حاصل میشود.[۹۷] تأثیر این نوع خویشاوندی صرفاً در منع ازدواج میان خویشان رضاعی است و آثار دیگرِ خویشاوندی نَسَبی مانند ارث بردن در آن مطرح نیست.[۹۸] فرزندخوانده نیز موضوعی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است؛[۹۹] البته فرزندخوانده، از پدرخوانده و مادرخوانده ارث نمیبرد و اثری که در خویشاوندی نَسَبی به لحاظ منع ازدواج وجود دارد، در فرزندخوانده نیست.[۱۰۰]
از دیگر حقوق مادران و کودکان، حقِ حضانت است. حضانت یعنی نگهداری و تربیت کودک که بنابر نظر مشهور، چنانکه در برخی روایات آمده[۱۰۱] در پسران تا دوسالگی و در دختران تا هفتسالگی بر عهده مادر است. اگر مادر خواسته باشد کودک را در این مدت نگه دارد، پدر یا ولی طفل در عین حال که بر کودک ولایت دارد، نمیتواند مانع او شود و پدر در هیچ صورتی نمیتواند نفقه کودک را قطع کند.[۱۰۲] امامخمینی نیز بر این حق تصریح کرده است.[۱۰۳] (ببینید: حضانت)
در ارث نیز، چنانکه در قرآن تصریح شده است[۱۰۴] و فقها ازجمله امامخمینی ذکر کردهاند، پدر و مادر هر دو از فرزند ارث میبرند[۱۰۵] و پرداختن مخارج مادر به هنگام تنگدستی چنانکه امامخمینی نیز گفته بر فرزند، اگر توانایی مالی دارد؛ واجب است.[۱۰۶] بنا بر اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز دولت به حفظ و حمایت از حقوق مادران بهخصوص در دوران بارداری و حضانت از فرزند و نیز دادن قیمومیتِ فرزندان به مادران شایسته در صورت نبودن سرپرست شرعی، موظف شده است.
نقش مادران در انقلاب اسلامی و دفاع
حضور زنان ایرانی در عرصههای سیاسی و اجتماعی سابقه دیرینهای ندارد و آغاز آن به تاریخ معاصر ایران و تحولات منتهی به انقلاب مشروطه بر میگردد.[۱۰۷] اوج این مشارکت در آستانه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی رخ داد[۱۰۸] که زنان عمدتاً مذهبی به طور خودجوش داخل حوادث و جریانات فرهنگی و سیاسی شده، با شرکت در مجالس مذهبی، اجتماعات و سخنرانیهای سیاسی و نیز راهپیماییها و تظاهرات و پخش اعلامیه[۱۰۹] و حتی زندانی و شکنجهشدن،[۱۱۰] نقش عظیم و مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند. این نقش در دفاع ملت ایران در برابر متجاوزان، بهویژه رژیم متجاوز عراق و جنگ تحمیلی هشتساله، به شکل پررنگتری خود را نشان داد و علاوه بر اینکه رزمندگان در دامان مادرانی مؤمن و متدین پرورش یافته و خود آنان فرزندانشان را به حضور در جبهههای جنگ تشویق میکردهاند،[۱۱۱] بخش زیادی از همان مادران در جنگ تحمیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم مشارکت فعال داشتهاند.[۱۱۲]
امامخمینی نیز در جریان نهضت اسلامی و دفاع مقدس سهم زیادی برای مادران و زنان قائل بود[۱۱۳] و حتی آنان را پیشقدم[۱۱۴] و معلم مردان[۱۱۵] میدانست. ایشان به نقش بسیار ارزنده مادران در مبارزات نهضت اسلامی، اعم از گرفتارشدن به زندان پهلوی، شرکت در تظاهرات خیابانی، برپایی جلسات سیاسی و تأثیرگذاری بر فرزندانشان در مبارزه با رژیم پهلوی اشاره میکرد[۱۱۶] و همواره در سخنان خود در جمع بانوان، ضمن تشکر از مادرانی که در نهضت و مبارزه شریک بودند، بهخصوص مادرانی که فرزندان خود را از دست دادند،[۱۱۷] به وجود مادرانی که اسلام را با عزم راسخ همراهی کردند، افتخار میکرد و کشور را نیازمند چنین مادرانی میدانست.[۱۱۸]
