کاربر:Salehi/صفحه تمرین۶: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیدجعفر کریمی'''، روحانی مبارز، شاگرد، وصیّ و عضو دفتر | '''سیدجعفر کریمی'''، روحانی مبارز، شاگرد، وصیّ و عضو دفتر [[امامخمینی]]، رئیس [[دادگاه انتظامی قضات]] و نماینده مجالس خبرگان قانون اساسی و رهبری. | ||
سیدجعفر کریمی در سال ۱۳۰۹ در روستای دیوکلای بابل زاده شد.<ref>اداره کل، راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۴/۳۸۵.</ref> پدر او سیدرضا که از طرف مادر از خانواده علم و فقاهت بود، کشاورز و مادر وی نیز روحانیزاده بود.<ref>کریمی، خاطرات، ۱۱ ـ ۱۲.</ref> کریمی دوران کودکی خود را با توجه به کمبود امکانات آموزشی، تنها به فراگیری قرآن در مکتبخانه بسنده کرد و از سال ۱۳۲۱ فراگیری مقدمات علوم اسلامی را در محل خود نزد سیدمحمود موحدی آغاز کرد و بخشی از کتاب جامع المقدمات را فرا گرفت. از مهر ۱۳۲۳ وارد حوزه علمیه بابل شد و تا مهر ۱۳۲۶ ادبیات عرب را نزد سیدحسن | سیدجعفر کریمی در سال ۱۳۰۹ در روستای دیوکلای بابل زاده شد.<ref>اداره کل، راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۴/۳۸۵.</ref> پدر او سیدرضا که از طرف مادر از خانواده علم و فقاهت بود، کشاورز و مادر وی نیز روحانیزاده بود.<ref>کریمی، خاطرات، ۱۱ ـ ۱۲.</ref> کریمی دوران کودکی خود را با توجه به کمبود امکانات آموزشی، تنها به فراگیری [[قرآن]] در مکتبخانه بسنده کرد و از سال ۱۳۲۱ فراگیری مقدمات [[علوم اسلامی]] را در محل خود نزد [[سیدمحمود موحدی]] آغاز کرد و بخشی از کتاب جامع المقدمات را فرا گرفت. از مهر ۱۳۲۳ وارد حوزه علمیه بابل شد و تا مهر ۱۳۲۶ ادبیات عرب را نزد [[سیدحسن استادزاده]]، [[علی موحد]]، [[سیدمحمد محقق]]، [[محمدعلی طبرستانی]] و [[ولیالله مدرس]] آموخت.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۳.</ref> در مهر ۱۳۲۶ رهسپار [[قم]] شد و تا سال ۱۳۳۲ درسهای سطح [[حوزه علمیه]] را به پایان برد.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.</ref> وی در این دوره از درسهای [[سیدابوالحسن حسینی]]، [[سیدموسی صدر]]، [[جعفر عالمی اصفهانی]]، [[اسدالله اصفهانی]]، [[علیپناه اشتهاردی]]، [[میرزاجواد تبریزی]]، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]، [[علیاکبر مشکینی]]، [[علی نجفی کاشانی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[محمد صدوقی]]، [[محمد فکور]] و [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] استفاده کرد و از آن پس در درس خارج [[سیدحسین بروجردی]] و [[مهدی امامی]] امیری شرکت کرد.<ref>کریمی، خاطرات، ۱۷ ـ ۱۸.</ref> | ||
کریمی در دی ۱۳۳۳ عازم نجف شد و در آن حوزه، از مباحث فقهی و اصولی عالمانی چون سیدمحسن | کریمی در دی ۱۳۳۳ عازم [[نجف]] شد و در آن حوزه، از مباحث فقهی و اصولی عالمانی چون [[سیدمحسن حکیم]]، [[سیدابوالقاسم خویی]]، [[حسین حلی]]، [[سیدمحمود شاهرودی]]، [[سیدابراهیم اصطهباناتی]]، [[سیدیحیی یزدی]] و [[میرزاهاشم آملی]] استفاده کرد و بیشتر مباحث استادان خود را به رشته تحریر درآورد.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۴ ـ ۴۶۵.</ref> با ورود [[امامخمینی]] به نجف در سال ۱۳۴۴ و آغاز درس خارج فقه، تا هجرت ایشان از [[عراق]] در سال ۱۳۵۷، کریمی در درس ایشان حضور پیوسته داشت و بیش از دوازده سال از درس فقه بیع و خلل نماز ایشان بهره برد؛ اما با اطلاع از نوشتن درسها به دست خود امامخمینی، آنها را تقریر نکرد. وی همچنین از زمان اقامت در نجف، همزمان با تحصیل، به تدریس درسهای سطح حوزه نیز اشتغال داشت و پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]] نیز در [[حوزه قم]] آن را پی گرفت؛ چنانکه از سال ۱۳۷۱ در این حوزه به تدریس درسهای خارج فقه پرداخت.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۵ ـ ۴۶۶؛ دبیرخانه خبرگان، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> | ||
کریمی که از کودکی و نوجوانی طعم تلخ استبداد رضاشاه پهلوی را چشیده و انگیزه مبارزه با ظلم در وی ایجاد شده بود، مبارزه سیاسی خود را از سال ۱۳۲۷ با پیوستن به جمعیت فدائیان اسلام به رهبری سیدمجتبی نواب صفوی آغاز کرد و در تمام صحنههای مبارزاتی آنان حضور فعال داشت.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.</ref> پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و اقدام جدّی رژیم پهلوی برای تعقیب و دستگیری اعضای جمعیت فدائیان اسلام، به سفارش پدر خود برای گریز از دستگیری و ادامه تحصیل در سال ۱۳۳۳ِ، به نجف رفت و مبارزات خود را در آنجا پیگرفت. وی در این دوره، با پیوستن به جمع حامیان سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف، علیه حزب توده ایران و حزب بعث عراق فعالیت میکرد.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۰.</ref> | کریمی که از کودکی و نوجوانی طعم تلخ استبداد [[رضاشاه پهلوی]] را چشیده و انگیزه مبارزه با [[ظلم]] در وی ایجاد شده بود، مبارزه سیاسی خود را از سال ۱۳۲۷ با پیوستن به جمعیت [[فدائیان اسلام]] به رهبری [[سیدمجتبی نواب صفوی]] آغاز کرد و در تمام صحنههای مبارزاتی آنان حضور فعال داشت.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.</ref> پس از [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] و اقدام جدّی [[رژیم پهلوی]] برای تعقیب و دستگیری اعضای جمعیت فدائیان اسلام، به سفارش پدر خود برای گریز از دستگیری و ادامه تحصیل در سال ۱۳۳۳ِ، به نجف رفت و مبارزات خود را در آنجا پیگرفت. وی در این دوره، با پیوستن به جمع حامیان سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف، علیه [[حزب توده ایران]] و [[حزب بعث عراق]] فعالیت میکرد.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۰.</ref> | ||
