توبه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''توبه'''، پشیمانی و [[اراده]] ترک [[گناه]] و زشتیها و بازگشت به سوی [[خداوند|حقتعالی]]. | '''توبه'''، پشیمانی و [[اراده]] ترک [[گناه]] و زشتیها و بازگشت به سوی [[خداوند|حقتعالی]]. | ||
امامخمینی توبه را رجوع از طبیعت به روحانیت نفس و حقیقت توبه را بازگشت از طبیعت و تاریکیهای عالم ماده، به سوی فطرت و روحانیت نفس میداند. | [[امامخمینی]] توبه را رجوع از طبیعت به روحانیت [[نفس]] و حقیقت توبه را بازگشت از طبیعت و تاریکیهای عالم ماده، به سوی [[فطرت]] و روحانیت نفس میداند. | ||
ایشان پشیمانی و عزم بر ترک گناهان را از ارکان توبه میشمارد و برگرداندن تمام [[حقوق مردم]] و بهجایآوردن واجبات الهی ترکشده را شرط صحت و پذیرش توبه و از میانبردن گوشتهای روییده شده از | ایشان پشیمانی و عزم بر ترک گناهان را از ارکان توبه میشمارد و برگرداندن تمام [[حقوق مردم]] و بهجایآوردن واجبات الهی ترکشده را شرط صحت و پذیرش توبه و از میانبردن گوشتهای روییده شده از گناه و چشاندن سختی [[عبادت]] به بدن را شرط کمال توبه میداند و پناه بردن به مقام غفاریت حقتعالی را از امور لازم بر شخص تائب میشمارد. | ||
امامخمینی تأخیر در توبه را امری ناپسند و بهار توبه را ایام جوانی میداند. و معتقد است ندامت و پشیمانی از گناه و عقاب نفس برای زدودن آثار گناهان لازم است، و نتایجی برای توبه چون: پاکشدن از گناهان، تبدیل گناهان به | امامخمینی تأخیر در توبه را امری ناپسند و بهار توبه را ایام [[جوان|جوانی]] میداند. و معتقد است ندامت و پشیمانی از گناه و عقاب نفس برای زدودن آثار گناهان لازم است، و نتایجی برای توبه چون: پاکشدن از گناهان، تبدیل گناهان به حسنات و محبت الهی برمیشمرد، و توبه را [[واجب فوری]] و از امور قلبی و عدم عقاب توبهکننده را تفضلی از سوی خداوند میداند. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == |
نسخهٔ ۳۰ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۵۳
توبه، پشیمانی و اراده ترک گناه و زشتیها و بازگشت به سوی حقتعالی.
امامخمینی توبه را رجوع از طبیعت به روحانیت نفس و حقیقت توبه را بازگشت از طبیعت و تاریکیهای عالم ماده، به سوی فطرت و روحانیت نفس میداند.
ایشان پشیمانی و عزم بر ترک گناهان را از ارکان توبه میشمارد و برگرداندن تمام حقوق مردم و بهجایآوردن واجبات الهی ترکشده را شرط صحت و پذیرش توبه و از میانبردن گوشتهای روییده شده از گناه و چشاندن سختی عبادت به بدن را شرط کمال توبه میداند و پناه بردن به مقام غفاریت حقتعالی را از امور لازم بر شخص تائب میشمارد.
امامخمینی تأخیر در توبه را امری ناپسند و بهار توبه را ایام جوانی میداند. و معتقد است ندامت و پشیمانی از گناه و عقاب نفس برای زدودن آثار گناهان لازم است، و نتایجی برای توبه چون: پاکشدن از گناهان، تبدیل گناهان به حسنات و محبت الهی برمیشمرد، و توبه را واجب فوری و از امور قلبی و عدم عقاب توبهکننده را تفضلی از سوی خداوند میداند.
مفهومشناسی
توبه، به معانی رجوعکردن،[۱] کندهشدن از گناه[۲] و حیاکردن[۳] بهکار رفته است. توبه در دو معنای رجوع بنده به خداوند و رجوع خداوند به بنده به کار میرود. رجوع بنده به خدا، به معنای برگشت بنده از نافرمانی به طاعت است[۴] و رجوع خدا به بنده، به معنای موفق کردن بنده به توبه[۵] یا بخشیدن و نجات وی از گناهان[۶] است.