امامخمینی در تبیین نقش بزرگ بانوان در نهضت اسلامی، این نهضت را در گرو تحولی میدانست که در بانوان ایران رخ داده است؛[۱۱۹] تحولی که باعث چنین رشادتهایی در جریان انقلاب شد و مادران خون فرزندان خود را نثار آبیاری درخت آزادی کردند؛[۱۲۰] مادرانی که در دفاع مقدس و روزهای جنگ نیز نقش فعالی در تشویق و فرستادن جوانانشان به جبههها داشتند[۱۲۱] و با وجود ایثار مال[۱۲۲] و جان فرزندان و عزیزانشان،[۱۲۳] از سلحشوران جبههها ادامه جنگ را طلب میکردند و حاضر به سازش و تسلیم نبودند.[۱۲۴] به تعبیر امامخمینی آنان چون کوهی در مقابل حوادث ایستادگی کردند[۱۲۵] و با غلبه بر مشکلات،[۱۲۶] آنچنان با گشادهرویی و شجاعت معنوی از شهادت فرزندانشان استقبال و ابراز رضایت کردند که انسان را به یاد علیاکبر فرزند امامحسین(ع) و به یاد حضرت زینب(س) میانداخت.[۱۲۷] مادران شهدا با الگوگیری از مصیبتدیدگان قیام کربلا، نه تنها در فراق عزیزانشان شِکوه نمیکردند،[۱۲۸] بلکه حاضر بودند دیگر فرزندان خود را نیز در راه اسلام نثار کنند[۱۲۹] و حتی غبطه و دوری از قافله شهیدان را بر زبان داشتند.[۱۳۰] (ببینید: شهدا)
امامخمینی همچنین با سپاسگزاری از حضور ارزشمند و شجاعانه مادران در جبههها و پشت جبههها و پشتیبانی آنان از مجاهدان اسلام،[۱۳۱] در دیدار با مادران شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی، بسیار متأثر میشد[۱۳۲] و ضمن عذرخواهی از این مادران،[۱۳۳] در برابر مشاهده شجاعتها و شهامتهای فوق تصورِ آنان، ابراز کوچکی میکرد.[۱۳۴] ایشان ضمن همدردی با آنان،[۱۳۵] سخن خود را ناتوان از تسلیت به این مادران داغدیده بیان میکرد[۱۳۶] و خود را در غم آنان شریک میدانست.[۱۳۷]
سیره امامخمینی
امامخمینی که خود در دامن زنانی فداکار و شجاع پرورش یافته بود، در طول دورانهای مختلف زندگی شخصی؛ ازجمله در دوران تبعید همواره به فرزندان خود بر رفتار نیکو با مادرشان و جلب رضایت وی توصیه و تأکید میکرد و خیر دنیا و آخرت و رضایت خداوند و خود را در آن میدانست.[۱۳۸] (ببینید: خانواده امامخمینی)
خدیجه ثقفی، همسر امامخمینی نیز از احترام بسیار ایشان به او که منجر به الگوگیری فرزندان در رفتار محترمانه با مادر میشد و فرزندان را به عظمت جایگاه مادر آگاه میکرد، همچنین از سفارشهای پیاپی ایشان به فرزندان در خصوص رعایت ادب و احترام به مادر یاد کرده است.[۱۳۹] امامخمینی در کارهای خانه نیز فرزندان را به پیشیگرفتن بر مادر توصیه میکرد[۱۴۰] و در صورت مشاهده رفتار تند آنان با مادر، آنان را مؤاخذه میکرد.[۱۴۱] ایشان با وجود مسئولیتهای بسیار سنگین سیاسی، اجتماعی و علمی خود، روز مادر را که پس از پیروزی انقلاب اسلامی برابر سالروز ولادت حضرت فاطمه(ع) و روز زن قرار داده شد، فراموش نمیکرد و حتی در چنین روزی در عملی تعلیمی و نمادین برای زنده نگهداشتن ارزش و عظمت مقام مادر، با دادن مبلغی به نوههای خود، آنان را تشویق به خریدن هدیهای برای مادرانشان میکرد.[۱۴۲] (ببینید: اخلاق و سیره امامخمینی)
امامخمینی با کودکان نیز رفتار مهربانانه و صمیمی داشت؛[۱۴۳] چنانکه کودکان بسیاری برای امامخمینی نامه مینوشتند و ایشان پاسخ نامهها را به همراه هدایایی میفرستاد.[۱۴۴] ایشان به فرزندان شهدا علاقه ویژهای داشت[۱۴۵] و آنان را فرزندان اسلام و پیامبر(ص)[۱۴۶] و نورچشمان[۱۴۷] و فرزندان عزیز خود[۱۴۸] میخواند و در زمینه تحصیل و نیازهای آنان به مسئولان سفارش میکرد[۱۴۹] (ببینید: شهدا و سیره امامخمینی)
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۲/۱۷۵۸۵.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۲۸ ـ ۲۹.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۴۶۷.