با آغاز نهضت اسلامی ایران به رهبری | با آغاز [[نهضت اسلامی ایران]] به [[رهبری امامخمینی]]، کریمی در همکاری نزدیک با یار دیرین امامخمینی، [[نصرالله خلخالی]]، به جلب همکاری حوزه علمیه نجف با مردم ایران و حمایت از مبارزات امامخمینی پرداخت و با تنظیم تلگرام و ارسال آن به سفارتخانههای دولتهای اسلامی در بغداد، آنان را از رویدادهای دنیای اسلام آگاه میساخت.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۰.</ref> با تغییر محل تبعید امامخمینی از [[اقامتگاههای امامخمینی|ترکیه]] به عراق، از طریق خلخالی در جریان ورود ایشان به [[کاظمین]] قرار گرفت و با همفکری وی، به تهیه مقدمات استقبال و پذیرایی از امامخمینی و تشویق روحانیان و علمای نجف برای عزیمت به کاظمین و دیدار با ایشان پرداخت. وی سحرگاه روز بعد، همراه خلخالی برای دیدار با امامخمینی عازم کاظمین شد و از آن پس، تا هجرت ایشان به [[اق|پاریس]] در مهر ۱۳۵۷، همراه و ملازم امامخمینی بود.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۲ ـ ۴۳.</ref> وی همچنین در موارد بسیاری معرف افراد برای دریافت اجازه [[امور حسبیه]] از امامخمینی بود.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۶۱ ـ ۵۰۳.</ref> | ||
:{{ببینید|نصرالله خلخالی}} | :{{ببینید|نصرالله خلخالی}} | ||
امامخمینی پس از ورود به نجف و ملاحظه نابسامانیهای موجود در آنجا، از کریمی و دو تن از روحانیان حوزه خواست با مذاکره با بیت سیدابوالقاسم | [[امامخمینی]] پس از ورود به نجف و ملاحظه نابسامانیهای موجود در آنجا، از کریمی و دو تن از روحانیان حوزه خواست با مذاکره با بیت [[سیدابوالقاسم خویی]]، مرجع تقلید وقت، هیئت مشترکی برای تنظیم برنامه و امتحانات تشکیل دهند که این امر، با کارشکنی برخی روحانیان ناکام ماند؛ ازاینرو امامخمینی تصمیم گرفت خود، به این امر اقدام کند و مسئولیت برگزاری امتحانات طلاب و نظارت بر دفتر شهریه را به کریمی واگذار کرد.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲)</ref> این امر نیز به سبب مخالفتهایی که در حوزه نجف برانگیخت، پس از مدتی از سوی امامخمینی متوقف شد.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۷.</ref> ایشان همچنین در سال ۱۳۴۵، تحقیق و بازنگری و تصحیح رساله عملیه عربی زبدة الاحکام و رساله فارسی توضیح المسائل را به کریمی واگذار کرد و از سال ۱۳۴۶، به تدریج کریمی با همکاری [[سیدعباس خاتم یزدی]]، [[کتاب البیع]] امامخمینی را با نظارت و اشراف ایشان، در پنج جلد در نجف به چاپ رساندند؛ چنانکه وی [[کتاب الخلل فی الصلاة]] امامخمینی را نیز به خواست ایشان تحقیق و تصحیح کرد که بعدها در [[ایران]] به چاپ رسید. کریمی از سال ۱۳۴۷ تا پایان مدت حضور امامخمینی در نجف، عضو [[شورای استفتاء]] و مسئول نوشتن پاسخ استفتائات با نظارت ایشان بود و این مسئولیت در ایران نیز از سال ۱۳۵۸ تا پایان عمر امامخمینی، در دفتر ایشان در قم ادامه یافت.<ref>کریمی، خاطرات، ۱۶۸؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.</ref> | ||
:{{ببینید|زبدة الاحکام(۲)|رساله توضیح المسائل|کتاب البیع|الخلل فی الصلاة}} | :{{ببینید|زبدة الاحکام(۲)|رساله توضیح المسائل|کتاب البیع|الخلل فی الصلاة}} | ||
در سال ۱۳۴۸ که رژیم بعثی عراق، قصد تضعیف حوزه علمیه نجف را داشت، امامخمینی تصمیم گرفت با افزودن شهریه، طلاب را به درسخواندن و پایداری برابر رژیم بعثی تشویق کند؛ اما وجود افراد ناصالح و وابسته به حزب بعث در حوزه، موجب شد ایشان کریمی را مأمور پاکسازی حوزه علمیه نجف از عناصر وابسته به رژیم کند که سبب درگیری وی با سازمان امنیت عراق و درنهایت احضار او شد.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۶؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.</ref> | در سال ۱۳۴۸ که رژیم بعثی عراق، قصد تضعیف حوزه علمیه نجف را داشت، امامخمینی تصمیم گرفت با افزودن شهریه، طلاب را به درسخواندن و پایداری برابر رژیم بعثی تشویق کند؛ اما وجود افراد ناصالح و وابسته به حزب بعث در حوزه، موجب شد ایشان کریمی را مأمور پاکسازی حوزه علمیه نجف از عناصر وابسته به رژیم کند که سبب درگیری وی با سازمان امنیت عراق و درنهایت احضار او شد.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۶؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.</ref> | ||
در سال ۱۳۵۶ به سبب اخباری که از سوی عوامل رژیم پهلوی مبنی بر سوء قصد به جان امامخمینی شنیده میشد، ایشان در ۱۸ آذر کریمی را همراه حبیبالله | در سال ۱۳۵۶ به سبب اخباری که از سوی عوامل رژیم پهلوی مبنی بر سوء قصد به جان امامخمینی شنیده میشد، ایشان در ۱۸ آذر کریمی را همراه [[حبیبالله اراکی]]، [[خاتم یزدی]] و [[غلامرضا رضوانی]]، وصی خود در امور مربوط به اموال شرعی قرار داد و از آنان خواست پس از درگذشت ایشان، با رعایت احتیاط، تمامی اموال شرعی نزد ایشان و نصرالله خلخالی را صرف حوزههاى علمیه کنند. ایشان این [[وصیتنامه]] را در پاکتی سربسته تحویل کریمی داد و از وی خواست آن را پس از درگذشت ایشان باز و مطالعه کند.<ref>۳/۲۷۰؛ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۲۷۱.</ref> | ||