توبه در اصطلاح اخلاقی، به معنای رجوعکردن از گناه[۷] و بازگشت به سوی خدا از قصد معصیت[۸] است و در اصطلاح عارفان، به معنای بازگشت از مخالفت به موافقت[۹] یا از هر چیز ناپسند در شرع، به سوی هر آنچه پسندیده[۱۰] است. امامخمینی توبه را رجوع از طبیعت به روحانیت نفس معرفی میکند.[۱۱]
از واژگان مرتبط با توبه، میتوان به استغفار و انابه اشاره کرد. استغفار، به معنای طلب مغفرت است که به واسطه دعا یا توبه به دست میآید و توبه، پشیمانی از گناه و اراده عدم بازگشت به گناه است.[۱۲] انابه به معنای رجوع است.[۱۳] امامخمینی همسو با دیگر عرفا[۱۴] مقام انابه را برتر از مقام توبه میداند؛ زیرا انابه رجوع از فطرت و روحانیت نفس، به سوی خداوند است.[۱۵]
پیشینه
توبه از مسائل مهم اخلاقی-عرفانی است که در ادیان الهی، مانند یهود و مسیحیت[۱۶] جایگاه ویژهای دارد. در فرهنگ اسلامی نیز به این مسئله توجه خاصی شده است. قرآن کریم بر توبه بسیار تأکید کرده است[۱۷] و آن را سبب پاکشدن گناهان[۱۸] و محبوبشدن نزد پروردگار[۱۹] میداند. روایات بسیاری نیز در موضوعاتی چون فضیلت توبه[۲۰] چگونگی وقوع،[۲۱] وقت انجام[۲۲] و شرایط قبول آن[۲۳] آمده است.
بحث توبه در کتابهای عرفانی پیشینهای طولانی دارد. اهل معرفت به بررسی حقیقت و ویژگیهای آن پرداختهاند. سرّاج-از عرفای قرن چهارم-را میتوان از نخستین عارفانی دانست که در کتاب خود، باب مستقلی برای توبه قرار داده است.[۲۴] قشیری نیز در رساله خود، با استناد به آیات و روایات، به بیان حکایات اهل سلوک، دربارهٔ توبه میپردازد.[۲۵] خواجهعبدالله انصاری در منازل السائرین، توبه را یکی از مقامات اهل سلوک معرفی میکند[۲۶] و پس از ایشان، شارحان منازل السائرین[۲۷] به این بحث پرداختهاند. عارفان دیگری چون عزالدین کاشانی در کتاب مصباح الهدایه[۲۸] این روند را ادامه دادهاند. در راستای مباحث عرفانی، مباحث اخلاقی توبه در کتابهای اخلاقی مورد توجه بوده است و قوت القلوب ابوطالب مکی،[۲۹] احیاء علوم الدین غزالی[۳۰] و المحجة البیضاء فیض کاشانی[۳۱] را میتوان ازجمله نخستین کتابهای اخلاقی این زمینه دانست.
امامخمینی در آثار خود، اهتمام ویژهای به مسئله توبه دارد و آن را از جهات عرفانی، اخلاقی و فقهی بررسی کرده است.[۳۲] ایشان بیشتر مسائل عرفانی و اخلاقی توبه را در کتاب شرح چهل حدیث بیان میکند[۳۳] و در کتابهای دیگری همچون سرّ الصلاة[۳۴] و شرح حدیث جنود عقل و جهل[۳۵] نیز اشارههایی به آن دارد.