- ↑ قصص، ۷؛ احقاف، ۱۵.
- ↑ نساء، ۲۳.
- ↑ مریم، ۳۲.
- ↑ بقره، ۲۳۳.
- ↑ کنفوسیوس، منتخب مکالمات، ۷۲ ـ ۷۳؛ فروم، هنر عشق ورزیدن، ۷۴؛ هولم و بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان، ۱۳۶ و ۱۴۲؛ صادقی، در آستان پرشکوه مادر، ۵۳ ـ ۶۴.
- ↑ کتاب مقدس، سفر خروج، ب۲۰، ۱۲؛ کتاب مقدس، سفر لاویان، ب۱۹، ۳ و انجیل متی، ب۱۵، ۴.
- ↑ بقره، ۸۳؛ نساء، ۳۶؛ انعام، ۱۵۱؛ اسراء، ۲۳.
- ↑ اسراء، ۲۳.
- ↑ احقاف، ۱۵؛ لقمان، ۱۴.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۳/۵۶۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۱/۴۵۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۷۱/۴۹.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۵/۱۸۰.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۵/۱۸۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۵/۱۹؛ ۱۶/۱۵۵ و ۲۱/۴۸۸.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۱/۴۹۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۵.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۵/۱۸۱.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۵/۱۸۱.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۸/۹۰.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۵۰۴.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۲۸۳.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۴/۱۹۷.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۴۴۶.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۴۶۴، ۵۰۵؛ ۸/۹۱ و ۹/۱۳۶ ـ ۱۳۷.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۴۶۴، ۴۴۶ ـ ۴۴۷ و ۸/۹۰.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۹/۱۳۶ ـ ۱۳۷ و ۱۵/۲۴۵.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۳۳۹.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۶/۳۵۸ و ۷/۳۴۱.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۳۴۱.
- ↑ شولتز، نظریههای شخصیت، ۵۱۳ ـ ۵۱۴؛ گنجی، روانشناسی عمومی، ۲۲۴.
- ↑ برگر و لوکمان، ساخت اجتماعی واقعیت (رسالهای در جامعهشناسی شناخت)، ۱۷۹ ـ ۱۸۰.
- ↑ بِرک، روانشناسی رشد و شخصیت کودک و نوجوان، ۵۹ ـ ۶۰؛ شولتز، نظریههای شخصیت، ۲۶۶.
- ↑ بِرک، روانشناسی رشد و شخصیت کودک و نوجوان، ۲۰ ـ ۲۱.
- ↑ قائمی، زمینه تربیت، ۲۴۴ ـ ۲۴۶؛ گنجی، روانشناسی عمومی، ۲۲۴؛ برگر و لوکمان، ساخت اجتماعی واقعیت (رسالهای در جامعهشناسی شناخت)، ۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۳، ۳۳۹؛ ۸/۹۰، ۳۶۲؛ ۹/۱۳۷ و ۱۵/۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴ و ۹/۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۱، ۴۵۰؛ ۵/۳۲۷؛ ۹/۴۵۷ و ۱۲/۵۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۳، ۴۴۴، ۵۰۴؛ ۸/۱۱۷، ۳۶۳ و ۹/۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۳۹ و ۱۴/۱۵۳.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۰۰ ـ ۲۰۱.