از سوی دیگر، کریمی در شب هجرت امامخمینی در دیدار خصوصی با ایشان با تأثر و گریه از ایشان خواست عراق را ترک نکند و از اینکه کشور مقصد بر ایشان سخت بگیرد و یا ایشان را به رژیم پهلوی بفروشد، اظهار نگرانی کرد. امامخمینی نیز در این دیدار با اشاره به سختگیری رژیم بعثی عراق بر ایشان مبنی بر ترک مبارزه و تأکید بر وظیفه شرعی خود در مبارزه با جنایتهای رژیم پهلوی، خود را ناچار به ترک عراق دانست و افزود به صورت موقت به کویت میرود و سپس عازم سوریه خواهد شد و چنانچه هیچ یک از کشورهای به ظاهر اسلامی او را نپذیرند، با اجاره کشتی، در آبهای آزاد به کار خود در حمایت از اسلام و مسلمانان مظلوم ادامه خواهد داد. ایشان همچنین در این جلسه، با تأکید بر انس خود با حرم امیرالمؤمنین علی(ع) و دوستان خود در نجف، به سختیهایی که از سوی برخی روحانیان در حوزه علمیه نجف متحمل شده است، اشاره کرد.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۰ ـ ۴۱.</ref> کریمی همچنین از جمله افرادی بود که هنگام هجرت امامخمینی از عراق، ایشان را تا مرز صفوان میان عراق و کویت همراهی کرد.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۱.</ref> | امامخمینی در نامه دیگری ضمن تأکید دوباره بر این وصیت، از آنان خواست در صورت پیشامد مشکل برای برخی از این چهار تن، به جاى او یک فرد مورد اطمینان و معروف به صحت و [[امانت]] را تعیین کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۸۰.</ref> ایشان در شب خروج از نجف نیز در جمع این چهار تن، افزون بر توضیح شفاهی درباره [[وجوه شرعی]] موجود نزد خود و چگونگی هزینهکردن آن در حوزه، از آنان خواست در نبود ایشان، در حفظ حوزه نجف که یادگار [[شیخ طوسی]] و پایگاه بزرگ [[شیعه]] است، کوشش کنند و سهم ایشان در ادامه کار حوزه را عهدهدار شوند.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۰.</ref> | ||
از سوی دیگر، کریمی در شب هجرت امامخمینی در دیدار خصوصی با ایشان با تأثر و گریه از ایشان خواست عراق را ترک نکند و از اینکه کشور مقصد بر ایشان سخت بگیرد و یا ایشان را به رژیم پهلوی بفروشد، اظهار نگرانی کرد. امامخمینی نیز در این دیدار با اشاره به سختگیری رژیم بعثی عراق بر ایشان مبنی بر ترک مبارزه و تأکید بر وظیفه شرعی خود در مبارزه با جنایتهای رژیم پهلوی، خود را ناچار به ترک عراق دانست و افزود به صورت موقت به کویت میرود و سپس عازم [[سوریه]] خواهد شد و چنانچه هیچ یک از کشورهای به ظاهر اسلامی او را نپذیرند، با اجاره کشتی، در آبهای آزاد به کار خود در حمایت از [[اسلام]] و مسلمانان مظلوم ادامه خواهد داد. ایشان همچنین در این جلسه، با تأکید بر انس خود با [[حرم امیرالمؤمنین علی(ع)]] و دوستان خود در نجف، به سختیهایی که از سوی برخی روحانیان در [[حوزه علمیه نجف]] متحمل شده است، اشاره کرد.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۰ ـ ۴۱.</ref> کریمی همچنین از جمله افرادی بود که هنگام هجرت امامخمینی از عراق، ایشان را تا مرز صفوان میان عراق و کویت همراهی کرد.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۱.</ref> | |||
:{{ببینید|هجرت امامخمینی}} | :{{ببینید|هجرت امامخمینی}} | ||
با پیروزی انقلاب اسلامی | با [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، کریمی نخست خانواده خود را در نجف گذاشت و به تنهایی به ایران بازگشت و به خواست امامخمینی تا برگزاری [[همهپرسی جمهوری اسلامی]] در ایران ماند و در این مدت با سفر به شمال کشور پیام امامخمینی به علمای شمال را به آنان ابلاغ کرد. وی پس از همهپرسی با اجازه ایشان با سفر به نجف، خانواده خود را نیز به کشور بازگرداند.<ref>کریمی، خاطرات، ۱۶۸.</ref> وی پس از آن، افزون بر عضویت در شورای استفتای دفتر امامخمینی و نیز بعثه ایشان در [[حج]]،<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۹.</ref> همراه [[مسلم ملکوتی]]، [[حسین نوری همدانی]]، [[حسین راستی کاشانی]]، [[سیدمحمد ابطحی کاشانی]] و [[علی احمدی میانجی]]، از سوی امامخمینی مسئولیت گزینش و اعزام [[قضات]] به سراسر کشور و تشکیل محاکم انقلاب اسلامی را به عهده گرفت و در همان حال برای هماهنگکردن روحانیان، از سوی ایشان، به مناطق شمال کشور سفر میکرد.<ref>کریمی، خاطرات، ۱۶۸.</ref> امامخمینی در همین دوره از کریمی خواست به نمایندگی از ایشان در شمال کشور بماند؛ اما وی با اجازه ایشان، در کنار ایشانبودن را ترجیح داد.<ref>کریمی، خاطرات، ۱۸۹.</ref> | ||
کریمی از سال ۱۳۵۹ به عضویت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درآمد | کریمی از سال ۱۳۵۹ به عضویت [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] درآمد<ref>جامعه مدرسین، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> و با موافقت امامخمینی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱۶۰.</ref> از سال ۱۳۵۹ در شورای مدیریت حوزه علمیه قم حضور داشت و تا سال ۱۳۶۹ به برنامهریزی درسی و اخلاقی برای طلاب و نیز برقراری جلسات امتحان نهایی طلاب میپرداخت؛ چنانکه از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۶ در جلسات امتحان رتبه نهایی طلاب حوزه علمیه قم حضور داشت.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۹.</ref> او در مرداد ۱۳۵۸ با فرمان امامخمینی، داوطلب نمایندگی [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] شد و با رأی مردم مازندران به آن مجلس راه یافت و در پارهای از موضوعات، رابط مجلس خبرگان و امامخمینی بود و گزارش اقدامهای این مجلس را به ایشان میرساند.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۱ ـ ۴۷۲؛ اداره کل، راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۴/۳۸۵.</ref> در سال ۱۳۶۰ همراه احمدی میانجی به نمایندگی از سوی امامخمینی در [[شورای عالی اقتصاد]] دولت [[میرحسین موسوی]] برای نظارت فقهی بر لوایح قانونی و تنظیم برنامه متناسب با نظام جمهوری اسلامی شرکت میکرد و در همان سال، با عضویت در [[دادگاه عالی انقلاب اسلامی]]، به بازنگری پروندههای محاکم انقلاب اسلامی میپرداخت.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۲)</ref> | ||