حقیقت و ارکان
دانشمندان و متفکران اسلامی دربارهٔ حقیقت توبه آرای مختلفی دارند. بعضی معتقدند ندامت و پشیمانی از گناه، حقیقت و روح توبه است[۳۶] و برخی دیگر، حقیقت توبه را بازگشت بنده به خداوند معنا کردهاند.[۳۷] امامخمینی حقیقت توبه را بازگشت از طبیعت و تاریکیهای عالم ماده، به سوی فطرت و روحانیت نفس میداند؛ زیرا نفس و قلب، با گناهان و نافرمانیها کدورت پیدا میکنند و نور فطرتشان پوشیده میشود؛ اما با تفکر در آثار شوم گناهان، شعلهای درون آنها برافروخته میشود، پشیمانی واقعی رخ میدهد و تمام آثار گناهان را میسوزاند و این پشیمانی موجب میشود بنده به فطرت اصلی خود بازگردد.[۳۸] به باور ایشان پشیمانی و ندامت از گناه و عزم برای ترک گناه، دو رکن توبه محسوب میشوند و مقوم حقیقت توبهاند. ندامت و پشیمانی باید عزم بر ترک گناه را به دنبال داشته باشد و اگر نداشته باشد، حقیقت توبه محقق نمیشود.[۳۹]
جایگاه و مرتبه
علمای اخلاق، توبه را ازجمله صفات نجاتدهنده[۴۰] و سرمایه پیروزمندان و نخستین گامهای مریدان[۴۱] ذکر کردهاند. عارفان نیز آن را نخستین گامی میدانند که سالک در آغاز سلوک، مأمور به آن میباشد و آن را نخستین منزل و بابالابواب میدانند.[۴۲] امامخمینی مانند دیگر اهل معرفت،[۴۳] توبه را از دیدگاه عرفانی، یکی از منازل اهل سلوک و مرتبه آن را پس از مقام یقظه میداند.[۴۴] هر چند برخی از اهل سلوک یقظه را نخستین منزل سلوک میدانند ولی به اعنقاد امامخمینی به هوش آمدن و بیدار شدن مقدمه دخول در سیر است و رفع همه حجب ظلمانی و سپس نورانی، وصل به اول منزل توحید است.[۴۵]
به اعتقاد امامخمینی هر یک از منازل سلوک، مراتب بسیاری دارد که اگر توبهکننده بخواهد افزون بر آمرزش گناهان، به آن کمالات دست یابد، باید کردارهای ناپسندی را که انجام داده و کارهای نیکی را که ترک کرده است، جبران کند. در این مرحله، باید تمام آثار جسمی و روحی را که به وسیله گناه در وجود او تحقق پیدا کرده است، با انجام ریاضات جسمی و روحی از میان ببرد.[۴۶] ایشان به مراتب و درجات توبه توجه داشته است؛ اما به سبب علو مرتبه آن، از بیانش خودداری کرده است.[۴۷]
شرایط توبه
علمای عرفان، ارکان و شرایطی برای توبه حقیقی ذکر کردهاند: بعضی پشیمانی از گناهان را از شرایط توبه شمردهاند[۴۸]؛ اما برخی عزم بر ترک گناه و پشیمانی از آن را از علایم توبه دانستهاند.[۴۹] علمای اخلاق، افزون بر پشیمانی، شرطهای دیگری چون: قصد ترک گناه در آینده، انجام واجبات، طلب حلال در خوردن و پوشیدن، ردّ مظالم، مجاهدت و ریاضت نفس را نیز از ارکان توبه بیان کردهاند.[۵۰] شماری افزون بر این شرایط، تأکید بسیاری بر جبران خطاهای گذشته دارند و آن را لازمه برطرفشدن تاریکی قلب میدانند. در این راستا به روزهداری، کوشش در عبادت و انجام کار نیک مناسب با کردار ناپسند انجامشده، سفارش میکنند.[۵۱]
امامخمینی پشیمانی و عزم بر ترک گناهان را با استناد به بعضی روایات[۵۲] از ارکان توبه میشمارد. در نگاه ایشان اگرچه توبهکننده برای تحصیل آن باید متحمل سختیهای بسیاری شود، اما با تحصیل آن، توفیقات الهی شامل او شده، راه طریق آخرت، آسان میگردد.[۵۳] ایشان که بر ندامت واقعی در توبه تأکید داشت،[۵۴] خاطرنشان میکرد توبهکننده باید آتش ندامت را در دل خود روشن کند؛ زیرا به واسطه این آتش ندامت است که گناهان و زنگار قلب او برطرف میشود؛ وگرنه آتشی که از گناهان افروخته شده باشد، در آخرت او را میسوزاند.[۵۵]