- ↑ ثقفی، برداشتهایی از، ۱/۴۲؛ طهماسبی، گلبرگی از خاطرهها، ۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۴۴ و ۸/۳۶۲ ـ ۳۶۳؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴؛ ۸/۱۱۷، ۳۶۲ ـ ۳۶۳ و ۹/۱۳۶ ـ ۱۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴ ـ ۵۰۵؛ ۸/۹۰ و ۹/۱۳۷، ۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۴، ۳۳۹، ۴۴۴ و ۵۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۳؛ ۸/۳۶۳ ـ ۳۶۴ و ۹/۱۳۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۴ ـ ۱۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۶ و ۱۶/۵۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۹۲؛ ۱۰/۸۷ ـ ۸۸؛ ۱۴/۳۲ ـ ۳۶، ۲۱۸ و ۱۵/۱۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۳ و ۸/۳۶۲ ـ ۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۰، ۳۶۲ و ۱۵/۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۷ و ۳۶۲ ـ ۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۴۵؛ ۸/۹۰، ۳۵۵ و ۹/۱۳۶، ۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۴۴، ۴۶۴؛ ۸/۹۰، ۳۵۵؛ ۹/۱۳۶، ۲۹۳ و ۱۴/۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۰۰ و ۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۳۲؛ ۸/۹۱ ـ ۹۲، ۳۵۵ و ۹/۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴؛ طباطبایی، فاطمه، خاطره، ۱/۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۸۳، ۵۰۴، ۵۲۵؛ ۱۵/۲۵، ۹۹ ـ ۱۰۰، ۲۴۷، ۲۴۵ ـ ۲۴۶ و ۱۷/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۹۲ ـ ۲۹۳ و ۲۰/۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۷ ـ ۱۵۸ و ۱۸/۳۸۴.
- ↑ انصاری شیرازی، موسوعۀ احکام الاطفال و ادلتها، ۱/۲۲۷.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۱/۴۵۱.
- ↑ بقره، ۲۳۳.
- ↑ احقاف، ۱۵.
- ↑ کاظمی، مسالک الأفهام إلى آیات الأحکام، ۳/۳۰۶؛ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۲۵/۷۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۱/۴۵۲؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۵/۱۵۶.
- ↑ بِرِک، روانشناسی رشد و شخصیت کودک و نوجوان، ۳۴.
- ↑ حلی، علامه، نهایة الاحکام، ۱/۱۹۴؛ حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۶۲۷؛ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۲۵/۷۶.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۳۹۱؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۱/۵۶۴.
- ↑ بقره، ۲۳۳؛ طلاق، ۶.
- ↑ حلی، محقق، المختصر النافع فی فقه الامامیه، ۱/۱۹۴.
- ↑ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ۶/۳۹.
- ↑ امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۹۲.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۶؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۷۶۱
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۶.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۶.
- ↑ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ۵/۲۹۱؛ حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۶۱۴؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۵۲ ـ ۲۵۵.
- ↑ صفایی و امامی، مختصر حقوق خانواده، ۲۷۴ ـ ۲۷۵.
- ↑ احزاب، ۴.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۳/۲۳۵ ـ ۲۳۹؛ بهشتی، خانواده در قرآن، ۳۵۲ ـ ۳۵۳.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۱/۴۷۰ ـ ۴۷۳.
- ↑ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۱۰۲؛ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۸/۴۲۱.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۳/۲۰۹؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۶.
- ↑ نساء، ۱۱.
- ↑ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۳۴۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۴۶ و ۳۶۰ ـ ۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۰۴ ـ ۳۰۵.
- ↑ مراد حاصلی، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۱۹.
- ↑ طهماسبی کهیانی، نقش زنان در نهضت امامخمینی، ۶۳ ـ ۱۹۳.
- ↑ طهماسبی کهیانی، نقش زنان در نهضت امامخمینی، ۲۶۶.
- ↑ طهماسبی کهیانی، نقش زنان در نهضت امامخمینی، ۱۷۷.
- ↑ جودکی، نقش زنان در دفاع مقدس، ۱۱۹.
- ↑ جودکی، نقش زنان در دفاع مقدس، ۶۵ ـ ۱۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۲۱ و ۳۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۹۹، ۴۴۰؛ ۵/۱۸۹ و ۱۲/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۷ و ۳۵۵ ـ ۳۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۳۹ و ۳۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۷ و ۱۶/۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۶۵ و ۱۶/۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۸ ـ ۱۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۲۹، ۴۹۱ ـ ۴۹۲؛ ۱۴/۳۵۶؛ ۱۶/۳۴۶ و ۱۸/۳۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۷ و ۱۹/۳۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۰۳؛ ۶/۳۵۶ و ۷/۱۰ ـ ۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷ و ۱۷/۳۰۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۶ و ۳/۳۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸، ۴۳۲؛ ۳/۲۹۳؛ ۱۲/۱۲۱؛ ۱۶/۲۲۵ ـ ۲۲۶؛ ۱۷/۶۹ ـ ۷۰ و ۱۸/۵۲۱.