کریمی در پی صدور فرمان هشتمادهای امامخمینی مبنی بر اسلامیشدن قوانین کشور و رعایت حقوق | کریمی در پی صدور [[فرمان هشتمادهای]] امامخمینی مبنی بر اسلامیشدن قوانین کشور و رعایت [[حقوق مردم]]، در ۹ دی ۱۳۶۱ با حکم ایشان به [[ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات]] منصوب شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۹۹.</ref> و بیش از یازده سال عهدهدار این سمت بود.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۲.</ref> امامخمینی دو روز بعد در دیدار خصوصی به وی سفارش کرد در محاکمه افراد، اگرچه از نزدیکترین افراد و دوستان او باشند، بدون توجه به حرف دیگران، برخوردى جدى کند و حکم خدا را جارى سازد؛ ولی اگر کسى، اگرچه از دورترین افراد و یا حتى دشمن وی و بیگناه باشد، بلافاصله او را آزاد کند. ایشان تأکید کرد البته کریمی را به همین گونه میشناسد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۲۰۱.</ref> ایشان در جلسه دیگری به کریمی یادآور شد قضات دادگاهها با جدیت به کار خود ادامه دهند و دقت کنند برخوردها و احکام صادره طبق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد و در حفظ [[حقوق شرعى]] و [[حقوق قانونى|قانونى]] افراد کمال احتیاط مراعات شود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۹۴.</ref> | ||
:{{ببینید|فرمان هشتمادهای}} | :{{ببینید|فرمان هشتمادهای}} | ||
کریمی در سال ۱۳۶۱ با رأی مردم مازندران عضو دوره اول مجلس خبرگان رهبری شد و در دوره سوم این مجلس نیز نماینده مردم مازندران بود.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۲.</ref> وی همچنین در ارتباط با فرمان هشتمادهای امامخمینی، در سال ۱۳۶۲ با خواست حسینعلی | کریمی در سال ۱۳۶۱ با رأی مردم مازندران عضو دوره اول [[مجلس خبرگان رهبری]] شد و در دوره سوم این مجلس نیز نماینده مردم مازندران بود.<ref>کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۲.</ref> وی همچنین در ارتباط با فرمان هشتمادهای امامخمینی، در سال ۱۳۶۲ با خواست [[حسینعلی منتظری]]، تأیید شورای عالی قضایی و موافقت امامخمینی و سپس حکم ایشان، همراه سیدمحمد ابطحی، [[محمد محمدی گیلانی]]، [[سیدحسن طاهری خرم آبادی]] و [[مهدی قاضی خرمآبادی]]، در قالب [[ستاد اصلاح امور زندانها]]، عهدهدار مسئولیت بررسی پروندههای زندانیان محاکم عمومی شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۵۰.</ref> و همراه ایشان مأموریت یافت با تشکیل هیئتى به پروندههاى زندانیان دادگسترى رسیدگى کند و تصمیمات خود را اعم از [[آزادى]]، تخفیف، تعلیق، تغییر محل و غیر آن به اطلاع امامخمینی برساند؛ نیز مقرر شد وی همراه افراد یادشده به وضع زندانیان دادگاههاى انقلاب که زندانى سیاسى هستند، شخصاً رسیدگى کند و تصمیمات جمعی آنان به امضای امامخمینی برسد. امامخمینی در حکم خود از همه قضات دادگسترى، دادگاهها، دادستانها، مأموران زندانها و دستاندرکاران این امور، خواست به بهترین وجه با این هیئت و هیئتهاى تعیینشده از سوی آنان همکارى کنند و در صورت درخواست، پروندههاى زندانیان را بدون مسامحه در اختیار آنان قرار دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۸۶؛ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۳.</ref> این هیئت در چند مورد پیشنهاد عفو یا تخفیف مجازات برخی زندانیان را به امامخمینی داد که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۷۱، ۳۱۶، ۳۵۳، ۴۷۳ و ۱۹/۸۰، ۳۰۷.</ref> | ||
کریمی در سمت رئیس دادگاه انتظامی قضات، پس از بررسی برخی پروندهها، از امامخمینی تقاضای اختیاراتی در زمینه نقض حکم خلاف شرع و قانون وفق مقررات | کریمی در سمت رئیس دادگاه انتظامی قضات، پس از بررسی برخی پروندهها، از امامخمینی تقاضای اختیاراتی در زمینه نقض حکم خلاف شرع و [[قانون وفق مقررات شرعى]]، تعیین تکلیف حکم وضعى و [[ضمان حقوق]] و اموال تضییعشده، تعیین مجازات تعزیرى قاضى متخلف و قابلیت تجدید نظر یا قطعیت حکم این دادگاه را کرد، که با شرط احتیاط و رعایت موازین شرعی مورد موافقت ایشان قرار گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۳۲.</ref> امامخمینی در یک مورد به درخواست کریمی، به هادی روحانی نماینده خود در مازندران و امام جمعه بابل اجازه داد قبض رسید وجوه شرعی را به مهر و امضای خود برای پرداختکنندگان صادر کند و وجوه شرعی را با رعایت اهمیت به اندازه ضرورت در تعمیر ساختمان مدرسه علمیه صدر بابل مصرف کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ، ۱۹/۳۰ ـ ۳۸۱.</ref> | ||
به اعتقاد کریمی، امامخمینی ویژگیهای منحصر به فردی داشت؛ از جمله آنکه اسلام و فقه را با استناد به آیات و | به اعتقاد کریمی، امامخمینی ویژگیهای منحصر به فردی داشت؛ از جمله آنکه اسلام و فقه را با استناد به [[آیات]] و [[روایات]]، ضامن [[سعادت]] بشر در تمام ابعاد زندگی میدانست و احکام اسلام را جداناشدنی از حکومت، حتی در [[دوره غیبت]] میدید؛ از اینرو آن قدر در این راه [[جهاد و دفاع|جهاد]] و مقاومت کرد تا توانست با همیاری مردم، حکومت جمهوری اسلامی را تشکیل دهد.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۴ ـ ۴۵.</ref> از نگاه وی، ویژگی حمایت از اسلام، [[عدالتخواهی]] و [[هدایت و ضلالت|هدایت]] و نجات امت اسلامی در امامخمینی به گونهای بود که افراد هرچه به ایشان نزدیکتر میشدند، به شایستگی نمایندگی بهحق ایشان از [[امام زمان(ع)]] بیشتر پی میبردند.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۵.</ref> ایشان در [[زهد]] به معنای دلنبستن به زخارف دنیا و وابستهنبودن به هیچ امری از امور مادی، سرآمد همه علمایی بود که کریمی دیده است؛ چنانکه در شناخت زمان و مقتضیات آن و اطلاع از سیاستهای پیچیده [[جهان استکبار]] و دشمنان اسلام و مسلمانان نیز کمنظیر، بلکه بینظیر بود.<ref>کریمی، خاطرات، ۴۵.</ref> | ||