امامخمینی در بیان شرایط توبه، به تبیین این موضوع پرداخته، با استناد به روایتی از امیرالمؤمنین(ع)[۵۶] شرایطی برای پذیرش و کمال توبه بیان میکند. ایشان، برگرداندن تمام حقوق مردم و بهجایآوردن تمام واجبات الهی ترکشده را شرط صحت و پذیرش توبه میداند[۵۷]؛ همچنین از میانبردن گوشتهای روییده شده از گناه و چشاندن سختی عبادت به بدن را شرط کمال توبه میشمارد.[۵۸]
طلب بخشش و استغفار
علمای اخلاق، توبه و استغفار را از نخستین مقامات دین و سرمایه سالکان میشمارند که موجب محبت حقتعالی و سبب نجات و رستگاری است.[۵۹] به اعتقاد امامخمینی، از امور لازم بر شخص تائب، پناه بردن به مقام غفاریت حقتعالی و طلب غفران و استغفار است؛ اینکه شخص با حال تضرع و ناله از خداوند بخواهد گناهان او را بپوشاند و آثار آنها را مرتفع کند. به باور ایشان، حقیقت استغفار جدایی از صورتهای ملکوتی اعمال زشت است.[۶۰] ایشان یکی از معانی استغفار را غفران ذنوب و تقیداتی میداند که لازمه سیر معنوی و عروج درجات کمالی است؛ زیرا سالک بر اساس نقشه دنیایی و بشری خود دارای قیود و شئون مادی است و برای انتقال از مقامات پایینتر به مقامات بالاتر، باید از این شئون رهایی یابد و این همان ذنب و گناه وجودی است و مبدأ همه گناهان است.[۶۱]
زمان توبه
امامخمینی مانند دیگر علمای اخلاق،[۶۲] تأخیر در توبه را امری ناپسند میداند[۶۳] و شتاب در آن را لازم میدانست[۶۴] و با استناد به برخی دعاها،[۶۵] در موارد متعددی به توبه تشویق میکند.[۶۶] ایشان، بهار توبه را ایام جوانی میداند[۶۷] و توبه در پیری را از سختترین اعمال معرفی میکند[۶۸] و به فریب نفس و شیطان در تأخیرانداختن توبه به ایام پیری، هشدار میدهد.[۶۹] ایشان بعضی از زمانها، مانند پیش از ماه مبارک رمضان[۷۰] و هنگام نماز[۷۱] را برای توبه مناسبتر میداند و ارتکاب گناه و اصرار بر آن تا سن پیری را موجب غفلت و رویگردانی شخص از توبه میشمارد[۷۲]؛ تا آنجا که افزایش گناهان، عامل تاریکی قلب، اصلاحناپذیری آن و ناتوانشدن شخص بر توبه میشود.[۷۳]
چگونگی توبه
قرآن، مؤمنان را به «توبه نصوح» امر کرده، آن را سبب زدودن گناهان و ورود به بهشت برشمرده است.[۷۴] «نَصوح» صیغه مبالغه از ریشه «نصح»، به معنای نصیحت، اخلاق و خالص است،[۷۵] یا از «نصاحه» به معنای خیاطت است؛ زیرا توبه، دین شخص را که به واسطه گناهان پاره گشته است، میدوزد.[۷۶] بنابر روایتی، مراد از توبه نصوح، توبه از گناهی است که شخص به انجام آن برنگردد.[۷۷] برخی، مقصود از آن را توبهای دانستهاند که برای خدا خالص باشد[۷۸] یا صاحبش را نصیحت کند که دیگر به آنچه از آن توبه کرده است، بازنگردد.[۷۹] امامخمینی در این موضوع، به بیان برخی احتمالات یادشده که مجلسی[۸۰] از شیخ بهایی[۸۱] نقل کرده است، بسنده میکند و همه را محتمل میداند.[۸۲]
علمای اخلاق چگونگی توبه را در گناهانی که حقالناس است (ببینید: گناه)، به ادای حقوق تضییعشده از دیگران[۸۳] و گناهانی که حقالله است، به انجام وظایف و عبادات ترکشده و استغفار از گناهان و تصمیم بر عدم رجوع به آن میدانند.[۸۴] امامخمینی چگونگی توبه را ندامت و پشیمانی از گناه دانسته، عقاب نفس را برای زدودن آثار گناهان لازم میداند.[۸۵] ایشان با استناد به روایت یادشده در نهج البلاغه ردّ حقوق مردم و انجام حقوق فوتشده الهی را در قبول توبه مؤثر میشمارد.[۸۶]
نتایج توبه
امامخمینی مانند دیگر علمای اخلاق،[۸۷] با استفاده از برخی آیات[۸۸] و روایات[۸۹] نتایج فراوانی برای توبه برمیشمرد؛ از آن جمله:
- پاکشدن از گناهان؛
- تبدیل گناهان به حسنات[۹۰]؛
- برخورداری از محبت الهی[۹۱]؛
- پوشیدهشدن و محجوبشدن اعمال در آخرت[۹۲]؛
با این حال، ایشان اشاره میکند که اگرچه توبهکننده گناهانش پاک میشود، آن صفای باطنی و نور خالص فطریاش، به حالت پیش از گناه بر نمیگردد و به ظرف شکستهای میماند که با مهارت تعمیر شده، به حالت اولی خود بر نمیگردد؛ همچنانکه میان دوستی که در تمام عمر با صمیمیت و خلوص رفتار میکند و دوستی که خیانت میکند و سپس عذر تقصیر طلب میکند، فرق وجود دارد و در صورت پذیرش عذر و عفو نیز آن صمیمیت سابق بازنمیگردد.[۹۳]
توبه از نگاه فقهی
امامخمینی در مباحث فقهی، مانند فقهای دیگر،[۹۴] توبه را واجب فوری[۹۵] و از امور قلبی میداند که عزم بر ترک معصیت، در آن معتبر است.[۹۶] ایشان دیدگاه بعضی اصولیان[۹۷] که توبهکننده را مستحق عقاب ندانسته، توبه را کاشف از عدم استحقاق عقاب او میدانند، نمیپذیرد و معتقد است این امر مخالف ظاهر کتاب و سنت و عقل است و عدم عقاب توبهکننده، تنها تفضلی از سوی خداوند است.[۹۸]
در فقه، برخی توبهها آثار وضعی دارند؛ مانند توبه پیش از اقامه بینه که کیفر حدّ از شخص برداشته میشود و برخی از آنها اثر ندارند؛ مانند توبه پس از اثبات جرم که حد برداشته نمیشود.[۹۹] امامخمینی مانند دیگر فقها،[۱۰۰] توبه مرتد ملی را قابل قبول میداند؛ اما مرتد فطری در صورتی که مرد باشد، هرچند باید توبه کند، اما توبه اثر وضعی سقوط حد را ندارد و محکوم به مرگ میشود و زن، چه مرتد ملی و چه فطری، وادار به توبه میشود[۱۰۱] (ببینید: ارتداد).
پانویس
- ↑ جوهری، الصحاح تاج اللغة، ۱/۹۱؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۳۵۷.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۷۸.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۳۸.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۲۳۳.
- ↑ جوهری، الصحاح تاج اللغة، ۱/۹۲؛ زمخشری، اساس البلاغه، ۶۵.
- ↑ فیّومی، المصباح المنیر، ۷۸.
- ↑ خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۲۵.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴.
- ↑ کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۹۱.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۲.
- ↑ طوسی، التبیان، ۳/۶۰۴.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۶۲۹.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۲۰۱؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۴۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۲.
- ↑ کتاب مقدس، مزامیر، ب ۱۳، ۱–۶ و ب ۱۹، ۱۲–۱۳؛ متی، ب ۹، ۱۳؛ مرقس، ب ۱، ۴.
- ↑ توبه، ۱۰۴ و ۱۱۲؛ فرقان، ۷۱؛ نصر، ۳.
- ↑ شوری، ۲۵؛ طه، ۸۲.
- ↑ بقره، ۲۲۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۳۰–۴۳۶.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۶/۷۶–۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۴۰.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۴۴.
- ↑ سرّاج، اللمع فی التصوف، ۹۸.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷–۲۰۵.
- ↑ انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۳۷–۳۹.
- ↑ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۶۱–۷۱؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۵۷–۱۶۹.
- ↑ عزالدین کاشانی، مصباح الهدایه، ۳۶۶–۳۷۱.