- ↑ ثقفی، یار آفتاب، ۲۱۲؛ ثقفی، پابهپای آفتاب، ۱/۵۰ ـ ۵۱.
- ↑ ثقفی، پابهپای آفتاب، ۱/۵۰، مصطفوی، فریده، مصاحبه، ۱/۱۳۳ ـ ۱۳۴.
- ↑ مصطفوی، فهیمه، مصاحبه، ۱/۱۷۴؛ طباطبایی، فاطمه، خاطره، ۱/۳۴.
- ↑ ← ستوده، پابهپای آفتاب، ۱/۲۳۱.
- ↑ ثقفی، برداشتهایی از، ۱/۲۲؛ طهماسبی، گلبرگی از خاطرهها، ۴۰.
- ↑ انصاری، خاطره، ۱۹۹ ـ ۲۰۰.
- ↑ اشراقی، خاطره، ۱/۲۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.
منابع
- قرآن کریم.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- انصاری، محمدعلی، خاطره، چاپشده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- انصاری شیرازی، قدرتالله و دیگران، موسوعۀ احکام الاطفال و ادلتها، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- بحرانی، یوسفبناحمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- برک، لورا. ای، روانشناسی رشد و شخصیت کودک و نوجوان، ترجمه لیلی گازر، تهران، کتابدرمانی، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
- برگر، پیتر. ل و توماس لوکمان، ساخت اجتماعی واقعیت (رسالهای در جامعهشناسی شناخت)، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران، علمی فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- بهشتی، احمد، خانواده در قرآن، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
- ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- ثقفی، خدیجه، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- ثقفی، خدیجه، یار آفتاب، گفتگویی صمیمی با همسر حضرت امامخمینی، مجله پیام زن، شماره ۹۱، ۱۳۷۸ش.
- جودکی، محمدعلی، نقش زنان در دفاع مقدس، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، نهایة الإحکام فی معرفة الأحکام، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- حلی، محقق، جعفربنحسن، المختصر النافع فی فقه الامامیه، قم، مطبوعات دینی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- ستوده، امیررضا، پابهپای آفتاب، تهران، پنجره، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
- شولتز، دوان. پی و سیدنی الن شولتز، نظریههای شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- صادقی، محمدرضا، در آستان پرشکوه مادر، قم، نوید اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- صفایی، حسین و اسدالله امامی، مختصر حقوق خانواده، تهران، میزان، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۶ش.
- طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهرهمند و دیگران، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- طباطبایی، فاطمه، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- طوسی، محمدبنحسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
- طهماسبی، احمد، گلبرگی از خاطرهها، قم، یاقوت، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- طهماسبی کهیانی، ساسان، نقش زنان در نهضت امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- فروم، اریک، هنر عشق ورزیدن، ترجمه پوری سلطانی، تهران، مروارید، چاپ بیست و نهم، ۱۳۹۳ش.
- قائمی، علی، زمینه تربیت، تهران، امیری، چاپ صد و بیست و هشتم، ۱۳۷۰ش.
- کاظمی فاضل، جوادبنسعد اسدى، مسالک الأفهام إلى آیات الأحکام، بیجا، بیتا.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- کنفوسیوس، منتخب مکالمات، ترجمه حسین کاظمزاده، تهران، نشر ثالث، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- گنجی، حمزه، روانشناسی عمومی، تهران، ساوالان، چاپ چهل و دوم، ۱۳۸۶ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مرادحاصلی خامنه، اعظم، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مصطفوی، فریده، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- مصطفوی، فهیمه، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- هولم، جین و جان بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان، ترجمه علی غفاری، تهران، بینالملل، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
پیوند به بیرون
- سیدهفاطمه فقیه خلجانی، مادر، دانشنامه امامخمینی، ج۸، ص۶۰۷–۶۱۴