از نگاه کریمی، امامخمینی همچون امیرالمؤمنین علی(ع) دارای صفات متضاد نظیر شدت زیاد در برابر دشمنان و نهایت عطوفت و مهربانی در برابر ضعیفان بود و در امور مربوط به خدا از سرزنش هیچ ملامتگری نمیهراسید.<ref>کریمی، خاطرات، پابهپای آفتاب، ۳/۵۷.</ref> وی با تأکید بر تقید بسیار زیاد امامخمینی به دعا و قرآن و عبادت خاطرنشان کرده هنگام بحث درباره مسائل علمی به تحقیقات گستردهای میپرداخت که گویی جز با | از نگاه کریمی، امامخمینی همچون [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] دارای صفات متضاد نظیر شدت زیاد در برابر دشمنان و نهایت عطوفت و مهربانی در برابر ضعیفان بود و در امور مربوط به [[خدا]] از سرزنش هیچ ملامتگری نمیهراسید.<ref>کریمی، خاطرات، پابهپای آفتاب، ۳/۵۷.</ref> وی با تأکید بر تقید بسیار زیاد امامخمینی به [[دعا]] و [[قرآن]] و [[عبادت]] خاطرنشان کرده هنگام بحث درباره مسائل علمی به تحقیقات گستردهای میپرداخت که گویی جز با [[علم]]، با چیز دیگری سروکار نداشت و هنگام بحث سیاسی، به گونهای به ابعاد آن توجه میکرد که گویی تمام عمر با [[سیاست]] سروکار داشته و هنگام عبادت نیز مانند یک عابد تمامعیار بود؛ گویی زندگی را ترک کرده، تنها به عبادت میپرداخت؛<ref>کریمی، خاطرات، پابهپای آفتاب، ۳/۶۲.</ref> چنانکه در بحرانیترین شرایط، بر خود مسلط بود؛ به گونهای که در مرگ فرزند خود [[سیدمصطفی]] که عزیزترین و نزدیکترین فرد به ایشان بود، هیچیک از برنامههای همیشگی خود را تغییر نداد.<ref>کریمی، خاطرات، پابهپای آفتاب، ۳/۵۹ ـ ۶۰.</ref> | ||
سیدجعفر کریمی در ۹ فروردین ۱۳۹۹ در ۹۰سالگی در قم درگذشت و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد، وی بسیاری از درسهای استادان خود را تقریر کرده است؛ از جمله بحث اصول میرزاهاشم آملی در دو جلد و بحث فقه معاملات وی در پنج جلد؛ یک دوره اصول استدلالی سیدابوالقاسم خویی با تعلیقات مقرر در چهار جلد؛ بحث طهارت حسین حلی در یک جلد؛ فقه معاملات سیدمحسن حکیم با تعلیقه مقرر در دو جلد؛ اما تا کنون تنها یک جلد از تقریر درس فقه میرزاهاشم آملی با عنوان کشف الحقائق عن الفقه الجعفری به چاپ رسیده است. کریمی پنج دختر و یک پسر دارد. پسر دیگر وی در اوایل انقلاب اسلامی به علت بیماری درگذشت. | سیدجعفر کریمی در ۹ فروردین ۱۳۹۹ در ۹۰سالگی در قم درگذشت و در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد، وی بسیاری از درسهای استادان خود را تقریر کرده است؛ از جمله بحث اصول [[میرزاهاشم آملی]] در دو جلد و بحث فقه معاملات وی در پنج جلد؛ یک دوره اصول استدلالی [[سیدابوالقاسم خویی]] با تعلیقات مقرر در چهار جلد؛ بحث [[طهارت]] [[حسین حلی]] در یک جلد؛ فقه معاملات [[سیدمحسن حکیم]] با تعلیقه مقرر در دو جلد؛ اما تا کنون تنها یک جلد از تقریر درس فقه میرزاهاشم آملی با عنوان کشف الحقائق عن الفقه الجعفری به چاپ رسیده است. کریمی پنج دختر و یک پسر دارد. پسر دیگر وی در اوایل انقلاب اسلامی به علت بیماری درگذشت. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۱۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۵۶
سیدجعفر کریمی، روحانی مبارز، شاگرد، وصیّ و عضو دفتر امامخمینی، رئیس دادگاه انتظامی قضات و نماینده مجالس خبرگان قانون اساسی و رهبری.
سیدجعفر کریمی در سال ۱۳۰۹ در روستای دیوکلای بابل زاده شد.[۱] پدر او سیدرضا که از طرف مادر از خانواده علم و فقاهت بود، کشاورز و مادر وی نیز روحانیزاده بود.[۲] کریمی دوران کودکی خود را با توجه به کمبود امکانات آموزشی، تنها به فراگیری قرآن در مکتبخانه بسنده کرد و از سال ۱۳۲۱ فراگیری مقدمات علوم اسلامی را در محل خود نزد سیدمحمود موحدی آغاز کرد و بخشی از کتاب جامع المقدمات را فرا گرفت. از مهر ۱۳۲۳ وارد حوزه علمیه بابل شد و تا مهر ۱۳۲۶ ادبیات عرب را نزد سیدحسن استادزاده، علی موحد، سیدمحمد محقق، محمدعلی طبرستانی و ولیالله مدرس آموخت.[۳] در مهر ۱۳۲۶ رهسپار قم شد و تا سال ۱۳۳۲ درسهای سطح حوزه علمیه را به پایان برد.[۴] وی در این دوره از درسهای سیدابوالحسن حسینی، سیدموسی صدر، جعفر عالمی اصفهانی، اسدالله اصفهانی، علیپناه اشتهاردی، میرزاجواد تبریزی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، علیاکبر مشکینی، علی نجفی کاشانی، حسینعلی منتظری، محمد صدوقی، محمد فکور و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی استفاده کرد و از آن پس در درس خارج سیدحسین بروجردی و مهدی امامی امیری شرکت کرد.[۵]
کریمی در دی ۱۳۳۳ عازم نجف شد و در آن حوزه، از مباحث فقهی و اصولی عالمانی چون سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، حسین حلی، سیدمحمود شاهرودی، سیدابراهیم اصطهباناتی، سیدیحیی یزدی و میرزاهاشم آملی استفاده کرد و بیشتر مباحث استادان خود را به رشته تحریر درآورد.[۶] با ورود امامخمینی به نجف در سال ۱۳۴۴ و آغاز درس خارج فقه، تا هجرت ایشان از عراق در سال ۱۳۵۷، کریمی در درس ایشان حضور پیوسته داشت و بیش از دوازده سال از درس فقه بیع و خلل نماز ایشان بهره برد؛ اما با اطلاع از نوشتن درسها به دست خود امامخمینی، آنها را تقریر نکرد. وی همچنین از زمان اقامت در نجف، همزمان با تحصیل، به تدریس درسهای سطح حوزه نیز اشتغال داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز در حوزه قم آن را پی گرفت؛ چنانکه از سال ۱۳۷۱ در این حوزه به تدریس درسهای خارج فقه پرداخت.[۷]