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۱/۳۱۷–۳۴۲.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۳–۲۱۲.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۳–۱۰۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۱–۲۸۶؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۱–۶۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵–۳۶؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۱۱۵؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۲–۱۵۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۱–۲۸۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۱–۶۲.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۵ و۱۲۳.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷–۱۹۸؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۵۰؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۰.
- ↑ انصاری، مرتضی، رسائل فقهیه، ۵۵؛ طباطبایی، المیزان، ۴/۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۵–۲۷۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۲–۲۳.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۴.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۳.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷؛ هجویری، کشف المحجوب، ۳۷۸؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۴.
- ↑ انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۳۵؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۵۲.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۹.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۹–۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۳.
- ↑ انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۳۷؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۶۲.
- ↑ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۶۳؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة، ۳۶۹.
- ↑ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة، ۳۶۸–۳۶۹.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۱۸–۱۹ و ۸۴–۸۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۵۲ و ۶۲–۶۳.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ح۴۰۹، ۵۹۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۶/۷۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۵–۲۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۱–۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۷۶.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ح۴۰۹، ۵۹۸؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ۳۱۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۸۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۸–۲۷۹؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۴۷۸.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۲–۳۴۳.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۲–۱۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۵۸–۵۹.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۱–۲۲.
- ↑ ابنطاووس، الاقبال، ۳/۲۹۹.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۱–۲۲۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵–۳۶؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۷؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۸۴.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ۴۲–۴۳؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹۱.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۳۲۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۳؛ امامخمینی، جهاد اکبر، ۴۲–۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۹۷.
- ↑ تحریم، ۸.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۶۰۷؛ ابناثیر، النهایه، ۵/۶۳.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۶/۱۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۳۲.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۹.
- ↑ میبدی، کشف الاسرار، ۱۰/۱۶۰.
- ↑ مجلسی، مرآة العقول، ۱۱/۲۹۵–۲۹۶.
- ↑ بهایی، الاربعون حدیثا، ۴۶۴–۴۶۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۲.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۰–۷۳.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۹۸ و ۲۷۵–۲۷۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۸.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۵۱–۵۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۶–۶۷۷.
- ↑ تحریم، ۸.
- ↑ صحیفه سجادیه، ۸۴.
- ↑ فرقان، ۷۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۹۸ و ۵۷۴.
- ↑ بقره، ۲۲۲؛ کلینی، ۲/۴۳۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۴.
- ↑ فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۰/۶۶۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۳/۱۶۸.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۷.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۱۸۱.
- ↑ عراقی، بدائع الافکار، ۳۷۵.
- ↑ امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۳–۱۵۵.
- ↑ مفید، المقنعه، ۷۷۷؛ طوسی، النهایه، ۶۹۶.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۶۰۰–۶۱۱؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۱/۱۵؛ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۷۰–۱۷۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۴۹–۳۵۰ و ۴۶۹–۴۷۰.
منابع
- قرآن کریم.
- ابناثیر، مبارکبنمحمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
- ابنطاووس، سیدعلیبنموسی، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکرـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جواهر الاصول، تقریر سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- انصاری، مرتضی، رسائل فقهیه، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- بحرانی، یوسفبناحمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- بهایی عاملی، محمدبنحسین، الاربعون حدیثا، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- تلمسانی، عفیفالدین، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- جوهری، اسماعیلبنحماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امامصادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- حلی، محقق، جعفربنحسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمسالدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- دیلمی، حسنبنمحمد، ارشاد القلوب الی الصواب، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- زمخشری، محمود، اساس البلاغه، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۹۷۹م.
- سرّاج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- صحیفه سجادیه، امامعلیبنالحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
- طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- طوسی، محمدبنحسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
- عراقی کزازی، آقاضیاءالدین علیبنآخوند، بدائع الافکار فی الاصول، تقریر میرزاهاشم آملی، نجف، مطبعة العلمیه، چاپ اول، ۱۳۷۰ق.
- غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- فاضل هندی، محمدبنحسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- فیّومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قشیری، عبدالکریمبنهوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسنبناحمد عثمانی، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلالالدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- مفید، محمدبنمحمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- مکی، ابوطالب محمدبنعلی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیونالسود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
پیوند به بیرون
- سعید نصیری، «توبه»، دانشنامه امامخمینی، ج۳، ص۵۵۲–۵۵۷.