کریمی که از کودکی و نوجوانی طعم تلخ استبداد رضاشاه پهلوی را چشیده و انگیزه مبارزه با ظلم در وی ایجاد شده بود، مبارزه سیاسی خود را از سال ۱۳۲۷ با پیوستن به جمعیت فدائیان اسلام به رهبری سیدمجتبی نواب صفوی آغاز کرد و در تمام صحنههای مبارزاتی آنان حضور فعال داشت.[۸] پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و اقدام جدّی رژیم پهلوی برای تعقیب و دستگیری اعضای جمعیت فدائیان اسلام، به سفارش پدر خود برای گریز از دستگیری و ادامه تحصیل در سال ۱۳۳۳ِ، به نجف رفت و مبارزات خود را در آنجا پیگرفت. وی در این دوره، با پیوستن به جمع حامیان سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف، علیه حزب توده ایران و حزب بعث عراق فعالیت میکرد.[۹]
با آغاز نهضت اسلامی ایران به رهبری امامخمینی، کریمی در همکاری نزدیک با یار دیرین امامخمینی، نصرالله خلخالی، به جلب همکاری حوزه علمیه نجف با مردم ایران و حمایت از مبارزات امامخمینی پرداخت و با تنظیم تلگرام و ارسال آن به سفارتخانههای دولتهای اسلامی در بغداد، آنان را از رویدادهای دنیای اسلام آگاه میساخت.[۱۰] با تغییر محل تبعید امامخمینی از ترکیه به عراق، از طریق خلخالی در جریان ورود ایشان به کاظمین قرار گرفت و با همفکری وی، به تهیه مقدمات استقبال و پذیرایی از امامخمینی و تشویق روحانیان و علمای نجف برای عزیمت به کاظمین و دیدار با ایشان پرداخت. وی سحرگاه روز بعد، همراه خلخالی برای دیدار با امامخمینی عازم کاظمین شد و از آن پس، تا هجرت ایشان به پاریس در مهر ۱۳۵۷، همراه و ملازم امامخمینی بود.[۱۱] وی همچنین در موارد بسیاری معرف افراد برای دریافت اجازه امور حسبیه از امامخمینی بود.[۱۲]
- (ببینید: نصرالله خلخالی)
امامخمینی پس از ورود به نجف و ملاحظه نابسامانیهای موجود در آنجا، از کریمی و دو تن از روحانیان حوزه خواست با مذاکره با بیت سیدابوالقاسم خویی، مرجع تقلید وقت، هیئت مشترکی برای تنظیم برنامه و امتحانات تشکیل دهند که این امر، با کارشکنی برخی روحانیان ناکام ماند؛ ازاینرو امامخمینی تصمیم گرفت خود، به این امر اقدام کند و مسئولیت برگزاری امتحانات طلاب و نظارت بر دفتر شهریه را به کریمی واگذار کرد.[۱۳] این امر نیز به سبب مخالفتهایی که در حوزه نجف برانگیخت، پس از مدتی از سوی امامخمینی متوقف شد.[۱۴] ایشان همچنین در سال ۱۳۴۵، تحقیق و بازنگری و تصحیح رساله عملیه عربی زبدة الاحکام و رساله فارسی توضیح المسائل را به کریمی واگذار کرد و از سال ۱۳۴۶، به تدریج کریمی با همکاری سیدعباس خاتم یزدی، کتاب البیع امامخمینی را با نظارت و اشراف ایشان، در پنج جلد در نجف به چاپ رساندند؛ چنانکه وی کتاب الخلل فی الصلاة امامخمینی را نیز به خواست ایشان تحقیق و تصحیح کرد که بعدها در ایران به چاپ رسید. کریمی از سال ۱۳۴۷ تا پایان مدت حضور امامخمینی در نجف، عضو شورای استفتاء و مسئول نوشتن پاسخ استفتائات با نظارت ایشان بود و این مسئولیت در ایران نیز از سال ۱۳۵۸ تا پایان عمر امامخمینی، در دفتر ایشان در قم ادامه یافت.[۱۵]
- (ببینید: زبدة الاحکام(۲)، رساله توضیح المسائل، کتاب البیع، و الخلل فی الصلاة)
در سال ۱۳۴۸ که رژیم بعثی عراق، قصد تضعیف حوزه علمیه نجف را داشت، امامخمینی تصمیم گرفت با افزودن شهریه، طلاب را به درسخواندن و پایداری برابر رژیم بعثی تشویق کند؛ اما وجود افراد ناصالح و وابسته به حزب بعث در حوزه، موجب شد ایشان کریمی را مأمور پاکسازی حوزه علمیه نجف از عناصر وابسته به رژیم کند که سبب درگیری وی با سازمان امنیت عراق و درنهایت احضار او شد.[۱۶]
در سال ۱۳۵۶ به سبب اخباری که از سوی عوامل رژیم پهلوی مبنی بر سوء قصد به جان امامخمینی شنیده میشد، ایشان در ۱۸ آذر کریمی را همراه حبیبالله اراکی، خاتم یزدی و غلامرضا رضوانی، وصی خود در امور مربوط به اموال شرعی قرار داد و از آنان خواست پس از درگذشت ایشان، با رعایت احتیاط، تمامی اموال شرعی نزد ایشان و نصرالله خلخالی را صرف حوزههاى علمیه کنند. ایشان این وصیتنامه را در پاکتی سربسته تحویل کریمی داد و از وی خواست آن را پس از درگذشت ایشان باز و مطالعه کند.[۱۷]
امامخمینی در نامه دیگری ضمن تأکید دوباره بر این وصیت، از آنان خواست در صورت پیشامد مشکل برای برخی از این چهار تن، به جاى او یک فرد مورد اطمینان و معروف به صحت و امانت را تعیین کنند.[۱۸] ایشان در شب خروج از نجف نیز در جمع این چهار تن، افزون بر توضیح شفاهی درباره وجوه شرعی موجود نزد خود و چگونگی هزینهکردن آن در حوزه، از آنان خواست در نبود ایشان، در حفظ حوزه نجف که یادگار شیخ طوسی و پایگاه بزرگ شیعه است، کوشش کنند و سهم ایشان در ادامه کار حوزه را عهدهدار شوند.[۱۹]
از سوی دیگر، کریمی در شب هجرت امامخمینی در دیدار خصوصی با ایشان با تأثر و گریه از ایشان خواست عراق را ترک نکند و از اینکه کشور مقصد بر ایشان سخت بگیرد و یا ایشان را به رژیم پهلوی بفروشد، اظهار نگرانی کرد. امامخمینی نیز در این دیدار با اشاره به سختگیری رژیم بعثی عراق بر ایشان مبنی بر ترک مبارزه و تأکید بر وظیفه شرعی خود در مبارزه با جنایتهای رژیم پهلوی، خود را ناچار به ترک عراق دانست و افزود به صورت موقت به کویت میرود و سپس عازم سوریه خواهد شد و چنانچه هیچ یک از کشورهای به ظاهر اسلامی او را نپذیرند، با اجاره کشتی، در آبهای آزاد به کار خود در حمایت از اسلام و مسلمانان مظلوم ادامه خواهد داد. ایشان همچنین در این جلسه، با تأکید بر انس خود با حرم امیرالمؤمنین علی(ع) و دوستان خود در نجف، به سختیهایی که از سوی برخی روحانیان در حوزه علمیه نجف متحمل شده است، اشاره کرد.[۲۰] کریمی همچنین از جمله افرادی بود که هنگام هجرت امامخمینی از عراق، ایشان را تا مرز صفوان میان عراق و کویت همراهی کرد.[۲۱]
- (ببینید: هجرت امامخمینی)
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کریمی نخست خانواده خود را در نجف گذاشت و به تنهایی به ایران بازگشت و به خواست امامخمینی تا برگزاری همهپرسی جمهوری اسلامی در ایران ماند و در این مدت با سفر به شمال کشور پیام امامخمینی به علمای شمال را به آنان ابلاغ کرد. وی پس از همهپرسی با اجازه ایشان با سفر به نجف، خانواده خود را نیز به کشور بازگرداند.[۲۲] وی پس از آن، افزون بر عضویت در شورای استفتای دفتر امامخمینی و نیز بعثه ایشان در حج،[۲۳] همراه مسلم ملکوتی، حسین نوری همدانی، حسین راستی کاشانی، سیدمحمد ابطحی کاشانی و علی احمدی میانجی، از سوی امامخمینی مسئولیت گزینش و اعزام قضات به سراسر کشور و تشکیل محاکم انقلاب اسلامی را به عهده گرفت و در همان حال برای هماهنگکردن روحانیان، از سوی ایشان، به مناطق شمال کشور سفر میکرد.[۲۴] امامخمینی در همین دوره از کریمی خواست به نمایندگی از ایشان در شمال کشور بماند؛ اما وی با اجازه ایشان، در کنار ایشانبودن را ترجیح داد.[۲۵]
کریمی از سال ۱۳۵۹ به عضویت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درآمد[۲۶] و با موافقت امامخمینی،[۲۷] از سال ۱۳۵۹ در شورای مدیریت حوزه علمیه قم حضور داشت و تا سال ۱۳۶۹ به برنامهریزی درسی و اخلاقی برای طلاب و نیز برقراری جلسات امتحان نهایی طلاب میپرداخت؛ چنانکه از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۶ در جلسات امتحان رتبه نهایی طلاب حوزه علمیه قم حضور داشت.[۲۸] او در مرداد ۱۳۵۸ با فرمان امامخمینی، داوطلب نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و با رأی مردم مازندران به آن مجلس راه یافت و در پارهای از موضوعات، رابط مجلس خبرگان و امامخمینی بود و گزارش اقدامهای این مجلس را به ایشان میرساند.[۲۹] در سال ۱۳۶۰ همراه احمدی میانجی به نمایندگی از سوی امامخمینی در شورای عالی اقتصاد دولت میرحسین موسوی برای نظارت فقهی بر لوایح قانونی و تنظیم برنامه متناسب با نظام جمهوری اسلامی شرکت میکرد و در همان سال، با عضویت در دادگاه عالی انقلاب اسلامی، به بازنگری پروندههای محاکم انقلاب اسلامی میپرداخت.[۳۰]
کریمی در پی صدور فرمان هشتمادهای امامخمینی مبنی بر اسلامیشدن قوانین کشور و رعایت حقوق مردم، در ۹ دی ۱۳۶۱ با حکم ایشان به ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات منصوب شد[۳۱] و بیش از یازده سال عهدهدار این سمت بود.[۳۲] امامخمینی دو روز بعد در دیدار خصوصی به وی سفارش کرد در محاکمه افراد، اگرچه از نزدیکترین افراد و دوستان او باشند، بدون توجه به حرف دیگران، برخوردى جدى کند و حکم خدا را جارى سازد؛ ولی اگر کسى، اگرچه از دورترین افراد و یا حتى دشمن وی و بیگناه باشد، بلافاصله او را آزاد کند. ایشان تأکید کرد البته کریمی را به همین گونه میشناسد.[۳۳] ایشان در جلسه دیگری به کریمی یادآور شد قضات دادگاهها با جدیت به کار خود ادامه دهند و دقت کنند برخوردها و احکام صادره طبق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد و در حفظ حقوق شرعى و قانونى افراد کمال احتیاط مراعات شود.[۳۴]
- (ببینید: فرمان هشتمادهای)
کریمی در سال ۱۳۶۱ با رأی مردم مازندران عضو دوره اول مجلس خبرگان رهبری شد و در دوره سوم این مجلس نیز نماینده مردم مازندران بود.[۳۵] وی همچنین در ارتباط با فرمان هشتمادهای امامخمینی، در سال ۱۳۶۲ با خواست حسینعلی منتظری، تأیید شورای عالی قضایی و موافقت امامخمینی و سپس حکم ایشان، همراه سیدمحمد ابطحی، محمد محمدی گیلانی، سیدحسن طاهری خرم آبادی و مهدی قاضی خرمآبادی، در قالب ستاد اصلاح امور زندانها، عهدهدار مسئولیت بررسی پروندههای زندانیان محاکم عمومی شد[۳۶] و همراه ایشان مأموریت یافت با تشکیل هیئتى به پروندههاى زندانیان دادگسترى رسیدگى کند و تصمیمات خود را اعم از آزادى، تخفیف، تعلیق، تغییر محل و غیر آن به اطلاع امامخمینی برساند؛ نیز مقرر شد وی همراه افراد یادشده به وضع زندانیان دادگاههاى انقلاب که زندانى سیاسى هستند، شخصاً رسیدگى کند و تصمیمات جمعی آنان به امضای امامخمینی برسد. امامخمینی در حکم خود از همه قضات دادگسترى، دادگاهها، دادستانها، مأموران زندانها و دستاندرکاران این امور، خواست به بهترین وجه با این هیئت و هیئتهاى تعیینشده از سوی آنان همکارى کنند و در صورت درخواست، پروندههاى زندانیان را بدون مسامحه در اختیار آنان قرار دهند.[۳۷] این هیئت در چند مورد پیشنهاد عفو یا تخفیف مجازات برخی زندانیان را به امامخمینی داد که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.[۳۸]
کریمی در سمت رئیس دادگاه انتظامی قضات، پس از بررسی برخی پروندهها، از امامخمینی تقاضای اختیاراتی در زمینه نقض حکم خلاف شرع و قانون وفق مقررات شرعى، تعیین تکلیف حکم وضعى و ضمان حقوق و اموال تضییعشده، تعیین مجازات تعزیرى قاضى متخلف و قابلیت تجدید نظر یا قطعیت حکم این دادگاه را کرد، که با شرط احتیاط و رعایت موازین شرعی مورد موافقت ایشان قرار گرفت.[۳۹] امامخمینی در یک مورد به درخواست کریمی، به هادی روحانی نماینده خود در مازندران و امام جمعه بابل اجازه داد قبض رسید وجوه شرعی را به مهر و امضای خود برای پرداختکنندگان صادر کند و وجوه شرعی را با رعایت اهمیت به اندازه ضرورت در تعمیر ساختمان مدرسه علمیه صدر بابل مصرف کند.[۴۰]
به اعتقاد کریمی، امامخمینی ویژگیهای منحصر به فردی داشت؛ از جمله آنکه اسلام و فقه را با استناد به آیات و روایات، ضامن سعادت بشر در تمام ابعاد زندگی میدانست و احکام اسلام را جداناشدنی از حکومت، حتی در دوره غیبت میدید؛ از اینرو آن قدر در این راه جهاد و مقاومت کرد تا توانست با همیاری مردم، حکومت جمهوری اسلامی را تشکیل دهد.[۴۱] از نگاه وی، ویژگی حمایت از اسلام، عدالتخواهی و هدایت و نجات امت اسلامی در امامخمینی به گونهای بود که افراد هرچه به ایشان نزدیکتر میشدند، به شایستگی نمایندگی بهحق ایشان از امام زمان(ع) بیشتر پی میبردند.[۴۲] ایشان در زهد به معنای دلنبستن به زخارف دنیا و وابستهنبودن به هیچ امری از امور مادی، سرآمد همه علمایی بود که کریمی دیده است؛ چنانکه در شناخت زمان و مقتضیات آن و اطلاع از سیاستهای پیچیده جهان استکبار و دشمنان اسلام و مسلمانان نیز کمنظیر، بلکه بینظیر بود.[۴۳]
از نگاه کریمی، امامخمینی همچون امیرالمؤمنین علی(ع) دارای صفات متضاد نظیر شدت زیاد در برابر دشمنان و نهایت عطوفت و مهربانی در برابر ضعیفان بود و در امور مربوط به خدا از سرزنش هیچ ملامتگری نمیهراسید.[۴۴] وی با تأکید بر تقید بسیار زیاد امامخمینی به دعا و قرآن و عبادت خاطرنشان کرده هنگام بحث درباره مسائل علمی به تحقیقات گستردهای میپرداخت که گویی جز با علم، با چیز دیگری سروکار نداشت و هنگام بحث سیاسی، به گونهای به ابعاد آن توجه میکرد که گویی تمام عمر با سیاست سروکار داشته و هنگام عبادت نیز مانند یک عابد تمامعیار بود؛ گویی زندگی را ترک کرده، تنها به عبادت میپرداخت؛[۴۵] چنانکه در بحرانیترین شرایط، بر خود مسلط بود؛ به گونهای که در مرگ فرزند خود سیدمصطفی که عزیزترین و نزدیکترین فرد به ایشان بود، هیچیک از برنامههای همیشگی خود را تغییر نداد.[۴۶]
سیدجعفر کریمی در ۹ فروردین ۱۳۹۹ در ۹۰سالگی در قم درگذشت و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد، وی بسیاری از درسهای استادان خود را تقریر کرده است؛ از جمله بحث اصول میرزاهاشم آملی در دو جلد و بحث فقه معاملات وی در پنج جلد؛ یک دوره اصول استدلالی سیدابوالقاسم خویی با تعلیقات مقرر در چهار جلد؛ بحث طهارت حسین حلی در یک جلد؛ فقه معاملات سیدمحسن حکیم با تعلیقه مقرر در دو جلد؛ اما تا کنون تنها یک جلد از تقریر درس فقه میرزاهاشم آملی با عنوان کشف الحقائق عن الفقه الجعفری به چاپ رسیده است. کریمی پنج دختر و یک پسر دارد. پسر دیگر وی در اوایل انقلاب اسلامی به علت بیماری درگذشت.
پانویس
- ↑ اداره کل، راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۴/۳۸۵.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۱۱ ـ ۱۲.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۳.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۱۷ ـ ۱۸.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۴ ـ ۴۶۵.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۵ ـ ۴۶۶؛ دبیرخانه خبرگان، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۰.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۰.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۶۱ ـ ۵۰۳.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲)
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۷.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۱۶۸؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۶؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲.
- ↑ ۳/۲۷۰؛ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۲۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۸۰.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۰.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۰ ـ ۴۱.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۱.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۱۶۸.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۹.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۱۶۸.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۱۸۹.
- ↑ جامعه مدرسین، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱۶۰.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۶۹.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۱ ـ ۴۷۲؛ اداره کل، راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۴/۳۸۵.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۲)
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۹۹.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۲۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۹۴.
- ↑ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۸۶؛ کریمی، خبرگان ملت، ۲/۴۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۷۱، ۳۱۶، ۳۵۳، ۴۷۳ و ۱۹/۸۰، ۳۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ، ۱۹/۳۰ ـ ۳۸۱.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۴ ـ ۴۵.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۵.
- ↑ کریمی، خاطرات، ۴۵.
- ↑ کریمی، خاطرات، پابهپای آفتاب، ۳/۵۷.
- ↑ کریمی، خاطرات، پابهپای آفتاب، ۳/۶۲.
- ↑ کریمی، خاطرات، پابهپای آفتاب، ۳/۵۹ ـ ۶۰.
منابع
- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۹/۱۰/۱۳۹۸ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۱۰/۱۳۹۴ش.
- دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۹/۱۰/۱۳۹۸ش.
- کریمی، سیدجعفر، بیستوپنجسال در کنار امام راحل، خاطرات حضرت آیتالله سیدجعفر کریمی، تدوین رسول جعفریان، قم، مورخ، ۱۳۸۷ش.
- کریمی، سیدجعفر ، خاطرات، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- کریمی، سیدجعفر ، مصاحبه، چاپشده در خبرگان ملت، قم دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
مهدی پورحسین